eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
551 دنبال‌کننده
259 عکس
854 ویدیو
171 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠گذر از فساد سیستماتیک یکی از موانع جدی جهش تولید، فساد اقتصادی است. هر چقدر فساد گسترده‌تر باشد، توسعه امکان ناپذیرتر خواهد شد. شاید بتوان گفت، مهمترین مانع توسعه برای کشورهایی نظیر ما همین فساد است. فساد از سطوح مختلفی برخوردار است که شامل فساد فردی، فساد سازمان یافته، فساد سیستماتیک، فساد ساختاری و در نهایت فساد سیستمی می شود. فساد به ویژه در دوران معاصر، سازمان یافته است که به صورت باندی هماهنگ، انجام می شود. وقتی در مواجهه با فساد سازمان یافته، برخورد لازم صورت نگیرد، این باندها گسترش می یابند و در سطح کشور سایه خود را پهن می کنند. در این صورت بستر فساد سیتماتیک فراهم شده است. در فساد سیستماتیک، دیگر بحث از باندهای سازمان یافته و فاسد نیست. در این نوع فساد، سیستم دچار کارکرد معیوب شده و به صورت خودکار نمی تواند فساد را از میان بردارد. از این رو، فساد در حال انتشار و گسترش خواهد بود، به گونه ای که مواجهه با آن، به صورت فردی ممکن نبوده و باید عزمی استوار از سوی نظام، در برخورد با آن صورت گیرد. فساد سیستماتیک چهار نشانه دارد. اول، تکرار دائمی فساد؛ دوم، جابجایی دائمی فساد از جایی به جایی دیگر یا از زمانی به زمان دیگر یعنی فساد را در سازمان ها و در زمانهای مختلف می توان مشاهده کرد؛ سوم، بروز فساد در کل سیستم بدون مشاهده آن در تک تک افراد. این امر بدین معناست که هنوز فساد به اکثر یا تمامی سیستم سرایت نکرده است و انسانهای سالم در سیستم وجود دارند. چهارم، فقدان سازوکار خوداصلاحی در سیستم و به جای آن، مبارزه با فساد در شکل برخورد با فرد رسواشده خود را نشان می دهد. هر گاه نظام اراده جدی برای مبارزه با فساد سیستماتیک نداشته باشد، فساد از این مرحله عبور کرده و مبارزه با آن بسیار سخت تر و خطرناک تر می شود. دادگاه های غیر علنی، اطلاعات غیرشفاف و قطره چکانی از دادگاه ها، عدم تمایل به شفافیت در توزیع قدرت و ثروت در جامعه، حکایت از عدم عزم برای مبارزه با فساد می کند. نورث به مرحله ای از فساد اشاره می کند که به آن فساد ساختاری می گوید. در این مرحله، فساد به یک نهاد تبدیل شده و قواعد بازی سیاست، آلوده شده است. رشوه جزیی لاینفک از نظام اداری می شود. شرط ارتقاء و ورود به عرصه سیاست؛ آلودگی، وابستگی و حامیگری است. در این مرحله لایه های مختلف حکومت از گروههای فاسد حمایت کرده و چشمان خود را بر آنان می بندد. آخرین نوع فساد، فساد سیستمی است که علاوه بر سازوکارها، آدمها هم فاسد می شوند. ما در کدام مرحله قرار داریم؟ هر چند برخی مقامات منکرند، اما مدتی است که نشانه های فساد سیستماتیک در ایران آشکار شده است. از آنجا که متاسفانه هیچ اراده و عزمی در مبارزه با آن حس نشده و نمی شود. اکنون، نشانه های گذر از فساد سیتماتیک نیز ظاهر شده و ایران در حال گذر از این نوع فساد است. مصاحبه برخی نمایندگان از درخواست رشوه برای تایید صلاحیت گرفته تا پیشنهاد 150 تا 200 میلیاردی جهت انجام یک مصاحبه برای توقف اتومبیل های وارداتی، اتهام های فساد مالی افراد شاخص سیاسی و عدم انکار و پیگیری قضایی و.... حکایت از عبور می کند. بی حسی نظام قدرت نسبت به پدیده فساد نیز نشانه دیگری است. کافی است به مواردی مانند نحوه مواجهه با جریان موسوم به سیسمونی، موسسات خیریه و عمومی رانت خوار، فولاد مبارکه، دبش، و همین مورد اخیر ازگل و موارد مشابه نگاهی شود و نحوه واکنش حکومت به آن مورد توجه و تامل قرار گیرد. دیگر نمی توان نام این را فساد سیستماتیک گذارد، این ورود به مرحله پسا فساد سیتماتیک است و نشانه آن بی حسی و بی اهمیتی فسادهای آشکار شده برای حاکمیت است. بی حسی نشانگر دنیای متفاوت و ارزشهای جابجا شده در میان مقامات نسبت به مردم است. در همین ایام سفرهای نوروزی، ملاحظه می شود که کشوری با منابع ارزی معدود به دلیل تحریم، اقدام به ارز مسافرتی هزار دلاری می کند و این در حالی است که مقامات بانک مرکزی مطلع ترین افراد از محدودیت منابع ارزی هستند. مبارزه با فساد یک فرایند چند مرحله ای است. یکی از مهمترین سیاست گذاری ها در این زمینه، ایجاد شفافیت در تمامی عرصه ها که مهمترین آنها، شفافیت در جریان تخصیص منابع ثروت و قدرت در کشور است. ✍محمدرضا یوسفی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ما در یک امتحان بزرگ واقع هستیم 🔻به مناسبت روز جمهوری اسلامی اینکه من خیلی به آن اهمیت می‌دهم این است که امروز که جمهوری اسلامی اعلام شده است و مردم ایران را از شرّ آنها، از شرّ رژیم فارغ می‌دانند و جمهوری را «اسلامی» می‌دانند، همه اقشار ملت خصوصاً آنهایی که در رأس کار هستند، خصوصاً روحانیینی که در رأس کار هستند، اینها جدیت کنند به اینکه نبادا خدای نخواسته چهره جمهوری اسلام به طور قبیح بین مردم وجود پیدا کند. این اهمیت در رأس همه امور این معناست... آنکه اهمیت دارد حیثیت اسلام است، که باید کوشش کرد این حیثیت را حفظ کرد. تا حالا مردم می‌دیدند که خوب، یک دولت طاغوتی است و کارهایش کذا و کذاست؛ وقتی که دولت طاغوتی رفت، مردم توقع دولت اسلامی دارند. مردم توقع دارند که حالا که نمی توانید همه کارها را یکدفعه اصلاح کنید، لکن اینهایی که در رأس کار هستند جوری نباشد که اسلام را هم مثل یک دولت طاغوتی ما عرضه بکنیم. اگر ما مسامحه کنیم در امور، یا تخطی کنیم از آن مشیی که اسلام و حکومتهای اسلامی دارد، این اسباب این می‌شود که اسلام را ما در نظر عالم، در نظر غیر، در نظر جوانهای بی‌اطلاع از اسلام، قشرهایی که اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند، در نظر اینها یک صورت طاغوتی به آن داده بشود. این شکست است که تا آخر اسلام را به شکست می‌رساند... الآن ما در یک امتحان بزرگ واقع هستیم. الآن خدا ما را امتحان می‌کند که آیا ما در این وقتی که یک مطلبی دستمان آمده، یک قدرتی دستمان آمده است، آیا ما چه می‌کنیم؟ ما هم همان هستیم به صورت دیگر؟ یا خیر، ما روی مقررات عمل می‌کنیم؟... اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و اینطوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم، ایران را بگوییم یک نمونه است، یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمی‌شود؛ با رفتن ظالمها درست نمی‌شود. اگر بنا شد که ظالمها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم، همان کارها را به اندازه‌ای که قدرت داریم بکنیم، ما هم همان هستیم؛ ما هم همان رژیم هستیم؛ ما هم همان ظالم هستیم. این یک مطلبی است که باید همه بدانند و همه ملت باید بدانند. و در رأس آنها این است که روحانیون و کسانی که مرجع امورند در همه جاها، دولت اسلامی - عرض بکنم که - ارتش اسلامی، همه قوای انتظامیه‌ای که حالا همه می‌گویند ما اسلامی هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم، مجرد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد. باید شهربانی حالا وضعش با آن وقت تغییر بکند؛ نه لفظش تغییر بکند و وضعش همان باشد. باید شهرداریها همین طور باشند. ارتشیها همین طور باشند، وزارتخانه‌ها همین طور باشند ادارات همین طور باشند، بازار همین طور باشد، بازار باید بازار اسلامی باشد، نه بازار چپاولگری؛ نه بازار قاچاق؛ بازاراسلامی باشد؛ به حال مردم رسیدگی بکنند. این مردم دارند از بی‌بضاعتی چه می‌شوند، آنهایی که فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا می‌برند! اینها با وضع اسلام موافق نیست؛ مخالف است.... حالا که می‌گوییم جمهوری اسلامی هست و حالا که می‌گوییم مملکت اسلامی است و حالا که می‌خواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو باشد از برای سایر جاها، یکوقت جوری نباشد که یک الگویی باشد، الگوی شیطانی باشد؛ و ما غفلت از آن بکنیم. باید یک الگوی اسلامی باشد و این وظیفه بر عهده همه ماست. ✍امام خمینی، ۸خرداد۵۸ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠جمهوری اسلامی منهای انقلاب اسلامی معنا ندارد یک امر است؛ یک امر دفعی نیست که بگوییم در تاریخ فلان، مثلاً یک حادثه ای اتّفاق افتاد، یک عدّه ای به خیابان آمدند، ده روز، بیست روز، دو ماه، شش ماه طول کشید و حکومت سرنگون شد؛ انقلاب این است؛ نه، این انقلاب نیست؛ این یک از انقلاب است. انقلاب یک ماندگار و حقیقت دائمی است. انقلاب یعنی دگرگونی؛ دگرگونیهای عمیق در ظرف شش ماه و یک سال و پنج سال به وجود نمی آید؛ علاوه بر اینکه اصلاً دگرگونی و صیرورت -یعنی حالی به حالی شدن، تحوّل- اصلاً ندارد؛ هیچوقت تمام نمی شود؛ انقلاب یعنی این. انقلاب یک امر دائمی است. حرفهایی یک عدّه [میزنند] -منبع این حرفها، به قول خودشان، اتاق فکرهای خارجی است، اینجا هم این حرفها را بعضیها در روزنامه ها و در مجلّه ها و در حرفهای گوناگون خودشان رِلِه میکنند و همانها را تکرار میکنند و به زبان ایرانی آنها را بیان میکنند؛ [امّا منبع] حرف از آنجا است- که بله، انقلاب تمام شد. حالا یک نفر بی عقلی پیدا میشود به صراحت میگوید انقلاب را باید به موزه سپرد، بعضی های دیگر هم هستند اینقدر بی عقل نیستند، به این صراحت نمی گویند، در پوشش این حرف را میزنند؛ جوری حرف می زنند که معنایش این است که انقلاب تمام شد؛ تبدیل انقلاب به جمهوری اسلامی. اصلاً قابل تبدیل نیست؛ جمهوری اسلامی باید مظهر انقلاب باشد. یعنی همان حالت تجدیدپذیری، همان حالت تحوّل دائمی، همان حالت باید در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد والّا جمهوری اسلامی نیست؛ حکومت اسلامی نیست؛ انقلاب یک امر مستمر است. ✍رهبر انقلاب، ۹۴/۶/۲۵ @Kolbe_Andishe_Farhang
39.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که... 🎥 دو هشدار مهم در فروردین ۱۳۵۸ یک ماه قبل از شهادت @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خط امام خط آزادی های اساسی در جامعه است! 🎥بیانات پرحرارت و خیلی قشنگ آقای ‎خامنه‌ای در ۱۲ بهمن ۵۸ و توصیف ایشان درباره مقولاتی نظیر؛ آرمان انقلاب، ‎خط امام، ‎آزادی بیان و... 🔹به جنگ افکار رفتن فقط با بیان فکر و اندیشه ممکن است ولاغیر! 🔹از پدران و مادران خود و نسل‌های قبل از دهه۶۰ می پرسید که چرا انقلاب کردید؟! 🔹ما با این شعارها و وعده‌ها سنگ انقلاب و جمهوری اسلامی را به سینه خود می‌زدیم... 🔹آیا اگر کسی خواهان اجرای این شعارها باشد، ضدانقلاب و ضدنظام محسوب می‌شود!؟ @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فاصله جهنمی سطح زندگی در جمهوری اسلامی! 🎥 هنوز ۲ سال از پیروزی انقلاب نگذشته که این‌چنین صادقانه و دردمندانه، قاطعانه و محکم، بی‌پروا و صریح، عملکرد همین چند ماهه جمهوری اسلامی (آن هم در آن شرایط دهشتناک) را به بوته نقد می‌کشاند: 🔹۱۵ ماه از پیروزی انقلاب می‌گذرد ولی هنوز در جامعه ما سیرها و خیلی سیرها، با گرسنه‌ها و خیلی گرسنه‌ها با هم در جامعه دیده می‌شوند. تا وقتی چنین است جامعه ما اسلامی نیست. 🔹قابل قبول نیست برای ما، که اداره جامعه در دست ما باشد و باز هم در این مملکت کسی شب گرسنه بخوابد. 🔹باید حرکت و اقدامی سریع و قاطع و موثر آغاز کنیم و هرچه زودتر به این سطح زندگی در جمهوری اسلامی ایران، پایان بدهیم. 🔺 اکنون اما بعد از گذشت ۴۰ سال، هنوز برخی، تاب و تحمل این سخنان را ندارند و این حرف‌ها را تضعیف کننده نظام و در جهت خواست دشمن می‌دانند! @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 جمهوری اسلامی موعود 🔹 در نظریه‌ی جمهوری اسلامی، سالاریِ مردم هیچ‌وقت ساقط نمی‌شود. نهاد سازی‌ها برآمده از اراده ملی و مانع هرج و مرج هستند؛ اما باز مردم را کنار نمی‌نهند. 🔹در پیام روز جمهوری اسلامیِ امام (۱۲فرودین۵۸) اگر نهاد و دستگاه اداری ای به خروج از اراده ملی کشید و جبر و غلبه ورزید، مردم باید بتوانند از آن به دادگاه صالحه داد خواهی کنند و اگر دادگاه کاری نکرد، خودِ جمهور (نه گروه فشار) به دهن آن دستگاه جبّار بزند. یعنی روح نهضت تا آخر مراقب نظام دیوانی باشد. 🔹 در جمهوری اسلامی مطلوب، مردم فقط نقش آفرین انتخابات‌ها نیستند؛ بلکه بر اساس اسلام، سالار[یعنی سالار!] زندگیِ جامعه، خود مردمند.(۹۵/۹/۴) 🔹 روز ۱۲ فروردین روز جشن ملی و گفتگو از این است تا تحقق کامل آن مهیا شود. ✍محسن قنبریان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠هذیان‌های نواصولگرایانه: خوارج، عدالت‌خواه بودند! ایام شهادت علی بن ابیطالب (ع) است. ایامی که قرن‌هاست فرصت بازخوانی منشور حیات و حکومت علوی و یادآوری اصل زوال‌ناپذیرِ «عدالت» است. اساساً این ایام جز برای گفتن و شنفتن از نبوده. حالا چند سالی ‌است گروهی از نواصولگرایان، که عداوت با عدالتخواهان، کر و کورشان کرده، بر خود فرض می‌دانند در این ایام، به‌جای شرح عدل علی (ع) و تبیین حکمرانی علوی، در مذمت عدالت‌خواهی بکوشند. آن‌هم در رسانه‌هایی که نام و نانشان از حکومت اسلامی است. آنها در کینه‌ورزی‌شان چنان دچار افراط شده‌اند و عنان تعادل از کف داده‌اند که در روز روشن می‌گویند «خوارج هم عدالت‌خواه بودند»! تا مثلاً با این تطبیق ابلهانه، مردم را نسبت به تحرکات عدالت‌خواهانهٔ امروز بدبین کنند. ابلهانه است، اما اصرار دارند بر تکرار و تداوم این بلاهت. خوارج و عدالتخواهی؟! یعنی خوارج هم دنبال مبارزه با و و بودند؟ یعنی این جماعت خشک‌مغزِ متحجر، دنبال برانداختن و و بودند؟ از مردم و مستضعفان و تاریخ که خجالت نمی‌کشند، لااقل به عنوان شیعهٔ علی(ع) از نام مبارک او شرم کنند و اینقدر پریشان و هذیان نگویند. نواصولگرایان می‌توانند از هر کنش عدالت‌خواهانه‌ای منزجر باشند _حق هم دارند_ و هرکس سودای عدالت داشت، به هر انگ و برچسبی بنوازند، اما عدالت‌خواه جا زدن خوارج، خیانت به تاریخ و اسلام است. در ایام منتسب به امیرالمومنین (ع) به‌جای برانگیختنِ شوق عمومی در جهت عدالت و نزدیک شدن به شاخص‌های جامعهٔ علوی و اصلاح امور، همت گماشته‌اند برای متنفرسازی عمومی از عدالتخواهی؛ که البته آب در هاون کوبیدن است این اراده. اگر بنا بر تطبیق تاریخی هم باشد، قطعاً خوارج را باید مصداق تام و تمامِ تحجر، جمود و عدالت‌ستیزی دانست؛ یعنی دورترین جریان به عدالت‌خواهی و نزدیک‌ترین جریان به تحجر. بیراه نیست که دسته‌ای از تندترین متحجرین، شمشیر را علیه عدالت‌خواهی آخته کرده‌اند. آنها ماهیت خود را فریاد می‌زنند. بارها گفته‌ایم اصولگراها عدالت را امری فرعی می‌دانستند، اما نواصولگراها، رسماً عدالت‌ستیزند. بیانیه‌های جاهلانه و کینه‌توزانهٔ ایام شهادت مولا، گواه روشن این عداوت است. ✍ روح‌الله رشیدی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 پیروان حقیقی علی ع را اینجا بشناس نه آنجا! برخی مواقف و موقعیت ها هست که خیلی ها حاضرند در آن بایستند و فریاد هم بزنند ولی نقاطی هم هست که اگر میخواهی پیروان حقیقی علی بن ابی طالب علیه السلام را بشناسی به آنها بیشتر فکر کن! نقاطی که احتمالا باید با کلیدواژه «آمادگی برای هزینه دادن» شناخت: »»» هیچ گاه اعتراض او را در جلسات کسی ندیده با این توجیه که نمی‌شنوند یا ته دل میداند که احتمالا برخی «خوش شان نمی آید!» و حتی اگر احتمال مخالفت بدهند سکوت می‌کند تا منفعتی به خطر نیفتد! »»» علیه هیچ طرح یا اقدامی موضع عمومی ندارد با این توجیه که بالاخره عده ای هستند در مسوولان کشور که از آن اقدامات دفاع می کنند! بدبختی اینکه برخی از جوانان خوش آتیه به فکر آینده هستند و این محافظه کاری ها را از این سن دارند. »»» پای هیچ بیانیه یا متنی را امضا نزده و همواره به روش «آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه!» یا به قول خودش «سری که درد نمی کنه را دستمال نمی بندند!» زیست کرده است. »»» تنها نقاطی که اعتراض او احیانا شنیده شده جاهایی است که همه فریاد زده اند نه عده قلیلی مباد که تندرو نام بگیرند! 🔗 پ ن: خدایا به برکت مقاومت مردم و مجاهدان غزه به ما هم نعمت شجاعت عطا کن! به قول بنده خدا فلان ایت الله هیچی از امام کم نداشت جز شجاعت... فارزقنا! ✍علیرضا کمیلی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 شب قدر واژه ی «لیلة القدر» اشاره به قدر دارد. البته که انسان تا اندازه خود را نداند، قدر ندارد؛ که البته نه اندازه کمّی؛ چرا که قدر، گاهی به معنی قیمت و بهاست و گاهی به معنای اندازه ریاضی است. ما یک زمانی قدر را به معنای قیمت در نظر می گیریم که در واقع، ارزش و اندازه ای است که کمّی و ریاضی نیست. قاعده ی کلی اینست که هیچ چیز و هیچ موجود بدون اندازه ای در عالَم وجود ندارد؛ اما ما برای خداوند اندازه ای قائل نیستیم، بلکه او اندازه آفرین است؛ «وَمَا قَدَروا اللهَ حَقّ قَدرِهِ» شما در این عالَم طبیعت، نمی توانید موجودی را تصور کنید که اندازه نداشته باشد و این اندازه ی کمّی است. اما گاهی منظور ما قدر و قیمت است و ارزش و بهای چیزی را در نظر می گیریم. ارزش هم، به یک معنا، همین اندازه است اما قدری بالاتر از آنست. مثلا ارزش معنوی و اخلاقی را فرض کنید. اخلاقیات، ارزش های انسانی هستند. صدق، خوبی، عدالت، امانت، وفای به عهد، همه ی اینها از یک ارزشی برخوردارند. اینها هم ارزش و اندازه هستند و قدر دارند؛ اما نه قدر کمّی هندسی. اینکه گفته اند انسان باید قدر خود را بیابد، بدن انسان از یک اندازه کمّی برخوردار است و به طور کلی، هر جسمی و بدن انسان به حکم اینکه یک جسم است، دارای ابعادی است و می توان با قطعیت ریاضی آن را اندازه گیری کرد. اما انسان، از یک اندازه ی معنوی هم برخوردار است که دیگر نمی توان آن را با متر اندازه گرفت و این همان قدر عَقول است. عقل، این اندازه را می سنجد. صدق، وفای به عهد، و زیبایی دارای ارزش و بهایی هستند که عقل آنها را اندازه می گیرد. انسان، همه ی اندازه ها را در خود دارد. انسان، هم اندازه ی مادی و هم اندازه ی معنوی دارد. .... ارزش معنوی انسان بسیار بالاست. اما در سوره ی قدر که می فرماید: «إنّا أنزَلنَاهُ فِی لَیلَة القَدرِ»، این تنها قدر انسان نیست. البته هنگامی که انسان، قدر خود را بشناسد، می تواند قدر همه چیز را بداند. انسان، محیط بر عالَم است وصرفا یک موجودی در بین موجودات دیگر در عالَم نیست. این کلمه ی «القدر» با «ال» به این معناست که همه چیز در این شب، قدر و اندازه ی خودش را می یابد. ✍دکتر ابراهیمی دینانی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠نفرت پراکنی توی این مملکت هزاران ساله که ماه‌های قمری در حال جابجایی در فصول هستن و همیشه مردم احترام ایام عزا رو نگه داشتن. آدم به وضوح میبینه جریانی به اسم اسلام داره زمینه‌سازی میکنه که مردم به عقاید و علایق قلبی خودشون هم بی حرمتی کنن و محبت اهل‌بیت را از قلوب برانند و حول هر چیز پیش پا بساط نفرت پراکنی را برپا کنند. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مدیریت سازگار عید و عزا در جامعه ایرانی جامعه ایران قرن‌هاست توانسته میان اسلامیت و ایرانیت سازگاری ایجاد کند و همین سازگاری علت «دوام» ایران شده است. در زمان غزنویان، بودند کسانی که سلاطین را از دنبال کردن جشن‌های ملی منع می‌کردند. عنصری بلخی در مدح سلطان محمود غزنوی، او را از جشن سده پرهیز می‌دارد: «خدایگان بزرگ، آفتاب ملک زمن/ امام عصر، خداوند خسرو ذوالمن.... تو مرد دینی و این رسم ، رسم گبرانست/ روا نداری بر رسم گبرکان رفتن.» در مقابل، اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی در یادداشت‌هایش آورده که: «اول فروردین ۱۳۴۸ مصادف با دوم محرم بوده است و عده‌ای از شاه خواسته بودند «چون دهه عاشورا است، خوب است سلام منعقد نشود». و علم به شاه گفته بود «البته چنین اجازه‌ای نخواهید فرمود. مراسم ملی را که نمی‌توان فدای این حرف‌ها کرد.»‌ فرمودند «درست می‌گویی». آخوندها را هم دعوت کردیم، آمدند و اول صبح آنها تهنیت عرض کردند.» در یادداشت ۱۳ فرودین ۱۳۴۹ هم ناخرسند است که «چون سلام عید را به علت تصادف با چهارده محرم موقوف کردیم، که هیچ دلیلی نداشت -و حتی من عقیده داشتم که اگر در روز عاشورا هم بود باید مراسم ملی را ترک نمی‌کردیم- آخوندها چسبیدند که امروز مصادف با رحلت امام زین‌العابدین است، باید موسیقی رادیو موقوف باشد!» غزنویان به توصیه امثال عنصری گوش ندادند و تمدن ایرانی-اسلامی را رونق بخشیدند، جشن سده را هم برگزار کردند ولی نه به آداب گبرکان! اما محمدرضا پهلوی به توصیه امثال علم گوش داد و تقویم هجری شمسی را هم تغییر داد و حکومتش یک دهه نشده بود که ساقط شد. ایرانیان سده‌هاست که توانسته‌اند غم و شادی، عید و عزا، و اسلامیت و ایرانیت را با هم مدیریت کنند. علم‌ها و عنصری‌ها را رها کنید و نترسید از چند اظهارنظر و رفتار در فضای مجازی و واقعی. جامعه ایران بزرگ است و عاقل. تجربه تاریخی می‌گوید در مواردی از این دست، اعتماد به تجربه و عقلانیت تاریخی جامعه ایرانی، کم‌هزینه‌ترین راه است. «دستکاری» جامعه نه به این سادگی ممکن است و نه مطلوب. لذا بهتر آن است که حوزه اجتماع به خانواده و مسجد و هیات و نهادهای مدنی سپرده شود. ✍محمدرضا جوادی یگانه @Kolbe_Andishe_Farhang