『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃♥️ #کتابعشقبازیباامواج زندگینامهی داستانیِ #غواصشهید « #امیرطلایی» باقلم زیبای #خانمزینبش
🍃♥️
#کتابعشقبازیباامواج
زندگینامهی داستانیِ #غواصشهید
« #امیرطلایی»🕊
#قسمتسیزدهم
♥️🕊
🕊بعد از #شهادت امیر دوستانش میآمدند تا از مادر یادگاری بگیرند، ایشان هم
تمام مدالها و کاپهایی را که امیر جایزه گرفته بود به آنها داد فقط تقدیرنامهها
را برای خودش نگه داشت.(۱)
قرار بود مسابقات #تکواندو در #همدان برگزار بشه، امیر و باشگاه تختی
میزبان مسابقه بودن.
امیر آن شب آقای مجیدصفوی برادر سردار رحیم صفوی که مسئول فدراسیون هیئتهای رزمی بود را آورده بود خانه. تمام
چند شبی که مهمانها همدان بودن امیر از آنها در خانه پذیرایی کرد.
گفتم:«امیر جان! مگه باشگاه شما پول نداره برا مهمان هاش هتل بگیره؟
شما هر دفعه مهمان ها را میاری خونه.» گفت:«چراداداش داره ولی این پولها باید برای خود باشگاه و بچهها خرج بشه. بعد هم مهمونهای به
این عزیزی را که نمیبرن هتل.»
همیشه در مورد بیتالمال خیلی دقیق و حساس بود. حتی در مورد کوچکترین وسایل #بیتالمال دقت میکرد.
یکبار خودکاری در جیبش بود، از او خواستم خودکار را به من بدهد تا مطلبی را بنویسم. نداد، " گفت:" من حق ندارم از این خودکار برای کارهای
شخصی استفاده کنم.
گفت این خودکار بیت المال
، صبر کن میرم برات خودکار میارم.
" چند دقیقه طول کشید تا برگشت. اما هر چقدر دلت بخواد نسبت به مال خودش بخشنده بود ولی در مورد بیت المال حساس بود.
وقتی در سپاه سنندج مسئول پذیرش بود، از بازار سنندج یک دست لباس کردی که جنس خیلی قشنگی هم داشت خریده بود. وقتی به خانه آمد، من از دیدن لباس کلی ذوق کردم و تبریک گفتم.
گفت: "داداش مثل اینکه خیلی خوشت آمده، باشه برای شما. ♥️
گفتم:نه عزیزم برای خودت خریدی. منم اگر خواستم می پوشم.
قبول نکرد.
بالاخره لباس کردی را داد به من و دیگر
نپوشید. این لباس را الان هم نگه داشتم. یکی از قشنگترین یادگاریهای امیر
است که هر دفعه نگاهش میکنم سخاوت و بخشندگی امیر را به یادم می آورد
ََّ و آیه ۹۲ از سوره مبارکه آل عمران را که میفرماید:
« لَنْ تَنَالُوا الْبِرّ حَتّیٰ تُنْفِقُوامِمّاتُحِبُّونَ »✨
؛شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید
مگر از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن:
راوی:
#کریمطلایی(برادر شهید)
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
~ 🍃♥️ #عشقبازیباامواج زندگینامهی داستانیِ #غواصشهید « #امیرطلایی»🕊 #قسمتبیستُی
~
🍃♥️
#عشقبازیباامواج
زندگینامهی داستانیِ #غواصشهید
« #امیرطلایی»🕊
#قسمتبیستُدوم
♥️🕊
🕊 #مصطفیجوان یکی از بچههای پر شر و شور گروه بود. اهل روستا بود و صفای خاصی داشت. بعدها در عملیات #کربلای۴ شهید شد.🕊❣
یکسری که برای مرخصی رفته بود خانه، یکی از بزهای بخت برگشته گله پدرش را بیرون میکشد و یکی از ضربهها را روی بز بیچاره امتحان میکند. زدن ضربه همان و افتادن بز بیچاره همان. بعد برای این
که بز از دست نرودسریع چاقو میآورد و حلالش میکند. وقتی برگشت و این داستان
را برای بقیه تعریف کرد تا مدتها شده بود سوژه خنده بچهها. امیر آقا همیشه می-
گفت: بچهها یادتون باشه این ضربههاروروی کسی امتحان نکنین. هرضربه ممکن
یکی رو از پا در بیاره.
#امیر رزمی کار بود. مربی #تکواندو باشگاه تختی. من تازه رفته بودم باشگاه و خیلی از اخلاقش خوشم میآمد. حجب حیاو جدیت خاصی در رفتارش بود. از وقتی رفتم جبهه از امیر خبر نداشتم تا وقتی که در #سدگتوند دوره آموزش #غواصی داشتیم. تازه یگان
غواصی را تاسیس کرده بودیم و داشتیم برای عملیات #کربلای۴ آماده میشدیم. من
فرمانده یگان غواصی بودم و برادر بزرگوارم حاج محسن جامهبزرگ مربی شنا و غواصی بود. مدت زیادی نبود که کار آموزش را شروع کرده بودیم. یک روزبعد از ظهر داشتیم استراحت میکردیم، از لای در چادر امیر را دیدم که با یکی از دوستانش به سمت ما
میآمد. کلی ذوق کردم، دویدم بیرون و صداش زدم. امیر هم از دیدن من خوشحال شد.
بدون مقدمه گفتم: وای امیر ! چقدر خوب شد آمدی، جون میدی برای غواصی. بیا
برات توضیح بدم.
بعد در مورد یگان غواصی براش توضیح دادم و کلی در مورد اینکه با این تن و بدن ورزیده
چقدر میتواند مفید باشد حرف زدم. سرش را پایین انداخته بود و گوش میداد. بعد با علامت سر قبول کرد که بماند. رفتیم دوری درمحوطه زدیم و با بچهها آشنا شد.
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
این دختر نوزده ساله محجبه برای اولین بار برای بلژیک در رشته #تکواندو مدال گرفت و تاریخ سازی کرد
#حجاب هیچوقت محدودیت نبوده و نیست فقط بهونه ناتوانی ها و شکست های افراد ضعیفه!
.
#المپیک
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
عجب تصویری گرفتن زیر پرچم
به به
به به
جانم ایران 🇮🇷 ❤️ 🇮🇷
ماشاءالله #آرین_سلیمی 🇮🇷
الحمدالله برای این روزها و گذشتنِ روزهایی که قهرمانان میترسیدند بعد پیروزی لبخند بزنند؛ دور افتخار و سجده روی پرچم که هیچ
الحمدالله
.
#تکواندو