مجمع نمایندگان طلاب
#شرح_حدیث / #جلسه_پنجاه_و_چهارم / پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از شش خصلت به خدا پناه میبرد / ۱۳۸۳/۰۳/۱۰
عَن اَبی عَبدِ الله (عَلَیهِ السَّلام) قالَ: کانَ رَسولُ الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَتَعَوَّذُ فی کُلِّ یَومٍ مِن سِتِّ خِصالٍ: مِنَ الشَّکِ وَ الشِّرکِ وَ الحَمیَّةِ وَ الغَضَبِ وَ البَغیِ وَ الحَسَد.(۱)
کانَ رَسولُ الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) یَتَعَوَّذُ فی کُلِّ یَومٍ مِن سِتِّ خِصال
پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه آله) هر روز از شش خصلت به خدای متعال پناه میبرد. معنای تقوا این است: مراقبت؛ مراقبت از خود، که هر روز انسان آن حفرهها و چاهها و گودالهایی که سر راهش هست، اینها را بنشیند محاسبه کند و به خود تلقین کند مراقبت از اینها را. پیغمبر با مقام عصمت، در عین حال این قدر مراقب خود است! همین مراقبتها است که موجب آن عصمت هم میشود. این شش خصوصیّتی که پیغمبر هر روز از آنها به خدا پناه میبرد، اینها است:
مِنَ الشَّک
اوّل، شک است. شک همیشه از جهل ناشی نمیشود که یک مبنایی برای انسان روشن نباشد، شک کند؛ نه، گاهی مبنا هم روشن است برای انسان. شک و تردیدِ نفْسانی، بسیاری از اوقات از وسوسه ناشی میشود؛ وارداتِ شیطانی نفْسِ انسان -که آن هم به نوبهی خود معلول گرفتاریهای ما و ابتلائات ما به امور دنیا است- شک ایجاد میکند.
وَ الشِّرک
پیغمبر از شرک به خدای متعال هر روز پناه میبرد. خب پیدا است که آن شرکِ جلی، خیلی دور از ساحت ماها است که در مقابل یک بتی مثلاً سجده کنیم؛ این پیدا است که مراد از شرک، شرک خفی است که انسان غیر خدا را به نحوی داخل کند در کاری که باید برای خدا انجام بگیرد. لذاست که انسان بایستی به طور دائم به خدای متعال پناه ببرد از این شرک که مِن حیث لا یشعر وارد میشود.
وَ الحَمِیَّة
و حمیّت یعنی جانبداریِ بیمنطق؛ از یک کسی، از یک چیزی، از یک فکری، از یک راهی، از یک گروهی، از یک خطّی -به قول امروز، خط و خطوط- به طور بیمنطق دفاع کند، جانبداری کند. اِذ جَعَلَ الَّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجاهِلِیَّة؛(۲) این از خصوصیّات کفّار بود در زمان پیغمبر که این چون خویشاوند ما است، این چون در قبیلهی ما است، این چون جزو رفقای ما است، این چون جزو مجموعهی خطّ فکری ما است، هر غلطی کرد، ما بایستی سینه سپر کنیم و بیاییم از او دفاع کنیم. این چون همکار ما است در اداره، زیرمجموعهی ما است و از این قبیل حرفها، باید سینهمان را سپر کنیم از او دفاع کنیم، ولو هیچ منطقی پشت سر این دفاعِ ما نباشد! این حمیّت است. این حمیّت، جانبداری، جانبداریِ گرم، همان حمایت است و مادّهی حمایت و ریشهی حمایت و مانند اینها از این اشراب(۳) شده. محکم دفاع کند از یک کسی، بدون هیچ منطقی.
وَ الغَضَب
و خشمگین شدن، که اختیاریِ انسان نیست؛ چون غضب، عقل را تحت تأثیر قرار میدهد. انسان واقعاً باید پناه ببرد! آدم وقتی عصبانی شد، خیلی از راههای فهم و بصیرت جلوی انسان بسته میشود، انسان نمیفهمد چه کار میکند؛ مثلِ آدمِ مست است.
وَ البَغی
و «بغی» یعنی دشمنی کردن علیه کسی، مجموعهای، چیزی، آن هم بیدلیل. از روی احساسات نفْسانی، انسان با یک کسی بیخودی دشمنی کند؛ این بغی است.
وَ الحَسَد
و یکی هم حسد؛ از حسد هم باید پناه برد به خدا، که مایهی رنج خود و دیگران است. گفت: «حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است».(۴) شما به حسود هیچ بدیای هم نکردهاید، امّا او از درونِ خود دچار رنج است. یک نعمتی را در شما میبیند، یک فضیلتی را یا امتیازی را در شما میبیند، در آتش میسوزد. شما هم هیچ بدیای به او نکردهاید امّا او بیدلیل با شما بد میشود. حسد! که این هم خیلی چیز خطرناکی است.
۱) خصال، ج ۱، ص ۳۲۹؛ «امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا را عادت چنین بود که هر روز از شش چیز به خدا پناه مىبرد؛ از شک و شرک و جانبداری بیجا و خشم و ستم و رشک.»
