💠چرا حزب الله سقوط نکرد و سوریه دارد سقوط می کند؟
هفته قبل یک آتش بس شصت روزه میان اسراییل و لبنان منعقد شد که برخی از آن تعبیر به شکست حزب الله لبنان کردند، اما بلافاصله بعدش طی کمتر از یک هفته بخش مهم و بزرگی از سوریه به دست نیروهای مسلح مخالف اسد افتاد بی آنکه ارتش این کشور مقاومت خاصی کرده باشد.
برای ادراک پیروزی و شکست باید این دو رخداد را مقایسه کنیم.
در جنگ اسرائیل با حزب الله طی بیش از دو ماه ، ارتش اسرائیل با انواع سلاح های مدرن کوشید تا چند کیلومتر پیشروی کند و به رود لیتانی برسد. اما جز در یک منطقه غیرشیعه، موفق نشد و تلفات و خسارات سنگینی هم برجا نهاد. این در حالی بود که طی این جنگ اسرائیل رهبران و فرماندهان ارشد حزب الله را با بمب و موشک های بسیار دقیق و قوی به شهادت رسانده بود اما باز هم این نیرو دست از مقاومت برنداشت و تا روز آخر همچنان موشک هایش شلیک می شد.
در آن سو، مخالفان مسلح اسد که فاقد ارتش مکانیزه و نیروی هوایی پشتیبان بودند به سهولت بر حلب چیره شدند. نه ارتش سوریه با آنها جنگ شدیدی کرد و نه مردم مقاومت کردند. سپس عازم حماه و حمص شدند و بعد از چند روز درگیری بر آن نیز چیره گشتند و دمشق را هدف گرفتند. این پیشروی چنان آسان و سریع رخ داد گویی دولت اسد فقط روی کاغذ قدرت داشت.
موجودیت هایی که ریشه در باورهای شدید اعتقادی و پشتیبانی قوی اجتماعی دارند ، با زور شکست نمی خورند، هر چقدر هم که این زور قوی باشد. در مقابل قدرت های وابسته به پشتیبانی خارجی و فاقد عزم اعتقادی و حمایت اجتماعی داخلی، به سهولت سقوط می کنند. اسد نه اولین مورد از آن بوده و نه آخرینش خواهد بود. از انقلاب کاسترو در کوبا تا خیزش طالبان در افغانستان ، موارد متعدد از چنین دولت هایی را می توان دید.
جمهوری اسلامی ایران گرچه طی چند سال جنگ داخلی سوریه توانست با همکاری روسیه حکومت اسد را حفظ کند ، اما این دولت اصلاح نشد و روابط آن با جامعه ترمیم نگشت، بلکه بشار اسد کوشید با ارتباط بهتر با امارات و برخی دیگر از دول عرب، پشتیبانی خارجی قویتری ایجاد کند.
ضعف حکومت اسد و حملات هدفمند اسراییل به فرماندهان ایرانی، تدریجا نیروی ایران را مستهلک کرد. ضمن آنکه ناکامی در انتفاع اقتصادی از شرایط پس از جنگ در سوریه نیز بر افت انگیزه برای حفظ آن اثر گذاشت.
هنوز چندان روشن نیست که در پشت پرده چه مناسباتی میان ترکیه، روسیه و ایران و در یک مقیاس گسترده تر آمریکا و اسرائیل و جهان عرب رقم خورده است که وضعیت دولت اسد این طور شکننده شده است.
محتمل است اتکای زیاد اسد به روسیه ، گرایش تدریجی به امارات، محدودسازی حضور نیروهای نزدیک به ایران و عدم مشارکت سوریه در مقابله با اسراییل ، حتی در حد دفاع از خود، عرصه را طوری تغییر داد که ایران احساس کند هزینه بیشتر برای اسد برایش مثل گذشته اهمیت ندارد و باید با تغییر شرایط آرایش جدیدی پیدا کند.
