💠امام باقر عليه السلام
خُذُوا الكَلِمَةَ الطَّيِّبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم يَعمَل بِها؛
📙سخن نيك را از گوينده آن برگيريد، اگر چه به آن عمل نكند.
📚تحف العقول ، ص ۲۹۱
📚 @ketab_Et
[شکست شاهانه]
📙معرفی کتاب👇
شکست شاهانه (به انگلیسی: Majestic Failure: The Fall of the Shah) کتابی است نوشته ماروین زونیس که در سال 1991 در شیکاگو چاپ شد. این کتاب برخلاف کتابهای دیگر که به چارچوبهای سیاسی، تاریخی و جامعهشناسی در تحلیل انقلاب اسلامی نظر دارند رویکردی نزدیک به روانشناسی تاریخی دارد و در آن به شخصیت شناسی محمدرضا پهلوی پادشاه ضعیف النفس ایران پرداخته است.
گزیده✂️کتاب
شکست شاهانه، با بررسی اسناد متعدد و مصاحبه با بازماندگان رژیم پهلوی، میکوشد تحلیلی روانشناختی از ظهور و سقوط محمدرضاشاه به دست دهد. منابع نیروی روانشناختیِ شاه برای فرمانروایی چهکسانی بودند؟ حوادث دوران کودکیاش چه بازتابی در بزرگسالی داشتند و چگونه بر کیفیت حکمرانی او اثر گذاشتند؟ شاه در بزنگاههای مهم تاریخی از جمله کودتای 28 مرداد چه واکنشی از خود نشان داد و چگونه میتوان تحلیلی روانشناختی از این واکنشها به دست آورد؟ ویژگی روانشناختی رابطه تاریخی ایرانیان و بیگانگان چگونه بر شاه اثر گذاشت و در او بازتاب یافت؟ بیماری سرطان شاه چه اثری بر شخصیتش داشت؟
#روانشناسی_شخصیت_شاه
#روانشناسی
📚 @ketab_Et
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_اینک_شوکران 📚
قسمت چهارم🎬
《"خانوم کوچولو!" بعد از آن همه رجز خوانی تازه به او گفته بود «خانوم کوچولو» به دختر ناز پرورده اي که کسی بهش نمیگفت بالای چشمت ابروست!
چادرش را تکاند و گره روسریش را محکم کرد نمیدانست چرا، ولی از او خوشش آمده بود در
خانه کسی به او نمیگفت چه طور بپوشد با چه کسی راه برود چه بخواند و چه ببیند اما او به خاطر حجابش مؤاخذه اش کرده بود حرفهایش تند بود اما به دلش نشسته بود ..!!》
گوشه ي ذهنم مونده بود که اون کیه... منوچهر بود پسر همسایه روبروییمون اما هیچ وقت ندیده بودمش رفت وآمد خانوادگی داشتیم، اسمش رو شنیده بودم، ولی ندیده بودمش...
یه بار دیگه هم دیدمش... بیست و یک بهمن از دانشکده پلیس اسلحه برداشتیم من سه چهار تا ژ_سه انداختم روي دوشم ویک قطار فشنگ دور گردنم...
خیابونها سنگر بندي بود از پشت بام ها
میپریدیم ده دوازده تا پشت بام رو رد کردیم دم کلانتري شش خیابان گرگان اومدیم توی خیابان اونجا هم سنگر زده بودن هر چی آورده بودیم دادیم منوچهر اونجا بود صورتش رو با چفیه بسته بود. فقط چشم هاش پیدا بود گفت:
-بازم که تویی؟
فشنگ ها رو از دستم گرفت خندید و گفت:
-اینا چیه؟ با دست پرتشون می کنن؟!
فشنگ دوشکا با خودم آورده بودم! فکر می کردم چون بزرگن خیلی به درد می خورن...!
گفتم :اگه به درد شما نمی خورن ،می برمشون جای دیگه..
گفت:نه نه دستت درد نکنه .فقط زود از اینجا برید..
《نمیتوانست به آن دوبار دیدن او بی اعتنا باشد دلش میخواست بداند او که آنروز مثل پر کاه بلندش کرد و نجاتش داد و هر دو بار آن همه متلک بارش کرد، کیست! حتی اسمش را هم نمی دانست. چرا فکرش را مشغول کرده بود؟ شاید فقط از روي کنجکاوي... نمی دانست احساسش چیست خودش را متقاعد کرد که دیگر نمیبیندش بهتر است فراموشش کند، ولی او وقت و بی وقت می آمد به خاطرش.》
این طور نبود که بشینم دائم فکر کنم یا اداي عاشق پیشه ها رو دربیارم و اشتهام رو از دست بدم... نه، ولی منوچهر اولین مردي بود که وارد زندگیم شد. اولین و آخرین مرد.
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
📚 @ketab_Et
[ و بعدها کودکی خواهم بود]
📙معرفی کتاب👇
کتاب و بعدها کودکی خواهم بود، در واقع سفری است به دنیای کودکی اریک امانوئل اشمیت، دورانی که از نظر کاترین للن، کارگاه واقعی آفرینشی که در آن پرورش یافته اند، همین دوران می باشد. هنرمندان در این سال های پر بار که گاه در بدبختی، گاه در خوشبختی، گاه در وفور نعمت و گاه در محرومیت، دوران کودکی شان را سپری کرده اند، میل، اشتیاق و نیاز به آفرینش و نوشتن را از همین دوران به عاریه گرفته اند.
اریک امانوئل اشمیت از نویسندگان فرانسوی است که نوشتههای او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته است. آقای اشمیت در سال۱۹۶۰ در لیون چشم به جهان گشوده، نویسندهی مشهوری که دکترای فلسفهی خود را نیز از دانشگاه سوربون دریافت کرده است.
گزیده✂️کتاب
کاترین للن: در آغاز این مصاحبه، شما به نکتهای اشاره کردید: «تئاتر را خانه خودم میدانم و احساس میکنم در خانه خودم هستم.» منظورتان از این جمله چه بود؟
اریک-امانوئل اشمیت: فراموش نکنید که من در بالای یک بالکن- تپهی فورویر- به دنیا آمدم و تمام دنیا و مردمش را زیر پاهایم حس میکردم و این از بلندی نگاه کردن، سرنوشت از پیشتعیینشدهی من بود که به من حس روی سن بودن را میداد! ولی دلیل جدیتَرَش این است که تنها در تئاتر بود که قلبم برای دیگری شروع به زدن و تپیدن کرد....
#سیاسی_اجتماعی_و_فرهنگی
📚 @ketab_Et
[گل های این باغ]
📙معرفی کتاب👇
کتاب گل های این باغ نوشته سیدعلیرضا مهرداد است که توسط انتشارات زائر رضوی منتشر شده است. سیدعلیرضا مهرداد در گل های این باغ 32 داستان کوتاه آورده است.
گزیده✂️کتاب
هر موقع می اومد مرخصی، برا یه روز هم که می شد خودش رو میرسوند مشهد برا زیارت امام رئوف علیه السلام. البته بیشتر وقتا با حاج آقا و حاج خانم می اومدن تهران پیش ما و پیکان مارو برمی داشتیم و خانوادگی با هم دیگه می رفتیم مشهد برا زیارت. ولی دفعه ی آخری من و احمد با هم رفتیم مشهد.
#ادبیات_داستانی_و_شعر
📚 @ketab_Et
[ آقا سید ]
📙معرفی کتاب👇
کتاب آقا سید خاطرات روحانی شهید سیدابوالقاسم موسوی دامغانی، از همراهان شهید محلاتی است که به قلم روزعلی قربانی نوشته شده است. این اثر مجموعهای از خاطرات و زندگینامه شهید است که از دوران کودکی وی آغاز شده و تا زمان شهادت ادامه دارد. قربانی سعی کرده تا در 184 صفحه از این کتاب زندگی این شهید بزرگوار را به رشته تحریر درآورد، بخش پایانی کتاب نیز به ارائه تصاویری از این شهید اختصاص داشته و یکی از نکات جالب و خواندنی این کتاب، بیان غیرمستقیم از خاطرات شهید محلاتی است که در نوع خود شیرین است.
گزیده✂️کتاب
حرفها و سخنرانیهایش شیوا و گرم بود. مردم زود جذبش میشدند. بارها او را به خاطر سخنان افشاگرانه و صراحت بیانش به آگاهی، شهربانی قم کشاندند و از او خواستند که دیگر در منبرهایش بحث سیاسی نکند؛ نپذیرفت. حتی، مدتی از رفتن به منبر و سخنرانی محرومش کردند، اما در همان شرایط هم میان مردم مینشست و علیه رژیم منحوس پهلوی تبلیغ میکرد. خانهاش پایگاه انقلابیون و مبارزین ضد رژیم بود. خودش هم بدون هراس از ساواک، گاهی سراغ تبعیدیهای رنجدیده میرفت و از آنها دلجویی میکرد.
#ادبیات_داستانی_و_شعر
#دفاع_مقدس
📚 @ketab_Et
[زنده باد کربلا]
📙معرفی کتاب👇
کتاب زنده باد کربلا نوشته طاهره آقازاده است، کتاب زنده باد کربلا زندگینامه داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید ثاقب حیدر (کربلا) است.
شهید ثاقب حیدر با نام جهادی «کربلا»، در روستای بورکی منطقه پاراچنار پاکستان به دنیا آمد. محیط مذهبی پاراچنار و فرهنگ شیعی مردم منطقه به ویژه خانواده ثاقب، از همان کودکی در جان و روح او رسوخ کرد و با تمام شور و شیطنت های بی پایانی که داشت، پا به پای پدرش در هیئت ها و فعالیت های دینی و مذهبی شرکت می کرد.
#دفاع_مقدس
📚 @ketab_Et
[آخرین نشان مردی]
📙معرفی کتاب👇
کتاب آخرین نشان مردی اثری جالب از مهرداد صدقی با ماجراهایی جالب تر درباره نسلی از آدمهای این دوره است که شاید مشغله های امروزی مان اجازه نمیدهد عوالم و حال و هوای اصیل و ساده و در عین حال متین و نجیبشان را به راحتی درک کنیم
گزیده✂️کتاب
همه چیز از همان ماجرای چند روز پیش شروع شد. دختر خانمی که ما اصلا نجاتش ندادیم اما دوست داشت ما را قهرمان بداند، اسمش آتنا بود و از مامان شماره گرفته بود. دو روز پیش مادر آتنا تماس گرفت و از مامان تشکر کرد. مامان هم مدام لابه لای حرف هایش چشمکی به من می زد و می گفت: راستش ماکه کاری نکردیم همه ش کار حامد جان بود که اتفاقا الان داره پایان نامه شو می نویسه. مامان گوشی را که قطع کرد لبخند زد و گفت: حامد، باور کن ازت خیلی خوششون اومده.
#ادبیات_داستانی_و_شعر
📚 @ketab_Et
💠 امام هادی علیه السلام فرمودند:
التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛
فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.
📚(الکافی، ج۲، ص۱۲۴)
🏴 سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت، حضرت هادی علیهالسلام تسلیت باد.
📚 @ketab_Et