eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
551 دنبال‌کننده
257 عکس
851 ویدیو
170 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠دانشگاه ایرانی 🎥میثم سفیدخوش 🔹وضع دانشگاه ایرانی یک وضع بی ایده و التقاط است. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠جنگ وجودی ای که جبهه حق جدی اش نمی گیرد! مواجهه مقاومت (با همه طیف های مذهبی اش) با رژیم صهیونی پس از طوفان الاقصی به جنگی رسید که طرفین به وجودی بودنش اذعان کردند! در جانب اسلام گرایان -که طیف وسیع تری از جبهه مقاومت مقابل اسرائیل هستند- اختلافات نسبتاً عمیقی در بنیانها و راهبردها وجود دارد اما مظلومیت عجیب غزه مانع بروز جدی آن می شد! حتی اگر برخی از گروه های اسلام گرا مقابل اسرائیل هم حاضر نشدند اما نتوانستند علیه جبهه مقاومت، جبهه تازه ای باز کنند؛ تا اینکه لحظه آتش بس رسید...! طیفی از اسلام گرایان سوری (به همراه طیف های دیگر ملی و...) در دهه قبل علیه حکومت بعثی بشار اسد غیر از مخالفت سیاسی، کارشان به خروج مسلحانه رسیده بود. در دوره داعش برای اهداف خود همراستا با داعش شدند. در پایان داعش، طبق مذاکرات آستانه اینها ماندند! دولت نجات سوریه با رویکردی سلفی (نزدیک به احکام طالبان) را در ادلب تشکیل دادند. در سالهای اخیر به کمک برخی کشورها آمادگی های خود را افزون کردند. برخی اسلام گرایان فلسطینی و اخوانی در سالهای درگیری داعش هم به این طیف اسلام گرایان سوری حق می دادند لذا می دیدیم بعضا موضع همراهی با مقاومت در جبهه مقابل داعش نداشتند! ساکنان سلفی ادلب در اکتبر سال قبل تصمیم بر خروج دوباره علیه اسد داشتند که طوفان الاقصی اتفاق افتاد و زمینه برایشان از دست رفت. از همین جا مثل الجولانی، طوفان الاقصی را ایرانی و برای نا امنی منطقه می شمارد! متقابلا اینها هم با مقاومت (لبنان، عراق، یمن، ایران) علیه رژیم همراهی نکردند! لحظه آتش بس بین لبنان و رژیم، لحظه قضای عملیاتشان علیه اسد شد! توافقات آستانه در جانب اسد هم در تمام این سالها خوب انجام نشده بود (این را عراقچی هم تلویحاً در عراق اذعان کرد)! جبهه النصره که از سوی سازمان ملل تروریستی قلمداد می شد از سوی الجولانی منحل و با ادغام ۵گروه مسلح، تحریر الشام تاسیس شد؛ که به حسب ظاهر رویکرد و اهداف و روشی غیر داعش از خود نشان می دهد. خود را سوری جلوه می دهد که هدفش ساقط کردن بشار اسد است! (لقب الجولانی را از جولان سوریه گرفته). به تصریح، دشمنی با اسد، حزب الله و داعش در برنامه داشته است. سابقه درگیری با داعش هم دارد؛ اما دیگر با پایان داعش دو هدف دیگر مانده است؛ بعد از اسد نوبت حزب الله است! اسرائیل هم متقابلا در اقدامی گذرگاه های لبنان-سوریه را بمباران کرده تا حزب الله نتواند علیه اینها ورود فوری کند! سابقه الجولانی نشان می دهد جابجایی های او از داعش به القاعده، از النصره به تحریر الشام، وجوه متغیر و ثابتی دارد. پس از آزادی از زندان بوکای آمریکایی ها احتمال سرمایه گذاری دراز مدت بر سر او وجود دارد. جایزه ۱۰میلیون دلاری برای دستگیری او در این احتمال بیشتر برای برجسته سازی اوست که امروز نتایجش را می بینیم! او دیگر عدم تعرض به آمریکا و غرب را ضمانت داده و سابقه درگیری با اسرائیل هم ندارد؛ اما پس از اسد، حزب الله و گروه های همسو اهداف او هستند! بدین گونه