💠کورهای انقلاب؛ عقابان احزاب
«دارید میبیند که میثاقهای خدا شکسته می شود ولی خشمگین نمی شوید در حالی که برای نقض پیمان های(جاهلی)پدرانتان اندوهگین می شوید»(۱)
اینها کلمات علی است دارد در ۴۰سالگی انقلاب با نخبگانی حرف میزند که مرز "غضب"شان نه نقض اصول انقلاب بلکه شکستن حدود و پیمانهای قبیلگی شان بود.
این خط را در تاریخ صدر اسلام پی بگیرید دو دهه بعد به اواخر دهه ششم انقلاب و دو سال قبل از عاشورا می رسید آنگاه که آرمانهای انقلاب به طور کلی منحرف شده، حسین پسرهمان علی می گفت: «دارید می بینید که همه میثاقهای خدا شکسته شده ولی #فریاد_نمی_کشید در حالی که برای نقض بعضی از پیمان های پدرانتان #فریاد_می_کشید در شرایطی که پیمان رسول خدا خواروناچیز شمرده شده»(۲)
حسین همان کلمات پدر را می گفت با این تفاوت که وقتی در دامنه کوه منا، نخبگان را شماتت می کرد عهدهای خدا و انقلاب طوری نقض شده بود که جامعه ای که بزرگ ترین #میثاق_انقلابش #عدالت بود به ویرانه ای انباشته از شکاف های طبقاتی، انحصار های تصاعدی اصحاب صدر انقلاب، جانبازان و سرداران خوش سابقه اسلام و آقازادگان شان بدل گشته بود.
و اگر در دوره علی، نخبگان جامعه بخاطر نقض همه ی پیمانهای ظالمانه عهد جاهلیت شان صرفا دلخور می شدند اینجا دیگر برای شکسته شدن برخی از آن مناسبات نعره میزدند.
اینجا حسین در دامنه کوه منا، علت وضعِ ظلم محورِ موجود را در برخورد گزینشی نسبت به"مطالبه"می داند و بیان میدارد: حق مُسَلَّم ضعیفان_که آرمان اصلی انقلاب است_ را ضایع می کنید ولی بجایش هر کجا که بگمانتان حق دارید(نَه حقِ مُسَلَّم!)برای #مطالبه اش شتاب می کنید.(3)
انقلاب و آرمانها از همینجا به سمت گودی قتلگاه شیب می گیرد؛ وقتی که نخبگان نسبت به آرمانهای انقلاب سِر و بی حس ولی به جایش به آرمانهای #حزبی و قبیلگی فوق العاده حساسند؛
آنگاه که می بینند تبعیض دارد کمر انقلاب را می شکند؛ فساد، امید مردم را می جود؛ زندگیهای اشرافی، صبرِ مقاومت را از مستضعفین می ستاند؛ ولی در رسانه های زنجیره ای و لشکر سایبری شان خبری از این چیزها نیست!
در عوضش فصل تصاحب #قدرت، برای صندلی ای که حق خود می دانند نه دیگری، گریبان چاک می دهند.
#مطالبه را هم چارچوب می بندند که فقط من صلاحیت مطالبه دارم، #افشاگری هم فقط من، #آزادی هم ملک طلق حزب من...
به محض اینکه بگویی: ببخشید چرا شما ...؟ ببخشید چرا خانواده شما...؟ببخشید چراهم حزبی شما...؟ هرآنچه فحش اسلامی و غیر اسلامی بلدند نثارت می کنند.
این خط به حسین بن علی که همین پرسش ها را مطرح کرد گفتند#خارجی...
۱:خطبه ۱۰۴نهج البلاغه
۲و۳:خطبه منا
✍ محمد زارع
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ای انسان تو آزادی...
🎥 شهید بهشتی
پیام امام حسین علیهالسلام و عاشورا این است:
ستمپذیری هم به اندازهی ستمگری گناه است.
ای انسان تو آزادی...
به پاخیز
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠رفع شکاف قدرت و مسئولیت در سطح کلان
🔹یکی از موضوعاتی که در ادوار گذشته از سوی رؤسایجمهور سابق بهویژه سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی بهعنوان یک معضل در روند کار دولت مطرح میشد، بحث شکاف اختیارات، امکانات و مسئولیت بود و میگفتند که در برخی مسائل اختیارات آنها کافی نیست. این مسئله به نظر میرسید با یکدستسازی حل شود اما باز هم دیده میشود که حتی با یکدستسازی هم معضل مسئولیتپذیری ادامه دارد. علت عدم مسئولیتپذیری بهرغم یکدستسازی کامل را چه میدانید؟
🔸شکاف قدرت و مسئولیت یکی از زیانبارترین شکافهایی است که در ساختار سیاسی ایران وجود دارد و پیش از انقلاب هم وجود داشته است، یعنی افرادی قدرت دارند که مسئولیت ندارند و طبعاً پاسخگو نیستند. افرادی هم که باید پاسخگو باشند که قدرت ندارند؛ نمونه اش هم همین موضوع فیلترینگ است که وزیر ارتباطات که باید پاسخگو باشد، میگوید دست ما نیست، هیچوقت هم مشخص نمیشود دست چه کسی است که قدرت دارد چنین کاری را انجام دهد و البته پاسخگو هم نیست.
این یک نمونه خیلی کوچکی از ماجرا است. قبلا چون این شکاف در ساخت قدرت بین حکومت و دولت میافتاد، مسئولیت به حساب دولتیها گذاشته میشد. الان این شکاف در سطح خُرد همچنان وجود دارد اما در سطح کلان برداشته شده است، یعنی اینکه در سطح خرد مثل همین موردی که از فیلترینگ مثال زدم، این شکاف برداشته نشده است، یک کسی فیلتر میکند اما یکی دیگر باید جواب جامعه را بدهد که اولی قدرت دارد اما مسئولیت با دومی است.
اما در سطح کلان این شکاف برداشته شده است، یعنی دیگر مهم نیست چه کسی در سطح خرد ماجرا مسئول است، کلیت ساختار یکدست شده است و پاسخگوی مسائل است، چیزی که در گذشته و در زمان خاتمی و روحانی وجود نداشت و در واقع ممکن بود که ساختار را دو قسمت کنند و مسئولیت را از روی دوش بخش حاکم بردارند و روی دوش بخش دولت بیندازند.
الان دیگر نمیتوان این کار را انجام داد و شکاف قدرت و مسئولیت در سطح کلان برداشته شده و تمام مسئولیت متوجه تمام قدرت است و تجزیهپذیر نیست و خودشان هم چنین ادعایی نمیتوانند داشته باشند ولی در سطح خرد کماکان وجود دارد که این به خاطر منافعی است که عدهای میبرند و حاضر نیستند این شکاف را از بین ببرند.
🔹وقتی هم که مسئولیت موضوع و یا تصمیمی را مانند فیلترینگ بر عهده میگیرند، اینطور میگویند که این موضوع درخواست مردم بوده است، درحالیکه پیگیری این مسائل از سوی اقلیت مطرح میشود و اکثریت خلاف آن را میخواهند. چرا تن دادن به خواستههای اقلیت جایگاه مهمتری از درخواستهای اکثریت دارد؟
🔸علت این است که اساساً آنها اکثریت را به رسمیت نمیشناسند، آنها درست میگویند که این خواسته مردم است ولی منظورشان از مردم یک اقلیت محدود هستند و بقیه را اصلاً مردم و ذیحق حساب نمیکنند. تعریفی که از قدرت و مشروعیت قدرت برای خودشان دارند بهگونهای است که اقلیتی را مردم میدانند و بقیه را جزئی از شهروندان و مردم محسوب نمیکنند.
🔹پیامدهای موضوع فرار از مسئولیتپذیری و همچنین عمل به درخواستهای اقلیت و نادیده گرفتن اکثریت را روی آرایش سیاسی و تحولات آینده کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
🔸همانطور که گفتم در سطح خرد این قضیه وجود دارد و در سطح کلان دیگر چنین چیزی وجود ندارد. همه مسئولیت متوجه کلیت ساختار قدرت در ایران است. بنابراین هیچ گریزی از پذیرش مسئولیت وضع موجود ندارند.
در آرایش سیاسی هم تمام این مسئولیتها متوجه ساختار میشود. اگر خوب انجام دهند در آرایش سیاسی به سود آنان است، اگر هم بد انجام دهند (همچنان که در این دو سال انجام دادند و در ادامه هم طبعاً همینطور خواهد شد) بنابراین در آرایش سیاسی به زیان آنهاست.
✍️عباس عبدی، گفتگو با هممیهن ۱مرداد ۱۴۰۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دروغی بنام مبارزه با فساد اقتصادی !
چون با نهج البلاغه و روحیه انقلابی عاشورا تربیت شده ایم دوست دارم در این روزها این نکته را صراحتا بنویسم که : مبارزه با مفاسد اقتصادی در کشور ما دروغی بیش نیست و عزمی برای آن وجود ندارد چرا که همه چیز با امر مبهم و ضد عدالتی با نام مصلحت پیوند خورده است و به تعبیر زیبای فیلم مصلحت، این امر در عدالت است نه در ظلم !
سالها قبل در جنبش عدالتخواه دانشجویی تجمعات و جلسات تحلیلی و مطالبه گری و حتی مراسم ترحیم مبارزه با فساد اقتصادی را با حضور نمادین فرزند شهرام جزایری برگزار کردیم و خرما هم دادیم ! چرا که بر این باور بوده و هستم که عزمی برای این مسأله نیست !
آنها که باید بدانند همه می دانند که چقدر پرونده آماده از مسوولان مختلف کشوری و لشکری در حوزه فساد اقتصادی آماده است و برخوردی با آنها نمیشود چرا که دم شان به این و آن وصل است و صدای خیلی ها بلند میشود اگر برخورد بشود. چقدر آقازاده که در کارهای رانتی اقتصادی وارد شده اند و...
اینکه جناب اژه ای میگویند عزم داریم را براحتی میشود سنجید! بسم الله همین فردا صد تا پرونده آماده را اجرای حکم کنید نه فقط چهار پرونده حاشیه ای مثل اکبر طبری... رییس جمهور اسبق هم مدام میگفت نام اینها توی جیبم هست ولی خب ...
پس اگر واقعا مصلحت های پیچیده مانع برخورد نیست بسم الله و اگر هم هست به ما حق بدهید چنین تیتر بزنیم !
✍علیرضا کمیلی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 حسینبنعلی در برابر فساد سیستماتیک
دولت صدر اسلام به نوعی یک دولت رانتی است، رانت مبتنی بر غنیمت به این معنی که پول زیادی دست دولت است و بنابراین همه چیز سرنوشت جامعه وارد کف باکفایت یا بی کفایت دولتمردان می شود و به همین دلیل در چنین جامعه ای ما شاهد یکه تازی دولت هستیم، دولت ها در چنین جامعه ای تمامیت خواه می شوند و سرنوشت کلیت جامعه را در دست می گیرند، نه تنها قدرت اقتصادی دستشان است، یعنی به جای اینکه سیاست منطق اقتصاد پیدا کند، اقتصاد منطق سیاست پیدا می کند و دولت با پولی که دستش هست، دین، فرهنگ و نظام آموزش و پرورش، افکار عمومی و رسانه ها را کنترل می کند و در چنین شرایطی یکی اختناق برای آزادی خواهان و فرصت طلبی برای فرصت طلبان رخ می دهد و لذا جامعه را به دو بخش معترضان و بهره مندان از وضعیت موجود تقسیم می کند.
با نگاهی به جامعه عرب قبل از اسلام، مشاهده می کنیم که هنوز دولت به معنای علمی امروز آن شکل نگرفته است و آنچه وجود دارد دولت- شهر، ادامه سنت یونانی – رومی است که از طریق شام به مکه سرازیر شده و در حال ورود به مدینه هم هست. از درون این سنت تاریخی ما با دو الگوی کوچک حکمرانی مکه با سنت اشرافی و الگوی مدینه با سنت شورایی روبرو هستیم؛ وقتی پیامبر اسلام وارد مدینه می شود، سنت مدنی را انتخاب می کند و حکومت را به سمت سلسله قراردادها کشانده و یک رگه شورایی به حکومت می دهد اما از بعد از پیامبر کم کم شاهد ادغام سنت مدینه با مکه و به تدریج غلبه سنت مکه بر تمدن اسلامی هستیم.
ابن خلدون در مقدمه خود می گوید: «اگر مناقشه بین بنی هاشم و بنی امیه شکل بگیرد چون پتانسیل قدرت بنی امیه بالاست، سرانجام، بنی امیه، قدرت را خواهد برد». یعنی خلافت، ظاهر مبتنی بر بیعت پیدا می کند اما باطنی در درون اشرافیت در حال ساخت است و به تدریج ابن خلدون توضیح می دهد که چنین خلافتی در سه مرحله قابل انتقال به سلطنت است. ابتدا کمی دموکراتیک است، سپس ظاهر دموکراتیک پیدا می کند و سرانجام بعد از ۴۰ سال به شدت و سرعت به سلطنت می غلتد و عناصر خود را نشان می دهد.
