💠گویی دنیا هیچگاه نبوده و عاقبت همیشه بوده است
🔻سوگنامه
بسم الله الرحمن الرحیم؛ من الحسین بن على الى محمد بن على و من قبله من بنىهاشم، اما بعد فکان الدنیا لمتکن و کان الاخره لمتزل والسلام.
جهان برای انسان جز ابتلا نیست و جهانی که غیر آن باشد برهوت است. و ابتلا نیست جز ملاقات جهان آنجاکه هستی را برای انسان تنگ میکند؛ آنجاکه انسان در خطرش یا خود را همچون انسان برمیکشد یا از آن فرومیافتد. این جهانی است در کمین انسان و این انسانی است در انتظار ظهور خویش. اما راه این ابتلا پیش روی انسان نهچندان حاضر و آماده است. انسانی باید باشد تا در او راه ابتلای انسان باز شود؛ تا انسانی پیشقدم نشود و جهان با او همچون کمینگاه ظاهر نشود، انسانها در ورطۀ جهان، پراکنده و رهایند. امام، همانطور که او را چنین خواندهاند، پیشروست؛ پیشتر از همه، جلوۀ ابتلای جهان را حاضر میکند و از این رو او را انسان کامل گفتهاند. او کامل است چراکه در او و ابتلای او انسان به دست آمده است و ما انسانها آنگاه که شریک ابتلای اوییم راهی به سوی انسان یافتهایم.
ما انسانها از وجود امام امیدواریم، اما او که جلودار است خود سر به چه امیدی دارد؟
ابتلا واقعهای است که نه از سر رسیدن به هدفی رخ دهد و نه از سر امید به وعدهای. بلکه هدفها و امیدها و وعدهها را محو کند تا روشن شود که آیا این انسان فانی را رسد تا در این ابتلا قد راست کند؟ امام، همان که پیشگام است، در ابتلای خویش دستگیری نتواند داشت؛ دستگیری چون وعدهای که به پاداش عمل ببخشند یا هدفی که به تصویر آن دلخوش کند و یا امیدی که بار واقعۀ ابتلا را سبک نماید. جز این اگر باشد، انسان در ابتلا به دست نیامده است، صرفاً چیزی به او هبه شده است. ابتلا همۀ زندگی است و آنگاه رخ دهد که چیزی بیرون آن نمانده باشد که نگهدار آن باشد و امام، همان امکان گام برداشتن انسان، در اینجاست.
...
و حسین علیهالسلام به جهت قیام و تغییر، رهسپار کوفه گشت اما مقیم کربلا شد و کربلا دار بلاست. تا روز عاشورا، کربلا هم جایی برای عبادت است و هم برای خلوت و هم برای تحلیل قیام و توضیح علل آن. اما روز عاشورا، کربلا دیگر دار بلاست، و دار بلا نه فرصتی برای هدفی دارد و نه وقتی برای شواهد و علل و اسباب. گویا هیچ چیز پیش از آن نبوده و هنوز زمان و مکانی پس از آن نیست. همه منتظرند.
عاشورا به ظهر میرسد و حسین علیهالسلام قربانی میدهد و هر چه قربانی میدهد جوهرۀ محضی در او ظاهر میشود که در اتصال با هیچ امر دیگری در جهان نیست؛ هیچ توضیحی آن را کفایت نمیکند و هیچ سابقهای دلیل آن نمیشود. همه چیز خلاصه میشود در واقعه و در حضور حسین علیهالسلام. آن جوهرۀ محضی که ز راه قربانی در او شکل گرفته بود، زمان و مکان از او و به تدریج از همه میگرفت و او نیک میدانست؛ نه گامی به شتاب برمیداشت و نه به کندی؛ نه با هیجان و شور مینگریست و نه با حزم و احتیاط. هر کلمهای در توصیف این حال نارساست و هر معیاری چون تکیهگاهی برای فهم آن بیمعناست. گامی که او در ابتلا برمیداشت در جایی و در ساعتی نیست؛ زمان و مکانی بیرون از دید چشمانش و زور گامهایش نبود. تنها بود و البته فرصت تنهایی نداشت، که تنهایی از آنِ حماسهسازان و مغمومین تراژدی است. تنهایی اینجا نه بدواً از سر غربتی است که هست، که از سر گامی است که تنها بهواسطۀ او میتوانست برداشته شود، گامی که در پیوند با آن جوهرۀ محضی بود که در او ظاهر شد و این فراتر از هر امید و هدفی است. آیا او حالا در پی اقامۀ دین بود یا دین در آن گام که حسین علیهالسلام برمیداشت خود را میشناخت و راهی از سر ابتلای او برای هدایت انسانها پیدا میکرد؟ آنات زمان و خطوط مکان در جوهرۀ محضی که با حسین علیهالسلام همراه بود ماهیت گذران و محدود خود را میباختند و جلوه آخرت میشدند، گویی دنیا هیچگاه نبوده و همیشه عاقبت بوده است. پس از آن بود که سربازانی از ازل تا به ابد رو در رویش ایستادند؛ او را کشتند و هر روز کشتند و در همه جا کشتند. دشمنانی که تا به ابد در صف دشمنی ماندند و یارانی که هر روز متولد میشوند و کشته میشوند؛ و خون ریختهای که هر روز از پسِ قربانی میجوشد تا معادلۀ بسته زمان و مکان را باز کند.