✍سید آرش وکیلیان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ایران و ظرفیتهای جدید منطقهای
بخش اول
معارضان سوریهای که اینک دامن قدرت گستردهاند، «نسخه بهروزشدهای» از سلفیهایی هستند که روزگاری چهرهای خونین از خود به یادگار گذاشته بودند. اینان همچون طالبان به بازسازی چهره خود پرداختهاند. ایران توانست با مهارت و تدابیر پنهان با طالبان کنار آید و تهدید را تبدیل به فرصت کند. قضاوت درباره اینکه آیا جمهوری اسلامی در مواجهه با طالبان ظرفیت مهمی از خود نشان داده و تا چه حد در قامت یک بازیگر پراگماتیست و غیرایدئولوژیک ظاهر شده است، نیاز به زمان دارد. اگرچه معارضان سوری متفاوتاند اما یک پرسش مهم این است که آیا ظرفیت بازیگری پراگماتیست ایران باز هم سر بر خواهد آورد؟ به طریقی متناقضنما سلطه ترکیه بر معارضان سوری همزمان از دشواری کار با آنان میکاهد و میافزاید. اینان با تجربهای که در مناطق تحت اشغال خود در شمال سوریه و تحت حمایت نیروهای امنیتی ترکیه اندوختهاند، با نهادسازی سیاسی-اقتصادی آشنا شده و مزه ثروت ناشی از قدرت چریکی را چشیدهاند. آنان ضرورت تبدیل شورش به نهاد را دریافتهاند هرچند هنوز کاملا آن را نیاموختهاند. اینک دیگر دریافتهاند که چگونه مناسبات بینالمللی را برای کسب ثروت و منزلت به کار گیرند و رفتاری جهانپسندانه در پیش گیرند تا قدرتمندان اصلی در جامعه بینالمللی به دولتداری آنان رضایت دهند. به کمک ترکیه، قواعد بازی منطقهای در کسب رضایت آمریکا و اسرائیل را دریافتهاند. پرسش این است که نقشه جدید میدان قدرت چیست و چه ظرفیتهایی برای «کار دیپلماتیک» دارد؟ دیپلماسی صرفا مسافرت به کشورهای «دوست و برادر و همپیمان» نیست. دیپلماسی ظرفیت کار با معارضان و دشمنان و مخالفان نیز هست.
1- ترکیه با سلطه نیروهای نیابتیاش بر سوریه از چند سو برنده موقتی این بازی است. پس از این، این ترکیه است که محور قدرت نه تنها در منطقه که در شرق اروپا خواهد بود و این خود ظرفیتهای مثبت و منفی جدیدی را نیز برای همه بازیگران و از جمله ایران فراهم خواهد کرد. چشمانداز آنقدرها هم تاریک نیست.
2- پروژههای بعدی ترکیه ادامه تحرکات در زنگزور، تحکیم قدرت آبی در مرزهای یونان، قبرس، عراق و ایران و البته نقشآفرینی اروپایی خواهد بود. اینکه ایران چگونه در این زمینها بازی کند، نیازمند تأمل فراوان است. اگرچه «محور مقاومت» احتمالابه تعلیقی تاریخی میرود اما محور ترکیه-ایران ظرفیتهای جدیدی در منطقه فراهم خواهد کرد.
3- اسرائیل از محور جدید ترکی-سوری به امنیتی قابل توجه در مرزهای شمالی دست خواهد یافت. اما این همه ماجرا نیست. اسلامگرایی سلفی پر از حفرههای ناشناخته برای همگان است. این حفرهها برای اسرائیل پر از ماجراهای جدید است.
4- نقشآفرینی بینالمللی و منطقهای روسیه بهشدت تضعیف میشود. گویا روسیه در این منطقه بازنده تاریخی است. چارهای هم ندارد چون نجات از باتلاق اوکراین ارزش «تخلیه ظرفیت روسی» در خاورمیانه را دارد. این همان «شکست استراتژیک» مسکو است که لاوروف از آن واهمه دارد.
5- اروپا و عربستان و کشورهای خلیج فارس در این میان بازیگران فرعی هستند که رضایت آمریکا و اسرائیل را همچون رضایت خود تلقی خواهند کرد. اگرچه ایران خود را برای تشدید چالشهای دیپلماتیک درباره جزایر سهگانه و شیعیان لبنان آماده میکند اما اسلام سلفی برای همه آنان تهدیدی بیشتر از ایران دارد. ظرفیت اجتماعی-سیاسی اسلام سلفی در کشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز آنچنان که باید فعال نشده است.
