#بیانات_شهید_مهدی_باکری قبل از شروع #عملیات_بدر:
#همه برادران تصمیم خود را گرفتهاند، ولی من به خاطر #سختی_عملیات تاکید میکنم. #شما باید مثل حضرت ابراهیم(علیه السلام) باشید که #رحمت_خدا شامل حالش شد، مثل او در #آتش بروید. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف #دشمن رخنه خواهید کرد. باید در حد نهایی از #سلاح_مقاومت استفاده کینم.
#هرگاه خداوند مقاومت ما را دید #رحمت خود را شالم حال ما میگرداند. اگر از یک دسته بیست و دو نفری، #یک_نفر بماند باید همان یک نفر مقاومت کند و اگر #فرماندهشما شهید شد #نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم که این #وسوسهشیطان است. #فرمانده اصلی ما، #خدا و #امامزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. #اصل، آنها هستند و #ماموقت هستیم، ما #وسیله هستیم برای بردن شما به #میدان_جنگ. وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس و #اطاعت از #فرماندهی است.
#ادامهدارد...
#عملیات_بدر
#شهیدمهدیباکری
#باکری_ها
@bakeri_channel
هدایت شده از سرداران شهید باکری
در یک مقطع بین مسئولان لشکر [عاشورا] و مسئولان استان آذربایجان [غربی] اختلافاتی بوجود آمد و این اختلافات باعث بروز تنش هایی شد.
بعد از عملیات #خیبر بود که داشتیم اردوگاه را تخلیه می کردیم.
ما توی چادر #فرماندهی منتظر بودیم تا همه از اردوگاه خارج شوند، بعد ما از اردوگاه بیرون برویم.
نزدیک #غروب بود؛ دیدم #آقا_مهدی نشسته روی زمین و با تکه چوبی که در دستش است با خاکها بازی می کند.
نزدیک او رفتم، دیدم از گونه هایش #قطرات_اشک جاریست.
گفتم: " #آقا_مهدی چرا گریه می کنی؟
چی شده؟
برای #آقا_حمید دلتنگ شدی؟
می خوای بریم #ارومیه؟"
گفت: "نه #غلامحسن، تمام بچه هایی که اونجا موندن، برادرای من هستن.
خدا خواست که اینطوری بشه. اگه بنا بود #حمید رو بیاریم تا حالا آورده بودیم، #حمید خودش هم نمی خواست بیاد."
گفتم: "پس چرا اینقدر ریختی بهم؟"
گفت: "از #خدا_شهادت میخوام. دیگه دوست دارم هر چه زودتر #شهادتم رو برسونه."
گفتم: "یعنی به این زودی #شهادت_حمید روی شما تأثیر گذاشته؟"
گفت: "نه، این حرفها نیست." گفتم: "پس چی؟"
گفت: "نگرانم.
بین بچه های لشکر داره تفرقه می افته.
نگران اینم که این تفرقه بخاطر وجود من باشه.
شاید اگه من نباشم این تشتت و دو دستگی از بین بره."
بغض من هم ترکید و گریه ام گرفت.
#بغلش کردم و گفتم: "شما هر جا بری منم با شمام."
گفت: "نه، اگر وضعیت همین جوری پیش بره #لشکر_و_بچه_های_آذربایجان حیف میشن."
اصلا به فکر خودش نبود و به خودش فکر نمی کرد.
همه چیز را برای #خدا و سربلندی #اسلام می خواست، حتی #جان خودش را.
#راوی_غلامحسن_سفیدگری
#کانال_سرداران_شهید_باکری
💕 @bakeri_channel 💕