💠پیروزِ جنگ اراده ها
از پاییز ۱۳۹۴ تا بهار۱۴۰۲، هشت سال فاصله است. پاییز ۹۴، عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان چند بار گفت "بشار اسد باید برود، ولو با زور"!
هشت سال بعد، روند شکست های آمریکا -و به تبع آن عربستان- در منطقه چنان گسترده شده، که حاکمان ریاض ناچار شدند وزیر خارجه خود (فیصل فرحان) را به دمشق بفرستند و پس از ۱۲ سال از رئیس جمهور سوریه برای شرکت در کنشست سران اتحادیه عرب دعوت کنند.
عربستان، سرمایه گذار عمده جنگ در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن بود؛ اما فرجام صدها میلیارد دلار هزینه، چیزی جز قدرت گرفتن جبهه مقاومت و هزیمت متحدان آمریکا نبود.
این سرشکستگی به آنجا ختم شد که گاو شیرده آمریکا هم ولو در ظاهر، اظهار فاصله گذاری با کابوی های آمریکایی کند.
از روزی که آمریکا تسخیر غرب آسیا برای کدخدایی جهان را آغاز کرد، تا روزگاری که مجبور به عقب نشینی شد، دو دهه فاصله است.
تغییرات این دو دهه، مرهون مقاومت حکیمانه ودگرگون کردن نقشه دشمنان، از سوی جمهوری اسلامی است؛ راهبری آیت الله خامنه ای و فرماندهی جنگ ضد اشغال و تروریسم از سوی ژنرال سلیمانی که خود را سرباز می نامید.
✍محمد ایمانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠هیرمند؛ برگ برنده دست کیست؟
بخش اول
اگر فلات ایران را که کشورهای افغانستان و ایران در آن واقع شده اند، یک تنه جغرافیایی واحد بگیریم، هیرمند شاهرگ آن است. هیرمند بزرگترین رودی است که از داخل این فلات شروع میشود و در داخل آن به پایان میرسد. هیرمند از افغانستان سرچشمه میگیرد، در آنجا جاری میشود و سرانجام به هامون سیستان میریزد. هیرمند سرچشمه حیات سیستان است، چه بخش افغانستانی سیستان و چه بخش ایرانی آن و این میتواند حلقه وصلی باشد بین این دو کشور؛ولی دریغ که مناسبات سیاسی بین دولتها و نقشآفرینی شیطنتبار بیگانگان و حکومتهای وابسته به آنان در تعیین مرزها هنگام تقسیم سیستان بین دو کشور، آب هیرمند را به گرهی حلنشده میان دو کشور بدل کرده است. آنچه به این گره افزوده ، خشکسالهای پیدر پی و طولانی بوده که نگذاشته است بهرهمندی مردم دو کشور از این رود، به حد کفایت برسد.
اخیراً دوباره بحث هیرمند داغ شده است. صرف نظر از مسائل فنی که به عهده کارشناسان است، به نظر میرسد که در میان مردم و به ویژه اهل قلم و اهل رسانه دو کشور هم بعضی ابهامها و انتظاراتی وجود دارد که بیسبب میتواند در تیرهساختن مناسبات میان دو ملت اثرگذار باشد.
نگارنده کارشناس فنی یا حقوقی موضوع نیست که بتواند در این مورد داوری کند؛ ولی به تبع مطالعات مختصری که چه در کتابها و چه در سیاست و رسانه در عصر کنونی داشتهام، میکوشم در مورد بعضی ابهامها توضیح دهم.
۱. یکی از تصوراتی که گاهی در افغانستان وجود دارد، این است که چون هیرمند از این کشورسرچشمه میگیرد، آب آن متعلق به همان کشور است و هر میزان آبی که از کشور خارج میشود در واقع حقی است که از مردم افغانستان ضایع شده است. این تصور درست نیست، چون از آب رودخانهها، همه کسانی که در طول مسیر از آن بهره میبرند، حق دارند، چه آنان که در مبدأ هستند و چه آنان که در مصب هستند. میزان بهرهمندی از این آب را البته کارشناسان حوزه آب و نیز حقوقدانان عرصه سیاست بینالملل تعیین میکنند.
