eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
554 دنبال‌کننده
245 عکس
812 ویدیو
165 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠"حجت" و "نشاط" انتخاباتی ما را نگیرید! بخش ۱ 🔹️مخاطبان قدیمی می‌دانند که معمولا اینجا کمتر سیاسی می‌نویسم. حالا فرض کن شب انتخابا‌ت باشد و وسط هیاهو بخواهی تخته سیاه بگذاری و از واقعه، فاصله تحلیلی بگیری! حوالی ۱۱ شب می‌بینم در گروه‌ها می‌گویند بزرگی گفته نظرم عوض شد به ق. اینطور توجیه می‌شود‌ که چون در دوگان‌سنجی‌ها، در دور دوم انتخابات، ق در مقابل پزشکیان رای‌آور‌تر است از ج! در دلم می‌گوید منی که در زندگی پژوهشی‌ام اینقدر داده‌بازم و این مدت سیراب و شیردان نظرسنجی‌های معتبر (از مراکز بدون تعارض منافع) را بیرون ریخته‌ام، معتقدم که با توجه به ضرایب خطا و نزدیکی اعداد و سیر تحولات روزها و ساعات آخر اصلا نمی‌شود چنین استنتاجی از داده‌ها کرد. داده‌ها یک محکماتی دارند و یک متشابهاتی. متشابهش (‌آینده‌پژوهی رفتار مردم در دور دوم با ده‌ها مولفه پیچیده) را چسبیده‌اید و محکمش (تمایل فعلی افراد به الف و ب) را رها کرده‌اید؟ بعد این‌ها را عَلَم کرده‌اید در مقابل حجت قطعی افراد بر انتخابشان؟! به جای اینکه مردم را به انتخاب عاقلانه و آگاهانه ترغیب کنید، آن‌ها را انداخته‌اید در بازی آینده‌پژوهی که اگر فلان شد در دور دوم بهمان می‌شود و بعد بیسار می‌شود. عنایت دارید داریم با مردم چه می‌کنیم؟ 🔹️در یک گروه دیگر می‌بینی یک تحلیل دیگر به خوردمان می‌دهند که انصراف ج باعث می‌شود نزدیک ۹۵ درصد سبدش به ق منتقل شود، اما در مورد ق اینطور نیست و اگر ق انصراف بدهد، پزشکیان سهم ۲۰ درصد از سبدش خواهد داشت. بعد نشسته این‌ها را جمع و تفریق کرده با سبد فعلی‌شان (آن‌هم بر اساس داده‌های یک مرکز دلخواه، در یک تاریخ دلخواه، برای رسیدن به نتیجه دلخواه) و گفته پس فلانی باید انصراف می‌داد و بعد روز آخری نشسته به ناسزاگفتن و تکه‌پاره کردن بقیه که ای وحدت‌شکن، ببین چه کردی با ما. [چه ترکیب پارادوکسیکالی شد! اساسا مفاهیم چتری مانند "وحدت" و "اجماع"، پتانسیل طرد شدیدی دارند.] همان جواب قبل را می‌دهم که تعدد متغیرها، ضریب خطا و ده‌ها نکته دیگر باعث می‌شود که حتی بر فرض اعتبار فی‌نفسه داده‌ها، این داده‌ها نتواند دلیل و حجت عقلایی برای عدول از انتخاب درست به دلیل مصالح ثانویه ایجاد کند. 🔹️بعد می‌گویم لو سلمنا که محاسبه‌ات درست باشد (که نیست)، ملتفتی که داری مردم را به چه بی‌عدالتی‌ای سوق می‌دهی؟ فرض کن الف ۴۰ درصد و ب ۱۰ درصد رای داشته باشد ولی الف‌دوستان در فرض انصرافش همگی‌ فداکاری کنند و به ب رای بدهند ولی ب‌دوستان چنین نکنند و تنها نیمی از آن‌ها چنین کنند. نسخه تو این است که الف باید کنار برود تا مجموعا ب ۵۰ درصد بشود، حال‌آنکه در صورت انصراف ب، الف ۴۵ درصد می‌شود. یعنی الف‌دوستان باید قربانی بشوند و کنار بروند، ولو ۴ برابر بیشترند، چون حاضرند فداکاری کنند! 🔹️از استدلال‌ها بگذریم. یکی از دوستان زنگ می‌زند، می‌گوید از سر شب خیلی‌ از اطرافیانش که می‌خواستند به الف رای بدهند در تردید افتاده‌اند که حاج‌آقا فلانی نظرش عوض شده، سردار فلانی چنین گفته، فلان شخصیت چنان گفته. رگباری از نقل‌‌قول‌ها، جلسات ادعایی بین بزرگان، آن عمویی که هر ایرانی در اطلاعات دارد، آن‌ دایی‌ای که هر ایرانی در بیت دارد و و و ✍علیرضا قربانی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠"حجت" و "نشاط" انتخاباتی ما را نگیرید! بخش ۲ ...می‌پرسم فلان شهری که رفتی چطور بود؟ از شور و شوق جوان‌هایی می‌گوید که با نیت‌های خدایی تلاش شبانه‌روزی کرده‌اند. این‌ها را می‌گوید و من دلم‌ می‌سوزد برایشان که چرا نشاط و بهجت‌شان محترم شمرده نمی‌شود. 🔹️گروه فلان را در بله باز می‌کنم. اسکرین‌شات کانال یک عالم که جمع‌بندی لحظه آخرم با توجه به احتمال رای‌آوری و لزوم وحدت این شد. کانال خبری فلان را باز می‌کنم: محمد ضیف و یحیی سنوار که از تونل‌های غزه خود را به سختی به مشهد رسانده بودند، ناامید بازگشتند. 🔹️ساعت حوالی ۳ صبح است. دلم برای امت حزب‌الله می‌سوزد. نه "حجت" برایش باقی گذاشته‌اند و نه "بهجت".‌ نه می‌گذارند عقلانی و منطقی تصمیم بگیرد و نه می‌‌گذارند لذت یک کنش‌گری انتخاباتی تر و تمیز و مخلصانه را درک کند. پدرخوانده‌ها بالغ بودنش را قبول نکرده‌اند، باید برایش تصمیم گرفت. آدم بودنش را هم قبول نکرده‌اند، هر دوره باید شور و حالش را با این سازوکارهای معیوب بالا به پایین وحدت، کوفتش کرد و حتی اگر وحدتی هم حاصل نشد، ملامتش کرد. 🔹️می‌خواهم در ادامه بنویسم: ما حتما به فناوری نرمی برای تجمیع اراده‌ی پایین به بالا (نوعی تحزب بومی خودمان) نیاز داریم که انتخاب درون‌حزبی‌اش پیش از انتخاب بین‌حزبی‌اش از سوی اعضا انجام شود و این ابتذال انصراف و وحدت‌های دقیقه نودی را نداشته باشد. آن‌قدر هم ترومای زخم پدرخوانده‌ها بر ذهنیتم سایه افکنده که حتی به نسخه‌ی آوانگاردی مانند دائو (dao: سازمان نامتمرکز خودگردان) مبتنی بر بلاک‌چین فکر می‌کنم، سفت سفت، بدون قابلیت اعمال نفوذ. می‌خواهم این‌ها را بنویسم ولی قطعا ساعت ۳ صبح زمان مناسبی برای این حرف‌ها نیست. این موقع شب، هنوز ذهنم ناآرام است و نمی‌توانم بخوابم. مسئله‌ام رای به الف و ب نیست. هرکدام که سر کار بیایند و مانع دولت سوم روحانی شوند، همین هم خوب است. ولی دلم واقعا برای امت حزب الله می‌سوزد. حجت و نشاط‌شان را نگیرید. فراتر از مقیاس زمانی امروز و اکنون فکر کنید. عقل و احساس این مردم، حجت و نشاط این مردم را باید محترم شمرد و به آن فرصت ظهور و بروز داد.. ✍علیرضا قربانی @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ما زمینه را فراهم کنیم برای انتخاب مردم! 🎥آیت الله مصباح یزدی رئیس جمهوری می آید سر کار احساس می کند که پشتوانه مردم را دارد، حالا اگر اینجا فرمایش آقا عملی نشود هم خیلی مهم نیست؛ اشتباه می کنید! نگاه خدا این نیست... @Kolbe_Andishe_Farhang
31.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠رقابت بین بچه های بالای نظام با بچه های پایین نظام 🎥علی علیزاده اگر بدنه حامیان قالیباف و جلیلی را تحلیل کنیم می‌بینیم که این یک رقابت جدی ست بین دو طبقه از انقلابی ها. طبقه بالا و طبقه پایین و این حاکی از یک گسل اجتماعی جدی ست در درون نیروهای طرفدار نظام. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠تقابل و تشابه پزشکیان و جلیلی در انتخابات دو مرحله ای ظاهراً انتخابات به مرحله دوم می رود با چند ویژگی: ۱- هر دو گزینه شخصا افراد سالم ساده زیستی هستند. ۲- هر دو گزینه خیلی سابقه مدیریت اجرایی قوی ندارند ، پزشکیان کمی بهتره. ۳- در هر دو نفر ادبیات دینی غلبه دارد ۴- هر دو از حلقه بیرونی نظام هستند، نه حلقه درونیش. ۵- هر دو خود را تابع رهبر انقلاب می دانند. ۶- هیچ یک سردار سپاه نبودند. ۷- احتمالا هر دو طرف سیاست های رفاهی را در حوزه اقتصادی گسترش می دهند. (از طریق اصلاح نظام رفاهی موجود) اما تفاوت ها: ۱- مسیر رشد جلیلی از بسیج دانشگاه امام صادق، جنگ، وزارت خارجه، شعام و سپس حاشیه سیاستگذاری نظام بوده. مسیر رشد پزشکیان از انجمن اسلامی دانشجویان پزشکی، جنگ و جهاد ، وزارت بهداشت زمان خاتمی و نمایندگی مجلس بوده است. یکی از جناح راست و دیگری جناح چپ نظام برآمده است. ۲- دولت احتمالی جلیلی بیشتر ترکیبی از دولت رئیسی و احمدی نژاد است و دولت احتمالی پزشکیان ترکیبی از دولت خاتمی و روحانی. ۳- جلیلی شخصا در انتخاب اطرافیان، سیاست ها و مواضع