6- این استراتژی رسانهای-دیپلماتیک وزارت خارجه که «با رویکارآمدن معارضان سوری تروریسم در منطقه گسترش خواهد یافت» کارآمد نیست. برعکس، تصویر فعلی چنین است که این معارضان استحاله شدهاند و آماج کینه آنان نه اسرائیل و آمریکا بلکه ایران است. جولانی در گفتوگوی تلفنی با نخستوزیر عراق نگفت «جنگ ایران و اسرائیل»، بلکه گفت «حرب الایران و المنطقه»! بنابراین تهدیدنمایی آنان برای منطقه دقیق نیست؛ نتیجه آنکه فعلا نمیتوان چنین ادعایی را محور فعالیت دیپلماتیک خود قرار داد. آبی از این استراتژی رسانهای-دیپلماتیک گرم نمیشود. تمرکز باید بر مهار این جریان از طریق ظرفیت طالبان و محور ایرانی-ترکیهای باشد. به نظر میآید که آقای عباس عراقچی، وزیر محترم امور خارجه باید قدری از بیشفعالی خود در اظهارنظرها بکاهند. نیازی به این نیست که با این شتابزدگی اسرائیل و آمریکا را پیروز این میدان معرفی کند. ایشان میگوید «تحولات به شکل سریعی در حال وقوع است که این خودش جای سؤالات زیادی دارد. پشت همه این تحولات سریع، تفکری است که از آمریکا و رژیم اسرائیل منشأ میگیرد».
✍کیومرث اشتریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ایران و ظرفیتهای جدید منطقهای
بخش دوم
7- به این نکته نیز توجه داشته باشیم که دیرزمانی است دایرمدار سیاست در خاورمیانه نه نیروهای اجتماعی که نیروهای امنیتی هستند. از موساد و سیا گرفته تا دستگاه امنیتی روسیه، ترکیه، پاکستان و ایران، این دستگاههای امنیتی هستند که نیروهای اجتماعی را سازمان میدهند، متشکل میکنند، تسلیح میکنند و در زمان لازم از آنها استفاده میکنند. حتی برخی دولتهای کوچک ناگزیر از تبعیت «کامل» از این سرویسها هستند. ضروری است که جامعهشناسی سیاسی به این متغیر مهم که تا حدود زیادی در تحلیلها و نظریهپردازیها مغفول بوده است، توجه کند. ما دیگر جریان اجتماعی خالص نداریم. این جریانهای اجتماعی همگی آلوده به سیاستهای امنیتی شدهاند. از انقلابهای رنگی تا برآمدن سلفیها تا نمونههای مشابه آن در ایران همگی و به درجاتی، کم یا بیش، وامدار بازیسازیهای دستگاههای امنیتی است. این دستگاهها یا از این جنبشها استفاده میکنند یا در فرایند آنها مداخله میکنند.
8- سیاستبازانی که همواره مقاومت و سیاستهای منطقهای را ابزاری برای محدود کردن رسانهای و جناحی مخالفان میکنند و لاجرم بخشهای مهمی از جامعه ایران را آماج عملیات روانی خود میکنند، اینک در برابر تحولات سوریه نمیتوانند پاسخگوی حجم سرخوردگیهای «وفاداران» باشند. اینان هنوز نتوانستهاند درک کنند که سیاست خارجی جای اینگونه بازیها با احساسات پاک چنین مردمانی نیست و متأسفانه کماکان این وضعیت را متوجه دولت چندماهه پزشکیان میکنند. باید این بازی را از میان توده مردم بیرون برد. سیاست خارجی بسیار سیال است، بالا و پایین دارد، شکست و پیروزی دارد، عقبنشینی و پیشروی دارد. این سیالیت را به روح و روان و اعتقادات عامه مردمان و بهویژه گرایشات انحرافی و آرماگدونی گره نزنید.
✍کیومرث اشتریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠هشدارهای کارشناسی که شنیده نشد
🔻 گزارش راهبردی «چکش موازنه»
در سایه تحولات سریع روزهای اخیر در سوریه متن کامل گزارش راهبردی "چکش موازنه؛ در برسازی نظم سیاسی جدید در سوریه" که در آذر سال 1397 به عنوان پیشنهادی جامع برای اصلاح نظام سیاسی سوریه و دفع تهدیدات محتمل به قلم «دکتر هادی معصومی زارع»، مدیر میز عراق و شامات اندیشکده مرصاد، نگاشته شده بود منتشر میشود.
متن این نوشته به دلیل برخی حساسیتها پیش از این محرمانه بوده و تنها در اختیار سیاستگذاران و تصمیمگیران پرونده سوریه قرار گرفته بود.