۲. در مقابل، تصوری که گاهی در ایران وجود دارد، این است که هیرمند چون به هامون میریزد، سهم هامون است؛ولی حقیقت این است که این رودحدود ۱۰۰۰ کیلومتر در داخل افغانستان جریان دارد و حیات بخشی از این کشور، مدیون آن است. این رودخانه نه فقط هامون و اطراف آن، بلکه زمینهای بسیاری در طول مسیر خود از کوههای بابا تا سیستان را سیراب میکند و آب شرب و کشاورزی بخش مهمی از کشور افغانستان وابسته به هیرمند است.
✍ محمد کاظم کاظمی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠هیرمند؛ برگ برنده دست کیست؟
بخش دوم
۳. افغانستان را میتوان منبع آب منطقه دانست. رودهای بسیاری از کوههای بلند این کشور سرچشمه میگیرند؛ همچون آمو، هریرود، رود کابل، رود مرغاب و… و بیشتر اینها به کشورهای همجوار سرازیر میشوند. افغانستان نفت و گاز ندارد، به دریاهای آزاد هم راه ندارد و از بسیاری از مواهب طبیعی بیبهره است، اما در عوض این منابع آبی را دارد و طبیعی است که از این ثروت استفاده کند. دولتهای افغانستان از همین رو با سدسازیهایی، کوشیدهاند که بخشهایی از این آب را مهار کنند؛ ولی این نکته قابل توجه است که سیاست آنان در برابر همسایگان یکسان نبوده است. عمدتاً در افغانستان حکومتهایی بر سر کار بودهاند که با ایران مناسبات نیک نداشتهاند و آنقدر که در مقابل آب هیرمند و ایران حساسیت داشتهاند، دربرابر دیگر رودخانهها و دیگر همسایگان نداشتهاند.
۴. پس این تفکیک میان دولتها و ملتها در این قضیه مهم است. شنیدهایم که بعضیها بار این قضیه را بر دوش مهاجرین انداختهاند و لزوم سختگیری بر مهاجران افغانستان در ایران را به عنوان یک اهرم فشار بر روی دولتهای افغانستان مطرح کردهاند؛ ولی حقیقت این است که این مهاجران در عمل بیشتر در سمت ایران هستند، هم از نظر حضور در ایران و معاشرت و همزیستی با جامعه ایرانی و هم از این نظر که عمدتاً مخالفان یا حتی طردشدگان حکومت افغانستان بودهاند. این که بر مهاجرین بیشتر فشار آورده شود، درعمل حکومتی را که این مردم را رانده است، خوشحال میکند.
چند نوبت دیگر هم اتفاق افتاده است که فشار بر مهاجرین افغانستان به عنوان اهرمی در مسیر فشارهای سیاسی بر حکومتهای افغانستان مطرح شده است؛ ولی از این نکته غفلت کردهاند که اتفاقاً مهاجرین که در این کشور زندگی میکنند، میتوانند بازوی حمایتی ایران حتی در داخل افغانستان باشند. یعنی اگر بخواهید توازن قوا را به نفع خود به هم بزنید باید مهاجر ین را تقویت و زمینه رشد و فعالیتشان را فراهم کنید ، تا در این معادله همراه و همسوی شما باشد و با نقشآفرینی در فرهنگ، سیاست و اقتصاد کشور، سببساز مناسبات نیکتر شود، نه این که در عمل به دامان دشمنان مشترک انداخته شود.
۵. واقعیت این است که هیچکس از این وضع نباید خرسند باشد. در سفر به زابل دیدم که خشکسالی چه بر سر سیستان آورده است.سیستان نگینی در جغرافیا، تاریخ و اسطورههای ماست و برای همه مردم دو کشور باید عزیز باشد. خیلی باید مراقب بود که هیاهوهای رسانهای میان دو ملت فاصله نیندازد. به نظرم در این وضع موضوعی که بسیار مهم است، ابتدا پیشبرد جریان به شکل کارشناسی و معقول آن است و دیگری،تبیین درست موضوع در رسانهها. باشد که بحران خشکسالی، کمترین عارضهاش را برای دو کشور بگذارد. باشد که هم برف و باران بر کوههای هندوکش و بابا ببارد و هم گل و گیاه از همه این سرزمینها بروید، به ویژه از دلهای دو ملت همزبان و همکیش.