خیلی سخت گیرتر از پزشکیان است و سعی میکند فقط از مجموعه هایی که به آنها اعتقاد دارد ، استفاده کند. البته این همزمان می تواند حالت حذفی هم داشته باشد ۴- انسجام گفتمانی و تیمی جلیلی خیلی بیشتر است. پزشکیان جنگ یا کولاژی از افراد با مواضع مختلف را جمع کرده که می تواند باعث تشتت دولتش بشود. این نقطه ضعف دقیقا مقابل نقطه ضعف جلیلی در مورد قبل است. ۵- در حوزه سیاست خارجی جلیلی گرایش به جبهه مقاومت دارد و رویکردش با غرب تقابلی است و پزشکیان گرایش به جبهه مذاکره دارد و رویکردش با غرب تعاملی است. ۶- در حوزه فرهنگی اجتماعی جلیلی گرایش به مسئولیت پذیری اجتماعی بیشتر و پزشکیان گرایش به عدم مداخله دولت دارد. ۷- در حوزه اقتصادی جلیلی بیشتر به سمت اقشار حاشیه فرایند توسعه و پزشکیان سمت اقشار مرکز فرایند گرایش دارند. پایگاه رای جلیلی: ۱- انقلابی هایی که معتقدند نظام از خیلی آرمان ها عدول کرده و دو دسته راست (پایداری) و چپ (عدالت‌خواه) دارند. ۲- اصولگرایانی که در غیاب گزینه اصلی خود به وی رجوع می کنند. ۳- طبقه فرودستی که بعد از احمدی نژاد قربانی سیاست های اقتصادی بازارگرا یا رانتی شده است. ۴- مخالفان توسعه به سبک سرمایه داری پایگاه رای پزشکیان: ۱- اصلاح طلبانی که وی را آخرین فرصت سیاست ورزی دموکراتیک می بینند. ۲- بخشی از طبقه فرادست و متوسط نوگرای شهری که وی را تنها گزینه مشترک با نظام می دانند و امیدوارند بتوانند روابط با غرب را بهبود بخشد. ۳- بخشی از فرودستانی که سبک زندگی شخصی پزشکیان را همدلانه و از جنس خود می دانند ۴- آذری ها و بخشی از اهل سنت ✍سید آرش وکیلیان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا پدرخواندگان اصولگرایی و اصلاح طلبی هر دو ضد جلیلی هستند؟! حق میدهم که حتی ساعت ۱:۲۰ شب‌ هم تلاش کنند از حاجی‌ خرج کنند و آخرین تلاش شان را بکنند تا مردم را از لولوها بترسانند ولی چرا بدنه اصلی سیاسیون یعنی کسانی‌ که مراکز اصلی ثروت و قدرت را در اختیار دارند از اصولگرا تا اصلاح طلب مخالف جدی جلیلی بودند و واقعا از همه ارزشهای جهان خرج کردند تا کسی بجز او رییس جمهور بشود ؟! از نکات مهم و جالب این دوره، برای خودم این بود که دیدم گرچه بدنه جوان تازه واردی که با رییسی وارد دولت شده بودند سمت دکتر جلیلی ایستادند ولی درعین حال کل بدنه تکنوکرات همه نهادهای کشور و حتی نهادهای انقلابی با قالیباف و برخی پزشکیان بودند. براستی جلیلی چه خطری برای اینها دارد؟ مهمترین چیزی که من از قدیم در دکتر جلیلی دیدم محل ندادن به این آقایان بود. نه جلسات آنها را شرکت می کرد نه از حرف آنها برای آمدن یا نیامدن یا ماندن و نماندن تبعیت می کرد و این خطرناک است چرا که اینها باید بتوانند نظرشان را در کشور اعمال کنند و می‌کنند! آری! «انتخابات» تنها ابزار قدرت یابی کسانی‌ است که به این دو سر قیچی قدرت متصل نیستند چنانچه احمدی نژاد همین طور بود و اگر «رای مردم» نبود این افراد حق ندارند از جایی بالاتر بروند و منصب مهمی داشته باشند! این یک حقیقت تلخ است ولی به شکل ملموسی اصحاب قدرت احساس خطر کردند و فقط مردم هستند که می‌توانند این معادله و «بازی بزرگان» را بر هم بزنند. 🔗پ ن: همه کسانی که محکم پای این جریان تخریب آمدند را مزدور آنها نمیدانم ولی برخی مستقیما منافعی دارند محکم !! ✍علیرضا کمیلی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠برای الشهید ثم السعید خب انتخابات با حضور نماینده اصلاح‌طلبان و کشتن خودشان و آمدن خاتمی و چه و چه هم متاسفانه مشارکتش کم شد. این مسأله برای همیشه تعیین تکلیف شد که خستگی و ناامیدی بخشی از مردم ایران نه به شما ربط دارد نه به ادعاهاتان و نه مطالباتتان و نه صورت‌بندی که از مسائل کشور ارائه می‌دهید. شما هیچ نمایندگی خاصی از گلایه های مردم نداشتید و ندارید. رای ی که گرفتید هم از بدنه رای رییسی در ۱۴۰۰ گرفتید. این بماند به یادگار از انتخابات ۱۴۰۳ اما بعد؛ رفقای عزیزم الان وقت دیدید دیدید و نگفتیم نگفتیم نیست! الان وقت تحلیل نموداری که اگر فلانی کی رفته بود چه میشد نیست! الان وقت نمک زدن به زخم ها نیست! الان وقت ادای پیروزی نیست! الان وقت زخم شکست خوردگی نیست! الان وقت کینه ها را به تألیف قلوب رساندن است! الان وقت بزرگتری و بزرگواری مومنانه و اتحاد است! الان وقت کار شبانه روزی دست در دست هم است! تو را به هر چه قبول دارید قسمتان میدهم آتش بیار معرکه کینه ها و انتقام ها نباشید. اگر کسی از هر سو دمید شما بزرگوارانه بگذرید و به آغوشش بکشید. اسیر جنگ روانی رقیب نشوید. به خدای تالیف گر قلوب مومنین پناه ببرید { وَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعࣰا مَّاۤ أَلَّفۡتَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِیزٌ حَكِیمࣱ } [سوره اﻷنفال: ۶۳] به وسعت و زلالی انقلاب بنگرید. متمرکز شوید بر پیروزی نماینده همه ما! ما خیلی کار داریم صدایمان به مردم زیادی از خودمان نرسید که آقای پزشکیان از بدنه شهید ما این همه رای گرفت صدایمان به خیلی از جامعه نرسید که هنوز هم این همه عدم مشارکت داریم. ما دنبال رییس جمهوری برای همه این مردمیم. تنگ نظری ممنوع است، کار نکردن ممنوع است درگیری با خودی ممنوع است. یک کلام برای خط شهید رییسی، برای نه به انحطاط در زندگی مردم و بازگشت روحانی بجنگید بجنگید برای رییس جمهور جلیلی. برای الشهید ثم السعید ✍مجتبی عرب مازار یزدی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠هیهات از مشارکت پایین! 🔻این یادداشت را ستادی ها نخوانند! انتخابات سوم است که مشارکت زیر۵۰٪ است! من طلبه کوچک "مکتب سیاسی انقلاب اسلامی" نمیتوانم این ضایعه را فدای نتیجه انتخاباتها کنم. دیگر بهانه "کرونای۱۴۰۰" هم نیست! و متاسفانه از آن هم پایین تر شد! از مجلس هم! دیگر بهانه "رقابتی" نبودن۱۴۰۰ هم نیست؛ همه اصلاح طلبان و اعتدالی ها هم فراخوان دادند؛ اما از غیر رقابتی ها هم مشارکت کمتر شد! انگار جامعه گفت: از قضا وقتی "جبهه انقلاب" مقابل "جبهه اصلاحات" می شوید و دعوای راست و چپ و اصولگرا-اصلاح طلب گذشته را با نام جدید بازتولید می کنید، بیشتر پس می زنم! بله اگر دلت خنک میشود که خاتمی و سران اصلاحات هم نمایندگیِ "مردم خاموش" را نمی کنند، شیرینی پخش کن، دیگر آنها هم تحرکی نمی بخشند! من البته هنوز رگ بازمانده از اصولگرایی ام می گوید: اصلاح طلبان اینبار نه برای روزنه و گشایش در مردم سالاری و حتی نه برای فقط ریاست جمهوری و مواجهه بهتر با ترامپ، نیامدند! متاسفانه بسیاری از آنها هم مسأله شان "مردمسالاری" (دینی یا حتی سکولار) نیست؛ "قدرت" است! کسانی که خود ۸سال رئیس جمهور بوده و به جامعه القاء کرده اند: قدرت در رهبری متمرکز است و رئیس جمهور کاره ای نیست؛۱ اینبار شاید آمده بودند بر سر فرآیند تعیین رهبر آینده اثر کنند! نشانه های ناکافی هم بیرون زد! (از پست منتسب به خاتمی۲ تا سخن مرعشی۳) سالهاست راست یا دروغ القاء کرده اند: باند قالیباف-سپاه می خواهد کسی را "رهبر آینده" کند؛ این نباید محقق شود! بلکه اگر بشود چیزی که مرحوم هاشمی می گفت جای ریاست خبرگان، روی صندلی آن باشد هم موقع نیاز انجام می دهد۴ را محقق کنند! و این جایگاهی در "قدرت" می خواهد! خلاصه انگار مردم از اینها هم قدرت طلبی نه نجات ایران و تحولی به نفع مردم فهمیدند! ترساندن از "دولت سوم روحانی" توسط به اصطلاح جبهه انقلاب هم نگرفت! واضح است به هر دلیل تلاش های شبانه روزیِ شهید رئیسی میوه اش در سفره مردم نمایان نشده بود تا آن ترس، بترساند! بگذریم که چقدر تقلیل است که ترس از تکرار گذشته، محرک رأی شود؛ نه شوق انگیزیِ باور پذیرِ تصویر آینده! حتی نظرسنجی ها و پیمایش ها هم دیگر مردم را درست منعکس نمی کنند! این "جامعه خاموش" و "قهر کرده با صندوق" را دوباره باید از نو شناخت که می دانم دوستان ستادی سؤال بی ربط یا اقلا الان نابجایی می شمارند؛ بماند برای بعد... 