مغالطات ادعای بدون استدلال
●استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینهای برای طلب نکردن دلیل ازسوی مخالفان و سلب امکان نقّادیِ مدعای موردنظر.
●اتهام نادانی: ادعای اینکه آن مدعا بسیار واضح و بدیهیست و نیاز به استدلال ندارد.
●مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید میکنند.
●مغالطهٔ تلهگذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را میپذیرند.
●مغالطهٔ توسل به جهل: اینکه مدعای موردنظر نفی نشدهاست یا دلیلی برخلاف آن نیست؛ پس آن درست است.
●مغالطهٔ طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمیپذیرند، ضد آن دلیل بیاورند.
●مغالطهٔ طردِ شُقوق: با ذکر عیوب شُقوق مختلف، مطلوبیت شِقّ موردنظر را اثبات کردن.
●مغالطهٔ تکرار: تکرار مدعا بهجای استدلال برای اثبات آن.
●فضلفروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای اینکه سخن گوینده (فاعلِ امر یا سخن) پذیرفته شود.
●کمیتگرایی افراطی: استفادهٔ نابهجا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا.
●مغالطهٔ بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشیِ مثبت بهجای استدلالهای موافق یک مدعا، و بالعکس.
●عبارات جهتدار: استفاده از کلماتی با بار ارزشیِ مثبت و منفی بهجای استدلال یک مدعا.
●مغالطهٔ توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال.
●تهدید: جایگزین کردن زور بهجای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
●تطمیع: جایگزین کردن منفعتطلبی بهجای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او میرسد.
●جلب ترحم: جایگزین کردن ترحم و دلسوزی بهجای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم.
●آرزواندیشی: جایگزین کردن امید و آرزو بهجای استدلال.
●عوامفریبی: استفاده از هیجان جمعی؛ گرایش به تفاخر بهجای استدلال.
●مغالطهٔ توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور بهعنوان حجت و دلیل برای یک مدعا.
●مغالطهٔ تجسم: فرض و گمانِ یک جسم عینی و خارجی بهازای هریک از الفاظ و کلمات.
●مغالطهٔ توسل به احتمالات: بهرهگیری از احتمالات بهجای استدلال.
●مغالطهٔ جَزمیگرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادنِ تشکیک در آن.
●مغالطهٔ توسل به ترس: مغالطهای است که در آن فرد تلاش میکند که حمایت از نظر خود را با ایجاد ترس و غرضورزی به سمت رقیب ایجاد کند. این نوع از مغالطه در سیاست و بازاریابی امری عادیست.
●مغالطه وجودی: شخص به جای آوردن دلیل و برهان برای حقانیت و درستی یک عقیده یا نظر، به موجود بودن آن عقیده متوسل میشود و احتجاج میکند که چون فلان عقیده در بین بعضی افراد وجود دارد، پس حقیقت نیز دارد. گاهی این مغالطه را به #نتیجهگیری_حقیقت_ازواقعیت نیز نسبت میدهند. مغالطه در اینجا از این امر ناشی میشود که صرف موجودیت یک شیء را دلیل بر حقانیت آن میدانند. حال آنکه صرف تحقق و وجود یک شیء دلیل بر حق بودن یا ارزشمندی آن نیست.
مثلا شخصی شکست مخالفان را نشانه حقانیت و پشتیبانی الهی از خود بدانیم.
🦋 @zistboommedia
#مغالطه
#منطق
⭕️ فهرست مغالطهها
🔸قسمت اول
آنچه در زیر میآید، مروری گذرا بر برخی از مغالطههاست:
✅ مغالطات ابهام
●مغالطهٔ اشتراک لفظ: استفاده از واژههایی که دارای دو یا چند معنا هستند، بدون قرینهای که بر معنای مورد نظر، دلالت کند.
●کژتابی یا ابهام ساختاری: بهکارگیری جملهای که میتواند به دو یا چند گونه بیان و فهمیده شود.
●مغالطهٔ ابهام واژه: استفاده از واژههای مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند.
●اهمال سور: عدم ذکر سورِ قضیه و تلقی آن بهعنوان قضیهای کلی.
●تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یکدیگر، درحالیکه برای شناخت هریک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.
✅ مغالطات عدم دقت برای گمراهسازی
●مغالطهٔ کُنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبهٔ خاص از یک پدیده بهعنوان ذات و اساس آن.
●علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است بهعنوان علت اصلی.
●بزرگنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت بهصورت بزرگتر و مهمتر از آنچه هست.
●کوچکنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت بهصورت کوچکتر و کماهمیتتر از آنچه هست.
●مغالطهٔ متوسط: مغالطهٔ آماری برای بیان اطلاعات خاص موردنظر.
●نمودار گمراهکننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری.
●تصویر گمراهکننده: استفادهٔ نادرست از اندازهٔ تصویری که بهعنوان نشانهٔ دادههای آماری بهکار میرود.
✅ مغالطات نقل
●دروغ: عدم مطابقت خبر با واقعیت.
●توریه: بیان سخنی که معنای آن بهظاهر درست است، اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است.
●نقل قول ناقص: نقل گزینشی بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلی او در مجموعهٔ سخنانش.
●تحریف: کاستن و افزودن محتوای یک متن.
●تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
●مغالطهٔ تأکید لفظی: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانیای که موردنظر گوینده نیست.
@critical_thinking_skills
@mantegh_logic
#منطق
#مغالطه
Mind Map_202421_12553.pdf
255.2K
#نقشه_ذهنی تقسیمات مغالطه
برگرفته از کتاب مبانی منطق و روش شناسی
اثر لطف الله نبوی
«کانون علمی منطق و فلسفه»
موسسه آموزش عالی امام خمینی (ره) فارس
https://eitaa.com/Logicandphilosophy
#منطق
#اسلاید
#مغالطه
آشنایی با مغالطهها - شماره (۱)
🟠 مغالطه تأکید (Accent Fallacy)
این مغالطه زمانی رخ میدهد که معنای یک جمله یا استدلال به دلیل تغییر محل تأکید روی واژگان، متفاوت شود.
۱. اگر در یک جمله تأکید روی واژه A باشد، معنی X برداشت میشود.
۲. اگر تأکید روی واژه B باشد، معنی Y برداشت میشود.
💡مثال ۱
در یک جلسه کاری، مدیر میگوید: «ما باید این پروژه را تکمیل کنیم.» اگر تأکید اشتباه روی واژه «باید» قرار گیرد، ممکن است کارمند تصور کند که مدیر تأکید دارد پروژه به هر قیمتی باید تمام شود. در حالی که اگر تأکید بر واژه «تکمیل پروژه» باشد، منظور مدیر اولویت دادن به اتمام پروژه است، نه لزوماً هر قیمتی.
💡مثال ۲
رئیسجمهور میگوید: «من هرگز دروغ نگفتهام.» اگر تأکید روی واژه «هرگز» باشد، جمله به این معنا است که رییس جمهور در کل زندگیاش هیچگاه دروغ نگفته است. اگر تأکید روی واژه «دروغ» باشد، جمله میتواند به این معنا را دارد که او دروغ نگفته، اما شاید کارهای نادرست دیگری انجام داده باشد.
مصطفی بسمل
📚 Bile, J. (1988). Propositional Justification: Another View
#مغالطه #تفکر_نقادانه #استدلال
➖➖➖
🌐 @EpistemeHub
آشنایی با مغالطهها (۲)
🟠 مغالطهی حذف استثناء (Accident Fallacy)
این مغالطه زمانی اتفاق میافتد که یک قانون کلی را بدون توجه به شرایط خاص و استثناهای آن، به همهی موقعیتها تعمیم دهیم. در واقع، برخی قوانین در شرایط خاص صادق نیستند. اما گاهی برای حفظ سادگی این استثناها را نادیده میگیریم.
💡صورت منطقی
۱. X یک قاعدهی کلی پذیرفتهشده است.
۲. بنابراین، هیچ استثنایی برای X وجود ندارد.
🔻مثال ۱
«من معتقدم که هیچوقت نباید عمداً به کسی آسیب رساند، به همین دلیل نمیخواهم جراح شوم.» جراحی اگرچه باعث جراحت میشود، اما هدف آن درمان است. نادیده گرفتن این استثناء، منجر به یک نتیجه اشتباه خواهد شد.
🔻 مثال ۲
«کتاب مقدس میگوید: نباید دروغ بگویید. بنابراین، اگر فرد مست و مسلحی از ما بپرسد همسرش (که قصد کشتنش را دارد) کجاست، باید حقیقت را بگوییم!» فرض اینکه قوانین دینی، همیشه و در هر شرایطی باید اجرا شوند، یک پیشفرض نامعتبر است.
📚Bile, J. (1988). Propositional justification: another view Contemporary Argumentation & Debate, 9, 54–62.
#مغالطه #تفکر_نقادانه #استدلال
➖➖➖
🌐 @EpistemeHub