سال ۱۵ هجرت برای تاریخ ایران و شام سال مهمی است چون در این دوره، قادسیه در حال شکل گیری است و به پایانش می رسد و امپراطوری ثروتمند ایران و بلافاصله روم در هم می شکند و تمام ثروت آن وارد مدینه می شود و به این ترتیب سیستمی با توجه به ورود این ثروت به خزانه دولت، پدیده ای به نام رانت وارد مدینه می شود. تا سال ۱۳ هجرت، اگر غنیمتی هم بود به صورت مساوی تقسیم می شد، نویسنده ای به نام الکان دهلوی در کتاب حیات الصحابه توضیح دقیقی از این دگردیسی و تحولات داده است و می گوید وقتی خلیفه اول می خواست بیت المال را تقسیم کند می گفت برای من مجاهد و غیر مجاهد تفاوتی ندارد، فضل و امتیاز و ثواب آنها نزد خداوند است، این پول برای شکم آنهاست، فرقی ندارد مجاهد باشد یا قائد.
خلیفه دوم در سال ۱۵ هجرت فرمولی را برای توزیع غنائم تعریف کرد که این فرمول تا آخر بنی امیه باقی بود و آغاز فساد دولت اسلامی بود، فرمول از این قرار بود که سهم هر شهروند یا مسلمان مساوی با میزان نزدیکی نسبی به پیامبر، ضرب در سبقت در اسلام می شود. عمر خلیفه دوم مساله را فهمیده بود و بنابراین گفت حق تبدیل ثروت به سرمایه را ندارید اما می توانید از ثروت استفاده کنید جالب این که فرزندان اینها به فساد افتادند. در مقابل، خلیفه سوم، خصوصی سازی را آغاز کرد و سکه را تبدیل به زمین های زراعی کرد و تمام انفال کم کم به صحابه فروخته شد.
در این شرایط گسست ساختاری بین دولت و جامعه به وجود می آید و دولت به شدت امنیتی می شود و تلاش می کند خود را حفظ کند و برای حفظ خود ازهیچ اقدام خشنی پرهیز نمی کند. در این شرایط از لحاظ روانشناسی اجتماعی، در مدینه و مکه و جاهای دیگر، یک دوگانگی شکل گرفت، یعنی مردم مدینه و مکه و شام غرق ثروت هستند و جاهای دیگر دارد تبدیل به جوامع فرسوده می شود و در آن ها نوعی احساس پوچی شکل می گیرد.
جامعه ای که دچار ظلم ساختاری و فساد سیستماتیک شد و مصلحان در آن جامعه، صدایشان، خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچ کسی، ترمزی برای آن نمی تواند داشته باشد. امام حسین می بیند که جامعه در این شیب قرار گرفته است و لذا تلاش هایی را مأیوسانه آغاز می کند.
✍داود فیرحی، شهریور97
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 توجیه فقر و تبعیض با استفاده از آیات و روایات
برای شرکت در عزای ابا عبدالله رفته بودم مسجد محل. پس از نماز جماعت، سخنران محترم شروع به سخن کردند. ابتدا روایتی از امام صادق علیه السلام را خواندند که فرمود: ملعون است مومنی که چهل روز بر او بگذرد و بلایی بر سرش نیاید! سپس در توضیح این روایت، از سختیهای دنیا و کم و کسریهای آن برای مومن و لزوم صبر بر آنها گفتند. و اینکه دنیا جای آسایش نیست و حتی ثروتمندان نیز آرامش ندارند. و با ذکر چند روایت دیگر در باره شکر و رضای به ناملایمات، مردم را خاطرجمع کردند که اگر تنگناهایی در این دنیا دارید، در دنیای دیگر پاداش صبر بر آنها را می گیرید.
و در آخر با خواندن آیه ای از قرآن که کلید روزی بندگان در دست خداست و اوست که به هر که بخواهد زیاد و به هر که بخواهد کم می دهد! راه هر گونه اعتراضی را در خیال شنونده نسبت به برخورداری عده ای در جامعه و فقر عده ای دیگر بستند تا همه راضی باشد به خواست خداوند!
اینکه خداوند رزاق است و به هر کس بخواهد کم یا زیاد روزی می دهد و حتی اینکه صبر بر نداری پسندیده است حرفی نیست، با فرض معتبر بودن برخی روایات در این باب، استفاده از این روایات در شرایط کنونی، شائبه تئوریزه کردن فقر و گرفتاری مردم و سفارش آنها به صبر و تحمل و فرونشاندن فکر اعتراض به این شرایط سراپا تبعیض را دارد. اعتراض به حکومتی که با ناکارآمدی موجب فقر و بدبختی عده ای و شکم سیری عده دیگری شده است، و با ادعای حکمرانی علوی، رفتاری معاویه گونه دارد.
در کتاب "تویی به جای همه"، استاد سیدمهدی شجاعی مقایسه ای بین مختصات حکومت علوی و اموی دارند. ایشان در جایی از کتاب می نویسد: امیرالمومنین در چهارمین سال حکومتش وقتی به مردم گزارش کار می دهد می فرماید: "اکنون در تمام بلاد مسلمین هیچ فقیری وجود ندارد. هیچ کس محتاج آب و نان و مسکن نیست. مردم، مردمی که به نان جو محتاج بودند و از داشتنش دریغ می شدند و نان گندم را آرزویی دست نیافتنی می دیدند، اکنون همگی قوت غالبشان نان گندم است. همه مردم خانه و سرپناهی از آن خود دارند. هیچ کس بی خان و مان نیست. هیچ کس محتاج و مستاجر دیگری نیست."/ ص ۱۴۷
علی ع مردمش را توجیه نمی کرد که ای مردم! من فقط چهار سال فرصت داشتم و سه جنگ مهم را پشت سر گذاردم و نتوانستم رفاه شما را فراهم کنم. حالا صبر کنید که خداوند به شما اجر می دهد و فعلا چون یاران پیامبر شعب ابیطالب را تحمل کنید تا انشاالله به گشایش برسیم! بلکه حضرت با وجود تمام مشکلاتی که سردمداران زور و زر و تزویر برایش ایجاد کردند، خودش را موظف به تامین سه نیاز اساسی مردمش دیده و با وجود همه موانع، آنها را برایشان فراهم کرد.
اما حکمرانی ای با ادعای پیروی علی که این روزها با تمام قوا و سرمایه بیت المال به کمک عزاداران حسین بن علی آمده تا بگوید چقدر حکومتش علوی و حسینی است، به جز پرداختن به ظواهر دین، چه نسبتی با علی و حسین دارد؟ حکومتی که پس از چهل سال هنوز بسیاری از مردمش محتاج نان و آب و مسکن هستند چه ربطی با حاکمی چون علی دارد؟
چگونه می شود در حکومتی اسلامی و با نام علی قشر برگزیده و متنعمی باشند که از حقوق ویژه حکومتی برخوردارند و خانوادگی به آلاف و الوف رسیده اند و حتی برای درمانشان بیمارستانهای خودمان را قابل نمی دانند، و عده ای دیگر به خاک سیاه نشسته باشند؟
در حکومتی به نام علی و مرام معاویه، عده ای هم باید باشند برای توجیه این تناقضات، و خاموش کردن اعتراضات احتمالی، با این بیان که این تفاوتها خواست خداست و او به هر کس بخواهد بیشتر می دهد و به برخی هم کمتر! و آن کس که بر مصیبت ناداری صبر کند، جزایش را در آخرت تمام و کمال دریافت می کند!
فقط در حیرتم که آیا این آقایان که درس دین خوانده اند و سالها آیات و روایات را زیر و رو کرده اند، این سخن علی علیه السلام را ندیده اند که "خداوند از علما، عهد و پیمان گرفته که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند./نهج البلاغه، خطبه۳
و چگونه راضی می شوند به جای اینکه چون ابوذر، یار وفادار علی بر سر شکمبارگان و غارتگران بیت المال فریاد بزنند و حق محرومان را طلب کنند، مردم را به صبر و تحمل سختیهای زندگی سفارش نمایند؟
و چگونه رفتار روحانیون مدعی پیروی علی در برخورداری از مواهب حکومتی و رانتهای ویژه را توجیه می کنند، در حالی که اسوه عدالت، علی ع فرمود:"سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم و یا با غل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم، خوشتر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم، و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم."/ نهج البلاغه خ ۲۲۴
✍️فرشته مزینانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 گزاره هایی در ضرورت اصلاح رویکرد در مساله حجاب
1)گسترش ارزشها و فرهنگ در درجه اول برعهده شخصیتها و نهادهای مدنی مقبول جامعه است، نه دارندگان مشاغل و مسئولیت های حکومتی، مسأله حجاب نیز از این قاعده مستثنی نیست. فرهنگسازی دولتی و حاکمیتی امری شکست خورده است. چه شاهدی بهتر از تجربه ایران. بدتر اینکه حاکمیت حتی اگر فرهنگسازی را نیز به تبلیغات محیطی و سطحی تقلیل میدهد حجاب شرعی با توسل به قانون اجراپذیر نمی شود.
2)یکی از دغدغههای رسمی این است که اگر در برابر حجابِ سر یا بیحجابی متعارف کوتاه بیایند یک منکر و ناهنجاری ادامه خواهد یافت و به این موضوع ختم نمیشود. این دغدغه را نمیتوان نادیده گرفت، اما راهحل آن اصرار بر حجاب اجباری نیست. اتفاقاً ایستادگی در برابر خواستهای متعارف، موجب میشود که طرف مقابل فراتر از آن را نشانه رود. راهحل گفتگوی عمومی است که مرزها و خطوط قرمز عرفی و اجتماعی را همین نوع گفت و گوهای آزاد و تعاملات متعارف اجتماعی مردم تعیین کنند.
3)مشکل اصلی در مسأله حجاب این است که این امر برای حکومت تبدیل به امر هویتی و نمادین شده است، در حالی که نزد بسیاری از شهروندان و جامعه لزوماً چنین نیست. عدم رعایت حجاب برای بسیاری از زنان یک سبک زندگی است و چه بسا بسیاری از آنان باورمند به اسلام و بجاآورنده عبادات و مناسک اسلامی نیز باشند. پس در این چارچوب که یک طرف ماجرا آن را هویتی و سیاسی کند، مسأله به تقابل خواهد رسید و این نه به نفع جامعه است و نه به نفع حکومت و مردم.
4)همان طور که در سخنان رهبران انقلاب و مسئولان عالیرتبه در این چهل و چهار سال بارها گفته شده است، معیار اصلی برای بقای حکومت رأی و خواست مردم است، و حکومتی که بخواهد مستظهر به مردم باشد، نمیتواند بدون توجه به رأی و نظر مردم قانونگذاری کند. در خصوص اینکه گرایش افکار عمومی نسبت به الزام قانونی حجاب چیست، شواهد فراوانی وجود دارد. با وجود این اگر تصمیمگیرندگان اصلی در باره آن تردید دارند، میتوان با انجام پیمایشهای معتبر آن را دریافت و با رجوع به اطلاعات و دیدگاههای کارشناسانه در خصوص اصلاح قانون و تغییر رویهها و رویکردها نسبت به مسایل زنان و سایر مسایل و مشکلات جامعه اقدام به موقع به عمل آورد. در غیر این صورت پایههای مردمی حکومت روز به روز فرسودهتر میشود و شکاف مردم و حاکمیت به نقطههای بحرانی میرسد که هزینههایش برای جامعه ایران قابل پیشبینی نیست. در عین حال، در موضوعات دیگری که شناخت گرایش افکار عمومی و اجماع کارشناسی با چنین روشهایی ممکن نباشد یا شکاف اجتماعی در باره آنها زیاد باشد، توسل به رفراندومهای معتبر برای دریافت نظر اکثریت مردم و عمل براساس آن، رویه خردمندانه و متعارفی است که در قانون اساسی هم پیشبینی شده و هر حکومتی که بنیادهای مردمسالارانه و مصالح بلندمدت جامعه و حکومت برایش اهمیت داشته باشد، گریزی جز توسل به آن به هنگام ضرورت ندارد.
بنابراین راهکار پیشنهادی به همه نیروها و جریان ها اعم از حکومت یا منتقدان آن در وهله اول درک اصل تحولات جدید جامعه و ابعاد آن است و در وهله بعد بازنگری در سیاست ها و راهبردهای ناموفق در حوزهی حجاب و اصلاح آنها بر پایه آن فلسفه حقوقی است که منجر به وفاق اجتماعی و منع مواجهه گروههای گوناگون با یکدیگر شود. ما میتوانیم با فهم درست مبانی دینی و رعایت لوازم جمهوریت و التزام به حقوق و اخلاق و عرف اجتماعی، در کنار یکدیگر به صورت صلحآمیز زندگی کنیم. کافی است که تفاوت ها و حقوق اساسی یکدیگر را به رسمیت بشناسیم.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تحریم؛ درد مردم بدون دستاورد مهم سیاسی
مرکز مطالعات پیشرفتۀ بینالمللی دانشگاه جان هاپکینز پروژهای مطالعاتی را تحت عنوان «ایران تحت تحریمها» پیش میبرد و در این راستا اخیراً گزارشی با عنوان «درد مردم، بدون دستاورد مهم سیاسی» منتشر کرده است. گزارش را هادی کحالزاده؛ پژوهشگر مؤسسۀ کرون سنتر دانشگاه برندایز- آمریکا تهیه کرده است. رویکرد نظری غالب در اعمال تحریمهای بینالمللی این است که فشارهای اقتصادی خارجی میتواند به فشار سیاسی داخلی به نفع تحریمکنندگان تبدیل شود. کحالزاده در این گزارش با تحلیلی از وضعیت نظام رفاهی ایران تلاش کرده که این رویکرد را نقد کند و نشان دهد که تحریمها بیشتر گروههای آسیبپذیر جامعه را تحت فشار قرار داده و گروههای درون دولت نظیر کارکنان کشوری و لشکری و نهادهای وابسته به نوعی در مقابل تأثیر تحریمها تاحدی محافظت شدهاند. در این گزارش با مروری بر پیشینۀ تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران، تأثیر این تحریمها را بر تغییر شاخصهای قیمتی و سبد هزینۀ خانوارها، وضعیت بازار کار، و فقر بررسی شده است. یک وجه قابلاعتنای کار این است که پژوهشگر تأثیر تحریمها را در سه گروه جمعیتی شاغلان بخش عمومی، شاغلان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی، و شاغلان بخش غیررسمی و بیکاران بهطورجداگانه بررسی کرده است. برخی یافتههای گزارش را در ادامه میخوانید:
🔹در فاصلۀ ۲۰۱۴-۲۰۱۱ درحالیکه ۶ درصد شاغلان بخش عمومی زیر خط فقر بودهاند و در کل این دوره این عدد ثابت بوده، اما جمعیت زیر خط فقر شاغلان بخش غیررسمی از حدود ۲۶ درصد در سال ۲۰۱۱ به حدود ۳۱ درصد در سال ۲۰۱۴ رسیده است.
