29[shia-leaders.com].mp3
5.82M
[ #نقارھ_خونہ🔉 ]
مابسیجی ها پیرو خط دین و قرآنیم🕋
تا ابد پای عهد دلهامان با شهیدانیم
راه ما راه عروج آسمانی هاست❤️
#کربلایی_سیدرضا_نریمانی
[در این هیاهـو
با گوش دل بشـنو💓]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ #رئوفانہ🦋 ]
✨﷽✨
📽️فیلمی قدیمی از حرم امام رضا (ع) در سال ۱۳۴۰
🌹یاضامن آهو🌹
🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ*
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ خاطرات #امام_خامنهاے(حفظهالله)
🔻گویی دست قدرتمنـدي
هدایت ما را بر عهده دارد❗️
🌀 #مردم باید با تمام قدرت و امیدواري، در
راه ایجاد آیندهیی بهتر #تلاش کنند. چرا بایـد
ملت ایران به آینـدهي خود و لطف الهی امیـدوار
نباشـد؛ در حـالیکه تمام رویـدادهاي این ده سال،
حاکی از لطف بیحـد و حصـر پروردگار نسـبت به
ما بوده است؟
⤴️امام عزیز و بزرگوار نیز همیشه همین احساس
را داشـتند. در یکی از تصمیمهایی که اتخاذ کرده
بودند، عرض کردم تصـمیمی که شـما گرفتید،
خیلی به نفع اسـلام و جمهوري اسـلامی تمام شد.
⤴️ایشان فرمودند: گمان نکنید این کاري که اتفاق
افتاد، قبلاً آن را پیشبینی کرده بودم؛ این، کار
خـدا و کمک او بود. بعـد فرمودند: از اول انقلاب
تاکنون و در مراحل مختلف، گویی دست
قدرتمندي هـدایت ما را بر عهده دارد. حقیقتاً
انسان احساس میکند که دست قدرت پروردگار،
ملت و مسئولان ما را هـدایت وکمک میکند. البته
دست حمایت الهی، بیدلیل بر سـر ملتی کشـیده
نمیشود. علت این که خداي متعال لطف خود را
شامل حال این ملت کرده و آنها را هـدایت
میکند، ایمان و عمل صالح مردم است. وقتی این
دو عنصـر در شـخص یا ملتی به وجود آمد، خدا
هم او را کمک خواهد کرد.
🎙سخنرانی در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم
و نمایندگان مجلس شوراي اسلامی [۶۸/۴/۱۰]
#خاطرات_نوستالژیک_آقا☺️
#استاد_سید_علی_خامنه_ای🌱
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🌻🌅🧡"
《 #سپیدانھ 》
.
.
میگفت..:
منزشتم،شهیدبشمڪسیواسم
پوسترنمۍزنہ..•💔•
داداشتوپرڪشیدی•🕊•
وخداهممهرتانداختتودلِما
ودیگہنشدبراتپوسترنزنیم•🙂•
.
.
[شرو؏یڪروزِشھدایےِدیگہ🤓😌👇]
http://Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🌻🌅🧡"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #صبورانه🥀]
•
°
قطعا وجود همچین بانویی بوده که با تحمل سختیهای زندگی اون رو شیرین مےکرد و کمک میکرد که همسر ایشون برای جامعه مفید باشه و به درجهی شهادت برسه..
🎙بانو زهرا امامی،همسر شهید محمد حسین مرادی❤️
#همسر_شهید_محمدحسین_مرادی
#شهید_محمدحسین_مرادی
°
•
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
《 #شهید_زندھ✨ 》
.
.
💢دوستان خوبم این روزا حواسمون بیشتر به امام زمان باشه
⛔️رفتی گناه کنی بگو آقا داره میبینه شرمندش نشم
⛔️خواستی با خانوادت بد اخلاقی کنی بگو آقا داره میبینه شرمندش نشم
⛔️خواستی به نامحرم نگاه کنی بگو آقا داره میبینه شرمندش نشم
اگه برای ظهورش تلاش نمیکنیم لااقل باعث جاری شدن اشکهاش نشیم😭
به قول حاج حسین یکتا: داره برای سپاه امام زمان یار گیری میشه نکنه جا بمونیم😭
✅بشیم عین شهدا....بچه ها برای شهید شدن اول باید شهیدانه زندگی کنیم
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
.