✍ محمد کاظم کاظمی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠آری اینچنین است برادر!
۳ سال پیش یک سرباز در دادگستری بابل سیلی خورد.
خدمتش تمام که شد هیچ، مدتی پیش ازدواج کرد و به زودی فرزندش هم به دنیا خواهد آمد.
بنده کماکان بعد ۳ سال درگیر انتشار ماجرای آن واقعهام و امروز هم در شعبه ۱۰۲۵ دادگاه کیفری ۲ برای دفاع حاضر شدم.
آری اینچنین است برادر!
توضیح آنکه بابت پرونده مرتبط با سیلی خوردن سرباز بابلی ۹۱ روز حبس قطعی بریده شده بود و همراه سایر پروندههای بنده که احکام قطعی داشتند پیش از عید به اجرای احکام رفت.
حالا با تجویز اعاده دادرسی در دیوان مجدد به شعبه هم عرض ارجاع شده و مجددا باید مورد رسیدگی قرار بگیرد.
✍وحید اشتری
@Kolbe_Andishe_Farhang
17.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠کسی که کانادا رفت سرمایه دار نبود، رانت خوار بود
🎥مناظره علیزاده و غنی نژاد
علیزاده: سرمایه دار ولنگار در ایران می خورد و می چاپد و پول را به کانادا میبرد.
غنی نژاد: آقای علیزاده آدرس غلط ندهید. کسی که کانادا رفت سرمایه دار نبود، رانت خوار بود و رییس بانکی بود که 6 ماه قبل از آن جایزه مدیر ارزشی را گرفت و بعد پول های بانک ملی را به کانادا برد. 99 درصد اختلاس در مملکت ما کار مدیران دولتی است. همه دزدان، مدیران دولتی اند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠گذر از سیستم تاراج لازمه بازگشت عقلانیت و کارامدی به نظام سیاسی و اداری ایران
جیمز آبراهام گارفیلد رییس جمهور امریکا در سال ۱۸۸۱ از سوی یکی از طرفداران خود ترور شد دلیل ترور گارفیلد عدم تحقق وعده ای بود که رییس جمهور قبل از انتخابات به متهم داده بود. بلافاصله وودر ویلسون به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شد. با تلاش ویلسون در سال ۱۸۸۳ قانون خدمات كشوري (قانون پندلتون) به تصويب رسيد و به موجب آن كمیسيون خدمات كشوري با هدف علمی سازی فرایند استخدام و ارتقا شکل گرفت.
ویلسون در سال ۱۸۸۷ در مقاله خود با موضوع "جدایی اداره از سیاست" سیستم انتصابات و نظام حزبی حاکم در امریکا را سیستم تاراج و عمل بر اساس تئوری غنایم جنگی نامید. در سیستم تاراج انگار حزب حاکم در جنگی مغلوبه قدرت را بدست آورده و طی آن یک حزب پس از پیروز شدن در انتخابات شغلهای اداری مهم را به عنوان جایزهٔ همکاری در راه پیروزی به هواداران، دوستان و خویشاوندان خود میدهد.
ویلسون با طرح جدایی اداره از سیاست، بین نظام اداری و نظام سیاسی حد و مرزی تعیین و بر اساس آن قانونی تدوین نمود طوری که حزب حاکم تا یک حد مشخصی اجازه تغییر مدیران را داشت. بر این اساس بوروکراتها(مدیران دولتی) به عنوان افراد حرفه ای دست خوش تغییر سیاسی قرار نمی گرفتند و به امور حرفه ای خود می پرداختند.
بعد از جنگ جهانی دوم آمریکای دور از تخریبات جنگ، برای توسعه قلمرو نفوذ آمریکا در امور بین الملل و جلوگیری از گسترش نفوذ کمونیسم دو طرح تصویب و اجرا نمود. "طرح مارشال" برای کمک به کشورهای اروپایی اسیب دیده از جنگ و "اصل چهار ترومن" کمکهای فنی به کشورهای در حال توسعه.
