eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
142 عکس
48 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از من ندیده است کسی بی پناه تر روزم شده است از شب تیره سیاه تر دست مرا بگیر که از خود فراری ام راضی نشو ببینی ام ازاین تباه تر زانو زدم مقابل تو چون اسیرها این بار ازهمیشه ولی بی سلاح تر مولاي انت تعلم ضعفی عن البلا آری به جزتو کیست به ضعفم گواه تر هرگز ندیدم از تو کسی را کریم تر هرگز ندیدم از کرمت دلبخواهتر با اشک آمدم که شنیدم پسند توست چشمی که میشود به ازای گناه، تر یاربِّ انت اکرم مِنْ اَنْ تُضيعُنی حالا که از همیشه شدم بی پناه تر http://eitaa.com/Madahankhomein
ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم پس از نبي به شه لافتيٰ سلام كنيم بيا به حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم به ماهِ نيمه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر سلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي سلام ، پاسخِ شيـرينِ ربّـناي علي تو آمدي به زمين تا كه پا به پاي علي به دادِ اين همه بيچاره ي گدا برسي شبيه يك پـدر مهـربان به ما برسي چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت مدينه ي كعبه ي آمال شد از آمدنت دعا چه قدْر سبكـبال شـد از آمدنـت سپيدْبخت و خوش اقبال شد از آمدنت پُر از تب تو و مستيِ بي حساب شديم نه اربعين، شب نيمه ، شرابِ ناب شديم خوش آمدي به زمين،با دَمِ پيمبري ات خوش آمدي به زمين،با وقارِ مادري ات خوش آمدي به زمين،با شُكوه حيدري ات شبِ ظُـهور تو ، ماييم و ذرّه پروري ات نشسته ايم همه با تو هم سُخـن هستيم دم سحر شـده و مستِ ياحسن هستيم چه قدر طعم لب سُرخ تو چشيدني است چه قدر نازِ مليحانه ات كشيدني است جمال ماه تو اي حُسن محض ديدني است به نقد جان گران عشق تو خريدني است سُخن به وصف تو هرگز به انتها نرسـد به حُسنِ خُلق و وفا كس به يار ما نرسد چه قدر در رمضان،گفتن از تو مي چسبد چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو مي چسبد چه قدر با هيجان گفتن از تو مي چسبد و در قُصـورِ جنان، گفتن از تو مي چسبد چرا كه گفته نـبي : سيّـد الشّـبابي تو كه چـشـمْ روشنيِ مُـوْقفِ حسابي تو از آفتابِ جهـانْ تاب ، آفتاب تري تو از تمـام قبيله ، نـبي مآب تري تو صاحب كرم و لطف بي حساب تري تو از همه ، به جلالت ابوتراب تري اگر تو جلوه كُني آن چنان كه مي بايد خـروش يا حَسن از هر كنـاره مي آيد تـبسّم تو ، تمـنّاي هر چه آيينه سـت تويي طبيبِ دل هر كسي كه غمگين است صـداي گـرم تو تسكين دردِ سنگين است فداي لهجه ي قرآني ات كه شيرين است عجيب نيست كه در كوچه راه بندان است حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است طلب كنم ز خُدا رزقِ خود به نامِ حَسن كه سُفره ي دوجهان است بارِ عامِ حسن چرا به سجده نيفتم به احترامِ حسن ؟ حسن امام من است و منم غلامِِ حَسن كريم آل مُحمّد ، به روز رسـتـاخيز به جُز ولاي توأم نيست هيچ دستاويز خيال مي كنم امشب كه او حـرم دارد مُضيف دارد و صحن و ضريح هم دارد در آسـتانه ي خـود ، خـادم عَجَـم دارد كنار نـام حُـسـين ، اسمِ او عَـلَم دارد خيال مي كنم امشب مدينه آزاد است بقيع چون حرم شاه طوس ، آباد است محمد قاسمی http://eitaa.com/Madahankhomein
مـریــض آمــده اما شــفـا نمی‌خــواهد قسم به جان شما جــز شما نمی‌خواهد برای پیــش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست بهـشت لطــف کــریـمان بها نمی‌خواهد دلـیل نالـه‌ی من یک نگاه محبوب است وگــرنـه درد غـلامــان دوا نمی‌خــواهد فقـیر آمــدم و دلشــکســته پرســـیـدم: مگر که شــاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟ دلم به عشـق تو تا آســمان هشتم رفت نماز در حَـرَمت «اهــدنا» نمـی‌خــواهد همین قـدر که غــباری بـر آستـان باشد رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد تو آشـــنای خــدایی، کــدام رهگــذری در این جهان غــریب آشنا نمی‌خواهد؟ ببیـن به گوشــه‌ی صحــنت پناه آوردم مگـــر کــبوتر آواره جــا نمی‌خــواهد؟ به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق» دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی‌خــواهد خدا مرا به طواف تو مبتلا کـرده‌سـت طواف کعبه بخواهـم، خدا نمی‌خواهد نگفته است، حیا کـــرده شــاعرت آقا نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خـواهد شعر:استاد قاسم صرافان http://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدینه بار دیگر در سرور است به بیت مرتضی شادی و شوراست تمام عالم امکان پر از نور ز یثرب سرزده نور علی نور سپهر دین حق را اختر آمد گل بستان سرای حیدر آمد زلطف حق مه عالم رسیده سرور سینه خاتم رسیده گل زهرا به ماه رحمت آمد کریم اهل بیت عصمت آمد رسیده نورذات حی سرمد گل گلزار دین سبط محمد خدابر بندگان منت نهاده به زهرا و به حیدر هدیه داده علی بوسه زند بر روی ماهش برداز فاطمه دل هر نگاهش گل مولا امیرالمومنین است عزیز رحمه العالمین است بود حسن کمالش چون پیمبر بودی وخصالش همچو حیدر گل زهرا امید عالمین است برادر بر حسین و زینبین است مه شهر خدا ماه تمام است پس از مولا علی دوم امام است مزارش زینت شهر مدینه است ولایش زینت هر قلب و سینه است عیان است این چه حاجت بربیان است حریمش ملجأ درماندگان است (رضا) عبدو غلام درگه اوست بودچشم امیدش بر در دوست http://eitaa.com/Madahankhomein
🌸مدح میلاد می نویسم جگر حیدر و زهرا آمد آفتاب سحر حیدر و زهرا آمد جلوه ای از هنر حیدر و زهرا آمد اولین تاج سر حیدر و زهرا آمد نیمۀ ماه خدا،قرص قمر پیدا شد روزه ام با رطب نام حسن جان وا شد چه جلال و جبروتی چه جمالی دارد گوشۀ لعل لبش وه که چه خالی دارد برترین سید دنیاست چه شالی دارد زینت دوش نبی سیر کمالی دارد مادرش فاطمه با خندۀ او می خندد دور بازوش علی حرز نجف می بندد کوری چشم حسودان چقدر ماه شده یوسف از دیدن او معتکف چاه شده نقش انگشتری اش ،عزة لله شده منکر صلح حسن کافر و گمراه شده تیغ صلحش همه را از نفس انداخته است پسر عاص چنین قافیه را باخته است عاشق از جلوۀ معشوق سخن می گوید از می و بوسه به پیمانه زدن می گوید یک نفر وقت مناجات به من می گوید: نیمه شب هر که الهی به حسن می گوید... از دل عرش به او فاطمه گوید جانم شب وصل است و الهی به حسن می خوانم دست خالی نرود هرکه به او رو بزند نشده سائل او پرسه به هر کو بزند پیش او حاتم طایی است که زانو بزند یا حسن گوید و پیوسته دم از او بزند می نشاند همه را بر سر یک خوان نعیم چه می آید به حسن لفظ ،کریم بن کریم در حدیث آمده که ،عقل مجسم، حسن است نوۀ ارشد پیغمبر اکرم حسن است بازدم نام حسین بن علی ، دم حسن است حیدر بی مَثَل خط مقدم حسن است مجتبی در همه جا بازوی تدبیر علیست مرتضی شیر خداوند و حسن شیر علیست از لب او صد و ده کوزه عسل می ریزد آسمان پیش قدم هاش زحل می ریزد از سر و روی حسن واژۀ یل می ریزد به خدا کرک و پر اهل جمل می ریزد اگر او در وسط معرکه پا بگذارد نیزه چرخاندن او وه که چه دیدن دارد بانی جنگ جمل داشت تماشا می کرد تیغ در دست حسن حل معما می کرد رجز حیدری اش بود که غوغا می کرد روی لب های علی خنده شکوفا می کرد ناگهان از وسط معرکه این صوت آمد سر بدزدید ... حسن نه ...