🔗متن کامل:
https://B2n.ir/x22759
پ.ن: دکتر هادی معصومی زارع از کارشناسان برجسته حوزه سوریه در ایران است که از سال ها پیش هشدار سقوط حکومت بشار اسد را داده بود و در مقالات تفصیلی، راه حل های مختلفی برای جلوگیری از این اتفاق را مطرح کرد، اما ترجیح این بود که چنین هشداری شنیده نشود.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حرف های ناکارشناسی!
🎥جواد لاریجانی تنها چند ساعت قبل از سقوط بشار اسد در صداوسیما دوبار تاکید کرد که این اتفاق بعیده بیفته!
و گفت ایران به زودی ورق را در سوریه بر می گرداند!
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠«سبحان الله»
🔻 تاملی در الهیات مقاومت - بخش نخست
🔹 در مواجهه با تحولات منطقه، ذکری اگر باید گفت؛ «سبحان الله»، است.
۱۴ ماه پس از ۷ اکتبر؛ ظلمها و مصیبتها و جنایتها البته به عینالله است و در مرئی و منظرِ ملکوت.
همانطور که مومنان «متی نصرالله» میگویند و گاه گلایه یا تعجب میکنند که: «عجب صبری خدا دارد!» و چه بسا در دل میپرسند: «پس کی نصرت خدا میرسد؟»؛ ملکوت هم با تعجب بیشتر و گلایه شدیدتر میپرسد: «مالکم لا تقاتلون»؟
«مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ»
دو پرسش یکی از زمین به آسمان میرود و دیگری از آسمان به زمین نازل میشود.
تقاطع این دو پرسش جایی است که «دین » معنا مییابد.
دین صرفاً عهدهدار تبیین کارهایی که خداوند به قدرت خود میکند، نیست بلکه شاید مهمتر از آن، دین عهدهدار تبیین کارهایی است که خدا به حکمت و سنت خود، نمیکند!
«سبحان الله» خدا را از دو چیز مبرا میکند: ضعف و ظلم.
خدا ناتوان نیست از اینکه ظالمان را ناکام بگذارد و مانع نشدنش از ظالمان را نشانِ قدرتِ طواغیت در برابر خدا و عجز عرش نباید دانست و این از بدیهیات و اوّلیات توحید است.
اما از دیگر سو خداوند - برخلاف انسانها - در این مظالم شریک نیست و مانع نشدنِ تکوینیاش از جنایاتِ ظالمان، نشان رضایت او به ظلم یا تاوان نداشتن ستم برای ستمکاران نیست.
«سبحان الله» یعنی مشارکت در ظلم و رضا دادن به ستم را از خدا نفی باید کرد و مقصر را نه در آسمان، که در زمین باید جست.
«سبحان الله»؛ نافی ادعای مارکسیستهاست که گفتند: دین؛ پذیرندگان جور را مأجور؛ و تاوانِ ستم در این جهان را معلق و موکول به جهان دیگر میکند.
چگونه میتوان چنین روایتی از دین را پذیرفت در حالی که کتاب خدا پر است از: «و قاتلوا ائمه الکفر» و «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ» و «وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ» و «الا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ» و «وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» و... .
البته مؤمنان مأمور به دعا هستند و مؤمنی که دعا نکند در دینش شک باید کرد و صد البته همان مؤمنان؛ مأمور به جهاد و قتال هم هستند و مؤمنی که فریضه بودن جهاد را - در عمل - انکار کند، متدین واقعی نیست و در ایمانش تردید باید کرد.
دعا آمدهست که مومنان را در انجام ماموریتهایشان قویتر کند نه آنکه جایگزین جهاد و قتال و تعاون و تواصی و امر به معروف و نهی از منکر و قیام باالقسط و قوامیتِ لله شود.
دعا نیامده است که دین را از دل جامعه و میدان و اقتصاد و سیاست و دفاع و... جمع کند و به کنج خلوت، راضی سازد.
از بالاترین دعاهای اولیای خدا «اللهم تقبل منا هذا القربان» است.
کار دعا صرفاً نازل کردن آسمان به زمین نیست که بالا بردن زمین تا آسمان هم هست.
آنها که بضاعتی و توشهای برای دعای «تقبل منا» ندارند؛ نمیتوانند دائماً «اَنزِل علینا مائده من السماء» بخوانند.
اتوبانِ عرش و فرش؛ مُلک و ملکوت دو طرفه است و آنها که یک سوی این اتوبان را با نگاه ناقص خود به دین و دعا، مسدود کردهاند، نمیتوانند متوقع فعال بودن طرف دیگر باشند.
