💌 #پیام_معنوی | خلاصه داستان زندگی بشر
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
ذِکرِ إِمروز:
#یاذَالْجَلالِوَالْإکرامْ🍃
{إیصاحبِجلالتوکرامت}
۱۰۰مَرتَبِہ...
رفیق عین برادر شد ♥️🌱
" الرفیق ثم الطریق "
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکه را صبح شهادت نیست...
#سرداردلها♥️🌱
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_اصفقجناحيفيهواڪمشتاقلڪمیتعلیڪ
_درهوايرسیدنبهتوبالبالمیزنمدلتنگتهستم
وبرایتمیمیرم.
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
⸤ خندههای تو
مرا باز از این
فاصله کُشت ⸣
ـ :) 💔🌱
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاران همه رفتن...
#سرداردلها♥️🌱
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
4_6010301174446569627.mp3
1.86M
عیسی اللیث
عشاق الإستشهاد
#شورحماسی•🔗✊🏻•
بترسیداز #نسلسلیمانی
و #نسلابومهدی...
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مابی﴿تو﴾خستہایم
توبۍماچگونہای|💔(:
#حاج_قاسم #مرد_میدان
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
سلام
مثل این روز ها بود که به همراه بچه های مدرسه مون به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شدیم سحر گاه روز جمعه به تصمیم یکی از معلمین برای زیارت به حرم رفتیم ومشغول دعا شدیم وبه همراه هم در مسجد گوهرشاد نماز صبح رو اقامه کردیم.
بعد از نماز همه با هم به سمت ضریح مطهر رفتیم ومشغول زیارت بودیم که صدایی توجه ما رو جلب کرد :(شــادی روح شهـــید حاج قاسم سلیمانی بلند صلوات).
من که حرف اورا باور نکردم واز حرم خارج شدم که ناگهان با حال گرفته ی دوستانم مواجه شدم ودیدم که عکس دست بریده شده حاج قاسم را به یکدیگر نشان می دهند وگریه میکنند. تا اینکه به حسینیه آمدیم وهمه جلوی تلویزیون داخل حسینیه نشسته بوديم وبا عکس هایی که نشان میدادند اشک مي ریختیم.
🌷🌹شادی روح شهید حاج قاسم سلیمانی صلواتی رو تقدیم کنید🌷🌹
نام : ....
آیدی : @javad138181
" #چالشخاطرهیتلخ "
یکی از فامیل های شوهر خالم فوت شده بود برای همین میخواستیم بریم تهران برای ختم.صبح که پاشدیم میخواستیم راه بیفتیم عموم زنگ زد و گفت که سردار رو شهید کردن...
ما همه ماتمون برده بود:سردار خودمون؟
باورمون نمیشد اما چه کنیم که عین حقیقت بود🖤
من تا اونموقع شناختم از سردار یه جمله بود:تا وقتی که سردار هست کسی جرات نداره به ایرانمون چپ نگاه کنه....تا تهران تو رادیو آهنگای خیلی غمگین پخش میکردن و همه گریه میکردیم.وقتی از تهران برمیگشتیم من خوابم برد و غروب که پاشدم یه حسی داشتم.انگار که یه تیکه از قلبم نبود...انگار که هوا اکسیژن نداشت...انگار جمعه اون روز یه چیزی کم داشت....
من سردار رو خوب نمیشناختم ولی با رفتنش آتیش به دلم زد...💔
اینم یادمه که وقتی رهبر الهم نعلم منهم رو سر نماز میخوندن و اشک میریختن چقدر دلم گرفت....هیچوقت طاقت نداشتم انقدر رهبر رو ناراحت ببینم😞
یه تسلیت هم باید به دل رهبرمون بگیم.🖤💔
نام:فاطمه سادات
آیدی: ....
" #چالشخاطرهیتلخ "
سلام..
چندوقتی بود که از حاجی خبرنداشتیم ،
چندروز بود از پدرم مدام میپرسیدم پس حاجی کجاست ؟
اونم میگفت طبق معمول ممکنه ایران نباشه و منم فعلا خبری ندارم ازش.
من اونشب از خستگی تو سالن خوابم برد ،
ساعت پنج صبح بودکه گوشی بابام مسلسل زنگ میزد. من تو حالت خواب و بیداربودم ،
بابام اومد گوشیش رو جواب داد.
بابام نظامی هست و شروع کرد به عربی صحبت کردن و مشخص بود اتفاقی افتاده.
یهو بابام گوشی رو قطع کرد و شروع کردن گریه کردن ..
من هنوز کامل بیدارنشده بودم. یعنی حس میکردم دارم خواب میبینم.
مامانم اومد به بابام گف چیشده؟
بابام گف حاجی شهیدشده .. حاج قاسم رو ترور کردن.. جمال شهید شده .. (جمال اسم اصلی ابومهدی المهندس) بابام از رفقا و همکارای قدیمی ابومهدی بود و حالش خیلی خراب شده بود ..
یهو یه شوک بزرگ بهم وارد شد و ازخواب پریدم..
و در صدم ثانیه اشکام بدون اراده میومد. تلوزیون رو روشن کردم و دیدم همه دارن از حاجی حرف میزنن.. مدام به بابام میگفتم شایعس.. ظهر تکذیب میشه.. بابام زنگ زد دوباره به همکاراش و خبر قطعی شهادت رو گرفت ..
اونروز یادمه گریه میکردم .. فقط گریه میکردم..
حس یتیمی داشتم.. حس میکردم برای اولین بار دلم عزای واقعی رو داره تجربه میکنه...
ناممستعار: 'بانــ🌸ــو'
آیدی: ....
" #چالشخاطرهیتلخ "