eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
446 ویدیو
240 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
344K
زمزمه حضرت زهرا سلام الله علیها رؤیای زندگیمه گریه برای مادر اشک خدا چکیده توو روضه های مادر اینکه برات بمیرم همیشه آرزومه تصویر روضه هاتون همیشه روبرومه جیگر کباب روضه م روضه ی داغ حیدر یه تیکه آتیشم تو روضه ی آتیش و در آه برات بمیرم... دستای کی گرفته طراوته چشاتو علی یکی دوماهه ندیده خنده هاتو لرزش دست زخمیت زیادتر از دیروزه سه ماهه که می دونم پهلوت داره می سوزه سوختگی های دستات جراحت رو ابروت لکه ی خون چشمات خونابه های پهلوت آه برات بمیرم... سه ماهه که می خونی نمازاتو نشسته بشکنه اون لگد که دست تو رو شکسته برا بلند شدن نیست رمق توو زانو وانت نمی زاری بگیرم من زیر بازو وانت یه یا علی بگو و برا خودت دعا کن دوباره خونمونو پر از نور و صفا کن دلت میاد عزیزم که جا بزاری من رو؟ قرار نبود که هیچ وقت تنها بزاری من رو https://eitaa.com/Maddahankhomein
چگونه شرح دهم ماجرای سیلی را شنیده گوش مدینه صدای سیلی را سه ماه زیر نقاب است چشمِ صِدّیقه که صورتش ندهد شرح جای سیلی را نشاند کینه ی شیطان به دست سنگینش میان قلب علی ردّ پای سیلی را خدا عذاب جهنم‌ْ زیادتر دهدش گذاشت آنکه در آنجا بنای سیلی را چگونه در شب غربت علی ز چهره ی ماه بشوید آنهمه خونْ زخمهای سیلی را سفید موی غم مادرش، حسن، دلخون تمام عمر گرفته عزای سیلی را https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 زبانحال اول مظلوم عالم،مولانا علی(ع) 🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- سیلیِ سردِ خزان؛ گشت و گذارم را گرفت ارغوانی کرد یاسم را، بهارم را گرفت پیر شد، قامت کمان شد یارِ هجده ساله ام یک لگد با یک غلافِ کهنه یارم را گرفت در کنار غصه ها سنگ صبوری داشتم رفت با بیطاقتی؛ صبر و قرارم را گرفت دردِ پهلوی شکسته، دردِ بازویِ کبود همسرم را...دلخوشیِ روزگارم را گرفت روزها دستاس چرخاند و برایم پخت نان روزگارم شب شد و لیل و نهارم را گرفت خانه ام شد بی صفا، گمکرده دارم ای خدا... بشکند دستی که یارِ خانه-دارم را گرفت بشکند پایی که زد بر دربِ باغم بیهوا میوه ام افتاد و شش-ماهه-انارم. را گرفت کودکانم آه خیلی زود بی مادر شدند بغضشان هنگام ِ گریه؛ اختیارم را گرفت صبر کرد و از خجالت ذره ذره آب شد داغِ زهرا(س) اقتدارِ ذوالفقارم را گرفت * کینه های کهنه را همراهِ هیزم جمع کرد آمد آن نامردِ پستی که نگارم را گرفت بیکسم کرد و گرفت از من کس و کارِ مرا آتشم زد قاتلش! ایل و تبارم را گرفت من فقط از قلعهٔ خیبر "دری" کَندم ولی او لگد زد بر "در" و دار و ندارم را گرفت! https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9