eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
433 ویدیو
240 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
پشت دیواره ها پُر از حرف است گریه ی بی صدای زائرها غیر صحن و حرم نمی باشد حاجتِ ربنایِ زائرها می شود از غبارِ روی زمین غربتی سخت آشکار اینجا گنبد و پرچمی ندارد با دستِ تقدیر روزگار اینجا نه ندارد ضریح و گلدسته قبر خاکی شده نشان بقیع پر زدن روی بام ها شده است آرزوی کبوتران بقیع تا که نظمی دهد به زائرها خادم و دست مهربانی نیست روی این قبرهای خاک آلود نه نگردید سایه بانی نیست لا به لای مصائب این درد بگذریم از تبی که سوزان است آنچه آزرده میکند دل را گِل شدن ها زمان باران است با یقین گویم این جراحت ها عاقبت التیام می گیرد میرسد منجی جهان و با ذوالفقار انتقام می گیرد با ظهورش تمام خواهد شد غصه های تمام زائرها گنبدی می شود نصیبِ بقیع مثل گنبد طلای کرب و بلا کارمان می شود حرم سازی تحت فرمان حضرت مهدی پا بگیرد برای مادر هم یک حرم با نظارت مهدی علی علی بیگی @Maddahankhomein
در حریمی که روضه ممنوع است روضه خوان شما خودِ قبر است پیش جهل مدبران بقیع چاره ی بغضِ در گلو صبر است در مسیر کبوتران حرم آب و دانه سحر نمی ریزند در هوای تو لطمه زن ها هم خاک غربت به سر نمی ریزند سنگ قبر تو شش جهت دارد پس ضریح تو نیز شش گوش است هرکه از باب قاسم آمده است بعد عمری هنوز مدهوش است گنبدت را ندیده اند مگر تپه خاکی که پشت مرقد توست در حقیقت قلوب انسان ها بارگاهی برای مسند توست از مفاتیح ندبه جایز نیست «گریه» از غربت تو محروم است هرکه فرزند فاطمه باشد بین مردم همیشه مظلوم است سوت وکور است هر شبه جمعه چون شب دفن مادرت زهرا سوت و کور است مثل آن کوچه که نکردید خانه را پیدا آتش درب خانه می باشد علت قلب داغ دار بقیع سپر اهل خانه محسن شد مثل آن نرده ها کنار بقیع خاک های بقیع می گفتند چادر مادر تو خاکی نیست در مصافی که ظلمت و نور است نور را از پلید باکی نیست علی اصغر یزدی @Maddahankhomein
شبیه این زمین درآسمانها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای صحن و گلدسته کبوترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه همه آماده اشکند اما روضه خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی برویش خورد حوریه زمین افتاد صدا میزد حسن در زانویم دیگر توانی نیست.. سیدپوریا هاشمی @Maddahankhomein
چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است در کرم در علم در بحث صبوری در اصول مطلب این خاک از جلد کتابش بهتر است کو ضریح و کو حرم؟اینجا فقط جاییست که غالبا طرح سوالش از جوابش بهتر است تا بفهمی ماجرای کوچه را مثل حسن اصلا اینجا در زیارت اضطرابش بهتر است مرقد و گلدسته ها خوبند اما نزد ما کوری چشم عدو اینجا خرابش بهتر است هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت بقیع از زمین کربلا که آفتابش بهتر است گرچه مانع می شود اما به دستی بسته نیست اینچنین از شام و از کوفه طنابش بهتر است ‌ حرف ها را میزنند اما سری بر نیزه نیست پس شنیدن گاه از دیدن عذابش بهتر است گرچه می گردد کباب از حرف، قلب ما ولی مجلس اینجا از آن مجلس کبابش بهتر است مهدی رحیمی @Maddahankhomein
623.3K