اگر ما از پیشروی نکردن قوای ملکوت تعجب میکنیم، در عرش هم شگفتی از عقبنشینیهای غیر تاکتیکی ما موضوع بحث است و درباره آن هشدارهای خطیر و اکید داده میشود: «وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»
✍ وحید جلیلی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠«سبحان الله»
🔻 تاملی در الهیات مقاومت - بخش دوم
🔹 خدا برای آزادی فلسطین باید چه امکاناتی به مسلمانان میداده که دریغ کرده است؟
نزدیک به ۲ میلیارد جمعیت و بیش از ۵۰ کشور اسلامی.
اختصاص عمده منابع انرژی جهان از نفت و گاز و بسیاری معادن به کشورهای اسلامی.
قرار گرفتن مهمترین تنگههای سوقالجیشی جهان از تنگه هرمز تا باب المندب تا داردانل تا کانال سوئز تا جبل الطارق و... در اختیار مسلمانان
حمایت افکار عمومی و عواطف بشریت در سرتاسر جهان از مظلومان غزه
انگلستان جزیرهای است با وسعت ۱۳۰ هزار کیلومتر مربع در نزدیکی قطب شمال.
تقریباً به اندازه استان یزد و کوچکتر از استان کرمان.
با مساحت کمتر از یکچهارم افغانستان، سومالی، ماداگاسکار و بوتسوانا. کمتر از نصف گابن و بورکینافاسو. یکچهاردهم اندونزی و یکدوازدهم ایران.
بدون هیچ کدام از امتیازات ارضی و مرزی و مادی و معدنی و سوقالجیشی پیش گفته.
هرچه در تاریخ و جغرافیای جهان معاصر بیشتر غور کنیم عمق «سبحان الله»هایمان ژرفتر خواهد شد.
حالا که به مرحله پاسخگویی و تعیین سهم تقصیرها در تداوم جنایات رژیم صهیونی رسیدهایم منصفانه و صادقانه ببینیم ملکوت باید پاسخگوی ما باشد یا ما پاسخگوی او؟
بیش از ۴۰ هزار مسلمان در غزه قتل عام شوند و در بسیاری از کشورهای اسلامی حتی یک گوجه فرنگی گندیده به دیوار سفارت رژیم صهیونی و پشتیبانان غربیاش اصابت نکند؟!
مسلمانان اتفاقاً اگر میخواهند نجات پیدا کنند نه تنها نباید تسبیحهایشان را کنار بگذارند و اسلحه به دست بگیرند، بلکه باید در کنار سلاحها و ابزارها و امکانات و امتیازات و فرصتها و ظرفیتهای لاتعد و لا تحصییشان تسبیح بگویند.
شاید هیچ ذکری به اندازه «سبحان الله»؛ مسلمانان را به مسیر هدایت و صراط مستقیم رهنمون نکند.
ذکری که ضعف و ظلم را از ملکوت سلب و به ایمانهای ناقص و امکانات کاملِ امت الصاق میکند/.
✍ وحید جلیلی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠صحنهگردانان لیبیسازی سوریه چه در سر دارند؟
ایدهی «اسرائیل بزرگ» یا چشمانداز «از نیل تا فرات» که در پرچم رژیم صهیونیستی نیز منعکس شده، طرحی سیاسی است که مقدّمات آن از مسیر تغییر نقشه و بالکانیزاسیون منطقهی موسوم به «خاورمیانه» شامل غرب آسیا و شمال آفریقا محقّق میشود.
در سال ۱۹۸۲ اودِد ینون، مشاور آریل شارون، طرحی را در نشریه عبری کیوونیم منتشر کرد که پیشنهاد میکرد اسرائیل با تجزیهی کشورهای همسایه به واحدهای کوچکتر و ضعیفتر، باید به دنبال تضمین تسلّط منطقهای خود باشد. عملیاتی کردن این طرح، مستلزم بهرهبرداری از شکافهای قومی، مذهبی و فرقهای در این کشورها برای ایجاد موزاییکی از دولتهای کوچکتر و مدیریتپذیرتر است.
شمای کلّی طرح ینون چنین است:
۱. اردن: با پایان دادن به حکومت خاندان هاشمی، اردن باید به یک کشور فلسطینی تبدیل شود. بدین منظور میبایست غزّه و کرانهی باختری به اشغال کامل دربیاید و به عبارتی در کرانهی باختری تا اردن پاکسازی قومیتی صورت گیرد. نتیجتاً هم مسئلهی ملّیگرایی فلسطینی حل میشود و هم فشارهای جمعیتی و سیاسی بر اسرائیل کاهش مییابد.