جنگ وجودی ای -که برخی از طرح نگرانی هایش در جانب جبهه حق بیزارند- به مرحله جدیدی رسیده است: 1⃣ اینبار خروج اسلام گرایان سلفی و بعضاً تکفیری، با مرحله داعش علیرغم شباهتهایی در بنیان، تفاوت هایی دارد. مقابله به شکل داعش با آنها هم -بعد از آستانه و ژنو- محذورات بین المللی خاص خود را دارد!... 2⃣ کانون توجه مقاومت، فلسطین و غزه است؛ اما خود مبارزان فلسطینی مثل بار قبل باز معلوم نیست اقدام علیه این اسلام گرایان مسلح را حمایت کنند!... 3⃣ تغییرات و اصلاحات لازم در سوریه طبق مذاکرات آستانه انجام نشده است. از این رو حمایت از اسد با سختی بیشتری در بین الملل و منطقه اسلامی مواجه است؛ اما رفتن او و افتادن سوریه دست تحریرالشام هم تهدید جدی برای حزب الله و خط مقدم مقاومت است... 4⃣ جبهه مقابله با داعش -حتی به احتمال زیاد مرجعیت اعلای عراق- هم در مقابله با اینها درون مرزهای سوریه، وحدت نظر ندارند؛ که صدایش در عراق شنیده می شود! 5⃣ بنیادی تر اینکه بپسندیم یا نپسندیم، "نزاع اسلام ها" جدی تر از کارهای شعاری با وحدت و تقریب، دارد جلو می آید! هرچه هم از آنچه در ادبیات انقلاب اسلامی، نزاع اسلام سفیانی_اسلام محمدی نامیده شده فرار کنیم، او سراغ ما را می گیرد! سخت ترین راهبرد، طراحی درست و دقیقی است که در جبهه واحد امت اسلامی علیه صهیونیزم و استکبار چگونه این اسلام رو به انزوا و شکست گذارد؟ و جایگاه خود را در بین مسلمین(غیر شیعی) از دست دهد! در وضعیت های جاری کشور سیاسیون عمل گرا، اسلام های سکولار را برای تعامل بهتر می دانند و آرمانگرایان، اسلام های سیاسی(که این سویه ها را لابد در خود دارند)! ✍محسن قنبریان @Kolbe_Andishe_Farhang
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠دانشگاه-اداره 🎥سیدعلی متولی امامی چند سالی است که دیگر دانشگاه در سپهر سیاسی ایران، درد‌سر‌ساز نیست. تشکل‌های دانشجویی، مستقلاً اثری در جامعه ندارند و بروکرات‌های دانشگاهی بر آموزش عالی حاکم‌ شده‌اند. چنین رخوتی البته دستاورد چندین سال تلاش برای سیاست‌زدایی از دانشگاه است. بنا بود تا با گذرکردن از دعواهای بیهوده‌ و بی سر‌ و‌ ته، تکنیک‌های تجربه‌شده‌ی جهانی را به کار ببندیم و عواید علم را فورا به جیب بزنیم. عبارة اخری این حکم، آن بود که دیگر، تفکر ضرورتی ندارد. اما کوشش‌های علمی دانشگاه در ایران معاصر، پیوند جدایی‌ناپذیری را با تکاپوهای سیاسی جامعه نشان می‌دهند؛ چه بحث از جامعه‌ی مدنی و توسعه‌ی سیاسی در دهه‌ی هفتاد، چه چالش بر سر بوم‌گرایی در دهه‌ی هشتاد که هر دو معرکه‌ی آراء موافق و مخالف را به راه انداختند و مسیر پژوهشی دانشجویانی را تعیین کردند، برخاسته از تأمل بر پرسش چگونه‌زیستن در ایران بودند. فیلم بخشی است از ارائه‌ی سیدعلی متولی در نشست «ایران و علوم پایه» که به همت انجمن علمی ژرفا برگزار شده است. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ما می‌مانیم و یک درس بزرگ این‌طور که مشخص است بشار اسد خیلی وقت بود دیگر تمایلی به بازی کردن نقش سابق خود در پازل محور مقاومت نداشت و این را می‌شد از رفتارهای این مدت و حتی عدم انتشار پیام تسلیت برای شهادت خیلی از رهبران سیاسی/نظامی مقاومت هم حس کرد. هرچند وعده کشورهای عربی و تهدید‌های اسرائیل هم بی تاثیر نبوده است. هرچه که هست ایران تصمیم خودش را گرفته؛ مدتی بود راه آماد سنگین سوریه به لبنان به خاطر عناصر نفوذی و بمباران پیاپی اسرائیل بسته و ناکارآمد شد و دیگر سوریه این امتیاز خود را از دست داد. از طرفی عدم میزبانی مناسب از نیروهای محور مقاومت و حتی کارشکنی در انجام ماموریت های روتین نشانگر آن بود که دولت فعلی دیگر آنچنان مایل به هزینه کردن از خودش برای محور نیست که اوج این قضیه بعد از عملیات طوفان الاقصی بود، جایی که دولت سوریه به طور مشخص اجازه باز کردن جبهه جولان را به مقاومت نداد و ترجیح داد تمرکزش را بر ایجاد روابط حسنه با کشورهای عربی تا حمایت تمام قد از مقاومت فلسطین قرار دهد. از سوی دیگر نفوذ روس‌ها در دولت و شخص بشار اسد به حدی بالاست که هرچه روسها بگویند، اعتبار و ارزش بالاتری نسبت به خواسته‌های ایران دارد. تحلیل فعلی روس‌ها این است که نیروهای تحریر الشام، ضد آمریکایی هستند، بنابراین منافع آنان در سوریه آنچنان به خطر نخواهد افتاد. از طرفی هم حمایت مردم سوریه از تروریست‌های تحریر الشام و حتی حمایت‌های ضمنی بعضی علمای اهل تسنن ایران از این گروه، ایران را نگران مقابله سخت با این گروه کرد، آن هم بدون درخواست رسمی و حمایت تمام‌قد دولت سوریه، صرفا باعث باز شدن پنجره‌های چالشی جدیدی در داخل کشور خواهد شد. به نظر کار سوریه/اسد را باید تمام شده تلقی کنیم؛ همین الان خانواده اسد در فرانسه به سر میبرند و خود دکتر بشار هم با وعده‌های اقتصادی وسوسه انگیزی که از امارات شنیده است خیلی مایل به مقاومت خاصی نیز نیست. اما ما می‌مانیم و یک درس بزرگ! شکستی که باید ازش درس‌های مهم و سختی گرفت. در وهله اول امیدوارم خطری حرمین شرفین موجود در سوریه را تهدید نکند، در وهله دوم امیدوارم این مسئله به بازنویسی راهبرد مقاومت و ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار و نوع فرماندهی نیروهای نظامی ما منتهی بشود. ✍محمدمهدی غلام‌پور @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 سوریه نخواهد بایستید ما هم نمی‌توانیم بجنگیم! ارتش سوریه در حال تخلیه یکی پس از دیگری شهرهاست و گفته می‌شود بشار اسد هم از سوریه خارج شده است. این یعنی دیگر شرایط گذشته نیست که دولت سوریه می خواست بماند و از هم پیمانان خود کمک خواست! لذا حضور ما در این شرایط، از حیث حقوقی و اخلاقی مشروع نیست. اینکه چرا این مسیر طی شد جای تامل دارد چون خیلی راحت قابل پیش بینی بود. کوتاهی های همه درباره اصلاحات در سوریه و تغییر حال مردم و ارتش این کشور، سخن فراوان می‌طلبد که موضوع این یادداشت نیست و البته مقصر اصلی خود حزب بعث حاکم بوده و هست. در حال حاضر اما آنچه برای عمده ما مهم است تبعات سقوط احتمالی دمشق است که متمرکز بر «شیعیان» «حرم ها» و «پشتیبانی حزب» می‌باشد. گرچه زمزمه هایی مبنی بر ضمانت ترکیه برای عدم تعرض به اینها مطرح است و حتی برای مقام «راس الحسین ع» حلب محافظ گذاشتند تا تندروها به آن حمله نکنند و شیعیان نیز تاکنون در امان بوده اند که نشانه تغییر است. ولی فارغ از این ماجرا باید «روایت شکست» را نیز بعنوان یک واقعیت پذیرفت و نمی توان همواره منتظر موفقیت بود. اتفاقا مهم، دیدن فرصت ها در قلب تهدیدهاست. نباید خودمان را قدرت علی الاطلاق ببینیم و دایم دنبال مقصر بگردیم! ما درباره کشورهای دیگر محدودیت هایی داریم و همه چیز در اختیار ما نیست. چنانچه