۲) سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۶؛ «آنگاه که کافران در دلهاى خود، تعصّب، [آن هم] تعصّب جاهلیّت ورزیدند. ...»
۳) بهرهگرفته
۴) سعدی. گلستان، باب اوّل؛ «توانم آنکه نیازارم اندرونِ کسی / حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است»
🔷 دریافت سایر جلسات:
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6103
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6214
🗂 #بسته_محتوایی #شرح_حدیث شامل فایل PDFجلسه ۱۹ تا ۵۰
🆔 https://eitaa.com/MNT_QOM/6291
📣 همراهان گرامی از این به بعد #شرح_حدیث تنها در #روزهای_چهارشنبه بارگزاری می شود.
مجمع نمایندگان طلاب
#شرح_حدیث / #جلسه_پنجاه_و_چهارم / پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از شش خصلت به خدا پناه میبرد / ۱
بَدَنُهُ مِنهُ فی تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنهُ فی راحَة
این دو صفت [هم برای مؤمن] ذکر شده است، امّا این دو صفت تقریباً با هم است. فرض کنید یک مسافرتی کردهاید، حالا مثلاً در این اتاق رفیق شما شب خُر و پف میکند و نمیگذارد شما بخوابید. دو راه وجود دارد؛ یکی اینکه لگد بزنید بگویید «پا شو مرد حسابی، نمیگذاری ما بخوابیم»! این «اَلنّاسُ مِنهُ فی راحَة» نیست؛ این اذیّت کردنِ دیگران است. خب بالاخره چه کار کند بیچاره؟ خُر و پف میکند. یکی هم این است که خودتان این تعب را تحمّل کنید؛ یا بروید در راهرو بخوابید، یا گوشتان را بگیرید، بالاخره یک کاری بکنید. یعنی انسان در مقام معارضهی با راحت خود و راحت دیگران، راحت دیگران را ترجیح بدهد، راحت خود را ترجیح ندهد. حدیث دنباله [هم] دارد، که البتّه آن هشت چیز [مشابه] همینها است.
۱) خصال، ج ۲، ص ۴۰۶؛ «امام صادق (علیه السّلام) فرمود شایسته است که در مؤمن هشت خصلت باشد: در موقع گرفتارىها خودنگهدار باشد و در موقع رسیدن بلا شکیبا باشد و در خوشىها شکرگزار باشد و به آنچه خداوند او را روزى داده قانع باشد، به دشمنانش ظلم نکند و به خاطر دوستانش به مردم ستم نکند، بدن خود را به زحمت اندازد و مردم از وى در آسایش باشند.»
۲) سورهی علق، آیهی ۷؛ «همین که خود را بىنیاز پندارد.»
🔷 دریافت سایر جلسات:
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6103
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6214
🗂 #بسته_محتوایی #شرح_حدیث شامل فایل PDFجلسه ۱۹ تا ۵۰
🆔 https://eitaa.com/MNT_QOM/6291
📣 همراهان گرامی از این به بعد #شرح_حدیث تنها در #روزهای_چهارشنبه بارگزاری می شود.
مجمع نمایندگان طلاب
#شرح_حدیث / #جلسه_پنجاه_و_پنجم / مؤمن در سختیها به تلاطم نمیافتد و در برابر بلا صبور است / ۱۳۸۳/۰
#شرح_حدیث / #جلسه_پنجاه_و_ششم / شرح حدیثی درباره پرهیز از جدل بیهوه، عیبجویی و طعنهزنی / ۱۳۸۵/۰۸/۱۵
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
یا اَبا ذَرٍّ! لا تَکُن عَیّاباً وَ لا مَدّاحاً وَ لا طَعّاناً وَ لا مُماریاً.(۱)
یا اَبا ذَرٍّ لا تَکُن عَیّاباً
[پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به اباذر فرمود:] ای اباذر! عیبجوی این و آن نباش! عیّاب یعنی کثیرالتّعییب؛ که مدام انسان این و آن را تعییب کند، عیب این را بگیرد، عیب آن را بگیرد، عیب آن [دیگری] را بگیرد. بعضیها این جور هستند دیگر؛ مرتّباً در فکر این هستند که یک عیبی از کسی پیدا کنند و آن را ذکر کنند؛ گاهی واقعی، گاهی هم عیبجوییهای غیر واقعی. پس «عیّاب» یعنی عیبجو.
شرح حدیثی درباره پرهیز از جدل بیهوه، عیبجویی و طعنهزنی
(در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۱۳۸۵/۰۸/۱۵)
وَ لا مَدّاحاً
نقطهی مقابلش هم این است: مدّاحِ این و آن نباش! همین طور مدام تعریفهای زیادی، بیش از حد؛ این هم مَنهی(۲) است در این روایت. مدح زیادی هم همین جور است، حالا یک وقت انسان منصفانه در مقامی که لازم است تمجیدی از کسی میکند امّا اینکه همین طور مدام مدح یکی را بکند یا مدح همه را بکند یا مبالغهآمیز دربارهی کسی حرف بزند و مدح بکند، ممنوع است؛ بخصوص مدح صاحبان قدرت و ثروت که عیب آن و زشتی آن خیلی بیشتر هم هست.
