💠عدالت #مجاهد میخواهد...
اگر قرار است کاری در فضای عملی و میدانی انجام شود باید مبتنی بر مباحث نظری باشد، امام علی ع میفرمایند که من می خواهم پرچم عدالت دست افرادی باشد که اهل فکر و تحلیل هستند، این تعبیر صریح نهج البلاغه است.
اگر من و شما که ادعای عدالتخواهی داریم تامل و مطالعه و این ابتدائیات را کنار بگذاریم به روزمرگی دچار می شویم و عدالتخواهی تبدیل به یک دکان و دستگاهی برای دیده شدن تبدیل می شود، آنوقت دیگر مهم نیست این عدالتخواهی برای مردم و جامعه آب و نان دارد یا نه! مهم این است که برای شخص خودمان اب و نان داشته باشد!
عدالتخواهی گام به گام است باید انباشت تجربیات صورت بگیرد.
حتی حکومت امام زمان هم همینطور است، سال دهم حکومت ولی عصر نسبت به سال اول پیشرفته تر و عادلانه تر است
#چهل سال از انقلاب ما گذشته است الان باید به یک جمع بندی برسیم تا بتوانیم بعد از آن به یک تجدید مطلبی برسیم! باید مجموعه تجربیات، درس ها و عبرت های خود را جمع بندی کنیم
یکی از مهم ترین فلسفه های وجودی تشکیلات همین است که ما نباید از همانجایی شروع به کار کنیم که قبلی ها شروع کرده بودند، باید از اشتباهات و تجربیات آن ها درس و عبرت بگیریم، حتی اگر قرار است اشتباه کنیم باید اشتباهات جدیدی صورت بگیرد نه اینکه اشتباهات قبلی تکرار شود.
چه شد که عاقبت حکومت امام علی ع آن چیزی که باید نشد و به آن فرجام دچار شد؟ چرا در ظاهر شکست خورد و حکومت به دست کسی مثل معاویه افتاد؟!
ما با یک جامعه ای مواجه هستیم که عدالتخواه ترین فرد تاریخ در راس آن قرار داشت ولی حکومتش شکست خورد.
حال چه کسی را متهم کنیم؟
حکومت علی مغلوب جنگ نرم شد. در یک جنگ روانی کار به جایی رسید که علی ع را به شهادت رساندند!
چرا مردم با علی همراهی نکردند؟ دلسوزتر و عدالتخواه تر از امیرالمومنین برای آحاد جامعه مگر وجود داشت؟
اگر سازوکارهایی وجود دارد برای اخلال رابطه بین مردم و عدالتخواه ترین حکومت های عالم، این ساز و کارها باید کشف و خنثی شود
مشکل حکومت علی ع این بود که کسی نبود با این ساز و کارها مخالفت کند، آنها هم که مخالفت می کردند تک به تک حذف می شدند،رویش هایی هم جای آنها را نگرفت
پس در جامعه علی ع از آن ها که باید تحلیل، روشنگری و توجیه می کردند، یک عده شهید شدند، یک عده #سکوت کردند، یک عده دچار #شبهه و #تردید شدند، یک عده هم خودشان را فروختند
آیا جمهوری اسلامی نمیتواند به چنین آسیب هایی دچار شود؟ اتفاقا جامعه امروز ما در یک چنین شرایطی قرار دارد
بنده بیش از همه با تحجر مبارزه کردم اما آیا قرار است به اسم مبازره با #تحجر بخش مهمی از تهدیدها و خطرهای انقلاب را فراموش کنیم؟!
یادمان نرود که #التقاط چه ضربه محکم و مهلکی میخواست به این انقلاب بزند! در عرض دوسال ذخیره شیعه را جارو کردند، بهشتی و رجایی و باهنر و... را همین التقاطی ها به شهادت رساندند.
امروز روزی است که باید تاریخ انقلاب را در جامعیت خودش مرور کنیم، که متحجرین و التقاطیون چه کردند؟
خطیر و جدی بودن مسئله را درک کنید، همتتان را مضاعف کنید و به میدان بیایید، نگویید به ما چه مربوط است!
عدالت #مجاهد میخواهد نه بچه سوسول و نه افراد لات
✍وحیدجلیلی در چهلمین نشست جنبش عدالتخواه دانشجویی
t.me/Kolbe_Andishe_Farhang
💠 بسیج مساجد و اعتراضات مردمی!
شاید در چند ماه اخیر برای بیش از پانصد نفر از فرماندهان پایگاه های بسیج کشور حرف زده ام؛
و بیش از ۴۰ پایگاه را به صورت میدانی حضور پیدا کرده ام. در این جلسات بهشان می گویم:
«بابا! بسیجی باید برای مردم جون بده؛ اگه نه باید براشون هزینه کنه؛ و اگر نتونست لااقل باید همدردی کنه و حرفشون رو بشنوه!»
🔷 وقتی اینها را می گویم، فقط نگاه می کنند! چرا؟
وقتی مسجد و پایگاه را با #تحجر، فردی و درونگرا کردیم، و دیناش را از سیاست و اجتماع بریدیم؛
زمانی که اصالتا بسیج باید با تحجر، پول پرستی و مقدس مآبی مقابله می کرد، و الان اصلا این واژه ها برایش نامانوس هستند؛
وقتی با نگاه های بروکرات، پایگاه و مسجد را سازمانی و لنگ بودجه و امکانات کردیم و روحیه کار ابلاغی را در آن ها پرورش دادیم؛
زمانی که در رسانه ملی، بازنمایی مسجد و پایگاه بسیج؛ را به نمازجماعت و حضور در راهپیمایی ها محدود کردیم؛
باید فکر این را می کردیم، که داریم یک #نهاد _مردمی که قرار بود
مامن و پناهگاه همه نیازهای مردم،
شنوای دردهای آن ها
و مدافع حقوقشان باشد را
تبدیل به معابد و کلیساهایی بی خاصیت کرده ایم...
اگر مردم می دانستند که مسجد می تواند در زندگی شان موثر باشد، حداقل در این حد که صدایشان در آنجا شنیده شود،
و پایگاه بسیج و مسجد مدافع حقوق آن هاست، آنگاه همان طور که مسجد سنگر ایجاد انقلاب بود، سنگر حفط انقلاب و دستاوردهای آن هم می شد؛
و در نتیجه؛ قبل از آنکه کار به کف خیابان بکشد، در مساجد و پایگاه های بسیج سازماندهی می شد
نمونه اش ده ها مسجد و پایگاهی که الان در کشور داریم و همین کارکرد را دارند.
اما چرا این ها در کشور تکثیر نمی شوند؟
این سوالی است که باید ابتدائا پاسخش را در میان خودمان جستجو کنیم!
✍جمال یزدانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠آوینی خودش دارد حرف میزند
بهرهای که در خوانشِ پیوسته و فهمِ دقیق و عمیقِ #آثار_شهید_آوینی وجود دارد، در مناقشههای نافرجامِ مبتنی بر #کدام_آوینی؟ حاصل نمیشود. آوینی با هر روایت، بالاخره نظام فکریِ خود را به رساترین شکل ممکن، عرضه کرده است. تقریباً در تمام ساحاتِ جدی و مهمی که امروزه عامل اشتغالِ ذهنی است، حرفی برای گفتن داشته و حرفش را هم زده. اگرچه شاید اگر خودش بود، بیش از این در تکمیل نظام فکریاش میکوشید، اما به همین میزان هم که در دسترس است، قابلیتِ اتکا برای پیشرَوی دارد.
او صریحتر از آن بود که حرفش را در بطونِ چندلایه بپیچد یا در بیان فهمش، لکنت بگیرد و محافظهکاری ورزَد؛ چه آنوقت که با جریان #تحجر درمیافتد و چه آنجا که با #تجددمآبان دست به یقه میشود. این #صراحت و #آزادگی، نشانهی مهمی برای یک #متفکر_مسئول است.
جوانانِ جستجوگری که عطشناک، دنبالِ منبع برای مطالعهاند، بیتوجه به مناقشههای حاشیهای، آثار شهید آوینی را بخوانند. پیوسته و شایسته بخوانند. و حتی منتقدانه بخوانند، اما خوب بخوانند. همچنین، از بازگوییِ برداشتِ خود از آثار شهید آوینی واهمه نداشته باشند. اندیشمندِ جدی را باید خواند و این خوانش را هم بازتاب داد. این تلاشهای بازتابدهنده، مسیری رو به اعتلاست.
✍روحالله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠 کمرنگ تر از داعش! ✍حجت الاسلام قنبریان رهبر انقلاب اسلامی (۱۴ خرداد ۱۴۰۰): "...مخالفان حاکمیّت
💠جمهوری اسلامی و آبشخور فکری جریان حزب الهی
آقای قنبریان از اساتید اهل فضل حوزه اخیرا در صدا و سیما بحثی کردند که طبق گفته رهبر انقلاب، دو گروه با مردم سالاری دینی مخالفند. اول سکولارها و دوم متدین ها. و متدین ها نگاهشان این است که در حکومت مردم اصلا کاره ای نیستند. و این گروه مذهبی، نگاهشان شبیه داعش است.
شاید اولین بار است که در رسانه ملی اینچنین عریان، تفکرات بخش مهمی از جریان حزب الهی، از نگاه رهبر انقلاب، شبه داعش خوانده می شود که مردم سالاری، انتخابات و آزادی سیاسی را نوعی تهدید تلقی می کنند. جریانی که شبه داعشی ها، مهمترین کار ویژه شان تکفیر و حذف مخالف برای انحصار داشتن قدرت است.
اما آنچه در این گزاره و تحلیل جایش خالی است این است که، نقش خود جمهوری اسلامی و برخی دستگاه ها و نهادها و سازمان ها در تربیت چنین جریانی چه بوده؟
بنده معتقدم که این جریان، یعنی تربیت و سازماندهی یک جریان مذهبی جزم اندیش، قشری نگر و عمیقا معتقد، جزو برنامه چند دهه گذشته بخشی از ساختار تربیتی برخی نهادها در ج. اسلامی بوده است و شیوه و مدل سیاست ورزی نیز چنان بوده که وجود و تشکیل چنین جریانی که اصطلاحا "هسته سخت نظام" نیز نامیده می شوند، ضرورت اهالی قدرت بوده است. به تعبیر روشن تر، جریان هایی در درون ج. اسلامی، تشکیل یک جریان مذهبی توده ای را رمز بقای نظام می دانستند. جریانی که کمتر بپرسد، کمتر تفکر و تعقل نماید، و بیشتر عملگرا جلوه کند.
باید گفت طی چند دهه گذشته برگزاری دوره های آموزشی ذیل موسسه امام خمینی با عنوان "طرح ولایت " ذیل ایده های سیاسی مرحوم مصباح، که با هزینه های بسیار بالا مبادرت به تربیت و آموزش جریان های حزب الهی نمود، یکی از مهمترین آبشخور های نظری برخاستن چنین جریانی بوده است که همانند یک سیستم تربیتی بزرگ، نیروهای بساری را در دانشگاه ها، مساجد، پایگاه های بسیج و اردوهای بصیرتی و راهیان نور و... تربیت کرده و این نیروها به مرور زمان بخصوص بعد از آغاز دهه نود، در سیستم مدیریت و تصمیم گیری نظام بکارگیری شدند. و از آن فاجعه بارتر، این تفکر به عنوان فیلترهای گزینش ادارات و سازمان ها، طی چند دهه با قلع و قمع بسیاری از استعدادها و انگیزه ها، سکان هدایت فکری این نهادها را نیز بدست گرفته اند.
در حقیقت خروجی فکری و تربیتی این جریان که بنظرم در آینده مستعد ایجاد بحران برای ج. اسلامی خواهد بود، همان نقد و انذاری است که شهید بهشتی نسبت به نگاه تربیتی مرحوم مصباح در مدرسه حقانی در اوایل اتقلاب داشتند.
شهید بهشتی خطاب به مرحوم مصباح می گوید:
"آقای مصباح یزدی! بنده بهعنوان یک صاحبنظر میگویم این رفتار شما خطرناک است.
من مکرر به شما گفتهام مدرسهای که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بیجا و متعصب تربیت کند، نتوانند با هم دو کلمه حرف بزنند، چه ارزشی دارد؟ در این صورت چه خدمتی به اسلام و به حق کردهاند؟ به چه انگیزهای؟
من میگویم شرط اول خدمت در مدرسه این است که انسان منصف، اسلام انصافآور، تشیع انصافآور در مدرسه پا بگیرد.
برخورد باید منصفانه، منطقی، آرام، متین، روشنگر، امکان فکر گستردهدادن، باشد.
#تحجر، #تعصب، #جمود و مطالب را زود در چارچوبهای محدودآوردن و تاختن، هرگز نمیتواند آهنگ تربیت مدرسه باشد، اگر هست، بنده از این مدرسه نیستم. "
✍سلمان کدیور
@Kolbe_Andishe_Farhang