🔗پ.ن: ۱. البته انصاف را نباید از دست داد که پزشکیان شخصا از رهبری دائم دفاع و ترجیع بند هم می گفت سیاست های کلی ایشان را اجرا می کند! ۲. https://zaya.io/cd375 ۳. https://www.aparat.com/v/pejjc6b سابقا هم از ائتلاف کارگزاران با احزاب دیگر برای اثرگذاری بر انتخاب رهبر آینده و مطابقت او با سیاست هایشان گفته بود! ۴. عین جمله: "آن لحظه حساس، مهم است. براي آن لحظه حساس حتما لازم نيست رييس باشم، كافي است عضو خبرگان باشم. انسان در خبرگان مي‌تواند صحبت كند و نظرش را بدهد و اگر بخواهم، تاثيرگذار هم خواهم بود." https://zaya.io/nlv4q ✍محسن قنبریان / صبح بعد از انتخابات۱۴۰۳ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠شام آخر ببینید،بشنوید و بفهمید هرآنچه را که اهل علم بی انتفاع از قدرت و ثروت دلسوزانه بیان کردند و شما ندیدید و نشنیدید و نفهمیدید! از یکسو نرخ فاجعه بار حدود ۴۰ درصدی مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بیانگر یک «نه بزرگ» است که خبر از زخمهای عمیق نشسته بر روح و پیکر جامعه می دهد. اساسا جایی برای غافلگیری نیز وجود ندارد هنگامی که هر آنچه خواستند با این مردم کردند: از ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ و همه سالیان قبل از آن. از همه دختران و پسران حاضر در خیابان تا وحید اشتری و صبا آذرپیک حاضر در زندان. از همه کارگران و کارمندان تا همه بازنشسته گان و سالمندان. از امامت جمعه صدیقی تا برنامه تلویزیونی شهبازی. از استمرار گشت ارشاد در خیابانها تا اخراج اساتید و دانشجویان از دانشگاه ها. این نرخ مشارکت یک «نه بزرگ» بود! از منظر تحلیلی برای من قطعا انتخابات دیشب «شام آخر» بود.و این آخرین «نه» مسالمت آمیز است که موعد آن از سال ۱۴۰۴ به ۱۴۰۳ تغییر پیدا کرد.دیگر جا برای هیچ تحلیل و حرف اضافه ای در توصیف و تبیین نیست.کما اینکه خیلی وقت است بیان میکنم جامعه از توصیف و تبیین عبور کرده و تغییر می خواهد. دومین نه بزرگ جامعه به حاکمان «نفر برتر» احتمالی و تقریبا قطعی حاضر در همین مشارکت حداقلی است.اینکه مسعود پزشکیان بعنوان نماینده «گفتمان زندگی خواه» در همین فضای حداقلی نیز بالاتر از نماینده جریان تندرو و میانه رو حاکم قرار بگیرد،دو صد کتاب تحلیلی در علم سیاست و اجتماع است. این یعنی همه دکان‌های شبه رسانه ای و شبه علمی و شبه سیاسی و شبه خیابانی اقلیت منتفع ناجوانمرد افتاده به جان ملت را باید تعطیل کرد.قد شما همینقدر است آقاجان. رها کنید ملت ایران را،بگذارید کمی نفس بکشد این جامعه.دست بردارید از این استبداد رای و نظر،مردم چگونه بگویند شما را نمی خواهند: با پایینترین نرخ مشارکت تاریخ؟ با نفر برتر تقریبا قطعی حاضر در همین پایینترین نرخ مشارکت تاریخ؟ اکنون که بر همگان مبرهن گردید اکثریت کیست و اقلیت کجاست،تغییر در سیاستهای کلان حاکمیت با تمام انرژی و توان خود حاکمیت از سپاه تا دولت باید در دستور کار قرار گیرد: گشایش اقتصادی با محوریت حل مسئله سیاست خارجه گشایش اجتماعی با محوریت پذیرش تکثر و احترام به دیگری گشایش سیاسی با محوریت ایجاد انسجام داخلی کمترین پیامد بی تفاوتی مجدد نسبت به این دو «نه» مسالمت آمیز و بزرگ «فروپاشی ساختاریست»! ✍سیدهاشم فیروزی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 نه یک جهان بلکه فقط یک هفته فرصت بخش۱ اکنون که یک جهان فرصت به چنگ توست ای هم‌وطن به پیش زنهار از درنگ، زنهار از گریز هفت روز تعیین‌کننده و مهم برای مردم ایران در حال سپری شدن است. می‌تواند به آغاز دوران جدیدی در سپهر اجتماعی و سیاسی این ملت منجر شود. جهادی از جنس بر دوش همهٔ ماست. مهم‌ترین بخشِ تشییعِ شهید جمهور اکنون پیشِ روی ماست. مشایعتِ یاد و نام رئیسی تا رسیدن به جایگزینی برای او.. امتداد راهی که او آغاز کرد و جانش را به قَدمِ صدق و در طَبَق اخلاص برای آن فدا کرد. نکاتی ضروری و مهم: : افت مشارکت باید برای همۀ ما هشداردهنده باشد. روشن‌کردن ذهن مردم در راستای آن مسائل فرهنگی و اقتصادی که به بدبینی و بی‌اعتمادی بخشی از مردم منجر شده باید در رأس دغدغه‌های ما باشد. اکنون، قبل از عمل، هنگامۀ صحبت و مصاحبت است. باید گفت و شنید و ذهن‌ها را همراه کرد. : این نظر شاید نامحبوب باشد اما ایثارِ بزرگِ این دوره از انتخابات قالیباف بود. او به ‌رغم اطلاع از نظرسنجی‌ها و اطمینان نسبی از شکست، از عرصۀ رقابت کنار نرفت. او حاضر شد عافیت‌طلبی نکند، فقط به حیثیت خودش نیاندیشد و چهره‌اش را با رأی پایین تثبیت کند اما از شکل‌گیریِ زودهنگامِ دوقطبی جلیلی-پزشکیان که در دور اول به تقویت سبد رأی پزشکیان منجر می‌شد جلوگیری کند. عرصهٔ عمل همین‌قدر پیچیده است. ایثار گاهی در کنار رفتن و واگذاری فرصت به دیگران است، و گاهی در ماندن و منفور شدن. اما عزت دست خداست و بارها دیده‌ایم که نتیجۀ چنین ایثارهایی در بلندمدت، عزیز شدن و محبوبیت بیشتر است. آفرین که امر خطیر را دریافتند و ضمن سنجش و محاسبه، ریسک عدم انصراف را هم پذیرفتند. : اما ماجرا در میان جوانان جویای نام از اطرافیان قالیباف و طرفداران جلیلی حکایت دیگری دارد. نقدها گاهی از حدود اخلاق سیاسی خارج شده و حجمی از حاشیه‌سازی و بی‌انصافی را روی دست جریان انقلاب گذاشته. با طرفدارانی مواجه بودیم که در مقام نقد نبودند و جز به کمتر از تخریب طرف مقابل رضایت نمی‌دادند. نتیجه، تولید ادبیاتی چرک و بی‌اعتمادکننده بوده که به مانعی برای جذب آرای بخشی از مردم تبدیل شده است. اینکه طرفداران این شخص به آنطرف بگوید وحدت‌شکن و قدرت‌طلب، و اطرافیان آن شخص به اینطرف بگوید عقده‌گشا و انحصارطلب، در وضع فعلیِ جریان انقلاب مشمئزکننده است. بگذریم. هرچه هست طبق مسیری که 7 روز گذشته طی کرده‌ایم و عملا به نقطۀ مشترک رسیده‌ایم، باید در 7 روز آینده با وحدت گفتمانی کار کنیم و اختلافات را در سطح نقد کارشناسی و مسائل فنی نگه داریم. اکنون بدون اینکه قالیباف یا جلیلی انصراف دهند عملا به ائتلاف رسیده‌ایم. این فرصت را باید پاسداشت و به متن برگشت. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 نه یک جهان بلکه فقط یک هفته فرصت بخش۲ : مبارک‌ترین اتفاقی که می‌توانست در عرصۀ انتخابات جمهوری اسلامی رخ دهد، این بود که توسط رأی مردم و از طریق صندوق رأی، آن‌ها که گرایشات براندازانه دارند و به انهدامِ زمین بازی فکر می‌کنند به حاشیه بروند. رقابتی واقعی بین نیروهای معتقد به زمین بازی، ملتزم به قانون و وفادار به منافع ملی شکل بگیرد. اکنون جلوه‌هایی کم‌فروغ از این امر دیده می‌شود. جلیلی و قالیباف دارای اختلافاتی جدی، مهم و غیرقابل چشم‌پوشی در مسائل کارشناسیِ مربوط به حکمرانی‌اند و دو رویکرد کاملا متفاوت را در ادارۀ کشور پیاده خواهند کرد. الگوی آرمانی هم همین است که مردم از بین دو رویکرد رقیب در ادارۀ کشور (که ذیل مبانی و آرمان‌های انقلاب تعریف شده‌اند) یکی را انتخاب کنند، نه اینکه مانند برهه‌هایی از گذشته رقابت بر سر اصل پایبندی به نظام و مبانی انقلاب باشد. بنابراین، عدم انصراف این دو نامزد در شکلی که انجام شد اتفاقی مبارک بود که به پوست‌اندازی جریانات سیاسی کشور کمک خواهد کرد. : حزب‌اللهی و انقلابیِ مسئولیت‌پذیر، از همین الان مشغول حریف شده است و برای