ایران در مسأله «طالبان» بعنوان واقعیتی که خود را بر افغانستان تحمیل کرده بود، تصمیم عاقلانه «تعامل» را گرفت تا خود را با همسایه، درگیر نکند در قبال مسلحین نیز باید بهترین گزینه را انتخاب کند که بر خلاف تصور برخی افراد غیرمطلع، فضا آنقدر هم تاریک و بن بست نیست. بله! حتما آنچه شما دوست دارید همواره رخ نمی‌دهد! مثلا اگر قبلاً براحتی به زیارت «زینب کبری س» می‌رفتید حالا معلوم نیست چنین بشود ولی همین که این مقامات محفوظ بماند و شیعه کشی رخ ندهد و حقوق شیعه یک درصدی سوریه، بطور نسبی تامین بشود -مانند آنچه در افغانستان رخ داده- یعنی «خیر ممکن» رخ داده است نه الزاما حداکثر آنچه ما دوست داریم! البته موضع اخیر جولانی با شبکه سی ان ان و تاکید بر حقوق اقلیت ها و اقداماتی که ذکر شد را باید بعنوان یک فرصت دید. تغییر فکر و حال همه مردم معتدل سوریه خصوصا اکثریت ۷۰ درصدی حنفی مذهب، خواهد توانست آینده بهتری را رقم بزند. مخاطبی که بوضوح در اقدامات رسانه ای ما کمرنگ بود! معارضه اگر تندروی‌ کند حتما مردم او را پس می زنند. والله اعلم که آینده چه خواهد شد... ✍علیرضا کمیلی @Kolbe_Andishe_Farhang
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠چرا حضرت زهرا(س) با چنان مقام قدسی برای بازپس‌گیری فدک اقدام کردند؟! 🎥 از اندک فیلم‌های باقی‌مانده از شهید مطهری آن که رست از جهان فدک چه کند آن که جست از جهت فلک چه کند من رسیدم به این جا که دو مسئله‌ است: رفتن دنبال حق مغصوب برای نجات دادن حق، یک مسئله‌ است، یک ارزش بسیار عالی اسلامی و انسانی است، و رفتن برای این که گرسنه مانده‌‏ام، می‌خواهم شکمم را سیر کنم که صرفا انگیزه‌ حیوانی داشته باشد مسئله‌ دیگری است. اگر صرفا مسئله‌ سیر شدن شکم باشد بله مسئله‌ مهمی نیست. چنین انسان‌هایی که در حالی که گرسنه هستند آنچه دارند به دیگران می‌دهند آنجا هم می‌گفتند مال دیگران است. اما نه، یک وقت من مال و ثروت دارم، ایثار می‌کنم، حق خودم را خودم می‌دهم و به دیگری ایثار می‌کنم؛ ارزش این کار [محفوظ است.] یک وقت حق من را دیگری به زور می‌گیرد، اینجا اگر حقم را نگیرم ضد ارزش است، اگر بگیرم ارزش است. دنبال حق رفتن ارزش است. ✍کتاب آینده انقلاب اسلامی، ص۲۸۴ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا حزب الله سقوط نکرد و سوریه دارد سقوط می کند؟ هفته قبل یک آتش بس شصت روزه میان اسراییل و لبنان منعقد شد که برخی از آن تعبیر به شکست حزب الله لبنان کردند، اما بلافاصله بعدش طی کمتر از یک هفته بخش مهم و بزرگی از سوریه به دست نیروهای مسلح مخالف اسد افتاد بی آنکه ارتش این کشور مقاومت خاصی کرده باشد. برای ادراک پیروزی و شکست باید این دو رخداد را مقایسه کنیم. در جنگ اسرائیل با حزب الله طی بیش از دو ماه ، ارتش اسرائیل با انواع سلاح های مدرن کوشید تا چند کیلومتر پیشروی کند و به رود لیتانی برسد. اما جز در یک منطقه غیرشیعه، موفق نشد و تلفات و خسارات سنگینی هم برجا نهاد. این در حالی بود که طی این جنگ اسرائیل رهبران و فرماندهان ارشد حزب الله را با بمب و موشک های بسیار دقیق و قوی به شهادت رسانده بود اما باز هم این نیرو دست از مقاومت برنداشت و تا روز آخر همچنان موشک هایش شلیک می شد. در آن سو، مخالفان مسلح اسد که فاقد ارتش مکانیزه و نیروی هوایی پشتیبان بودند به سهولت بر حلب