وَ لا طَعّاناً
طعنهزن به این و آن [نباش]. طعنهزنی غیر از عیبجویی است. کارهای افراد را طعنه میزند، یک چیزی را در یک کسی مستمسک قرار میدهد. میبینیم دیگر این روزها طعنه زدن به این و آن متأسّفانه رایج است بخصوص در این مطبوعات و روزنامهها و مانند اینها. یک کسی یک حرفی زده که مثلاً یک خردهای به نظر مبالغهآمیز میآید؛ این را به یک شکلی، [مثلاً] مسخرهآمیز تیتر کنند در روزنامه و بزرگ کنند. «طعّان» این است.
وَ لَا مُمَارِیا
و اهل جدل هم نباش. «ممارات» یعنی مجادله کردن، مباحثههای بیخودی؛ سر یک چیزی کوچکی یا بحث علمی یا بحث غیر علمی مدام سر و کله زدن و مدام بحث کردن و مدام استدلال کردن و مانند اینها. خب همهی حرفهای دنیا را میشود یک دلیلی برایش ذکر کرد، و بر همهی دلیلهای دنیا هم میشود یک اشکالی ــ وارد یا ناوارد ــ وارد کرد؛ این [یکی] به آن اشکال کند، آن به این اشکال کند؛ تمامشدنی نیست.
۱) مکارمالاخلاق، ص ۴۶۷؛ «پیامبر اکرم (ص) به اباذر میفرمایند: ای اباذر! عیبجو و مدحگو و طعنهزن و اهل مجادله با دیگران نباش.»
۲) ممنوع، نهیشده
🔷 دریافت سایر جلسات:
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6103
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6214
🗂 #بسته_محتوایی #شرح_حدیث شامل فایل PDFجلسه ۱۹ تا ۵۰
🆔 https://eitaa.com/MNT_QOM/6291
📣 همراهان گرامی از این به بعد #شرح_حدیث تنها در #روزهای_چهارشنبه بارگزاری می شود.
مجمع نمایندگان طلاب
#شرح_حدیث / #جلسه_پنجاه_و_ششم / شرح حدیثی درباره پرهیز از جدل بیهوه، عیبجویی و طعنهزنی / ۱۳۸۵/۰
#شرح_حدیث / #جلسه_پنجاه_و_هفتم / دوستی و خدمت بیمنّت / ۱۳۸۹/۰۹/۳۰
« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»
کافی، ج 2، ص 167
فی الکافی، عن الصّادق (علیهالسّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: مؤمنین، خدمتگاران یکدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنی خدمتگاران. در فارسی، ما برای کلمهی خدم میگوئیم خدمتگار؛ که محترمانهاش کلمهی «خدمتگار» است، و غیرمحترمانهاش کلمهی «نوکر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یک تعبیر دیگری است و در فارسی یک معنای عرفیِ دیگری دارد، که متفاوت است با معنای خدمتگار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معنای خدمتگار است. میگوید: مؤمنین خدمتگارهای همدیگرند. [خب مستمعین]، تعجب کردند: چطور؟ همه خدمتگار همدیگر هستند؟ یا به تعبیر عرفیتر، همه نوکر همند؟ «قیل و کیف یکونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور میشود که بعضی، بعضی دیگر را خدمتگار باشند؟ یعنی مثلاً بروند خانههای همدیگر، خدمتگاری کنند؟ فرمود: «یفید بعضهم بعضا»؛ [یعنی] به هم فایده برسانند. پس فایده رساندن مؤمنین به یکدیگر، خدمتگاری به آنهاست؛ [و در آن] منّتی وجود ندارد؛ نکته این است.
اگر چنانچه ما به هم خدمتی کردیم و به یکدیگر فایدهای رساندیم، چه در عرضِ هم باشیم - مثل ما مردم معمولی کوچه و بازار که به حسب شأن اجتماعی، در عرض یکدیگر قرار داریم - چه آن کسی که به حسب موقعیت اجتماعی، شأن بالاتری دارد؛ مثلاً رئیس یک تشکیلاتی است، دیگر نباید سر یکدیگر منّتی داشته باشیم. به نظر ما نکتهی این حدیث، تنها این نیست که افراد باید به هم نفع برسانند؛ بلکه این هم هست که این نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا این خدمتی را که میکنند، با منّت گذاشتن باطل نکنند.
🔷 دریافت سایر جلسات:
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6103
🆔https://eitaa.com/MNT_QOM/6214
🗂 #بسته_محتوایی #شرح_حدیث شامل فایل PDFجلسه ۱۹ تا ۵۰
🆔 https://eitaa.com/MNT_QOM/6291
📣 همراهان گرامی از این به بعد #شرح_حدیث تنها در #روزهای_چهارشنبه بارگزاری می شود.