eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.1هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪم ڪم بساط #روضہ و #ماتم بیاورید آرے دگر #سیاهے و #پرچم بیاورید #مهدے سیاهپوش عزاے #محرم اسٺ #پیراهن #عزاے مرا هم بیاورید #ارباب🌹 #من_زنده‌ام_فقط_بہ_هواے #محرمٺ❣
هدایت شده از جهش ایران
3.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩🏴سلام بر و علم 🚩🏴سلام بر شعر 🚩🏴سلام بر ... @montakhabtanz 🏴
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
دفاع از خرمشهر تا ماجرای نبش قبر این شهید 🌺 روای: نوجوان 13 ساله زبر و زرنگی بود که به او تعلیمات لازم را جهت کسب اطلاعات از دشمن داده بودم، و به عنوان اطلاعاتچی در خدمتم بود. یک روز به بهنام گفتم «برو پیش عراقیها و بگو صدام کِی به میآید؟ مادرم یک گوسفند نذر کرده که هر وقت صدام آمد زیر پایش قربانی کند؛ آنوقت آنها دیگر با تو کاری نخواهند داشت. بعد به آنها بگو که تعداد زیادی از فلان مسیر در حال حرکتند و دارند به سمت شما میآیند»؛ میخواستم با استفاده از این ترفند جلوی پیشروی دشمن گرفته شود، تا نیروی کمکی برسد؛ که البته جلوی پیشروی دشمن گرفته شد، اما نیروی کمکی هیچ وقت نرسید. همچنین در برخی اوقات که درگیر جنگ و دفاع بودیم، بهنام محمدی را میدیدم که دوان دوان جلو آمده و اطلاعاتی از آرایش نظامی به ما میداد، یا مثلا میگفت «تیمسار! به جان مادرم از فلان کوچه پنج تانک دارند به طرف ما میآیند»؛ که من فورا ها را به آن محور میفرستادم. خدا رحمتش کند. * بهنام در تعویض پرچمها یک روز بهنام وقتی که عراق را بالای یکی از ساختمانهای بلند خرمشهر میبیند، بهطور نامحسوسی خود را به ساختمان رسانده و به دور از چشم بعثیها پرچم ایران را جایگزین پرچم عراق میکند؛ واقعا دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده خرمشهر روحیه مضاعفی را در بچه ها ایجاد کرده بود، و جالبتر اینکه   تا 18 آبان متوجه این موضوع نشده بودند. بعد از تعویض پرچم نزد ما آمده بود؛ دست او هنگام تعویض پرچم به دلیل ضخامت طناب، و سرعتی که در پایین کشیدن پرچم عراق و بالا بردن پرچم کشورمان داشت، مجروح شده بود. به گروهبان مقدم گفتم باند بیاورد و دست بهنام را پانسمان کند، مقدم باند را از کولهاش بیرون آورد، اما بهنام اجازه پانسمان دستش را نمیداد و با دویدن به دور من، مقدم را به دنبال خود میکشاند؛ به گفتم «چرا نمیایستی؟! میخواهد پانسمانت کند تا زخمت چرک نکند»؛ بهنام رو کرد به من و گفت «باند را بگذارید برای سربازانی که مادر ندارند و تیر میخورند.» هرچه سعی کردیم این نوجوان 13 ساله اجازه نداد دستش را ببندیم؛ او یک مشت خاک روی دستش ریخت و رفت. 🌹🌹🌹
#پرچمت را هر کجا دیدم دویدم #یاحسین زیر این #پرچم همیشه خیر دیدم #یاحسین من زمین گیــرم ولی #تو_دستگیرم بوده ای غیر خوبی از شما چیزی ندیدم #یاحسین 🍃
چند پیشنهاد برای ایام عزاداری ١_ تلاش کنید که با رضایت دیگر اعضای محل سکونت یک بیرون خانه نصب کنید.🏴 ۲_ یک پرچم هم داخل خانه مخصوصا ورودی آشپزخانه بزنید و به اهل خانه هم بگویید: من این دو ماه را به نیت امام حسین( علیه السلام )توآشپزخانه خودمان خدمت می کنم. هر غذایی از صبحانه، ناهار، شام گرفته تا چای و آب خنک دادن به اهل منزل را به نیت روضه امام حسین دراختیارشان بگذارید.🥛☕️ 🏴 🏴 🏴 @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