💠حاکمیت مسئول فقر و محرومیت است
🔹من موظفم یادآوری کنم که پیامبر ما، #حاکمیت و دولت را #مسئول مستقیم #فقر فقیران و حرمان محرومان و بی اعتقادی و بی ایمانی ساقط شدگان می داند.
🔹پیامبر «ص» در یک سخنرانی بسیار مهم چنین فرمود:
🔹و لم یفقرهم فیکفرهم
«حاکم اسلامی نباید مردم را فقیر کند تا کافرشان سازد» (اصول کافی، ج ۱، ص۴۰۶)
🔹اکنون می نگرید که پیامبر خدا موضوع را تا چه اندازه بزرگ می شمارد ومسئولیت را تا چه اندازه سنگین؟
🔹پس کسانی نمی توانند این باور نادرست را به خورد جامعه ومحرومان بدهند که فقر و محرومیت اصلی است ثابت وحضور آن در جامعه به صورت یکجریان مستمر قابل قبول است، و دین اسلام قبول دارد که فقیران و مستمندان در جامعه بسر ببرند و در کنار آن توانگران در ناز و نعمت غرق باشند؛ اینان هرچه میخواهند داشته باشند و آنان هرچه میخواهند نداشته باشند، حتی اندکی دارو برای کودکی مشرف به مرگ؟
🔹این وضعیت نه اسلام است نه آیین انبیایی و محمدی.
✍محمدرضا حکیمی
📚قیام جاودانه، ص۲۱۳
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اسطورهای در افق هستی
🔻این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام توصیف شده است:
🔹 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛
🔹 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟
🔹 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت.
🔹«طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
🔹 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
🔹 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
🔹نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
🔹رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
🔹«مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
🔹هیچکس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
🔹«و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
🔹مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
🔹چهرۀ پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید.
🔹 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد.
🔹«لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود.
🔹«و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد.
🔹«و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
✍حسن رحیمپور ازغدی/محمد پیامبری برای همیشه ص ۲۹-۳۴
📎پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دو گروه اگر فاسد شدند امت فاسد میشود؟!
🎥حسن رحیم پور
به فرموده پیامبر(ص) دو گروه اگر فاسد شدند #امت فاسد میشود؛ «علمای دین» و «حاکمان»
اگر جوامع اسلامی زیر بار ذلت و استبداد میروند و از آزادی و استقلال دور هستند برای این است که روحانیون و حکومتها فاسد هستند!
طبق روایات، اهل جهنم از بوی تعفن آخوند و روحانی که به وظیفهاش عمل نکرده در عذاب هستند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠محرومان در ایران تنهای تنهایند یکشنبه شش معدنچی در طرزه دامغان کشته شدند. مرگی قابل پیشبینی و غیر
💠یک نوع عدالتخواهی که تحلیل کلانی از وضعیت ارائه نمیکند
مثلا بنویسیم «حاکمیتی داریم که در بیابانهای سمنان و کرمان دنبال چند تا تار مو میگردد که برود فلان بومگردی را پلمب کند و همزمان چند هزار کارگر دارد که در اعماق چند ده متری زمین بدون داشتن اولین حقوق انسانی روزانه جان میدهند و اصلا ازشان خبر ندارد»
خب نه اینکه خیلی تند شد.
یا بنویسیم «قریب نیم قرن بعد از یک انقلاب عدالتخواهانه با آنهمه شعار و وعده، هنوز یک کپسول ۱۵۰ میلیون تومانی گاز سنج برای کارگرها آرزوست. آنهم کارگرهایی که دارند ثروت این کشور را از اعماق زمین درمیآورند»
این لامسطب هم که رسما زیر سوال بردن همه چیز است. خیلی سیاه شد.
یا بنویسیم «حالا حاکمیت به کنار! چرا ائمه جمعه، حوزه علمیه، مراجع تقلید و پاسبانان حجاب هیچوقت برای این وضعیت اسفبار زندگی کارگرها در ایران رگ گردنی نمیشوند؟ این چه دین کاریکاتوریای است که موی انسانها ارزشاش از جان انسانها در آن بیشتر است؟»
این دیگر حتما تکفیر در پی دارد.