🔹در فاصلۀ ۲۰۲۰-۲۰۱۷ (دورۀ ترامپ) جمعیت زیر خط فقر شاغلان بخش عمومی از ۶ درصد به حدود ۱۰ درصد رسیده، و برای شاغلان بخش غیررسمی از حدود ۳۲ درصد به ۴۰ درصد رسیده است.
🔹در فاصلۀ ۲۰۲۰-۲۰۱۰ حدود ۷۰ درصد شاغلان بخش عمومی در طبقۀ متوسط قرار داشتهاند یعنی هزینۀ این خانوارها بین ۱.۵ تا ۵ برابر خط فقر بوده است. در بین شاغلان بخش غیررسمی حدود ۳۹ درصد در طبقۀ متوسط قرار داشتهاند.
🔹نظام رفاهی ایران بیش از آنکه نیازمحور باشد، امتیازمحور است و شاغلان بخش عمومی از محل منابع عمومی از حمایتهای رفاهی بیشتری نظیر بیمۀ تکمیلی درمان و بعضاً درمانگاههای اختصاصی، خانههای سازمانی، دسترسی به وام، تعاونیهای مصرف، بنهای خرید، تخفیفهای دورهای، و ... برخوردارند، و از این منظر نظام رفاهی در حمایت از گروههای آسیبپذیر ناتوان است.
لینک دسترسی به متن کامل گزارش
✍رضا امیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تحریم؛ فشار بر مردم و تخریب نهادها
محمدرضا فرزانگان (استاد اقتصاد دانشگاه ماربورگ- آلمان) اخیراً یادداشتی در Economics Observatory دربارۀ چالشهای اقتصادی پیش روی دولت در ایران نوشته است. فرزانگان در سالهای اخیر چندین مقاله دربارۀ تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران منتشر کرده است. او در این یادداشت ضمن مرور تأثیر تحریمها و کووید-۱۹ بر شاخصهای کلان اقتصادی، به بررسی روندهای بیکاری، فقر و نابرابری، نرخ ارز، و فساد پرداخته است. متن کامل یادداشت را علی ارومیهای و محمد پیری ترجمه کردهاند که میتوانید در سایت انگاره مطالعه کنید.
در ادامه بخشی از جمعبندی یادداشت را میخوانید:
🔹تنشها با غرب به دلیل مسائل مربوط به برنامۀ هستهای، حقوق بشر، و موضع دولت ایران در قبال جنگ روسیه و اوکراین در حال افزایش است. همچنین شایان ذکر است که رئیسی در انتخاباتی به قدرت رسید که کمترین میزان مشارکت را برای انتخابات ریاستجمهوری در تاریخ جمهوری اسلامی داشت و تنها ۴۸.۸ درصد از واجدین شرایط در آن شرکت کردند. در تهران، تنها ۲۶ درصد از واجدین شرایط رأیدادن در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۱ شرکت کردند. در ابتدا تصور بر این بود که دولت رئیسی بهراحتی و بهسرعت میتواند سیاستها را هماهنگ کند. اما به حاشیه راندن کارشناسان و تأخیر در به نتیجه رساندن مذاکرات با غرب برای نجات برجام، ناکارآمدی این دولت را برجسته کرده است.
🔹خاورمیانه نمیتواند ایران بیثبات را تحمل کند. نیاز فوری به بازسازی اعتماد به نهادهای رسمی کشور وجود دارد که تنها از خلال اصلاحات سیاسی و اجتماعی امکانپذیر است. این اصلاحات شامل کنترل فساد، بهبود آزادیهای اجتماعی و سیاسی و رفاه اقتصادی (مانند رسیدگی به مسئلۀ تورم و بیکاری جوانان) است. جامعۀ جهانی هم باید در صورت اصلاحات داخلی معنادار و پایدار در ایران، مشوّقهای اقتصادی قابلتوجهی ارائه دهد. افزایش انزوای اقتصادی در سطح بینالمللی، و بستن کانالهای دیپلماتیک و گفتوگو، تنها هزینههای دولت را برای افزایش سرکوب در داخل کاهش میدهد. خطرات امنیتی بالاتر برای دولت ایران میتواند پروژههای نظامیسازی کشور را (به ضرر بخشهای غیرنظامی) تقویت کند و به کیفیت نهادهای دموکراتیک آسیب بزند. زوال نهادهای دموکراتیک در مقابل، مخارج نظامی را افزایش میدهد. بنابراین، کار با ایران، و نه علیه ایران، برای رفاه اقتصادی و امنیت جامعۀ بینالمللی و خود ایران حیاتی است.
لینک دسترسی به متن اصلی یادداشت
لینک دسترسی به متن فارسی یادداشت
✍رضا امیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فقر غذایی
🎥در این ویدئو میبینیم در استانهای مختلف کشور، اوضاع فقر غذایی چگونه است.
وقتی از نرخ 57 درصدی فقر غذایی در کشور میگوییم، میدانیم که این نرخ در سراسر کشور یکسان نیست. حتی این عدد به معنای سوءتغذیه و فقر درآمدی هم نیست اما برای فهم وضعیت استانها مناسب است.
@ecoiran_webtv
@Kolbe_Andishe_Farhang
برنامه ماجرا حجت الاسلام قنبریان - شب تاسوعا ۱۴۰۲.mp3
33.6M
💠عاشورا؛ رویارویی دو اسلام
🎙حجت الاسلام قنبریان، برنامه ماجرا، شبکه چهار سیما، ۴مرداد۱۴۰۲
نشانه های بیرونی و تحلیل مضمونی رویارویی دواسلام:
- کرامت انسان/ استخفاف
- رضایت مردم/ استبداد
- عدالت و معیشت/ استضعاف
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠عاشورا یا انتخابات؛ مسئله کدام است؟
انباشت نارضایتیهای ناشی از ناکارآمدی منعکس در افزایش فقر و نابرابری، در کنار ناسازگاریهای فزاینده فرهنگی، منجر به اعتراضات آغشته به اغتشاشات متنوعی در ایران از جمله در سال ۱۴۰۱ شده است.
رویکرد نامسئولانه در مواجهه با این اعتراضات با رویههای چون ناپاسخگویی و عدم جبران اشتباهات، در کنار موجسواری رسانههای معارض و سوءاستفاده طبیعی نظام سلطه، خیزش و اعتراض را به سمت و سوی شورش و اغتشاش میکشاند.
در ادامه با ایجاد تنش و برخوردهای سخت و غیرروامدارانه، فاصله و شکاف اجتماعیای که خود ریشه اولیه مسئله بوده، تشدید شده و تعمیق یافته و تبعات متعددی بر جای میگذارد.
در این شرایط، طیف محافظهکار مسلط، در تداوم ثباتخواهی حین وقوع واقعه و به محض بازیابی آرامش گذشته به واسطه جمع شدن امنیتی مسئله، مسیر قدرتمحوری پیشین خود را از سر گرفته و به جای نگرانی و چارهاندیشی پیرامون ریشهها، پیامدها و راهحلهای بنیادین مسئله در ساحات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و البته جهانبینی و سبک و معنای زندگی، دلنگران تبعات سیاسی جناحی رویداد میشود.
برای نمونه پس از وقایعی مانند خیزش منتهی به شورش ۱۴۰۱، که جهش موج و روند بیحجابی و بدحجابی و سایر شاخوبرگهای اخلاقی و رفتاری آن، تنها تبعات اولیه و ملموس مواجهه قهرآمیز جامعه و حاکمیت هستند،
سیاستگذار و سیاستمدار جمهوری اسلامی به جای نگرانی از شکاف طبقاتی و اقتصادی از یک سو و بالتبع؛ شکاف هویتی و فرهنگی از سوی دیگر و در نتیجه افول مضاعف اعتماد اجتماعی و تعمیق شکاف چندبعدی جامعه و حاکمیت، و در نهایت پیامدهایی چون تسریع دینگریزی و دینستیزی از جمله با کاهش حضور در مناسکی چون عزاداریهای محرم،
با خودفریبی خیالبافانه بر انکار این وقایع و حقایق انکارناپذیر اصرار ورزیده و در پیدا و پنهان، دلواپس احتمال کاهش حضور مردم در انتخابات به نفع جناح مطبوع خود میشود.
در میانه این بحران عصیانبرانگیز که قاطبه جبهه فرهنگی انقلاب! بر حاشیهبازیهای فلان مداحسلبریتی و موشکافی کم و کیف مواجهه با عزاداران بیحجاب و بدحجاب متمرکز شدهاند، و در فقدان یک نظام رصد و وضعیتشناسی مستقل و معقول و عمیق، و حداقل بر اساس مشاهدات و گفتوگوها و پرسوجوهای ناقص ما، خطاب به مسئولان و دلسوزان، صریح و مختصر باید گفت:
به تصاویر هوایی هیئتهای بزرگ کلانشهرهایی چون تهران، مشغول و مغرور نشویم، کاهش حضور و نقشآفرینی مردم در محرم ۱۴۰۲، به ویژه در هیئات مردمی محلی، روستایی و شهری، و احساس و اقرار به این کاهش توسط خود مردم، کاملا محسوس و معنادار و هشدارآمیز است. گوش شنوایی اگر نیست، باید آماده بیدارباشهای ناشنیدنی باشیم..
مسئله، روند کاهشی دینداری از جمله بعد مناسکی و شرکت در مراسمات محرم، در حداقل دو دهه اخیر ایران است که باید پذیرفته، فهم، تحلیل و حل شود. این نگاه، نافی افزایش طبیعی احتمالی نسبت به ایام کرونا، افزایش کلی نسبت به پیش از انقلاب و حتی افزایش احتمالی کنونی در جهان و کشورهای اسلامی نیست.
ضمنا برخی از افراد مذهبی و انقلابی که خود در محافل و مجالس حامی نظام زیست و تنفس میکنند، احیانا امسال شاهد افزایش کمّی و کیفی برخی از خردهمراسمهای محلی به ویژه در مساجد و مراکز بسیج و... بودهاند و این امر ممکن است امر را بر آنان مشتبه کند! در حالی که فارغ از جابهجاییهای جمعیتی و ذهنیت جهتدار و احتمال مقایسه ناقص با ایام کرونا، این پدیده غالبا حاصل اقداماتی واکنشی نسبت به وقایع ۱۴۰۱ و وضعیت روز است. بنابراین فارغ از کیفیت حضور و صرفا از حیث کمیّت، ملاحظه طیف متکثر مردم به ویژه اقشار مستقل و خودجوش و همچنین در حاشیه و البته بازه زمانی بیست یا ده ساله اخیر، ضروری میباشد.
نکته پایانی اینکه در محرم امسال، پدیدهای که بیش از پیش نظر برخی را به خود جلب کرده، حضور ظاهرا متفاوت نسل جدید در متن و حاشیه مراسمات بوده است. یک مسئله در این زمینه مغفول و کمرنگ به نظر میرسد؛ خیابان! نسل جدید و به بیان دقیقتر، بخش معتدل یا خاکستری طیف شبهسکولار عرفمحوری که در نسلهای مختلف وجود دارد، نیازمند و مایل به حضور و ظهور و بروز و کنش و زیست در عرصه عمومی از جمله خیابان است؛ چه عزاداری محرم ۱۴۰۲ باشد چه اعتراضات پاییزی ۱۴۰۱!
✍کیوان سلیمانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
قرارینو19-19 تیر 1402.pdf
1.26M
💠فرآیند حل مساله حجاب با اصول انقلاب اسلامی
✍حجت الاسلام محسن قنبریان
مطالعه این فایل را به فعالان عرصه حجاب و عفاف توصیه می کنیم
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نابرابری ریشه اصلی دوقطبی اجتماعی است
✍گفتوگوی نسیم آنلاین با حجتالاسلام مجتبی نامخواه درباره سیاستگذاری فرهنگی، وحدت و هویت ملی و ایدههای انقلابی.
🔹از نظر نامخواه، وجود دوقطبی اجتماعی از ایران غیرقابل انکار است، اما ریشۀ آن نابرابریهای عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
🔹وجود دو قطبی و حد بالایی از قطبیدگی در جامعه ما غیرقابل انکار است.
🔹دوقطبی فرهنگی است ولی این قطبیدگیها زمینههایی اجتماعی دارد؛ زمینهای از اختصاص یا توزیع ثروت که در شکلدادن به فرهنگ متأثر است و فقط برساخت رسانهای نیست.
🔹ما با دوگانههایی مواجهیم که سیاسی هست اما اجتماعی نیست. همه ابعاد جامعه سیاستزده شده است به این خاطر که سیاست، اجتماعی تفسیر نمیشود.
🔹عقبماندگی در عدالت بستر کاهش همبستگی است.
سیاستهای فرهنگی از جامعه فاصله گرفته است. فضیلت عمومی مبنای سیاست است.
🔹برای دور زدن برحان نانمایندگی و نابرابری، برای دور زدن ایده جمهوری اسلامی تلاش میشود اما این یک تلاش موفق نیست.
گمان میکنند جامعه موجود ابله و سفیه است که تحت تأثیر رسانههاست.
🔗متن گفتگو
http://tabagheh3.ir/post/615
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠فساد، نارضایتی و عقب ماندگی
🔹از زمان شکل گیری دولت در طول تاریخ تاکنون، همواره فساد مالی دولتمردان یکی از مسائل اساسی بوده است. کائوتيلا يکي از کارگزاران ايالتهاي شمالي هند در بيش از دو هزار سال پيش مينويسد: «همانگونه که نميتوان از چشيدن مزۀ عسل يا زهري که بر نوک زبان نشسته است چشم پوشيد؛ براي کسي که با پولهاي دولت سر و کار دارد نیز ممکن نيست که حداقل مزمزهاي از اين ثروت نکند.» بنابراین چگونگی مهار و یا کاهش فساد مالی نیز همواره مورد توجه بوده است.
🔹 فساد مالی معمولا از طریق اختلاس، رانت، رشوه، قاچاق و به طور کلی هر جایی که پای پول وسط بیاید رخ می دهد. از این رو در نظام های بانکی، شرکت های دولتی و خصولتی، بورس، گمرک و قوانین مافیایی می تواند رخ دهد. این تصور که فساد تنها وجهۀ غیرقانونی دارد اشتباه است زیرا باندهای مافیایی چنانچه در تجارب کشورهای مختلف نیز منعکس است با نفوذ در نهادهای قانونی به ریل گذاری هایی می پردازند که منافع آن به جیب گروههای خاص می رود.
🔹 خوشبختانه تحلیل ابعاد فساد مالی در دوران جدید را می توان در مطالعات علمی تجربی دنبال کرد. یکی از جنبه های آن تاثیر فساد حکومتی بر نارضایتی عمومی است. فساد مالی به دلیل آثاری که در جامعه می گذارد از چشم مردم دور نمی ماند. زیرا که نتیجۀ آن نابرابری ناموجه و فقر گروههای زیادی از مردم خواهد بود. این امر موجب گسترۀ نارضایتی عمومی و شکاف دولت ـ ملت می گردد و هر گاه تنگناهای معیشتی و نارضایتی از سطحی بگذرد، بستر شورش و انقلاب فراهم شده است. کرین برینتون در کتاب کالبدشکافی چهار انقلاب، فساد مالی در حکومت را یکی از چهار عامـل مـؤثر در بـروز چهار انقلاب تأثیرگذار جهان یعنی روسیه، انگلستان، آمریکا و فرانسه دانسته است.
نارضایتی ها و شورشهای اجتماعی و انقلابات و یا فروپاشی به تداوم توسعه نیافتگی می انجامد. این موضوع در سال 1997 در اجلاس سازمان ملل مطرح شد. در این اجلاس که بسیاری از مقامات عالیرتبه دولتی و بازرگانان بین المللی شرکت داشتند، مهمترين مانع توسعۀ کشورهاي در حال توسعه را فساد اقتصادی برشمرده است. و به همين دليل مواجهۀ با فساد به عنوان يک مسئله اساسي در آنجا طرح شد. آرتور لوئيس برنده جايزه نوبل نیز معتقد است که تا وقتي کشورهاي در حال توسعه يک يا دو برنامه را به اصلاح ساختارهاي دولت، سالم سازي و کارا کردن آن اقدام نکنند، آنها رنگ توسعه را نخواهند ديد.
🔹اکنون که در دهه محرم به سر می بریم و یاد بزرگ آزادمرد جهان، حسین بن علی بر هر کوی و برزن است، خوب است که به این پرسش اساسی توجه کنیم که چرا مردم کوفه از امام حسین برای قیام علیه حکومت یزید دعوت کردند. در نگاه نخست ممکن است به نظر رسد که چون حکومت معاویه بر علیه فرائض دینی اقدام کرده است و مانع نماز و روزه و دیگر مناسک می شد، مردم آزرده خاطر شده اند. اما ایراد آنان به معاویه این نبود که نماز نمی خواند و ظواهر دینی را رعایت نمی کرد. مسعودی نقل می کند که معاویه در ابتدای روز، بخشی از قرآن را تلاوت می کرد سپس چهار رکعت نماز می خواند. به مسجد می رفت و امام جماعت و جمعه نیز بود. در ایام حکومتش نیز حداقل دو بار حج رفت. ( مروج الذهب، 29) نامه بزرگان کوفه به سیدالشهداء نشان می دهد که علل نارضایتی مردم و تقاضای شورش علیه حکومت، چپاول اموال عمومی، رانت خواری، کنار گذاردن صالحان و شایستگان و پست گرفتن ناشایستگان بوده است. ابن ابی الحدید نیز در روایتی از رسول خدا دو نکته مهم کلیدی در مورد حکومت بنی امیه بیان می کند این شجره ملعونه به هنگام قدرت دو ویژگی دارند. اول اینکه مردم را به بردگی می گیرند و ارادۀ خود را بر آنان تحمیل می کنند و دوم اینکه فساد مالی گسترده دارند و به اموال عمومی چنگ می اندزند. ( شرح ابن ابی الحدید، 9 / 145) اینها همه به دلیل فقدان شایسته سالاری، شفافیت، نظارت و کنترل است.
✍️ محمدرضا یوسفی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تحکیم تبریز نه، شاخهٔ دانشجویی شورای ائتلاف «هرگز»!
به سبب نامه حمایتآمیزی که درخصوص پروژه حذف تحکیم تبریز صادر شد، سخن گفتن پیرامون ابعاد این پروژه برای چون منی دشوار شد. من هیچ نسبتی با گفتار شورش براندازِ زنزندگیآزادی و عدالتخواهی پروژهبگیر و پستمدرنیسم زدهٔ دههٔ ۹۰ی «زیباکلام-اشتری-دخانچی» ندارم و بهنظر هر چه در خصوص پروژه مذکور بنویسم، در پازل آن حمایت و دایره امضاکنندگان آن تعریف خواهد شد. حتی مجال توضیح انتقاداتم به انجمن تحکیم تبریز هم فراهم نیست. پس توضیح مفصل در این خصوص را به محافل دانشجویی موکول میکنم که امکان طرح و تفصیل ابعاد ماجرا ممکن باشد. اما اجمالاً اندک مخاطبان فعال دانشجویی این کانال را به تأمل پیرامون آنچه دفتر موسوم به «انجمن اسلامی حکمت علامه» در بیانیهاش ذکر کرده دعوت میکنم و از دریچهٔ این دعوت چند نکته به رفقای عزیزم در جریان دانشجویی و عزیزانمان در دانشگاه علامه عرض میکنم:
در پروژهٔ اخیر مشخصاً با یک تسویهحساب سیاسیِ داخلی مواجه هستیم که پشتپردهٔ آن فرد و نهادِ قابل پیشبینی و معینی است! این «فرد» که عضو شورای ائتلاف میباشد خود را قیّم جریان دانشجویی آن اتحادیه مخصوصاً دانشگاه امیرکبیر و بهتازگی دانشگاه علامه معرفی میکند و علاوه بر ایفای نقش پدرخواندگی بر دانشجویان این اتحادیه و دانشگاههای مذکور، شبکهسازی وسیعی در سطح مدیران وزارت علوم و دانشگاهها نیز نموده است تا هر پروژهای برای تسویهحساب سریعاً در زمین واقعیت بنشیند. عینِ این تسویهحساب سال گذشته بر تشکلی دیگر در دانشگاه امیرکبیر گذشت که اخیراً رگوریشههای حضور و تصمیم این پدرخوانده نیز افشاء شده است. پس اساساً با یک امر تکراری در جنبشهای سیاسی-اجتماعی مواجهیم؛ تسویهحساب داخلی در مقیاس ملّی! پدرخواندگان اتحادیهای که اکنون در فلان نهاد و وزارتخانه و سازمان و مجموعه مستقرند، تصمیم به حذف دفتری از دفاتر خویش گرفته و یک نفر را هم مامور به تحقق این هدف نمودهاند.
در میان رفتوبرگشتهایی که بین تحکیم تبریز و بازیگران این صحنه در جریان بود، دفتر انجمن اسلامی حکمت علامه طی بیانیهای عجیب اقدام به فحّاشی علیه تحکیم تبریز نمود که متن آن در کانال این مجموعه هنوز موجود است. من این بیانیه را «مانیفست شاخهٔ دانشجویی شورای ائتلاف» جهت تعیین تکلیف با هر جریان دانشجویی غیرِ مطیعی میدانم که بناست در صحنهٔ سیاسی ماههای پیش روی کشور «حاضر» باشد. سال پیش رو سال انتخابات است و بالطبع پدرخواندگان حساستر از پیش نگرانِ عدمِ همیاریهای پیش روی فرزندخواندگان خویش هستند. نکتهٔ جالب این قصه آنجاست که چنین بیانیهای با چنان لحنی را حتی ارگان رسمی اتحادیه کشوری تحکیم هم صادر نکرده و این سخنان از زبان دفتری تازهتأسیس در دانشگاه علامه صادر شده است.
دانشگاه علامه بهلحاظ تهدیدات سیاسی-دانشجویی بین دانشگاههای کشور بین سه دانشگاه اول قرار میگیرد. البته این موضوع دلایل مشخصی دارد: الف/عقبهٔ تاریخی این دانشگاه. ب/بازیگران رادیکال دانشجوی کنونی حاضر در کفِ دانشگاه. پ/زمین بِکر مدیریتی و فقدان رقابت تشکیلاتی بین تشکلها و امکان حضور بیرونی در این دانشگاه. به همین سبب از سال ۹۵ جریانهای اسم و رسمدار بیرون دانشگاه علامهای که ردّ پایی اساسی و جدّی در امتداد سیستم سیاسی «پایداری» یا «اصولگرایی» معنا داشتند، اقدام به تشکیلاتسازی در دانشگاه علامه جهت «کنترل» جریان دانشجویی دانشگاه نمودند. فیالمثل در سال ۹۷ «همان فرد» که اینروزها خود را یکی از پدرخواندههای دفتر تحکیم و دانشگاه امیرکبیر و علامه و... میداند، چند ماهی به دفتر نهاد رهبری دانشگاه مأمور گشت و در همان دوره هم به لطایفالحیلی مجوز تاسیس دفتر «انجمن اسلامی حکمت» را از شورای فرهنگی دانشگاه أخذ کرد. دو ماه پیش نیز، تحویل یک دفتر از دانشگاه را با حضور معاونین، مسئولین دانشگاه و پدرخواندگان و غیره جشن گرفتند و گرامی داشتند. تصاویر این جنبش نیز در کانال آن مجموعه موجود است!
بیانیه شاخه دانشجویی شورای ائتلاف در دانشگاه علامه فارغ از اینکه بهقلم چه کسی نگاشته شده که آن هم قابل پیشبینی است- توسط دفتر و افرادی نشر پیدا کرده که «ناکامان فعالیت تشکیلاتی-دانشجویی»اند و به دلایل قابل بحثی خود را در دامان «پروژهٔ سیاسی پدرخواندگان» جا کردهاند. دانشجویانی که باید عمر را وقف کسب اصالت سیاسی و تشکیلاتی در صحنه میکردند، اکنون شدهاند بازیچهٔ دست یک فرد یا افرادی که پروژه سیاسی خود را دارند و برای جنبش دانشجویی «برنامهٔ کنترل»طراحی میکنند!
میپذیرم که مشخصاً نباید تحکیم تبریز بود، اما یقیناً شاخه دانشجویی شورای ائتلاف و یا پایداری در مرکز، خطرناکتر از آن مجموعه است! صحنه را درست باید شناخت و آن را دست گرفت. بازیچهٔ هیچ کس وناکسی نباید شد!
✍امین حیدرلو
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ویدئوها، سرنوشت ما را میسازند
🔻از ویدئوی مرگ ندا آقاسلطان تا مهسا امینی
🔹یکی از عوامل مهم و موثر در وقایع سال ۱۴۰۱ و شبهجنبشی که با شعار زن، زندگی و آزادی شکل گرفت، پدیده فراواقعیت بود که توسط رسانهشبکه(انسانی) به روایتی قابل پذیرش برای عموم تبدیل شد.
🔹در ایجاد فراواقعیت؛ ویدئوهای کوتاه، اصلیترین نقش را داشتند و بعد از آن متنهای کوتاه برای توضیح ویدئوها موثر واقع شدند!
