#فاطمهدرمحشر🍃
امام صادق(ع) فرمود:چون روز قیامت شود خداوند تمامی اولین و اخرین را در سرزمین واحدی گرد اورد سپس جارچی را فرمان دهد و او را صدا زند،چشمانتان را ببندید و سر های خود را ب زیر اندازید تا فاطمه دخت محمد(ص) از صراط عبور کند.پس تمام افریدگان چشمان خود را فرو خوابانند و فاطمه در حالی ک بر مرکبی از مرکبهای بهشتی سورا شده و هفتاد هزار فرشته وی را مشایعت میکنند وارد صحنه محشر میشود سپس در جایگاهی شریف از جایگاه های قیامت توقف کنید و از مرکبش فرود اید و پیراهن خون الود حسین بن علی را ب دست گیرد و گوید:
🖤ای پروردگار من این پیراهن فرزند من است و تو میدانی با او چ ها شد!
از جانب خداوند ندا آید:
🖤ای فاطمه من خرسندی تو را خواهانم!
عرض میکند:
🖤ای پروردگار من برای من از قاتلانش انتقام بگیر!🖤
خداوند ب پازه ایی از اتش دستور میدهد ااز دوزخ بیرون امده و تمام کشندگان حسین را مانند پرنده ایی ک دانه از روی زمین برمی چیند می رباید سپس همه را ب سوی اتش می برد و انان در اتش ب انواع عذاب معذب میشوند.
انگاه فاطمه سوار بر مرکب خود میشود و در حالی ک فرشتگان مشایعت کننده با او هستند و فرزندان ان حضرت از جلو و دوستان و فرزندانش در طرف راستو چپ وی میباشند داخل بهشت میگردد.🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
#نمازاستغاثهبفاطمه
از نماز های بسیار مفیدی ک در رفع و دفع حوایج و ناراحتی های انسان تاثیر بسزایی دارد نماز استغاثه ب حضرت زهرا است.
در روایت امده هر گاه حاجتی دارید دو رکعت نماز بجا اور و پس از سلام نماز س مرتبه تکبیر بگو و پس از تسبیح حضرت فاطمه ب سجده برو و صد بار بگو:
🥀یا مَولاتی یا فاطِمهُ اَغیثینی🥀
سپس طرف راست صورت را ب زمین بگذار و همان را صد بار بگو بعد ب طرف چپ بزار و صد بار بگو باز هم ب سجده رفته و صد بار بگو و سپس حاجت خود را یاد کن ب خواست خدا حاجتت برآورده میشود.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
✍ #داستانک
در پرواز فردے که خدا را قبول نداشت کنار دختر بچه اے نشسته بود ...
رو به دختر بچه کرد که مشغول کتاب خواندن بود و گفت:بیا با هم صحبت کنیم تا پرواز سریع تر بگذره موافقی؟
دختر بچه مکثے کرد و رو به غریبه گفت باشه خوبه ...در چه موردی؟
مرد گفت چطوره راجع به اینکه خدا وجود نداره یا بهشت ،جهنم و زندگے بعد از مرگ که وجود ندارند حرف بزنیم و لبخندے مسخره آمیز زد...
دختر بچه که داشت کتابش رو میخوند، رو کرد به مرد و گفت اینها میتونه موضوعات جالبے باشه ولے اول من از شما یه سوالے میکنم.
یڪ اسب یڪ گاو و یڪ آهو یڪ چیز مشترڪ میخورن ،علف...
اما آهو مدفوعش گلوله اے هست.
در صورتیکه گاو صاف مثل یڪ پتی
واسب مدفوعش توده اے و چسبیده بهم.
فکر میکنے چرا؟؟!!
مرد آتئیست نگاهے به دختر باهوش کرد و گفت نمیدونم هیچ نظرے ندارم.
دختر در جواب گفت تو جدا فکر میکنے لیاقت پاسخگویے در مورد وجود خدا ،بهشت ، جهنم و زندگے پس از مرگ رو دارے وقتے در مورد مدفوع حیوان هم هیچ اطلاعے نداری؟؟؟؟!!!!!!