یا بنویسیم «همه دنیا فهمیدهاند کارگرها تا صنف و تشکل و سندیکا نشوند نمیتوانند از خودشان دفاع کنند و به حقوق اولیه انسانی برسند. وقتی کارگران در ایران کلا به نهاد امنیتی سپرده شوند و هر نوع تشکل یابی جرم شود زندگی اسف بارشان قابل حدس است»
این یکی رسما پرونده امنیتی میشود.
واقعیت اینست ما هم دهه هشتاد که تازه وارد فضاهای عدالتخواهانه شده بودیم مثل آقای علیزاده فکر میکردیم.
صفحاتمان پر بود از اندوه و سوگ و اعلامیه ترحیم برای کارگرها.
هربار دیدار خانواده قربانیان میرفتیم، برای کشتههای معادن مستند میساختیم و از مسئولین قول پیگیری میگرفتیم.
هربار با دستور پیگیری یک مسئول ذوق مرگ میشدیم و جای امیدواری پیدا میکردیم.
بدون آنکه بپرسیم بعد از قولهای قبلی دقیقا چه اتفاقی افتاد؟
همین مسئولان در چند سال گذشته چند تا دستور ویژه در موضوعات مختلف سیل و شاسی بلند و سیلی به سرباز دادهاند و کدام یکی به نتیجه رسیده است؟
بخاطر همین همان جایمان که هی امیدوار میشد الآن شدیدا درد میکند.
یک عدالتخواهی تقلیل گرا وجود دارد که برای اعلام موضع و صدور بیانیه در لحظه در هیچ موضوعی هیچ محدودیتی ندارد.
شبکه افق و سایر شبکهها هم میتواند مرتب برود و ماجرا را از ابعاد گوناگون موشکافی کند.
وقتی از فاجعه معدن صحبت میکند تهاش متهم یک کارفرماست که کپسول نخریده، وقتی از عدالت آموزشی میگوید بزرگترین دشمناش فلان انتشارات کتاب کمک آموزشی است، از وضعیت نظام درمان چهل و چندسال بعد انقلاب که میگوید آسیب شناسیاش به چند تا پزشک ختم میشود که کارتخوان نمیگذارند و...
یک نوع عدالتخواهی که خیلی تحلیل کلانی از وضعیت ارائه نمیکند یا بهتر بگویم خیلی پرش به حاکمیت نمیگیرد.
نه دادسرا و دادگاه و زندان دارد، نه در سیما ممنوع التصویر است و نه…
مهمان ثابت برنامههای تلویزیون هم هست.
ما خودمان از همین دوران چلچلی که آقای علیزاده داخلش است آمدهایم.
بخاطر همین نقد ایشان را میفهمم و دغدغهاش را درک میکنم.
ولی خب چون الآن در هر موضوعی فکر میکنیم چه بگوییم که بعد از دو دهه با پیگیریهای تکراری روی تردمیل ندویده باشیم خود بخود باعث میشود سرعت ایشان در موضعگیری را نداشته باشیم.
ما که جوانیم ولی بگذارید به حساب پیری!
بالاخره وقتی در هر موضوعی فکر کنی چجوری موضع بگیری که هم خلق الله را با تقلیل سرکار نگذاری، هم حتی الامکان قدری به ریشههای این وضعیت اشاره کنی، هم خودت را گرفتار یک پرونده جدید نکنی و هم سیاه نمایی نکرده باشی و پنجرهای برای اصلاح باز کنی کار را قدری سخت میکند.
✍وحید اشتری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠به آینده اقتصاد بسیار امیدوارم
عضو مرکزیت حزب کارگزاران گفت من برخلاف دوستان اصلاحطلبمان به آینده اقتصاد ایران هزار بار امیدوار هستم.