بر اساس برنامه اصل چهار در دهه ۶۰ میلادی مشاوران نظام اداری امریکا به کشورهای جهان سوم از جمله ایران اعزام شدند. به دنبال آن دیوانسالاری در ایران بر مبنای تئوریهای نوین "بخوانید جدایی اداره از سیاست" شکل گرفت. علیرغم گذشت حدود ۷۰ سال از شکل گیری این سیستم در ایران همچنان سیستم تاراج و تئوری غنیمت جنگی در ایران به قوت خود باقی است.
پیتر اوانز در تحلیل خود از دولت، دولتها را به دولت چپاول یا غارتگر و دولت توسعه گرا تقسیم نمود. سیستم دولتی حاکم در جهان سوم شبیه دولت غارتگر و سازگار با تئوری غنایم جنگی ویلسون بوده و بر اساس دیدگاه پارسونز دولت غارتگر به مثابه ارگانیسم اجتماعی معلول عمل می کند و توانایی کنترل نهادها و مدیران دولتی حاکم بر ان را ندارد و مدیران دولتی براحتی و در حاشیه امن، خود یا اطرافیان خود به تاسی از انها
به چپاول و غارت منابع عمومی می پردازند.
بر اساس موارد فوق و در چهارچوب نظام اداری و مدیریت دولتی یکی از راهکارها بازگشت عقلانیت و کارآمدی به نظام سیاسی و دیوانسالاری و گذر از سیستم تاراج و تفکر سنتی وبری، و تبعیت از دولت مدرن و خط مشی گذاری مبتنی بر نظریه های نوین مدیریت دولتی و دیوانسالاری از یک سو و الگو قرار دادن نهادسازی دولت توسعه گرا از سوی دیگر است طوری که نظام دولتی بر اساس نظریه ارگانیسم اجتماعی و کل گرایی سیستمی(کارکرد عقلایی نظام حاکم و نظام های فرعی) توان کنترل اندامهای خدمت رسانی خود را بازیابی، بهبود و توانمندسازی نماید. تحقق این امر در گرو اصلاح دولت، بازسازی ساختار و کارکرد مطلوب اندامهای حکومتی و خدمت رسانی است.
✍دکتر حبیب ابراهیم پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
24.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سیاست زدگی در سازمانهای دولتی
🎥دکتر حسن دانایی فرد
@Kolbe_Andishe_Farhang
14.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠موشک های ایران را ببینید تا بفهمید برد اقتصاد دستوری که دولت پای آن می ایستد تا کجاست؟
🎥برشی از مناظره علیزاده و غنی نژاد
🔹حمایت دستوری از موشک های نقطه زن و پهپادهای ایران است. جایی که آقای خامنه ای نگذاشت نئولیبرال ها وارد شوند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
مناظره علی علیزاده و موسی غنی نژاد در شبکه چهار صداوسیما درباره… - علی علیزاده و موسی غنی نژاد.mp3
90.81M
💠لیبرالیسم اقتصادی
🎙مناظره علی علیزاده و موسی غنی نژاد در شبکه چهار صداوسیما، ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
غنینژاد بر این باور است که سرآغاز رشد و پیشرفت، آزادی دادن به انسان است و دخالت های دولت ارمغانی جز فقر و فلاکت ندارد. در مقابل علیزاده معتقد است مداخله به منظور ایجاد برابری در جامعه لازم است.
علیزاده با بیان اینکه تمامی دولت های در حال توسعه از صنعت های نوپای خود حمایت کرده اند تاکید دارد نمی توان از رقابت بین نوازد و یک فرد بالغ حرف زد. در مقابل غنی نژاد با رد این مقایسه وضعیت صنعت خودرو ایران پس از ۵۰ سال حمایت را شاهدی از بی نتیجه بودن سیاست های حمایتی می داند که هزینه آن را مردم می بپردازند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره مناظره غنی نژاد و علیزاده
🔻و نگاهی به افت و خیز جامعه مدنی ایران از مشروطه تا به امروز
بگذارید پیش از پرداختن به مباحث مطرح در مناظره غنی نژاد و علیزاده نگاهی به برخی حواشی این اتفاق داشته باشیم. گاه حواشی از اصل می تواند مهم تر باشد.