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
🖤🌹🖤🌹🖤🌹
داستان«سقیفه»
قسمت :سی و چهارم
حسین علیه السلام ،هراسان وارد خانه شد . فاطمه سلام الله علیها که چشم بر درب نیم سوخته داشت ،با ورود میوهٔ دلش به خانه ، بوی یارش ،عطر ولایت زمانش را حس کرد، گرچه نمی توانست اما دست به دیوار گرفت و از جا برخاست، باید به استقبال ولیّ خدا برود ، تا علیِ مظلوم با دیدن حال نزار همسرش به دردهایی که برجان او افتاده پی نبرد.
باید با پای خود به استقبال امیرالمؤمنین برود تا علی با چشم خود ببیند ،فاطمه اش سالم سالم است ، گرچه درد پهلو و پرپر شدن محسن شش ماهه و سینه ی سوخته امانش را بریده بود، اما باید ظاهراً خود را سرحال می گرفت تا دردی دیگر به دردهای علی، نیافزاید.
هنوز علی علیه السلام به درب خانه نرسیده بود که فاطمه با رویی که سعی می کرد نیم آن را که اثر سیلی بر آن مشهود بود با روسری سرش بپوشاند جلو آمد و با لحن مهربان همیشگی اش فرمود: سلام علی جانم، جانم فدای جان تو و جان من ،سپر بلاهای جان تو ،یا ابالحسن همواره با شما خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی بسر بری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود.
و علیِ تنها ،می دانست که کلام زهرایش راست ترین سخن روی زمین است و آن هنگام که لشکر دشمنان به خانه اش هجوم آورد ،این زهرا بود که جانش را سپر بلای ولیّ زمانش نمود ، وقتی پیغام زهرا به علی رسید که فرموده بود : به خدا قسم که هم اکنون از این ظلمی که بر ما روا داشته اید پناهنده ی مزار پدرم می شوم ، گیسو پریشان می کنم و گریبان چاک میدهم و در نزد پدرم دست به دعا بلند می کنم و همهٔ شما را نفرین می کنم....
علیِ مهربان دانست که اگر زهراسلام الله علیها ،دست به دعا بردارد ، بی شک این دنیا کن فیکون خواهد شد ، آخر مدار زمین بر گرد زهرایش می چرخد...پس هراسان به سلمان فرمان داد تا خود را به زهرای مرضیه برساند و بگوید که علی فرموده: فاطمه ،به خانه باز گرد و از ناله و نفرین ،خودداری کنید...
و زهرا سلام الله علیها ، همان کرد که امامش فرمود ، دست روی دلش گذارد و به خواسته ی مردش سر تعظیم فرو آورد.
علی که دلگیر از زمانه ای بی وفا بود و حالا جلوی رویش وفادارترین و ولایی ترین موجود روی زمین ایستاده بود ، دو طرف بازوی زهراسلام الله را گرفت و میخواست بوسه بر دامان این یار مهربان زند، بازوی ورم کردهٔ فاطمه، نالهٔ علی را بلند کرد ، از ناله پدر ، کودکان هم گرد این دوموجود آسمانی جمع شدند و صحنه ای بوجود آمد که نالهٔ عرشیان را در افلاک در آورد.....
چند روزی از واقعه ی مسجد و بیعت زورکی ابوبکر ،می گذشت که قاصدان خبری دیگر آوردند، خبری که طاقت زهرا را طاق نمود و او را از خانه نشینی به در آورد و با حالی نزار، خطبه خوانی قهار، در مسجد پیامبر صل الله علیه واله شد....
ادامه دارد
🖊به قلم :ط_حسینی
@bartaren
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤
✨🌸#عهد_ثابت شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه
🔶 یا غنی 👈1060مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز شنبه
2/ حدیث کسا
3/ دعای نادعلی
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
💟 داستــان کوتاه
✍🏻 مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد . گفت پدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانهگیریهایش خسته ڪرده است ، بگو چه ڪنم؟ عالم گفت با او بساز گفت نمیتوانم.
✍🏻 عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟ گفت بلی.
گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را میزنی؟ گفت: نه ، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میڪنی؟ گفت نه چون مغزش نمیرود و ...
✍🏻گفت میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟ گفت نه. گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪردهای و میدانی ڪودڪی چیست ،اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نڪردهای ، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی !!!
✍🏻در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود ، گوشهگیر میشود ، عصبی میشود. احساس ناتوانی میڪند و ...
👈 پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