سعید لیلاز که با روزنامه شرق مصاحبه کرده، در پاسخ این سؤال که «خیلی از کارشناسان معتقدند وضعیت فعلی ایران از نظر مشکلات اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاست خارجی نگرانکننده به نظر میرسد. شم چگونه تحلیل میکنید؟»، اظهار کرد: من گاهی وقتها میبینم برجستهترین نخبگان ایران در واکنش به حوادث یا اظهارنظرهایی که میشود، به چنان فرومایگی دچار میشوند و چنان فرومیغلتند که به یک پوپولیسم دردناک و پیشپاافتاده دچار میشوند. آن زمان است که واقعا برای ملت ایران ناراحت میشوم که ما داریم ادعا میکنیم اینها را میخواهیم راهبری و نمایندگی کنیم و میخواهیم جلو ببریم. این نشان میدهد که چقدر روشنفکری حداقل در ایران بیشتر به سلبریتیبودن شبیه است تا روشنفکربودن و نخبگی. یعنی دنبال مرید جمعکردن و فالوور جمعکردن و لایکخوردن و لایکگرفتن و این حرفها هستند یا میخواهند دل کسی را خنک کنند یا میخواهند کسی را بچزانند و اصلا دنبال کشف حقیقت نیستند.
(خبرنگار: یعنی میخواهید بگویید در تحلیل وضعیت هم خطا وجود دارد؟) بله، من رفتم پژوهشی کردم و متوجه شدم ما شهریور 1400 از رکورد تاریخی بالاترین عدد تولید ناخالص داخلی ایران در سال 96 عبور کردیم. از شهریور 1400 تا الان هرچه رشد در اقتصاد ایران دارد اتفاق میافتد، جدید است که الان دو سال آن دارد تمام میشود. ما در این دوره 21 ساله بدترین موج تلاطم در تاریخ ایران را شاید داشتیم به لحاظ اقتصادی. دو نوبت تحریم اقتصادی که دومی بدون تردید شدیدترین در تاریخ بشر است. من میتوانم تاریخ تحریمها را همین الان تدریس کنم. میدانم در عراق چه گذشته. ولی عراق به اندازه ما نتوانست مقاومت کند و کوبا هم همینطور.
وی گفت: درست است که زرق و برق عربستان بیشتر است، ولی الان میزان ساختمانسازی در منطقه 22، اندازه کل دوبی است، بقیه تهران را اصلا کنار بگذارید. میدانید! رسیدیم به یک خودانکاری که از لج همدیگر است. لطفا یادتان باشد که وضعیت ایران بدتر از عربستان نیست، بدتر از امارات عربی متحده نیست، بدتر از کویت نیست و حتی بدتر از روسیه نیست. در ایران تصور این است که شما محال است بتوانید بدون کمک حکومت و دولت یک روزنامه مستقل و یک بنگاه مطبوعاتی مستقل درست کنید؛ الان من میتوانم بگویم 10 تا مؤسسه کاملا مستقل از حاکمیت داریم؛ نگاه کنید به «دنیای اقتصاد»، به «شرق»، به روزنامه «مردمسالاری» و... اینها تقریبا بدون حمایت حاکمیت دارند کار خودشان را انجام میدهند.
وی در پاسخ این سؤال که آینده ایران را چگونه میبینید؟، میگوید: آن چیزی که من برای آینده ایران دارم میبینم، این است که ما سمتگیریمان به سمت توازن است. یعنی چه؟ یعنی در بودجه امسال 860 هزار میلیارد تومان پیشبینی درآمد مالیاتی توسط دولت شده است. میدانید که برخلاف تصور اغلب اقتصاددانان تمام بودجه پارسال در مالیاتستانی تحقق پیدا کرد و در ناآرامیهای پاییز، مهمترین جایی که آسیب دید بخش خدمات و درآمدهای مالیاتی دولت بود. هر چقدر تمرکز دولتها از نفت کاسته شود، به ناچار بر مالیات خواهد افزود و این یعنی توازن طبقاتی، یعنی دموکراسی.