این پدیده در سال ۸۸ برای اولین بار در جامعه ما بروز کرد و با ویدئوی لحظه کشته شدن ندا آقاسلطان، آشوبهای سال ۱۳۸۸ وارد فاز جدیدی شد. ویدئویی که بسیاری معتقدند به دلایل و شواهد متعدد، طراحی و ساخته شد و دختری بیگناه در جریان آن پروژه کشته شد تا خونش، آتش آشوب را شعلهور کند.
🔹حالا که چندین ماه از وقایع مهر ۱۴۰۱ فاصله گرفتیم و از هیجان آن روزها کاسته شده، میشود خاطرات مان را با آرامش بیشتری مرور کنیم و بارها بپرسیم که واقعا چه اتفاقی افتاد؟
🔹اغلب ما در پاسخ به این سوال که چه اتفاقی افتاد؟ یک خط داستان داریم که از تعدادی ویدئو در کنار هم خلق شده است.
اگر یادتان باشد ویدئوی اول روز سهشنبه ۲۸ تیرماه ذهن همه را درگیر کرد. مادری که نگران دختر مریضش بود و جلوی ون گشت ارشاد ایستاده بود.
بعد ویدئوی یک فرد روحانی که در واگن قسمت زنان مترو نشسته بود و به شکلی وقیحانه تذکر حجاب به خانمی که معترض حضور ایشان در قسمت زنان بود، میداد و چند ویدئوی دیگر تا ویدئوی مهم مهسا در مرکز مقر پلیس در خیابان وزرای تهران!
🔹باز بعد از آن هم ویدئوها بودند که ذهینتساز شدند، مثل ویدئویی که رامبد جوان از هل دادن دختر خانمی که گوشه پارکی نشسته بود توسط نیروی انتظامی منشتر کرد که دختر با صورت زمین میخورد و خون هر مخاطبی را به جوش میآورد. یا ویدئوی کتک زدن با باتوم یک خانم توسط لباس شخصی با هیکل درشت در گوشه یک دیوار و جلوی چشم دهها مامور یگان ویژه!
🔹خلاصه اینکه داستان ذهنی اغلب ما تقریباً تعدادی ویدئوست که کنار هم چیدهایم. مثلاً برای طرفداران انقلاب و نظام، همه چیز با ویدیوی آتش زدن مامور پلیس عوض شد و همه چیز برای آنها تغییر کرد و یا ویدئوی کشیدن چادر از سر زن میانسال توسط چند مرد مخالف نظام و حجاب. در نهایت هم ویدیوی شهادت عجیب آرمان علی وردی و روحالله عجمیان همه چیز را دگرگون کرد.
🔹پس ویدیوها مهم هستند، چون در ترکیب با متن و صوت های توضیحی، روایت غالب را میسازند و مشخص نیست چقدر این روایت با واقعیت تطابق دارد. اما مهم این است که ذهنها این خط روایتها را میپذیرند و بر اساس آن رفتار میکنند!
🔹حالا و با نزدیک شدن به شهریور و سالگرد وقایع سال گذشته، باز شاهد یک خط روایت جدید هستیم که باز با تعدادی ویدئو در حال شکلگیری است.
ویدئوها دو دسته هستند. دسته اول درباره مردم است و دسته دوم درباره حاکمیت.
🔹ویدئوهای درباره مردم در حال نشاندادن این است که مردم به جان هم افتادهاند و حتی اینکه کدام طرف حق و کدام طرف ناحق است هم دیگر مهم نیست. مهم این است که مردم در حال درگیری و دریدن یکدیگر در مسئله حجاب هستند (مثل ویدئوی زنی که با لباس خاص جلوی موکب با یک آقا درگیر شد و یا ویدئوی کتک زدن زن چادری در نارنجستان شیراز)
ویدئوهای مربوط به حاکمیت هم قصد دارد حجم دو رویی و بیخیالی حاکمیت نسبت به این احوالات مردم و مشغول بودن به رفتارهای پلید مسئولین را نشان بدهد که مهمترین آن ویدئوی مدیرکل ارشاد گیلان و ویدیوی چتهای مسئول ستاد امر به معروف گیلان است که در نوع خود خاص و عجیب بودهاند.
زمان ویدیوها مربوط به الان نیست و یکی از ویدئوها قطعا مربوط به ده ماه پیش است اما الان منتشر میشود تا در کنار ویدیوهای دیگر کارکرد ویژه داشته باشد.
🔹کلام آخر؛ از ترکیب این موارد، خطی که ذهنیت ما را شکل میدهد این است که مردم ایران آگاه باشید، با حجاب و بیحجاب و انقلابی و برانداز، همگی سر کار هستید و در شرایطی که بابت مسئله پوشش و حجاب وحشیانه به هم حمله میکنید، مسئولان نظام در حال امور دیگری هستند که به هیچ شکلی قابل توجیه نیست!
🔹این خط روایت در شرایطی در حال شکلگیری است که اوضاع ایران به لحاظ داخلی در سال جدید کمی بهبود یافته و روابط منطقهای و بینالمللی دولت ایران متفاوت شده و به عبارت دیگر اوضاع حداقل در شرایط بحرانی رو به زوال نیست.
اما این خط روایتها همگی در پروژه بزرگ «یاس اجتماعی ایرانیان» جای میگیرد که از حوالی سال ۱۳۷۰ و پس از شکست در جنگ نظامی تمام عیار علیه ملت ایران باجدیت شروع شده و همچنان ادامه دارد. بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد.
✍محسن دنیوی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سرکه ریختیم... شراب شد
🔻نگاهی به داستان شیخ فضل الله و علمای مشروطه خواه
... پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان و عزل محمدعلیشاه، زمان برخورد با شیخ شهید فرا رسیده بود. او که پیش از این با انواع تهمتها خصوصاً استبدادگرایی و عوامفریبی، تخریب شده بود، باید جور مخالفتهای چندساله خویش با سفارت انگلستان و روشنفکران مشروطهخواه را میچشید. این واقعه آن قدر محتمل به نظر میرسید که میرزای نائينی برای نجات دادن شیخ فضلالله به آخوند خراسانی میگوید: خبرهای ناگواری که درباره شیخ نوری میرسد، نشانه آن است که زندگی او در خطر است.
و آخوند خراسانی و ملاعبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی، تلگرافی حاوی ضرورت حفظ امنیت جان شیخ به تهران فرستادند. اما پس از قرائت آن در مجلس عالی انقلاب، تصمیم بر این شد که پس از اعدام شیخ، منتشر شود و البته هیچگاه نیز منتشر نشد!
تناقضات رفتاری مشروطهخواهان با شعارهایشان به حدّی بود که شیخ شهید در دادگاه صوری محاکمه خویش خطاب به شیخ ابراهیم زنجانی – دادستان مشروطه – میگوید: «با محمدعلی شاه چه کردید؟ او رأس استبداد بود. در ظاهر هم که مشروطه، مخالف استبداد است. چطور به او امان دادید تا از ایران خارج شود و تمام قتل و غارتهای او را بیملاحظه ندیده گرفتید؟ مقدّری هم تعیین کردهاید تا سالیانه صد هزار تومان بر او بفرستید. آیا این همان حرفی نیست که ما از اول میزدیم: مشروطهای که در سفارت انگلستان به عمل بیاید، عاقبتی جز این دارد؟ با عینالدوله چه کردید به خاطر معاونت در کشتار و ظلم بی حدّ به مردم؟ ... بهتر است به او یک پُست وزارت هم بدهید! با لیاخوف چه کردید؟ دیگر مجلس را که من به توپ نبستم ... مشروطهای که با پناه بردن به اجنبی پیش برود، پیروزیاش را هم مستبدین جشن میگیرند».
اعدام شیخ، سرآغازی شد بر نقاب افکنی سران مشروطه و اقدامات صریحتر آنان در ضدّیت با دین. در واقع، جدال سنگین مجتهد بیدار و بصیر تهران با غربزدگان دو رو و متظاهر، سرانجام با پیروزی اینان پایان یافت و به قول جلال آل احمد، نعش آن بزرگوار بر سر دار، پرچمیبود به علامت استيلاي غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر سر بام این مملکت...
... میرزای نائینی هم کتاب تنبیه الامّه و تنزیه الملّه[مشهورترین رساله درباره مبانی فکری و ابعاد گوناگون حکومت مشروطه، بر اساس نگرش شیعی، و به زبان فارسی] را جمعآوری کرد و تا پایان عمر نامیاز آن به میان نیاورد. حتی پس از مرجعیّت، برای بهدست آوردن یک نسخه از کتاب، یک لیره نقره میبخشید و آنگاه که در مورد مشروطیت و این کتاب از او پرسیدند، به درگاه الهی استغفار نمود.
حتی سید محمد طباطبایی در توجیه سوابق خویش گفت: ما مشروطیت را که خودمان ندیده بودیم، ولی آنچه شنیده بودیم و آنهایی که ممالک مشروطه را دیده بودند به ما گفتند مشروطیت، موجب امنیت و آبادی ممالک است. ما هم شوق و عشقی حاصل نموده تا ترتیب مشروطیت را در این مملکت برقرار نمودیم. خود او بعد از این وقایع میگفت: سرکه ریختیم، شراب شد!
آخوند خراسانی هم پس از اشغال نظامیانگلستان، تصمیم به مداخله مستقیم در امور ایران گرفت و با تدارک جمعیتی آماده جهاد، عزم ایران کرد که به صورت مشکوکی در شب حرکت درگذشت! میرزای نائینی، اصلاح مشروطه و مبارزه با اشغالگران را به عنوان دو هدف آخوند از عزیمت به تهران، ذکرکرده است. و بدین ترتیب عاقبت مشروطه با هدايت انگليس و فضاحت روشنفكران مشروطه، به کودتای رضاخانی پیوند خورد.
✍مهدی همازاده، مجله راه شماره 18 - 19
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فشار لابیهای قدرت و جریانهای سیاسی
🎥 تخلفات وزیر صمت تازه از راه رسیده در موضوع انتخاب غیرقانونی سلاحورزی
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠گناه مسئولان سنگینتر از گناه مردم!
🎥رهبر انقلاب ۸۴/۸/۸(بخش اول)
سه جور #گناه وجود دارد و سه گونه #استغفار:
1️⃣ گناهی که فقط ظلم به نفس است. فرد مرتکب میشود و اثر مستقیمش هم به خود او برمیگردد؛
این نوع گناه استغفارش به این است که انسان صادقانه از خدای متعال آمرزش بخواهد؛
2️⃣ گناهی که فرد مرتکب میشود، اما اثر مستقیم آن به مردم و به دیگری میرسد. این گناه، ظلم به نفس هم هست؛ اما چون تعدی و تجاوز به دیگران است، دشواری کار آن بیشتر است و علاج آن هم سختتر است؛ از قبیل ظلم، غصب، پایمال کردن حقوق مردم، پایمال کردن حقوق عمومی انسانها.
این گناه بیشتر متعلق میشود به حکومتها؛ مدیران؛ سیاستمداران؛ و آنهایی که یک کلمه حرفشان، یک امضایشان، یک عزلشان، یک نصبشان میتواند خانوادههایی و گاهی ملتی را تحت تأثیر قرار دهد.
این نوع گناه مسألهاش فقط با استغفار حل نمیشود؛ انسان باید آن را درست کند. مقولهی اصلاح کردن و درست کردن و مشکلات را برطرف کردن، اینجا پیش میآید.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سکوت در برابر اعدام شیخ فضلالله، گناه جمعی ملت بود!
🎥رهبر انقلاب ۸۴/۸/۸(بخش دوم)
3️⃣گناهان جمعی ملتهاست.
یک ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت میکند و هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهد؛شاید این سنگینترین گناه باشد؛ این همان «ان اللَّه لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» است؛ این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعتها و ملتهای گنهکار مسلط میکند.
ملتی که در تهران ایستادند تا مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلالله نوری را بکشند بالای دار و دم نزدند،چوبش را خوردند.
«واتقوا فتنة لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصة»؛گاهی مجازات فقط شامل افرادی که مرتکب گناهی شدند،نمیشود؛مجازات عمومی است؛چون حرکت عمومی بوده؛ولو همهی افراد در آن شرکت مستقیم نداشتند.
همین ملت آن روزی که به خیابانها آمدند و سینهشان را مقابل تانکهای محمدرضا پهلوی سپر کردند و از مرگ نترسیدند؛یعنی سکوت گناهآلود پنجاه ساله را تغییر دادند، خدای متعال پاداش آنها را داد؛حکومت ظلم ساقط شد،حکومت مردمی سر کار آمد؛گناه نوع سوم،اینطور استغفار دارد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 یک ساعت اجرای عدالت، بهتر از هفتاد سال عبادت
«در سخنان و ایستارها، بر نفی لیبرال و لیبرالیسم تأکید می شود؛ و منظور لیبرالیسم فرهنگی است – بر حسب تصوّر- ، در صورتی که مشکل اصلی، و انقلاب شکن واقعی، لیبرال های اقتصادی اند، که با حضور و نفوذ آنان و تسلّطشان بر امور، مبارزه با لیبرالیسم فرهنگی – در صورتی که در تشخیص مصداق نیز اشتباهی نباشد – نه ممکن است و نه مُثمِرثَمَر.