چیره شدند. نه ارتش سوریه با آنها جنگ شدیدی کرد و نه مردم مقاومت کردند. سپس عازم حماه و حمص شدند و بعد از چند روز درگیری بر آن نیز چیره گشتند و دمشق را هدف گرفتند. این پیشروی چنان آسان و سریع رخ داد گویی دولت اسد فقط روی کاغذ قدرت داشت. موجودیت هایی که ریشه در باورهای شدید اعتقادی و پشتیبانی قوی اجتماعی دارند ، با زور شکست نمی خورند، هر چقدر هم که این زور قوی باشد. در مقابل قدرت های وابسته به پشتیبانی خارجی و فاقد عزم اعتقادی و حمایت اجتماعی داخلی، به سهولت سقوط می کنند. اسد نه اولین مورد از آن بوده و نه آخرینش خواهد بود. از انقلاب کاسترو در کوبا تا خیزش طالبان در افغانستان ، موارد متعدد از چنین دولت هایی را می توان دید. جمهوری اسلامی ایران گرچه طی چند سال جنگ داخلی سوریه توانست با همکاری روسیه حکومت اسد را حفظ کند ، اما این دولت اصلاح نشد و روابط آن با جامعه ترمیم نگشت، بلکه بشار اسد کوشید با ارتباط بهتر با امارات و برخی دیگر از دول عرب، پشتیبانی خارجی قویتری ایجاد کند. ضعف حکومت اسد و حملات هدفمند اسراییل به فرماندهان ایرانی، تدریجا نیروی ایران را مستهلک کرد. ضمن آنکه ناکامی در انتفاع اقتصادی از شرایط پس از جنگ در سوریه نیز بر افت انگیزه برای حفظ آن اثر گذاشت. هنوز چندان روشن نیست که در پشت پرده چه مناسباتی میان ترکیه، روسیه و ایران و در یک مقیاس گسترده تر آمریکا و اسرائیل و جهان عرب رقم خورده است که وضعیت دولت اسد این طور شکننده شده است. محتمل است اتکای زیاد اسد به روسیه ، گرایش تدریجی به امارات، محدودسازی حضور نیروهای نزدیک به ایران و عدم مشارکت سوریه در مقابله با اسراییل ، حتی در حد دفاع از خود، عرصه را طوری تغییر داد که ایران احساس کند هزینه بیشتر برای اسد برایش مثل گذشته اهمیت ندارد و باید با تغییر شرایط آرایش جدیدی پیدا کند. ✍سید آرش وکیلیان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ایران و ظرفیت‌های جدید منطقه‌ای بخش اول معارضان سوریه‌ای که اینک دامن قدرت گسترده‌اند، «نسخه به‌روزشده‌ای» از سلفی‌هایی هستند که روزگاری چهره‌ای خونین از خود به یادگار گذاشته بودند. اینان همچون طالبان به بازسازی چهره خود پرداخته‌اند. ایران توانست با مهارت و تدابیر پنهان با طالبان کنار آید و تهدید را تبدیل به فرصت کند. قضاوت درباره اینکه آیا جمهوری اسلامی در مواجهه با طالبان ظرفیت مهمی از خود نشان داده و تا چه حد در قامت یک بازیگر پراگماتیست و غیرایدئولوژیک ظاهر شده است، نیاز به زمان دارد. اگرچه معارضان سوری متفاوت‌اند اما یک پرسش مهم این است که آیا ظرفیت بازیگری پراگماتیست ایران باز هم سر بر خواهد آورد؟ به طریقی متناقض‌نما سلطه ترکیه بر معارضان سوری هم‌زمان از دشواری کار با آنان می‌کاهد و می‌افزاید. اینان با تجربه‌ای که در مناطق تحت اشغال خود در شمال سوریه و تحت حمایت نیروهای امنیتی ترکیه اندوخته‌اند، با نهادسازی سیاسی-اقتصادی آشنا شده و مزه ثروت ناشی از قدرت چریکی را چشیده‌اند. آنان ضرورت تبدیل شورش به نهاد را دریافته‌اند هرچند هنوز کاملا آن را نیاموخته‌اند. اینک دیگر دریافته‌اند که چگونه مناسبات بین‌المللی را برای کسب ثروت و منزلت به کار گیرند و رفتاری جهان‌پسندانه در پیش گیرند تا قدرتمندان اصلی در جامعه بین‌المللی به دولت‌داری آنان رضایت دهند. به کمک ترکیه، قواعد بازی منطقه‌ای در کسب رضایت آمریکا و اسرائیل را دریافته‌اند. پرسش این است که نقشه جدید میدان قدرت چیست و چه ظرفیت‌هایی برای «کار دیپلماتیک» دارد؟ دیپلماسی صرفا مسافرت به کشورهای «دوست و برادر و هم‌پیمان» نیست. دیپلماسی ظرفیت کار با معارضان و دشمنان و مخالفان نیز هست. 1- ترکیه با سلطه نیروهای نیابتی‌اش بر سوریه از چند سو برنده موقتی این بازی است. پس از این، این ترکیه است که محور قدرت نه تنها در منطقه که در شرق اروپا خواهد بود و این خود ظرفیت‌های مثبت و منفی جدیدی را نیز برای همه بازیگران و از جمله ایران فراهم خواهد کرد. چشم‌انداز آن‌قدرها هم تاریک نیست. 2- پروژه‌های بعدی ترکیه ادامه تحرکات در زنگزور، تحکیم قدرت آبی در مرزهای یونان، قبرس، عراق و ایران و البته نقش‌آفرینی اروپایی خواهد بود. اینکه ایران چگونه در این زمین‌ها بازی کند، نیازمند تأمل فراوان است. اگرچه «محور مقاومت» احتمالابه تعلیقی تاریخی می‌رود اما محور ترکیه-ایران ظرفیت‌های جدیدی در منطقه فراهم خواهد کرد. 3- اسرائیل از محور جدید ترکی-سوری به امنیتی قابل توجه در مرزهای شمالی دست خواهد یافت. اما این همه ماجرا نیست. اسلام‌گرایی سلفی پر از حفره‌های ناشناخته برای همگان است. این حفره‌ها برای اسرائیل پر از ماجراهای جدید است. 4- نقش‌آفرینی بین‌المللی و منطقه‌ای روسیه به‌شدت تضعیف می‌شود. گویا روسیه در این منطقه بازنده تاریخی است. چاره‌ای هم ندارد چون نجات از باتلاق اوکراین ارزش «تخلیه ظرفیت روسی» در خاورمیانه را دارد. این همان «شکست استراتژیک» مسکو است که لاوروف از آن واهمه دارد. 5- اروپا و عربستان و کشورهای خلیج فارس در این میان بازیگران فرعی هستند که رضایت آمریکا و اسرائیل را همچون رضایت خود تلقی خواهند کرد. اگرچه ایران خود را برای تشدید چالش‌های دیپلماتیک درباره جزایر سه‌گانه و شیعیان لبنان آماده می‌کند اما اسلام سلفی برای همه آنان تهدیدی بیشتر از ایران دارد. ظرفیت اجتماعی-سیاسی اسلام سلفی در کشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز آنچنان که باید فعال نشده است. 6- این استراتژی رسانه‌ای-دیپلماتیک وزارت خارجه که «با روی‌کارآمدن معارضان سوری تروریسم در منطقه گسترش خواهد یافت» کارآمد نیست. برعکس، تصویر فعلی چنین است که این معارضان استحاله شده‌اند و آماج کینه آنان نه اسرائیل و آمریکا بلکه ایران است. جولانی در گفت‌وگوی تلفنی با نخست‌وزیر عراق نگفت «جنگ ایران و اسرائیل»، بلکه گفت «حرب الایران و المنطقه»! بنابراین تهدیدنمایی آنان برای منطقه دقیق نیست؛ نتیجه آنکه فعلا نمی‌توان چنین ادعایی را محور فعالیت دیپلماتیک خود قرار داد. آبی از این استراتژی رسانه‌ای-دیپلماتیک گرم نمی‌شود. تمرکز باید بر مهار این جریان از طریق ظرفیت طالبان و محور ایرانی-ترکیه‌ای باشد. به نظر می‌آید که آقای عباس عراقچی، وزیر محترم امور خارجه باید قدری از بیش‌فعالی خود در اظهارنظرها بکاهند. نیازی به این نیست که با این شتابزدگی اسرائیل و آمریکا را پیروز این میدان معرفی کند. ایشان می‌گوید «تحولات به شکل سریعی در حال وقوع است که این خودش جای سؤالات زیادی دارد. پشت همه این تحولات سریع، تفکری است که از آمریکا و رژیم اسرائیل منشأ می‌گیرد». ✍کیومرث اشتریان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ایران و ظرفیت‌های جدید منطقه‌ای بخش دوم 7- به این نکته نیز توجه داشته باشیم که دیرزمانی است دایرمدار سیاست در خاورمیانه نه نیروهای اجتماعی که نیروهای امنیتی هستند. از موساد و سیا گرفته تا دستگاه امنیتی روسیه، ترکیه، پاکستان و ایران، این دستگاه‌های امنیتی هستند که نیروهای اجتماعی را سازمان می‌دهند، متشکل می‌کنند، تسلیح می‌کنند و در زمان لازم از آنها استفاده می‌کنند. حتی برخی دولت‌های کوچک ناگزیر از تبعیت «کامل» از این سرویس‌ها هستند. ضروری است که جامعه‌شناسی سیاسی به این متغیر مهم که تا حدود زیادی در تحلیل‌ها و نظریه‌پردازی‌ها مغفول بوده است، توجه کند. ما دیگر جریان اجتماعی خالص نداریم. این جریان‌های اجتماعی همگی آلوده به سیاست‌های امنیتی شده‌اند. از انقلاب‌های رنگی تا برآمدن سلفی‌ها تا نمونه‌های مشابه آن در ایران همگی و به درجاتی، کم یا بیش، وامدار بازی‌سازی‌های دستگاه‌های امنیتی است. این دستگاه‌ها یا از این جنبش‌ها استفاده می‌کنند یا در فرایند آنها مداخله می‌کنند. 8- سیاست‌بازانی که همواره مقاومت و سیاست‌های منطقه‌ای را ابزاری برای محدود کردن رسانه‌ای و جناحی مخالفان می‌کنند و لاجرم بخش‌های مهمی از جامعه ایران را آماج عملیات روانی خود می‌کنند، اینک در برابر تحولات سوریه نمی‌توانند پاسخ‌گوی حجم سرخوردگی‌های «وفاداران» باشند. اینان هنوز نتوانسته‌اند درک کنند که سیاست خارجی جای این‌گونه بازی‌ها با احساسات پاک چنین مردمانی نیست و متأسفانه کماکان این وضعیت را متوجه دولت چندماهه پزشکیان می‌کنند. باید این بازی را از میان توده مردم بیرون برد. سیاست خارجی بسیار سیال است، بالا و پایین دارد، شکست و پیروزی دارد، عقب‌نشینی و پیشروی دارد. این سیالیت را به روح و روان و اعتقادات عامه مردمان و به‌ویژه گرایشات انحرافی و آرماگدونی گره نزنید. ✍کیومرث اشتریان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠هشدارهای کارشناسی که شنیده نشد 🔻 گزارش راهبردی «چکش موازنه» در سایه تحولات سریع روزهای اخیر در سوریه متن کامل گزارش راهبردی "چکش موازنه؛ در برسازی نظم سیاسی جدید در سوریه" که در آذر سال 1397 به عنوان پیشنهادی جامع برای اصلاح نظام سیاسی سوریه و دفع تهدیدات محتمل به قلم «دکتر هادی معصومی زارع»، مدیر میز عراق و شامات اندیشکده مرصاد، نگاشته شده بود منتشر می‌شود. متن این نوشته به دلیل برخی حساسیت‌ها پیش از این محرمانه بوده و تنها در اختیار سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران پرونده سوریه قرار گرفته بود. 🔗متن کامل: https://B2n.ir/x22759 پ.ن: دکتر هادی معصومی زارع از کارشناسان برجسته حوزه سوریه در ایران است که از سال ها پیش هشدار سقوط حکومت بشار اسد را داده بود و در مقالات تفصیلی، راه حل های مختلفی برای جلوگیری از این اتفاق را مطرح کرد، اما ترجیح این بود که چنین هشداری شنیده نشود. @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حرف های ناکارشناسی! 🎥جواد لاریجانی تنها چند ساعت قبل از سقوط بشار اسد در صداوسیما دوبار تاکید کرد که این اتفاق بعیده بیفته! و گفت ایران به زودی ورق را در سوریه بر می گرداند! @Kolbe_Andishe_Farhang
💠«سبحان الله» 🔻 تاملی در الهیات مقاومت - بخش نخست 🔹 در مواجهه با تحولات منطقه، ذکری اگر باید گفت؛ «سبحان الله»، است. ۱۴ ماه پس از ۷ اکتبر؛ ظلم‌ها و مصیبت‌ها و جنایت‌ها البته به عین‌الله است و در مرئی و منظرِ ملکوت. همان‌طور که مومنان «متی نصرالله» می‌گویند و گاه گلایه یا تعجب می‌کنند که: «عجب صبری خدا دارد!» و چه بسا در دل می‌پرسند: «پس کی نصرت خدا می‌رسد؟»؛ ملکوت هم با تعجب بیشتر و گلایه شدیدتر می‌پرسد: «مالکم لا تقاتلون»؟ «مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ» دو پرسش یکی از زمین به آسمان می‌رود و دیگری از آسمان به زمین نازل می‌شود. تقاطع این دو پرسش جایی است که «دین » معنا می‌یابد. دین صرفاً عهده‌دار تبیین کارهایی که خداوند به قدرت خود می‌کند، نیست بلکه شاید مهم‌تر از آن، دین عهده‌دار تبیین کارهایی است که خدا به حکمت و سنت خود، نمی‌کند! «سبحان الله» خدا را از دو چیز مبرا می‌کند: ضعف و ظلم. خدا ناتوان نیست از اینکه ظالمان را ناکام بگذارد و مانع نشدنش از ظالمان را نشانِ قدرتِ طواغیت در برابر خدا و عجز عرش نباید دانست و این از بدیهیات و اوّلیات توحید است. اما از دیگر سو خداوند - برخلاف انسان‌ها - در این مظالم شریک نیست و مانع نشدنِ تکوینی‌اش از جنایاتِ ظالمان، نشان رضایت او به ظلم یا تاوان نداشتن ستم برای ستمکاران نیست. «سبحان الله» یعنی مشارکت در ظلم و رضا دادن به ستم را از خدا نفی باید کرد و مقصر را نه در آسمان، که در زمین باید جست. «سبحان الله»؛ نافی ادعای مارکسیست‌هاست که گفتند: دین؛ پذیرندگان جور را مأجور؛ و تاوانِ ستم در این جهان را معلق و موکول به جهان دیگر می‌کند. چگونه می‌توان چنین روایتی از دین را پذیرفت در حالی که کتاب خدا پر است از: «و قاتلوا ائمه الکفر» و «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى‌ الْقِتالِ‌» و «وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ‌ يُقاتِلُونَكُمْ‌» و «الا تُقاتِلُونَ‌ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ» و «وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» و... . البته مؤمنان مأمور به دعا هستند و مؤمنی که دعا نکند در دینش شک باید کرد و صد البته همان مؤمنان؛ مأمور به جهاد و قتال هم هستند و مؤمنی که فریضه بودن جهاد را - در عمل - انکار کند، متدین واقعی نیست و در ایمانش تردید باید کرد. دعا آمده‌ست که مومنان را در انجام ماموریت‌هایشان قوی‌تر کند نه آنکه جایگزین جهاد و قتال و تعاون و تواصی و امر به معروف و نهی از منکر و قیام باالقسط و قوامیتِ لله شود. دعا نیامده است که دین را از دل جامعه و میدان و اقتصاد و سیاست و دفاع و... جمع کند و به کنج خلوت، راضی سازد. از بالاترین دعاهای اولیای خدا «اللهم تقبل منا هذا القربان» است. کار دعا صرفاً نازل کردن آسمان به زمین نیست که بالا بردن زمین تا آسمان هم هست. آن‌ها که بضاعتی و توشه‌ای برای دعای «تقبل منا» ندارند؛ نمی‌توانند دائماً «اَنزِل علینا مائده من السماء» بخوانند. اتوبانِ عرش و فرش؛ مُلک و ملکوت دو طرفه است و آن‌ها که یک سوی این اتوبان را با نگاه ناقص خود به دین و دعا، مسدود کرده‌اند، نمی‌توانند متوقع فعال بودن طرف دیگر باشند. اگر ما از پیشروی نکردن قوای ملکوت تعجب می‌کنیم، در عرش هم شگفتی از عقب‌نشینی‌های غیر تاکتیکی ما موضوع بحث است و درباره آن هشدارهای خطیر و اکید داده می‌شود: «وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» ✍ وحید جلیلی @Kolbe_Andishe_Farhang