.
•{ماملتشھادتیم..
ماملتامامحسینیم..!✌️❤️}•
Eitaa.com/Khadem_Majazi
استاد اباذری جلسه هفتم.mp3
6.41M
[ #کبوترانہ🕊 ]
سلسلہمباحثمهدویتبااستاداباذری..✨
باموضو؏ِ:
[ #امام_مهدی_در_قرآن ]
⇦قسمت هفتم
°•👇🏻🌸
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🦋]
.
.
●∞🌹∞●
💠ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ "ﻋﻠـﻲ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
💠وﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ "ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
📛ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ،و
ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ کنند…😞😞
👈برای یاری امام زمان چه کنیم⁉️
جواب یک کلمه است : #گناهنکن!
✅ وظیفه ما این است که امام زمان(عج)
را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم.
🍂ماچه کردیم برای آقا .....
.
.
〖مستۍنھازپیالہ،نھازخُمشرو؏شد
ازجادھۍسہشنبهشبِقـمشرو؏شد..!🌃💙〗
Eitaa.com/Khadem_Majazi
1_19914991.mp3
2.83M
[ #نقارھ_خونہ🔉 ]
آی شهدا دلای ما تنگه براتون
زندگی بی حضورتون ننگه برامون 💥
🕯شلمچه و هویزه و فکه و مجنون
از دوری شما شدیم دلخونِ دلخون😭
#کربلایی_مجتبی_رمضانی
#آغاز_هفته_دفاع_مقدس
[در این هیاهـو
با گوش دل بشـنو💓]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🕊💚↻
#دمے_با_یار
.
.
مهدی از شناسایی که آمد نیمه شب بود و خوابید
بچهها که برای نماز شب بیدار شده بودند،
او را صدا نکردند چون میدانستند
حسابی خستهست!
اما او صبح که برای نماز بیدار شد،
با ناراحتی گفت:
مگر نگفته بودم منم برای نماز شب بیدار کنید؟!
دلیلش را گفتند؛
آه سردی کشید و گفت:
افسوس شب آخر عمرم نماز شبم قضا شد!
فردا شب مهدی هم، به خیلِ شهیدان پیوست..:)
#شهید_مهدی_سامع
.
.
@Khadem_Majazi
•°🕊💚↻
[ #رئوفانہ🦋 ]
✨﷽✨
🔹 امام رضا (ع) فرمودند:
🍃 تا سه خصلت در مؤمن نباشد، مؤمن نيست:
🔻خصلتى از پروردگارش،
🔻خصلتى از پيامبرش
🔻 و خصلتى از ولىّ خدا
🔹امّا خصلت پروردگارش، نهفتن راز است،
🔹 خصلت پيامبرش ملایمت با مردم است،
🔹 و خصلت ولی خدا شکیبائی در تنگنا و سختی است
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌹یاضامن آهو
🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_هشتاددوم به زانوهايش فشار مـي آورد و خـودش را از زمين مي كند
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_هشتادسوم
كناري مي ايستد و به هر ماشيني كه عبور ميكند ميگويد:
ـ حا... حافظ.
تا همة كلمه «حافظ» را بر زبان بياورد، ماشين يا پرشده و يا گذشـته اسـت . 😞
چراغ هاي خيابان، چشمش را مي زنند و برايش غريب اند. 👀
جاي چرخ دستي هـا و بساط فروشنده هاي دو ره گرد را، كنار خيابان خالي مي بيند. ساعت را مي پرسـد، ميگويند ده و نيم است. ⏰
وانتي از راه مي رسد و كنار خيابان مـي ايـستد . بـه طـرف وانـت مـي دود و ميگويد:
ـ آ... آ... آقا، حافظ.
