💠 بود آنروز بر ما عید مطلق، که در جنبش در آید پرچم حق
🔹كارت تبریک انقلابی نوروز ۱۳۴۳
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠عقب ماندگی در عدالت اتفاقی نیست
مصوبه دستمزد ۱۴۰۳ تنها نیست، ما همواره با انبوهی از سیاستهایی مواجهیم که در حال دشوار ساختن زندگی عمومی از یکسو و واگذاری اموال عمومی، که دولتی خوانده میشوند، از سوی دیگر هستند:
- مصوبه شورای عالی کار در مورد دستمزد ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳؛
- اجرای سیاست تعدیل و گرانسازی چند صد درصدی قیمت کالاهای اساسی در بودجه ۱۴۰۱؛
- جراحی صندوقهای بازنشستگی و افزایش سنوات؛
- واگذاری کلیه شرکتهای دولتی و برجستگی ابعاد ضد جامعه در برنامه هفتم؛
- بیتوجهی به سیاستهای کلی تامین اجتماعی؛
- مصوبه مولدسازی و واگذاری املاک عمومی؛
- سند انتظارات دولت از آموزش و پرورش و خصوصیسازی ۲۵% مدارس؛
در شماره پنجم نامه جمهور برای برآمدن «طبقه دولتمند» بر مصوبه مولدسازی و برای «فروپاشی رفاه» بر سرکوب دستمزد و جراحی صندوقهای بازنشستگی متمرکز شدیم اما «طبقهٔ دولتمند و فروپاشی رفاه» ابعاد گستردهتری دارد.
تازه موارد بالا فقط در ۲.۵ سال اخیر است. یعنی در دورهای که هم در گفتار دولتمردان بر عدالت تأکید میشود و هم دولت مکلف شده برای هر تصمیم خود «پیوست عدالت» داشته باشد. عقبماندگی در عدالت اتفاقی نیست.
✍مجتبی نامخواه
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠جای مردم در اقتصاد
🔻نگاهی به دو انحراف در معنای مشارکت مردم در اقتصاد
موضوع #مشارکت مردم در اقتصاد، سالهاست تحتالشعاع مفهوم #سرمایهگذاری قرار گرفته و عملاً منتفی شده است.
در این اتفاق، دو انحراف مشهود است:
یک. مراد از مشارکت، صرفاً مشارکت مالی و مراد از سرمایه، صرفاً دارایی مالی (پول) شده است. سایر شکلهای سرمایه، به نفع پول، بیارزش شده است. صاحبان فکر، ایده، دانش، فناوران، و حتی توانمندان و کسانی که عرضهی کار کردن دارند، در این فرهنگ معیوب، هیچ سرمایهای ندارند. بنابراین از گردونهی «مشارکت» به بیرون پرت میشوند. این پولمالی شدنِ معنای مشارکت، در همهی عرصههای اجتماعی، اتفاق افتاده است و نه صرفاً در ساحت اقتصاد.
دو. پس از آنکه مراد از سرمایه، صرفاً سرمایهی مالی (پول) شد، انحراف دوم شکل میگیرد و آن اینکه سرمایه، صرفاً به #داراییهای_درشت معطوف است که لزوماً و منحصراً در اختیار افراد معدودی است.
به این ترتیب، حتی با معیار میزان دارایی مالی نیز جایی برای صاحبان داراییهای خرد و متوسط، در فضای اقتصاد وجود ندارد.
معنای سادهی این دو انحراف این است که فضای اقتصاد، در انحصار چند ابَرسرمایهدار (شخصی و شبهدولتی) است و اکثریت مردم، فاقد سهم و سود متناسب از مجموعهی فعالیتهای اقتصادی کشور و کارگرِ روزمزد یا مصرفکنندهی منفعل کالا و خدمات این ابرسرمایهدارها هستند.
بدیهیست که از چنین ترکیبی در فضای اقتصاد، عدالت اجتماعی بیرون نخواهد آمد. بلکه هرچه بیشتر، زمینههای نابرابری تشدید و تقویت خواهد شد.
مردم دنبال جایی واقعی برای خود در اقتصاد هستند؛ دنبال #عاملیت در اقتصاد.
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠شرط عدالت
🎥محسن قنبریان
مشارکت مردم به مثابه شرط عدالت
باید توده ملیونی در تولید دخیل باشد نه صرفا در یارانه و مصرف!
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تلویزیون، وکیل مدافع صدیقی؟
نزدیک نیم هکتار ناقابل(!) از اموال عمومیِ تحت مدیریتِ آقای صدیقی در بهترین نقطه تهران به موسسه خود صدیقی و پسرانش و.. منتقل شده است. صدیقی میگوید بیخبر بوده و رسانهها با حمله به من، عقاید مردم هدف قرار دادهاند !!!!
با اینکه موضوع هنوز در دستِ بررسی است، اما رسانه ملی دت به کار شده و دفاعیات صدیقی را یکطرفه پوشش میدهد. معلوم نییست نگران اعتقادات مردم و جوانان شده است یا وکیل مدافع صدیقی؟!
در سالهای گذشته شخصیتهایی به مراتب بزرگتر از صدیقی مورد حمله رسانهها قرار گرفتند اما از صدا وسیما صدایی برنیامد. روحانیانِ بزرگتری که رجبی صدیقی در حد شاگرد آنها نیز نبود، رسماً به "شریح قاضی" و "طلحه" و "زبیر" و "ابوموسی اشعری" تشبیه شد و صدا و سیما ذرهای نگرانِ سست شدن اعتقاد مردم نشد. بسی خطیب جمعه در همین تلویزیون مورد اتهام قرار گرفت و هیچ وقتی برای دفاع نیافت. اما اکنون که یک سوگلی در نزد افکار عمومی زیر سوال رفته، جناب تلویزیون، دلسوزِ "عقایدمردم" شده است!
به گمانم در این روزها علاوه بر دستگاه قضایی، عدالتخواهان و مطالبهگران نیز در یک آزمونِ دشوار قرار دارند و به زودی نشان خواهند شد که چه اندازه درپیِ حقیقت و شفافیتاند.
