eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
553 دنبال‌کننده
245 عکس
811 ویدیو
163 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 جلیلی یا قالیباف؟ این سوال، سمی‌ترین سوال حاضر این روزهاست. پرداختن بیش از حد به این سوال موجب می‌شود تا طرفداران دو کاندیدا، را برای کاندیدای مطلوبشان اجرا کنند. چرا فرمول شکست؟ طرفداران امروز آقای و آقای در حال حاضر آن دو هستند. هسته سختی برای هر دو کاندیدا که اتفاقا از یک سبد واحد رای‌دهی به‌وجود آمده‌اند. فعالیت و حرکت این‌ دو لوکوموتیو موجب می‌شود تا رای دیگران به سمت کاندید مطلوبشان برود. خب حالت «جلیلی یا قالیباف» در حال حاضر موجب می‌شود تا جنگ لوکوموتیوها در بگیرد. واضح است که در این رقابت، به دلیل مواجهه هسته‌های سخت نه اقناعی وجود دارد و نه برنده‌ای و حتی موجب از بین رفتن انرژی، ایجاد کدورت و شکاف هم می‌شود. در حالی‌که رقابت در اقناع لوکوموتیوها نیست. در همراه کردن واگن‌های مردد است. اتفاقا از این منظر آقای با توجه به اینکه کل جبهه اصلاحات رویش متحد است نگرانی از حیث جنگ لوکوموتیوها در سبد مشترکش ندارد. بله، آن‌ها زودتر وارد برداشتن رای مرددها شده‌اند. کما اینکه اضافه‌شدن افرادی از ستاد پیشین آقای روحانی به ستاد آقای پورمحمدی می‌تواند در ایجاد رای تخریبی علیه آقای جلیلی و قالیباف موثر واقع شود. درست شبیه تجربه ۹۲ در نقش‌آفرینی یکی از کاندیداها. راه‌کار چیست؟ پرداختن به رای سوم کجاست؟ ما سه حوزه رای دهی داریم. حوزه اول کسانی هستند که جلیلی و قالیباف را به دلیل قرابت با شعارهای انقلاب و داشتن برنامه و کارنامه برگزیده‌اند. حوزه دوم سبد اصلاحات است. اما مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین حوزه، حوزه سوم است: کسانی که هنوز انتخاب نکرده‌اند. پس سوال اصلی این روزها اینست و بقیه دام و مشغول‌سازی است. چرا باید گروه مردد جلیلی یا قالیباف را انتخاب کند؟ و چرا این تکلیف است؟ آوردن رای مرددین به حوزه اول موجب می‌شود تا اولا سبد رای انقلاب تقویت شود. در ثانی چون این کار نیاز دارد تا با زبان عامه صحبت شود، خود بخود موجب می‌شود تا ادبیات انقلاب چه از حیث گفتمانی و چه از حیث کارآمدی تبدیل به زبان عامه شود و اینگونه به اعماق توده مردم برسد. ثالثا اینکه حرف‌هایی با این ادبیات برای اقناع این گروه می‌تواند مشارکت‌کنندگان جدیدی برای انتخابات را رقم بزند. به همین دلیل تکلیف برای حزب‌اللهی اینست که به سمت مرددین گام بردارد. وگرنه گفتگو و بحث با هم‌پایگاهی و هم‌کلاسی و همان حلقه نزدیک دور خودمان احساس رفع تکلیف را می‌سازد اما گره‌ای از انتخابات این دوره باز نخواهد کرد. ✍کمیل خجسته @Kolbe_Andishe_Farhang
💠زمختی حتی حق دیپلمات به نام هم هست بغض هر کس یک جور باز می‌شود؛ یکی مثل ظریف با فریاد و یکی مثل فاضلی با قهر. چرا باید فکر کنیم یکی چون دیپلمات است، چون استاد دانش‌گاه است، چون دانش‌جوی شریف است، نباید رفتار علی‌الظاهر ناهنجار از خود بروز دهد؟ بله! ترک مناظره وسط برنامه‌ی زنده ظاهر زننده‌ای دارد لیکن وقتی به یاد بیاوریم صدا و سیمایی که باید رسانه‌ی ملی باشد، به حیات‌خلوت تندترین حلقه‌ی سوپرانقلابی‌ها تبدیل شده، نه فقط مجبوریم محمد فاضلی را درک کنیم بل‌که باید به او هم بدهیم. از قضا معتقدم آن‌چه ساعاتی پیش در تی‌وی رخ داد، با شدت و حدت هر چه تمام‌تر به نفع پزشکیان تمام شد. این خطر وجود داشت که حرکت آهسته و پیوسته‌ی نتواند موج لازم را ایجاد کند ولی خروش امروز فاضلی به علاوه‌ی خشم دیروز ظریف می‌تواند به‌ترین برای فردای باشد. واقعیت آن است که جامعه از پزشکیان انتظار یک داد داشت؛ دادی که ظریف با و فاضلی با زیر بار آن رفتند تا مسعود بی‌آن‌که خود هزینه‌ی فریاد و داد و بی‌داد را بدهد، از مواهب آن برخوردار شود. چه حرکتی بدتر از کوباندن سر به سینه‌ی دیگری؟ اما ای بسا که را نه به خاطر صدها دریبل زیدانی و نه حتی به خاطر پنالتی چیپش به بوفون بل‌که به خاطر آن حرکت ماندگار در فینال جام جهانی تحسین می‌کنند. باری تو وقتی حواست به تفاوت صدا و سیما با کیهان نیست و کم و بیش این بی‌عقلی را به سایر ارکان مدیریتی کشور هم تسری داده‌ای، دیگر نباید گله کنی که چرا دانش‌جوهای شریف به جای اعتراض نرمال، فحش آنرمال می‌دهند. همه که آرامش و وقار البته قابل تحسین پزشکیان را ندارند؛ گاه هست که آدمی حس می‌کند چاره‌ای جز ندارد. می‌خواهم بنویسم: درست از همان منظر که کار ظاهراً ناپسند زین‌الدین زیدان در نهایت به نفع زیزوی همیشه دوست‌داشتنی تمام شد، کار هم جز به انتفاع ویژه برای پزشکیان منجر نخواهد شد. من به وکالت از حرف نمی‌زنم. از طرف خودم می‌گویم که فاضلی به جای من هم آن میکروفون سیاه را کرد. این حق رسانه‌‌ی روسیاهی است که در قبال اعتراضات کاری جز سیاه‌نمایی ندارد... ده روز پیش به عنوان اولین نفر از این مهم نوشتم: پزشکیان می‌تواند با تجمیع دوم خرداد و سوم خرداد حتی حزب‌اللهی‌های خسته از امثال باقر و سعید را هم گرد خود جمع کند؛ مشخصاً حزب‌اللهی‌های چمرانیست. حالا حرف دیگری دارم: مسعود می‌تواند محبوب نسل و و هم باشد؛ این لاله‌های پرپر وطن... ✍حسین قدیانی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠من رفتنی‌ام، ایران تو بمان من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آن‌‌جا که می‌توانستم آن‌را پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانه‌ای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از این‌ها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفته‌ام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمی‌گردم. به هیچ شغل دولتی بازنمی‌گردم. هیچ اهمیتی هم ندارد. من همکاری با دکتر مسعود را آگاهانه انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، ده‌ها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را می‌فهمد، کلامی دروغ نمی‌گوید، و یکی از بزرگ‌ترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آن‌ها و در نتیجه عقب‌ماندگی کشور را می‌فهمد و برای درمان آن منش و روش دارد. من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانه‌ای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که می‌خواهد «عقلانیت اصلاح‌جوی میانه‌رو، توافق‌ساز و تدریجی‌گرا» را نمایندگی کند. اما که اهمیت یک امر ملی را درک نمی‌کند، تلویزیون کشور را در مهم‌ترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینه‌توزی شخصی، بالا آوردن پرونده‌ای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزده‌ام، و صحنه‌آرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آن‌که از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر را تضعیف کنند. آن‌چه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینه‌توزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامه‌ای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با این‌حال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی می‌کنم. سخن آخر پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت. من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن می‌توانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینه‌توزی شخصی بدل کنند. من همه عمر برای ایران زندگی کرده‌ام، به ایران و مسائلش اندیشیده‌ام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصه‌ای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم. از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم و امیدوارم آن‌چه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کرده‌اند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود. در چند جلسه‌ای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعده‌های دروغین نیست. ما با انتخاب او هم ده‌ها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی می‌کند، ظرفیت‌های ایجاد بهبود وجود دارد. من با عزمی جزم‌تر به مسعود رأی می‌دهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آن‌چه در آن برنامه گذشت. شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم. من رفتنی‌ام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان. ✍محمد فاضلی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠پزشکیان و روستاها من سال‌ها تجربه ارتباط نزدیک با روستا دارم. چهل سال گذشته در جریان زندگی روستایی بوده‌ام و در جریان کار، تولید و تجربه زندگی روستایی هستم. طی این سال‌ها ایده‌ام درباره سیاست توسعه روستایی در ایران بعد از انقلاب را در یک عبارت خلاصه کرده‌ام. این عبارت را روز اولی که به ستاد آقای پزشکیان رفتم به مشاوران منتقل کردم. به نظر من، سیاست توسعه روستایی در ایران در تقابل دوگانه «روستا به‌مثابه واحد تولید» یا «روستا به‌مثابه واحد مصرف» قابل ارزیابی است. قبل از تحلیل مختصر این دوگانه، عبارتی از یک تحلیل‌گر هندی نقل کنم و سراغ بحث خودمان برویم. یک تحلیل‌گر اقتصاد هند نزدیک به این عبارت را گفته: اگر در جایی تولید قابل فروش و صادراتی صورت بگیرد، تولیدکنندگان بالاخره محصول تولیدشده را از طریق جاده‌های خاکی هم که شده به بندری برای صادرات می‌رسانند؛ اما جاده‌های آسفالته تا بندر، در جایی که محصولی تولید نمی‌شود، ارزشی خلق نمی‌کنند. روستا به‌مثابه واحد تولید روستا به صورت تاریخی واحد تولید کشاورزی، دامداری و صنایع سنتی مرتبط با این دو مثل فرش‌بافی بوده است. ظرفیت تولیدی روستای ایرانی به دلیل تشدید مسأله آب، پایین بودن بهره‌وری کشاورزی، سرکوب قیمت محصولات کشاورزی و درآمد پایین کشاورزی نسبت به بقیه فعالیت‌های اقتصادی، سیاست‌های نادرست