ام الفساد همان لیبرالیسم اقتصادی است که – بناچار – زاینده لیبرالیسم فرهنگی نیز هست. چگونه ممکن است در جامعه ای لیبرالیسم اقتصادی باشد، و از لیبرالیسم فرهنگی پرهیز شود؟
قرآن کریم، مسئله قارون (مظهر لیبرالیسم اقتصادی) را با اهمیّت و ذکر خصلتها و ویژگی ها یاد می کند، تا خوب شناسانده شود؛ و پس از هشدار درباره طاغوت سیاسی (فرعون)، تنها به ذکر هامان (مظهر لیبرالیسم فرهنگی) بسنده نمی کند، بلکه قارون را نیز می شناساند، و درباره او بسختی و با تأکید هشدار می دهد، و زندگی تفاخرآمیز او را می نکوهد ... .
ما بر خلاف مشی قرآنی و انبیایی، همه ترس خود را (درباره تباه شدن انقلاب، و سقوط جامعه، و سرخوردن برخی از جوانان، و بر باد رفتن ایثارها، و افتادن فرصت به دست سودپرستان جانی)، به «لیبرالیسم فرهنگی» منحصر می کنیم، و توجهی که باید به لیبرالیسم اقتصادی(تکاثر و اِتراف) و خطر ویرانگر آن داشته باشیم نداریم، و جامعه را که زیان دیده از عملکرد آن است، هیچ از آن بیم نمی دهیم.
برای تبرّک و تنبّه حدیثی از پیامبراکرم(ص) نقل می کنم، و درک عظمت آن را، در ابعاد اجرای عدالت، و ساختن «جامعه قرآنی» و کمک به «رُشد انسانی» به خوانندگان گرامی و بیداردل وا میگذارم:
«عَدْلُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَبعینَ سَنَةٍ قیامٌ لَیلها وَ صِیامٌ نَهارها»
یک ساعت اجرای عدالت، بهتر است از هفتادسال عبادت، همه شب هایش نماز و همه روزهایش روزه ...»
✍️ استاد محمدرضا حکیمی
📚 جامعه سازی قرآنی، صفحه 186 و 187
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠فقر و تکاثر؛ ریشه آسیبهای اجتماعی
تعدى به حقوق مالى مردم در ميان گناهان اهميت خاصى دارد. آرى، هيچ جرم و گناهى بقدر تعدى به حقوق مردم، جامعه را فاسد نمىسازد، زيرا مهمترين چيزى كه جامعه انسانى را بر اساس خود پايدار مىدارد، اقتصاديات جامعه است كه خدا آن را مايه قوام اجتماعى قرار داده، و ما اگر انواع گناهان و جرائم و جنايات و تعديات و مظالم را دقيقا آمارگيرى كنيم و به جستجوى علت آن بپردازيم خواهيم ديد كه علت بروز تمامى آنها يكى از دو چيز است: يا فقر مفرطى است كه انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راهزنى، آدمكشى، گرانفروشى، كمفروشى، غصب و ساير تعديات وادار مىكند، و يا ثروت بیحساب است كه انسان را به اسراف و ولخرجى در خوردن، نوشيدن، پوشيدن، تهيه سكنى و همسر، و بى بند و بارى در شهوات، هتك حرمتها، شكستن قرقها و تجاوز در جان، مال و ناموس ديگران وا مىدارد.
و همه اين مفاسد كه از اين دو ناحيه ناشى مىشود هر يك به اندازه خود تاثير مستقيمى در اختلال نظام بشرى دارد، نظامى كه بايد حيازت اموال و جمعآورى ثروت و احكام مجعول براى تعديل جهات مملكت و جدا ساختن آن از خوردن مال به باطل را ضمانت كند، وقتى اين نظام مختل گردد و هر كس به خود حق دهد كه هر چه به دستش مىرسد تصاحب كند، و از هر راهى كه برايش ممكن باشد ثروت جمع نمايد قهرا سنخ فكرش چنين مىشود كه از هر راهى كه ممكن شد بايد مال جمعآورى كرد چه مشروع و چه نامشروع، و به هر وسيله شده بايد غريزه جنسى را اقناع و اشباع كرد چه مشروع و چه نامشروع، و هر چند به جاهاى باريك هم بكشد.
و پر واضح است كه وقتى كار بدينجا بكشد شيوع فساد و انحطاطهاى اخلاقى چه بلائى بر سر اجتماع بشرى درمىآورد، محيط انسانى را به صورت يك محيط حيوانى پستى در مىآورد كه جز شكم و شهوت هيچ همى در آن يافت نمىشود، و به هيچ سياست و تربيتى و با هيچ كلمه حكمتآميز و موعظهاى نمىشود افراد را كنترل نمود.
و شايد همين جهت باعث بوده كه در آيه مورد بحث از ميان همه گناهان تنها مساله اكل مال به باطل آن هم از ناحيه احبار و رهبان كه خود را مربى امت و مصلح اجتماع قلمداد مىكنند ذكر شود.
✍ علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد ۹، ص ۳۳۱
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نمیتوانیم از سوسیال دمکراسی عقبتر برویم
در مباحث اقتصادی طیفی از نظرات داریم که یک سرش «لیبرالیسم افراطی» و طرف دیگرش «سوسیالیسم اشتراکی» است. این دو هیچکدام در عمل محقق نشدهاند و در جهان هیچ سیستمی ادعای خلوص ندارد. نظامهای اقتصادی همهشان جایی در میانه طیف قرار میگیرند، منتها برخی به جانب راست (آزادی و سرمایهداری) تمایل دارند و برخی به طرف چپ (عدالت و تأمین اجتماعی). پرسش معمول این است که آیا میتوان این مفاهیم را کنار گذاشت؟
این اصطلاحات غالبا مدرن هستند یعنی بعد از انقلاب صنعتی که کار و روابط اقتصادی تغییر ماهیت داد استفاده میشوند. هر نظامی که اقتصادش از مرحله ماقبل مدرن گذشته باشد ناچار است برای اداره خودش الگویی را انتخاب کند که به یکی از این دو سر نزدیک است. مثلا اگر تصمیم بگیرد که به حقوق کارگران، فقرا و توده مردم بیشتر اهمیت بدهد «چپگرا» است و اگر به طرف آزادی سرمایه، ثروتاندوزی و تبعیض بیشتر برود «راستگرا» خواهد بود.
پس تکلیف اسلام چه میشود؟ آیا اسلام نسخه مستقل اقتصادی ندارد؟!
پاسخ این است که نزول اسلام پیش از شکل گرفتن این مفاهیم بوده و بستگی دارد چه تفسیری از دین ارائه بدهیم. متفکرین اسلامی بیشتر عدالت، رسیدگی به مستضعفین و پرهیز از تکاثر و اسراف را از اهداف اقتصادی اسلام میدانند. این اصول وقتی وارد دورۀ مدرن میشوند خود به خود در سمت الگوهای اجتماعگرا (سوسیالیستی) قرار میگیرند، نه الگوهای فردگرا (لیبرالیستی).
سوسیالیسم انواع متعددی دارد و متناسب با هر کشور و اقتصادی میتواند شکل متفاوتی پیدا کند. با این حال راستگرایان (که عدالتخواهی بزرگترین خطر برای منافعشان است) هر نوع چپگرایی را مساوی با کمونیسم و بیدینی میدانند! در دهه ابتدایی انقلاب چنین تهمتهایی حتی به امام خمینی (ره) هم زده میشد اما ایشان ابایی از این سخنان نداشت و متعهد به تأمین اجتماعی مردم بود. در واقع هیچ عدالتخواهی نیست که با این تهمتها آزار ندیده باشد.
اگر چپگرایی در اقتصاد تبدیل به ننگ و ابزار ترور شود اثری از عدالت باقی نخواهد ماند. پیامبران هم به خاطر حمایت از فقرا سرزنش میشدند پس سیاست دینی وقتی وارد اقتصاد میشود اساسا نمیتواند به منافع صاحبان ثروت اولویت بدهد. از تهمت التقاط هم نباید ترسید چه اینکه اگر «التقاط با چپ» بد باشد «التقاط با راست» بدتر است و اصولا راه گریزی وجود ندارد. آنکه چپگرایی را نفی میکند در حال تجویز راستگرایی و ریختن آب به آسیاب قارونها است.
اقتصاد اسلامی خواه ناخواه به الگویی نزدیک میشود که با عنوان «سوسیال دمکراسی» مورد توجه بسیاری از متخصصان اقتصادی قرار دارد. این الگو را در کشورهای اسکاندیناوی، سیاستهای کلان حزب کارگر انگلیس و سایر چپهای اروپا میتوان سراغ گرفت و آن را با مقتضیات جامعه و اقتصاد ایران متناسب کرد. عقبتر رفتن از مرز سوسیال دمکراسی به معنی تجویز راستگرایی و حراج کردن منافع مردم به سود طبقات برخوردار و صاحبان قدرت است.
الگو گرفتن از تجربههای اقتصادی به معنی پذیرفتن فرهنگ دیگران نیست. همانطور که قانون اساسی به سوسیالیسم و تمرکز دولتی متمایل بود و با تفسیر اصل ۴۴ به سمت سوسیال دمکراسی رفت اما هیچکدام خللی به ارزشهای سیاسی و فرهنگی وارد نکرد. منتها اگر در عمل قانون اساسی نقض شود و سیاستهای نئولیبرالیستی غلبه پیدا کنند دیگر نمیتوان نظام را متعهد به عدالت و منافع اجتماع دانست. محو چپگرایی از اقتصاد به معنی پشت کردن به انقلاب است.
امروز هیچ نظام راستگرایی پیدا نمیشود که تحت فشار سوسیالیسم وادار به پذیرفتن حداقل حقوق، حداکثر ساعات کار و خدماتی مثل آموزش و بهداشت و بیمه و بازنشستگی نشده باشد. مفهوم «دولت رفاه» را خود راستگراها برای تأمین اجتماعی مردم ابداع کردند تا جلوی پیشروی تفکر چپ را بگیرند. با این حال چپ حریف سرمایهداری نشد و اکنون فساد و غارتش مردم جهان و محیط زیست را تهدید میکند. ایران هم از این تهدید خطرناک مستثنی نیست.
کافی است نگاهی به ثروتهای ناشی از واردات و دلالی، بانکهای خصوصی، ظهور سرمایهداران رانتی، تبعیضهای وحشتبار درآمدی (مدیران، پزشکان، ورزشکاران، بازیگران) و توجه اندکی به شیوع فقر و فلاکت داشته باشیم تا بدانیم واگذاشتن عدالتخواهی و نفی چپگرایی در اقتصاد چه سرانجامی دارد.
✍مجید دارابی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا زوجهای فرانسوی دیر لباسشویی میخرند؟
ژان کلود کافمن استاد دانشگاه سوربن فرانسه در سال ۱۹۹۸ کتاب پرفروشی منتشر کرد به نام «لباسهای چرک: زوجها و ماشین لباسشوییشان». این کتاب حاصل مصاحبههای فراوان این جامعهشناس با زوجهای فرانسوی بود. کافمن معتقد است اینکه دو نفر تصمیم میگیرند تا «ماشین لباسشویی» بخرند، بیانگر تحول مهمی در زندگیشان است و نشان میدهد که ارتباطشان وارد مرحلهای جدید و جدی شده.
گویی خرید ماشین لباسشویی به معنای شکلگیری پیوند خانوادگی بین دو نفر است. در آن سالها مردان مجرد فرانسوی، معمولا لباسهای کثیفشان را یا در ماشینهای لباسشویی عمومی (در ساختمانهای بزرگ) میشستند و یا به خانه مادرشان میبردند تا شسته شود. با توجه به سبک زندگی جامعه اروپایی، کافمن معتقد است گفتنِ بله هنگام مراسم عروسی چیزی را در دو نفر تغییر نمیدهد؛ چون معمولا زوجها زندگی زیر یک سقف را قبل از این مراسم تجربه کردهاند. آنچه مهم است خرید یک ماشین لباسشویی است که مانند حلقه ازدواج، کارکردی سمبلیک دارد: «یک ماشین لباسشویی برای دو نفر».
(مرجع: دکتر فردین علیخواه)
🔻تحلیل راهبردی:
آنچه خواندیم نوشته دکتر فردین علیخواه، جامعهشناس معاصر است. البته او برای منظور دیگری این مقدمه را نوشته اما من وقتی آغاز نوشته او را خواندم دیگر ادامه را تا مدتی رها کردم. به فکر فرو رفتم، به این فکر که رابطه مردم و حکومت نیز شبیه به همین است؛ یک رابطه زوجی و دو طرفه است. زوجهای جوان فرانسوی وقتی مدتی با هم زندگی میکنند و سپس به هم اعتماد میکنند و میفهمند که زندگی مشترکشان دوامپذیر و آیندهدار است، آنگاه به فکر سرمایهگذاریهای جدیتر میافتند. مهمترین متغیر تصمیمگیری چیست؟ افق آینده مثبت و احساس امنیت؛ در یک کلام: «آینده پیشبینیپذیر مثبت».
و ما مردم نیز تصمیمات مهممان بستگی به حکومت دارد. مثلا چند تصمیم مهم را با هم مرور کنیم:
۱)بچهدار شویم یا نه؟
۲)مهاجرت کنیم یا نه؟
۳)سرمایهگذاری بلندمدت کنیم یا نه؟
همانند زوجهای فرانسوی که با توجه به «آینده پیشبینیپذیر مثبت» تصمیم میگیرند، ما نیز چنین میکنیم. ما کاری به تبلیغات و تسهیلات و تغییرات نداریم. ما به این کار داریم که آیا برآیند همه سیاستها و عملیات حکومت، منجر به «آینده پیشبینیپذیر مثبت» میشود یا نه؟
حالا نگاهی بیاندازیم به همین سه تصمیم مهم:
🔹بچهدار شویم یا نه؟ نرخ باروری (متوسط تعداد فرزندان زندهای که هر زن در سنین باروری به دنیا میآورد) در سال ۱۳۷۵ حدود ۲/۵ بوده و اکنون به ۱/۷ رسیده. با این دست فرمان برویم تا ۳۰ سال آینده از یک جامعه ۹۲ میلیون نفری، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر بالای ۶۰ سال خواهند بود که عدد بزرگی است. یعنی از سه نفر در ایران یک نفر سالمند است! سیاهچاله پیریِ جمعیت در راه است!