✍زینالعابدین صفوی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ما و این مناسک پوچ و پرهزینه
نمیدانم رسمِ دیدار نوروزی کارکنان با رؤسای خود، به این شیوه که امروز شاهدش هستیم، از کی بنا نهاده شده و چه خاصیتی دارد. تصور نمیکنم لااقل در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی چنین آدابی با این شکل و شمایل برقرار بوده باشد.
سرپا ایستادن و صف کشیدن و دست بهسینهشدنِ گروهی از مدیران و کارمندان برای لحظهای دست دادن با رؤسا، حتی اگر از سر صدق باشد،رسم پسندیدهای نیست. این صحنه، بیشتر یادآور سنتهای اشرافی و آداب طبقاتی است تا یک تجدید دیدار مناسبتی. در سالهای اخیر، این رسم چنان جاافتاده که هرگونه تعریض یا نگاه دیگرگونه به آن، عجیب مینماید!
اگرچه در بلبشوی مناسکگرایی پوچِ حاکم بر مناسبات مدیریتی، این رسم اشرافی، وزن چندانی ندارد، اما همین بدعتهای کوچک، پیامدهای بزرگی در تخریب فرهنگ سیاسی ما داشته است. بدعتها، رفتهرفته مانند وزنههایی به پر و پای مجموعه آویزان شدهاند و آن را از پرداختن به تکالیف اصلیاش ناتوان کردهاند.
ما با انبوهی از مناسک بیمعنا و مضحک در نظام اداری کشور روبروییم که جز زحمت مردم و اتلاف منابع ثمری ندارد. اما به دلیل ارضای روانی طبقهٔ مدیران و کارکردهای جانبی! دیگر، بر بقا و تداوم آنها اصرار میشود. آنهم موبهمو و جزءبهجزء؛ آنچنانکه فراموشی یا ترک یکی از این اجزا، در حکم خطای بزرگ است. باید گریخت از این مناسک پوچ.
میشود نیت تجدید دیدار با کارکنان را به شیوههای اخلاقمدارانهتر و فایدهمندانهتری بهجای آورد. مثلاً مدیر ارشد مجموعه، خود به حضور کارکنان برود و واحدها و اتاقهایشان را بچرخد و دقایقی پای حرفهای آنها بنشیند؛ یا یک نشست انتقادی با کارکنان برگزار کند و نقدهایشان به گذشته و حرفهایشان برای آیندهٔ مجموعه را بشنود و...
اگر بنا باشد فهرستی از این قبیل مناسک پوچ، که ما را گرفتار کردهاند، تهیه کنیم، این فهرست، بلند خواهد بود.
پینوشت:
امیدوارم شهردار و اعضای شورای شهر، امسال از برگزاری دیدار نوروزی با کارکنان به این شیوهٔ بدعتآلود پرهیز کنند.
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ماجرای ازگُل و خطر منتفی شدن بازسازی اجتماعی
سه انتخابات متوالی با مشارکت زیر ۵۰ درصد اگر موجب نشود صدای یک زنگ خطر بلند را بشنویم یعنی ثغل سامعه سیاسی گرفتهایم، با آنهایی که با این وضعیت مشکلی ندارند و حتی ممکن است خوشحال هم شده باشند کاری نداریم، اما اگر این روند طبیعیسازی شود و تبدیل به سوالی برای سیستم حکمرانی نشود یعنی متولیان پروژه تخلیهی اجتماعی انقلاب کارشان را خوب انجام دادهاند.
خطر بزرگتر از تخلیهی اجتماعی اما تخلیهی محتوایی است، تخلیهی محتوایی است که منجر به بن بست در ایدهها میشود، وقتی تخلیهی محتوایی رخ بدهد به طور طبیعی حتی اگر قصد و ارادهی بازسازی اجتماعی هم وجود داشته باشد عملا شرایط اعمال این اراده ممکن نیست. تخلیهی محتوایی یعنی بی معنا شدن دالهای گفتمانی اصلی انقلاب مثل عدالت، آزادی، استقلال و...
بیایید در حد استعداد و امکانات اینستاگرام حرف بزنیم و از مقدمات عبورکنیم، حدود یک هفته از ماجرای ازگل میگذرد، یک طرف ماجرا یک پروژهی افشاگری است که پیدا کردن رد و ربطش سخت نیست، طرف دیگر هم کوهی از توضیحات ناکافی و متناقض از یک مقام رسمی است که حداقلش کوتاهی و قصور است و میانهاش تخلف و تقصیر.
در این شرایط آنچه افکار عمومی زخمی و ناراضی شاهد است رهاشدگی موضوع از طرف سیستم حکمرانی است، وسط دید و بازدیدهای نوروزی بعید است بین رد و بدل شدن ماچ و بوسهی دوم یا سوم کسی غیر از ماجرای ازگل چیز دیگری بگوید اما یک هفته است هیچ اقدام اطمینان بخشی از طرف سیستم حکمرانی در این باره دیده نمیشود و این وسط گوشت قربانی گفتمان عدالت است که به مرور فرسوده و لاغر میشود چون افکار عمومی با خود میگوید این پرونده هم رفت کنار آن یکی در مشهد و گرگان و...
کاش تدبیری این وسط وجود داشت که میفهمید با حل یکی یا دو تا از این پروندهها چه امیدی میتوان به جامعه داد و چطور میتوان از خطر تخلیهی گفتمانی انقلاب جلوگیری کرد، سرمایهای که اگر از دست برود بازسازی اجتماعی هم ناممکن میشود.
✍محمد زعیمزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 کماکان مسئله اصلی خلاء ایده حکمرانی در عمل است!
🔹 اگر دولت میخواهد اراده حکمرانی موثر داشته باشد که منجر به #تحول شود، باید قبل از آن، تکلیف «ایده حکمرانی» خود را در عمل مشخص کند و بر آن متمرکز شود. ایده حکمرانی چیست، نمودش کجاست و نبودش چه ضرری دارد؟
🔹 این ایده حکمرانی چیست؟ منظور یک سند یا برنامه چندصد صفحهای حاوی همه حرفهای خوب نیست! منظور یک خط فکری مشخص و جهتدار «همراه با چند اقدام ویژه و تحولی» ذیل آن است که جنس حکمرانی-عملیاتی دارد و در ارتباط با مسائل مهم کشور تعریف میشود. همه کارهای دولت هم باید در نسبت با آن باشد.
🔹 نمود عملیاتی ایده حکمرانی چگونه است؟ آنجا که راس دولت را نمیبینی مگر اینکه دارد به آن چند کار اصلی میپردازد. یعنی عمده وقت اعضای اصلی دولت برای آن کارها صرف میشود و روی آن اجماع وجود دارد و بقیه کارها در نسبت با آن تعریف میشود. موفقیت دولت هم در به نتیجه رسیدن آنها خواهد بود.
🔹 نمود بیرونی ایده حکمرانی کجاست؟ آنجا که جلوی هر کس را در خیابان بگیری و از او بپرسی دولت چه کار میکند، به شما آن چند کار اصلی را بگوید. برنامه ساخت یک میلیون مسکن در این دولت از این جنس است. یا در دولت قبل برجام و سرمایه گذاری خارجی. یا در دولت قبلتر مسکن مهر و یارانهها.
🔹 اگر ایده حکمرانی نباشد چه میشود؟
۱. بیتصمیمی و بلاتکلیفی
۲. اتخاذ تصمیمات متناقض و خنثیکننده همدیگر
۳. اتخاذ تصمیمات گِرد و بیخاصیت و برآمده از اجماعِ داخل جلسات
۴. انجام اصلاحات جزئی و کم اهمیت
۵. غالب شدن ارادههای پنهان و منفعت طلبانه
نتیجه: #تحول رخ نمیدهد!
🔹بدون ایده حکمرانی مشخص در عمل، کارهای خوبی که در جریان است یا با اقدامات دیگر خنثی میشود یا به نتیجه مدنظر نمیرسد.
🔹چگونه ایده حکمرانی ایجاد میشود؟ راس دولت باید ذیل یک خط فکری مشخص مثل «مقاوم سازی اقتصاد»، آن چند کار تحولی که تعداد محدودی دارد را مشخص و روی آن اجماع یا ترکیبش را طبق آن اصلاح نماید. همچنین، همهجانبه ملتزم به تحققش باشد؛ همانگونه که آزادسازی سواحل اجرا شد.
🔹 کدام کارها ذیل ایده حکمرانی دولت میگنجد؟ «پیادهسازی نظام مالیاتی داده محور»، «توسعه زیرساختی، بهرهوری و بهرهبرداری کریدورهای ترانزیتی»، «استقرار حکمرانی ریال»، «خودکفایی پایدار در غذای اساسی» و «توسعه زنجیره ارزش نفت» از اقدامات تحولی ذیل «مقاوم سازی اقتصاد» محسوب میشود.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 در شگفتم که چرا مسئولان مملکت هوشیار نمیشوند؟!
در چنین شرایطی که اینقدر منطقه پرآشوب و شکننده است و در شرایطی که در کتاب بالدوین برنامهریزی و توسعه در ایران به شکلی و در کتاب ریچارد نفیو، تحت عنوان «هنر تحریمها: نگاهی از درون میدان» به شکل دیگری؛ به صراحت و عریانی این بحث مطرح شده است که تهی کردن ذخایر ارزی کشور و مصرف کردن آنها در موارد غیرضروری میتواند شکنندگیهای نظام ملی را افزایش دهد، من واقعا در شگفتم که چرا مسئولان کلیدی کشور هوشیار نمیشوند؟
✍فرشاد مومنی
🔗متن کامل مصاحبه
https://www.entekhab.ir/003Erw
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠واقعيت اقتصاد ايران
واقعيت اقتصاد ايران این است، نه آنچیزی که به آقای رییسی گفتهاند که بگوید:
۱- هشت فصل پیاپی است که رشد اقتصادی بخش کشاورزی منفی است و این بخش از اقتصاد ایران به کل از دست رفته است.
۲- رشد اقتصادی کل بخش صنایع و معادن بغیر از نفت، در دو فصل تابستان و پاییز ۱۴۰۲ منفی بوده است.
۳- رشد اقتصادی بخش صنعت و بخش ساختمان به عنوان موتور محرک اقتصادی ایران، در دو سال گذشته به ترتیب صفر و منفی بوده است.
۴- رشد اقتصادی بدون نفت ایران در دوران تحریم، در هیچ دو فصل پیاپی بالای ۵ درصد تثبیت نشده است و این نرخ در سال ۱۴۰۲ با شیب قابل توجه کاهنده بوده و در فصل پاییز به ۲.۵ درصد رسیده است.
۵- تنها دلیل افزایش رشد اقتصادی کلی ایران، افزایش استخراج و فروش نفت به لطف دولت بایدن و رشد پایدار بخش خدمات بوده است که ذاتا تحریمها تاثیر کمتری بر این بخش دارد و non Tradable است.
مملکت با آمارسازی و کتمان حقیقت اداره نمیشود و ایران هم تا زمانی که تحریمهای آمریکا لغو نشود، هرگز از تله «رکود تورمی» که شش سال است در آن گرفتار است ، خارج نمیشود.
✍سیامک قاسمی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠یک درس از ماجرای حوزهٔ علمیهٔ آقای صدیقی
مناقشهٔ مربوط به حوزهٔ آقای صدیقی از جهات مختلف، ارزش مطالعه و تأمل دارد؛ اگر البته انگیزهٔ اصلاح داشته باشیم!
در این ماجرا، مسئلهٔ #زمین و نسبتش با نهادهای دولتی و غیردولتی و... بار دیگر خود را نشان داد.
مداخلهٔ تصاحبگرانهٔ نهادهای حاکمیتی، دولتی و غیردولتی در مسئلهٔ زمین، وضعیت وحشتناکی دارد.
ورود این نهادها به توسعهٔ املاک و سرمایهگذاری در حوزهٔ زمین و مسکن، در ابتدا به بهانهٔ #تامین_مسکن_کارکنان یا توسعهٔ فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی اتفاق افتاده، اما در کمترین زمان، سر از سوداگری زمین و ملک و توسعهطلبی و سودجویی درآوردهاند.
نه خبری از تامین مسکن برای کارکنان بوده و نه توسعهٔ فعالیت فرهنگی و اجتماعی.
هزاران نفر، امروز در دادگاهها دنبال اعادهٔ حق خود از تعاونی!های مسکن هستند!
امروز، تقریباً جایی نیست که چالش و مسئلهای در موضوع زمین وجود داشته باشد و ردی از این نهادها نباشد. بسیاری از تغییر کاربریهای خسارتبار (تبدیل از باغ و فضای سبز به مسکونی و تجاری و خدماتی) در امتداد طمعورزی صاحبان قدرت و نفوذ رخ داده و شهرها را از چهار سو به مخاطره انداخته است.
بخش وسیعی از اراضی ارزشمند اطراف تبریز، که ذخیرهگاه و پشتوانهٔ توسعهٔ شهر بوده است، در چنبرهٔ همین توسعهطلبی قرار دارد.
این پدیدهٔ خسارتبار، با چراغ سبز دولتها در #کمیسیونهای_ماده_پنج و با هدف دلربایی از گروههای ذینفوذ و پرسروصدا شکل گرفته است.
امروز از رهگذر این توسعهطلبی و دستاندازی به اراضی عمومی، رسماً شاهد شکلگیری نوعی #سرمایهداری_مستغلاتی در پوشش تعاونیهای منتسب به نهادها هستیم.
🔗پینوشت ۱:
همین الان، با شکلگیری یک حملهٔ گازانبری (طرح نهضت ملی مسکن + مولدسازی اموال مازاد دولتی) موج جدیدی از این دستاندازی به اراضی ملی در حال رقم خوردن است. بازهم با محوریت نهادهای دولتی و در پوشش تامین مسکن کارکنان!
🔗پینوشت ۲: یک مطالبهٔ کاملاً عقلانی و دینی که فراموش شده، شفافیت در مسئلهٔ زمین است.
به مردم بگوییم در دهههای گذشته، چه کسانی/نهادهایی با چه عناوینی از دولت و شهرداریها زمین و ملک گرفتهاند و با آن چه کردهاند.
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نهجالبلاغه را توقیف کنید!
«از خدا بترس ، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنى و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشى نمى دیدند، و به مرادى نمى رسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلى را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم...»
✍ خطاب امیرالمومنین(ع) به ابنعباس
🔗همشهری نگران شده که گرفتار ظلم بزرگ نشویم! و ماندهایم آیا ظلمی بزرگتر از سرقت دین و دیانت مردم هست که حالا گرفتارش هستیم؟
دیگر چه قرار بود بر سر ما بیاید که نگران قرابت و ابتلایش باشیم؟
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠غزه؛ استیضاح نظریه
🔻ما از لحاظ نظری در برابر واقعیت خواب بودهایم
این روزها برای نوشتن سرمقاله شماره بعد نامهجمهور، درباره انسان فلسطینی، در حال خواندن روایتهای از زندگی روزمره فلسطینیها هستم. حدود ۸۵ انسان و روایت انسانی. تعداد زیادی را ترجمه کردهایم و دستآخر برای تکمیل تصویرمان از این انسان، تعدادی مصاحبه گرفتیم.
خیلی عجیب است؛ چگونه این همه ظلم به شکلی مستمر در این سیاره در جریان است؟ حالا جلوگیری از آن یک بحث است؛ چگونه این همه درباره آن از لحاظ «نظری» سکوت کردهایم؟
یکی از کارهای فلسفه، حتی در وجه کلاسیک آن، توضیح دادن شرّ است. چرا اکنون درباره این شرّ بزرگ ساکت است؟ الهیات چطور؟ دین نمیخواهد در این باره حرفی بزند؟ آخر چطور میتوان به خیر و خدا دلالت داد بیآنکه بر علیه شرّ شورید؟ حتی علوم اجتماعی و انسانی که این همه میل ابژه کردن همه چیز را دارد، چگونه میتواند درباره یک وضعیت و واقعیت هفتاد ساله حرف نزند؟ آری؛ آنچه این روزها در غزه در جریان است یک جلسه استیضاح است: استیضاح اهالی فلسفه؛ استیضاح مفسران دین و استیضاح عالمان علوم اجتماعی.
ادوارد سعید در مسئله فلسطین استدلال میکند که «خواب شبانگاهی و بیداری تدریجی ما» همواره به صورت دیالکتیکی تجربه فلسطینیها را در برابر صهیونیسم شکل داده است. ما از لحاظ نظری در برابر واقعیت خواب بودهایم و بیداریای اگر بوده، در جانها بوده و حداکثر در زبان ما؛ ذهن ما از این بیداری باز مانده است.
احتمال دارد وضعیت نظریه در برابر واقعیت فلسطین این طور باقی نماند. شاید چیزی شبیه جنبش اگزیستانسیالیسم پس از جنگ جهانی دوم متولد شود. مسئله این است که ما چگونه میتوانیم این خفتن نظری را به بیداری تبدیل کنیم و یا به تعبیر دقیقتر آن را به بیداری انسانی پیوند بزنیم؟
آن چنان که ملاصدرا استدلال میکرد، تضاد خیر و شرّ، امکان تولد فیض است. از دل این تضاد به فراز درآمده، انسان جدیدی متولد شده و خواهد شد؛ انسان جدید و اوضاع جدید. تنهایی انسان مدرن در جریان جنایتهای جنگ جهانی، دستمایه خلق تنهاییِ اگزیستانسیالیستی شد اما تنهایی انسان فلسطینی اما به مراتب ژرفتر و وجودیتر است. چه مفهومی میتواند این تجربه وجودی را توضیح بدهد؟
انسان فلسطینی با رنجهایش توانسته به ما یادآوری کند که ما چقدر تنهاییم و انسان چقدر تنهاست و این تنهایی یک زایشگاه خواهد بود؛ زایشگاه اتصال با جهان و روابطی واقعی. از دل این اتصال و در میانه این رابطهها ما با انسان جدیدی ملاقات خواهیم کرد. غزه استیضاح نظریه است؛ تنها نظریهای بعد از آن باقی خواهد ماند که بتواند اعتماد عموم را جلب کند.
✍مجتبی نامخواه
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا برای غزه کم تحرکیم؟!
تصمیم گرفتم اولین و دومین یادداشت امسال رو برای غزّه بنویسم و نه حتی برای شعار سال! بعد از یادداشت «غزه؛ و البته هزاران مناسبت تقویمی و موسمی جور و واجور!!» که در آن به نقد رفتار فرهنگی دوستان حزباللهیمان پرداخته بودم، برخی از دوستان گفتند که مردم ایران حاضر به همراهی با مردم غزه نیستند و افکار عمومی ما کشش طرح مسئله کمک به غزه را ندارد!
بگذارید همین ابتدا نظر خودم را عرض کنم. این تحلیل از مردم ایران از اساس یک تحلیل غلط، انحرافی و تقلیل گرایانه است. مردم ایران همواره در طول قرنها جزو عدالتطلبترین ملتها بودهاند و برای رسیدن به آن، هزینههای هنگفت دادهاند. چطور میشود که چنین ملتی که حتی مخالفین حکومتش هم برای همراه کردن مردم ناچارند که بر روی عدالتطلبی دست بگذارند و حجاب قانونی را مصداق ظلم نشان دهند تا بتوانند جوانان و نوجوانان را برای مقابله با حکومت به خیابانها بکشانند، به یکباره چنان تحولی پیدا میکند که نسبت به یکی از بزرگترین جنایتها و نسلکشیهای آشکار تاریخ معاصر کرخت و سرد شوند؟! این تحلیل غلط اندر غلط است ...
ریشه عدم تحرک کنونی مردم ایران را باید در جایی دیگر دنبال کرد؛ اولین ریشهی این بی تحرکی در فراگیر شدن این تلقی است که «الان کمک به غزه یک کار تخصصی و نظامی است که مردم عادی نمیتوانند نقشی در آن داشته باشند»؛ دومین ریشه این بی عملی را باید در این تلقی دنبال کرد که «راهپیماییهای کلیشهای دردی از مردم غزه دوا نمیکند و اقتضائات بیرونی و میدانی به حدی قدرتمند است که این راهپیماییهای داخلی، تأثیری بر روی تصمیم گیری مسئولین سیاسی و نظامی کشور در مواجهه با مسئله غزه نمیگذارد.»
حاصل جمع این دو تلقی این است که مردم ایران علیرغم تأسف و تأثری که از جنایتهای بی حد و مرز اسرائیل دارند و احیانا اشکی که شبها پای اخبار کودککشیها و زجرکشیدنهای مردم غزه میریزند، راهی را برای کمک در جلوی خود باز نمیبینند و ناگزیر برای فرار از فشار روحی آن، خود را به بیخیالی میزنند. خیلی فرق است که کسی بیخیال مسئلهای باشد و کسی از روی ناچاری و بن بست عملی و قاعدتاً برای فرار از فشار شکنندهی روحی مسئلهای، خود را به بیخیالی بزند؛ حال اکثر مردم ایران، حال دومی است.
از اینرو، راه برافروخته نگه داشتن ابر مسئلهای به نام فلسطین در جان و فکر و رفتار مردم ایران، پخش عکسهای جنایتهای شنیع اسرائیل و نسلکشیها و کودککشیها و رنجها و زجرهای فلسطینیان نیست، بلکه راه اصلی «بازآفرینی فناوریهای اجتماعی استحصال اراده جمعی مردم ایران در راستای حضور واقعی در واقعه فلسطین» میباشد.
خلاصه اینکه:
امروز مشکل مردم ایران «نبود تحریک» نیست، بلکه مشکل، «فقدان بستر تحرک» است.
امروز مشکل مردم ایران «ندانستن ظلم اسرائیلیان» نیست، بلکه مشکل، «نداشتن راهی برای حضور و تأثیر واقعی» است.
امروز مشکل مردم ایران «نخواستن کمک به غزه» نیست، بلکه مشکل، «تصور ناتوانی از کمک کردن» است.
گسست زبانی با منطقه و جهان، بیرون بودن از مناسبات عربی و ترکی، بیگانگی با اقتضائات جامعه اهل تسنن، فشل بودن سامانه خبر در کشور و البته انسداد ذهنی خواص شتابدهنده، همه و همه دست به هم دادهاند تا فناوریهایی زندهی چند دههی گذشتهی جامعهی انقلابی ایران یعنی راهپیمایی به امری صرفا داخلی و کلیشهای تنزل یابد و تخلیه معنایی شود ...
اگر راهی برای تحرک مردم ایران هست که حتما هست، آن را باید در بسترسازی کنش عمومی، از طریق احیاء فناوریهای اجتماعی با سابقه و یا خلق فناوریهای اجتماعی جدید جستجو کرد...
✍حجتالاسلام علی محمدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تعیین مقدرات یک سال در شب قدر
هيچ عالم شيعى و غير شيعى نگفته است كه بعد از شب قدر ديگر انسان دعا نكند. پس اينكه امشب شب تعيين مقدرات يك ساله است بايد معنى و مفهوم ديگرى داشته باشد كه با استحباب و تأكيد به دعا در شبها و روزها و هر ساعتى از ساعتهاى سال كاملاً سازگار باشد. آن تفسير و تعبيرى كه ما مى توانيم براى اين مطلب بكنيم اين است كه آدمى در دوره زندگى يكساله اش خوب است يك شب، دو شب، سه شب را به جنبه هاى معنوى خودش و به رسيدگى به خودش اختصاص بدهد. نه تنها يك مؤسسه اقتصادى در روزهاى آخر سال يا اول سال نو بايد كارهاى جارى اش را كم بكند و به حساب سال بپردازد، بلكه يك انسان هم خوب است در دو - سه شب يا در دو - سه روز از يك سال، كارهاى عادى را كم بكند و به حساب خودش بپردازد. ببيند در گذشته چه كرده و در آينده چه مى خواهد بكند. به راستى بسيار بجاست كه هر انسانى چنين يك يا دو يا سه روز و يا چند روزى در زندگى اش داشته باشد. شكى نيست كه وقتى انسان قرار گذاشت در يك، دو، سه، چهار روز و شب از سال بيشتر به خودش برسد، اين رسيدگى در تعيين مقدرات او، لااقل تا يك سال ديگر، تأثير فراوان دارد. اگر من امشب، ديشب، فردا شب، چند شب، چند روز، مدتى را اختصاص دادم به اينكه به خودم برسم و ببينم در گذشته چه راهى را رفته ام، چه گناهى كرده ام، چه كار خيرى كردهام و بعد، از گناهى كه كردهام از خدا طلب مغفرت و آمرزش كنم، توبه كنم، برگردم و خواه ناخواه تصميم بگيرم نسبت به سال آينده و نسبت به آيندهام بهتر بشوم و ديگر اين گناهها را مرتكب نشوم و آنها را تكرار نكنم و به درگاه خدا دعا كنم و از خدا مدد بخواهم و توفيق بخواهم... اگر هيچ كس هيچ مطلبى هم نگفته بود و ما خودمان حساب مى كرديم مى گفتيم بله، اين دو - سه شب در تعيين سرنوشت و روش و رفتار و مقدرات يك ساله من تأثير بسزايى خواهد داشت. چون آثار روحى اين بررسى و اين مطالعه، اين توجه، اين محاسبه، اين دعاى به درگاه خدا بدون شك تا سال آينده اى كه باز چنين محاسبه اى تكرار خواهد شد، در روح من به طور خودآگاه و به طور ناخودآگاه آثار ارزنده اى خواهد داشت. اين آن مفهوم معقول دلچسبى است كه من براى شب قدر براى خودم دارم؛ حالا آيا برادران و خواهران ما هم اين مفهوم معقول را مى پذيرند و مى پسندند يا نه، نمى دانم.
✍شهید بهشتی، شب قدر، گفتار اول
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠شجاعت امیرالمومنین(ع)
امروز من و شما احتیاج به این شجاعت داریم!
🎥رهبر انقلاب
گاهی به خودمان هم نهیبی بزنیم!
ببینید علی علیهالسلام چه کرد با عبداللهبنعباس، وقتی شبهه تعرض به بیتالمال مطرح بود.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠هنجارشکنی های علی(ع)
🔹 زنی مراجعه کرد به معاویه و با او بر سر موضوعی بحث و جدل کرد. معاویه از گستاخی و جسارت زن در گفتگوی بی محابایش ناراحت شد و به او گفت «خدا علی را نیامرزد» که او این رسم را فراگیر کرد. منظور او چه بود؟ رسم همترازی حاکم و شهروند، پارادایم نقد پذیری حاکمان، آیین اعتراض بدون لکنت به حاکم و رسم بدهکاری حاکم و طلبکاری شهروند.
🔹 این روایت را که در یک سخنرانی شنیدم و به فکر فرورفتم. آیا علی(ع) فقط همین هنجارشکنی را انجام داد؟ جواب این بود: هنجار شکنیهای او بیش از اینهاست! به ۷ نمونه اشاره می کنم.
1⃣ به روایت محققان تاریخ، در دوران حکومت ایشان زندانی سیاسی گزارش نشده است. آن هم آن زمانی که امیر، مالکِ جان و مال و ناموسِ مردم بود و زندانیِ سیاسی، امری رایج.
2⃣ امروزه میشنویم که مدیران ارشد کشورها شامل نخستوزیران و روسایجمهور، به خاطر تخلفات مالی در زمان مسئولیت یا بعدش محاکمه میشوند و این را نشانه آزادی و عدالت میدانیم. اما علی به دادگاه فراخوانده شد.
از طرف یک جایگاه والا؟ نه! به شکایت یک فرد عادی!
یک رییس قبیله؟ نه یک شهروند معمولی!
یک مسلمان؟ نه یک اقلیت!
و جالب اینجاست... محکوم شد!
و جالب تر اینکه پذیرفت!
اعتراف میکنم همین که او توسط یک شهروندِ معمولیِ اقلیتِ غیرمسلمان به دادگاه فراخوانده میشود و در دادگاه حاضر میشود هنوز برای من قابل هضم نیست...چه برسد به محکوم شدنش!
3⃣ خود را بدهکار مردم میدانست نه طلبکار.
حتما شنیدهاید در خانهی زنی که همسرش را در یکی از جنگها از دست داده بود به صورت ناشناس رفته و برایشان نان میپخت و با بچهها بازی میکرد و آن زن هم پیاپی علی را نفرین میکرد و در انتها که متوجه شد که او همان علی است؛ حاکم سرزمینهای پهناور؛ علی خاضعانه گفت: شما ببخشید که تاکنون مشکلات شما را حل نکرده بودم، از درگاه خدا بخواهید که على را ببخشد.
4⃣ به گواهیِ تاریخ، مخالفینش در مسجد علیه او و رو در روی او سخن میگفتند و چند ساعت بعد برای گرفتن حق خود از بیتالمال میآمدند! هنوز هم باور کردنش سخت است!
5⃣ زمانی که در جنگهای عرب، مثله کردن (بریدن گوش یا بینی و اعضا) امری رایج بود او دستور نظامی شدید میداد (و نه اینکه صرفا توصیه اخلاقی نرم کند) که کشتگان را مثله نکنید، فراریان را تعقیب نکنید و مجروحان را نکشید و ...
6⃣ کافیست امروز در گوگل جستجو کنید تصویر حضرت علی. تصویری که میآید فردی جدی و مقتدر در کنار شیر و شمشیر (ذوالفقار).
این تصویر سالهاست در ذهن من و شما نشسته؛ چه بخواهیم چه نخواهیم. اما به ما نگفتند که در یکی از جنگها، ۱۲هزار نفر از متعصبترین افراد اعلام جنگ کردند. صبورانه با آنها گفتوگو کرد و آن قدر مدارا و نرمش و تعامل کرد که ۱۲هزار نفر به ۴هزار نفر رسید؛ سپس به ۱۵۰۰ نفر!
هنر استراتژیستهای جنگی آن است که در جنگ با کمترین خونریزی فاتح شوند و علی اینگونه بود. منتهی برای من و شما ذوالفقار علی بیش از گفتگوی علی تبلیغ و ترویج شده...
زمانی را که او برای گفتگو، تعامل، مکاتبه، محاجه، توافق، مذاکره، ...صرف کرد بسیار بسیار بیشتر از جنگ بوده است اما... !!
7⃣ او با زندانیان (البته گفتم که زندانی سیاسی نداشتند) مانند یک انسان برخورد میکرد. گفته میشود تا قبل از او زندانیان در چاههای عمیق و به شیوهای غیرانسانی نگهداری میشدند. او برای اولین بار برای زندانیان، فضای مناسبی برای طی کردن دوران محکومیت فراهم کرد و برای حقوق زندانیان مانند یک انسان، ارزش قائل شد.
هنجارشکنیهای علی بسیار بیشتر از این حرف هاست...
🔻 تجویز راهبردی:
شاید بد نباشد که امسال فقط برای فرق شکافته علی گریه نکنیم. برای خود گریه کنیم. اصلا فرق علی شکافت که تَرَک در دانستههای من و تو ایجاد شود. که فرقِ ذهنیتها، تعصبها و جاهلیتهای من و تو شکافته شود. عجیب است ما برای کسی گریه میکنیم که هیچ شباهتی به او نداریم.
بیش از شمشیر علی، به منطق علی (ایجاد توافق از طریق مفاهمه) و بیش از عدالت اقتصادی علی به عدالت سیاسی (برابری حاکم و شهروندان فارغ از جنسیت و نژاد و مذهب) و بیش از جنگ علی به آشتی او تمرکز کنیم. باشد که به برکت آن حضرت آمرزیده شویم.
✍مجتبی لشکر بلوکی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 پاسخ شنیدنی به یک اشکال درباره امیرالمؤمنین علی(ع)
یکی از علمای فارس به تهران آمده و در یکی از مسافرخانههای تهران ساکن شده بود. در اینجا پولش را دزد میزند. مرد محترمی بوده. هیچ کس را هم نمیشناخته که از او کمک بگیرد. میآید فرمان امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر را روی یک کاغذ اعلا با یک خط بسیار عالی مینویسد که آن را به صدر اعظم وقت اهدا کند. (طبق معمول، آنها هم در مقابل پولی میدادند).
خیلی روی آن زحمت میکشد. بعد وقت میگیرد و نزد آن آقای صدراعظم میرود. او نگاه میکند و میپرسد چیست؟ میگوید فرمان امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر است. میفهمد که این برای دریافت کمک آمده. وقتی که همه مراجعهکنندگان رفتند، به فرّاش میگوید در را ببند، هیچ کس داخل نیاید.
به آن آقا میگوید بیا جلو. او را خوب نزدیکش آورد و به آرامی گفت: من از خودت یک چیزی میپرسم. خود علی به این عمل میکرد یا نمیکرد؟ بله، عمل میکرد. گفت: خودش که عمل کرد چه نتیجهای گرفت؟ آیا جز شکست چیزی نصیبش شد که تو حالا این را برای من آوردهای؟
عالم گفت: جوابت را همین جا به تو میدهم. تو چرا این را جلو مردم به من نگفتی؟ صبر کردی مردم بروند. مردم هم که رفتند چرا جلوی نوکرهای خودت نگفتی؟ تازه نوکرهایت را بیرون کردی و آرام به گوشم میگویی. از که میترسی؟ از این مردم میترسی. از چه چیزِ مردم میترسی؟ غیر از همین علی(ع) است که الآن در همین مردم حلول کرده؟
معاویه که مثل تو عمل میکرد الآن کجاست؟ تو خودت هم مجبوری که حالا معاویه را لعنت کنی. ولی علی(ع) به دلیل همین منطقش اکنون زنده است. پس علی(ع) شکست نخورده است. باز هم امروز منطق اوست که طرفدار دارد، پس باز هم حق پیروز است.
✍استاد شهید مطهری، فلسفه تاریخ، ج۴، ص۲۹۶-۲۹۵ (با تلخیص)
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تندزبانی علیه حاکم را، علی به مردم یاد داد
🎥محمد اسفندیاری، قسمت هفتم سوره، فصل کوفه
🔹یک زن از شیعیان امیرالمومنین در برابر معاویه تند و صریح صحبت کرد. معاویه گفت این تندزبانی در برابر حاکم را علی به شما یاد داد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠هدایتی فرما تا گره از کار مردم بگشایم...
✍دستخط امیرکبیر (میرزا محمد تقیخان فراهانی) در شب قدر:
بار پروردگارا، الهی، ملکا، قادرا، خداوندا، امیر تویی، کبیر تویی، تقی همان شاگرد آشپز است...
معبودا، رو به سوی تو دارم، هدایتی فرما تا گره از کار مردم بگشایم...
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠میزان
✍اثر حسن روح الامین
دیده بگشا! نقش انسان ماند با جامی تَهی سوخت لاله، مُرد لیلی، خشک شد سَرو سَهی
زآ گهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی
دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان، علی! تیره شد از بیش و کم آیینۀ هستان، علی!
در کتاب فضائل (تالیف ابن شاذان) جلد۱ صفحه ۶۴
آمده است روزی عمار پسر یاسر محضر مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رسید و متوجه خشم و تعب مولایش شد. علت را از حضرت سوال نمود. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: از کوچه عبور میکردم و متوجه شدم مردی در حال دعوا با زنی هست و بر سر او فریاد می کشد...
همین حالا سراغش برو و بگو اگر دست ازین کار نکشد علی با ذوالفقار می آید...
عمار پیغام را رساند و مرد کوتاه آمد.
بعد عمار با صدایی رسا گفت: بدانید که اگر کسی بر سر زن ها فریاد بکشد؛ مولای من تحمل نمیکند و با ذوالفقار می آید...
🔗تقدیم به خواهرانِ شهیده غزه
@roholamin_atelie
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فریادی علیه دوگانگیهای سیاستمداران درباره غزه
حجم فاجعه و جنایت در #غزه به حدی رسیده که آدمی نمیداند با چه زبانی، با چه اقدامی، با چه کاری میتواند خشم و بغض و غضب خودش را فریاد بزند!
چطور میشود نهیب زد به وجدانهای به خواب رفته؟!
چطور میشود این همه ظلم و تناقض کشورهای غربی و عربی و ترک و... را به رخ کشید و علیه آن شورید؟!
🎥مصطفی ابراهیم شاعر مصری، بخشی از این تناقضات را در شعر «تلک قضیه» به تصویر کشیده و امیرعید خواننده مصری نیز به خوبی حق آن را ادا کرده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چهارده
🎥سید حمیدرضا برقعی
@Kolbe_Andishe_Farhang
D1738381T13217498(Web).Mp3
979.5K
💠حفظ نظام از جان امام زمان(عج) واجب تر است!
🎙حجت الاسلام نجف لكزایی
منظور امام خمینی از حفظ نظام از جان امام زمان(عج) واجب تر است چیست؟
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تاملی در وجوب حفظ نظام
حفظ نظام از اوجب واجبات است، به این معنی نیست که نظام هر سیاست و روش و منشی را پیش گرفت، حتی اگر با شعارها و مبانیش تضاد داشت، در هر حال تو از آن حمایت کنی.
به این معنی نیست که به بهانه امنیت، همه دهان ها را ببندیم و قلم ها را بشکنیم.
به این معنی نیست که اعتراضات مشروع مردم را تهدید فرض کرده و با گاز اشک آور به آنها حمله کنیم.
به معنی این نیست که با هر وسیله می شود دشمن یا معترض را ساکت و منکوب کنیم.
اگر این باشد، که دیگر اصلا نظام، نظام اسلامی نیست. نظام از انقلاب جدا شده و دیگر دفاع از آن مشروع نیست. یک ساختار توتالیتر شده است.
ما موظف به دفاع از نظام هستیم منتها این نظام #قید دارد، قید اسلامی بودن دارد. یعنی اگر خلاف اسلام عمل کرد، تو حق نداری دفاع کنی، در مقام توجیح وارد شوی، بلکه باید علم اصلاح و #نهی_از_منکر را بلند کنی. پای آرمان ها بایستی و مسیر صحیح را فریاد بزنی و اذهان را به آن متوجه کنی.
اصلا باید اذهان را نسبت به انحرافات، مشوش کنی. کار همه مصلحین و پیامبران و اولیا، همین بوده، #تشویش_اذهان_عمومی. متوجه ساختن آنها به سوی #حق. و کار مستکبران هم این بوده، که اذهان مردم را صرفا متوجه خود کنند و مصلحان را کذاب بخوانند. نباید از این ها ترسید.
حفظ نظام از اوجب واجبات است، یعنی حفظ نظام از انحراف، از اوجب واجبات است. از رفتن خلاف اسلام و انقلاب. نه منطق باتوم و زندان و دادگاه. نه منطق امنیتی کردن جامعه که بله می خواهیم نظام حفظ بشود، ولو اینکه انگ #استبداد_دینی به پیشانی جمهوری اسلامی بزنیم.
نه اینکه در قبال دستان شیطانی که می خواهد در پوستین اسلام، با اسلام بجنگد، با نقاب انقلاب، بر انقلاب بشورد، به نام رهبری، با اصل ولایت فقیه مخاصمه کند، تو از آن حفاظت و حراست نمایی و گمان کنی نزد خداوند تو را اجر و پاداشی هم هست.
شما ببینید حضرت امام به کرات به مسئولین تذکر می دهد که مبادا چنان رفتار کنند که انفجاری رخ دهد و مردم بر آنها بشورند. در تمام این نصیحت ها، امام به مردم حق داده و حاکمان را محکوم کرده.
امام به آن روز که مردم قیام می کنند علیه مسئولین جمهوری اسلامی، یوم الله می گوید. یعنی به آن مشروعیت می دهد. این یعنی حفظ نظام، به مفهومی که دو دهه اخیر رایج کرده اند برخی نهادها و شخصیت ها، آنچنان هم واجب نیست.
حضرت آقا به کرات می گویند، اگر عدالت نباشد، نظام مشروعیت ندارد.
حفظ نظام از اوجب واجبات است، یعنی نگذاری کار انقلاب در اثر انحراف، در اثر اشرافیت حاکمان، بی عدالتی و دوری از مردم، به اینجاها بکشد. به آن انفجار بکشد. که در آن صورت به تعبیر امام، اسلام آن سیلی تاریخی غیر قابل جبران را خواهد خورد.
وقتی پای آبروی اسلام در میان است، نباید ملاحظه آبروی اشخاص مفسد را کرد. وقتی پای آبروی رسول الله در میان است، آبروی فلان آقا و فلان شیخ که دارد ضربه می زند، خردلی ارزش نباید داشته باشد.
این یعنی حفظ نظام.
@Kolbe_Andishe_Farhang