در حمایت از تولید کشاورزی، و تغییرات اقلیمی و محیط‌زیستی ضربه خورده است. سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها، و مدرن‌سازی ناکافی کشاورزی، و تکمیل نشدن زنجیره‌های ارزش اقتصادی محصولات تولیدی کشاورزی، باعث تضعیف بنیان‌های تولیدی روستا شده است. بسیاری از صورت‌های ناپایدار فعالیت کشاورزی نظیر کشت محصولات پرآب‌بر در مناطق کم‌آب، یا توسعه پرورش ماهی در مناطق دارای بحران آب، این وضعیت را در درازمدت بدتر نیز کرده‌اند. خشکی دریاچه ارومیه و بحران آبخوان‌ها مصادیق چنین وضعیتی هستند. سیاست‌های اقتصادی-محیط‌زیستی در ۴۰ سال گذشته، روستا به‌مثابه واحد تولید پایدار و بهره‌ور را هدف نگرفته‌اند. افزودن بر سطح زیر کشت و بالا بردن تولید، با بهره‌وری پایین و با فشار شدید بر منابع در حد نابودی آبخوان و کیفیت خاک، توسعه توان تولیدی روستا نیست، نابودی تدریجی آن است. روستا به‌مثابه واحد مصرف اگرچه سیاست‌های معطوف به تقویت «توان تولید پایدار» روستا به شرحی که نوشتم، ناکارآمد بوده، اما از اولین سال‌های بعد از انقلاب، سیاست توسعه ظرفیت مصرف روستا در جریان بوده است. روستائیان حق داشته‌اند به آب، برق، تلفن، گاز و ... دسترسی داشته باشند. اما افزایش توان مصرف، مستلزم افزایش توان تولید متناسب بوده است. توان تولید بهره‌ور و پایدار، می‌تواند ظرفیت مصرف بالاتر و باکیفیت‌تر را هم فراهم کند. سیاست‌های ۴۰ سال گذشته، ظرفیت مصرف را در روستا بالا برده‌اند. دسترسی به امکانات مصرف – از برق و تلفن و اینترنت تا جاده‌ها برای دسترسی به نقاط شهری و مراکز مصرف – بیشتر شده است. البته همین مقدار نیز ناعادلانه توزیع شده است. آن‌چه انجام نشده، افزایش توان «تولید بهره‌ور پایدار» برای خلق قدرت خرید لازم برای مصرف، و پایدارسازی کیفیت زندگی روستایی است. مدرن‌سازی برای سازگار کردن توان تولید و مصرف با ظرفیت‌های محیط‌زیستی آب و خاک است. 🔻 سخن آخر مسعود به شرطی می‌تواند سیاست مناسبی برای توسعه روستاها در پیش بگیرد که سیاست‌های معطوف به «روستا به‌مثابه واحد تولید بهره‌ور پایدار» را در اولویت قرار دهد. فرد روستایی که از محل تولید بهره‌ور پایدار درآمد کافی داشته باشد، قدرت خرید کافی برای مصرف نیز پیدا می‌کند. آن عبارتی که از تحلیل‌گر هندی نقل کردم این‌جا به‌کار می‌آید. اگر روستایی ایرانی با بهره‌گیری از فناوری و دسترسی مناسب به بازارهای مختلف، محصول باکیفیت قابل عرضه تولید کند، و دولت سیاست درستی برای تسهیل تولید و حتی صادرات محصولات روستایی داشته باشد؛ درآمد کافی برای مصرف پایدار باکیفیت نیز خواهد داشت. باید «روستا به‌مثابه واحد تولید بهره‌ور پایدار» و مدرن‌سازی شده را مد نظر قرار دهد. سیاست محیط‌زیستی مناسب، بخش مهمی از این رویکرد است. موضوعاتی نظیر خشکی دریاچه ارومیه و بقیه پیکره‌های آبی، و بحران آبخوان‌ها را هم در همین چارچوب می‌توان تحلیل کرد. ✍محمد فاضلی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 از رئیس جمهور منتخب چه بخواهیم؟! دکتر عبدالکریمی -از حامیان او که روی استقلال ایران خوب ایستاده است- از او در مقابل آمریکا خواست.۱ دکتر مومنی و راغفر -از حامیان و هردو از مخالفان سیاست های تعدیل اقتصادی و گران سازی ارز و انرژی و...- از او تحقق بخشی از وعده هایش را خواستند!۲ از نادر نامزدهایی بود که صریحا از حق بودن(مقابل کالایی شدن) آموزش و بهداشت گفت ؛ گرچه در نظر مشاوران طرفدار سیاست بازار آزادش اینها هم استثناء از بازار آزاد نیستند! مطالبه تحقق این وعده ها و هم وعده های مربوط به محرومان و مستضعفان، عاقلانه ترین و بهنگام ترین کار است؛ قبل از اینکه سیاستهای تعدیل بازتولید و ادامه یابد؛ و قبل از اینکه کابینه دولت آینده همه از اقتصاددان های بازار آزاد سرمایه داری و طرفداران تعدیل اقتصادی بسته شود. چنانچه دیدیم دکتر پزشکیان، بالاجمالی است که تفصیل دهنده هایش او را تعیّن می دهند و خود از آن تعبیر به: "من متخصص نیستم هرچه متخصصین گفتند"؛ می کرد. آنهایی که در سلب، افراط نکرده و الان هم مشغول مقصر کیست؟ نیستند؛ زودتر -حتی ۵۰٪ رای نداده- را دریابند! ۱. https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang/6512 ۲. https://fa.shafaqna.com/news/1837945/ ✍محسن قنبریان ۱۸تیر۱۴۰۳ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠آخرین رویدادها و نکته ها از شورای راهبری و کمیته ها ‏سلام بر هم میهنان گرامی از اینکه برای اطمینان از شفافیت، فراگیری و سلامت روند پیشنهاد اعضای هیئت دولت چهاردهم با ما همراهید بسیار سپاسگزارم. این روند که به ابتکار دکتر ‎ عزیز آغاز شده، می‌تواند با پایش و راهنمایی مردم هوشیار ایران، تجربه نو و موفقی را در مردم‌سالاری ما رقم بزند. آخرین رویدادها و نکته‌ها: 1- فهرست اسامی اعضای شورای راهبری: محمد جواد آذری جهرمی نورالدین آهی رحمت‌الله بیگدلی علی تاجرنیا احمد ترک‌نژاد سمیه توحیدلو محمد رضا جلایی‌پور محسن حاجی میرزایی الیاس حضرتی هادی خانیکی علی ربیعی محسن رنانی محمد رهبری فیاض زاهد علی شکوری‌راد ابراهیم شیخ سید رضا صالحی امیری محمد صدوقی علی طیب‌نیا محمد جواد ظریف امین عارف‌نیا علی عبدالعلی‌زاده حسین عبده تبریزی عباس عبدی رئوف قادری محمد قائم‌پناه محمد کبیری حسین مرعشی شهیندخت مولاوردی مصطفی مولوی فاطمه مهاجرانی 2- اعضای کمیته‌ها تقریباً نهایی شده و کار خود را شروع کرده‌اند و به زودی برای شنیدن چارچوب‌های موردنظر رئیس جمهور منتخب با ایشان دیدار خواهند داشت. 3-تعداد قابل توجهی از نخبگان از سوی نهادهای جامعه مدنی، احزاب و شخصیت‌ها برای مسئولیت در هیئت دولت چهاردهم نامزد شده‌ و مشخصات و برنامه آنها برای رسیدگی به کمیته‌ها ارسال شده است. 4- تدابیر گوناگونی برای پیشگیری از پنهانکاری، تبانی و تعارض منافع در روند بررسی و پیشنهاد نامزدها اندیشیده شده است که پیشتر به آگاهی‌تان رسانده‌ایم. 5-تا کنون هیچ فردی برای نامزدی هیچ مسئولیتی از سوی کمیته‌ها و یا شورای راهبری پیشنهاد نشده و گمانه‌زنی‌ها از جنس خبرسازی است. 6-تصمیم‌نهایی برای معرفی وزرا به مجلس شورای اسلامی منحصراً در اختیار رئیس جمهور منتخب است. سازوکار فوق با دستور دکتر پزشکیان و به منظور استفاده از ظرفیت کارشناسان مختلف برای مشورت به ایشان ایجاد شده است. 7-در اجرای وعده دکتر پزشکیان در مبارزات انتخاباتی، می‌کوشیم در فهرست پیشنهادی به ایشان از ظرفیت‌های بی‌نظیر همه اقشار و گروه‌های ایرانی بهره گیریم و به اقشاری که در دولت‌های گذشته کمتر امکان مشارکت در مدیریت کلان کشور یافتند فرصت تازه‌ای ارائه کنیم. 8-«تبعیض مثبت» یک روش شناخته شده جهانی برای کاستن از نابرابری‌هاست و به معنی رهاکردن ارزش‌های جامعه ایران نیست. دولت وحدت ملی نیز به معنی دولت ائتلافی نیست. 9-سنجه‌های وتویی در بررسی نامزدها، یعنی اعتقاد به قانون اساسی و اسناد بالادستی، اشتهار به پاکدستی، صداقت، شجاعت و عقلانیت، نگرش ملی بدور از گرایش‌های قومی، مذهبی، جناحی و منطقه‌ای و همراهی و وفاداری به گفتمان و رویکرد رئیس جمهور نشانگر گرایش ما در پیشنهاد اعضای دولت چهاردهم است. 10-تلاش‌های نابخردانه گروهی اندک برای وحدت شکنی، هراس افکنی و نگران سازی جامعه متدین ایرانی از عرایض روشن اینجانب در سیما به غایت مغرضانه، ضداخلاقی، ضد اسلامی و ضد مکتب امیرالمؤمنین حضرت علی و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیهما السلام است و تماماً خارج از چارچوب بحث برسازی شده که عمیقاً تأسف آور است. 11-عقده‌گشایی‌های 24 ساعت گذشته دور از انتظار نبود. همان‌گونه که 10 سال علیه تعامل عزتمندانه با جهان در برجام به هر دروغ و ناسزایی متوسل شدند ولی اکنون خود به ارزش برجام اعتراف می‌کنند، ابتکار دکتر پزشکیان برای شفافیت بجای تعیین دولت در دخمه‌ها و تاریکخانه‌ها نیز برخی را به وحشت انداخته ولی دیر یا زود ارزش این حرکت شجاعانه و مصلحانه رئیس جمهور منتخب مردمی را خواهند فهمید. 12-آیا جنجال‌های 10 سال گذشته در بستن دهان ما و یا مشغول کردن مردم به موضوعات ساختگی موفق بوده که هنوز بدان ادامه می‌دهند؟ خداوند به همه ما عقل و انصاف عطا فرماید ✍محمد جواد ظریف @Kolbe_Andishe_Farhang
💠سوئیسی‌ها! این‌جا ایران است مسعود که اعضای کابینه‌اش را معرفی کرد، سیلی از انتقاد به ایشان راه افتاد. عمده انتقادکنندگان چهار دسته‌اند: یک. آن‌ها که رأی ندادند. حق دارند، انتظارات‌شان آن‌قدر بالا بود که رأی دادن را هم چاره نمی‌دانستند، بدیهی است کابینه حاصل این رأی دادن را هم مطلوب ندانند. اکثریت‌شان سامانه سیاسی مولد رأی، رئیس‌جمهور و کابینه را مناسب نمی‌دانند. دو. بخشی از رأی‌دهندگان به پزشکیان که اکثریت قاطع آن‌ها کنشگر سیاسی نیستند، اغلب با انتظار بهبود زندگی رأی دادند، مستعد ناامید شدن هم هستند. تحلیل‌گر سیاست هم نیستند، مایلند زندگی کنند، حق‌شان هم هست. سه. کنشگران اجتماعی و سیاسی، اغلب فعال در فضای مجازی، بدون وابستگی جناحی روشن به گروه اصلاح‌طلبان، اما اصلاح‌جو و به دنبال ساختن ایرانی بهتر، با زندگی مناسب‌تر برای همه ایرانیان. داشتن زندگی بهتر حق همه از جمله ایشان است، منتقدند به عنوان بخشی از حقوق شهروندی و برآمده از انتظاری که داشته‌اند. چهار. کنشگران سیاسی جمعی و فردی وابسته به اصلاح‌طلبان، بالاخص جبهه اصلاحات. روی سخنم در این نوشتار با همین گروه است. اما درخصوص این گروه چهارم، جبهه اصلاحات و برخی چهره‌های شناخته‌شده ایشان. ۱. چهارم، مسعود پزشکیان را به عنوان یکی از سه نامزد جبهه معرفی کرده و شرط گذاشته‌اند که اگر یکی از آن‌ها تأیید نشود، وارد انتخابات نمی‌شوند. پزشکیان تنها نامزد تأییدشده ایشان است، تأیید هم نمی‌شد - صرف‌نظر از عاقبتش برای کشور و نظام سیاسی - کاری از دست کسی از جمله این گروه ساخته نبود. ۲. تمام‌قد پشت پزشکیان ایستاده‌اند و او را راهی میدان سیاست کرده‌اند. بعد هم تمام‌قد در کمیته‌های مشورتی انتخاب وزرا حاضر شده‌اند و برای نامزد کردن گزینه‌های خودشان از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌اند. ۳. تجربه سال‌‌های ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۳ را دارند و با محدودیت‌های سیاست و انتخاب وزرا در ایران – نه سوئیس - آشنا هستند. خودشان هم می‌دانند که غیر از مسعود پزشکیان کسی از دریچه تنگ استصواب رد نمی‌شده، و اگر هم رد می‌شدند کابینه‌ای کم‌وبیش در همین اندازه ارائه می‌کردند. ۴. حتماً در جریان جزئیات مذاکرات منجر به انتخاب کابینه هستند، می‌دانند چه تلاش‌هایی شده و چه گزینه‌هایی رد شده‌اند و امکانی برای قرار دادن آن‌ها در فهرست نبوده است. اما حالا شاکی فهرست وزرای پیشنهادی هستند. ۵. حداقل ۱۰ وزیر پیشنهادی کاملاً قابل دفاع در فهرست پیشنهادی را نمی‌بینند، و کلیت کابینه را زیر سؤال می‌برند و مسعود پزشکیان را در همین ابتدای کار تنها می‌گذارند و سودای بی‌اعتبار کردنش را دارند. ۶. به سرعت یادشان می‌رود که تا همین سه ماه پیش، تنها ابزارشان برای اثرگذاری بر سیاست، توییت زدن بوده است و به کلی در سیاست ایران امروز نادیده انگاشته شده بودند. خیلی زود یادشان رفته همین شش ماه پیش امضاکنندگان بیانیه روزنه‌گشایی - صرف‌نظر از درستی یا نادرستی آن کنش – را به باد ناسزا گرفتند، و همین بلا را کم‌وبیش سر امضاکنندگان بیانیه راهگشایی آوردند. به گشودن روزنه‌ای باور نداشتند و حالا داشتن رئیس‌جمهوری در قدرت و چندین وزیر در کابینه، به علاوه یک زمین بازی سیاست‌ورزی غیرخشونت‌آمیز را به هیچ گرفته‌اند. ۷. هنوز نه وزیری به دار است و نه سیاستی به بار، چنان ژست فرار و پشیمانی گرفته‌اند که انگار از سوئیس به سودای بهشت وارد سیاست ایران شده‌اند و یکباره با جهنم صحرای آفریقا مواجه شده‌اند. این‌جا ایران است و صدای سیاست را از یک نظم دسترسی محدود درگیر صلح مسلح در درون و بیرون مرزها می‌شنوید. ۸. اصلاً از پزشکیان پرسیده‌اید بر سر چه چیزهایی توافق کرده است؟ ائتلاف او با اصولگرایان چه محورهایی دارد؟ سیاست کلی کابینه چیست؟ ۹. گیریم که پزشکیان را بی‌اعتبار کردید، بعدش به‌مثابه کنشگران قائل به اصلاحات گام به گام چه می‌کنید؟ شما مثلاً کنشگر سیاسی سازمانی هستید، مسئول امیدوار شدن ۱۶ میلیون ایرانی که به این آخرین فرصت سیاست‌ورزی مسالمت‌آمیز اصلاح‌جو دل بسته‌اند. ۱۰. به رأی‌دهنده امیدوار بیم‌ناک احترام بگذارید، بساط توئیت‌بازی و بیانیه‌های طلبکارانه سوئیسی‌طور را جمع کنید، تمام‌قد پشت پزشکیان بایستید، به مسئولیت فرستادن او در میدان سیاست پای‌بند باشید، برای توافق‌سازی و دستورکارسازی مسالمت‌آمیز گذار از وضع موجود تلاش کنید، بکوشید رأی اعتماد مجلس را برای وزرای پیشنهادی بالاخص گزینه‌های مطلوب، بگیرید؛ و در مقام جریان و سازمان سیاسی‌ای که مسأله‌اش ایران است، در میان همه تنگناها، کنشگری کنید. این‌جا ایران است، سوئیس نیست، حتی آلمان هم نیست که ماکس وبر در آن گفته بود «سیاست سوراخ کردن تخته‌های سفت است.» ✍ محمد فاضلی @Kolbe_Andishe_Farhang