eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
688 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) در شهر حله دختری از آل مصطفی زد خیمه‌ای به وسعت تاریخ کربلا دختی شریف از شَجَرِ پاک فاطمه طفلی عفیف، میوه‌ای از باغ مرتضی بوی مدینه می‌رسد از حله بر مشام انگار آرَمیده در این خاک مجتبی بوی حسین می‌وزد از ناله‌های او خیلی گریست در غم سلطان سر جدا نامش شریفه، مرتبتش برتر از شرف صحنش بهشت، خاک درش برتر از طلا شهرت طبیبه، معنیِ "مَنْ اِسْمُهُ دَواْ" خصلت کریمه، جلوه‌ای از "ذِکْرُهُ شفا" عجز طبیب را به حضورش بیاورید زیرا که اوست داروی هر درد بی دوا قلبش رئوف و دست عنایات او بسیط روحش لطیف و وارث سرچشمه‌ی سخا چون پا به طوف مرقد پاکش گذاشتی یک "رَبَّنا" بگو و ببین شرح "آتِنا" رأس برادران به روی نیزه دید و گفت خواهر فدای همت مردانه‌ی شما شد کشته از جفای گروهی سیاه دل در آن اسارتی که شرر زد به ماسوا ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) باز دل در سینه پرپر می‌زند دست حاجت گشته بر در می‌زند سوی حله می‌رود با پای دل پُر نموده شهر را زآوای دل دُر ز دُرج دیده ریزد دمبدم بسته احرام توسل تا حرم ما ز سنگ غصه بشکسته پریم یا شریفه! الدخیل بنت الکریم رو سِیَه هستم اگر چه رو زدم رو به‌خاک درگه بانو زدم ای طبیبه از تو می‌خواهم شفا گشته‌ام بیمار هجر کربلا دردِ بی درمان فراق کربلاست دردمندم، چاره دردست شماست ناسپاسی علت هجران ماست ما علیل و این حرم دارالشفاست دیده‌ی دریایی‌ام سوی شماست ای کریمه! دست تو مشکل گشاست ای ز داغ کربلا افروخته ای میان خیمه مویت سوخته ای گل نیلوفر باغ حسن ای کتاب خاطرات پر محن ای لبت از تشنه کامی گشته چاک بارها غش کرده افتادی بخاک با عمو بودی شریک غصه‌ها از برادر دیده‌ای دست جدا پیکر پاشیده دیدی آه آه او کنار علقمه، تو قتلگاه تا تن قاسم شد از کین توتیا با زُبیده بسته‌ای از خون حنا دفتر غم‌های تو بی خاتمه است خاطرات تو شبیه فاطمه است چهره‌ی نیلی ز سیلی وای من ارغوانی یاس گلزار حسن دست‌هایت بسته با زنجیر شد مادرت از غصه‌هایت پیر شد کوفه، زندان، مجلس ابن زیاد یاس زرد و این همه بیداد؛ داد با سکینه هم‌طراز ماتمی با رقیه نیز غمخوار غمی ای نشان اقتدار مرتضی ای مدال افتخار مجتبی ماجرای حله بی تابت نمود شمع آل مجتبی آبت نمود آه زینب بیقرار غم شده یک گل دیگر ز باغش کم شده لاله‌ی پرپر که خفتی زیر گل حله شد میعادگاه اهل دل باب فیض خویش برمن سد مکن این گدا را دست خالی رد مکن من صله می خواهم ازدست شما «کربلا یا کربلا یا کربلا» ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) ای دختر کریم، کرامت گدای توست درمان درد هر دوجهان از دوای توست حاذق‌ترین طبیب دوعالم فقط تویی دنیا شفاگرفته‌ی دارالشفای توست تنها نه شیعیان جهان ریزه‌خوار تو عالم دخیل بسته‌ی جود و سخای توست تو یادگار کوفه و شام و مدینه‌ای حلّه نماد کوچکی از کربلای توست این حرف‌ها که بر در و دیوار حک شده تنها نشان اندکی از ماجرای توست چون مرقد تو قبله‌ی حاجات عالم است پس کعبه‌ی دلم حرم باصفای توست هرچند زائر تو نبودم، ولی دلم از راه دور شاهد حال و هوای توست با دست‌های خود گره‌های بزرگ را وا کرده‌ای و زخم اسارت به پای توست حالا ببین که شهر به شهر جهان ما پیراهن سیاه به تن در عزای توست باشد که با رضای خدا مستجاب باد "تعجیل در ظهور" که تنها دعای توست ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) سال‌ها به غیر احتشام ندیدی محترمی غیر احترام ندیدی بیم کجا داشتی ز جنگ و حوادث صلح پدر را به جز قیام ندیدی ای که سلامت رسیده از تو به عالم بعد کربلا دگر سلام ندیدی ای که طبیبی به درد غربت مردم زخم گرفتی و التیام ندیدی نان خور اجداد تو فقیر و اسیرند وقت اسارت ولی طعام ندیدی شب شده روزت اگر چه از غم کوفه شکر خدا کن که روز شام ندیدی نای عمو دیده‌ای اگر چه سر نی چوب به روی لب امام ندیدی شکر خدا کن نرفته‌ای به خرابه شکر خدا مجلس حرام ندیدی ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) چه دردی آمده در این حرم دوا نشده؟ چه حاجتی به نگاه شما روا نشده؟ که بوده است گرفتارِ آبرومندی که در پناه تو از بندها رها نشده؟ که بوده است غریبی که سویت آمده و تمام عمر در این خانه آشنا نشده؟ که بوده است که گفته گره به کارش هست وبعد از آن گره از کارهاش وا نشده؟ که آمده‌ست به سوی طبیبه‌ی مظلوم که عاشقانه به این عشق مبتلا نشده؟ که آمده‌ست به کوی شریفه بنت حسن که جان تشنه‌ی او مملو از رضا نشده؟ که بوده است که حاجت به قلب او بوده و پیش از آنکه بخواهد به او عطا نشده؟ کسی که آمده و دیده است لطف تو را خودش جدا شده اما دلش جدا نشده کدام دست نیازی به سویت آمده است که بیشتر ز نیازش به او عطا نشده؟ رسیده‌اند به کوی تو حرف‌هایی که مجال گفتنشان نزد مجتبی نشده که شرطه‌ها همه آنجا به اشک حساسند وسال‌هاست که راهی بر اشک وا نشده چقدر پارچه‌های تشکر آوردند که وقت نصب به دیوار صحن جا نشده غریب تا که نماند سزاست گفتن از این حکایتی که روایت به شعرها نشده ز ماست کاهلی ای بانوی کریمه! یقین که ذکر نام شما سهم شعر ما نشده ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) وضوی اشک گرفتم تمام دوران را مگر طواف کنم خانه‌ی کریمان را حسن حسن به لبم آمده به این امید... که بر دلم بگذارند نور ایمان را سلام من به شریفه، عقیق سرخ حسن کریمه‌ای که از‌ او دیده‌ایم احسان را کرامتش نبوی، نور عصمتش علوی دخیل چادر او کرده‌اند عرفان را بگو به هرچه گرفتار، وقت وقتِ عطاست شریفه پُر بکند کیسه‌ی گدایان را خدا گواه که هر حاجتی روا بشود به او قسم بدهی گر خدای سبحان را نوشته‌اند که با عمه‌اش اسیری رفت گذشت پای برهنه همه بیابان را نوشته‌اند که خیلی زدند بانو را به حکم بغض حسن می‌زدند ایشان را عذابِ زخم زبان بیشتر ز شلاق است چه حرف‌ها که نگفتند این اسیران را صبا برو به مدینه بگو به بابایش که دخترت چه کند ناقه‌های عریان را... ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
گل ایمان بود بی بی شریفه صفای جان بود بی بی شریفه بود نجل حسن فرزند زهرا به او نازند همه اهل تولا سپهر دین حق را اوست کوکب کرامت های او باشد چو زینب درخشنده بسان آفتاب است دعا اندر حریمش مستجاب است چنان اخت الحسین محجوب باشد میان خلق او محبوب باشد سراپای وجودش رحمت است او برای شیعیانش نعمت است او به درد دردمندان او طبیب است کرامت‌های این بانو عجیب است ولای تو به سینه عزت ماست ز تو راضی تمام عترت ماست تو هستی همچو زینب با بصیرت تو گشتی حامی دین و شریعت صفا بخشیده ای تو بر مناجات ز لطف حق، تو هستی باب حاجات دل ما را به یک نظره ربودی غم از دلهای ما بانو زدودی از این دنیای فانی دل بریدی به نزد فاطمه تو روسپیدی شریفه تو خدایی باور هستی تو در جود و کرامت محشر هستی دل من در کنار این مزار است کرامات تو بانو،بی شمار است شریفه هستی و دخت امامی کنار مرقدت گویم سلامی به من داده خدای من سعادت به تو دارم گل زهرا, ارادت بود جنت برای من سرایت رسیده محضرت بانو گدایت همیشه طوف قبرت آرزویم تو دادی با ولایت آبرویم تو در جود و کرامت بی نظیری رسیده محضرت عبد فقیری بود صحن و سرای