ملک الموت آمد به علی رفته که تیغ سخنش برنده است مثل زهرا چقدر خطبۀ او کوبنده است این که در جنگ جمل زلزله ای افکنده است به گمانم دو سه تا قلعۀ خیبر کنده است رجزش ولوله ای در دل صحرا انداخت نیزۀ او شتر سرخ جمل را انداخت عشق تو عاشق بی تاب عمل می آرد قمر روی تو مهتاب عمل می آرد خم ابروی تو محراب عمل می آرد خاک پای تو زر ناب عمل می آرد روزها ذکر من این است و همه شب سخنم شیعۀ حیدر و مدیون امام حسنم هرچه داری بده در راه خدا می خواهم در مناجات سحر از تو تو را می خواهم بیشتر از همه توفیق غلامی خواهم از شما یک سفر کرب و بلا می خواهم گنبدی را به روی صحن و سرایت بزنیم دو سه تا پنجره فولاد برایت بزنیم محمد فردوسی http://eitaa.com/Madahankhomein
امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده ماه علی از راه می آید وقارش را ببین آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش نورعلی نور است بی شک خشت خشت خانه اش شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است او جای خود دارد... غلامش هم شفیع محشر است وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند آب وضوی او جهنم را گلستان می کند شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند اصلا حواسم نیس...ایوانی ندارد مجتبی شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا http://eitaa.com/Madahankhomein
‍ 🕊﷽🕊 ❤️ امشب چه عاشقانه مهدی مجیر خواند به به چه عارفانه مهدی مجیر خواند با آن دل شکسته با آن وجود خسته در گوشه ای نشسته مهدی مجیر خواند در اوج سرفرازی در عین بی نیازی یا نغمه ای حجازی مهدی مجیر خواند 💔یاین الحسن کجایی من آمدم گدایی گرید به هر گناهم گر میکند نگاهم شاید از نوای آهم مهدی مجیر خواند بیند چو دل غمینم با معصیت قرینم نالد چرا چنینم مهدی مجیر خواند گوید امان من النار ای عاشق گنهکار خود را کمی نگه دار مهدی مجیر خواند 💔یاین الحسن کجایی من آمدم گدایی او که به دل حبیب است از کار من غریب است این است غم نصیبم ،  مهدی مجیر خواند کی این خبر بیاید او از سفر بیاید وقت سحر بیاید در جمع ما نشیند یاران خود گزیند چشمی اگر ببیند مهدی مجیر خواند 💔یاین الحسن کجایی من آمدم گدایی آن ماه بی قرینه گه می زیند به سینه گه مکه و مدینه مهدی مجیر خواند گاهی میان میان صحرا گه بر مزار زهرا شاید که در همین جا مهدی مجیر خواند یاد حسین بی سر آن پاره پاره حنجر گویی به زیر خنجر مهدی مجیر خواند 💔یاین الحسن کجایی من آمدم گدایی با یاد عمه زینب چون شمع دردل شب سوزد به ذکر یارب مهدی مجیر خواند آن قره الحمیده تا سر زند سپیده خون ریزد از دو دیده مهدی مجیر خواند 💔یاین الحسن کجایی من آمدم گدایی ┈••✾•ا🌿🌺🌿ا•✾••┈ http://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 هردم بخوان آیات جاری حسن را جود و سخا و بردباری حسن را در زیر قبه که دعاها مستجاب است کن آرزو خدمتگزاری حسن را این قبه خود یک عمر بین سینه دارد شوق بقیع و همجواری حسن را در کربلا موکب به موکب جلوه دادند یک گوشه ای از سفره‌داری حسن را در کربلا قاسم ضریح مجتبی شد بوسه بزن این یادگاری حسن را با ذکر "لا یوم کیومک" شرح دادند مرثیه‌خوانها بی قراری حسن را گودال بود و از تنی بیرون کشیدند پیراهن سبزِ بهاری حسن را یک تشنه در گودال "یا اُمّاه" میخواند برپا کند تا سوگواری حسن را در بین کوچه گوشواره درک کرده لحظه به لحظه شرمساری حسن را حوریه ای در بین کوچه گیر افتاد سیلی رقم زد جان سپاری حسن را ✍ حنیفی https://eitaa.com/madahankhomein