۲. عراق: در این طرح عراق به سه واحد متمایز تقسیم میشود که بر اساس خطوط قومی و فرقهای از هم جدا شدهاند:
یک دولت کردی در شمال، یک کشور سنّی در مرکز، و یک کشور شیعه در جنوب.
۳. مصر: این طرح از تقسیم مصر به چند کشور کوچکتر، از جمله یک دولت مسیحی قبطی حمایت میکند که باعث تضعیف قدرت مرکزی این کشور و کاهش تهدید آن برای اسرائیل میشود.
۴. لبنان: طرح مطلوب برای لبنان، تقسیم آن به چهار دولت مسیحی مارونی، یک دولت سنّی، یک دولت شیعه و یک دولت دروزی است تا تنوّع فرقهای لبنان در آن منعکس شود و توانایی آن برای به چالش کشیدن اسرائیل به حداقل ممکن برسد.
۵. سوریه: بر مبنای این استراتژی سوریه بر مبنای اختلافات قومی، مذهبی و فرقهای به چهار پارچه تقسیم میشود: یک دولت علوی در امتداد ساحل، یک دولت سنّی در مرکز، یک دولت کردی در شمال، و یک دولت دروزی در جنوب.
در دورهی بوش پسر که منطقهی غرب آسیا تحتالشعاع فضای سیاسی پسایازده سپتامبر قرار گرفته بود، مقامات و صاحبمنصبان نئوکان تحت تأثیر افکار مشاورانی چون پل ولفوویتز، داگلاس فیث و دیوید ورمسر، سیاست خارجی تهاجمی را در دستور کار قرار دادند که با ایجاد بیثباتی، تکهتکه کردن و بمباران عراق آغاز شد، با محاصرهی نوار غزه، بمباران هوایی سوریه طی جنگ داخلی (از ۲۰۱۱ تا اکنون) و ظهور داعش به اوج رسید و با طرح غیرقانونی الحاق کرانه باختری و اغوار اردن مطابق طرح معامله قرن، و اشغال کامل بلندیهای جولان ادامه یافت.
آنچه که در ۱۴ ماه گذشته در دستور کار دولت اشغالگر اسرائیل بوده، سناریوهایی که برای غزّهی پساجنگ و حزبالله در جنوب لبنان مدّ نظر دارد و نیز پروژهی جاری بالکانیزه کردن سوریه، همگی در متن چنین چشماندازی قابل فهمتر میشود.
اکنون به نظر میرسد که محتملترین سناریویی که پیشاروی سوریه قرار خواهد گرفت، بالکانیزاسیون با درجات اعلای بیثباتی است که با لیبیسازی بیشتر قرابت دارد:
الف) تقسیم سوریه به سه بخش
۱. یک منطقهی کوچک علوی/شیعی که کرانهی ساحلی و اطراف دمشق را شامل میشود.
۲. یک منطقهی نسبتاً وسیع سنّینشین در مرکز که به منطقهی حائل مورد نظر ترکیه در شمال و شمال غرب متّصل میشود.
۳. یک منطقهی کردنشین که از شمال شرق و جنوب شرق تا جنوب سوریه و منطقهی دروزینشین را در برمیگیرد و از طریق یک کریدور کردی/دروزی به جولان اشغالی و رژیم اسرائیل متّصل میشود. (چندی پیش گیدئون ساعر وزیر امور خارجهی اسرائیل، «کردها» و «دروزیها» را متحدانی قوی برای اسرائیل خوانده بود.)
ب) تقسیم سوریه به چهار بخش
۱. یک منطقهی کوچک علوی/شیعی که کرانهی ساحلی و اطراف دمشق را با هماهنگی روسیه شامل میشود.
۲. یک منطقهی نسبتاً وسیع سنّینشین که قسمتی از مرکز، کرانهیشمالی و مناطق شمال غربی را در هماهنگی با ترکیه شامل میشود.
۳.یک منطقهی کردنشین که از شمال شرق و جنوب شرق تا بخشهایی از مناطق مرکزی را در برمیگیرد و تحت هماهنگی با ایالات متّحده و اسرائیل شکل میگیرد.
۴. یک منطقهی دروزینشین در جنوب و جنوب غرب، که از دمشق و قنیطره تا درعا و السویداء را در کرانهی مرز آلفا و جولان اشغالی در هماهنگی با رژیم اسرائیل شامل میشود.