تخریب قبوراهلبیت بقیع زمینه شده ویروون.قبرآل طاها چکد اشک از.هردوچشم زهرا زاین مصیبت.آه و واویلتا نه چراغی.نه رواقی داره آسمونم.زغمش میباره غربت اون.برامون دشواره حسن جانم.برایت زارو گریانم حسن جانم.مزارت قبله ی جانم حسن جانم.زغمهایت پریشانم             امون ای دل (3) ای بقیع دل.میزنه پرسویت توی هیات.پره عطر و بویت آه ازاین غم.پره خاکه کویت زایر تو.ماه آسمونه همه قبرات.خاکی و ویروونه دل شیعه.زغمت پرخونه میادآخر.یه روزی صاحب دلها خزون میره.میاد از راه بهار ما حریمت رو.میسازه مهدی زهرا             امون ای دل (3) پیچیده باز.عطر و بوی تربت توی روضه.شده حرف حرمت یه گریزی.بزنیم از غربت غربت اونه.تشنه لب توو گودال زیر پاها.بدنی شد پامال خواهری رفت.توی گودال ازحال غریب اونه.که راسش رفت روی نی ها غریب اونه.نداره یک کفن حتی بگم یا نه.هزار تا مرد زنی تنها              حسین جانم(3) ابوذر رییس میرزایی (بهار) https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5938535934537499945.mp3
1.21M
تخریب قبور اهلبیت بقیع سنگین به سبک بالا👆 گردم فدای بقعه ی پاکت مزار زهرا در دل خاکت عالم.شده پریشان تو دلها.گردیده سوزان تو             ازغم.واویلا واویلتا چشم ملایک گردیده گریان بقیع شیعه شد زکین ویران خاکیست قبر اولاد زهرا زاءر ندارد دراین شبها            ازغم.واویلا واویلتا میسازیم آخرصحن وسرایی ضریح وگنبد ایوان طلایی مهدی میگوید ای مادرم سازم برایت روزی حرم             زهرا.یازهرا یافاطمه ابوذر رییس میرزایی(بهار) https://eitaa.com/Maddahankhomein
300.2K
ایام تخریب قبور اهلبیت بقیع زمینه چشامون اشکه ودل پره خونه برای غربت بقیع میخونه قبرای خاکی وغریب اونجا نداره صحنی و بی سایبونه دل من هردم.میگیره برای غربتش میخونم روضه.میباره چشام ز محنتش نکنه روزی.به دلم بمونه حسرتش          واویلتا.برای غربت بقیع تربتشون یه روزی میشه آباد روزی که مهدی فاطمه میاد برا اءمه ی بقیع میسازیم ضریح و گنبد و پنجره فولاد دلامون تنگه.برای اءمه ی بقیع به خدا هستیم.گدای اءمه ی بقیع زندگیمونه.فدای اءمه ی بقیع        واویلتا.برای غربت بقیع آقامیاد بقیع باشور واحساس میپیچه اونجا عطری ازگل یاس میخونه روضه ی عمو اباالفضل کنار تربت مادر عباس روضه ی مشک و.دوتادستایی که شد قلم عمود آهن.تیر وچشم ساقی حرم کنارش اومد.شاه کربلا با قد خم    یا ابالفضل.عزیز فاطمه مدد ابوذر رییس میرزایی (بهار) https://eitaa.com/Maddahankhomein
💚🖤 نذر امام حسن (ع) و امام حسنی ها 👌🏻در اواسط قصیده از دو «حسن» و یک «علی» نام بردم که بی ارتباط با این روزها نیست! .............. مرا جانی، مرا جان چون سمرقند بگو آه ای مدینه، دیدنت چند!؟ بگیر از من، منم را و بگو که چگونه می شود از خویش دل کند من، آن که شُهره در شهرم به تلخی تو، آنکه در وجودم حل شد ای قند من، آن مغرورِ خامِ از هوا پُر تو، آن پیر طریقت... آن خردمند تو در من یک جوانِ پخته بودی که می داد از قضا، روح مرا پند تو را آیینه ای دیدم پر از آه سفر کردم تو را ای آهِ دربند سفر کردم تو را تا کوچه ای تنگ زدم از آسمان بر خاک، پیوند زمینگیرت شدم وقتی که دیدم زمین خوردی به طرزی ناخوشایند همینکه شعله ها پرواز کردند تو هم آتش گرفتی مثل اسپند تویی آن دلبر شیرین زبانی که پیغمبر تو را می خواند دلبند بگیر ای دستگیر از نوکرت دست مرا پابند کن پابندِ پابند اگر عشقت هنر باشد حسن جان! هنرمندم هنرمندم هنرمند نشان دادی به ما با دست خالی که آدم می شود باشد توانمند تو را دیدم به پرچم های هیئت تو را دیدم به جبهه، روی سربند علی را با حسن ها می شناسند به «تهرانی» و «نصرالله»، سوگند خدا را با علی ها می شناسند به این سید علیِ آبرومند سرم یک توده، ابرِ انتقام است دلم آتشفشانی از دماوند شدم زندانیِ چشمت وگرنه من و غم تا ابد هستیم هم بند کرامت را گرفت از تو، کریمی - که شد خان و بزرگ مردمِ زند نه تنها که مرامت بین لرهاست که یک ایران به عشقت شد حسنوند تو در تقویم شمسی بودی ای ماه غریب و سرد مثل ماه اسفند نصیبت می شود تنهایی و درد برایت نیست وقتی که همانند تو را دشنام دادند و ندادی جواب دشمنت را جز به لبخند غریبی ناسپاست شد ولی رفت سرِ ظهر از سرِ خوان تو خرسند هزاران نقشه در سر پروراندند برای کشتنت بستند ترفند چه کرده با تو زهرِ جَعده مولا!؟ چگونه سر کنم با این فرآیند!؟ دخیل بوسه می بستم به تابوت که از من تیرها سبقت گرفتند قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
هوایی مدینه... دلم دوباره هوای مدینه را دارد هوای صحن و سرای مدینه را دارد گمان من نشود جز مدینه جای دگر شبیه عشق و صفای مدینه را دارد کریم آل عبا آنقدر کریم است که خودش هوایِ گدای مدینه را دارد فدای قبر بدون ضریح و گنبد او چو خاکی است و بَنای مدینه را دارد به گوش دل رِسَد از هر کجا نوای حسن مدینه شورِ آقای مدینه را دارد نوا نوای حسن باشد و دَم زهرا که یادِ درد و بلای مدینه را دارد همان بلای عظیمی که بر سرش آمد به کوچه ای که نِمای مدینه را دارد صدای سیلی و درد و کبودی و صورت نشانیِ دَمِ، وایِ مدینه را دارد چنان بلای عظیم عاقبت شدش کابوس که حُکم کرب و بلای مدینه را دارد زِ راه می رسد آنکه امام منتقم است ..وَ روی شانه لوای مدینه را دارد https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیکم یا اهل‌بیت النبوه بسم رب البقیع ، به نام بقیع می نویسم من از مقام بقیع آسمان جلوه ای زِ عرش حق و.. عرش حق وسعت تمام بقیع جنّت از شوق بوسه بَر خاکش خم شده ، کرده احترام بقیع می زند جام غصه و غم را جبرئيل از غمش به کام بقیع می دهد خاتم النبیین از مرقدش صبح و شب سلام بقیع خوش به حال کبوتر عشقی که شده عاشقانه رام بقیع عاشقم عاشقِ سرا پا عشق عاشقِ عشقِ چار امام بقیع من غلامم ، غلام آل علی من غلامم ، همان غلام بقیع زخمی ام ، زخمی قبور بقیع زخمی ام ، خواهم التیام بقیع مست جام سینجلی هستم مست جام علی الدوام بقیع دست خالی نمی رَوَد زِ بَرش هرکسی شد گدای جام بقیع کی براند مرا زِ درگه خود اینچنین نیست ، در مرام بقیع شیعه ی مرتضی علی همه دم می نهد سر به زیر گام بقیع باید اصلاً به گور خود ببرد دشمنش فکر انهدام بقیع می رسد روزی از همین روزها یک نفر از پس قیام بقیع می رسد منتقم که با غضبش گیرد از دستِ کین ، زمام بقیع می کِشد ذوالفقار حیدر را قصد حمله ، چو از نیام بقیع گیرد او انتقام زهرا را بعد از آن گیرد انتقام بقیع هم و غمّش ولایت است و،اوست در پی حفظ انسجام بقیع کمر همتش که بسته شود می شود غرق اهتمام بقیع می کند او حرم بنا و سپس گنبدی را به روی بام بقیع چار حرم می شود بنا آنجا آن حرم های با دوام بقیع مسجدی در بقیع شود برپا نام آن مسجدالحرام بقیع ای خدا در ظهور منتقمش قسمتم کن شبی مقام بقیع قسمتم کن مَهِ صفر یاکه ده شبی از مَهِ صیام بقیع مثل مشهد که آرزو دارم خواهم از نذریِ طعام بقیع حاجتم خادمی صحنینش خادم زائران عام بقيع متخلص به «ملتمس» هستم شاعری مانده در کلام بقیع https://eitaa.com/Maddahankhomein