بازسازی و بازآرایی افکار عمومی تلاش می‌کند. هوشمند کسی است که بتواند از جمعیتِ مشارکت نکرده در دور اول، یارگیری کند. اکنون وقت تهاجم و حمله است. حالاست که باید یک جلیلیِ ایجابی‌تر، فراگیرتر و چالشی‌تر به نمایش گذاشته شود. حالاست که باید از تضاد و نفی‌کنندگیِ انقلابی در نقد وضع موجود بهره برد. حالاست که می‌توان نشان داد روی دست گرفتنِ شعارهای انقلاب کماکان قدرت بسیج‌کننده دارد و حتی آرای خاموشِ حاشیه‌نشینان را جذب و بیدار می‌کند. این لحظه‌ای بسیار مهم و تاریخی است. الان وقت درنگ نیست. به روستاها بروید و صدای ما را به آن‌ها برسانید. به حاشیۀ شهرها بروید و حرف ما را به آن‌ها بگویید. سراغ گروه‌هایی بروید که سانسور می‌شوند، دیده نمی‌شوند، گویی کسی روی رأی و نظر و انتخاب آن‌ها حساب باز نکرده است. بروید و آن‌ها را از این انتخاب و از این دوراهی آگاه کنید. چون ما روی آن‌ها حساب باز کرده‌ایم.. روی همۀ مردم ایران.. همۀ مردم ایران.. و العاقبة للمتقین و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 افسانه های به باد رفته! بالاخره نتایج انتخابات منتشر شد و درصد مشارکت عمومی مردم نیز 40 درصد اعلام شد. 40 درصد... و تو چه میدانی چهل درصد یعنی چه؟ این عدد یعنی خیلی از افسانه هایی که چند ساله در گوش جامعه زمزمه کردند باطل است. افسانه اول آنکه، در چند انتخابات گذشته که مشارکت زیر 50 درصد بود، تحلیل این بود که علت این عدم مشارکت عملکرد شورای نگهبان است و اگر شورا کمی سهل بگیرد، می توان انتظار بهبود مشارکت را داشت. حالا بدترین اتفاق برای کلیت ج. اسلامی این است که با وجود یک کاندید اصلاح طلب با شعارهای آزادی طلبانه و مخالفت با فشار و با حمایت چهره هایی چون خاتمی کروبی مشارکت از سال 1400هم پایین‌تر آمده. این یعنی 60 درصد از مردم از کلیت نظام انتخابات ناامید و نسبت به مدیریت کشور خوش بین نیستند . به معنی دقیقتر یعنی قشر قابل توجهی از مردم از مطالبه اصلاح عبور کرده اند و قابلیت پیوستن به جریان های مخالف نظام بیشتر شده است. در این حالت دیگر مشکل تایید صلاحیت های شورای نگهبان نیست و جراحت عمیقتر از این حرفهای شکلی است. حالا شما فکر کن آقای پزشکیان هم در انتخابات نبود، آنوقت با مشارکت بیست و چند درصدی چه دولت افلیجی می خواست پابگیرد؟ افسانه دومی که می گفتند این است که کاهش مشارکت بخاطر عملکرد دولت حسن روحانی بوده و اگر دولت انقلابی روی کار بیاید با حل مشکلات، مشارکت به قبل بازمی گردد. سوال این است که چرا قشر قابل توجهی از مردم که 1400 در انتخابات شرکت کرده و به آقای رئیسی رای داده بودند، الان با صندوق رای قهر کردند؟ چطور وقتی رئیس جمهوری به صورت تراژدیک از جهان می رود، با آن غلیان احساساتی که صدا و سیما نشان می داد، رقیب گفتمانی این دولت رای اکثریت را دارند؟ چه بود آن افسانه که می گفتيد قاطبه مردم خواهان ادامه راه شهید رئیسی اند؟ این دولت چگونه عمل کرده که خروجیش چنین شرایطی رقم زده است؟ افسانه سوم اینکه، با حضور اصلاح طلبان مشارکت پر رنگتر می شود. افسانه چهارم باطله، در صورت کاهش مشارکت اصولگرایان پیروز می شوند. باید پذیرفت که حوادث سال 1401 جامعه ایران را چون سونامی در خود مستحیل کرده و این جامعه را دیگر نمی شود با متر و معیارهای قبل سنجید. چینش آرا نشان از افت وحشتناک سبد رای اصولگرایان است. آنهایی که در یک انتخابات حداقلی در مقابل یک گزینه دست چندم رقیب باز هم بازنده می شوند. آنچه مبرهن است آرا طیف قابل توجهی از جامعه مذهبی، به سوی پزشکیان هدایت شده است. حالا در در دور دوم بین آقای جلیلی و پزشکیان چه خواهد شد؟ بنطرم این سوال چندان مهم نیست. مهم آن است که جامعه ایران از امید تهی شده و حداقل 60 درصد مردم(به صورت خوش بینانه) فاقد هیچ کورسویی برای آینده است. و چون آینده ای نمی بیند که حاکمیت پیش پایش بگذارد، با بی تفاوتی نسبت به سرنوشت کشور، آن را بروز می دهد. جامعه می گوید خب، من رای ندادم. مشارکت نکردم. آیا صدای مرا شنیدند؟ و می بینند که مخاطبینش سمعکشان را درآورده و لب پنجره در حال دعا به قله خیره است. غم این خفته ی چند خواب در چشم ترم می شکند! ✍سلمان کدیور @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ارزیابی شتابزده: ۱. اینکه می‌گفتند رئیس جمهور تعیین شده دروغ بود چون قالیباف حتی با حمایت ارکان نظام شکست خورد حتی از رای شخصی رهبری هم خرج شد و نتیجه نگرفتتد ۲. اینکه می‌گفتند اصلاحات مرده است غلط بود چون پزشکیان نفر اول شد حتی با مشارکت اندک ۳. اینکه می‌گفتند پزشکیان با آرای قوم گرایان پیروز میشود و پیشه وری است و ... نادرست بود چون درصد رای آذربایجان مانند رای کل ایران بود ۴. اینکه اصولگرایان می‌گفتند مشارکت پایین ۱۴۰۰ محصول دولت روحانی بود نادرست بود چون اکنون می‌شود گفت این مشارکت پایین هم محصول دولت رییسی است ۵. آرای اصلاح طلبان نسبت به دوره قبل (همتی) ۴ برابر( بیش از ۱۰ میلیون ) شد و آرای اصولگرایان اگر جمع هم بزنیم (جلیلی و قالیباف) حداقل ۵ میلیون (نسبت به رییسی ) کمتر شد ۶. ما الان سه اقلیت داریم : اصلاح طلب ، اصولگرا ، برانداز ....هیچ‌ اکثریتی وجود ندارد ۷. بنیاد گرایان ( جلیلی) از اصولگرایان ( قالیباف ) جدا شدند ۸.حکومت نظامیان از راه انتخابات منتفی است ۹.رای پزشکیان ترکیبی از بدنه اصلاح طلبان ، شهروندان طبقه متوسط و حذف شدگان و بدنه متدین ناراضی از اصولگرایان بود. ✍محمد قوچانی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مساله فقط رای دادن نیست! مساله واقعا فقط این نیست که شصت درصد رای ندادند. مساله این نیست که این ۶٠ درصد چه انگیزه های متفاوتی داشته اند. چند درصد ناراضی بوده اند، چند درصد قائل به براندازی بوده اند، چند درصد تنبلی و بی خیالی پیشه کرده اند، چند درصد چه و چه بوده اند. مساله این است که ۶٠ درصد به صندوق ها اعتماد نکردند. این عدم اعتماد اصلا فقط به حکمرانی و انتخابات بر نمی گردد. مثلا شما یک پروژه سهامی بزرگ ولی ناموفق راه بینداز. دیگر مردم پول نمی دهند! دیگر اوراق مشارکت نمی خرند. دیگر در هیچ کنش داوطلبانه فرهنگی اجتماعی همسو با حاکمیت مشارکت نمی کنند. اینها انگار دیگر در جامعه نیستند. فقط مصرف کننده آب و برق و مالیات دهنده زورکی هستند. این وضع به تمدن نوین اسلامی نمی رسد. باید بازی را عوض کرد. حاکمیت نیاز به طرحی جدید دارد. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠راه و بیراه پیروزی در دور دوم انتخابات؛ آیا دلاوریِ دست دادن به مستضعفین را داریم؟ شکر خدای را که از نعمت انتخابات محروم نشده‌ایم و امکان مواجهه با واقعیت، شکست خوردن و بازسازی خود برای تقرب به حق هنوز به روی ما گشوده است. رحمت خدا بر خمینی (ره) که جامعه‌ی دینی ما را به آزمونِ واقعیت کشاند تا در رکود و فسادِ خودحق‌پنداری و خودهمیشه‌پیروزانگاری به طاغوتی در لباس دین مبدل نگردد. و شکر خدای را که بعد از گذشت ۴۵ سال از تشکیل جمهوری اسلامی، هنوز نیروی مردمیِ به کنترل درنیامده‌ای در صحنه است که می‌تواند مسئولانه و مستقل کنش نموده و لااقل در عرصه‌ی انتخابات، اراده‌ای غیر از اراده‌ی ساختار رسمی قدرت را به میان آورده و برای آن بجنگد و پیروز شود. مرحله‌ی اول انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم با میزان مشارکت و‌ نتایجی خلاف همه‌ی نظرسنجی‌ها به پایان رسید. چنان‌که در یادداشت چند روز قبل با عنوان «تحمیل تحلیل غلط از مدل رأی توده‌ها: پلِ پیروزیِ پزشکیان» اشاره کرده بودم، راهِ در دسترس برای شکست دادن آ.پزشکیان، انصراف همدلانه‌ی آ.