eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
691 ویدیو
364 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
😭مرثیه شب اول صفر الشام گفتی و غمِ غربت شروع شد گویا دوباره داغ شهادت شروع شد ای پرچم کرامت روضه تو گفته ای در شهر شام اصل مصیبت شروع شد انگار تازه بعدِ چهل منزلِ غریب ساعات مرگ بار اسارت شروع شد بعد از سه شب تحمل دنیای دردها دروازه باز گشت و شرارت شروع شد بر نیزه ماه زینب کبری طلوع کرد با دست های بسته زیارت شروع شد از کوچه ای به کوچه ی دیگر در این مسیر یک راه تازه ای به جسارت شروع شد چون از شراره معجر سالم نماند، پس شرمندگی ز اهل و عیالت شروع شد خورشیدِ روی نیزه به حالت گریسته تا کینه ی یهود، به غایت شروع شد از گفتن مصیبت بازار عاجزم آنجا که تازه های شقاوت شروع شد حرف خرید بود و فروش و از این قبیل یک لحظه انتهای اهانت شروع شد در ازدحام چشم تماشاچیان شهر خيرات نان به اهل کرامت شروع شد از دین خروج کرده که گفتند بر شما از آسمان نیزه تلاوت شروع شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها آمدی جانم به قربان شما بابای من مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا من بدم می آید از طشت طلا بابای من من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش از گلویم در نمی آید صدا بابای من باورش سخت است اما راه رفتن های من سخت گردیده برایم بی عصا بابای من ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است چشم های بی حیا کشته مرا بابای من تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یابنت الحسین یارقیه آوردمت اینجا سر بابا به سختی اخر رسیدم من به تو اما به سختی این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است آنقدر ها که می شوی پیدا به سختی گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی یک شب بیا و بگذران با ما به سختی بوی غذای هر شب همسایه هامان آزار داده کودکانت را به سختی یادت می آید که چگونه می دویدم عمه عصایم می شود حالا به سختی چشمان من رو به سیاهی می رود حیف ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی از آن شب زجرآور صحرای غربت بالا نمی آید نفس الا به سختی من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن تا پای جان میزد مرا بابا به سختی ما را به نام خارجی ها می شناسند بی زارم از این نامسلمانها به سختی از کوچه های سنگ دل های شامی در برده ام این جان زخمی را به سختی از بس سرم دستم دهانم درد دارد بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی https://eitaa.com/Maddahankhomein
آتش گرفت مثل سرت موی دخترت شد پنجه پنجه ای پدرم روی دخترت آهسته من فقط به تو می گویم ای پدر چیزی نمانده است ز گیسوی دخترت مانند مادرت شده این روزهای من خون می چکد شبانه ز پهلوی دخترت عمه کمک کند که کمی راه می روم دیگر توان نمانده به زانوی دخترت زجر و لگد، حکایت مسمار لعنتی ست باشد گواه حادثه بازوی دخترت گفتند بچه ها به تمسخر که صورتش! بابا مگر که سوخته ابروی دخترت؟ رخسار من عوض شده اما تو غم مخور حیران نشو عزیز دل از روی دخترت این نیمه جان خسته فدای سر شما ناقابل است هدیه ای از سوی دخترت https://eitaa.com/Maddahankhomein
نفس میکشم در هوای حسن شدم از ازل مبتلای حسن چراغ شبستان دینداری ام شده اشک در روضه های حسن نداری نبیند به عمرش کسی که شد یک شبی را گدای حسن بزرگی برآزنده ی آن کسی ست که باشد فقط خاک پای حسن چه صف ها که بستند جبریل ها ورودی ی مهمان سرای حسن دل از دست داوود ها برده است طنین خوش ربنای حسن یقینا تبارک به خود گفته است پس از خلقت او خدای حسن چه حبل المتینی شود روز حشر به شیعه نخی از عبای حسن نویسند ای کاش بر لوح دل مرا نوکر جان فدای حسن ندیدیم مدیون نباشد کسی به دستان مشگل گشای حسن "خدا را بران بنده بخشایش است" که گریه کند در عزای حسن نگاهی به ما کرد و آنگاه ما حسینی شدیم از دعای حسن http://eitaa.com/Maddahankhomein
سوختگان حرم ارباب حال دلسوخته ها را چه کسی می فهمد؟ دلِ جامانده ی ما را چه کسی می فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می فهمد؟ شهر دارد خفه ام می کند از دلتنگی نوکر سر به هوا را چه کسی می فهمد؟ همه در راه سفر، پای تو در گل مانده غمِ این بی سر و پا را چه کسی می فهمد؟ تو فراموش شدی از طرف اربابت؟ طعنه و سنگ جفا را چه کسی می فهمد؟ رفقایت بروند و تو بمانی تنها واژه ی حسرتنا را چه کسی می فهمد؟ غیر چشمان پر از خون امام حاضر روضه ی شام بلا را چه کسی می فهمد؟ شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
حال دلسوخته ها را چه کسی می فهمد؟ دلِ جامانده ی ما را چه کسی می فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می فهمد؟ شهر دارد خفه ام می کند از دلتنگی نوکر سر به هوا را چه کسی می فهمد؟ همه در راه سفر، پای تو در گل مانده غمِ این بی سر و پا را چه کسی می فهمد؟ تو فراموش شدی از طرف اربابت؟ طعنه و سنگ جفا را چه کسی می فهمد؟ رفقایت بروند و تو بمانی تنها واژه ی حسرتنا را چه کسی می فهمد؟ غیر چشمان پر از خون امام حاضر روضه ی شام بلا را چه کسی می فهمد؟ شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه اربعین من زنده ام که زنده بماند صدای تو برگشته ام که روضه بگیرم برای تو این شانه ی شکسته و این قد سوخته این مو سفید خواهر خسته فدای تو ای تشنه ی کنار فرات ای شکسته دل تازه شروع می شود اینجا عزای تو ای پاره پاره پیکر رفته به نیزه ها در من دوباره زنده شده ماجرای تو اینجا هنوز بوی تو دارند سنگ ها مانده به روی خیلی از اینها حنای تو ای کاش که حسین چهل روز پیش از این من تشنه ذبح می شدم اینجا به جای تو اینجا عصای پیری ات از هم شکسته شد اما نه قطعه قطعه شد اینجا عصای تو بی دست تا که پیکر سقا به خاک ریخت آورد نیزه ای تن او را برای تو با محرمان رسیدم و نامحرمان مرا بردند دست بسته از این کربلای تو از کوفه تا به شام چهل بار لااقل نیزه به نیزه شد سر از تن جدای تو https://eitaa.com/Maddahankhomein
چقدر نام دل انگیز شما غم دارد بعد دو ماه فقط روضه تو را کم دارد یک شب روضه ی جانسوز تو ای ماه غریب "داغ اندازه ی یک ماه محرم دارد" مادرت گفت بگویید به مردم آخر فاطمه غیر حسینش، حسنی هم دارد ای غریبانه ترین زخم حرم، این ماتم فقط از اشک محبان تو مرهم دارد آنکه باید به تو آرامش جان می نوشاند عوض عاطفه، پیمانه ی او سم دارد گریه کن های تو هرچند که کمتر هستند روضه ی کوچه ولی آدمِ محرم دارد وسط کوچه دلت سوخت سپس عمر تو سوخت مو سپیدی تو یک علت محکم دارد https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت رضا علیه السلام کمک می گیرد از دیوار با قد کمانش هلاهل سخت برده از تنش تاب و توانش چنان نیلوفری بر خاک سرد حجره پیچد ز بس می سوزد از این زهر مغز استخوانش مسیر تا به حجره گر چه کوتاه است اما گمانم نیم روزی را گرفته از زمانش کشیده پنجه بر دیوار یاد یاس نیلی نمی افتاد یک دم آه مادر از زبانش عبا وقتی به سر افکند یاد آن عبا بود که حیدر پشت در انداخت بر روی جوانش تمام انتظارش را به در می دوخت تا که بیاد زودتر از راه عمرش، نو جوانش https://eitaa.com/Maddahankhomein
مانده ام مثل کجا می شود ایران بی تو یا چه ویران کده ای بود خراسان بی تو مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند نزد این طایفه هیچ اند کریمان بی تو در حرم لذت مهمان شدنت را دیدیم چه غریب است رضا، معنی احسان بی تو حرف دیروزم و امروزم و فردای من است کاش هرگز نرسد عمر به پایان بی تو ما رضا جان، همه از نام تو جان می گیریم مُردگانیم همه حضرت سلطان بی تو رعیت راضیِ از نوکری سلطانیم حرفی از خویش ندارند غلامان بی تو آمدی و حرمت جان به مسلمانی داد شیعه کی می شده این قوم به قرآن بی تو؟ به خداوند و رسولش قسم ای قبله ی عشق هیچ کس پیش خدا نیست مسلمان بی تو باغ فردوس به چشمان حرم دیده ی ما هست چون پنجره ای رو به بیابان بی تو مثل سلمانی عاشق به تو ایمان دارم نگذرد برزخم ای کاش که یک آن بی تو https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت رضا علیه السلام کمک می گیرد از دیوار با قد کمانش هلاهل سخت برده از تنش تاب و توانش چنان نیلوفری بر خاک سرد حجره پیچد ز بس می سوزد از این زهر مغز استخوانش مسیر تا به حجره گر چه کوتاه است اما گمانم نیم روزی را گرفته از زمانش کشیده پنجه بر دیوار یاد یاس نیلی نمی افتاد یک دم آه مادر از زبانش عبا وقتی به سر افکند یاد آن عبا بود که حیدر پشت در انداخت بر روی جوانش تمام انتظارش را به در می دوخت تا که بیاد زودتر از راه عمرش، نو جوانش https://eitaa.com/Maddahankhomein