تقسیم سوریه به سه یا چهار دولت، مهمترین اثر وضعی خود را بر عراق خواهد گذاشت و کانونهای مستعد بیثباتسازی را به سرعت فعال خواهد کرد. دیری نخواهد پایید که دامنهی دورتر اثرات تجزیهی سوریه در کرانههای ایران نیز هویدا میشود و از مرزهای شرقی تا جنوب قفقاز و مرزهای غربی ایران را متأثّر خواهد کرد.
✍پریسا نصرآبادی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠یک حکومت استبدادی دو بار سقوط می کند.
🔹اول همراه با سکوت، در قلب مردم
🔹دوم با صدایی مهیب، در خیابان ها
🔹میان مرحله اول و دوم، ممکن است سال ها فاصله باشد. در این شرایط، حکومت ها یا متوجه می شوند و برمی گردند، یا سکوت عمومی را دال بر غلبه بر جامعه می انگارند و روال سابق را با قدرت ادامه می دهند که ما به آن ابتلا به مکر الهی می گوییم.
🔹سقوط اول، طی سالها، آرام آرام و تدریجی محقق می شود، اما سقوط دوم که سقوطی ساختاری است، غافلگیرانه، ناگهان و سریع رخ می دهد. گاه در چند روز یا حتی یک شب. و هیچ کس نمی تواند مانع شود.
🔹اصل مهم این است که اگر سقوط نرم نخست رخ ندهد، سقوط سخت دومی اتفاق نخواهد افتاد.
#عبرت_تاریخ
✍سلمان کدیور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مردم، مهمترین پشتوانۀ دولتها
🔹مردم، مهمترین پشتوانۀ دولتها هستند. اگر مردم در اوکراین وارد میدان میشدند، وضع دولت اوکراین و مردم اوکراین این جوری نمیشد. مردم وارد میدان نبودند، چون دولت را قبول نداشتند؛ عیناً مثل آن وقتی که آمریکا به عراقِ دورانِ صدّام حمله کرد، مردم دفاع نکردند، کنار رفتند، آمریکا مسلّط شد. امّا در همین عراق، وقتی که داعش حمله کرد، مردم وارد میدان شدند، توانستند داعش را که خطر بسیار بزرگی بود به عقب برانند، توانستند سرکوب بکنند. عامل اصلی استقلال کشورها مردمند؛ ما این را تجربه کردیم؛ در دوران دفاع مقدّس، مردم وارد میدان شدند و با اینکه همۀ قدرتها از صدّام حمایت میکردند، به او کمک میکردند، جمهوری اسلامی به کمک مردم توانست غلبه پیدا کند و دشمن را ناکام بگذارد. بنابراین، این هم عبرت دیگری است. امیدواریم که همۀ ما چشمهایمان را باز کنیم، گوشهایمان را باز کنیم، درست بیندیشیم، درست فکر کنیم، درست عمل بکنیم و بتوانیم از این عبرتهای بزرگ بهره ببریم.
🔹خداوند بر درجات امام بزرگوار راحلمان بیفزاید، که این درسها را او به ما داد، او ما را در این راه به حرکت درآورد. و خداوند انشاءالله ارواح مطهّر شهیدان را با روح مطهّر پیغمبر خدا محشور کند که آنها ما را در دنیا سربلند کردند.
✍رهبر انقلاب اسلامی، ۱۰ اسفندماه۱۴۰۰
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد
کسانی که این بصیرت را ندارند با خودشان فکر میکنند که خب اینجا کجا، مثلاً حلب کجا، سوریه کجا! ما حالا برویم آنجا مثلاً که چه؟ این در اثر بیبصیرتی است. حضرت علی (علیهالسّلام) قریب به این عبارت فرمود که -حالا عبارت درست شاید یادم نیاید- «مَا غُزِیَ قَومٌ فی عُقرِ دَارِهِم اِلّا ذَلّوا»؛ نباید منتظر ماند که دشمن بیاید در خانهی آدم، بعد آدم به فکر دفاع از خانه بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد. افتخار جمهوری اسلامی امروز این است که ما در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی نیرو داریم؛ [حالا یا] نیروهای خودمان یا نیروهای حزبالله یا نیروهای مقاومت یا نیروهای امل. اینکه اینها اینقدر ناراضیاند و میگویند جمهوری اسلامی چرا دخالت میکند، بهخاطر این است. ما امروز آنجا، بالاسر اینها نیرو داریم. این برای اسلام و برای جمهوری اسلامی خیلی افتخار بزرگی است. جوانهایی که رفتند در سوریه یا در عراق و به شهادت رسیدند، این بصیرت را داشتند، میفهمیدند که دارند چهکار میکنند. یک عدّه اینجا در خانه نشستهاند نمیفهمند که قضیّه چیست؛ این بچّهها قضیّه را فهمیدند و رفتند دفاع کنند.
و یک امتیاز دیگر که جزو بالاترین امتیازها است، این است که اینها در دفاع از حریم اهلبیت رفتند، در دفاع از حرمها رفتند. یکی دیگر این است که اینها غیرت و تعصّب دفاع از حریم اهلبیت را دارند؛ این خیلی مهم است. غالباً اینهایی که میروند، یکی از احساساتشان و روحیههایشان همین است که میخواهند بروند از حریم اهلبیت دفاع کنند؛ خانوادههایشان، پدرها و مادرها هم همینطور. در اظهاراتی که مادر یکی از این شهیدان امروز کرده بودند، خطاب به حضرت زینب گفته بودند: "من محمدحسین خودم را دادم به شما"، یعنی به حضرت زینب؛ این خیلی باارزش است. این یکی از خصوصیّات است. غیرت نسبت به حریم اهلبیت که در هر مؤمنی باید وجود داشته باشد، در اینها در حدّ اعلیٰ هست. اگر اینها به کمک جوانان محلّی آنجا -چه عراق، چه سوریه- نمیرفتند، معلوم نبود کار چهجوری انجام بگیرد. آن کسانی که در مقابل این جریانهای تکفیری میایستند، درواقع در مقابل یک جبههی جرّار خطرناک بدتر از صهیونیستها ایستادهاند. اینها اگر از صهیونیستها بدتر نباشند، بهتر نیستند.
اگر دفاع از این حرمها نبود -که البتّه بچّههای ما بخشی از آن خیل عظیم جمعیّت جوانان از عراقی و غیرعراقی بودند که فعّالیّت کردند- این دشمنان عنود و خبیث، به حرمهای اهلبیت اهانت میکردند؛ شاید اگر زورشان میرسید این مکانهای متبرّک را که ملائکهی آسمان به آنها تقرّب میجویند با خاک یکسان میکردند امّا این جوانها نگذاشتند. البتّه بچّههای ما آنجا خیلی کماند، عدد کوچکی هستند، چه در عراق چه در سوریه، بیشتر خودشان هستند لکن شرکت جوانهای ما در این حادثهی مهم، یکی از امتیازات بزرگ آنها است که «فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِرُ»؛ عدّهای از اینها به شهادت رسیدند که بچّههای شما هستند، عدّهی دیگری هم هستند که برای شهادت خودشان را آماده کردهاند. چه حرم حضرت زینب در شام، چه حرم ائمهی هدا (علیهمالسّلام) در عتبات -در کربلا، در نجف، در کاظمین، در سامرا- شهدایی که در این راه به شهادت میرسند یک امتیاز و رجحانی دارند. اگر این شهدای عزیز جانشان را در دفاع از این حرمها سپر نمیکردند، دشمنان، آنچنان خبیث و لئیم و پست بودند که این حرمها را با خاک یکسان میکردند. همچنانکه در گذشته این کارها را کردند؛ وهّابیها و تکفیریها در گذشته هر کاری توانستند با حرمهای اهلبیت کردند؛ چه در کربلا، چه در بعضی دیگر از بِقاع متبرّکه. در همین اوقات هم شما دیدید که دستشان به حرمهای اهلبیت نرسید امّا مراقد مطهّر بعضی از اصحاب عالیمقام ائمه (علیهمالسّلام) را در سوریه و در عراق ویران کردند. فرزندان شما درواقع جان خودشان را سپر قرار دادند برای اینکه دست این بدخواهان و این خبیثها به حرم اهلبیت نرسد.
✍گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب در دیدار با خانوادههای شهدای مدافع حرم
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=41853
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مدافع حرم نه مدافع بشار اسد!
🎥صحبتهای یک شهید مدافع حرم، سالها پیش
"به ما نگویید مدافع بشار اسد، ما مدافع حرمیم، ما اینجا هستیم تا..."
🔗پ.ن: تقدیم به کسانی که معتقدند خون شهدا با سقوط اسد، هدر رفت!
@Kolbe_Andishe_Farhang