راننده سر ميجن باند و ميگويد:
ـ برو بالا.☺️
چند نفر ديگر هم مي رسند و مسير وانت را مي پرسـند . ناصـر هنـوز سـوار نشده، عقب وانت پر شده اسـت . دسـتش را بـه ميلـه هـاي وانـت مـي گيـرد و ميخواهد سوار شود، اما نمي تواند. جواني، از بالاي وانت، دستش را مي گيرد و
بالايش ميكشد.😌
وانت راه مي افتد. سوز سرما بيشتر مي شود. ناصر، روي دو پا مي نشيند تا باد كمتري بخورد . مسافرهاي عقب وانت، خاموش و بي صدا، منتظر رسيدن انـد . 👀
در خود فرو رفته اند و لب به سخن باز نمي كنند. دل ناصر مي گيرد و دوباره به يـاد شهرش ميافتد. با خودش ميگويد:
اگه همچين وانتي، با اين همه مسافر، مال خرمشهر بود، مسافرهاش چه قـدر با هم گرم ميگرفتن! چه قدر ميگفتن و ميخنديدن! 🥺
احساس مي كند به جنگ انس گرفته و دلش را به شهر و بچه هـا مـي سـپرد .😞
هنوز، در گوشة وانت، با شهر و دوستهايش خلوت كرده كه وانت كنار خيابان حافظ مي ايستد و راننده منتظر پياده شدنش مي ماند. پياده كه مي شود، پارك هتل را مي بيند. درش بسته است و مردي داخل حيـاط آن قـدم مـي زنـد . در را بـاز
ميكند و هنوز يك پايش بيرون است كه مرد ميپرسد:
ـ كجا داداش؟
ميرم اتاق 218.
در باز مي شود و حياط پارك هتل، ناصر را به خود مي پذيرد. پارك هتـل، در سكوت و آرامش خوابيده است . جز چراغ هاي حيـاط و چـراغ راه روهـا، بقيـةچراغ ها خاموش اند. ناصر به عكس دفعه پيش، اين بـار تنـد قـدم برمـي دارد و
براي رسيدن به پدر و ماد ر شتاب دارد .🏃♂
پشت در اتاق كه مي رسد، مي خواهد در بزند، اما دستش در هوا مي ماند. چندي همان جا مي ماند و پا پا مي كند. صـدايي از داخل ميشنود.
ـ انگار صداي پا بود!
صداي مادر را ميشناسد. تند ميگويد:
ـ م... م... م... منم ننه. ناصر!
صداي پيچيدن كليد در قفل بلند مي شود. اول در اتاق و بعد مادر به طـرف ناصر آغوش باز ميكند:
ـ واي ناصر؛ الهي مادر به قربونت! 🥺
مادر ناصرش را ميان چارچوب در به بغل مي كشد و او را ميان دسـت هـاي كوچك خود مي چلاند. ناصر يك سر و گردن از مادر بلندتر است . مادر سـرش را بر سينة ناصر گذاشته و انگار كه گلي را به دسـت دارد، او را بـو مـي كنـد و
عطرش را حريصانه به مشام مي كشد. 😭
لب هاي ناصـر بـه سـر مـادر مـي رسـد و
موهاي او را پياپي ميبوسد. مادر به ناصر رسيده و بنا ندارد از او جدا شـود، امـا ناصـر او را بـه داخـل ميكشاند و ميگويد:
ـ هيس! بابا اينا بيدار ميشن! 🤫
مادر، هنوز وقت نكرده است كه چراغ اتاق را روشن كند. به ناصر ميگويد:
ـ بابات توي اون اتاقه . خسته بود، از همون اول شب رفت خوابيد . فقط من و هاجر اينجاييم.
چراغ كه روشن مي شود، چشم ناصر به طر ف خواهرش مي رود كه دسـتش را زير چانه زده و آرام خوابيده است . لب هايش را بر صورت خواهر مي گـذارد🥺
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi