عـ♡ـشــقیعنی...『LAVEISS』
اشاره ای به لباسای که پوشیده بودم کرد و با خنده گفت :_شلوار باباتو پوشیدی؟ با صدای خنده بقیه با خج
باورم نمیشد #عشقبچگیم کسی که سالها دنبالش گشتم و پیداش نکردم برگشته بود.
#ناباور دستم و جلوی دهنم گذاشتم و اجازه دادم #بغض چندین و چند سالم بترکه...
همینطور که با صدای بلند #گریه میکردم محکم منو به #آغوشش فشرد و کنار گوشم لب زد:
_کجا بودی #نفس من...مگه نمیدونستی نفسم به نفست بنده؟
قبل اینکه بتونم حرفی بزنم چشمام تار شد و #سیاهیمطلق...😭💔
https://eitaa.com/joinchat/1422131222C528f8e0905
#کسیکهبزورقرارزنشبشهعشقبچگیشه👆😭
عـ♡ـشــقیعنی...『LAVEISS』
اشاره ای به لباسای که پوشیده بودم کرد و با خنده گفت :_شلوار باباتو پوشیدی؟ با صدای خنده بقیه با خج
باورم نمیشد #عشقبچگیم کسی که سالها دنبالش گشتم و پیداش نکردم برگشته بود.
#ناباور دستم و جلوی دهنم گذاشتم و اجازه دادم #بغض چندین و چند سالم بترکه...
همینطور که با صدای بلند #گریه میکردم محکم منو به #آغوشش فشرد و کنار گوشم لب زد:
_کجا بودی #نفس من...مگه نمیدونستی نفسم به نفست بنده؟
قبل اینکه بتونم حرفی بزنم چشمام تار شد و #سیاهیمطلق...😭💔
https://eitaa.com/joinchat/1422131222C528f8e0905
#کسیکهبزورقرارزنشبشهعشقبچگیشه👆😭
_ چه #بلای سرت اوردن چیکارت کردن نفسم؟
میخندم #ادا درمیاورد یا واقعا نمیدونست؟
به سمتم نیم #خیز میشه که خودم رو عقب میکشم:
_ چه زود فراموش کردی ...فکر کردی دختری که شب عروسیش #بدونداماد مونده رو #ناز میکنن؟ دستم رو روی #زخمای صورتم میکشم و با صدای بلندی ادامه میدم:_ #طعنه میزدن هر کی رد میشد میگفت حتما دختره #بیابرویه که پسره حاضر نشده پای سفره #عقد بیاد بابام #ابروش رفت فقط بخاطر من، زد خیلی زد تا #بمیرم اما نمردم اخه به قول تو #جونسگ دارم ..
به پاکت خالی از #قرصای که روی زمین پخش شدن اشاره میکنم و ادامه میدم:_اما من تمومش کردم راحتتون کردم...!#ناباور نگاهم میکنه ..دستش رو دو طرف صورت #یخ زده ام میزاره و داد میزنه:
_چیکار کردی احمق؟
😭💔👇
https://eitaa.com/joinchat/1422131222C528f8e0905