در این تکرار راز هر تولدی نهفته است و آنها که در جستوجوی راهی برای انساناند تا در این جهان گذران قد راست کند، به این تکرار متوسل میشوند. عاشورا تنها فرصت است.
https://scienceandpolitics.net
@Kolbe_Andishe_Farhang
هشت فراز تکاندهنده حادثه کربلا.pdf
حجم:
221.4K
💠هشت فراز تکاندهنده حادثه کربلا و هشت تجلیگاه اسماء
✍مجتبی لشکربلوکی
هشت فراز کلیدی حادثه کربلا انتخاب شده اند که بسیار بسیار مهم است و طلایی. شاید برخی شان به خاطر تکرار شدن برای ما کمرنگ شده باشند.با هم این هشت فراز تکان دهنده را بخوانیم. شاید دریچه ای جدید گشوده شود.
@Kolbe_Andishe_Farhang
-2035671294_1588884297.pdf
حجم:
835.9K
💠ماندگار تا ابد
✍مروری بر اهداف، نتایج و خصوصیات قیام عاشورا در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای
🔹آنهایی که نفهمیدند حسین چرا شهید شد، نفهمیدند که چرا این عَلَمی که در دست حسین بود، برافراشته شد و تکلیف پیروان حسین در قبال این رسالت چیست، باید بر خودشان گریه کنند و دنیای اسلام متأسفانه در طول قرنهای متمادی از این حقیقت غافل ماند. ملت ما پشت سر امام حکیم و بزرگوار و الهی خود فهمید که شهادت حسین یعنی درس غلبه ی خون بر شمشیرواین درس را به کار بستید و ملت ما این درس را به کاربست وخون را برشمشیر پیروز کرد. ۱۳۶۷/۰۵/۲۴
🔹این بخشی از بیانات رهبرانقلاب در جمع رزمندگان لشکر نجف اشرف درباره حادثه عاشورا و قیام امام حسین(ع) است. به صورت کلی، یکی از تأكيدات حضرت آیت الله خامنه ای در برخورد با موضوع حادثه ی عاشورا کسب معرفت و بصیرت نسبت به وجوه مختلف این قیام و به کار بستن درس ها و عبرت های آن در جریان زندگی است. ایشان در بیانات خود درباره ابعاد مختلف نهضت ابی عبدالله بحث کرده و از جمله درباره ی موضوعات: هدف قیام امام حسین(ع)، خصوصیات نهضت حسینی و ثمرات و نتایج قیام عاشورا سخن گفته اند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
4.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلامهای خون آلود
🎥 حجت الاسلام علی بخشی
✍ سلمان کدیور
🔹سلام بر او که ساکتان و محافظهکاران در ریختن خونش شریکاند.
🔹سلام بر او که آقازادگان و ویژهخواران اسب بر او دواندند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
ای که به عشقت اسیر... - استاد میرباقری.mp3
زمان:
حجم:
9.39M
💠ای که به عشقت اسیر خیل بنیآدمند
🔻روضه عاشورا
🎙آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری
▪️ای که به عشقت اسیر خیل بنیآدمند/ سوختگان غمت با غم دل خرمند
▪️هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت/ باخبران غمت، بیخبر از عالمند
▪️یوسفِ مصر بقا در همه عالم تویی / در طلبت مرد و زن، آمده با دِرهَماند
▪️خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را/ زآنکه شهیدان تو، جمله مسیحا دمند
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠بدحجاب ها را به هیات راه بدهیم یا نه؟
این پرسشی است که ۱۰ روز است ذهن و فکر قلم به دستان مذهبی را به خود مشغول داشته و آنان را در گرماگرم عزای اباعبدالله به جان هم انداخته و به صورتی و قرمز و سیاه و قهوه ای و سکولار و انقلابی تقسیم کرده است.
یک گروه بر ضرورت حفظ ارزش حجاب در هیاتها تاکید کرده و بی حجابان وارد شده در عزاداری ها را ایادی دشمن برای تحقیر قیام حسین ع معرفی کردند.
گروه دیگر، امام حسین ع را امام همه انسانها اعم از گناهکار و بی گناه و با حجاب و بی حجاب دانسته و هیات را بهترین راه ارتباط با بدحجابان معرفی می کردند و خواهان حضور آزادانه آنان در مراسم عزاداری بودند.
دهه اول محرم تمام شد. هیات ها مراسم هایشان را برپا کردند و از همه متفکران انقلابی در اقامه عزای امام حسین ع جلو زدند.
اکنون وقت آن است که پژوهشگران و نویسندگان فعال این دهه از مسوولان هیات ها سوال کنند که آیا اساسا بحث های آنان را دیده و خوانده اند؟
آیا مانع ورود بدحجابان شده اند؟
آیا اصولاً برای آنها که پای کار اقامه عزای اباعبدالله بودند جز در مراسم برگزار شده توسط نهادهای وابسته به نهادهای نظام، حرف های این دو گروه اهمیتی داشته است؟
داده پژوهش شده ای ندارم اما چندین هیات و دسته عزاداری که در این روزها و شبها دیدم نشانم داد که هیات داران پشیزی برای این نوشته ها ارزش قایل نبودند.
امسال هم مثل هرسال، عاشقان امام حسین ع با همان شکل و شمایل معمول خود در دسته ها و هیات ها بودند و گاهی نیز بعضی شان هنجارهای مورد پسند بخشی از این نوشته ها را رعایت نمی کردند. اما همه با هم بودند. همه عزادار بودند. همه عاشق امام حسین ع بودند. هیات ها هم کار خودشان را کردند و نشان دادند میان واقعیت کف جامعه با ذهنیت تحلیلگران و برساخت های رسانه ای حاصل کلیپ های گلچین شده مجازی تفاوت معناداری وجود دارد.
✍محمدرضا اخضریان کاشانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠شکاف طبقاتی یا استحاله فرهنگی؟
✍محمدامین رضایی:
حسینبنعلی علیهالسلام کشته جامعهای است که ساختار قدرت و ثروت از مسیر اصلی انقلاب خارج شده و جامعه طبقاتی شکل گرفته؛ آقازادهگان قدرتطلب و هنجارشکن صحابه و اکثریت مردمی که گرفتار حداقلهای زندگیاند. اولین محصول جامعه طبقاتی ذبح ارزشها و ارزشیهاست. نتیجه طبیعی جامعه طبقاتی عصر بنی امیه ذبح عدالت، اخلاق و حسینبنعلی علیهالسلام و یارانش بود.
✍مهدی جمشیدی:
ریشهی حادثهی عاشورا، وقوع «استحالهی فرهنگی» در متن جامعهی اسلامی بود. از این رو، حسین -علیهالسلام- علاج را بازسازی انقلابی در قالب «اصلاح» و «امربهمعروف و نهیازمنکر» معرفی کرد. نیروی پیشران استحالهی جامعه نیز نه مردم، بلکه «اکثریت خواص اهل حق» بودند که بیبصیرت یا دنیاطلب شدند.
اینها، دو نمونه از دو نوع نگاه و دو منطق تحلیلی متفاوت از مسائل اجتماعی هستند که در سالها و کشورها و مسائل مختلف، مطرح میشوند؛ از صدر اسلام و قیام عاشورا تا انقلاب اسلامی و وقایع ۱۴۰۱. از فقر و فساد و تبعیض تا اعتیاد و مفاسد و طلاق.
به نظر شما کدام ایده و نگاه دقیقتر و کدام مسئله، علّی است؟
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نابرابری یا سبک زندگی؛ مسئله کدام است؟
بخش اول: زیربنای جوامع سرمایهداری؛ طبقه یا هویت؟
دو رویکرد متفاوت و گاه متضاد در تحلیل و حل مسائل اجتماعی وجود دارد و این اختلاف ناظر به مسائل مختلف ظهور و بروز پیدا میکند؛ از قیام عاشورا تا وقایع ۱۴۰۱، از اعتیاد تا طلاق، از فقر تا حجاب، از انقلاب اسلامی تا جنبشهای اجتماعی. رویکرد تحلیل طبقاتی و رویکرد تحلیل هویتی.
تحلیل طبقاتی:
این منطق، ساختار طبقاتی جوامع سرمایهداری را زیربنای پیدایش و گسترش مسائل اجتماعی میداند. شکاف طبقاتی، نابرابری، فقر و فساد و تبعیض از مسائل مهم و اولویتدار در این سنخ تحلیل هستند.
این طیف استثمار، شکاف طبقاتی و طاغوت اقتصادی را از ریشههای اصلی انحراف منتهی به واقعه عاشورا میدانند و در تحلیل و ریشهیابی نارضایتی و اعتراضات اجتماعی ایران امروز نیز بر نابرابری و فقر تاکید داشته و ریشه گسترش آسیبهای اجتماعی و فرهنگی از اعتیاد و سرقت تا طلاق و مفاسد اخلاقی را در ساخت اجتماعی نامتوازن فقر و تکاثر جستوجو میکنند.
تحلیل هویتی:
این منطق، هویت و سبک فکر و زندگی غربی را زیربنای پیدایش و گسترش مسائل اجتماعی میداند. شکاف هویتی، بیحجابی، نسل زد و رسانه از مسائل مهم و اولویتدار در این سنخ تحلیل هستند.
این طیف استحمار، شکاف هویتی و طاغوت فرهنگی را از ریشههای اصلی انحراف منتهی به واقعه عاشورا میدانند و در تحلیل و ریشهیابی نارضایتی و اعتراضات اجتماعی ایران امروز نیز بر وضعیت تربیتی و تهاجم فرهنگی و رسانهای تاکید داشته و ریشه گسترش آسیبهای اجتماعی و فرهنگی از اعتیاد و سرقت تا طلاق و مفاسد اخلاقی را در سبک زندگی غیردینی و غربی جستوجو میکنند.
کدام تحلیل؟
فارغ از اینکه هر دو نوع تحلیل، بهرهای از واقعبینی را در خود دارند اما با ملاحظه وضعیت تاثیر و تاثر مسائل مهم هر کدام نسبت به هم، میتوان به جایگاه علّی یا معلولی آنها و در نتیجه تقدم و دقت تحلیلی بیشتر یکی از این دو پی برد.
در واقع، سوال این است که نابرابری و شکاف طبقاتی منجر به ناسازگاری و شکاف هویتی میشود یا برعکس؟ فقر، کفر میپروراند یا برعکس؟ تُرف، فسق میآورد یا برعکس؟ تکاثر، طغیان و فساد اخلاقی در پی دارد یا برعکس؟ طبقه هویت را تشکیل میدهد و تعیین میکند یا برعکس؟
اولویت تحلیل طبقاتی در جوامع سرمایهداری:
فارغ از تاثیر و تاثر شبکهای و رفتوبرگشتی مجموع علل و عوامل مسائل اجتماعی از جمله علل طبقاتی و هویتی اما به نظر میرسد حداقل در جوامع سرمایهداری کنونی، ساختار طبقاتی جامعه است که زیربنای علّی پیدایش مسائل اجتماعی و فرهنگی از جمله شکاف هویتی میباشد.
در واقع هرچند فکر و فلسفه و فرهنگ جایگاه بنیادین و کلیدی در تعیین و تنظیم سازوکارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... جامعه دارند اما حداقل در شرایط امروز جهان و ایران، وضعیت طبقاتی و اقتصادی نقش تعیینکنندهای در تنظیم مناسبات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی فکری، علمی، الهیاتی، فلسفی و ... ایفا میکند، نقشی که معمولا مغفول مانده یا انکار و حداقل کمرنگ میشود و همین رویههاست که ضرورت توجه ویژه به آن را مضاعف میکند.
این مسئله، فارغ از واقعیت اجتماعی عصر حاضر، با مراجعه به منظومه معرفتی متفکران انقلاب اسلامی نیز مورد تاکید و تایید قرار میگیرد. مطالعه تطبیقی نظرات و نظریات متفکران انقلابی نشان میدهد که دال مرکزی روایت و قرائت آنها از مکتب و ایدئولوژی اسلام، این ایده مشخص بوده است: محوریت عدالت در آرمانهای اجتماعی و ضرورت توازن طبقاتی در ساخت جامعه متعالی.
این نکته در آراء و آثار اکثریت متفکران انقلاب از جمله امام خمینی، رهبر انقلاب، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید صدر، شهید بهشتی و... مشهود است.
منطق تحلیل و حل مسائل اجتماعی:
بنابراین برای تحلیل و حل مسائل اجتماعی:
اولا باید هر دو بعد طبقاتی و هویتی را مد نظر داشت و غفلت از هیچکدام، توجیه منطقی ندارد.
دوما علاوه بر ملاحظه مستقل هر کدام، باید شبکه ارتباطی و نظام تاثیر و تاثر آنها بر هم را نیز ملاحظه کرد.
سوما در نهایت و حداقل در شرایط کنونی جهان و ایران، باید نسبت به نقش تعیینکننده و علّی و مغفول طبقه و نابرابری بر هویت و سبک زندگی، توجه ویژه داشت.
✍کیوان سلیمانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نابرابری و سبک زندگی؛ عدالت و معنویت.
نمیخواهند این مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمیخواهند مملکت آباد شود.. اگر راست میگویند برای بیکاران کار پیدا کنند. این جوان بعد از بیست سال تحصیل، کار میخواهد. فردا، که فارغ التّحصیل میشود، سرگردان است. اگر معاشش فراهم نشود نمیتواند دین خود را حفظ کند. شما خیال میکنید آن دزدی که شب ها از دیوار، با آن همه مخاطرات، بالا میرود و یا زنی که عفت خود را میفروشد، تقصیر دارد؟ وضع معیشتْ بد است که این همه جنایات و مفاسد، که شب و روز در روزنامهها میخوانید، به وجود میآورد.
✍امام خمینی، ۲۱ فروردین ۱۳۴۳
یک اقتصاد نابسامان بر روی فرهنگ جامعه هم اثر میگذارد؛ یعنی تأثیر کج و کوله بودن و ناموزون بودن اقتصاد کشور بر روی مسائل اجتماعی و بر روی مسائل فرهنگی هم نباید نادیده گرفته بشود. تورّمِ بالا، در چند سال پیدرپی خیلی چیز مهمّی است؛ سالهای متعدّد، پشت سر هم تورّم بالا. خب، این روی نظام توزیع درآمدها در کشور اثر میگذارد و توزیع درآمدهای کشور را ناموزون میکند؛ یک عدّهای محروم میمانند، یک عدّهای هم حالا از طرق مختلفی جیبهایشان پُر میشود.
از هر دو طرف، ایجاد فساد خواهد شد؛ هم از طرف فقر، فسادهای فرهنگی، اجتماعی به وجود میآید؛ هم از طرف آن مجموعهای که توانستهاند از این آبهای گلآلود ماهی بگیرند، استفادهی نامشروع کنند، حرامخوری کنند، از ناحیهی آنها هم فسادهایی به وجود میآید. تورّم یک مسئلهی صرفاً اقتصادی به نظر میرسد امّا انسان میبیند نه، این میتواند بر روی فرهنگ مردم، افکار مردم، رفتار مردم، مسائل اجتماعی کشور اثر بگذارد. خیلی از فسادهای اجتماعی و فرهنگی هست که اگر ما سر نخ اینها را دنبال کنیم، به همین پولهای حرام و برخورداریهای تبعیضآمیز خواهیم رسید.
✍رهبر انقلاب، ۱۵ فروردین ۱۴۰۲
تعدى به حقوق مالى مردم در ميان گناهان اهميت خاصى دارد.. آرى، هيچ جرم و گناهى بقدر تعدى به حقوق مردم، جامعه را فاسد نمىسازد، زيرا مهمترين چيزى كه جامعه انسانى را بر اساس خود پايدار مىدارد، اقتصاديات جامعه است كه خدا آن را مايه قوام اجتماعى قرار داده، و ما اگر انواع گناهان و جرائم و جنايات و تعديات و مظالم را دقيقا آمارگيرى كنيم و به جستجوى علت آن بپردازيم خواهيم ديد كه علت بروز تمامى آنها يكى از دو چيز است:
يا فقر مفرطى است كه انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راهزنى، آدمكشى، گرانفروشى، كمفروشى، غصب و ساير تعديات وادار مىكند، و يا ثروت بیحساب است كه انسان را به اسراف و ولخرجى در خوردن، نوشيدن، پوشيدن، تهيه سكنى و همسر، و بى بند و بارى در شهوات، هتك حرمتها، شكستن قرقها و تجاوز در جان، مال و ناموس ديگران وا مىدارد.
وقتى كار به اينجا بكشد شيوع فساد و انحطاطهاى اخلاقى چه بلائى بر سر اجتماع بشرى درمىآورد، محيط انسانى را به صورت يك محيط حيوانى پستى در مىآورد كه جز شكم و شهوت هيچ همى در آن يافت نمىشود، و به هيچ سياست و تربيتى و با هيچ كلمه حكمتآميز و موعظهاى نمىشود افراد را كنترل نمود.
✍علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد ۹، ص ۳۳۱
آیا اگر حقوق مردم محفوظ و جامعه عادل و متعادل باشد و تبعیض و محرومیت و احساس مغبونیت در مردم نباشد، عقاید پاک و اخلاق پاک و صفاى قلب و اعمال خوب بیشتر پیدا مىشود و زمینه براى وقوع معاصى و اخلاق رذیله و شیوع عقاید ناپاک کمتر است؟ یا اگر متعادل نباشد، و هرچه افراط و تفریط و اجحاف و مغبونیت و ناهموارى و اختلاف و تفاوت بیشتر باشد براى تزکیه نفس و صفاى روح بهتر است؟ کدام یک از اینها؟
حداکثر این است که کسى بگوید بود و نبود عدالت و محفوظ بودن و نبودن حقوق، در این امور تأثیرى ندارد. عقیده بسیارى از متدینین ما فعلًا شاید همین باشد که دو حساب است و ربطى به یکدیگر ندارد. اگر کسى هم اینطور خیال کند، باید به او گفت: زهى تصور باطل، زهى خیال محال! مطمئناً اوضاع عمومى و بود و نبود عدالت اجتماعى در اعمال مردم و اخلاق مردم و حتى در افکار و عقاید مردم تأثیر دارد. در هر سه مرحله تأثیر دارد: هم مرحله فکر و عقیده، هم مرحله خلق و ملکات نفسانى، هم مرحله عمل.
✍شهید مطهری؛ بیست گفتار، ص ۷۸ و ۷۹
نبود عدالت در جوامع، از مرحله خطرهای سیاسی و اجتماعی گذشته و به مرحله انحرافات ایدئولوژیک رسیده و موجب ناامیدی بزرگی از دین و مؤسسههای دینی و علمای دین، به ویژه آن دسته از علمای دین که در برابر بیدادگریها سکوت میکنند و برای احقاق حقوق مردم زیر ستم مبارزه نمیکنند، شده است.
✍امام موسی صدر
@iisociology
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠شهید شرطه
ما آل زیاد ملعون را بیشتر از دریچه کربلا می شناسیم. در این قاب محدود کمتر می توان درک کرد چرا آل زیاد در کنار فرزندان سفیان و مروان به عنوان یکی از سه خاندان نفرین شده در زیارت عاشورا قرار می گیرند. تصویر ما از این خاندان با خشونت و بربریت ترسیم شده است و کمتر از آثار ماندگار و ژرف این خاندان در شکلگیری نظام سیاسی پیچیدۀ عراق آگاهی عمومی وجود دارد. حال آنکه اینجا شاهکلیدی برای ره یافتن به عمق اجتماعی عاشورا پنهان شده است.
حقیقت این است که نقش آل سمیه در شکلگیری سیاست داخلی امپراطوری اموی هموزان نقش آل سفیان در تاسیس سیاست خارجی اولین سلطنت اسلامی بوده است. تا پیش از استقرار زیاد درعراق ساخت اجتماعی این منطقه عمدتا متکی بر همان نظام قبائلی تحکیم شده توسط خلفاء بود. همین نظم قبائلی است که در صفین برابر نظم دولتی برآمده در شام مستأصل می شود. عرب شامی به رهبری دو فرزند سفیان به خوبی الگوی ارتشسالاری رومی را اقتباس و نهاد اجناد را پایهگذاری کرد. اما عرب عراقی که ارتشسالاری ساسانی را در هم شکسته بود به فراخور موقعیت فرادست خود تا چند دهه در تقلید از سازمان رزمی-دیوانی پارسی تعلل کرده است.
این عدم تجانس عراق و شام در فاصلۀ زمانی صفین تا طف، کاملا دگرگون شده بود. زیاد را باید مبتکر تحول بنیادین نظام اداری در وسیعترین، پرجمعیتترین و مرکزیترین قلمرو امپراطوری اموی دانست. او که خود در خانوادهای عمیقا متأثر از فرهنگ ایرانی رشد کرده است، این تحولات ساختاری را بر پایهٔ سنتهای دیوانی و حتی نیروی انسانی ایرانی پیادهسازی کرده بود. اینکه چگونه نیروهای فرهمند یمانی و ربیعی کوفه که عمدتا متحدان بنیهاشم به شمار می آمدند، نتوانستند از پس گروه کوچکی بیایند که در معیت ابن زیاد از بصره گسیل شده بودند ریشه در همین تغییر ساخت اجتماعی دارد. ابن زیاد میراثدار بروکراسی نوین پدرش بود که در آن اشراف قبائلی با نقبای دیوانی جایگزین شده بودند. بعد از جایگزینی صحابه توسط اشراف به تدبیر عمر، این دومین گام بزرگ دولت عربی برای ریشهکن کردن جامعۀ مدنی است.
پیشتر اشارهای شد که ایرانیان مخاطب و دستاورد اصلی فاجعۀ کربلا بوده اند. اکنون باید افزود که ایرانیان خود نیز سازندۀ سیستمی بودند که توانست عرب را به قربانی کردن سنت ها قبائلی و بدوی خود به پای بت «دولت» وادار کند. چنانکه سنان بن انس نیز ناظر به همین انحطاط اعتراف می کند:
قتلت خير الناس اُما و أبا
و خيرهم اذ ينسبون نسبا
یا جایی برادر مروان می گوید:
لهام بجنب الطف أدنى قرابة
من ابن زياد العبد ذي الحسب الوغل
سمية أمسى نسلها عدد الحصى
و بنت رسول الله ليس لها نسل
و در پاسخ همین شعر است که اهل حدیث نقل کرده اند یزید نیز ابنمرجانه را لعنت می کند و او را متهم به زیادهروی در امر حسین ع می نماید. این دست مرویات را هرچند باید به حساب جعل عذر حشویه برای خلیفۀ اسلامی گذاشت، اما کموبیش حکایت از وضعیت غیرمتعارف آل زیاد در قلب سیاست دستگاه اموی دارد.
عثمان نخستین کسی بود که نهاد «شرطه» را بنا نهاد و امنیت شهری را از وظیفهای داوطلبانه و مسئولیتی اجتماعی به امری حرفهای مبدل کرد. این نهاد البته بسیار نحیفتر از آن بود که در منازعات شهری نقشی سیاسی ایفا کند و به همین دلیل نیز اثری از آن در غائلۀ قتل عثمان نمی بینیم. این زیاد است که نهاد شرطه را توسعه داده و به ضامن امنیت سیاسی در شهر تبدیل می کند. تاکنون هیچ تحقیقی به تاسیس نهاد «گلوبازان» یا «جلاوزة» توسط زیاد و تبدیل آن به رکن شرطۀ چهارهزار سواری کوفه نپرداخته است. کمااینکه هیچ اشارهای نمییابیم به اینکه این گارد سلطنتی که محور سرکوب قیام مسلم بود، غالبا ایرانی هستند. اینها همان حلقههای مفقودۀ تحلیل اجتماعی ما از عاشوراست.
گزاف نیست اگر بگوییم تراژدی حسینی حاصل افزوده شدن مصیبت «پلیس» عراقی به بلیۀ «ارتش» شامی است. دیوانسالاری پلیسی عراق همان پیشکش گرانبهای آل زیاد به آل سفیان بود تا با آسودن از قدرت توزیع شدۀ قبایلی، ارتش فتوحات را خرج نظم درونشهری عراق نکند. اگر شهادت علی ع در دل حماسه محقق می شود بدان دلیل است که او تنها با نهاد لژیون شامی رودرروست؛ حال آنکه با سیطرۀ گارد عراقی بر فضای شهری، تراژدی حسینی نه در حضر قابل اجتناب است و نه در وَبَر.
خونخواهی ثارالله بیش از آنکه متوجه کارگزاران اموی باشد، متوجه ساختارهای اموی است. ساختارهایی که هر آینه از عالم مثُل به جهان ما رجعت می کنند و ما را در معرض انتخاب میان انتقام یا انقیاد قرار می دهند. ما ایرانیان، همانقدر که در برچیدن این ساختارها پیشقدمیم، در بازتولید آنها در دولت اسلامی مسئولیت داشتهایم. لختی که جوشش عاطفۀ زنانهمان نسبت به مصیبت حسین ع آرام گرفت، نوبت کوشش عاقلۀ مردانه است برای گشودن راه ساختار حسینی.
✍حمید عظیمی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠کورهای انقلاب؛ عقابان احزاب
«دارید میبیند که میثاقهای خدا شکسته می شود ولی خشمگین نمی شوید در حالی که برای نقض پیمان های(جاهلی)پدرانتان اندوهگین می شوید»(۱)
اینها کلمات علی است دارد در ۴۰سالگی انقلاب با نخبگانی حرف میزند که مرز "غضب"شان نه نقض اصول انقلاب بلکه شکستن حدود و پیمانهای قبیلگی شان بود.
این خط را در تاریخ صدر اسلام پی بگیرید دو دهه بعد به اواخر دهه ششم انقلاب و دو سال قبل از عاشورا می رسید آنگاه که آرمانهای انقلاب به طور کلی منحرف شده، حسین پسرهمان علی می گفت: «دارید می بینید که همه میثاقهای خدا شکسته شده ولی #فریاد_نمی_کشید در حالی که برای نقض بعضی از پیمان های پدرانتان #فریاد_می_کشید در شرایطی که پیمان رسول خدا خواروناچیز شمرده شده»(۲)
حسین همان کلمات پدر را می گفت با این تفاوت که وقتی در دامنه کوه منا، نخبگان را شماتت می کرد عهدهای خدا و انقلاب طوری نقض شده بود که جامعه ای که بزرگ ترین #میثاق_انقلابش #عدالت بود به ویرانه ای انباشته از شکاف های طبقاتی، انحصار های تصاعدی اصحاب صدر انقلاب، جانبازان و سرداران خوش سابقه اسلام و آقازادگان شان بدل گشته بود.
و اگر در دوره علی، نخبگان جامعه بخاطر نقض همه ی پیمانهای ظالمانه عهد جاهلیت شان صرفا دلخور می شدند اینجا دیگر برای شکسته شدن برخی از آن مناسبات نعره میزدند.
اینجا حسین در دامنه کوه منا، علت وضعِ ظلم محورِ موجود را در برخورد گزینشی نسبت به"مطالبه"می داند و بیان میدارد: حق مُسَلَّم ضعیفان_که آرمان اصلی انقلاب است_ را ضایع می کنید ولی بجایش هر کجا که بگمانتان حق دارید(نَه حقِ مُسَلَّم!)برای #مطالبه اش شتاب می کنید.(3)
انقلاب و آرمانها از همینجا به سمت گودی قتلگاه شیب می گیرد؛ وقتی که نخبگان نسبت به آرمانهای انقلاب سِر و بی حس ولی به جایش به آرمانهای #حزبی و قبیلگی فوق العاده حساسند؛
آنگاه که می بینند تبعیض دارد کمر انقلاب را می شکند؛ فساد، امید مردم را می جود؛ زندگیهای اشرافی، صبرِ مقاومت را از مستضعفین می ستاند؛ ولی در رسانه های زنجیره ای و لشکر سایبری شان خبری از این چیزها نیست!
در عوضش فصل تصاحب #قدرت، برای صندلی ای که حق خود می دانند نه دیگری، گریبان چاک می دهند.
#مطالبه را هم چارچوب می بندند که فقط من صلاحیت مطالبه دارم، #افشاگری هم فقط من، #آزادی هم ملک طلق حزب من...
به محض اینکه بگویی: ببخشید چرا شما ...؟ ببخشید چرا خانواده شما...؟ببخشید چراهم حزبی شما...؟ هرآنچه فحش اسلامی و غیر اسلامی بلدند نثارت می کنند.
این خط به حسین بن علی که همین پرسش ها را مطرح کرد گفتند#خارجی...
۱:خطبه ۱۰۴نهج البلاغه
۲و۳:خطبه منا
✍ محمد زارع
@Kolbe_Andishe_Farhang
743K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠ای انسان تو آزادی...
🎥 شهید بهشتی
پیام امام حسین علیهالسلام و عاشورا این است:
ستمپذیری هم به اندازهی ستمگری گناه است.
ای انسان تو آزادی...
به پاخیز
@Kolbe_Andishe_Farhang