قالیباف به نفع آ.جلیلی در روز چهارشنبه و ایجاد موج مثبت به نفع او بود، تا در مرحله‌ی اول کار تمام شود. امروز کاری دشوار و البته نه ناشدنی ما را به خود فرا می‌خواند. دلخوشی به جمعِ جبریِ آرای نامزدها در دور اول یا اثربخشیِ حمایت ستادهای نامزدهای حذف‌شده رهزن است. ادبیات «جبهه‌ی انقلاب» و ترسیم خود و دیگری بر اساس آن، خدمتی بزرگ به رقیب خواهد بود؛ و تداوم تمرکز بر زدن دوره‌ی آ.روحانی نیز نه تنها رمقی تازه به کمپین انتخاباتی آ.جلیلی نمی‌بخشد، بلکه موجبات دلزدگی و ریزش آرا را نیز فراهم می‌نماید. فرمول پیروزی در دور دوم انتخابات‌ها، رقم زدن اتفاقی نو و موج‌آفرینی با به میدان آوردن نیروهای اجتماعی جدید است. شکستنِ نگرانیِ جامعه از تصویرِ خشک، سخت‌تعامل، صیانتی و گشتِ ارشادیِ آ.جلیلی در جای خود لازم و موثر است، اما اگر کمپین سعید جلیلی موفق به ارائه‌ی تعبیر و تصویری تازه و قوی از ماجرای اصلی دعوای این انتخابات و عمقِ دیده‌نشده‌ی آن به مخاطب نشود، عرصه را به رقیب واگذار خواهد کرد. بنابر گزارش های اولیه -که آمار مشارکت نیز موید آن است-، مشارکت مستضعفین و‌ پایین‌شهرنشینان در انتخابات دور اول پررنگ نبوده است. همچنین بسیاری از ایشان نیز با تشخیصِ صحیح نسبت به این‌که شخص آ.پزشکیان از مرفهان بی‌درد نیست، به وی رأی داده‌اند و ریسک حاکم شدنِ حامیانِ پرحرف و بی‌غم او که در این چند دهه هم از توبره خورده‌اند و هم از آخور را به جان خریده‌اند. آیا نیروهای متعهد و مستقل انقلابی که تا همین جا هم به جای مصرفِ امکانات، مقدسات و داشته‌های مادی و معنویِ کشور، روی پای خود ایستاده اند، می‌توانند از مبارزه‌ای بگویند که با توده‌های مردم مستضعف در آن شریک شوند؟ آیا می‌توانند «ما-آنها»های سبک زندگی‌ای را به «ما-آنها»های واقعیِ سیاسی-اقتصادی تبدیل کنند؟ آیا می‌توانند «جبهه‌ی انقلاب»، «جبهه‌ی مستضعفین» فهم کنند و در همین مدت کوتاه نشان دهند که برای تبدیل نشدنِ آن به «سفره‌ی انقلاب» خواهند جنگید؟ آیا می‌توانند صادقانه چنین باشند و نشان دهند که نه برای تحمیل سلائق و علائق خود به دیگران که برای سپر شدن در مقابل تحمیل‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی موجود به میدان آمده‌اند؟ آیا می‌توانند خیلی ناراحتِ ناعادلانه بودن مناسبات موجود داخلی و خارجی باشند و خود را در قامت نیروی اصلی تغییر آن ببینند و نیازمندانه دستِ یاری‌خواهی به سمت مردم دراز کنند؟ پیروزی در انتخابات و موفقیتِ دولتِ بعد، یک‌جا پیش هم نشسته‌اند منتظر ما. دلاوری از آنِ خود کردنش را داریم؟ ✍محمد یلماز @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ظرفیت یادگیری سیاسی اصولگرایی 1- انتخابات مقدس نیست؛ بلکه عرصه‌ای برای مبارزه قدرت و مقام و منزلت و منافع گروه‌های گوناگون است. اگرچه انتخابات در هنگامه‌هایی خاص، کارکردهای امنیت ملی دارد، اما آن را نباید همیشه و ضرورتا به کل انقلاب و نظام و اسلام و ایران گره زد. اغلب این دعوای من و توست برای دستیابی به منابعی که در کشور وجود دارد یا برای دستیابی به مقام و موقعیت. چرا باید این دعوای شخصی یا گروهی را به یک دعوای ملی یا دینی تبدیل کنید؟ چرا باید دعوای منافع را در زرورقی از ارزش‌ها بپوشانیم؟ بسیاری از عرصه‌ها منطقه‌الفراغ است و حکومت تا آنجا که می‌تواند باید بنای مشروعیت خویش را از آن بیرون بکشد، از انتخابات بگیرید تا نظارت استصوابی و بسیاری از تصمیمات بخش عمومی. اینها هیچ‌کدام امور مقدس نیستند. آن‌گاه که چنین بیندیشیم، زمینه برای یادگیری سیاسی فراهم می‌شود. 2- پیش‌بینی‌ناپذیری رفتار انتخاباتی و بی‌ثباتی سیاسی یکی از موضوعات اساسی در این انتخابات بود که باید به آن هشدار داد. میزان مشارکت و آرای برخی از نامزدها با اغلب نظر‌سنجی‌ها مغایر بود. یکی از علل بی‌ثباتی فکر سیاسی این است که دیر‌زمانی است که در این کشور به شکلی پنهان با تحزب مبارزه می‌شود تا مبادا «قدرت اغیار» شکل بگیرد. این خود سبب می‌شود تا در این فرایند تاریخی، یادگیری سیاسی نداشته باشیم. به هر اندازه که در مبارزه با تحزب موفق می‌شوید، به همان اندازه کشور را با سیلاب‌های خاموش و نهان مواجه می‌کنید و به همان اندازه زندگی سیاسی مردمان را با بی‌اطمینانی مواجه می‌کنید. نکته تأسف‌بار این است که برخی از اشخاص و نهادها که چنین کرده‌اند، هنوز نمی‌دانند که با کشور چه کرده‌اند. به جای اینکه احزاب سیاسی مبارزه قدرت را در سطح مدنی به بیش ببرند، آن را به پستوهای پنهان نهاد‌های خاص برده‌اند. در چنین ابهامی است که اینک برای آن 60 درصد که مشارکت نکرده‌اند، مدعیان بی‌شمار سر برآورده‌اند. 3- نکته دیگر آنکه کارکردهای اصلاحی انتخابات را از کار می‌اندازید. چه‌بسا مردمان در کوچه و بازار می‌گویند خوب! بر فرض که رأی دادیم. از همان ابتدا نهادها و گروه‌هایی که همه ما می‌شناسیم، شروع به سنگ‌اندازی می‌کنند. مثلا هرچند می‌دانیم که گروهی در اقلیت‌اند اما صداوسیما و بسیاری دیگر از نهادها را در اختیارشان قرار می‌دهید. اجازه می‌دهید که تصمیم‌گیری در نهادهای مهم را تسخیر کنند. تلاش خواهند کرد که ملت نتیجه عملیاتی از انتخاب خود نگیرد. این یکی از مهم‌ترین علل کاهش مشارکت است. 4- اما پرده اساسی اینجاست که یک رژیم شناختی و یک سازه فکری از طرف اصولگرایی ایجاد شده‌ است که فهم از موقعیت را برای خود و هوادارانش ناممکن می‌کند و این مهم‌ترین ویژگی تفکر آنان است که سبب می‌شود تا به دامن نوعی رفتار فرقه‌ای بیفتند. جناب آقای ضرغامی گفته‌اند: «درس‌های ۸ تیر را به فضل الهی مرور خواهیم کرد/ بنای تاریخی روحانیت در کشور نیاز به مرمت دارد، جای مطهری خالی است». پاسخ این است: نمی‌توانید. اصولگرایی سیاسی به دلیل ساختار ضد فکری خود اساسا نمی‌تواند بیندیشد. چون قوه فکری خود را به اسارت درآورده است. در همین انتخابات دیدید که جامعه اصولگرایی در پی کسب نظر فلان منبری و بهمان مداح بود. نه اینکه فکر کنید این رفتار جنبه تبلیغات انتخاباتی داشت، نه. کاملا مشخص بود که این فراتر از یک مرجعیت رسانه‌ای برای انتخابات است؛ بلکه این پیامد این امر است که نه‌فقط هواداران، بلکه نخبگان این جریان سیاسی نیز عقل خود را به مداحان و منبری‌ها (و نه حتی «علما») وانهاده‌اند. مسئله مهم فکری این جریان این است که همه چیز و ازجمله اخلاق را جدلی می‌کند. نسبی‌گرایی افراطی اخلاقی گریبان‌گیر آنان شده است. عبرت‌آموز است که آن کسانی که طبق اصول باید منادی دین و معنویت و اخلاق باشند، به ورطه دروغ و تهمت سقوط کرده‌اند. و مهم‌تر از آن اساسا امکان درک و فهم را از خود سلب کرده‌اند. چنین رویکردی به کلی نخبگان و هواداران را به اسارت فرقه‌هایی در‌می‌آورد که از حداقل‌های درک سیاسی برخوردار نیستند و به خواب و رؤیا و مکاشفات دروغین و قصه‌های آخرالزمانی برخی سخنرانان خیال‌پرداز روی می‌آورند. عملا جریانی از خرافه و شبه‌علم و مکاشفات دروغین به منبع اصلی تغذیه فکری بزرگ و کوچک آنان تبدیل شده است. دیگر جایی برای مطهری و بهشتی نمانده است. این درخت سترون است. ✍کیومرث اشتریان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠توسعه راه حل است، هدف نیست. هدف حل مسائل است سئوال اینجاست که فارغ از عناوین دولت رفاه یا شعارهای چپ، مهمترین کارویژه دولت چیست؟ تثبیت و توزیع نفع عمومی. در مدلی که دولت به بخشی از جامعه که بیچاره هستند کمک نکند، چه کسی باید این کار را بکند؟ حالا این ابزار یا حمایت‌های نقدی یا توزیع کالا یا حتی واگذاری تقدم برای بهره گیری از فرصت‌های شغلی میتواند باشد. این دقیقا مثل تامین امنیت، به مثابه کالای عمومی است که تامینش فقط وظیفه و در توان دولت هاست. پس با برچسب‌هایی مثل تفکر چپ و گداپروری نباید با انجام این وظیفه بدیهی مواجهه کرد. حالا مسئله اینجاست که رویکرد دولت برای انجام این وظیفه خود چیست؟ برای تامین مالی، برای مدل توزیع، برای شناسایی جامعه هدف، برای کم کردن این جامعه و… مکاتبی مثل نئولیبرالیسم بالذات ایراد ندارد(اگر میتواند خلق ثروت کند) ایراد آنجاست که در مصرف ثروت خلق شده آن نگاه را به ضرورت انجام وظیفه ذاتی دولت که بیان شد دیگر ندارد. در کنار مکاتب، راهبردهای دولت مستقر مثلا در ایران هم مهم است. یک راهبرد فقط نگاهش به داخل و توانمندی ملی و سرزمینی است، یک راهبرد فرصت‌ها را فقط در بیرون میداند . نگاه میانه لازم است که بتواند منابع داخلی را با فرصت‌های بیرونی گره بزند. مثلا کاندیدایی جنگ روسیه را فرصتی برای ایران دید که میتواند بازار ۱۱ میلیار دلاری بازار سیفی روسیه را از آن خود کند، استفاده از این نقطه قوت برای شکار این فرصت را باید در بستر نقاط ضعف داخلی هم دید؟ وضعیت فعلی کریدورهای حمل و نقل، ناوگان فرسوده جاده‌ای، کیفیت محصولات کشاورزی و فاصله با استاندارد اروپایی، ظرفیت پایانه‌های گمرکی و از همه مهمتر بحران آب و ضرورت اصلاح روش‌های آبیاری و کشاورزی. برای حل این نقاط ضعف سرمایه لازم است، سرمایه کجاست در بیرون. پس برای شکار یک فرصت در روسیه باید به منابع سرمایه گذاری در شرق و غرب نگاه کنیم تا بتوانیم از یک توان کشاورزی در داخل بهره برداری کنیم. مسائلی بشدت چندوجهی، پیچیده و پویا در برابر دولت هاست که ابر راه حل آن مدل است. مهم اینکه توسعه راه حل است، هدف نیست. هدف حل مسائل است. ✍محمد طاهریان @m64thrn @Kolbe_Andishe_Farhang
💠صریح و بی پرده با برادر جلیلی همان قدر که "سهم خواهی" در یاری رسانی حق، بد است؛ "حمایت دربسته" و صرفا به اعتماد نامزد هم بد است؛ قبلا کلاه های گشادی سرملت گذاشته و سهمی از دلزدگی ها شده؛ پس تاریخش گذشته است. دور اول به پزشکیان علیرغم برخی خصائص خوبش رأی ندادیم چون کابینه او را غیر از خود او می دیدیم و نظر منفی به آنها موجب رأی ندادن به او شد؛ برادرانه می گویم همین را برای برخی رأی ندهنده ها به خود لحاظ کنید! درباره خود و برخی مؤثرین ستاد، درصدی از رأی دهندگان ابهاماتی دارند. تبلیغات دور اول و پاسخ های ستادی اقناعشان نساخت و الا شاید کار را تمام می کردند. در این مرحله حساس باید آن ابهامات به "شکل جامعه پسندی" حل شود و فقط به اتقان پاسخ ها نزد طرفداران توجه نشود. 🔹 چند پیشنهاد عملی روشن در اینباره: 1⃣ معرفی معاون اول ریاست جمهوری خود: حاشیه ابهام جلیلی، توانایی و کارآمدی اش بخصوص برای تحقق یک برنامه جهشی و استفاده از همه ظرفیت هاست. تحقق این برنامه تحول از دو جا سیراب می شود: الف) "قدرت تحرک بخشی" به بدنه بزرگ دولت و دیوان سالاری سنگین موجود (مدل دولت هاشمی و شهید رئیسی). ب) "قدرت خلق اراده عمومی" در بیرون دولت و در صحن جامعه (مدل دولت دوم خرداد و احمدی نژاد). قدرت رهبری و مدیریتی ایشان در هریک از ایندو، نمره ای دارد که بسا به نظر عده ای حد کفایت نباشد! تعویض مدیران عملا نمی تواند حداکثری باشد و الزاما هم موجب تحرک بدنه نمی شود. نه آن اندازه مدیر با تجربه دور و بر هست و نه دیوانسالاری در واقعیتِ خود، "یک سایه" است که راحت برنامه شما را بخواند. مقاومت و دیالکتیک آن در مقابل برنامه هایی که روتین اش نیست، در دولتهای احمدی نژاد و رئیسی تجربه شده است. معرفی یک مدیر دیوانسالار، کارا و قوی بعنوان معاون اول می تواند تا اندازه ای آن ابهام را در اذهان بزداید. قدرت راهبری اجتماعی نیز با ضمائمی راستین به خود به میزانی قابل ارتقاء است. 2⃣ معرفی کابینه؛ اقلا وزارت خانه های مهم: بطور طبیعی در حامیان و حتی ستاد، افراد گوناگونی وجود دارد. با "یک طیف" مواجه ایم که از قضا برخی از حاشیه های این طیف، "سوژه های تخریب جدی" جلیلی در دور دوم توسط رقیب است. اعم از راست یا دروغ بودن این نسبت ها، چنین اتهاماتی درباره برخی حامیان در جامعه مطرح است: - علم(مدرن) ستیزی مفرط با خوانش های خاص از اقتصاد اسلامی، طب اسلامی، پیشرفت اسلامی، مدرسه اسلامی و... - نگاه های خاص به زنان و حضور اجتماعی آنان و بخصوص نحوه تحقق حجاب اسلامی. - نگاه های متهم به تکفیری در مسائل سیاست داخلی و مواجه با مخالفین خود و... - و... اگر می خواهید اینها همه سوژه تخریب و چالش های غیر واقعی و دست چندم نشود، از الان کابینه خود را معرفی کنید! وزیر خارجه، ارشاد، کشور، آموزش و پرور ، علوم و حتی معاون زنان و... معلوم می کند رویکرد و برنامه های شما در تجسم عینی کابینه چه شکلی خواهد بود. مخیّرید از هر سر طیف که خواستید، وزیر معرفی کنید. تمام چیزهایی که فردا مثلا در وزارت ارشادتان بین نفی و اثبات است در یک رویکرد قابل جمع است و کسی آنرا نمایندگی می کند؛ او را معلوم کنید. در این ۱۱سال لابد به آدم این برنامه ها هم فکر کرده اید. اینجور هم جامعه و هم آن حامیان تکلیف خود را می دانند. جمعیت رأی دهنده، فریب تخریب جلیلی هراسان را نمی خورد و حامیانِ رادیکال هم فردا علیه تان پلاکارت دست نمی گیرند که به وعده ها عمل نشد! 3⃣ تیم اقتصادی دولت خود را ضمیمه برنامه ها کنید! همه می دانیم برنامه داشتن اگر شرط لازم باشد، شرط کافی نیست. برنامه ها یکبار در یک "دولت سایه" شکل گرفته است برای "مصوبه و قانون" شدن باید مجاری تصمیم گیری از جمله مجلس را بگذراند. پس بسا برنامه هایی که در این سیکل تغییر کند (چنانچه برنامه یارانه ها و سهام عدالت و...). لذا صرفا برنامه های موثر در گشایش اقتصادی نمی تواند، "شرط ضمن عقد انتخاب" باشد؛ بلکه اقلا باید تیم هماهنگ اقتصادی دولت از الان معلوم و بتواند از لوازم این برنامه ها در جهات دیگر "اقتصاد کلان" و بخصوص "اقتصاد سیاسی ایران" دفاع کند. رویکردهای اقتصادی در برنامه های اقتصادی گذشته دولتها، محدود و قابل تمایز از هم می باشد؛ معلوم کردن آن رویکرد در تیم اقتصادی آینده رافع ابهامات بسیاری از نخبگان است. نفع بردن از ابهام این است که مثلا نامزدی در میزگرد اقتصادی یک مشاور را از اقتصاد آزاد و بازار و یکی را با گرایش سوسیال بیاورد! تعارض های تیم اقتصادی، خود مشکل جدی برخی دولتهای گذشته بوده است و عملا باری به این جهت، باری به آن جهت نتیجه داده و مردم را خسته و ناامید کرده است. بخاطر عادلانه بودن خوب است همین ها از پزشکیان هم خواسته شود! ✍محسن قنبریان / پس از اعلان نتایج قطعی مرحله اول انتخابات۱۴۰۳ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠«دولتِ پزشکیان»، خطرناک‌تر از «مسعود پزشکیان» 🔻چرا به مسعود پزشکیان رأی نمی‌دهم؟ بخش۱ «دولتِ پزشکیان» حتماً از «مسعودِ پزشکیان» خطرناک‌تر است. مسعود پزشکیان، از عدالت و انصاف و برابری می‌گوید اما بازار آزادی‌ها در دولتش، وحشی‌ترین نسخه‌های سرمایه‌داری را برای او می‌پیچند. مسعود پزشکیان، نهج‌البلاغه‌خوان است اما دولت پزشکیان، دولت «جان‌لاک» و «فردریش هایک» خواهد بود. مسعود پزشکیان، از ترکیب «دیپلماسی و میدان» دم می‌زند اما اصلی‌ترین چهره دیپلماسی او کسی است که محبوبیت مرد میدان را مانع محبوبیت خودش می‌دید و معتقد بود دیپلماسی (ظریف) قربانیِ میدان (سلیمانی) شده است. (مصاحبه ظریف و آن فایل صوتی معروف را به یاد بیاورید). مسعود پزشکیان، ساده‌زیست و پاکدست است. او خود را همسفره مردم می‌داند و یک ماشن 206 ساده دارد اما دولت‌مندان بنزسوار دور او حلقه زده‌اند و دولتش را بی‌آبرو خواهند کرد. مسعود پزشکیان، تیپ کارگری می‌زند، رفتار کارگری از خود بروز می‌دهد و لحنی ساده و کارگری دارد اما سیاست‌مدارانی را در آغوش گرفته که مسبب سیه‌روزی کارگران هفت‌تپه و هپکو بوده‌اند. مسعود پزشکیان، مدام از سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری و لزوم تبعیت از ایشان سخن می‌گوید اما سیاست‌پیشگانی در میتینگ‌های رسمی او سخنرانی می‌کنند که رسماً می‌گویند رأی دادن به پزشکیان به معنای مشروعیت بخشیدن به نظام و رهبری انقلاب نیست. همان کسانی که در سال‌های گذشته مدام به رهبری نظام حمله کرده‌اند. مسعود پزشکیان می‌گوید باید با مردم روراست باشیم اما در میان بدنه سیاسی مشاور و حامی او، فریب‌کاران و دروغگویانی هستند که می‌گفتند اگر فلانی و بهمانی رئیس جمهور شود می‌خواهد در پیاده‌روها دیوار بکشد! مسعود پزشکیان، مدافع نظرات کارشناسی است اما روشنفکران ارگانیک جریان اصلاحات در اطراف او همان کسانی هستند که نظرات وهمی خود را درباره همه چیز مانند واکسن، فروش نفت، عدم تأثیر خروج ترامپ از برجام و... به او تحمیل خواهند کرد. مسعود پزشکیان، با احترام از شهید رئیسی یاد می‌کند اما جریان سیاسی لانه‌کرده در ستاد/دولت او آن‌قدر وقیح است که سه سال دولت شهید رئیسی را «فلاکت‌بار» می‌نامد و دولت هشت‌ساله روحانی را می‌ستاید. مسعود پزشکیان، در مناظرات انتخاباتی، تلاش دولت شهید رئیسی برای گسترش ارتباطات با همه کشورهای جهان را می‌ستاید اما مشاور سیاسی‌اش تصور می‌کند برای گشایش در کارها، نه حتی آویزان چند کشور، نه حتی آویزان یک کشور؛ که باید آویزان یک حزب سیاسی آمریکایی (دموکرات‌ها) شویم تا پیچ فروش نفت را برای ما شُل کند! ⁦✍️⁩ سید علی سیدان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠«دولتِ پزشکیان»، خطرناک‌تر از «مسعود پزشکیان» 🔻چرا به مسعود پزشکیان رأی نمی‌دهم؟ بخش۲ مسعود پزشکیان، به عنوان یک فرد انقلابی، آمریکا را دشمن خود می‌داند و معتقد است باید با مذاکره، تحریم‌های ظالمانه آمریکا را رفع کنیم و از حقوق و منافع ملت ایران دفاع کنیم اما تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان دولت او، همان کسانی هستند که در چرخشی آشکار دستاورد برجام را نه رفع تحریم‌ها و نه دفاع از منافع مردم که گرفتن جام اخلاق و روسفید شدن ایران در برابر افکار عمومی جهان و باز شدن باب مذاکره با آمریکا (مذاکره برای مذاکره) می‌دانند! مسعود پزشکیان، تصور می‌کند که باید «مذاکره و مقاومت» را با هم ترکیب کرد اما گفتارپردازان دولت او، یا هیچ ایده‌ای در برابر روی کار آمدن ترامپ (قاتل سردار ما) ندارند یا معتقدند باید خون سردار را با ترامپ معامله کنیم و کمی از او دلار بگیریم. مسعود پزشکیان، برای نیروی سپاه و توان موشکی ما احترام قائل است اما کسانی از دولت او سهم خواهند گرفت که معتقدند نوشتن «مرگ بر اسرائیل» روی موشک، باعث اخلال در روابط ما با آمریکا می‌شود. مسعود پزشکیان، حامی فلسطین و دشمن اسرائیل است اما بدنه دولت او همان کسانی هستند که معتقد بودند نباید در دفاع از محور مقاومت به اسرئیل پاسخ موشکی دهیم چرا که در تله جنگ می‌افتیم! همان کسانی که بعد از عملیات وعده صادق و پاسخ ندادن اسرائیل، ناگهان در مقام دفاع از حمله موشکی ایران برآمدند و توضیح ندادند که چرا با این عملیات در تله جنگ نیفتادیم! اجمالاً باید گفت دولت پزشکیان، مسعود پزشکیان را خواهد بلعید. او به‌گفته خودش «می‌فهمد که نمی‌فهمد» و چنین شخصیتی، چشم و گوش و دست و زبانش بسته به نظراتی است که از جانب تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران دولتش با رنگ و لعاب «کارشناسی» به او دیکته می‌شود. کسی که حتی از محتوای توییتر خود اطلاع ندارد، چگونه می‌خواهد یک کشور را اداره کند؟! چنین وضعی به ما می‌گوید دولت پزشکیان، احتمالاً دولتی ناپایدار و موقتی خواهد بود. چون در صورت تشکیل این دولت، پزشکیان یا باید پا روی اعتقاداتش بگذارد و در گیرودار اداره کشور، تسلیم سخن گفتارپردازان، تصمیم‌سازان و مدیران دولتش شود که لازمه این کار از دست دادن صداقت و هویت سیاسی خود او و تنش دائمی‌اش با بدنه حاکمیت و در نتیجه سست شدن پایه دولت اوست؛ یا باید بدنه سیاسی حامی خود را از دست بدهد و دولتی ضعیف و بی‌یار و یاور تشکیل دهد که روشن است تشکیل چنین دولتی در وضع کنونی ایران و جهان چقدر خطرناک خواهد بود. احتمال زیادی هست که به دلیل خستگی، پیری، بیماری و عدم تاب‌آوری تنش‌های سیاسی، نتواند دولت خود را مهار کند و از میانه کار کنار بکشد و دولتش، دولت مستعجل باشد. آن‌وقت ما می‌مانیم و یک فرصت از دست رفته و یک بدنه اجتماعی افسرده و پریشان. ‌✍️⁩ سید علی سیدان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠موقعیت سعید... جلیلی از امروز در یک موقعیت و موقف جدید قرار گرفته است که باید امیدوار باشیم بتواند از آن جهت گشایش عرصه ای نو به روی کشور و مردمِ ایران، نهایت حسن استفاده را ببرد. او موفق شد پس از یک دوره سستی امر سیاسی، مجددا طرف سیاست قرار گرفته و نشاط و تمنا و هیجان را به آن بازگرداند و در برابر یک پروژه ی بزرگ سیاست زدایی از عرصه عمومی کشور استقامت عاقلانه کند و ضلعی از یک رقابت انتخاباتی جدی و مردمی را شکل دهد. این توفیق البته بنا به دلایل مختلف و بعضا در هم تنیده، در گام اول همراه با موفقیت در افزایشِ میزان مشارکت در انتخابات که همواره طی چند دوره اخیر سیر نزولی داشته، نبوده است. اما با احیای مفهوم رقابت در انتخابات ٨ تیر، می توان امیدوار بود رقابت به مشارکت نیز بیانجامد و بی اعتنایی های موجود را کاهش دهد. امروز، جلیلی در موقعیتِ احیای امر سیاسی که ذاتا همراه با تقویت امید اجتماعی است قرار گرفته. اما حرکت به سمت این موقعیت، بایستی اِشراف او به پیام ها و پیامدهای «مشارکت پایین» را بیشتر، جدی تر و عمیق تر کند. این یعنی همان دالِ مرکزی و گفتمانی که بایستی به جلیلی، ستاد او و کمپین تبلیغاتی اش پیشنهاد داد. تلاش برای گفت و گو با آحاد مردم، پیرامون موضوع مشارکت از نگاه و زاویه ای جدید و بدیع، بدون آنکه خود را به نشنیدن و ندیدن بزند! استماعِ پیام اجتماعی و سپس گفتگوی صادقانه و روان با مردم پیرامون آن، می تواند مهم ترین گام بعدی جلیلی در صحنه ی پیچیده ی پیش رو و خلق رویدادی بدیع باشد. ✍سعید یوسفی‌پور @Kolbe_Andishe_Farhang
💠شباهت سعید و مسعود! آنچه که نه سعید حاضر به پذیرش آن است و نه مسعود عامل به عمل آن، انتشار رسمی لیست دولتمردان و مشاوران و وزیران و دستیاران خود در دولت بعد است. عموم مردم که هیچ، آنکس که می‌خواهد رای بدهد حداقل حق‌اش این است که بداند بدنه‌ دولتی که می‌خواهد به آن رای بدهد چه کسانی هستند؟ صنعت‌گر حق دارد بداند سه گزینه‌ی کانديد ریاست جمهوری برای وزارت صنعت‌ کیست؟ هنرمند حق دارد سه گزینه‌ی پيشنهادی کانديد ریاست جمهوری برای وزارت ارشاد را قبل رای دادن بشناسد! همچنین سایر اقشار و طبقات و اقوام و مشاغل ... چطور کسی می‌تواند ادعای اداره کشور کند و الان برای وزارت‌خانه‌اش گزینه نداشته باشد؟ و اگر دارد رای دهنده چرا باید بی اطلاع باشد؟ و بله‌ ... همین است که هست! ✍یاسرعرب @Kolbe_Andishe_Farhang
