بعضی از اعمال و گناهان مانع اجابت دعا هستند. یکی از آنها دل شکستن میباشد. متاسفانه بعضی از ما به راحتی دل میشکنیم و توفیقات را از خودمان سلب میکنیم.
#آیتالله فاطمینیا
@KhateShohada_313
متاسفانه اینطوریه که ،
من یه انقلابیِ بیسوادِ پر از دغدغه ام ولی اونی که مسئولِ ،
یه ضدانقلابِ با سوادِ
بی دغدغه ست
#مالک شو برای علی
#توقف_ممنوع
#علم_و_جهاد
@KhateShohada_313
شروع دوباره ..
متاسفانه اینطوریه که ، من یه انقلابیِ بیسوادِ پر از دغدغه ام ولی اونی که مسئولِ ، یه ضدانقلابِ با سو
رفقا اگر خواستید پستهای مربوط به علم رو بخونید هشتگ #علم_و_جهاد سرچ کنید
شروع دوباره ..
ا🥀🌾🍁🥀🌾🍁🥀 ✺﷽ ✺ ا🌾🍁🥀🌾🍁🥀 ا🍁🥀🌾🍁🥀 ا🥀🌾🍁🥀 ا🌾🍁🥀
ا🥀🌾🍁🥀🌾🍁🥀 ✺﷽ ✺
ا🌾🍁🥀🌾🍁🥀
ا🍁🥀🌾🍁🥀
ا🥀🌾🍁🥀
ا🌾🍁🥀
ا🍁🥀
ا🥀
💟 #علمدار_عشق 💟
🔮داستان مدافعان حرم 🔮
قسمت 9️⃣3️⃣
# راوی مرتضی
دنبال نرگس رفتم تو راهرو خیلی سریع
دیدم از حال رفته
نشستم کنارش
+ نرگس
ساداتم
مجتبی داداش
مجتبی
~~ بله داداش
ای وای زن داداش چی شده
+فکرکنم فشارش افتاده
بدو زنگ بزن به زهرا بگو
مرتضی داره نرگس میبره بیمارستان
تندی خودش برسونه
~~ باشه
داداش زهرا سر کوچست
من برم ماشین بیارم شما و زهرا
نرگس خانم بیارید تو ماشین
+ بدو مجتبی
اصلا فکر نکردم عمق ناراحتیش انقدر باشه
اومدم بلندش کنم
که زهرا وارد شد
•• خاک توسرم داداش
چی شده
+ فعلا کمک کن ببرمیش بیمارستان
بعدا برات میگم
فقط مراقب حجابش باش زهرا
رسیدیم بیمارستان
به نرگس سرم زدن
دکتر از اتاق اومد بیرون
رو به من و مجتبی گفت :
کدومتون همسرش هستید
+ من خانم دکتر
دکتر : لطفا بامن بیاید
+ بله بفرمایید خانم دکتر
خانمم چیزیش شده ؟
مشکلی داره؟
دکتر : چقدر هولی پسرم
بشین بهت میگم
چیزی جدی نیست
ببین پسرم نورون های عصبی خانمت خیلی حساسه
شوک عصبی براش ضرر داره
باید مراقبش باشی
+ بله ممنونم خانم دکتر
خواهش میکنم
الانم سرمش تموم شد میتونی ببریش
بهش یه آرامش بخش قوی میزنم
کهفعلا استراحت کنه
+ ممنونم خانم دکتر
خواهش میکنم پسرم
از اتاق دکتر اومدم بیرون
زهرا اومد سمتم : داداش نرگس بهوش اومده
برو پیشش
+ باشه
رفتم تواتاق
داشت گریه میکرد
اشکاش پاک کردم گفتم : چرا خودتو اذیتت میکنی
- دست خودم نیست مرتضی
نمیتونم بذارم بری
رسیدیم خونه
به زهرا گفتم
زهراجان کمک کن نرگس استراحت کنه
~~ چشم داداش
زهرا کمک کرد نرگس بخوابه
مادر: مرتضی مادر
حال نرگس چرا بد شده بود
+ مادر ماجرای سوریه بهش گفتم
مادر: صبر میکردی پسرم
+ مادر ۲۵ روز دیگه اعزامه
من نمیدونم چرا نرگس اینطوری کرد؟
مگه همین زهرا نمیخاد شوهرش بره
تازه علی تازه دامادم میشه
مادر: هر کس اختیار زندگی خودش داره مرتضی
اگه راضی نشد حق نداری بری
+ متوسل میشم به آقا امام حسین
آقا خودش دلش نرم میکنه
من برم پایگاه
کلاس دارم
مادر : برو پسرم
تو راهرو داشتم کفشامو میپوشدم
+ زهراجان خواهر
~~ جانم داداش
+ نرگس بیدارشد
زنگ بزن سریع خودم میرسونم
~~ چشم داداش
وارد حیاط حوزه شدم
پایگاه ما پایگاه مرکزی حوزه حضرت ابوالفضل بود
از دور سیدهادی دیدم
بخاطر مراسمای سید رسول اومده بود قزوین
اعزام من و علی دامادمون و سیدهادی باهم بود
سیدهادی : سلام شوهرعمه
+ سلام
هادی حوصله شوخی ندارما
سیدهادی: چی شده مرتضی
+ امروز به عمت جریان اعزام گفتم
خیلی بهم ریخت
گفت یا من یا سوریه
سیدهادی : نرگس سادات چنین حرفی زد؟
+ آره
سیدهادی: جدی نگیر بخاطر شهادت رسول بهم ریخته آروم میشه
+ تو چیکارکردی؟
سیدهادی: هیچی بابا
فنقل ما تا اعزام دنیا اومده
اجازه گرفتم
إه علی هم اومد
سیدهادی : علی خیلی شادیا
علی: آره بابا
۵ روز دیگه عروسیمه
۲۰ روز دیگه هم که اعزامم
مرتضی توچی
به نرگس خانم گفتی ؟
+ آره
فقط خود امام حسین کمک کنه
نرگس راضی بشه
علی: نگران نباش داداش
ان شاالله اجازه میده
+ من برم کلاس الان شروع میشه
برای دعای کمیل میام
بریم مزارشهدا
تو پایگاه من مربی جودو بودم
تو دعای کمیل خیلی حالم بد بود
از خود آقا امام حسین خواستم
لیاقت دفاع از حرم دختر و خواهرشو بهم بده
به سمت خونه رفتم
+ زهراجان نرگس بیدارنشده
زهرا : نه داداش
+ پس من برم استراحت کنم
مادر: شام نمیخوری مرتضی
+ نه میل ندارم
مادر: خودت ناراحت نکن
توکل کن به خود خانم حضرت زینب
+ باشه یاعلی
#ادامہ_دارد🕊
🥀
🍁🥀
🌾🍁🥀
🥀🌾🍁🥀
🍁🥀🌾🍁🥀
🌾🍁🥀🌾🍁🥀
🥀🌾🍁🥀🌾🍁🥀
شروع دوباره ..
دلِ خرابِ من همیشه تنگِ کربلاست ... @KhateShohada_313
چیزی کم از بهشٺ ندارد،
هوای ٺُ...🌱
@KhateShohada_313