eitaa logo
کتاب و کتابخوانی
44.7هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
660 ویدیو
1.3هزار فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/b38D.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
[و دست ها از خاک روییدند‌‌] 📙معرفی کتاب👇 کتاب و دست ها از خاک روییدند داستانی است نوشته سوسن طاقدیس است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. گزیده✂️کتاب تمام شد. انتظار به پایان رسید. پدر این بار هم سرِ قولش ماند. خودش گفته بود که اگر هر دو بدون تجدید قبول بشوند، خیلی زود به ده می روند و خیلی بیشتر از همیشه آنجا می مانند، و زودتر از آنچه فرزانه و محمود انتظار داشتند، مژدۀ رفتن به ده را به خانه آورد. 📚 @ketab_Et
هدایت شده از  طریق المهدی
📌 | 🔻 انتشار مطالب آزاد است. ⛅️ | @Aseman
📚 قسمت اول 🎬 هرچه یک دختر به سن و سال او دلش میخواست داشته باشد او داشت. هر جا میخواست میرفت و هر کار میخواست میکرد. می ماند یک آرزو: این که یک سینی بامیه متري بگذارد روي سرش و ببرد بفروشد. تنها کاري که پدرش مخالف بود فرشته انجام بدهد... و او گاهی غرولند میکرد چه طور میتوانند او را از این لذت محروم کنند. آخر، یک شب پدر یک سینی بامیه خرید و به فرشته گفت توي خانه به خودمان بفروش. حالا دیگر آرزویی نداشت که بر آورده نشده باشد.... پدر همیشه هواي ما رو داشت لب تر میکرد همه چیز آماده بود. ما چهارتا خواهر بودیم و دوتا برادر. فریبا که سال بعد از من با جمشید برادر منوچهر ازدواج کرد، فرانک، فهیمه و من، محسن و فریبرز. توي خونه ما براي همه آزادي به یک اندازه بود. پدرم میگفت: هر کاری ميخواید، بکنید فقط سالم زندگی کنید ... چهارده پانزده سالم بود که شروع کردم به کتاب خواندن. همان سالهاي پنجاه و شیش و پنجاه و هفت هزار و یک فرقه باب بود و میخواستم ببینم این چیزها که میبینم و میشنوم یعنی چی. از کتابهاي توده اي خوشم نیومد. من با همه وجود خدا رو حس میکردم و دوستش داشتم نمیتونستم باور کنم که نیست. نمی تونستم با قلبم و با خودم بجنگم. گذاشتمشون کنار دیگه کتابهاشون رو نخوندم. کتابهاي مجاهدین از شکنجه هایی که می شدند می نوشتند. از این کارشون بدم اومد. با خودم قرار گذاشتم اول اسلام رو بشناسم بعد برم دنبال فرقه ها. به هواي درس خوندن با دوستان مینشستیم کتابهاي دکتر شریعتی رو می خوندیم. کم کم دوست داشتم حجاب داشته باشم. مادرم از چادر خوشش نمیومد. گفته بودم براي وقتی که با دوستام میریم زیارت چادر بدوزه... هر روز چادر رو تا می کردم می گذاشتم ته کیفم و کتابها رو میچیدم روش. از خونه که میومدم بیرون سرم میکردم تا وقتی بر میگشتم. اون سالها چادر یک موضع سیاسی بود. خونوادم از سیاسی شدن خوششون نمیومد. پدرم میگفت: من ته ماجرا رو میبینم شما شر و شورش رو... اما من انقلابی شده بودم، میدونستم این رژیم باید بره.. ... 📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق ✍نویسنده:مریم برادران 📚 @ketab_Et
[نام: سیدرضا] 📙معرفی کتاب👇 کتاب نام: سیدرضا حاوی خاطرات سید رضا موسوی است که در آخرین روز سربازیش در منطقه سرپل زهاب توسط نیروهای ضد انقلاب که با ارتش عراق همکاری داشتند اسیر می شود. وی در نهایت شجاعت توانست به همراه دو نفر دیگر از هم بندی هایش از زندان مخوف عراق فرار کند و پس از چند روز سخت به ایران بازگردد. در حین ورود به مرز ایران توسط حزب دموکرات اسیر می شود و حکم اعدامش صادر می شود که در هنگام اجرای این حکم اتفاقاتی رخ می دهد که اعدام او متوقف می شود.سپس به وسیله حرب کومله نیز دستگیر می شود و پس از خلاصی از دست آن ها به شهر خود باز می گردد گزیده✂️کتاب یک لحظه صدای سوت کسی آمد. از آیینه که نگاه کردم، جواد را دیدم که اشاره کرد بایستیم. وقتی پیاده شدم، جواد گفت: «سرکار استوار هم می خواد با شما بیاد. اون رو هم سوار کنین.» استوار دست افکن هم همسفرمان شد و راه افتادیم. من در تمام مدت به فکر بچه ها و خاطراتشان بودم که یک آن از جلوی چشمم دور نمی شدند؛ خاطراتی خوب. بچه های باصفایی که هرکدام دنیای خاص خودشان را داشتند. 📚 @ketab_Et
[ هفت بند ] 📙معرفی کتاب👇 کتاب هفت بند در برگیرنده نه داستان کوتاه با عناوین: «تصویرهای شکسته»، «قاب انتظار»، «هفت بند»، «هودج»، «از ستاره تا ستارگان»، «عروع»، «نگهداری لاله در باد سخت است»، «طلوع» و «سفر به ریشه ها» است و نویسنده در این داستان ها مضامینی چون قصه پسرکی که بزرگ ترین تکه آینه شکسته ای را روی دوچرخه اش نصب می کند و در شهر به گروهی از رزمندگان می رسد که عازم جبهه هستند...، تفال همسر اسیر ایرانی در سر سفره هفت سین نوروز، واگویه های همسر رزمنده ای عکاس با چوبدستی وی که هفت بند دارد، رویت فرشتگان بر بالین یک مجروح توسط همسر وی، قصه دو برادر با نام افشین و تکین، فرزند سرهنگ قدیمی ارتش که به جای خارج، عازم جبهه می شوند، ازدواج معلم یک روستا و اعزام به جبهه و نگرانی های همسرش و ... را روایت می کند. 📚 @ketab_Et
[ فریب ] 📙معرفی کتاب👇 کتاب فریب نوشته مهناز رئوفی توسط انتشارات عهد مانا منتشر شده است. مهناز رئوفی که علاوه بر این اثر، کتاب پرمخاطب «سایه شوم»، کتاب های «چرا مسلمان شدم»، «نامه ای به برادرم» و رمان «مسلخ عشق» را در نقد آموزه های سرکردگان فرقه ضاله بهائیت و افشای مسائل پشت پرده محافل بهایی و روابط آن ها با بیگانگان، به ویژه رژیم اشغالگر قدس به رشته تحریر درآورده است، نویسنده در کتاب فریب به ابعاد دیگری از اسرار درونی محافل بهاییان در قالب جذاب داستانی پرداخته است، گزیده✂️کتاب نگاهی به پدرم کردم. دیدم بابا منتظر است من به او اشاره‌ای بکنم. با اشاره فهماندم که می‌تواند او هم پول بدهد. پدر هم دست در جیب کرد و چند اسکناس درآورد و در داخل گلدان انداخت. قسمت بعدی برنامه، پذیرایی بود. چای و میوه و شیرینی آوردند. در این قسمت همه‌ی اعضای جلسه به ما تبریک گفتند و آن‌قدر به ما ارج و قرب دادند که ناخودآگاه احساس بزرگی به ما دست داده بود. هرکدام از آن ها با شگرد مخصوص خود به ما محبت و لطف می‌کرد. این ارج و منزلت برای ما خیلی لذت‌بخش بود. 📚 @ketab_Et
[ حماسه هویزه ] 📙معرفی کتاب👇 کتاب حماسه هویزه توسط نصرت الله محمود زاده نوشته شده است. مرور دوبارهٔ حماسهٔ هویزه، مرور روزهای تلخ، اما به‌یادماندنی است. در دل مقاومت بود که آموختیم، چه‌گونه از خود دفاع نماییم، از آن پس ورق جنگ برگشت. هویزه از آن جهت مظلوم پروندهٔ جنگ است که پیام شهدا آن‌طور که باید، به اهلش منتقل نشد و هنوز ناگفته‌هایش بیش از حد تصور است. چرا نباید بدانیم چه بر هویزه گذشت که نتوانستیم حتی شهدا را از چنگ دشمن نجات دهیم؟ مسأله هویزه، مسألهٔ جنگ و گریز نیست؛ مسألهٔ آزمایش و خطا نیست. گزیده✂️کتاب برای پنجمین روز متوالی، عبور تانک های ارتش از جاده هویزه-سوسنگرد ادامه داشت. از این جابه جایی ها، بوی حمله می آمد؛ حمله ای که مدت ها در انتظارش بودیم. پس از حله های پی در پی عراق، شکست و عقب نشینی های مکرر نیروهای خودی و به دنبال آن رکود و سکون ناشی از این اوضاع در منطقه، کم ترین تحرک می توانست بیش ترین دگرگونی را در روحیه افراد پدید بیاورد؛ به همین دلیل برای نیروهایی که در گوشه و کنار منطقه پراکنده بودند، شاید هیچ نوایی لطیف تر و روح بخش تر از صدای خشن چرخ های تانک نبود و هیچ منظره ای نمی توانست به قدر گردوغباری که در اثر این تردد در هوا پراکنده می شد، زیبا و دل انگیز باشد. حرکت تانک های لشکر «16 زرهی« در هوای سرد زمستانی چشم ها را به خود معطوف کرده .... 📚 @ketab_Et
[راهنمای از خودمراقبتی برای زنان شاغل و پرمشغله] 📙معرفی کتاب👇 کتاب راهنمای از خودمراقبتی برای زنان شاغل و پرمشغله به قلم سوزان فالتر، به مهم ترین شیوۀ عشق ورزیدن به خود که همان احترام و مراقبت است، می پردازد. این کتاب تبیین کنندۀ تعادلی میان زندگی بانوان شاغل و اهمیت دادن به سلامتی روح و جسم‎ شان است. چشم هایت را ببند و یک نفس عمیق بکش؛ اکنون بهترین روز زندگی ات را تصور کن و بدون هیچ نگرانی یک روز عالی را شروع کن! 📚 @ketab_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠امام علی عليه السلام : عِلمٌ لا يُصلِحُكَ ضَلالٌ ، و مالٌ لا يَنفَعُكَ وَبالٌ . 📙امام على عليه السلام : علمى كه اصلاحت نكند، گمراهى است و ثروتى كه تو را سود نبخشد، رنج و سختى است. 📚[غرر الحكم : 6294.] 📚 @ketab_Et
[ آوای درد ] 📙معرفی کتاب👇 کتاب آوای درد قدیمی ترین ترجمه ی فارسی به دست آمده از اللهوف علی قتلی الطفوف؛ مقتل امام حسین (ع) به روایت سیدبن طاووس می باشد. درباره اهمیت این مقتل باید گفت دست یابی به مقتلی جامع و صحیح السند و معتبر برای جامعه ی شیعه ی ایران، دغدغه ای به جا بوده است و گویا تا پیش از ترجمه ای که در کتاب آوای درد منتشر شده، اللهوف سید بن طاوس به طور کامل، به فارسی ترجمه نشده بوده است. آن چه مسلم است این که کتاب آوای درد را قدیمی ترین و شاید نخستین ترجمه ی فارسی از لهوف دانسته اند. گزیده✂️کتاب علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن طاوس، مؤلّف متن این کتاب، روایت می‎کند: نظر به آنچه ما یقین و محقّق کرده‎ایم که جناب امام، عالم بود بر عواقب امور خویش. علی هذا تکلیف آنجناب همان بوده و او نیز از پدر و او نیز از جد خویش(عهم) نقل کرده که: حضرت امام حسین(ع) روزی به نزد امام حسن بیامد. چون بر وی نگاه کرد بگریست. حضرت فرمود: یا حسین، باعث گریه ی تو چیست؟ گفت: گریه می‎کنم بر آن مصائبی که بر سر شما می‎آورند. حضرت امام حسن فرمود: مصیبتی که به من می‎رسد آن است که پنهانی به مشروب من زهر داخل می‎کنند و من به خوردن آن کشته می‎شوم و لیکن روزگاری صعب‎تر از روزگار تو نخواهد بود، یا ابا عبدالله. 📚 @ketab_Et
هدایت شده از  طریق المهدی
📌 | 🔻 انتشار مطالب آزاد است. ⛅️ | @Aseman