🔹مهاجرت کنیم یا نه؟ مدیر رصدخانه مهاجرت ایران گفته: نتایج یک نظرسنجی اینترنتی نشان میدهد بیش از ۶۰ درصد ایرانیان تمایل به مهاجرت دارند که بخش قابل توجهی از آنان برای مهاجرت اقدام کردهاند. در گزارش رصدخانه مهاجرت آمده است که وقتی از ۴ گروه مختلف (دانشجویان، پزشکان، استارتآپها و استادان) میپرسی چرا؟ همه بدون استثنا در جوابهایشان یا میگویند بیثباتی، یا ناامیدی نسبت به آینده و یا شیوه مملکتداری!
🔹سرمایهگذاری بلندمدت کنیم یا نه؟ بر اساس آمارهای رسمی نرخ رشد موجودی سرمایه کل در دهه ۹۰ نزولی و حساب سرمایه منفی بوده است. اینها میتواند حکایت از آن کند که خروج سرمایه رخ میدهد. مثلا یک نشانه غیر قابل انکار: ایرانیان بعد از روسیهِ جنگزده، دومین سرمایهگذاران خرید ملک در ترکیه هستند!
مهمترین پارامتر برای ارزیابی کیفیت و کفایت یک حاکمیت، «ایجاد آینده پیشبینیپذیر مثبت» است. تا زمانی که یک حکومت نتواند چنین کند مردمانش فرانسوی میشوند و ماشین لباسشویی نمیخرند. چون اعتمادی به فردا ندارند. نه بچهدار میشوند، نه دل به آن سرزمین میبندند و نه سرمایهگذاری میکنند. یا دست کم در آن تردید و تاخیر می کنند.
✍مجتبی لشکربلوکی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تدبیر اجتماعی در سه گوشه دنیا! (۱)
توجه:آنچه که میخوانید، حدود شست سال قبل در جغرافیاهای مختلف اتفاق افتاده اما جنس مسائلشان به امروز ما بسیار نزدیک است.
داستان اول: وقتی مطهری آمریکا را ستود!
حدود شست سال به عقب برگردیم. مرتضی مطهری در سال ۱۳۳۹ در انجمن گفتگوی دینی در تهران، درباره امر به معروف و نهی از منکر حرف میزد. او چنین گفت: ما در اجراء امر به معروف و نهی از منکر ، منطق را دخالت نمیدهیم، در صورتی که هر کاری منطقی مخصوص به خود دارد که کلید آن کار است .... چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است دخالت منطق است در این کار. مقصود اینست که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق میکند و مردم را از فلان عمل زشت باز میدارد.
بعد مطهری به ذکر چند مثال میپردازد تا منظورش را روشن کند:
اولین مثال از ایالت فلادلفیای آمریکا بود و اینکه چکونه بعد از رواج قمار در بین زنان شهری کوچک و ناکامی تذکرات مکرر مخالفان درباره مضرات قمار، شهرداری پیدا میشود و با ایجاد چند باشگاه و نمایشگاه هنری زنانه و ایجاد سرگرمیهای مناسب در کنار اقدامات تشویقی مثل نمایش بچههای تندرست و جایزه دادن به مادران کاردان و مسابقات کارهای دستی و ... در یک روند دو ساله بر این مشکل فائق میآید.
بعد از این خاطره مطهری جملهای گرانبها گفت: این را میگویند چاره عملی و تدبیر عملی. این، معنای دخالت دادن منطق و تدبیر است در مبارزه با منکرات.
در نهایت او بحثش را اینطور تمام کرد:
خلاصه اینکه اگر ما راستی میخواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی -نه زبانی فقط- و در عین حال اجتماعی -نه انفرادی- و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی. در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست.
🔗پ ن: این قسمت را اول آوردم برای شهادتین که اینها حرفهای مسلمانی است!
✍حمید آقانوری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مرزهای آزادی
بین آزادیهای فردی و اختیارات دولت/حکومت نسبتی معکوس وجود دارد. یعنی هر چه دامنۀ اختیارات دولت بیشتر شود، آزادیهای فردی محدودتر میشود. بنابراین، کسب آزادیهای فردی یعنی محدود شدن اختیارات دولت. اساساً «آزادی» به معنای «آزادی در برابر حاکمیت» است.
بنابراین آزادی یعنی محدود کردن دولت/حکومت؛ یعنی شهروندان اجازه ندهند دولت از راههای دموکراتیک و غیردموکراتیکِ مختلف بر دامنۀ اختیارات خود بیفزاید و نیز بکوشند اختیاراتی که پیشتر به دولت داده شده، از دولت سلب شود. این معنای آزادی است. از این منظر که به مفهوم آزادی بنگریم، تازه متوجه میشویم بسیاری از مردم خیلی زود از آزادی رویگردان میشوند، چون معتقدند دولت/حکومت باید اختیارات گسترده باشد تا در زندگی مردم دخالت کند. طبعاً منظور همه از این مداخله «خیر» است؛ میخواهند دولت اختیارات داشته باشد تا برای مقاصد نیک در زندگی مردم دخالت کند. اما «شر» دقیقاً از همینجا شروع میشود.
مسئلۀ بسیاری این نیست که چرا دولت در زندگی مردم مداخله میکند، بلکه منظورشان این است که چرا دولت در «فلان مسئله» دخالت میکند؟! به جای آن بیاید در یک مسئلۀ دیگر دخالت کند. حتی مسئله بسی پیچیدهتر است. مثالی میزنم تا ببینید چگونه شهروندان مشتاق گسترش بوروکراسی دولتیاند: بزرگ شدن دولت به معنای افزایش مشاغل دولتی است و همیشه قشری از جامعه مشتاق مشاغل دولتی است و از اینکه حقوقبگیرِ دولت باشد راضی است. شغل دولتی سنگر خوبی برای فرار از رقابت سخت اجتماعی در جامعهای آزاد است. بعید نیست کسی که نمیتواند نویسنده شود، ترجیح دهد در یک اداره بنشیند و بر نویسندگان امرونهی کند. یا کسی که توان تولید ندارد، شاید ترجیح دهد به یک بوروکرات تبدیل شود تا از فشارهای تولیدکننده بودن فارغ باشد. سوءتفاهم نشود. نمیگویم همۀ کارمندان دولت عافیتطلبند. به هر حال همیشه به یک بوروکراسی دولتی نیاز است، اما همیشه کسانی هستند که بین شغل آزاد و شغل دولتی، دومی را ترجیح میدهند. طبعاً اینان از گندهشدن بوروکراسی دولتی استقبال میکنند. وقتی گندهشدن دولت یعنی محدود شدن آزادی، یعنی اینان برای زندگی بیدردسر حاضرند شعاع آزادی شهروندان کاهش یابد.
اگر پای استدلال چپها بنشینید، بیدرنگ میگویند آزادی باعث میشود یک قشر در جامعه قدرت اقتصادی بالایی بگیرند و در نتیجه آزادی دیگران محدود شود. نفس این استدلال قبول! اما اگر یک قشرِ پراکنده با انواع رقابتهای درونی میانشان به صرفِ توان اقتصادی میتواند به چنین هیولایی تبدیل شود، یک دولت که علاوه بر توان اقتصادی، انواع ابزارهای نیرومندِ سیاسی، قانونی، نظامی، تقنینی و قضایی را هم در کف دارد و نیروی انسانی عظیم و منسجمی هم در اختیار دارد، به مراتب میتواند خطرناکتر و هیولاتر شود! قدرت اقتصادیِ محض هیولا میسازد، اما جمع قدرت اقتصادی، سیاسی، اجرایی، قضایی و تقنینی هیولا نمیسازد؟
نه! مرز میان شهروند و حکومت مانند مرز میان دو کشور است. هر جا حکومت پیشروی کند، قلمروی شهروند کوچک میشود. این امکان وجود ندارد که بدون کوچک شدن دامنۀ آزادی شهروند، اختیارات دولت زیاد شود. ناممکن است!
به همین دلیل دولت همیشه تهدیدی برای آزادی است. به گمانم جدیترین مشکل عصر جدید هم همین بوده که بخش بزرگی از مردم شیفتهٔ دولت بزرگاند ــ که غایت آن «توتالیتاریسم» است؛ یک اَبَردولت ــ و مانند گربهای که هر جور آن را رها کنی دوباره روی چهاردستوپا فرود میآید، هر نوع دولتی شکل گیرد، این دولتگُندهدوستان اختیارات آن دولت را بسط میدهند و آزادی را از بین میبرند.
به ویژه در جوامعی مانند ایران که «پدرسالاری» یک الگوی زیست اجتماعی دیرینه است، بسیاری ناخودآگاه تمایل دارند «دولت» جایگزین «پدر» شود. از دولت انتظار دارند، شغل ایجاد کند، امر و نهی کند، بر همه چیز نظارت کند، صاحب اقتصاد باشد، منابع عمومی را تصاحب و بین مردم تقسیم کند، کتابهای درسی را بنویسد، رسانهها را اداره کند، اخلاق عمومی را تعریف کند، بر هنر و ادبیات نظارت کند و هزاران اختیار دیگر. دولت پدری متکی به نیروی پلیس است و طبعاً در مجازات کردن هم ید طولا دارد!
آزادی هزینه دارد! هزینۀ آن چیست؟ هر چه آزادیهای فردی بیشتر باشد، مداخلات دولتی کمتر است و در نتیجه پشتوانههای دولتی کمتری برای شهروندان وجود دارد و فرد خود باید زندگیاش را بسازد. البته تازه اینها به شرطی است که آن دولت مداخلهگر واقعاً خدمات بدهد و پشتیبان باشد، نه اینکه هم دخالت کند و هم با دخالت خود فقط آشفتگی، تورم و بدبختی بیشتر ایجاد کند (مانند دولت علّیۀ ما).
اینجاست که درک شهروند از آزادی مهم میشود؛ اینکه بدانند آزادی چیست. وگرنه شهروندان به سادگی به سیاهیلشگرِ جانبرکفِ حاکمیتی آزادیستیز تبدیل میشوند.
✍ مهدی تدینی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دفاعی عقیم و پرهزینه
🔹مدتی است برخی مبلغان و واعظان مشهور و محترم کشور، در دفاع و توجیه مشکلات موجود کشور، اوضاع حاکم بر حکومت امام علی – علیهالسلام – را مطرح و وضعیت موجود را با حکومت مولا – علیهالسلام – مقایسه میکنند! و آخرین آن، حرکتی بود که یکی از سخنرانان در چهارم مردادماه امسال (1402) انجام داد. در گذشته هم طلبهای جوان مطرح کرد که حدود (یا بیش از) ثلث نهج البلاغه، راجع به متخلفان اقتصادی و غیر اقتصادی از کارگزاران حکومت علوی است. دیگری در مشهد مقدس مطرح کرد که حدود سی فساد در حکومت امام – علیهالسلام – بوده است که امام نتوانستهاند آن ها را معالجه کنند. چنان که واعظ دیگری در پاسخ به سوال یکی از اصحاب رسانه که مطرح کرد (بدین مضمون): به نظر شما، امام خمینی و رهبران انقلاب ایران تا چه حد در پیاده کردن اهداف خود موفق بوده اند؟ پاسخ داد: من سوال را به شما برمیگردانم و میپرسم: اصولا پیامبران و پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- تا چه پایه موفق بودهاند؟(استفهام انکاری)
🔹طبیعی است که این حضرات، خود را موظف به دفاع از عملکردها و وضعیت موجود دانسته و به گمان خویش، تکلیف خود را انجام دادهاند و از نظام، انقلاب و مسئولان دفاع جانانه کردهاند؛ قهرا در آینده هم شاهد ادامه این حرکت خواهیم بود. از آن جا که عموم این آقایان، از چهرههای انقلابی و از موقعیت قوی در امر تبلیغ برخوردار و صاحب تریبونهای حساساند (و اگر چنین نبود این جانب ورود نمیکردم) حقیر به تحلیل و بررسی این حرکت میپردازم. حاصل پرداختن به ادله ذیل، چیزی جز اثبات عقیم بودن این نوع دفاع (توهم دفاع) و پرهزینه بودن آن نیست؛ بدین قرار:
🔸آن چه این آقایان بیان میکنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد. با پوزش از اطاله نوشته، ناچارم توضیح کوتاهی در این باره داشته باشم.
در مقایسه و تشبیه باید به همه اقتضائات تشبیه، توجه کرد. حکومت امام علی – علیه السلام – در طول چهار سال و چند ماه بر سرزمین پهناور اسلام که عراق و ایران بخشی از آن است بعثت عدالت بود که هرگز – هرگز – نباید رفتاری این چنینی با آن داشت!