درباره آینده ایران باید تأکید کنم که من به لحاظ مادی به آینده ایران خیلی امیدوار هستم و امکان سرنگونی ساختار سیاسی وجود ندارد. امکان بروز ناآرامیها هم بسیار ضعیف است بهخاطر اینکه ما یک طبقه متوسط بسیار نیرومند در ایران داریم.
خبرنگار در ادامه میپرسد «ترکیه در توسعه از ایران جلوتر است. تقویت روحیه ملیگرایی چقدر در رشد ترکیه تأثیر داشته است؟» و لیلاز پاسخ میدهد: من اصلا این را قبول ندارم و چنین چیزی وجود ندارد و آن را توهم میدانم...
من به آینده ایران بسیار بسیار خوشبین هستم. میدانید؟ فقط 40 درصد ظرفیت صنعتی ایران الان دارد استفاده میشود. بنابراین تا یکدورهای بیش از 10 سال، ما بدون سرمایهگذاری جدی حتی میتوانیم رشد اقتصادی دورقمی داشته باشیم.
✍محمد ایمانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اولین دورهای است با نوشتن انتقاد روزنامهمان تعطیل نمیشود!
🎥احمد زیدآبادی
من از سال ۶۶ وارد مطبوعات ایران شدم. در تمام این سالها، اولین دورهای است که ما در روزنامه مینشینیم و هرطور دلمان میخواهد همهٔ سیاستها را نقد میکنیم و منتظر نیستیم یک فکس بیاید و روزنامه تعطیل شود.
یعنی دولت دارد از خودش تحمل نشان میدهد. چرا نباید این را ببینیم و به جایش بگوییم اختناق تمامیتخواه حاکم شده است؟
فحش میخورم اما میگویم که در ۳۶ سال گذشته اولین دورهای است با نوشتن انتقاد روزنامهمان تعطیل نمیشود!
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چه با نمک!
بخشی از مصاحبهٔ اخیرم با سایتِ خبر فوری در مورد بهبود کلیِ سطح آزادی بیان و رسانه در کشور مورد استقبال رسانههای اصولگرا از جمله طیف افراطی آنها قرار گرفته است.
به هر حال، آن بخش از مصاحبه هم مثل دیگر بخشهای آن نظر من است و بر اساس اصل "صدّق بالحسنی" اگر نشانی از بهبود در امری ببینم، از بیان آن بیم ندارم حتی اگر آسفالت جادهای باشد!
اما متحیرم که چرا نظر من تا این اندازه با استقبال رسانههای افراطی اصولگرا روبرو شده است! اگر نظراتم منصفانه است، چرا در دهها مورد دیگر با پرخاش و ناراحتی آنها روبرو میشود و اگر منصفانه نیست، این یک مورد چرا باید اینقدر اهمیت داشته باشد؟
به هر حال، خودشان هم میدانند که با نگاه آنان اختلافی 180 درجه دارم، اما اگر به هر دلیلی تأیید امثال من برایشان مهم شده است، در دیگر حوزهها نیز تحولی صورت دهند تا آن وقت بدون لکنت زبان، همهٔ نیروی چهارمیها به تأیید اوضاع مبادرت کنند.
✍احمد زیدآبادی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠منطقه محروم؟ یا منطقه مظلوم؟!
هنوز نفهمیدهام چرا به انبوه مناطقی که وضع ظاهریشان مثل تهران و چند کلانشهر خاص، بزک دوزکشده نیست، میگوییم محروم؟!
آیا صرف تفاوت در امکانات و ظواهر فیزیکی، ملاک این تقسیمبندی است و منظور از محرومیت، محروم بودن از امکانات است؟
مثلاً در زمینه بهداشت، درست است که در منطقهی به اصطلاح محروم، ممکن است دندانپزشکی پیدا نشود که ایمپلنت بگذارد! اما از آن طرف هم در کلانشهر، شاهد انواع امراض جدید و مرگآوری هستیم که در شهرهای کوچک و روستاها بندرت دیده میشود.
