[ افسانه سنباد ]
📙معرفی کتاب👇
✅این کتاب دربردارنده داستانی کمیک از سندباد و تلاش او برای آزمودن پسر سرکش پادشاه که با وجود شخصیت کنونی اش شایستگی تکیه زدن برتخت پادشاهی را ندارد است.
👈 حبیب تنها در صورت تغییر شخصیتش می تواند جانشین پدرش شود و این خواسته ای است از سوی پادشاه که پای سند باد را به این ماجرا باز و او را راهی سفری خطرناک می کند...
برشی ✂️از کتاب
«موافقم دوست من! اجازه بده گروهی کوچک برای جست و جو در ساحل آماده کنیم و سپس به جزیره میناس برویم. -سندباد، من هیچ وقت ادعا نکردم که عاقل هستم اما افتخار می کنم که همیشه محتاط بوده ام. چرا خطر کنیم؟ من شنیده ام کشتی هایی که به جزیره آیکرس رفتند در آنجا ناپدید شدند. بعضی از افراد بر این باورندکه آنجا مکانی نحس است و قدم گذاشتن در آن جزیره بدشانسی می آورد. -به نظر من این حرف ها خرافات است. دانگو، فکر می کردم تو باهوش تر از آن هستی که این چیزها را باور کنی.»
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ لاجورد ]
📙معرفی کتاب👇
این ڪتاب روایتگر داستانے است که ضمن به تصویر کشیدن ماجرای دستگیری و حبس جوانے به نام مرتضے که از افراد سازمان مجاهدین خلق است و برای مبارزه با رژیمے که به تازگے بعد از انقلاب روی کارآمده فعالیت مےکند، فرازی از زندگے، عملکرد و کردار شهید اسدالله لاجوردی را به تصویر مےکشد، مردی که اعضای سازمان از شکنجه ها و رفتار وحشیگرانه او چیزهای زیادی به مرتضے و دیگر افرادی که با او برخورد نداشته اند گفته اند اما حضور مرتضے در زندان و مجاورت با لاجوردی که به عنوان بازپرس او را تحت بازجویے قرار می دهد واقعیت را درباره شخصیت اصلے این پاسدار برایش آشکار می کند...
#داستانی
#انقلابی
📚 @ketab_Et
[شازده کوچولو]
📙معرفی کتاب👇
داستان کتاب شازده کوچولو دربارهی ملاقات خلبانی با یک موجود کوچولوی دوست داشتنی است. این خلبان همان نویسنده ی کتاب آنتوان سنت اگزوپری است، او در یکی از سفرهایش به آفریقا، در صحرای آفریقا سقوط میکند و در آنجا شازده کوچولو را ملاقات میکند. داستان شاعرانه و عاشقانه شازده کوچولو از جایی شروع میشود که در سیاره ب 612 که سیارهی شازده کوچولو است گیاهی متفاوت در بین علفها رشد میکند. گلی که در این داستان نقش معشوق را بازی میکند. شازده کوچولو که عاشق گل سرخ میشود در مسیر سفر قرار میگیرد، سفری که در جست و جوی دوست به زمین میرسد. شازده کوچولو در سفرش با ساکنان هفت سیارک همنشین میشود و از آدمهای هر سیاره حقیقتهایی دربارهی زندگی میآموزد.
گزیده✂️ کتاب
شازده کوچولو گفت: نه، من پی دوست میگردم. نگفتی اهلی کردن یعنی چی؟
روباه گفت: "اهلی کردن" چیز بسیار فراموش شدهایست. یعنی "علاقه ایجاد کردن"...
شازده کوچولو گفت: علاقه ایجاد کردن؟
روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسر بچهای بیش نیستی؛ مثل صدها هزار پسر بچهی دیگر و من نیازی به تو ندارم. تو هم نیازی به من نداری. من نیز برای تو روباهی هستم شبیه به صدها هزار روباه دیگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود... .
شازده کوچولو گفت: کم کم دارم میفهمم... گلی هست، و من گمان میکنم که آن گل مرا اهلی کرده است... .