🔸نباید تردید کرد دفاعهایی این چنین، هرگز منتقدِ به وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران را معتقد به این روش حاکمیتی نمیکند؛ بر عکس، چوب حراج بر تراث میزند که بگویند: پس هر حکومتی از اسلام وضعیتش چنین است! من نمیدانم آن حضرات در آینده در نیمه شعبان، چگونه میخواهند از حکومت مهدوی بگویند و فریاد زنند که :«یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؟
🔸این گونه سخنرانیها، تأمین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند، بلکه بیش از هر چیز و هر زمان محتاج شنیدن نقدهای منصفانه، خالی از سفیدنمایی ناموجه (و البته به دور از سیاهنمایی) هستند.
🔸دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستی ها، خود تحریمی و ... راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند.
🔹در پایان تذکری مشفقانه و ناصحانه به این حضرات باید داشت که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را با حکومتی که بیهمتا در عدالت بود، بدبین نسازید.
مخاطبانی هم که این سخنان را میشنوند، نباید این سخنان را جدی بگیرند و نسبت به آن چه باید مدافعش باشند، بدبین شوند.
خوب است کسانی که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از انقلاب اسلامی را بر دوش می گیرند، اَبرو را طوری آرایش نکنند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخهای را که بر آن نشستهاند، به دست اره نسپارند!
این روزها دشمنان اهل بیت – علیهمالسلام – برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت، نقشههای بسیار پیچیدهای اجرا میکنند؛ در چنین فضایی لازم است هر گاه به دلیلی سخنی از اهل بیت علیهمالسلام میگوییم، مراقب سوء استفادههای احتمالی و قطعی، از گفتههایمان باشیم. سخن گفتن از اهل بیت به هر عنوان ورود به وادی مقدس طُوَی است که باید با احتیاط در آن میدان قدم برداشت! فراموش نکنیم که:
إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا.
✍آیتالله ابوالقاسم علیدوست
🔗متن کامل یادداشت:
https://mobahesat.ir/24122
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠فرق خلاف شرع های ج.ا با حکومت علی(ع)؟!
|بخش اول
🔻آیت الله سید احمد خاتمی فرموده اند: "نظام ما مصداق دولت حق است؛ که رهبر بزرگی دارد که عاشق بی قرار اهل بیت و شهادت است و ۲ساعت مانده به اذان صبح مشغول راز و نیاز با خداست و رئیس جمهوری دارد که حتی در روزهای جمعه و تعطیل به مناطق مختلف بخصوص محروم سرکشی می کند." "در عین حال مشکلات، گرفتاری، اختلاس، بی تدبیری و قیمت های افسار گسیخته هم هست؛ که اینها محکوم است، اما اگر از دست ما بیرون بود باید چه کار کنیم؟! آیا حکومت دین را رها کنیم؟!" " در کتاب روضه کافی آمده که امام علی(ع) فرمود در حکومت من ۳۰خلاف شرع است که از دست من کاری ساخته نیست؛ یکی اینکه نتوانستم فدک را به بچه های فاطمه بدهم. منطق امیرالمومنین این است. اگر حکومت علی باشد، ۳۰خلاف شرع است و اگر حکومت علی نباشد ۳۰۰خلاف شرع و بیشتر رخ می دهد"
https://aftabnews.ir/fa/news/730840
🔺چند نکته محضر ایشان:
1⃣ شورش مردم علیه یا له عدالت؟!
🔹در روایت صحیح السند کافی، ۳۰خلاف شرع (عمدتا در حوزه عدالت اجتماعی) وجود دارد، اما جایی از آن نیست که حضرت فرموده باشد: از دست من کاری ساخته نیست!
آنچه در روایت هست این است که: "حکمرانان پیش از من کارهایی انجام دادند که در آنها با رسول خدا(ص) مخالفت کردند و از روی تعمد راه خلاف پیمودند و پیمانش را شکستند و سنت و روشش را تغییر دادند. اگر من بخواهم مردم را به ترک آنها وادارم و به جای اصلی آنها بازگردانم و به همان ترتیب که در زمان رسول خدا بود مقرر دارم، لشکر از دور من پراکنده شوند تا جز خودم تک و تنها بجای نمانم و یا اندکی از شیعیان من که برتری مرا شناخته و وجوب اطاعت و امامت مرا از روی کتاب خدای عزوجل و سنت رسول خدا دانسته اند بجا می مانند" (الروضه فی الکافی ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۸۵)
🔹اگر منظور آیت الله از جمله "از دست من کاری ساخته نیست" همان است -که در تتمه روایات درباره اعتراض عمومی به حضرت درباره نفی جماعت برای نافله خواندند- درباره دوره امیرالمومنین درست فرموده اند اما چه ربط و شباهتی با مردم ایران دارد؟!
مردم ایران علیه حکمرانان سابق و روش های شاهنشاهشان شوریدند نه علیه سیاست های عدالتخواهانه حکمرانان جدید!
ارزشهای علوی و کاهش فاصله طبقاتی پس از انقلاب مردم رو به تحقق نهاد، الان مردم از کوتاهی درباره تبعیض و فساد و بی عدالتی گله مند و معترض اند نه از برخورد با اینها! خواص و #حلقه_های_میانی بجای استفاده از این خواست توده ها برای تصحیح دیوانسالاری و سیاستهای ضد عدالتی، با انواع توجیه و تخدیر، پشت وضع موجود می ایستند!
پس آن شرایط ناکامی علوی چه شباهتی به ما دارد؟! شاید حداکثر همان شل حجابی در بیانات ایشان شباهتی داشته باشد که بعضا مقاومتی میشود و از قضا حکومت هنوز کوتاه نیامده و از دستش کار برمی آید!
2⃣ خط و نشان برای خلاف شرع ها یا ماله کشی؟!
🔹چون شاید از رهبر انقلاب بهتر از این طلبه ناچیز بپذیرند، تشریح ایشان از اقدامات امیرالمومنین در حوزه عدالت اجتماعی را نقل می کنم: "عدالت علی(ع) در قلمرو جامعه یعنی عدالت اجتماعی. در اینجا امیرالمومنین نسخه کامل اسلام است. حکومت امیرالمومنین یک حکومت صددرصد اسلامی است نه ۹۹درصد یا ۹۹/۹۹درصد، نه صد درصد یک حکومت اسلامی است. تا آنجایی که به امیرالمومنین و دامنه اختیار و قلمرو قدرت او ارتباط پیدا می کند، یک لحظه حرکت و تصمیم غیر اسلامی در او نیست؛ یعنی عدالت مطلق. البته در مناطق گوناگونی از حکومت امیرالمومنین کاملا ممکن نبود و اتفاق هم افتاد که کارهای غیر عادلانه ای انجام بگیرد، اما امیرالمومنین به عنوان یک فرد مسئول، هرجا که با چنین چیزی مواجه شد، احساس تکلیف کرد. نامه ها، هشدارها و خطبه های جان سوز و جنگ های امیر المومنین همه در راه اجرای عدالت بود"(۷۹/۱۲/۲۶)
🔹آری آن کاری از دست برنیامدن، پس از خط و نشان ها و حتی جنگ داخلی علیه زیاده خواران بوده است!
رهبر انقلاب مواجهه امام(ع) با غصب خلافت را با عدالتخواهی اش در زمان حکومت مقایسه کرده می فرماید: "امیرالمومنین در مقابل آن مساله[غصب خلافت] ۲۵سال عکس العمل نشان نداد، اما در مقابل قضیه ای که به ظاهر کمتر از آن قضیه به نظر می رسد -مساله عدالت اجتماعی، مساله احیای اصول نبوی، دوباره بناکردن بنای اسلامی مستحکمی که پیغمبر گذاشته بود- امیرالمومنین سه جنگ را تحمل کرد: جنگ جمل، جنگ صفین، جنگ نهروان. ببینید این کار به نظر امیرالمومنین چقدر مهم بود. کار بزرگ امیرالمومنین این است"(۸۳/۸/۱۵)
✍حجه الاسلام قنبریان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠فرق خلاف شرع های ج.ا با حکومت علی(ع)؟!
|بخش دوم
🔹از این حیث چه شباهتی با امیرالمومنین هست؟! جنگ با زیاده خواهان و قاسطین پیش کش، در جامعه ما با بی عدالتی، تبعیض ها و اشرافیت ها چقدر از جنس نامه ها و خطبه های نهج البلاغه سر می زند؟! مثلا خود آیت الله خاتمی در خطبه هایش علیه کدام فرد یا موضوع اشرافیت مثل نامه ۳و۴۵ نهج البلاغه انشاء کرده است؟!
🔹مشکل جامعه ما دقیقا در نقطه مقابل است! بسیاری از آن امتیازات قانونی و حتی بعضا مورد امضای شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت است! تا ۷برابری حقوق دولتی را شورای نگهبان هم امضاء می کند! بعد از آن تازه خروج اغلب نهادهای انتصابی از زیر همان قانونِ نظام واحد (با وجود تفاضل ۷برابری) را شاهدیم!
در خطبه ها ممکن است منتقد این قوانین و رویه ها، مارکسیست خطاب شود اما علیه آن رویه ها مطلقا کسی سخنی نمی شنود!
🔹این چه شباهتی با سیاست های عادلانه علوی تا کشیدن کار به جنگ مسلحانه با زیاده خواهان دارد؟! چه شباهتی به خط و نشان کشیدن های امام علی(ع) دارد؟ او بخاطر اینکه مردم و تاریخ ناکامی ها را جزو اسلام نگذارند آن ۳۰ مورد را رسما شمارش کرد، ماهم به تفصیل چنین می کنیم ؟!
🔹به حسب برخی گزارشات بین المللی رشد میلیاردرهای ایران در رکود کرونا ۲۱درصدی است در حالیکه متوسط جهانی ۶درصد است! در شرایط تحریم و کرونا و رشد اقتصادی نزدیک به صفر، این نابرابری چگونه قابل توضیح است؟!
همان گزارش این ثروت را حاصل از دوبار تزریق پول به بورس(شهریور و دی ۹۹) از صندوق توسعه ملی می داند!
می بینید سیاستهای مستقیم حکمرانی علت بخش بزرگی از تبعیض هاست نه اینکه بخاطر شورش مردم علیه عدالتخواهی موفقیت حاصل نشده باشد!
🔹با این وضع، آن روایت کافی چه به کار توجیه ناکامی ما می آید؟!
3⃣ مشروعیت حکومت از عدالتخواهی است!
🔹نه عشق رهبر انقلاب به اهلبیت و شهادت قابل تکذیب است و نه تهجد شبانه ایشان؛ اما به تصریح خود ایشان مشروعیت و دولت حق بودن به مبارزه با فساد و تبعیض و عدالتخواهی است نه نماز شب و شهادت طلبی!
می فرمایند: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است، این پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرفهای زیادی زده میشود، بنده هم از این حرفها بلدم، اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم حقیقتا من که اینجا نشسته ام وجودم نامشروع خواهد بود، هرچه اختیار دارم و هرچه تصرف کنم، تصرف نامشروع خواهد بود دیگران هم همینطور"(۸۲/۶/۵)
🔹اینکه آیت الله خاتمی جای این رکن مشروعیت، تهجد و عشق به اهلبیت را می گذارد و در مقابل فساد و اختلاس ها به یک کلمه "محکوم است" بسنده و می گوید: "اگر از دست ما بیرون بود باید چه کار کنیم؟" اصلا رویکرد خوب و موجهی نیست و در تعارض با بیانات رهبر انقلاب است.
🔹با بودن این عشق به اهلبیت و شهادت در رهبرانقلاب از دهه پیشرفت و عدالت، عقب ماندگی در عدالت شروع و دائم افزون شده است بطوری که ایشان از ۸۹تا۹۹ بیش از ده بار به این عقب ماندگی اعتراف و چندبار عذر خواهی کرده اند. این سند مسلّمی است که ۳۰خلاف شرع می تواند به ۳۰۰خلاف شرع برسد حتی اگر حاکم عادل و عاشق اهلبیت باشد!
4⃣فرق اصلی رهبرانقلاب با این بزرگواران در همین است که:
🔹اولا به موارد عقب ماندگی در عدالت اعتراف و عذر خواهی می کند و برای توجیه آن از امیرالمومنین و ناکامی های متفاوت از مایش هزینه نمی کند.
🔹ثانیا آنها را از دست ما بیرون بوده، نمی داند. هم مسئول بسیاری از تبعیض ها را حکومت می داند و هم #ناامید از تصحیح آن نیست و آب پاکیِ "از دست ما بیرون"، رویش نمی ریزد و بجایش مسکِنِ خوبی حاکم و نماز شبش را به جامعه تزریق نمی کند. کماکان عدالتخواه ماندن و جد و جهد در آن را علت مشروعیت می داند.
🔹ثالثا مصلحت اندیشی هایی که موجب این توجیه بافی ها میشود را باطل می کند و صریح می فرماید: "ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست و هیچ یک از مصالح گوناگون نه مصالح فردی و نه مصالح حکومت و کشور اسلامی نمی تواتد با عدالت معامله شود"(۸۲/۸/۲۳)
این ارزان فروشی عدالت و زود راضی شدن به بیرون از دست ما بودن، بلایی برای بسیاری از نخبگانی است که باید بجای این تئوری بافی ها، #طرح_رهبر_انقلاب برای برون رفتن از این شرایط و جبران عقب ماندگی های مزمن را برای مردم #تبیین کنند.
✍حجه الاسلام قنبریان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang