eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
615 دنبال‌کننده
338 عکس
1.1هزار ویدیو
192 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ادمین @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠فصل رسوایی سهمیه‌خواهان و لیست‌بندها را «قدر» بدانیم! 🔻مشارکت سیاسی در بلندمدت چگونه بازآفرینی خواهد شد؟ بخش اول بحرانِ سیاسی کنونی ما در حوزه مشارکت، نسبت وثیقی با مکانیسم‌‌های عقیم سیاسی رایج دارد. جایابی اقشار، اصناف و اساساً «توده» در سازوکار سیاسی کشور ممتنع شده است و به همین سبب امروزه تداعی معنای نمایندگی برای ملّت در خانه‌شان که «مجلس شورای اسلامی» باشد تقریباً ناممکن می‌نماید. در واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی با همه‌ی وجوه مترقی و متعالی که داراست، هنوز خود را در مقام «رژیم» سیاسی-حقوقی که نمایندگی را متعین کند نشان نداده است. پس اساساً هر طرحی برای افزایش مشارکت از درون طرح ساز و کار سیاسی‌ نوینی می‌گذرد که بتواند امر نمایندگی را در جمهوری اسلامی احیاء کند و سیاست را نه صرفا کلیات ابوالبقاء گفتمان‌پردازان قم و تهران، و محفل‌بازی و مخفف‌بازی سیاست‌کاران، بلکه بده‌بستان واقعی میان مردم و اهالی سیاست جلوه دهد. طلیعه‌های این ره‌یافت در سال ۹۸ دمیده ولی به‌سرعت خاموش شد. جریان عدالت‌خواهی از ابتدای دهه ۸۰ آرمان‌خواه‌ترین نیروی سیاسی انقلاب اسلامی بود که در حاشیه محافل سیاسی موجود سربرآورد و اعلام موجودیت اجتماعی کرد. تشکل‌یابی این جریان در حوزه سیاست و ائتلاف با سایر نیروهای مستقل و متعهد سیاست پس از سال ۹۸ می‌توانست گشایشی در فضای سیاسی ایران باشد. اما این فرصت غنیمت شمرده نشد و روابط سنتی مکانیسم‌های اصول‌گرایی بیش از پیش مستحکم گردید. معتقدم مقصر اصلی گستاخیِ مضاعف شورای ائتلاف و پایداری در لیست‌بندی انتخابات مجلس ۱۴۰۲، سهمیه‌خواهی‌های خفت‌بار و حذف ظالمانهٔ عناصر ارزش‌مند سیاسی از فهرست‌ نهایی، نوع حضور جریان عدالت‌خواهی در فضای سیاسی پس از سال ۹۸ است! نیروهایی که پس از سال ۹۸ نه مسئولیت عدالت را در سیاست پذیرفتند و نه مسئولیت پیشرفت را. نه به این‌سبب که وارد مجلس نشدند، بلکه اتفاقا به این دلیل که شکستِ شرافت‌مندانهٔ خود را به تبدیل به نیروی مقوم حضور خویش در صحنهٔ سیاست آینده نکردند. تو گویی صحنه سیاست برای این طیف یک مزاح بود و آمده بودند «تمرینِ عمل سیاسی» در «یک انتخابات» کنند! با تأسف پس از سال ۹۸، پروژه‌بگیر پروژه‌بگیر ماند و سیاست را به افشاگری و فسادستیزی تقلیل داد. آن‌دیگری ناامیدی‌ مطلق خود را به‌نحو فلسفی تئوریزه کرد. این دیگری با متحجرین درگیر شد و طلبگی کرد و الهیات تدریس نمود. و آن یکی رفت که رفت و خبری از وی یافت نشد! «هیچ‌کس» مسئولیت «هیچ‌چیزی» را نپذیرفت و در نظرِشان مبارزه‌ تمام شد. این جریان حتی روح الله ایزدخواه را هم «تنها» گذاشت. هیچ تشکیلاتِ سیاسی تاسیس نشد. هیچ فکرِ سیاسیِ پیش‌برنده‌ای تولید نشد. گویی با رضا داوری و پرویز سروری فقط باید تا دمِ انتخابات رقابت و مبارزه کرد! انتخابات ۹۸ لحظه‌ای‌ست که پس از آن نه به دلیل شکست، بلکه به‌سبب فقدان شجاعت پذیرش مسئولیتِ شکست، تنها نیروی مستقل و آرمان‌خواه باقی‌مانده در بدنهٔ اجتماعی و اساساً سیاست جمهوری اسلامی که نمی‌خواست در بازی پایداری و شانا و رسایی و کوچک‌زاده و بذرپاش وارد شود، «فرسوده و اخته» شد. سرمایِ کنونی انتخابات مجلس مگر دلیلی جز این دارد که شخصیت‌ها و مکانیسم‌های موجود سیاسی هیچ اعتباری برای نمایندگی نه تنها مردم، بلکه نیروهای متعهد و آرمان‌خواه انقلابی هم خلق نمی‌کنند؟ پس قالیباف و حداد عادل و آقاتهرانی و شرکت سهامی تاسیس شده‌شان، اولین‌بار نیست این‌چنین فضاحتی را رقم می‌زند، بلکه وضعیت وخیم‌تر از گذشته شده است؛ آن‌ها گستاخ‌تر شده‌اند چون هیچ خطری برای جابجایی سبد رأس سنتّی خویش احساس نمی‌کنند! ✍امین حیدرلو @Kolbe_Andishe_Farhang
💠فصل رسوایی سهمیه‌خواهان و لیست‌بندها را «قدر» بدانیم! 🔻مشارکت سیاسی در بلندمدت چگونه بازآفرینی خواهد شد؟ بخش دوم عناصر شانا و پایداری از مدت‌ها پیش نشان دادند نه تنها از عنصر «عقلانیت» بهره‌ای نبرده‌اند بلکه در مقطعی با سهولت می‌توان آن‌ها را «خائن» به آرمان تحول انقلابی دانست؛ چون در هر فصلی از گشایش امکان تغییر و تحول در عرصه سیاست و حکمرانی، چنان ناامیدی در قلوب تزریق می‌کنند که حتی دشمنان این مرز و بوم هم از آن عاجزند! پس تردیدی در این نیست که بابی برای گفت‌وگو با سران این قبائل باقی نمانده است. اما چه باید کرد؟ بی‌پرده و صریح؛ این روزها عده‌ای دورِ یک میز مجتمع شده‌اند تا در مورد سرنوشت خانهٔ ملت تصمیم بگیرند. ملتی که پس از حماسه جنگ طوفان‌الاقصی و انتخابات پیش‌ِ روی ایالات متحدهٔ آمریکا روزهای دشواری پیش رو دارد. ما فقط چند قدم با ورود امثال محمدسعید احدیان و علی‌اصغر پورمحمدی و عمویی و پیرهادی و توانگر و رضاخواه و روح‌الأمینی و حسن خجسته و ... به خانهٔ ملّت فاصله داریم‌. هر سکوت و بی‌عملی در چنین وضعی مرگِ آینده را رقم می‌زند. شورای ائتلاف پایداری و اصول‌گرایی و نئواصول‌گرایی و غیره، خوابی دردناک برای آیندهٔ این کشور دیده‌اند که هر لحظه تحقق آن خسرانی عمیق برای منافع ملی است و فقط گوشه‌ای از آن در انفعال بحران غزه خود را نشان داد. ما وظیفه داریم سهمیه‌خواهان لیست‌بند را رسوا کنیم چون آن‌ها برای ما سیاست عمومی را بی‌معنا کرده‌اند. معتمدین مساجد و محلات، فعالین دانشجویی و جهادی و مردمی، روحانیون و طلاب و هر روح آزاده‌ای را باید دعوت به «ارائه لیست‌های مستقل و متعهد» اختصاصی خودشان کنیم. قدم اول هرگونه رهایی، تأمین استقلال عملِ سیاسی آحاد جامعه ایران است. ✍امین حیدرلو @Kolbe_Andishe_Farhang
23.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠با رای ندادن می خواهند اعتراض کنند! 🎥محسن قنبریان، برنامه جهان آرا آبان ٩٨ رخ می دهد می گوییم می خواهیم مکان هایی را برای تجمعات ساماندهی کنیم،تمام که می شود این حرف ها کنار می رود. اتفاقات ١۴٠١ رخ می دهد، دوباره در این مورد حرف می زنیم. باز تمام که می شود همه چیز را فراموش می کنیم. اصل ٢٧ قانون اساسی تا چه زمانی می خواهد معطل بماند؟ در درون کشور عده ای منتقدند، عده ای معترض اند اما این ها برانداز نیستند. چون راهی برای اعتراض باز نگذاشتیم، با رای ندادن می خواهند اعتراض کنند. @Kolbe_Andishe_Farhang
‍ 🖋شماره 4 فصلنامه «نامه‌جمهور» ویژه‌نامه انتخابات مجلس منتشر شد: 📌 تعداد صفحات: 232 صفحه 📎شش فصل این ویژه‌نامه: 1️⃣کلیات 📝راه عدالت‌خانه از عدالت‌خواهی می‌گذرد؛جدال جمهوری‌خواهی و نانمایندگی: مقاومت در برابر «کلمه کمتر»|مجتبی نامخواه 🗞جمهوری اسلامی؛ ولایت فقیه ذیل حاکمیت ملی؛از تعاون تا شورا ذیل مناسبات امر ولایی و امر عمومی در قانون اساسی| محسن قنبریان 2️⃣وضعیت تاریخ پارلمان 🗞کشاکش مجلس و پارلمان؛ چرا پارلمان نداریم؟|محدثه جزایی 📝تاریخ مختصر پارلمان در ایران |علی رحیمی 3️⃣وضعیت کنونی مجلس 📝کارنامه یک مجلس ضعیف؛ گزارشی از وعده‌ها و عملکرد مجلس یازدهم|امیررضا بهنامی 🗞تحول در قانون گذاری اتفاق افتاده است |سعید احدیان 🗞اصل بر عدم قانون گذاری است؛ وظیفه مجلس تحدید قدرت است|سید احمد حبیب‌نژاد 4️⃣جایگاه پارلمان 📝مجلس کجای کار است؟؛ بازخوانی جایگاه مجلس در قانون اساسی|علی بیات 📝قانون و فراتر از آن؛ تفوق شوراهای موازی بر مجلس شورای اسلامی| علی رحیمی شریعت و شورا؛ تأثیر مناسبات فقه و قانون بر مجلس شورای اسلامی|محمدحسن احمدی 5️⃣سیاست جایگزین 🗞جبهه ای مردمی برای عدالت خواهی؛ از ایستادگی بر مبانی تا تغییر اجتماعی|گفت و گو با حسین کمیلی درباره تجربه جبهه مردمی عدالتخواهان مشهد 🗞می گفتند تغییر اتفاق نخواهد افتاد |گفت و گو با محمد امینی زاده درباره شورای شهر کرمان 🗞در برابر تغییر مقاومت هست، باید هزینه پرداخت|گفت‌وگو با محمدرضا آقاجری درباره تجربه شورای شهر امیدیه 🗞نیروی اجتماعی،کنش سیاسی رقم می‌زند و قدرت تولید می‌کند |گفت‌وگو با روح اللّه رشیدی درباره تجربه شورا یشهر تبریز 🗞تا کی باید این مسیر تکراری را برویم؟|گفت‌وگو با میلاد گودرزی درباره تجربه مطالبه‌گری رسانه‌ای 6️⃣چه باید کرد؟ 📎میزگرد: راه عدالت‌خواهی از انتخابات می‌گذرد؟|باحضورسیدعلی موسوی، روح‌الله ایزدخواه، مجتبی عرب، میلاد گودرزی، مسعود براتی، وحید اشتری ➖➖➖➖ برای تهیه نامه جمهور با مبلغ 150هزارتومان به شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳ به‌ نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه آدرس پستی و شماره همراه به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید ➖➖➖➖ 🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور
💠 ایده مجلس؛ عدالت‌خانه توضیحی دیگر درباره شماره چهارم مجله نامه جمهور شماره چهارم «نامه جمهور» با عنوان «راه عدالت‌خانه از عدالت‌خواهی می‌گذرد» تلاش کرده تا برای ساخت یک ایده اجتماعی مرتبط با مجلس شورای اسلامی و انتخابات آن، کارکرد، تاریخ و تطور و وضعیت نهاد مجلس در ایران را بازخوانی کند. پرسش اصلی این کتاب مجله این است که برای بنای مجلس به مثابه خانهٔ عدالت، آن‌چنان که در انقلاب مشروطه مطرح بود، یا «خانه امید مستضعفین»، آن چنان که امام خمینی و انقلاب اسلامی مطرح کرد، چه باید کرد؟ چگونه می‌توان سازوکار مشارکت را بگونه‌ای بازسازی کرد که خانه عدالت بر بنیانی مستحکم بنا شود؟ بنا کردن عدالت‌خانه البته امری فراتر از انتخابات است اما به هر حال مبدأ انتخابات زمان بهتر و مهم‌تری برای گفت‌وگو درباره این موضوع مهم است. پیش از این گفت‌وگو نیازمند آن هستیم که به عنوان کنشگران انقلاب اسلامی از بند مطامع احزاب رهایی یافته و دینامیسم سیاسی خود را فراتر از کسب کرسی، معطوف به بنای عدالت‌خانه نماییم. بنابراین آن چه خطاب به خواهران و برادران دانشجو و طلبه می‌توان گفت این که سیاست‌مداران رسمی نه بنای عدالت دارند، نه کلمه‌ای حرف در این زمینه دارند و نه برای بنای عدالت‌خانه به کاری می‌آیند. بیایید متحد شویم و کلمه و اراده خود را معطوف به تجدید بنای عدالت‌خانه کنیم. ما در نامه جمهور کلمه‌ای آورده‌ایم برای گفت‌وگو در این باره؛ شما هم با کلمه‌هاتان بیایید حرف بزنیم تا برسیم به اراده. این شماره از نامه جمهور دستنامه مبنای ما باشد برای گفت‌وگو و نقد؛ بیایید گفت‌وگو کنیم؛ قبل و نشد بعد از انتخابات. ما همچون سیاست‌مداران رسمی، موسمی و معطوف به کرسی نباشیم و برای بنای عدالت‌خانه کلمه تولید کنیم و اراده خرج کنیم. اگر امروز بازآفرینی معانی انقلاب اسلامی در میدان سیاست را جدی نگیریم، فردا که بی‌ایده و بی‌کلمه بودن سیاست‌مداران رسمی از این هم حادٌتر شود و نهیلیسم سیاسی‌ای که هم‌اکنون نیز نشانه‌های آن در افق پدیدار شده، فراگیرتر بشود، نه از تاک نشان می‌ماند و نه از تاک‌نشان. بیایید اگر هم‌دردیم نامه جمهور و هر کلمه دیگری که در این باب هست را بخوانیم و در بسط و نقد آن حرف بزنیم؛ بیایید به گفتارهای پوچ متداول مشغول نشویم. بیایید درباره «ایده مجلس؛ عدالت‌خانه» حرف بزنیم. ✍مجتبی نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang
💠قضیه بابک زنجانی و چای دبش دیروز اعلام شده که بابک زنجانی کلیه بدهی‌هایش را پرداخته و مجموعه اقدامات قضایی به نتیجه رسیده است. فرض می‌گیریم که درست است. اما پاسخ چند سؤال را ملت ایران – صاحبان این مملکت - نمی‌دانند: یک. بابک زنجانی دقیقاً بابت چه تخلفاتی زندان بوده و هست؟ دو. این تخلفات در چه فرایندی، با چه عاملانی، در چه مقیاسی انجام شده‌اند؟ سه. اموال بازگردانده شده به کشور چیست؟ چهار. او چگونه توانسته بود این میزان اموال را به خارج منتقل کند؟ پنج. غیر از خود بابک زنجانی، چه کسانی درگیر این فرایندهای تخلف بوده‌اند؟ و شاید مهم‌ترین سؤال: شش. نظام حکمرانی کشور چگونه است و چه مشکلاتی دارد که مستعد پرورش بابک زنجانی‌هاست؟ امثال بابک زنجانی، احتمالاً آدم‌های ریسک‌پذیر، دارای سطوحی از نوآوری و هوش هستند که می‌توانند چنین کارهایی بکنند. این جور آدم‌ها – باز هم احتمالاً – در یک ساختار حکمرانی سالم و بهتر که فسادپذیر نیست ولی به ریسک‌پذیرها میدانی برای فعالیت سالم می‌دهد، می‌توانند کارآفرین یا تاجرهای موفقی بشوند. سؤال ششمی که پرسیدم به این نکته هم ارتباط دارد و در اصل می‌پرسد: این نظام حکمرانی چه مشکلاتی دارد که آدم‌ها را به عوض آن‌که کارآفرینان و تاجران موفقی کند، به متخلفان بزرگ تبدیل می‌کند؟ هیچ وقت گزارشی داده نشد که پاسخ این شش سؤال را بدهد. لاجرم هر تلاشی از جمله بازگرداندن اموال بابک زنجانی، هیچ معضل مهمی را حل نمی‌کند. این نوع کارها ذره‌ای بر اعتماد و سرمایه اجتماعی حکمرانی نمی‌افزاید. این موضوع چه ربطی به چای دبش دارد؟ همان‌طور که در دو سه ماه گذشته بارها نوشته‌ و مطالبه کرده‌ام (و ۳۵ هزار نفر نیز این مطالبه را امضا کرده‌اند)، اگر می‌خواهید چای دبش هم به سرنوشت پرونده بابک زنجانی به شرحی که در بالا نوشتم، دچار نشود، گزارش بدهید و ابهامات جامعه درباره این پرونده را روشن کنید. این مدنی‌ترین، مصلحانه‌ترین، دلسوزانه‌ترین و انسانی‌ترین خواسته‌ای است که صاحبان این مملکت از حکمرانان دارند. اگر به دنبال مبارزه واقعی با فساد هستید، با گزارش دادن، مسیرهای منجر به فساد را روشن کنید. مجازات‌های سفت و سخت، مشکل فساد در این کشور را حل نمی‌کنند. گزارش‌های روشن‌کننده مسیرهای بروز فساد، ابزارهای کارآمدتری هستند. شما، خواننده محترم این متن، می‌توانید بخشی از تلاش مدنی بیش از صد ساله ما ایرانیان برای مقابله با فساد باشید. مطالبه می‌تواند بخش دیگری از تلاش ما باشد، و حتماً همه کاری نیست که باید برای بهبود حکمرانی و مبارزه با فساد انجام داد. لینک امضای کارزار ✍محمد فاضلی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 چگونه جناح‌بندی کنیم؟! جناح‌بندی سیاسی متعارف، صرفاً به کارِ کاسب‌کاری و جنگ زرگری می‌خورد! نسل جدید، باید معیار جدیدی برای دسته‌بندی افراد و فعالان سیاسی و اجتماعی ترتیب دهد. پیشنهاد ما مبنای مهمی به نام است. افراد را به نسبت دوری و نزدیکی‌شان به ایدهٔ عدالت اجتماعی دسته‌بندی کنیم. آیا چنین دسته‌بندی‌ای دشوار است؟ شاید در نگاه اول چنین باشد، اما اگر تنها بخش اندکی از تلاش‌های ممتد چندین ساله‌ را که وقف جریان‌شناسی موهومِ سیاسی کرده‌ایم، معطوف به چنین مبنای اصیلی بکار گیریم، دشوار نخواهد بود. از دل این جریان‌شناسی اصیل، سنجه‌های به‌شدت کاربردی و موثر بیرون می‌آید. شاید معیار عدالت اجتماعی، به نظر کلی و انتزاعی بیاید. ایرادی ندارد. کمی ساده‌ترش می‌کنیم. می‌توانیم از معیارهای ملموس‌تری استفاده کنیم. مانند معیار . افراد را به نسبت دوری و نزدیکی‌شان به اصل منفعت عمومی در تصمیم‌گیری‌ها و گرایشاتشان طبقه‌بندی کنیم. در یک سوی طیف، منفعت عمومی و در سوی دیگرش قرار بگیرد. افراد و تصمیمات و مواضعشان را رصد کنیم و ببینیم به کدام سوی طیف نزدیک‌ترند؛ آنگاه آنها را دسته‌بندی کنیم. مصوبات مجلس را مرور کنیم. چه کسانی به چه مصوباتی، چه رأیی داده‌اند؟ آیا مصوبات، ناظر به منفعت عمومی بوده یا منفعت خصوصی؟ البته اگر مجلس به ، رای می‌داد و ما به تمام آرای نمایندگان دسترسی داشتیم! در میان کاندیداهای نمایندگی هم همین کار را بکنیم. سابقهٔ بدون روتوش و زندگی واقعی آنها را ببینیم و ورانداز کنیم. دنبال چه بوده‌اند و برای چه و که جنگیده‌اند؟ برای چه له‌له زده‌اند؟ گماردن نزدیکان در مناصب و به نام‌ونان رساندن آنها یا درگیری سر منافع عمومی و با آهن گداخته به استقبال منفعت‌طلبان رفتن؟ در همین ؛ دسته‌بندی کنیم مواضع، مصوبات و تصمیمات ناظر به منفعت عمومی را و ببینیم ترکیب و سمت‌وسوی آرای اعضای شورا چگونه بوده است؛ آیا کفهٔ منافع عمومی سنگین است یا منافع خصوصی؟ افراد در مخالفت‌ها و موافقت‌ها، جانب منفعت عمومی را می‌گیرند یا منفعت خصوصی را؟ جناح‌بندی اصلی، اینگونه شکل می‌گیرد و نه با برچسب‌های سست و حب‌وبغض‌های باندی. ممکن است با معیار قرار دادن اصلِ منفعت عمومی، افراد به صورت مستمر، در یک جناح قرار نگیرند، ایرادی ندارد و باید همین را تقویت کنیم‌؛ چرا که آنچه اصالت دارد مردم‌اند و نه بازیگران سیاسی. ✍روح الله رشیدی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 این بار فرق می‌کند! .. باز اگر پیرهای خوب، پیرهای زندگی کرده، مصدرِ کار می‌شدند، حرفی نداشتیم؛ این پیرهایی که تا امروز دنیا را اداره کرده‌اند، بدترین پیرها بوده‌اند، از آنهایی بوده‌اند که جوانی‌شان را بر باد داده بودند، از آن استفاده نکرده بودند؛ دلشان پُر از حسرت و عقده بوده، به همین علّت کوشیده‌اند تا در گردابِ زندگی به پاره‌چوبِ وزارت و ریاست چنگ بزنند، و از راه وضع قانون‌های خشن و یَهُوِه‌ای انتقام خود را از جوان‌ها بگیرند، دق دلشان را خالی کنند؛ در حالی که خودشان توی خلوت هر کاری دلشان خواسته کرده‌اند. البته، گاهی حقّه زده و چند تا جوان هم با خود همدست کرده‌اند، امّا این جوانها ننگِ طبقۀ جوان بوده‌اند، روحِ پیر داشته‌اند! اگر کار به دست من می‌افتاد، برای همیشه به این وضع خاتمه می‌دادم؛ جوان‌های واقعی، جوان‌های عاشق را بر دنیا مسلّط می‌کردم. آنها هستند که معنیِ زندگی، معنیِ انسانیّت را می‌فهمند، هم قدرت اراده دارند و هم سلامت جسم؛ مغرورند، خوشبین‌اَند، خوابهای قوس قزحی می‌بینند؛ صبح، با امید و شوق از خواب بیدار می‌شوند؛ زندگی را دوست دارند، برای آنکه از آن لذّت می‌برند. تو را به خدا توی قیافۀ این سیاستمدارهای امروز باریک شو! رقّت‌انگیز است؛ قیافه‌های اخمو، چروکیده؛ حتّی جرأت ندارند بروند بیماری‌شان را عمل کنند، تا این حد جانِ خودشان را دوست دارند! همه‌اَش خمیازه می‌کشند، دائماً به فکر این‌اَند که پاپوش برای مردم بدوزند، چوب لای چرخِ دنیا بگذارند. ✍دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، نمایشنامۀ ابر زمانه و ابر زلف @Kolbe_Andishe_Farhang
💠از رای داشتن «شهروندان» تا رای دادن «مردم» در آستانه انتخابات مجلس در ایران، نظام سیاسی که به رای مردم برای بازسازی مشروعیت خدشه دارشده خوددر پی جنبش مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ نیاز حیاتی دارد از همه امکانات تبلیغاتی اعم از چماق و‌ هویج برای حضور مردم در پای صندوق های رای استفاده می کند. محور تبلیغات رسمی اتاق های فکر نظام این است که اگر رای ندهید فشارهای اقتصادی بر کشور بیشتر خواهد شد . برخی هم با ربط دادن رای دادن با اعتقادات مذهبی مردم ، ایمان و‌ آخرت مردم‌را به گروگان می گیرند تا درصورت مشارکت آنها ازاد شود !!؟؟؟ در نقطه مقابل مخالفان جمهوری اسلامی هم بی کار نیستند آنها هم می گویند باید از فرصت انتخابات برای ایجاد یک شبه رفراندوم‌ برای نه گفتن به نظام استفاده کنیم تا فشارهای داخلی و خارجی برای تضعیف حکومت اسلامی افزایش یابد. به نظر من این رویکردها هر چند شیوع زیادی دارد از اصالت سیاسی برخوردار نیست و برای سنجش اصالت این نظرات باید نسبت آن با فلسفه سیاسی تبیین شود که متاسفانه نه در نظام سیاسی دانش لازم در این خصوص وجود دارد ‌نه در اپوزیسیون نظام. زیرا سهم عقلانیت در این دو حوزه کمینه است و حب و بغض و نفرت و تعصب و منافع و نان و آب و نفسانیات عناصر غالب هستند. در این خصوص چند نکته را مختصرا توضیح می دهم. ۱- از منظر فلسفه سیاسی رای دادن در انتخابات به هیچ وجه تکلیف نیست بلکه یک حق از سلسله حقوق سیاسی شهروندان است . شهروندان بعنوان مالکان مشاع کشور در قبال همه مسایل عمومی صاحب حق اظهار نظر و مطالبه گری هستند آنها حق دارند درباره گرانی و حجاب و سیاست خارجی و سیاستهای کشور و دیگر مسایل اظهار نظر کرده و اجرای خواسته های خود را در چارچوب منافع ملی مطالبه کنند و این حکومت است که برای حفظ مشروعیت خود موظف به شنیدن انهاست بنابر این حکومت زمانی می تواند از شهروندان بخواهد که به ندای او برای مشارکت در انتخابات لبیک بگویند که در فصل های غیر انتخاباتی هم به رای شهروندان اعتنا و توجه کرده باشد. رای دادن فقط به معنای انداختن برگه رای در صندوق نیست. این تعریف از رای دادن برداشتی بسیار ساده لوحانه و عوامانه از رای دادن است که بیشتر برای دانش آموزان دبستانی اقناع کننده است . رای دادن امری مستمر و همه روزه و همه جایی و همه مکانی درباره همه موضوعات مربوط به زندگی مردم است و این مهم نهادها و سازوکارهای خود را می طلبد. علت اینکه در کشورها ی توسعه یافته و پیشرفته مردم کمتر به انتخابات توجه می کنند به همین علت است که آنها با سازوکارهای دموکراتیک بویژه رسانه های آزاد هر روز رای می دهند و شاهد عملی شدن آرای خود هستند و با تامین رضایت آنها ، رای انتخاباتی اهمیت چندانی ندارد. ٢- مهمتر از رای دادن و رای ندادن آگاهی از رفتار انتخاباتی واجدین شرایط است. رفتار شهروندان باید مبتنی بر احساس مسوولیت در قبال منافع ملی باشد. چه بسا فردی که بدون اگاهی رای می دهد با کسی که تقلید وار رای نمی دهد هر دو در یک جبهه قرار بگیرند و بالعکس فردی که با اگاهی رای می دهد و آنکه با آگاهی رای نمی دهد در جبهه مقابل قرار می گیرند. هم رای دادن با آگاهی و هم رای ندادن با آگاهی برای نظام های سیاسی خردمند و هوشیار حاوی پیام و معناست و واجد ارزش است . بنابراین ضرورتا آنکه رای می دهد وفادار به نظام سیاسی نیست و آنکه رای نمی دهد معارض و مخالف و اپوزیسیون نیست .نظام مشروع و کارآمد به منتقدین و معترضینی که رای نمی دهند نیز بعنوان فرصت و سرمایه سیاسی می نگرد و از دو قطبی سازی پرهیز می کند. در نتیجه می توان گفت تعریف مفهوم انتخابات و جایگاه آرای مردم در آن از منظر فلسفه سیاسی نیازمند تعمیق بیشتر است و نباید این کنش مهم سیاسی را در سطح مباحث مبتذل رسانه ها تنزل داد و سطحی ترین آن ایجاد دو قطبی رای دادن و رای ندادن در انتخابات و برچسب زدن به پیروان دو رفتار انتخاباتی است. ✍امیر دبیری مهر @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مشارکت ناامید بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد یکم. با وجود اینکه کمتر از ده روز تا انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده، حتی اگر نظرسنجی‌هایی را که توسط نهادهای رسمی و غیررسمی صورت گرفته، نادیده بگیریم، هنوز شور و نشاطی برای انتخاب نمایندگان مجلسِ چهارسال آیندۀ جمهوری اسلامی ایران دیده نمی‌شود. طبقۀ متوسط که همواره انتظار مشارکت و حساسیت بیشتری به چنین انتخابی از آنان می‌رفت، عزمی برای مشارکت در این انتخاب ندارند. حتی آن بخشی از طبقۀ متوسط هم که رأی‌دادنشان همیشه فرض گرفته می‌شود، فاقد چشم‌اندازی حقیقی برای مشارکت فعالانه در انتخابات به نظر می‌رسند. گویی آن‌ها می‌دانند ناگزیرند بار دیگر به بلوک‌هایی رأی دهند که نمی‌توانند آنچه را پای صندوق رأی می‌کشاندشان، نمایندگی کنند. اینان اگرچه از سر عهدی که با جمهوری اسلامی دارند، نمی‌توانند از زیر بار انتخابات شانه خالی کنند، اما دیگر شاید امید چندانی هم به مشارکت در این میدان نداشته باشند. نه آنقدر هست که پا پس بکشند و نه آنقدر که به این مشارکت دلگرم باشند. به همین جهت است که تنها از سرِ نگرانی برای ازدست‌رفتن هرآنچه سال‌ها برای آن مجاهده شده است، به مشارکتی منفعلانه و حداقلی تن می‌دهند. این نحو مشارکت، در فقدان آن چشم‌انداز و با آن نمایندگی شکننده، دیگر حتی از جانب وفادارترین نیروهای مستقل جمهوری اسلامی، به‌راحتی تحمل نمی‌شود؛ تا جایی که این‌بار ابراز نارضایتی از جانب برخی از این چهره‌ها و گروه‌ها، دشواری حمل بار مشارکت منفعلانه را به‌وضوح نشان می‌دهد. امروز شاید همۀ این نیروها در یک درک واحد به اشتراک رسیده باشند و آن اینکه دیگر نمی‌توان بدون کنشی فعالانه، منتظر آینده‌ای روشن برای کشور بود. با وجود اینکه اینکه این نارضایتی‌ها ممکن است ابتدائاً بحرانی برای مشروعیت جمهوری اسلامی به نظر آید، این خودآگاهی سیاسی می‌تواند نقطۀ عطفی در نحوۀ مشارکت نیروهای وفادار و جذب مشارکت نیروهایی تازه برای جمهوری اسلامی باشد. اینکه این نیروها دیگر نمی پذیرند بدون مشارکت فعالانۀ خود، صرفاً تبدیل به سیاه‌لشکری برای بلوک‌های سیاسی موجود باشند، نوید تولد شکل تازه‌ای از ائتلاف‌های سیاسی را در درون حاکمیت جمهوری اسلامی می‌دهد که می‌تواند در برابر تعادل ساکنی که همه‌چیز را در وضع موجود پذیرفته، مقاومت کند. اما این هم‌افزایی نیروهای مستقل خودبه‌خود رخ نمی‌دهد و حتی ممکن است جهات دیگری هم پیدا کند. بنابراین مسئلۀ اصلی این است که این نیروی تازه، چگونه می‌تواند در عین استقلال، تبدیل به نیرویی مولّد در مسیر جمهوری اسلامی و افزایش قدرت ملی شود؟ ✍محمدرضا هدایتی و سیدعلی کشفی https://scienceandpolitics.net @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مشارکت ناامید بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد دوم. فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد. شاید از سر همین ضرورت باشد که رهبر جمهوری اسلامی چند هفته مانده به انتخابات، در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش به ضرورت نقش‌آفرینی خواص برای به‌جریان‌انداختن نیروی مردمی جمهوری اسلامی ایران اشاره می‌کنند: «حرکت‌های اجتماعی دچار این آفت‌ها می‌شوند: آفت کندشدن، آفت توقف‌پیداکردن، آفت به‌عقب‌برگشتن. این حرکت اگر بخواهد ادامه پیدا کند، شتاب‌دهنده لازم دارد... شتاب‌دهندۀ آن چیزی است که ما به آن می‌گوییم خواص؛ خواص جامعه... خواص یعنی آن مجموعه انسان‌هایی که در کار خود، با فکر و با شناخت و با تشخیص عمل می‌کنند و تابع جَوّ نیستند؛ خواص یعنی این‌ها. این خواص می‌تواند در بین فعّالان گوناگون انقلابی، در بین اصناف، کارگران، نظامی‌ها، روحانیّون و گروه‌های مختلف باشد. می‌تواند در بین فعّالان مطبوعاتی باشد، می‌تواند در بین فعّالان دانشجویی باشد، می‌تواند در بین فعّالان سیاسی باشد... وظیفۀ این‌ها وظیفۀ سنگینی است... این‌ها بایستی جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف بشود.» آن نیرویی که اراده‌اش مشروط به بیرون از خود نیست، تابع نیست و قوۀ تشخیص و تصمیم‌گیری دارد، می‌تواند مولّد سیاست و شکل‌دهنده به اجتماع باشد. به‌رسمیت‌شناختن این نیروها در استقلال‌شان، اگرچه خطری را متوجه سکون و بی‌تحرکی فعلی جمهوری اسلامی می‌کند، تنها امکانی است که جمهوری اسلامی را قادر می‌سازد تا بتواند واجد مردمی و مدعی ملتی باشد. به‌رسمیت‌شناختن و گفت‌وگو با چنین نیروهایی، نه‌تنها آزمونی دشوار برای جمهوری اسلامی به حساب می‌آید بلکه پیشنهادی است برای مردمی که در هیاهوی ائتلاف‌های مصنوعی و اجتماعات موقت، در انتخاب سیاسی خود سرگردان‌اند. به‌عهده‌گرفتن آن رسمیت از سوی دستگاه سیاست و پذیرفتن این پیشنهاد از سوی مردم می‌تواند امیدی برای تولید نیرویی تازه در تاروپود جمهوری اسلامی ایران باشد. ✍محمدرضا هدایتی و سیدعلی کشفی https://scienceandpolitics.net @Kolbe_Andishe_Farhang
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠اگر انسان راه را تا آخر می دانست هرگز به راه نمی افتاد «معجم البلدان» و «آثار البلاد و اخبار العباد» نوشته‌اند که شیعیان کاشان در قرن هفتم، هر صبح جمعه اسبی را زین کرده به بیرون از دروازۀ شهر می‌بردند و انتظار ظهور می‌کشیدند. تاریخ «حبیب السیر» و تاریخ «روضة الصفا» هم از اجرای همین برنامه در زمان دولت سربداران در سبزوار خبر داده‌اند. این تصویر در سریال «سربداران» (محمدعلی نجفی، ۱۳۶۲) بازسازی شده. جایی که شیخ حسن جوری (امین تارخ) و شاگردش، عزیزالدین مجدّی (بهروز بقایی) در حال هجرت از باشتین هستند و جماعتی را می‌بینند که با پرچم و طبل و نقاره و اسبی سفید ظاهر می‌شوند و آهنگی می‌نوازند که موسیقی تیتراژ خود سریال (کار فرهاد فخرالدینی) است. تماشای این صحنه در روز عید نیمه شعبان، لطف دیگری دارد. با متنی که کیوان رهگذار نوشته و بنا به روایتی، محمود دولت‌آبادی دیالوگهای آن را بازنویسی کرده است. ✍علیرضا بلیغ @Kolbe_Andishe_Farhang