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ تولدی دوباره ]
📙معرفی کتاب👇
کتاب تولدی دوباره به قلم ژاله بحرینی داستان زیبایی از زندگی با امید در شرایط بسیار سخت و دشوار است. ژاله بحرینی در کتاب تولدی دوباره از زندگی خودش نوشته است. او روزهای سخت زندگی را که ممکن است برای هرکسی پیش بیاید نوشته است و از اینکه چطور توانسته است با ایمان و امید تمام سختیها را پشتسر بگذارد، صحبت کرده است.
گزیده✂️کتاب
به آشپزخانه رفتم. کیفم را گوشه ی سالن انداختم، لقمه ای پیچیده، چای ریختم و به دفترم رفتم. همچنان که به نان گاز می زدم هزار جور فکر و خیال از ذهنم گذشت، آمار بچه ها، تحویل پرونده بچه ها به خانواده ها و ... . سرم را روی پشتی صندلی قهوه ای رنگی که روی آن نشسته بودم گذاشتم و چشمانم را بستم.
#موفقیت_و_سبک_زندگی
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ تقدیم به او که دوستش دارم ]
📙معرفی کتاب👇
کتاب تقدیم به او که دوستش دارم داستانی به قلم سمانه گلک است که توسط انتشارات نسل روشن منتشر شده است. داستان درباره پیرمرد عتیقهفروشی است که در یکی از خیابانهای قدیمی تهران مغازه دارد. از همان اول داستان شما وارد فضای نوستالژیکش میشوید. یاد خاطرات جوانی، عشق، مردم محله و رفتارشان، مغازهای که به راحتی میتوانید در ذهن خود آن را تصور کنید و پیرمردی با آرزوهای بر باد رفته که در جوانی خود را به دست خواستههای پدر سپرده و شغل خانوادگی را ادامه داده است.
گزیده✂️کتاب
شبهای تهران، همیشه زیباتر از صبح و شلوغی روز است. اصلا شب زیباتر است و من هیچ وقت نفهمیدم چرا شبها مَردم مهربانترند. تمام روز پناه میبرم به عتیقه فروشی اما شبها بال در میآورم برای طی کردن مسیر مغازه به خانهٔ پدری که برای من به ارث رسیده است. قدم زدن در شب زیر نور ماه شبیه راه رفتن در منظومهٔ شمسی است؛ هیجانانگیز و خواستنی. زمان قدیم وقتی شب به خانه برمیگشتم از جوی پهن کنار خیابان صدای جریان آب، این مسیر را دلانگیزتر میکرد، ولی حالا به لطف شهرداری، آن جوی پهن سابق، کوچک و بیآب شده اما...
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ ساعت دنگی ]
📙معرفی کتاب👇
کتاب ساعت دنگی نوشته محمداسماعیل حاجی علیان توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. کتاب ساعت دنگی مجموعه داستان کوتاه با مضامین اجتماعی سه گانه و اثر محمد اسماعیل حاجی علیان است. کتاب حاضر شامل هشت داستان سه گانه است. منظور از سه گانه سه بخشی بودن داستان است. موضوع کتاب ساعت دنگی و هشت داستان کوتاه سه گانه در قالب اجتماعی ست. زمان و مکان این داستان ها بیشتر در محور روستایی و سنتی می گذرد.
گزیده ✂️کتاب
ماه نسا دختر پسرعموی شوهرم بود و هم بازی دخترهای من. صبح آمده بود خانة ما. به دخترها، که پشت دار قالی نشسته بودند و نمی خواستند با او حرف بزنند، گفته بود: «من پاکِ پاکم ... چرا باهام حرف نمی زنین؟ ... به خدا دستم هم به اون مرتیکة هرزه نخورده ... ببینین! » دخترها حرف هایش را باور نکرده بودند. به او گفته بودند که اگر من برگردم خانه و او آنجا باشد، آن ها را، لابد مثل همیشه، زیر نیشگون و گاز سیاه می کنم. دخترها خیلی دلشان می خواست با ماه نسا حرف بزنند. اما می ترسیدند. ماه نسا دو سال پیش عروسی کرده بود. دختر که بود، خیلی شاد بود.
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ وقتی افتاد، آوازش بلندتر شده بود ]
کتاب وقتی افتاد، آوازش بلندتر شده بود اثر جمال میرصادقی توسط انتشارات آواهیا منتشر شده است. داستان این کتاب از این قرار است که پسر دانشجو است؛ دختری دور و برش نمی پلکد، می نویسد؛ اما هنوز عاشق نشده یا عاشق شده و ابراز نکرده، انگار منتظر است دیگران به سویش بیایند، حمید بابت این رفتارش سرزنشش می کند؛ می گوید از آن پسرک مو فرفری یاد بگیر که یک روز تنها نمی ماند، تا عاشق نشده باشی چطور می خواهی از عشق بنویسی؟ البته چند وقتی است یکی از زیبارویان دانشگاه با او هم صحبت شده، دختری به نام نیلوفر، از او خوشش می آید، ساعاتی را با هم سپری می کنند، گاه دانشگاه را می پیچانند و کافه رو به روی آن را برای گپ و گفت انتخاب می کنند.
گزیده✂️کتاب
ظهر به کوه رسیدند. نیلوفر غذایی پخته بود. میان هفته بود و خلوت و آسمان یکپارچه روشن. از باریکۀ آفتابی کنار کوه بالا میرفتند. راه سنگلاخی و پُر پیچ و خم بود. صدای شرشر آب که در رودخانۀ پایین دره می رفت، در فضا پیچیده بود. برگ های انبوه و سبز درخت های پایین دره، آفتاب را مثل صدها قناری روی خود نشانده بود.
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ در حوالی کوچه پس کوچه های این شهر]
📙معرفی کتاب👇
کتاب در حوالی کوچه پس کوچه های این شهر به قلم مهسا شیرازی داستانی از بطن یک خانواده است، قصهای که شما هرگز از خواندن آن سیر نخواهید شد.
مهسا شیرازی در کتاب در حوالی کوچه پسکوچههای این شهر، داستانی زیبا و خواندنی از زندگی است. داستان با روایتهای زنی از زندگیاش آغاز میشود. زنی که مسئولیتهای زیادی دارد، باید به کارهای زیادی رسیدگی کند و از تمام مسئولیتهایی که بر دوشش است، احساس خستگی میکند. همانطور که داستان پیش میرود از اتفاقاتی که در زندگیاش میافتد میگوید و داستان را جذابیتهای خاصش، ادامه پیدا میکند.
گزیده ✂️کتاب
بچه که بودم وقتی از من می پرسیدند که چه آروزیی داری همیشه می گفتم دلم می خواهد بال دربیاورم تا بتوانم در آسمان پرواز کنم… پرواز کنم به هر نقطه ای که دلم می خواهد. به هر جایی که دوست داشتم… پرواز حس خیلی خوبی به من می داد؛ یک حس رهایی، حس آزادی، حس خارج شدن روح از جسم، حسی که خیلی ناب است.
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ احضاریه ]
📙معرفی کتاب👇
«احضاریه» در قالب اثری دینی در رفت و برگشت بین گذشته و حال، روایتی از زندگی یک روزنامه نگار نویسنده است که برای سفر به کربلا نه دعوت که احضار می شود.
📕 موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات " حضرت زینب سلام الله علیها " بهره برده است.
📕 برگشت های تاریخی این اثر به دوران کودکی #عقیله_بنی_هاشم (س) و مرور خاطرات دوران حاکمیت امیر المومنین در تقابل با وضعیت فعلی جامعه امروزی به جذابیت کتاب افزوده است.
#دینی_مذهبی
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ عطاری گمشده ]
📙معرفی کتاب👇
داستانی گیرا دربارهی زنانی است که برای بقا در دنیای مردانه می جنگند و ماجراهای آن از همان ابتدا خواننده را متحیر می کند. پنر ما را در اعتراف نلا در سال 1971 در لندن غرق می کند و شرایطی را روایت می کند که او را وادار کرده مغازهی عطاری نادرش را به پناهگاهی برای زنان خیانت دیده بدل کند، زنانی که فکر می کنند انتخابی جز کشتن ندارند! از طرف دیگر، در لندن امروزی یک تاریخدان با انگیزه دهمین سالگرد ازدواجش را به تنهایی می گذراند، او با سرنخی از معمای حل نشدهی قتل های عطاری مواجه می شود. قتل هایی که دویست سال لندن را تسخیر کرده است و زندگی اش با پیچیدگی حیرت انگیز این عطاری از هم می پاشد.
گزیده✂️کتاب
در حالیکه بچه های دیگر در کوچه های کثیف خودشان را با قرقره و سکه و کارت سرگرم می کردند، من تمام کودکی ام را در همین اتاق گذراندم. رنگ ها را شناختم، دوام و طعم صدها عنصر را یاد گرفتم، در مورد گیاه فروشان بزرگ مطالعه کردم و اسامی لاتین در داروسازی را یاد گرفتم.
در واقع، ذره ای شک هیجان آور وجود داشت که شاید یک روز مغازه مادرم را حفظ کنم و این میراث خدمت به زنان را به دست بیاورم.
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ آخرین برگ گل رز ]
📙معرفی کتاب👇
مجموعه داستان هایی در دل یک داستان، بر اساس واقعیات و نوشته حمیدرضا رضوانی اول است.
ماجرا درباره مردی است که داستان هایی از گذشته را می خواند و سپس به کشفیاتی درباره آنها می پردازد. مثلا داستان پسری معلول در دوران باستان به اسم چکاد که او را وامی دارد در طبیعت و آثار گذشتگان کندوکاو کند یا داستانی مربوط به دوره شاه عباس صفوی که او را به اصفهان می کشاند....
گزیده✂️کتاب
درهای قلعه گشوده بود و سربازان وحشی دایم در حال رفت و آمد بودند و همه جا را آتش زده و خراب می کردند. فرصتی برای سازندگی وجود نداشت و تمام وقت مردم به جنگ با سربازان مهاجم می گذشت.
ویروس کورونا که بر جهان چیره گشت، در اتاقم زندانی شدم، و پس از سالها دست به قلم بردم و شروع به نوشتن کردم و باز کتاب بعدی و کتاب بعدی... درهای قلعه به روی افکار مزاحم بسته شده و مردم فرصت کردند به سازندگی و آبادانی بپردازند.
#داستانی
📚 @ketab_Et
[ در اسارت تو ]
📙معرفی کتاب👇
کتاب در اسارت تو، رمانی ایرانی به قلم فروغ سیکاری است. این اثر توسط انتشارات نسل روشن منتشر شده است. انسان مثال گیاهی است که خشک شده و از بین میرود و تمام زیباییهای انسان نیز همچون گلی است که پژمرده میشود. آری؛ گیاه خشک و پژمرده میشود و انسان نیز مانند گیاه از بین میرود اما تنها کلام، افکار و آثار او باقی میماند.
انتشارات نسل روشن در تلاش است تا با ایجاد یک بستر مناسب در حمایت از مولفان و همچنین ماندگاری ایدهها، آثار و افکار آنها و با انتشار کتابی ارزشمند که از سطح علمی مطلوبی برخوردار باشد به وظیفهی انسانی و اعتقادی خویش عمل کند تا بتواند اثری سازنده را به عنوان میراثی ناچیز برای نسل روشن باقی گذارد.
گزیده✂️کتاب
دستانم رو بالا کشیدم و با خمیازه ای از تخت پایین آمدم خواستم در اتاقم را باز کنم که یک دفعه نگاهم به پنجره ی اتاقم افتاد سریع سرم را برگرداندم اما دلم فرمان دیگری می داد. ناخودآگاه به سمت پنجره رفتم و آرام بازش کردم اولین چیزی که دیدم لانه ی کبوتری ساخته شده روی شاخه های درخت بود. گویی آن درخت پیر هم با دیدن آن زن رنگ و رویی گرفته و سرزنده تر شده بود.
#داستانی
📚 @ketab_Et