eitaa logo
آرامش دلم تنها خداست
2.1هزار دنبال‌کننده
845 عکس
573 ویدیو
8 فایل
خدایا تنها امیدم تویی که مهربانترین هستی یا ارحم الراحمین #کپی برداری از مطالب کانال با ذکر صلوات بلا مانع می باشد . #تأسیس 15 آذر ماه 99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌸 شنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه 🔶 یا غنی 👈1060مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز شنبه 2/ حدیث کسا 3/ دعای نادعلی 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟 داستــان کوتاه ✍🏻 مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد . گفت پدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته ڪرده است ، بگو چه ڪنم؟ عالم گفت با او بساز گفت نمی‌توانم. ✍🏻 عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟ گفت بلی. گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را می‌زنی؟ گفت: نه ، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میڪنی؟ گفت نه چون مغزش نمی‌رود و ... ✍🏻گفت میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟ گفت نه. گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪرده‌ای و میدانی ڪودڪی چیست ،اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نڪرده‌ای ، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی !!! ✍🏻در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود ، گوشه‌گیر میشود ، عصبی میشود. احساس ناتوانی میڪند و ... 👈 پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: إنَّ النّاسَ عَبيدُ الْمالِ، وَالدّينُ لَعِبُ عَلي ألْسِنَتِهِمْ، يُحيطوُنَهُ مادَرَتْ بِهِ مَعايِشُهُمْ، فَإذا مُحِّصُوا لِلاْبْتِلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ   همانا مردم اسير و بنده دنيا و اموال آن هستند، و دين را وسيله رسيدن به أهداف خود قرار داده اند و به هر نوعي که زندگي آن ها تأمين شود حرکت مي کنند. بنابر اين هنگامي که در بوته آزمايش در آيند، دين داران اندک خواهند شد ١١ص٢٣٤ 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 فکر نکنیم همین که گفتیم ما مسلمونیم و ایمان آوردیم کار تمومه، نه. تازه شروع سختیهاست: استقامت لازمه. استقامت در انجام وظائف الهی، استقامت در راه دین و تبلیغ دین، استقامت در راه مبارزه و پیکار، و ... در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور این نسخه‌ای است که خدا برای پیامبر خودش، و یاران پیامبر پیچیده: فَاسْتَقِمْ کَمٰا أُمِرْتَ وَ مَنْ تٰابَ مَعَکَ (هود/۱۱۲) ای پیامبر! همانگونه که مأمور شده‌ای، استوار باش و استقامت کن. و یارانِ تو نیز که با تو، به سوی خدا آمده‌اند، باید پایداری و ایستادگی کنند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: سوره ی هود مرا پیر کرد. چون آیه استقامت در این سوره نازل شده. ٩٢ص١٩٨ اگر کسی مَرد باشه، باید پیر بشه... در روایت دیگری آمده، هنگامیکه این آیه نازل شد پیامبر (ص) فرمود: دامن به کمر بزنید، دامن به کمر بزنید، که وقت کار و تلاش است. و از آن پس پیامبر هرگز خندان دیده نشد. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤 داستان «سقیفه» قسمت: سی و پنجم چرخ روزگار می چرخید و اینبار با ظلم دنیاطلبان بر مدار دنیا طلبان می گشت . فدک ،سرزمینی حاصلخیز و پهناور که می توان به چشم قطب اقتصادی هم به آن نگاه کرد، سرزمینی که قبل از اسلام در دست یهودیان اطراف مدینه بود و با رونق گرفتن اسلام ، یهودیان این سرزمین تسلیم شدند و فدک بدون کوچکترین جنگ و خونریزی به دست سپاهیان اسلام رسید . خداوند که دانای بی همتاست ، هیچ ابهامی در دینش نیست ، سرنوشت غنائمی را که بدون جنگ و خونریزی بدست می آمدند مشخص نمود و آنها را از دارایی‌های پیامبر اسلام اعلام کرد و اختیار این اموال را به دست رسول الله داد تا هر جور صلاح می داند، دربارهٔ این اموال تصمیم بگیرد . وقتی خبر تسلیم فدک به پیامبر صل الله علیه واله رسید ، ایشان دوست داشتند به پاس فداکاری ها و بذل و بخشش های ام المؤمنین خدیجه کبری علیها سلام این سرزمین را به ایشان هدیه کنند ، اما چون ایشان در قید حیات نبودند پس فدک را به تنها وارث حضرت خدیجه سلام علیها ، زهرای مرضیه سلام الله علیها ،هدیه نمود‌. و همگان از مهاجر و انصار میدانستند که فدک از آنِ زهراست و تمام درآمدش به دست حضرت زهراسلام الله علیها ، صرف امور مسلمین میشد ،یعنی ایشان از مال خود ،انفاق می فرمودند. دشمنان خاندان رسول ،به غصب خلافت قناعت نکردند و می خواستند آل طه را از همه لحاظ در مضیقه قرار دهند و سرزمین حاصلخیز و پر رونقی مثل فدک را از دست آنها به در آورند و غصب نمایند، که چنین کردند‌. وقتی به حضرت فاطمه سلام الله علیها خبر رسید که ابوبکر ،کارگزارن حضرت را از فدک بیرون کرده و کارگزاران خودش را بر آن گمارده و فدک را تصرف نموده، حضرت زهرا سلام الله علیها ،سکوت را جایز ندانست و در حلقهٔ زنان بنی هاشم که او را چون نگینی در بر گرفته بودند به راه افتاد تا به نزد ابوبکر وارد شد. ابوبکر که یکباره زهرای مرضیه و زنان بنی هاشم را در پیش رو دید غافلگیر شده بود ، رو به مادرمان زهراسلام الله علیها گفت : چه شده لشکر کشی کرده اید؟ او خوب میدانست که این سخنان سزاوار دختر پیامبر نیست و براستی لشکر کشی را آنها کرده اند در ابتدا بر درب خانهٔ علی علیه السلام و آتش زدن آنجا و بعد هم لشکر کشی به فدک که از اموال زهرا و علی بود. حضرت زهرا سلام الله بی توجه به حرف او ،فرمودند: ای ابوبکر ، می خواهی زمینی را که پیامبر برای من قرار داده و آن را بر من از طریقی که مسلمانان با جنگ آن را تصرف نکرده اند، بخشیده است، از من بگیری؟ آیا نشنیده ای که پیامبر صل الله علیه واله وسلم می فرمود : احترام هر کس با فرزندش حفظ می شود و تو می دانی که پیامبر صل الله علیه واله برای فرزندش جز این را باقی نگذارده؟! وقتی ابوبکر سخنان حق و حقیقت مادرمان زهرا را شنید و زنان همراه او را دید ، دواتی خواست تا سند فدک را برای او بنویسد... انسان متعجب است از کار این خلفای خود نشانده ، مال غیر را غصب می کنند و سپس خود سند برای آن می نویسند... ابوبکر سند را نوشت و به دست حضرت زهرا سلام الله علیها داد. زهرا کاغذ به دست می خواست از مسجد بیرون بیاید که ناگهان عمر که خبر به او رسیده بود و از نرم خوتر بودن ابوبکر نسبت به اخلاق خشن خودش ،خبر داشت ، خود را مانند تیری در کمان به مسجد رسانیده بود، جلوی او سبز شد و.... ادامه دارد... 🖊به قلم :ط_حسینی @bartaren 🖤🌹🖤🌹🖤🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🌹🖤🌹🖤🌹 داستان «سقیفه» قسمت :سی و ششم عمر با دیدن کاغذی در دستان حضرت زهرا سلام الله علیها ، دانست که چه رخ داده و این نوشته چیست و به سمت دختر پیامبر حمله ور شد و با یک حرکت کاغذ را از دست مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها در آورد و آن را پاره کرد و این بود اوج مردانگی او که خلایق این زمان چشم و‌گوش بسته در بوق و کرنا کرده اند، تازیانه و سیلی و شلاق به زنی بی پناه و غصب حق یک زن که از قضا دختر پیامبرشان هم بود. حضرت زهرا سلام الله علیها از این حرکت دلش به درد آمد ، رو به ابوبکر کرد و می خواست سخنی بفرماید که عمر به او اجازهٔ حرف زدن نداد و رو به ابوبکر گفت: ای خلیفه پیامبر ،آیا ایشان ،شاهدی بر ادعایشان آورده اند؟! ابوبکر که انگار منتظر همین تلنگر بود ،رو به مادرمان نمود و گفت : آیا برای ادعای مالکیت تان، شاهدی هم دارید؟ عجب سخن بیراهی زد ، خلیفهٔ تازه به دوران رسیده ، آخر تمام صحابه شهادت میدادند که سالهاست فدک به زهرا سلام الله علیها بخشیده شده و عایدات آن طبق خواسته ی این بانوی بزرگوار خرج مسلمانان میشود،حالا باید شاهدی برای املاک خود بیاورد. حضرت زهرا سلام الله علیها آهی کشید و فرمود: پدری ، ملکش را به فرزندش بخشیده آیا این شاهد می خواهد؟ ولی آن زمان که پیامبر صل الله علیه واله وسلم ، فدک را به من بخشید ، ام ایمن و همسرش و علی بن ابیطالب و فرزندانم حضور داشتند ، آنها می توانند شهادت دهند ، کما اینکه هر کدام از صحابه ادعایی می کرد به خاطر صحابه بودنش ، حرفش پذیرفته بود و عجبا که برای من ، که دختر پیامبرتان هستم و آیهٔ مودت در شأن ما نازل شده و به شما امر شده مزد رسالت پدرم دوستی و گرامی داشتن خاندانش باشد...از من شاهد می خواهید برای حقی که از آنِ خودم است.... عمر به میان حرف حضرت فاطمه سلام الله علیها پرید و‌گفت : شهادت زن عجمی و شوهرش که غلام است مورد قبول نیست و علی هم که اطراف نان خودش ،آتش جمع میکند و کنایه زد که علی علیه السلام شهادتش به نفع خودش است و فرزندانت هم که کودکند ،پس شهادت هیچ یک مورد قبول نیست... اینجا بود که حضرت زهرا ، خون محمدی در رگهایش به جوش آمد و شد خطبه خوان مسجد پیامبرصل الله علیه واله..‌ مردم بعد از گذشت چند ماه از شهادت پیامبر ،دوباره لحن کلام پیامبر را می شنیدند که از دهان سلالهٔ پاکش بیرون می آمد ، گویی محمد صل الله وعلیه واله از عرش به فرش نزول کرده بود و خطبه می خواند... حضرت زهرا با ستایش بر خداوند و تبشیر به بهشت و انذار از جهنم کلامش را شروع کرد... خلیفه و رفیقش که اوضاع مردم را دگرگون دیدند و بیم آن داشتند که بلوایی دیگر بر پا شود و کرسی خلافت آنان را کن فیکون کند، حیله ای دیگر زدند و دوباره دست به دامان حرفهای دروغ و کذب شدند . ابوبکر که از هراسی که از سخنان فاطمه سلام الله علیها در دلش افتاده بود صدایش می لرزید، روبه ایشان گفت : از پیامبر صل الله علیه واله ، شنیدم که انبیا از خود چیزی به ارث نمی گذارند!!! حضرت زهرا سلام الله علیها از اینهمه پستی و حقارت خلیفه که دست به دامان دروغ بستن به پیامبر شده بود ، خشمگین بود ، رو به ابوبکر ، فرمودند: ای پسر ابوقحافه! خدا گفته تو از پدرت ارث ببری و میراث مرا از من غصب کنی؟این چه بدعتی ست که در دین می گذارید؟ مگر از داور و روز رستاخیز خبر ندارید؟ ای ابوبکر ! تو در عمرت قرآن نخواندی؟ یا اینکه خود را اعلم تر از ما اهل بیت به قرآن می دانی؟ همانا که قرآن با تمام تأویل و تفسیرش در دستان ما اهل بیت است و لا غیر... ای ابوبکر مگر در قرآن نخواندی؟ که«سلیمان از داوود ارث می برد» آیا به عمد کلام خدا و قرآن را پشت سر می اندازید؟ مگر در قران ندیدی ؟که «زکریا عرض کرد ،پروردگارا مرا فرزندی عنایت فرما تا از من و آل یعقوب ارث ببرد» فاطمه که خود قرآنی ناطق بود ، آنقدر از قرآن آیه پشت آیه آورد تا دروغ ابوبکر را بر همگان آشکار نمود. مادرمان زهرا میدانست که فدک هم همچون خلافت از علی، غصب شده و آنان این ملک را به او برنخواهند گرداند ، اما فدک را بهانه ای کرد تا تلنگری بزند به مهاجرین و انصار تا شاید وجدانی بیدار شد و کسی از آتش سوزانی که میرفت دامانشان را بگیرد، نجات یابد... در آخر مادرمان زهرا ،حرفی زد که دردش از درد شکستن پهلو و سینه زخمی و تازیانه و سیلی جلوی چشمان دریدهٔ اهل مدینه بدتر بود.... حرفی زد که ملائک آسمان را در عرش خدا به گریه انداخت.... سخنی گفت که ستون های زمین به لرزه افتاد... ادامه دارد... 🖊به قلم :ط_حسینی @bartaren 🖤🌹🖤🌹🖤🌹