eitaa logo
ع‍ـ♡ـشــق‌یعنی...『LAVEISS』
2.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
597 ویدیو
0 فایل
❤️ ﷽ ❤️ شخصیت های رمان آیلا و اریا
مشاهده در ایتا
دانلود
با لگد در کلاسو باز کردم و وارد شدم با دیدن جای خالی استاد لبخند پهنی زدم و سمت صندلی عزیزم رفتم بازم احمدی نیومده؟؟؟اها دیشب آخرین شب تعطیلات عید بوده حتما خوابش گرفته رو... _رو چی؟ متعجب سمت مردی برگشتم انگار دانشجوی جدید بود تا حالا ندیده بودمش ولی با همین یک کلمش خنده ها قطع شد متعجب نگاهی به بچه ها انداختم با دیدن هانیه (دوست صمیمیم) که برام چشم و ابرو میومد قیافم در هم شد و چینی به دماغم دادم چته دختر بلندتر حرف بزن خب _خانم میر پور درسته یا نه؟ +یا نه دوباره صدای خنده ها بلند شد _خوشمزه فکر نمیکنی این طرز وارد شدن به کلاس اونم با لگد برای یه دختر مناسب باشه؟ + والا من وقت ندارم اینقد فکر کنم تو خوب فک کن به منم بگو دوباره صدای خنده ها بلند شد و پسره قرمز تر شد _خیلی خب خانوم مهرپور شما دیر اومدید و ظاهراً متوجه عرایض بنده نشدید نگهدارنده هستم اقای نگهدارنده استاد... _ببین بچه خوشگل نگهدارنده یا بدون نگهدارنده من قصد دوستی ندارم جمع کن برو اونور با انگشتی که درست توی کمرم فرو رفت ایی گفتم و سمت هانیه برگشتم _ای بمیری چته؟اخه اینقد اسکله روز اولیه که اومده دانشگاهمون وایساده جلوم میگه نگهدارنده است و فلان اخه کدوم خری روز اول پیشنهاد دوستی میده با این حرفم انگار رنگ هانیه عین هو گچ شد _پیشنهاد دوستی کدومه دختر...
۹ بهمن ۱۳۹۹