یک- مناظره در حوالی نیمه شب به وقت ایران تمام شد. حوالی ساعت سه سحرگاه وب سایت اکو ایران (مربوط به اخبار اقتصادی) ویدئوی دانلود شدۀ این مناظره را در کانال تلگرامش قرار داد. همان حوالی اوقات سحر (به صبح نرسیده) این فایل در کانال یوتیوب اکو ایران هم قرار گرفته بود. نزدیک ساعت چهار سحرگاه کانال تلگرام روزنامه تجارت فردا چندین بُرش ادیت شده از ویدئوهای این مناظره را در کانالش قرار داد. چه حس می شود؟ یک گفتگوی نظری (که شاید موضوعی "حوصله سربر" به نظر برسد) در فضای فعلی جامعه روشنفکری ایرانی تا به این حد دینامیک (به دقیقه و ساعت) دنبال می شود و انعکاس می یابد.
دو- غنی نژاد عمری را در مباحث نظری صرف کرده است. خوانده و تدریس کرده و... ولی از موضعِ هیجان و خشم وارد بحث نمی شود. یک شروع شمرده، متین و آرام.
از موضِع نخوت هم وارد گفتگو نمی شود. گمان نمی کند که من بیش از طول عمر این جوان کتاب خوانده ام و مرا با او حرفی نیست. از موضع "بیان" وارد بحثی مهم و نظری می شود.
سه- می توان با غنی نژاد مخالف بود (یا موافق). می توان با علیزاده مخالف بود (یا موافق). ولی یک واقعیت نباید از مطمح نظر فراموش شود: آیا گفتگویی در این تراز و در این سطح در فضای روشنفکری عربستان شکل می گیرد؟ در رسانه های عراقی چطور؟ چند سال دیگر باید سپری شود تا محصولات نظام آموزش عالی در افغانستان بتوانند در خصوص مباحث نظری در این تراز به گفتگو/مناظره بنشینند؟ در تاجیکستان امروز آیا چنین مباحثی در رسانه در جریان است؟
بحث، تفاخر به کشورهای اطراف نیست اما ذکر یک واقعیت (fact) است.
غنی نژاد خود را ادامه جریان مشروطه می داند. و این امری است صحیح.
جریان مشروطه جریانی مبتنی بر آزادی خواهی و روشنفکری بود که در ایران صدوپنجاه سالِ پیش شروع شده و غنی نژادِ امروز، ادامۀ آن هویت است.
این نکته نباید فراموش شود که سرزمین ایران (با وجود همه افت و خیزهایش) از صدوپنجاه سال قبل تا به امروز مسیری دشوار پیموده، و سالخورده پیری درسخوانده، همچون غنی نژاد، نمونه و تمثالی از «ادامه» جریان مشروطه است.
چهار- بحث غنی نژاد درباره نظریات جان لاک و آدام اسمیت در نُه دقیقه بیان شد. ولی عصاره و فشردۀ یک ترم گفتگوی دانشگاهی را بیان کرد. کاری که به نظر سهل می رسد ولی فقط یک معلم پیر می تواند اینگونه هنرمندانه بحثی چندصدساله را در نه دقیقه با بیانی شمرده به لسان بیاورد.
تک به تک واژه ها و کلمات را دقیق و عمیق انتخاب کرد.
پنج- علی علیزاده مخالفان بسیار دارد. موافقان و طرفدارانی هم دارد. ولی یک نکته را درباره علیزاده نباید فراموش کرد. او کسی است که خودش رسانه ی خودش را ساخته است. این گزاره ممکن است برای مخالفان علیزاده (که بنده هم از جمله مخالفان دیدگاه هایش هستم) صعب باشد ولی یک واقعیت است. علی علیزاده می توانست با همان مدرک برق شریف روز و روزگار عمر را به کار در یک شرکت مهندسی بگذراند. همچنین می توانست با مدرک فلسفه دانشگاه Middlesex University به تدریس بپردازد. ولی او نه در مسیری که والدین اش می خواستند گام گذاشته و نه به شغلهای متعارف پرداخته.
او به سمت رسانه رفته ولی "خود" رسانه ای برای خودش ساخته .
علیزاده اشتباه های بسیار داشته (و دارد) ولی یک نکته درباره او را نباید فراموش کرد: او departed است.
شش- غنی نژاد می گوید: انسان آزاد است و حق مالکیت انسان، حقی الهی است. او می گوید: به «فلسفه آزادی» باید فکر کنیم. با آزاد گذاشتن انسانها (که حق طبیعی انسان است)، عملکرد (Performance)ی از انسان را شاهد خواهیم بود که «سر ریزِ آن آزادی» ثروت بیشتر و رفاه است.
هفت- اینکه در تلویزیون جمهوری اسلامی بیان می شود که:
«"مدرنیته" از دلِ اندیشه های مذهبی مسیحیت بیرون آمده»
شاید نقطه عطفی در طرح مباحث نظری و دینی به حساب بیاید. در صداوسیمایی که سنتور و سه تار اجازه به تصویر کشیده شدن نداشت، بیان گزاره های مشابه گزاره بالا درباره اندیشه های مذهبی مسیحیت، بدیع و مستبعد است.
هشت- «صنعت شکلات سازی» تنها صنعتی است در ایران که دولت در آن دخالت نکرده! این مثالی که غنی نژاد در سخنانش استفاده کرد، گویای حرفهای بسیاری بود.
✍محمدرضا اسلامی
@Kolbe_Andishe_Farhang
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 آیا درس عبرت میشود؟!
🎥محمدصادق شهبازی
در یکسالگی حذف ارز ترجیحی؛ بازخوانی و عبرتآموزی از آن ضروری است؛ تا از یک سوراخ صد بار گزیده نشویم.
اتفاقی که سالهاست شاهد تکرار آن در موارد مختلف هستیم. ابتدا با بالا و پایین کردن آمارها از حجم قاچاق و رانت و فساد و کسریبودجه میگویند، بعد به جای حل آن کل صورتمسئله را پاک میکنند و نسخه گرانسازی میپیچند!
این وسط رسانه ملی هم به جای ایجاد فضای گفتگو و نقد، به تریبون یک طرفه دولتی تبدیل شد! برخی هم با قبیلهگرایی یا به عنوان جهاد تببین، این تصمیم دولت را فتح الفتوح اقتصادی معرفی کردند!
اما حالا پس از یک سال فرصت خوبی است تا از بانیان،عاملان و حامیان این طرحها بپرسیم نتیجهی واقعی این سیاستها در سفرهی مردم چیست؟! لااقل بیایید از دستاوردهایش بگویید؟!
تا وقتی تصمیماتی که پیامدهای سهمگین برای مردم دارد، برای متولیان و حامیان آن تصمیم، بیهزینه باشد و بهجای پاسخگویی و پذیرش مسئولیت، فرافکنی کنند، این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت.
@Kolbe_Andishe_Farhang
17.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠انفجار اطلاعات و زوال تمدن غرب
🎥حسین کچویان، ۳۰ فروردین ۱۴۰۲، پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
اندیشه انحطاط و زوال تمدن غرب، پس از متفکران بزرگی که آن را طرح کردند، در جهان پستمدرن کمابیش موضوعیت خود را از دست داد.
نظریات پستمدرن با طرح «پایان تاریخ» و جایگزینکردن آن با طرح انحطاط، رفته رفته به دنبال بازیابی تصویر از دست رفته غرب از خود بودند.
سید مرتضی آوینی سالها پیش مقالهای را با عنوان «انفجار اطلاعات» منتشر کرد که پیشکشیدن دوباره طرح انحطاط بود.
درک این نکته از جانب آوینی نه به عنوان یک نظریهپرداز، بلکه از جانب اهل هنر بودن و تجربه خاص او از انقلاب اسلامی بود.
حسین کچویان اینجا درباره مقاله آوینی میگوید: آنچه آوینی نویدش را سالها پیش میداد امروزه به مدد انفجار بیش از پیش اطلاعات برای ما ملموستر شده است.
کچویان اهمیت بحث آوینی را در طرح قدرت از جانب انقلاب اسلامی میبیند که میتواند به مدد امکانهای خود در به سمت تمدن غرب پیشروی کند.
🔗فیلم کامل:
http://www.aparat.com/v/D7jqv
@simafekr_com
@Kolbe_Andishe_Farhang