eitaa logo
کانون علمی منطق و فلسفه (شیراز)
1.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
120 ویدیو
932 فایل
کانون علمی منطق و فلسفه موسسه آموزش عالی امام خمینی (ره) فارس پیشنهادات و انتقادات @Avicenna
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ معرفت ادراک حسی نیست [دیدگاه افلاطون] 🔹معرفت به نظر افلاطون، باید (اولا) خطاناپذیر و (ثانیاً) درباره آنچه هست باشد. ادراک حسی نه این است و نه آن. وی این اعتراضات را مطرح می کند: 1⃣ اگر معرفت ادراک حسی است، پس هیچ انسانی نمی تواند عاقلتر از انسان دیگر باشد. زیرا که من بهترین داور ادراک حسی خود هستم. 2⃣ به علاوه اگر معرفت و ادراک حسی یکی است و اگر تفاوتی میان دیدن و دانستن نیست، نتیجه این میشود که کسی که چیزی را در گذشته دانسته (یعنی دیده و هنوز آن را به خاطر دارد) آن را نمی‌داند. 3⃣ ادراک حسی تمام معرفت نیست. زیرا قسمت مهمی از آنچه به طور کلی آن را معرفت می شناسیم، عبارتست از حقایقی که مستلزم الفاظی هستند که به هیچ وجه متعلقات ادراک حسی نیستند. فرض کنید که کسی سرابی میبیند. ادراک حسی مستقیم نیست که میتواند او را آگاه کند که سراب تصور شده وجود دارد یا لاوجود است. فقط تفکر عقلانی است که می‌تواند به او این آگاهی را بدهد. همچنین نتایج و استدلالهای ریاضی نیز به وسیله حس ادراک نمی شوند. 4⃣ ادراك حسی، حتی در قلمرو خودش معرفت نیست. ما واقعاً نمی توانیم بگوییم که چیزی می‌دانیم اگر به حقیقت مربوط به آن چیز مثلا درباره وجود یا عدم آن و شباهت یا عدم شباهت آن به چیزی دیگر نرسیده باشیم. حقیقت در تفکر و در حکم معلوم ذهن می شود، نه در احساس محض. احساس محض ممكن است مثلا يك سطح سفيد و یک سطح سفید دوم را نشان دهد، اما برای داوری درباره شباهت میان آن دو، فعالیت ذهن ضروری است. همین طور، خطوط راه آهن به نظر می آید که در یک نقطه به هم میرسند، در تفکر عقلانی است که می دانیم که آنها واقعا با هم موازی اند. بنابراین، ادراک حسی شایستگی نام معرفت را ندارد. 📕 تاریخ فلسفه غرب، جلد اول، ص ۱۷۲-۱۷۵ ✍ فردریک چارلز کاپلستون 🔸🔸🔸 🌐 کانال معرفت شناسی 🆔 @epistemology_issues
مأموریت الهی سقراط حکیم سقراط مدعی است از جوانی پیام‌هایی غیبی دریافت می‌کرده که او را از ارتکاب کارهای پست باز می‌داشته است. گویند خلسه و جذبهٔ بسیار بر او عارض می‌شد. از سخنانش بر می‌آید که وی برای خود نوعی مأموریت الهی قائل بود. در دفاعیه‌اش در دادگاه می‌گوید پیامی الهی دارد که باید به مردم برساند: آتنیان، شما را دوست دارم و محترم می‌شمارم، ولی فرمان خدا را محترم‌تر از فرمان شما می‌دانم؛ ازاین‌رو تا جان در بدن دارم، از جست‌وجوی دانش و آگاه ساختن شما به آنچه باید بدانید، دست بر نخواهم داشت و هر گاه یکی از شما را ببینم، به عادت پیشین خواهم گفت: ای مرد، با آنکه اهل آتن هستی، یعنی شهری که به دانش و نیرو مشهورترین شهر جهان است، چگونه شرم نداری از اینکه شب و روز در اندیشهٔ سیم و زر و شهرت و جاه باشی، ولی در راه دانش و بهتر ساختن روح خود گامی بر نداری؟ توجه به خُلق نیکو، زهد، حالات معنوی و بی‌اعتنایی به مرگ از یک‌سو، و حکمت اخلاقی و الهی از سوی‌ دیگر موجب شده است برخی برای او نوعی نبوت قائل شوند. در هر صورت، اگر آنچه در آپولوژی از دفاعیات سقراط آمده است، متن یا مضمون سخنان خود سقراط باشد، بی‌شک باید او را مردی الهی شمرد. شنیدن پیام الهی، کوشش خالصانه برای انجام وظیفهٔ الهی، هراس نداشتن از مرگ در قبال انجام وظیفه، بی‌رغبتی به دنیا و تعلیم و خیرخواهی بی‌مزد و منت مردم، پایبندی نامشروط به حقیقت و عدالت، و حفظ عزت و آزادگی به قیمت از دست دادن جان، برخی از ویژگی‌های سقراط است که دفاعیهٔ او آشکارا حکایت از آن دارد. تأمل در مجموع سخنان منتسب به سقراط جای تردید باقی نمی‌گذارد که وی اعتقادی راسخ به حیات پس از مرگ داشت. وی چهار برهان بر جاودانگی روح اقامه می‌کند. سقراط حاضر نمی‌شود برای گریز از مرگ تن به خواری دهد و بخشش بخواهد: نه هنگام دفاع از خود آماده بودم برای گریز از خطر به کاری پست تن در دهم و نه اکنون از آنچه کرده و گفته‌ام، پشیمانم؛ بلکه مردن پس از آن دفاع را از زندگی با استرحام و زاری برتر می‌شمارم؛ زیرا سزاوار نمی‌دانم که آدمی چه در دادگاه و چه در میدان جنگ از چنگال مرگ به آغوش ننگ بگریزد. برگرفته از کتاب: درآمدی بر تاریخ فلسفه غرب (جلد اول) نوشته محمد فنائی @dr_fanaei