‌ خلاصه من رفتم رشتهٔ انسانی مدرسه فرزانگان، و تا مدت‌ها برای فامیل و دوست و آشنا درحال توضیح دادن بودم که من اگر اومدم انسانی به این معنی نبوده که ضعیف بودم😑 البته خداروشکر، چون تیزهوشان قبول شده بودم، تاحدی این تصور ضعیف بودن رو از من دور می‌کرد، اما بارها شنیدم که میگفتن چرا رفتی انسانی، حیفِ تو نبود؟ 😐😒 حیف شدی و فلان و بهمان که از اونجایی که من اصلا اعصاب این حرف ها رو نداشتم، صریحا پاسخ میدادم بهشون 😂 خداروشکر بابام هم پشتم بود ولی شنیدم یکی به بابام گفت چرا گذاشتی بره انسانی😕

هنوزم یادش میفتم حرصم میگیره😂😭

‌ خلاصه، من تا مدت‌ها قصد داشتم برم رشته علوم سیاسی، اما از یه جایی به بعد به شدت توجهم به جامعه‌‌شناسی جلب شد، یادمه بعد از جامعه شناسی یازدهم بود که عمیقا حس کردم که دارم با این درسا حال میکنم🙄😂

‌ این دفعه، رفتم دروس تخصصی این رشته رو خوندم و درموردش اطلاعات کسب کردم، یه طورایی مطمئن شده بودم که میخوام چی بخونم، اما بازم دو دل بودم

‌ با داییم هم مشورت کردم، چون دکترای جامعه شناسی داشت و خلاصه میتونست کمک کنه، البته داییم به بنده حوزه رو پیشنهاد میکرد😂

‌ من تا مدت‌ها ، یعنی حتی تا آخرای سال دوازدهم بین حوزه و دانشگاه مونده بودم، چون دلایل داییم واقعا منطقی بودن من یکی از دلایلی که اومدم انسانی این بود که میدیدم علوم انسانی ما با ضعف شدیدی مواجه هست حتی فکر میکنم تعبیر حضرت آقا باشه که علوم انسانی ما در دانشگاه نه تنها غیر اسلامیه بلکه بعضی جاها ضد اسلامیه 🤭 من میخواستم علم اسلامی تولید کنم و داییم میگفت که نمیشه تو وقتی اسلام رو نشناختی این کار رو انجام بدی کاملا میدونستم درست میگه و سر همین تا مدت‌ها درگیر بود فکرم

‌ یه مثال بزنم؟ مثلا ما اعتقاد داریم که اسلام برای همه چیز راه حل داره دیگه، درسته؟ حالا میگیم خب میخوایم اقتصاد اسلامی تعریف کنیم، یعنی یه رشتهٔ دانشگاهی به اسم اقتصاد اسلامی، وقتی من توی حوزهٔ تخصصی دین اسلام مطالعاتی نداشته باشم، نمیتونم ببینم نظر اسلام راجع به اقتصاد چیه تا بخوام علم اقتصاد اسلامی رو تعریف کنم

‌ از اون طرف، داییم گفت یه رشتهٔ تخصصی توی دانشگاه تهران تعریف کردن که جامعه شناسی اسلامیه، خودش جزء کسایی بود که باعث این قضیه شده بود و کامل از طرح درس و غیره‌اش اطلاعات داشت و دانشگاه تهران، الان هم تنها دانشگاه ایرانه که یه رشتهٔ خاص جامعه شناسی اسلامی داره و دانشجو میپذیره و بعضی اساتید هم واقعا خوب و عالی‌ان

‌ پس من بین سه تا راه مونده بودم حوزه، جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی اسلامی 🙂 البته تا حدی هم فلسفه علاقه داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم مشاوره بگیرم، یه استاد بزرگواری بود که برای علاقه و استعداد مشاوره میدادن و شدیدا کارشون خوب بود، خلاصه ما زنگ زدیم به ایشون و در نتیجه به این تصمیم رسیدم که فعلا حوزه رو بذارم کنار تا بعد البته بگما، ایشون خودشون طلبه بودن😂 یه طلبه‌ی خوش‌صحبت اصفهانی که هنوزم لهجه‌ش توی گوشمه😂😂

‌ یادمه اون ماه‌های آخر، زهرا هی می‌پرسید خب بالاخره تصمیم گرفتی چه رشته‌ای بری؟ 😂 منم میگفتم بین جامعه شناسی و جامعه شناسی اسلامی موندم و نمیدونم انتخابم کدومه😶🚶🏻‍♂

‌ تا اینکه رتبه‌ها اومد و باید انتخاب رشته میکردیم، دیدم توی دفترچه اسم اون رشتهٔ جامعه شناسی اسلامی نیست؛ البته قبلش هم حدس میزدم، چون وقتی یه رشتهٔ جدید وارد دانشگاه میشه اول توی مقطع دکترا، بعد ارشد و بعد کارشناسی تستش میکنن این رشته رو دانشگاه تهران توی دکترا و ارشد ارائه میداد، اما هنوز برای کارشناسی نمی‌پذیرفت منم اولویت اولم رو زدم جامعه‌شناسی دانشگاه تهران تا حدود ٢٠/٢۵ تا رشته‌ رو پر کردم و بعد ثبت کردم

‌ ❗️اونایی که دوست نداشتم رو نزدم اونجاهایی که نمیتونستم برم رو انتخاب نکردم جامعه شناسی و علوم سیاسی و اقتصاد و علوم تربیتی دانشگاه‌های تهران، دو تا اون آخر قم و یه دونه هم دانشگاه امام خمینی قزوین زدم