یا در زمینه تفریحات، ممکن است در کلانشهر انواع پارکهای آبی و شهربازیهای آنچنانی باشد که هیجان افراد را تخلیه نماید؛ اما از آن طرف در مناطق به اصطلاح محروم، اتفاقاً انواع مناظر بکر و طبیعت وحشی و پدیدههای طبیعی جالبی یافت میشود که مفرح و هیجانانگیز است و خاطراتی ماندگار خلق میکند.
معیار امکانات، نمیتواند
محرومیت را توضیح دهد!
معیارهای دیگر، مثلاً فرهنگ عمومی و نرخ آسیبهای اجتماعی و اینها اگر ملاک باشد که اصلاً قضیه معکوس میشود!!
محروم آن روستا یا شهری نیست که فرهنگ خانوادهمداری و عشیرهگرایی هنوز در آن رونق داشته و لذا بسیاری مفاسد اخلاقی، اساساً مجال بروز و ظهور در آنجا نیافته. و توسعه یافته هم، آن کلانشهری نیست که فرزندان به زحمت با والدین ارتباط سازنده دارند چه برسد با خانواده و عشیره.
محروم آن روستا یا شهری نیست که خیابانهایش خلوت است و بازارهایش اول شب بسته می شود و مردم شبها زود میخوابند. و توسعه یافته هم آن کلانشهری نیست که ترافیکش نفسگیر شده و بازارها تا بوغ سگ باز است و مردم تا نیمهشب در خیابان و پارک ولو هستند و صبحشان از ساعت 12 ظهر شروع میشود.
محروم آن روستا و شهری نیست که درب خانهها و خودروها باز میماند و کسی به اموال مردم کاری ندارد. و توسعهیافته هم آن کلانشهری نیست که وسط روز با قمه جیب چند نفر را در طول یک خیابان خالی کرده و رهگذران هم تماشا میکنند!
لذا میبینید بکارگیری واژه محرومیت، اساساً غلطانداز و انحرافساز است و ذهن مسوولان و توقع مردم را به سمت دیگری میکشاند.
من محرومیت را با «مظلومیت» جایگزین میکنم. منطقه محروم، آن منطقهای است که «مظلوم» واقع شده، چراکه بخاطر دوری فیزیکی یا سیاسی یا اداری از پایتخت، نمیتواند قابلیتها و توانمندیهای حتی بالفعل خود را کشف و شکوفا کند. لذا مدام دست به دامان مرکز است تا قطره چکانی، چیزی از آن بالا برای این منطقه گسیل شود.
منطقه ای که به دلیل حاکمیت فضای اداریزدگی وابسته به مرکز، مسئولان محلی به اسم قانونگرایی، جسارت عمل و امکان تحول را از خود سلب کردهاند.
منطقهای که به خاطر فضای تحجر فکری و کجاندیشیهای قشری، انبوه نخبگان محلی و خبرگان مجرب و دلسوز بومی، به حاشیه کشانده شده و جربزهی خود را برای نواندیشی و تحول فکری در مدیریت توسعه منطقه، از دست دادهاند و درنهایت، از آنجا مهاجرت میکنند.
منطقهای که به دلیل فقدان ارادهی درونزای اجتماعی، توان مردم بلااستفاده مانده و دچار نوعی ایستایی و بلکه انجماد شده و تلاش مستمری هم نمیشود یا نمیگذارند بشود تا این انجماد به تعامل و همدوشی و همیاری تبدیل شود.
لذا در این منطقه، میانسالها تماشاچی شده و منتظر معجزهای هستند که یکشبه رخ دهد و دیگر، حتی حس و حال نقد هم ندارند؛ جوانترها اصلاً بیخیال آبادانی این منطقه شده و درصدد بروز زمینهی مهاجرت از اینجا برای خود هستندو سالخوردهها هم در این کانون بازنشستگان و منتظرالموتها (!) به سردی عمر سپری میکنند.
چنین منطقهای را من منطقهی مظلوم و بلکه منطقهی منجمد مینامم.
در اینصورت، باید عمیق اندیشید و فکر دیگری برای آبادانی و پیشرفت این مناطق کرد و دست به هر اقدام خلقالساعه و سهلالوصولی نزد و اینجا را آزمایشگاه سعیوخطای دستاندرکاران ِ پایتختنشین ِ توسعه منطقهای نکرد!
این منطقه، بدون نیاز به اعانات کلانشهر یا ستادهای پایتختنشین، خودش دریایی از قابلیت و مزیت و حمیت است؛ اما معالاسف یخزده و معطل مانده.
معطل چی؟ امکانات؟ نخیر!
معطل انگیزهها و ارادههایی همینجایی
و نقشهراهها و برنامههایی غیروارداتی
و اقدامها و همیاریهایی تحولی.
✍روح الله ایزدخواه
پ.ن.: این مطلب در سال ۹۵ زمانی که در هجرت به جنوب شرق کشور به سر میبردم، به قلم آمد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا فیلترینگ با مشخص شدن شکست آن، لغو نمی شود؟
آماری منتشر شده که فیلترینگ اینستاگرام پس از نزدیک به یک سال نه تنها موفق نبوده که کامل شکست خورده و آمار صفحه های فعال در آن به نزدیک سال قبل رسیده.
این تحقیق قبلا در مورد تلگرام هم انجام شد و نشان داد فیلترینگ تاثیری قابل توجهی در استفاده عمومی از آن نداشته است و دیدیم که مدتی بعد از آنکه کانال های حاکمیتی از آن خارج شده بودند، یکی پس از دیگری به آن بازگشتند. از جمله کانال منسوب به دفتر رهبری، برخی ائمه جمعه، صدا و سیما و خبرگزای های حاکمیتی
با این وجود اما چرا با شکست این طرح ها، مثل شکست ممنوعیت ویدئو و ماهواره و... همچنان بر آن اصرار می شود؟
بنظرم سه علت دارد:
اول آنکه حاکمیت نمی خواهد هیچ گونه پالس مبنی بر عقب نشینی به جامعه صادر کند تا جامعه احساس پیروزی نماید و برای دیگر تغییرات انگیزه و اعتماد به نفس کسب کند.
دوم اینکه مسئله فیلترینگ بیش از آنکه فرهنگی و امنیتی باشد، هم اکنون مسئله ای اقتصادی با هزارن میلیارد گردش مالی است و نهادهای متولی نمی توانند از آن به سادگی بگذرند.
نشان به آن نشان که بسیاری از سایت های فروش فیلترشکن، نه تنها فیلتر نیست بلکه به درگاه رسمی بانک مرکزی هم متصل است و آزادانه دارند فعالیت می کنند.
از سوی دیگر استفاده از فیلتر شکن هم باعث افزایش مصرف اینترنت کاربران و به تبع آن افزایش چند برابری خرید بسته های اینترنتی می شود.
و از سوی مهمتر نصب فیلترشکن بر روی گوشی ها می تواند سبب دسترسی به اطلاعات کاربران و استفاده تجاری و امنیتی از آن را آسانتر نماید.
حالا اینکه روی گوشی غالب افراد جامعه از نوجوان دوازده ساله تا پیرمرد 80 ساله vpn نصب باشد و دسترسی به سایت های غیر اخلاقی با این کار سهلتر شده و این با شعار نظام مبنی بر اهیمت مسئله اخلاق عمومی تعارض دارد، چندان مهم نیست.
مهم اقتصاد و البته قدرت ناشی از این درآمدها است که به راحتی در گردش است.
✍سلمان کدیور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا خودت را نمی گیری؟!
تاريخ آن حضرت پر است از تواضع و فروتنى و مهربانى نسبت به خلق، و عبوديت و اظهار ذلت نسبت به خالق. زنى به حضرتش عرض كرد كه تو همه چيزت خوب است، فقط يك عيب دارى و آن اينكه خود را نمىگيرى، مثل بندگان با خودت رفتار مىكنى، روى زمين مىنشينى. فرمود: كدام بنده از من بندهتر است (اىُّ عَبْدٍ أعْبَدُ مِنّى)؟
شك ندارد كه سيرت متواضعانه و خودشكنانه آن حضرت جنبه اخلاقى و فروتنى دارد، اما قرائن نشان مىدهد كه رسول اكرم به جنبه اجتماعى اين قضايا هم زياد توجه داشته؛ توجه داشته كه همين احترامات، همين القاب و عناوين، همين عادات كه كوچك به نظر مىرسد، چه ديوار ضخيمى ميان افراد به وجود مىآورد، چقدر تأثير دارد در اينكه دلها را از هم دور كند.
همينهاست كه ناهمواريها و پست و بلندىها و سنگلاخها به وجود مىآورد. همينها كه در بادى امر يك رشته امور اعتبارى و خيالى است، در نهايت امر منتهى مىشود به امور عينى و خارجى. تخم اوّلى تفاوتهاى ناروا را همين احترامات غلط و همين عناوين و القاب دروغين مىكارد.
✍شهید مطهری، بیست گفتار، ص۲۶۷
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠امام رضا (ع) و مدعيان تشيع
وقتي ولايت عهدي براي حضرت رضا(ع) تثبيت شد، روزي دربان حضرت رضا(ع) خدمت حضرت عرض کرد: عدهاي آمدهاند و ميگويند ما شيعه علي(ع) هستيم و ميخواهيم خدمت امام رضا(ع) برسيم. حضرت فرمود: من کار دارم آنها را رد کن.
آن عده فردا باز آمدند و همان حرف را تکرار کردند: ما جمعي از شيعيان علي(ع) هستيم و آمدهايم آقا را زيارت کنيم. حضرت دوباره فرمود: برشان گردان. براي مدت دو ماه هر روز آنها ميآمدند و درخواستشان را عرضه ميکردند و حضرت ميفرمود: من کار دارم، بگو بروند. آنان نااميد شدند. به دربان حضرت گفتند به امام بگوييد: آخر شيعيان پدرت علي بن ابيطالب(ع) هستيم. ما دو ماه است ميآييم و شما اجازه نميدهيد. اين مايه شماتت دشمنان شده است. ما از اينجا ميرويم؛ ولي از شهرمان نيز فرار ميکنيم. چرا که وقتي اين داستان در آنجا نقل شود مردم ميگويند حتماً آنها گناه بزرگي مرتکب شدهاند که آقا راهشان نداده است. برو و به آقا بگو: ما تلخي شنيدن اين شماتت اعداء را ديگر نميتوانيم تحمل کنيم. وقتي کار به اينجا رسيد، حضرت فرمود: بگو بيايند. آنان آمدند سلام و احترام کردند؛ اما حضرت اعتنايي به آنها نکرد، حتي اجازه نشستن هم به آنها نداد. توجه کنيد: در اين جا تنبيه آنان تکميل شد. همينطور ايستادند. آن عده گفتند: اي پسر رسول خدا (ص) راز اين که پس از دوماه انتظار ديدار، ما را اين گونه مورد خفت و خواري قرار ميدهيد چيست؟ با اين رفتاري که با ما شيعيان ميکنيد ديگر کسي شيعه نميماند. حضرت فرمود اين آيه را خواندهايد؟ هر بلايي به شما ميرسد، حاصل رفتار خودتان است. آن عده بيشتر ناراحت شدند و گفتند: مگر ما چه گناهي کردهايم که اين گونه بايد تنبيه شويم؟ حضرت در جواب فرمودند: اين را من از قرآن ياد گرفتم که شما را مورد عتاب قرار دهم؛ پدران من هم همينطور بودند. آنان گفتند: مگر ما چه گناهي کردهايم؟ زيرا شما دروغ بزرگي گفتيد. شما ادعا ميکنيد که شيعه هستيد؛ ولي شيعه نيستيد. چون اين ادعاي دروغ را کرديد بايد مجازات بشويد.
سپس حضرت ابتدا نام امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را مي برد و بعد نام سلمان، ابوذر، تا محمد بن ابي بکر، ايشان میفرمايند شيعه اينانند. در اين جا حضرت ويژگیهاي آنان را برمیشمارند: کوچکترين اوامر علي(ع) را مخالفت نکردند. هر چه را ايشان نهي کرد، آنها هم ترک کردند. يعني مطيع واقعي حضرت علي ع بودند. اين درحالي است که شما ادعاي شيعه بودن ميکنيد و بيشتر رفتارهايتان با رفتار علي(ع) تفاوت دارد و برخلاف دستورات اوست. شما حتي در انجام واجباتتان کوتاهي ميکنيد. شما حقوق بزرگ برادرانتان، کساني که اخوت في الله دارند، ادا نميکنيد. جايي که نبايد تقيه کنيد، تقيه ميکنيد و جايي که بايد تقيه کنيد، تقيه نميکنيد. يعني شما پيرو خواستههاي دل هستيد، بايد بدانيد کجا بايد تقيه کنيد و کجا نبايد. اگر شما ميگفتيد ما علي(ع) را دوست داريم، با دشمنانش دشمن هستيم و با دوستانش دوستيم. من نميگفتم شما دروغ ميگوييد. آري شما علي و دوستان علي را هم دوست ميداريد و با دشمنانش هم دشمنيد؛ اما شيعه بودن تنها به اين نيست. بلکه علاوه بر اين شما بايد دقيقاً رفتارتان با رفتار علي(ع) هماهنگ باشد، اين که فقط بگوييد ما علي(ع) را دوست داريم براي شيعه بودن کافي نيست. ولي شما ادعايي کرديد که اهلش نبوديد. اگر بنا نگذاريد که رفتارتان را مطابق اين ادعايتان قرار بدهيد؛ يعني اگر کارتان گفتارتان را تصديق نکرد، هلاک خواهيد شد. مگر خدا به شما رحم بکند؛ والا با اين گناهي که مرتکب شدهايد، يعني ادعاي شيعه بودن کرديد، مستوجب عقوبت هستيد!
گفتند: آقاجان ما از اينکه ادعاي شيعه بودن کرديم استغفار میکنيم. از اين پس همان طور که شما ياد داديد، ما ميگوييم: علي(ع) را دوست داريم و دشمنانش را دشمن ميداريم، باشد تا از راست گويان باشيم.
وقتي آنان چنين گفتند حضرت فرمود: خوش آمديد عزيزان من! کساني که اهل محبت ما هستيد حضرت سه مرتبه فرمودند: بياييد بالا، بياييد بالا، بياييد بالا. اينها را کشيد بالاتر، تا به خود چسباند. بعد به دربانشان فرمودند اينان چند مرتبه آمدند و برشان گردانديد؟ عرض کرد: شصت مرتبه. حضرت شصت مرتبه رفتند و آمدند و به اينها سلام کردند و خوش آمد گفتند! تا جواب آن شصت مرتبه مراجعه آنها را داده باشند. حضرت دوباره به حاجب فرمودند: چند مرتبه مانع ورود اينان شدي: حاجب گفت: شصت مرتبه، سپس ايشان فرمودند: شصت مرتبه برو و بيا و سلامشان کن. و سلام من را به اينها برسان! اين سفارشات را حالا به حاجب کردند و فرمودند: به کارهايشان رسيدگي کن و ببين چه نيازي دارند. به آنان کمک هايي کن و هر نيازي دارند را برطرف کن.
✍استاد مصباح یزدی، کتاب سیمای سرافرازان، ج۱، ص۱۱۳
📚روایت در کتاب تفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ص۳۱۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 امامی که در میان کفترها و حرم از یاد میرود
🎥حسن رحیم پور
🔹نماد امام رضا (ع) شده گنبد طلا، کفترها و غذای حضرتی! خود حضرت رضا گاهی مثل اینکه گم میشود توی حرم. چنان که قرآن گم می شود در بین ما!
🔹 آن تشکیلاتی که باب انتقاد و نهی از منکر را میبندد، آن تشکیلات نه تنها دینی نیست بلکه ضد دینی است. آن تشکیلات محارب با خداوند است.
@Kolbe_Andishe_Farhang