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠امنیت شغلی 🎥دکتر جلیلی: دستمزد کارگران و کارمندان باید با تورم متناسب شود شغل یک بحث است که باید حتما برای ایجاد آن تلاش کنیم اما مهمتر از آن امنیت شغلی است. قول‌هایی که شهید رئیسی عزیز به مردم عزیز استان یزد داده است باید با قدرت و قوت دنبال و انشالله به نتیجه برسد. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠بحران جمهوریت در ایران عده ای خوشحال هستند که میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سقوط کرده. محض اطلاع شون چند واقعیت را ذکر کنم: ۱- آنان که رای می دهند سرنوشت سیاسی اقتصادی کسانی را که مشارکت نمی کنند در موضوعات مهم ملی در اختیار می گیرند. ۲- هسته سخت قدرت حکومت که ماهیت ایدئولوژیک و ساختار امنیتی و نظامی دارد، نیازی به آرای عمومی ندارد‌ و تصمیمات آنها در حوزه های حیاتی برای حکومت همچنان دارد کار می کند. ۳- دولت برای پیشبرد عمومی برنامه های تحولی بشدت نیاز به آرای عمومی دارد. در فقدان آن ، اینرسی کارشناسی سازمان دولت به همراه منافع دولت پنهان و لابی های پرنفوذ بر سیاست غلبه می کند. ۴- اکثریتی که در انتخابات شرکت نکرده اند یک جمعیت متکثر و متفرق از محرومان و مخالفان فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند که در قالب هیچ اکثریت بزرگی نمی گنجند. در نتیجه اگر به جای ۶۰ درصد به ۹۰ درصد هم برسند بیش از عصیان در برابر قانون حجاب قدرتی ندارند. مثلا نمی توانند سیاست حقوق و دستمزد را تغییر دهند چه برسد به اصل حکومت. ۵- شرایط انقلابی نیازمند ایدئولوژی، سازماندهی و رهبری است که فعلا جز یک اپوزیسیون متوهم کوچک خارج از کشور چیزی برای آن وجود ندارد. ۶- در فقدان یک نیروی انقلابی ، این واگرایی نسبت به دولت مرکزی به صورت آشوب ، شورش و در بدترین سناریو جنگ داخلی بروز می کند. پیش بینی: حکومت قدرت سختش در موضوعات کلان و حیاتی را حفظ و همچنان اعمال می کند. حتی در مواردی مثل مالیات گیری هم آن را می تواند اعمال کند. حکومت قدرت نرمش در تعامل با جامعه یا تحول در سیاست ها را از دست می دهد و در نتیجه نمی تواند برای بهبود زندگی روزمره مردم با آنها به تفاهم برسد. نتیجه: با قهر کردن فقط راه یک حکومت غیرمردمی را آسفالت می کنیم. ✍سید آرش وکیلیان @Kolbe_Andishe_Farhang
36.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠پاسخی به سه سؤال درباره انتخابات: ۱.چرا در مشارکت ۴۰ درصدی سعید جلیلی اول نشد؟ ۲.چرا حرف از تحریم ۶۰ درصدی دقیق و واقعی نیست؟ ۳.چرا با ورود خاتمی، کروبی و ظریف در حمایت از پزشکیان در مشارکت تأثیر شگرفی نداشت؟ 🎥 برشی از گفت‌وگوی فرهیختگان با پرویز امینی @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کمپین انتخاباتی اصلاح طلبها چگونه کار می‌کند؟ 🎥علی علیزاده @Kolbe_Andishe_Farhang
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مراقب رأی های ، یواشکی خاموش و خجالتی باشید! 🎥علی علیزاده سخنی صریح با سعید جلیلی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠پزشکیان و روستاها من سال‌ها تجربه ارتباط نزدیک با روستا دارم. چهل سال گذشته در جریان زندگی روستایی بوده‌ام و در جریان کار، تولید و تجربه زندگی روستایی هستم. طی این سال‌ها ایده‌ام درباره سیاست توسعه روستایی در ایران بعد از انقلاب را در یک عبارت خلاصه کرده‌ام. این عبارت را روز اولی که به ستاد آقای پزشکیان رفتم به مشاوران منتقل کردم. به نظر من، سیاست توسعه روستایی در ایران در تقابل دوگانه «روستا به‌مثابه واحد تولید» یا «روستا به‌مثابه واحد مصرف» قابل ارزیابی است. قبل از تحلیل مختصر این دوگانه، عبارتی از یک تحلیل‌گر هندی نقل کنم و سراغ بحث خودمان برویم. یک تحلیل‌گر اقتصاد هند نزدیک به این عبارت را گفته: اگر در جایی تولید قابل فروش و صادراتی صورت بگیرد، تولیدکنندگان بالاخره محصول تولیدشده را از طریق جاده‌های خاکی هم که شده به بندری برای صادرات می‌رسانند؛ اما جاده‌های آسفالته تا بندر، در جایی که محصولی تولید نمی‌شود، ارزشی خلق نمی‌کنند. روستا به‌مثابه واحد تولید روستا به صورت تاریخی واحد تولید کشاورزی، دامداری و صنایع سنتی مرتبط با این دو مثل فرش‌بافی بوده است. ظرفیت تولیدی روستای ایرانی به دلیل تشدید مسأله آب، پایین بودن بهره‌وری کشاورزی، سرکوب قیمت محصولات کشاورزی و درآمد پایین کشاورزی نسبت به بقیه فعالیت‌های اقتصادی، سیاست‌های نادرست در حمایت از تولید کشاورزی، و تغییرات اقلیمی و محیط‌زیستی ضربه خورده است. سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها، و مدرن‌سازی ناکافی کشاورزی، و تکمیل نشدن زنجیره‌های ارزش اقتصادی محصولات تولیدی کشاورزی، باعث تضعیف بنیان‌های تولیدی روستا شده است. بسیاری از صورت‌های ناپایدار فعالیت کشاورزی نظیر کشت محصولات پرآب‌بر در مناطق کم‌آب، یا توسعه پرورش ماهی در مناطق دارای بحران آب، این وضعیت را در درازمدت بدتر نیز کرده‌اند. خشکی دریاچه ارومیه و بحران آبخوان‌ها مصادیق چنین وضعیتی هستند. سیاست‌های اقتصادی-محیط‌زیستی در ۴۰ سال گذشته، روستا به‌مثابه واحد تولید پایدار و بهره‌ور را هدف نگرفته‌اند. افزودن بر سطح زیر کشت و بالا بردن تولید، با بهره‌وری پایین و با فشار شدید بر منابع در حد نابودی آبخوان و کیفیت خاک، توسعه توان تولیدی روستا نیست، نابودی تدریجی آن است. روستا به‌مثابه واحد مصرف اگرچه سیاست‌های معطوف به تقویت «توان تولید پایدار» روستا به شرحی که نوشتم، ناکارآمد بوده، اما از اولین سال‌های بعد از انقلاب، سیاست توسعه ظرفیت مصرف روستا در جریان بوده است. روستائیان حق داشته‌اند به آب، برق، تلفن، گاز و ... دسترسی داشته باشند. اما افزایش توان مصرف، مستلزم افزایش توان تولید متناسب بوده است. توان تولید بهره‌ور و پایدار، می‌تواند ظرفیت مصرف بالاتر و باکیفیت‌تر را هم فراهم کند. سیاست‌های ۴۰ سال گذشته، ظرفیت مصرف را در روستا بالا برده‌اند. دسترسی به امکانات مصرف – از برق و تلفن و اینترنت تا جاده‌ها برای دسترسی به نقاط شهری و مراکز مصرف – بیشتر شده است. البته همین مقدار نیز ناعادلانه توزیع شده است. آن‌چه انجام نشده، افزایش توان «تولید بهره‌ور پایدار» برای خلق قدرت خرید لازم برای مصرف، و پایدارسازی کیفیت زندگی روستایی است. مدرن‌سازی برای سازگار کردن توان تولید و مصرف با ظرفیت‌های محیط‌زیستی آب و خاک است. 🔻 سخن آخر مسعود به شرطی می‌تواند سیاست مناسبی برای توسعه روستاها در پیش بگیرد که سیاست‌های معطوف به «روستا به‌مثابه واحد تولید بهره‌ور پایدار» را در اولویت قرار دهد. فرد روستایی که از محل تولید بهره‌ور پایدار درآمد کافی داشته باشد، قدرت خرید کافی برای مصرف نیز پیدا می‌کند. آن عبارتی که از تحلیل‌گر هندی نقل کردم این‌جا به‌کار می‌آید. اگر روستایی ایرانی با بهره‌گیری از فناوری و دسترسی مناسب به بازارهای مختلف، محصول باکیفیت قابل عرضه تولید کند، و دولت سیاست درستی برای تسهیل تولید و حتی صادرات محصولات روستایی داشته باشد؛ درآمد کافی برای مصرف پایدار باکیفیت نیز خواهد داشت. باید «روستا به‌مثابه واحد تولید بهره‌ور پایدار» و مدرن‌سازی شده را مد نظر قرار دهد. سیاست محیط‌زیستی مناسب، بخش مهمی از این رویکرد است. موضوعاتی نظیر خشکی دریاچه ارومیه و بقیه پیکره‌های آبی، و بحران آبخوان‌ها را هم در همین چارچوب می‌توان تحلیل کرد. ✍محمد فاضلی @Kolbe_Andishe_Farhang
84.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠آقای جلیلی شما قطعا شکست خواهید خورد اگر... 🔻مشورتی به آقای جلیلی 🎥علی علیزاده @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مساله شما این است؟! نخبه واقعی جناب دکتر فاضلی است نه شهرام یزدانی که درباره نظام رفاهی ایران آسیب شناسی کرده. ببینید چه به جا و درست مطالبه پسران شلوارک پوش را دارد. چه مطالبه ای از این اصیل تر و واجب تر؟ @Kolbe_Andishe_Farhang