🔴رسانه های سوری : تعداد زیادی از تک تیراندازان نیروهای SDF در شمال شهر حلب در شمال سوریه با گروهک تروریستی الجولانی درگیر شدند و تاکنون 12 تن از تروریست ها به هلاکت رسیدند.
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
کانال خبری-تحلیلی نَحنُ عمار
#ماندلای_ایران قسمت صد و چهلویک : بدترین شکنجه همین است. ************ مینشستیم. زانوهایم محکم به
#ماندلای_ایران
قسمت صد و چهل و دو:
هرکدام گوشهاب نشستیم و گریه کردیم.
***********************
روز عاشورا غوغایی به پا شد،چون کنترل را تشدید کردند.
بچهها درجاهایی که آنها فکر نمیکردند دسته ایجاد میکردند و سینهزنی راه میانداختند.
یادم میآید به واسطهی مراقبت شدید همهجا ساکت بود و صدایی از کسی درنمیآمد.
ناگهان صدای سینهزنی دسته جمعی از حمامها بلند شد.
بچهها چون مطمئن بودند در آنجا کنترلی وجود ندارد در آنجا جمع شده بودند.
نگهبانها بهسرعت به سمت حمامها دویدند تا جمع را پراکنده کنند که ناگهان صدای :(( فریاد یا محمدا )) از آشپزخانه بلند شد.
در دلم غیرت بچهها را تحسین کردم.
عراقیها در آن سال چون هنوز تجربه لازم را نداشتند برای اینکه خودشان را بازنده بازی نشان ندهند شروع کردند به پخش مقتلخوانی از بلندگوهای اردوگاه.
شور حسینی جواب داده بود و بچهها اولین تجربه پیروزی در سایه حماسهی حسینی را درک میکردند.
من هم آرام به سینه میزدم و خاطرات روضهخوانی آیتاللّه انواری و آقای عراقی را در زندان برازجان مرور میکردم.
قرهخانی یکی از بچههای زرنگ اردبیلی یک روز با یک رادیو کوچک عراقی وارد آسایشگاه شد.
آن را به من سپرد و گفت:(( پیش شما باشد چون ممکن است به من شک کرده باشند.از دفتر سرپرستی اردوگاه کش رفتهام.))
در اختیار داشتن رادیو در آن شرایط،مثل پیروزی در یک جنگ بزرگ بود.
اخبار روز ایران را پیگیری میکردیم و از مقاومت مردم و رزمندگان در جبههها نیرو و انرژی میگرفتیم.
تیرماه سال ۱۳۶۰،یعنی گرم ترین ماهِ سال در اردوگاه رمادی،مصادف شد با ماه مبارک رمضان.
من که قبلا تجربه روزه در زندان برازجان را داشتم آن را به بچهها انتقال دادم و گفتم کافی است دراز بکشید و تحرک خاصی نداشته باشید.
اگر خیلی تشنه شدید میتوانید با شکم روی جایی که خیس دراز بکشید و خودتان را خنک کنید.
خیلی سخت میگذشت،اما لذتبخش بود.
اصرار کردیم وعده افطار را بیشتر کنند یا کمی یخ در اختیارمان قرار بدهند که بیفایده بود.
قرآن در آسایشگاه کم بود.
دو یا سه جلد قرآن داشتیم که بین ۶۰ نفر دست بهدست میگشت.
من شنیده بودم هرکس سه بار سوره توحید را بخواند مثل این است که کل قرآن را ختم کرده است.
تایپیست : کوثربانو
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
#ماندلای_ایران
قسمت صد و چهل و سه :
هرکس سه بار سوره توحید را بخواند مثل این است که کل قرآن را ختم کرده است.
************************
روزی سه بار سوره را میخواندم و نوبت قرآنیام که میشد قرآنم را به جوانترها میدادم و با آنها شرط میکردم که ثواب قرائتشان را به روح پدرم هدیه کنند.
یک روز بچههای سمت شرق اردوگاه اعتصاب کردند و در اعتراض به سختگیری فرمانده اردوگاه شیشهها را شکستند و درگیری بهوجود آمد.
خبر که به ما رسید ماهم در حمایت از آنها اللّهاکبر سر دادیم و اردوگاه بههم ریخت.
بعد از سرکوب اعتراض،برای تنبیه دو روز آب و برق اردوگاه را قطع کردند.
صبح روز سوم،موقع آمار،سروان محمودی گفت:(( اگر همه مرگ بر خمینی بگویند دستور میدهم آب و برق را وصل کنند.))
یکی از بچهها با صدای بلند فریاد زد:(( مرد است خمینی.))
بقیه بچهها هم بهسرعت قضیه را گرفتند و فریاد زدند: مرد است خمینی.
سروان خوشحال از اینکه توانسته بچهها را بشکند،آب و برق را وصل کرد.
تا مدتها بچهها با شعار مرد است خمینی امتیازاتی از سروان میگرفتند.
نمیدانم کدام نامرد ما را فروخت و فهمیدند چه کلاهی سرشان رفته است!
از کودکی از چغندر بدم میآمد و روزهایی که خورشت برگ چغندر میدادند آن را به اسماعیل میدادم و خودم تا شب گرسنه میماندم.
افسران و نظامیان ردهبالای اردوگاه را در طبقهی دوم نگهداری میکردند و برنامه روزانهشان با ما فرق داشت.
کمتر پیش میآمد که ساعت هواخوری آنها با ما در یک ساعت باشد.
من اوایل فکر میکردم چون آنها افسر هستند و درجات نظامی بالایی دارند لابد وضع غذا و امکانات آسایشگاهشان بهتر از ماست،اما عزیز که به آسایشگاه آنها سر میزد،گفت که وضع آنها از ما بهتر نیست و عراقیها فقط برای عدم ارتباط با ما آنها و انتقال تجربهی افسران به ما،آنها را جدا کردهاند و امکاناتشان با ما تفاوتی ندارد.
یک روز یکی از افسران را آوردند در حیاط و با کابل به جانش افتادند.
مرد صبوری بود و آخ نمیگفت.
محکم ایستاده بود و حتی جا خالی هم نمیداد.
خون از سر و رویش جاری شده بود.
سروان محمودی داد میزد که تو میدانی رادیو کجاست؟
تایپیست : کوثربانو
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
#ماندلای_ایران
قسمت صد و چهل و چهار:
سروان محمودی داد میزد که تو میدانی رادیو کجاست؟
********************
ترسیدم و گفتم:(( بچهها!رادیو را شما آوردهاید و این بیچاره دارد کتک میخورد.))
قرهخانی گفت:(( این یک رادیوی دیگر است.ظاهراً از درمانگاه برداشتهاند.))
آن افسر را بردند و چند نفر دیگر را آوردند.
آنها هم مردانه ایستادند و کسی لو نداد که رادیو کجاست.
خوشم آمد و در دلم مقاومت آنها را تحسین کردم.
گفتم:(( ایرانی یعنی،مثلِ کوه.))
بعد از ماجرای شکنجه افسران،چون بچهها احتمال میدادند که در بررسیهای آینده رادیوی ماهم پیدا بشود و عراقیها برایمان دردسر درست کنند،با دقت آن را باز کردند و هر قطعهاش را در گوشهای پنهان کردند.
در ساعاتی که امن بود قطعات را بههم وصل میکردند و اخبار گوش میدادند.
وقتی صدای امام را از رادیو میشنیدم گریهام میگرفت
دوست داشتم یک بار دیگر ایشان را از نزدیک ببینم.
روزهایی که نمایندگان صلیبسرخ برای سرکشی به اردوگاه میآمدند وضعیت غذا کمی بهتر میشد و لااقل یک وعده غذای کافی میخوردیم.
اینکه میگویم کافی نه اینکه عالی باشد،نه!
در مقایسه با غذای هر روز میگویم که بهتر میشد.
در اردوگاه بعضی از پزشکان ایرانی اسیر هم حضور داشتند که ذکر توانمندیهایشان دهن به دهن میگشت.
مثل دکتر خالقی و دکتر جلالی که خیلیها با رهنمودهای پزشکی آنها بهبود یافته بودند.
هوای اردوگاه در پاییز ۱۳۶۰ هم گرم بود و همه را کلافه کرده بود.
موقع هواخوری اسماعیل به طرفم آمد.
سلام کرد.
سر و صورتش زخمی بود.
گفتم:(( چیشده؟))
گفت: هیچ،کتکم زدند.
گفتم:(( چرا؟))
گفت:(( مگر وقتی شما را کتک میزدند دلیل میآوردند؟))
در حال صحبت بودیم که سربازی عراقی به ما نزدیک شد.
به اسماعیل فحش پدر داد و تهدید کرد.
سرش داد زدم و گفتم:(( مگر نمیفهمی پدر این بچه مُرده،چرا فحش میدهی؟))
فکر کنم فهمید من چه میگویم،چون باز فحش داد.
رگ غیرتم باد کرد و با سیلی محکم کوبیدم توی صورت سرباز عراقی.
با سر افتاد پایین و تا آمد بلند شود،نشستم روی سینهاش و با مشت توی صورتش کوبیدم.
به التماس افتاد و دخیلک دخیلک راه انداخت.
عقب عقب رفت و فرار کرد.
تایپیست کوثربانو
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواندن این سوره
موقع سحر و افطار فراموش نشود...
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
#مهمانداران_مهمانی_خدا
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
♥️سلام امام زمانم
السلام علیک یا صاحب الزمان عج
به قـربان افـطار و خرما و نجـوای تو
سـحرهای پـر گـریه و سـوزش و آه تو
کجا می نشینی اذان ها، فدایت شوم
به قربان آن سفره ی سرد و تنهـای تو
#اَللّٰهُمَّ_عـجِّلْ_لِـوَلیِکَ_الْفَرَج
به حق حضرت زینـب کـبری
ســـــــلام اللــــه علــــیها🤲
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
#مهمانداران_مهمانی_خدا
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 دعای روز نهم ماه رمضان
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
#مهمانداران_مهمانی_خدا
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
D1738129T13696675(Web).mp3
زمان:
حجم:
35.9M
🎙باهم جزء ۹ قرآن را بخوانیم
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
#مهمانداران_مهمانی_خدا
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆قرآن باید تبدیل به خط فکری مردم بشود...
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
#مهمانداران_مهمانی_خدا
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
عراقچی: مذاکره با قلدری و دستور دادن متفاوت است
وزیر امور خارجه:
🔹برنامه انرژی هستهای ایران همیشه تماما صلح آمیز بوده و خواهد بود. بنابراین اساساً چیزی به نام «نظامیسازی بالقوه» آن وجود ندارد.
🔹ما تحت فشار و ارعاب مذاکره نخواهیم کرد. ما چنین مذاکرهای را حتی قابل بررسی هم نمی دانیم، موضوع آن هر چه میخواهد باشد. مذاکره با قلدری و دستور دادن متفاوت است.
🔹ما اکنون با ۳ کشور اروپایی - و به طور جداگانه با روسیه و چین - در شرایط برابر و احترام متقابل در حال رایزنی هستیم. هدف بررسی راههایی است برای ایجاد اعتماد بیشتر و شفافیت بیشتر در مورد برنامه انرژی هستهای ایران در ازای لغو تحریمهای غیرقانونی.
🔹در گذشته، آمریکا هرگاه در گفتمان خود نسبت به ایران با احترام برخورد کرده متقابلاً از احترام برخوردار شده است، و هر زمان که موضع تهدید اتخاذ کرده با مقابله ایران مواجه شده است. هر عملی را اجباراً عکسالعملی است.
کانال خبری-تحلیلی نحن عمار
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@Keynoo
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