تو بهشتم ولای تو عجین با سرنوشتم دوباره آمدم مهمانت هستم بگیر از مرحمت مولا تو دستم کنار مرقد پاکت نشستم به درگاهت دخیل گریه بستم تو از زهرای اطهر یادگاری کنار قبرت اشکم گشته جاری تو که چون فاطمه خیر کثیری شدم مهمان تو دستم بگیری فدای لطف و احسانت شریفه بود دستم به دامانت شریفه گرفتارم گرفتارم گرفتار تویی بر شیعیان یار و مددکار مرا از بند این غمها رها کن برای زائرت بانو دعا کن بود خاک درت دارالشفایم نما بی بی شریفه تو دعایم https://eitaa.com/Maddahankhomein
کرامت از پدر ، از حضرت زهرا(س)طهارت را شرافت از عمو ،از زینب کبری(س)نجابت را مگر «بنت الحسن» را می شود جز این تصور کرد که در خود دارد از هر معدنی حد کفایت را عمو را چون پدر بالای سر دیدی زمانیکه پدر نوشید در ظلمت سرا ،جام شهادت را به چشمت دیده ای داغ عظیم و خیمه سوزان را غریبی ،هتک حرمتها ،جسارتها،قساوت را زمان رویش گل بر سر نی خون دل خوردی شنیدی روی نی از حنجر و لبها تلاوت را تنت آزرده از شلاق و روحت خسته از غمها نشد تا بیش از این تاب آوری رنج اسارت را «طبیب اهل بیتی »هیچ کس بیمار و سر در گم نکرده ترک هرگز جنتِ دارالشفایت را http://eitaa.com/Maddahankhomein
گل ایمان بود بی بی شریفه صفای جان بود بی بی شریفه بود نجل حسن فرزند زهرا به او نازند همه اهل تولا سپهر دین حق را اوست کوکب کرامت های او باشد چو زینب درخشنده بسان آفتاب است دعا اندر حریمش مستجاب است چنان اخت الحسین محجوب باشد میان خلق او محبوب باشد سراپای وجودش رحمت است او برای شیعیانش نعمت است او به درد دردمندان او طبیب است کرامت‌های این بانو عجیب است ولای تو به سینه عزت ماست ز تو راضی تمام عترت ماست تو هستی همچو زینب با بصیرت تو گشتی حامی دین و شریعت صفا بخشیده ای تو بر مناجات ز لطف حق ، تو هستی باب حاجات دل ما را به یک نظره ربودی غم از دلهای ما بانو زدودی از این دنیای فانی دل بریدی به نزد فاطمه تو روسپیدی شریفه تو خدایی باور هستی تو در جود و کرامت محشر هستی دل من در کنار این مزار است کرامات تو بانو،بی شمار است شریفه هستی و دخت امامی کنار مرقدت گویم سلامی به من داده خدای من سعادت به تو دارم گل زهرا, ارادت بود جنت برای من سرایت رسیده محضرت بانو گدایت همیشه طوف قبرت آرزویم تو دادی با ولایت آبرویم تو در جود و کرامت بی نظیری رسیده محضرت عبد فقیری بود صحن و سرای تو بهشتم ولای تو عجین با سرنوشتم دوباره آمدم مهمانت هستم بگیر از مرحمت بی بی تو دستم کنار مرقد پاکت نشستم به درگاهت دخیل گریه بستم تو از زهرای اطهر یادگاری کنار قبرت اشکم گشته جاری تو که چون فاطمه خیر کثیری شدم مهمان تو دستم بگیری فدای لطف و احسانت شریفه بود دستم به دامانت شریفه گرفتارم گرفتارم گرفتار تویی بر شیعیان یار و مددکار مرا از بند این غمها رها کن برای زائرت بانو دعا کن بود خاک درت دارالشفایم نما بی بی شریفه تو دعایم http://eitaa.com/Maddahankhomein
کرامت از پدر، از حضرت زهرا(س)طهارت را شرافت از عمو، از زینب کبری(س)نجابت را مگر «بنت الحسن» را می شود جز این تصور کرد که در خود دارد از هر معدنی حد کفایت را عمو را چون پدر بالای سر دیدی زمانیکه پدر نوشید در ظلمت سرا، جام شهادت را به چشمت دیده ای داغ عظیم و خیمه سوزان را غریبی، هتک حرمتها، جسارتها، قساوت را زمان رویش گل بر سر نی خون دل خوردی شنیدی روی نی از حنجر و لبها تلاوت را تنت آزرده از شلاق و روحت خسته از غمها نشد تا بیش از این تاب آوری رنج اسارت را «طبیب اهل بیتی »هیچ کس بیمار و سر در گم نکرده ترک هرگز جنتِ دارالشفایت را https://eitaa.com/Maddahankhomein