eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
695 ویدیو
368 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشا آن‌کس که امشب در کنار کعبه جا دارد به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه، ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد... ذبیح اکبر این کاروان باشد علی‌اصغر که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد... حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج چهل منزل به روی نیزه‌ها سعی صفا دارد چو حاجی می‌شود محرم بپوشد حلّه‌ای بر تن عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد... @Maddahankhomein
به يوم الترويه محمل ببستند  خواتين اندر آن محمل نشستند حرم را از حرم كردند بيرون  همه سرگشته اندر دشت و هامون کسانی را که بر عالم پناهند برون کردند از بیت خداوند همه قربانیان کعبه ی دل برون خرگه زدند از کعبه ی گل مهار ناقه‌ی بانوی ذی جود  به دستان طرمّاح عدی بود حُدی با زنگ اشتر گشت چون جفت طرماح عدی با آن شتر گفت همين بانو كه در محمل نشسته دل از قيد علايق ها گسسته مهين دخت اميرالمؤمنين است  که او فرمانده ی روی زمين است مبادا آن كه آزارش نمايی هم آزار دل زارش نمايی @Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت امام حسین ع از مکه به کربلا هشت ذالحجه و روز غربت از حسین گشته بشکسته حرمت یا حسین غریب یا حسین جان۲ در غریبی و غربت امام است حج مولای ما ناتمام است یا حسین غریب یا حسین جان۲ غم به دل ها زد امشب شکوفه می رود پور زهرا به کوفه یا حسین غریب یا حسین جان۲ سومین منجی جمله امت از سوی کوفیان گشته دعوت یا حسین غریب یا حسین جان۲ می رود همرهش باشد اکبر همسر او رباب است و اصغر یا حسین غریب یا حسین جان۲ همرهش خواهران حزینه زینب و کلثوم با سکینه یا حسین غریب یا حسین جان۲ همره او بود روح احساس باشد عبد الله و قاسم عباس یا حسین غریب یا حسین جان۲ وقت رفتن به تاب است و در تب خونجگر ام کلثوم و زینب یا حسین غریب یا حسین جان۲ پور زهرا ز حق گشته محروم سوی کوفه رود شاه مظلوم یا حسین غریب یا حسین جان۲ @Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت امام حسین ع از مکه به کربلا در روز ترویه رود از مکه مولی روان به سوی کوفه گشته پور زهرا غم زد شکوفه،رود به کوفه۲ روان به سوی کوفیان امشب امام است حج گل زهرای اطهر ناتمام است غم زد شکوفه،رود به کوفه۲ از مکه می رود حسین همراه اکبر با خود برد سکینه و رباب و اصغر غم زد شکوفه،رود به کوفه۲ بر آل پیغمبر حسین حساس باشد همراه او تا کربلا عباس باشد غم زد شکوفه،رود به کوفه۲ باشد حسین بن علی در تاب و در تب همره برد دو خواهرش کلثوم و زینب غم زد شکوفه،رود به کوفه۲ همراه او هستند تمام آل هاشم اصحاب و آل هاشم عبد الله و قاسم غم زد شکوفه،رود به کوفه۲ روان به سوی کوفه و کرب و بلایند در راه دین حق تمامی جانفدایند غم زد شکوفه،رود به کوفه۲ @Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت امام حسین ع از مکه به کربلا می رود از بیت خدایی،گل زهرا تا شود او کرب و بلایی،گل زهرا در روز ترویه مولی،می رود ز مکه آقا به سوی کوفه به دعوت،می رود حسین زهرا روانه ز شهر مکه،به سوی کوفه امام است بمیرم از این غریبی،حج مولی ناتمام است هشتم ذی الحجه آمد،غم به دل ها زد شکوفه همره آل محمد،می رود به سوی کوفه پسر زهرا و حیدر،شه دین ثار اللهی تو ای گل زهرا حسین جان،روان از بیت اللهی تو می روی ز شهر مکه،همره علی اکبر رباب و سکینه کلثوم،رقیه علی اصغر ای گل زهرا حسین جان،تویی سر تا قدم احساس تا به کربلا حسین جان،همرهت می آید عباس پسر حیدر کرار،غربت تو شده معلوم گل زهرا سوی کوفه،می روی با ام کلثوم حرم آل محمد،هر در تابند و در تب رود همراه برادر،خونجگر گردیده زینب @Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت امام حسین ع از مکه به کربلا در روز ترویه،در غریبی امام گشته حج حسین،شه دین ناتمام وا غریبا حسین۴ در دل اهل بیت،غم شکوفا شده سوی کوفه روان،گل زهرا شده وا غریبا حسین۴ رود از بیت حق،بر نبی نور عین پسر مرتضی،گل زهرا حسین وا غریبا حسین۴ رود از مکه و،همرهش اکبر است همسر او رباب،با علی اصغر است وا غریبا حسین۴ جانفدای حسین،دل حساس او همره این امام،رود عباس او وا غریبا حسین۴ او به تاب و تب است،جان او بر لب است خونجگر از غم،رفتنش زینب است وا غریبا حسین۴ رود امشب حسین،به سوی کربلا تا به راه خدا،او شود جانفدا وا غریبا حسین۴ @Maddahankhomein
حاجیان جمع اند دور هم همه پس کجا رفته حسین فاطمه اوست صحرای بلا قربانگهش بلکه هفتاد و دو قربان همرهش او به جای موی سر، سر می دهد قاسم و عباس و اکبر می دهد حج او داغ جوانان دیدن است دور نعش اکبرش گردیدن است مسلخ او خاک گرم کربلاست موقف او زیر سمّ اسب هاست سعی حج او صفا با خنجر است مروه اش قبر علی اصغر است کعبه اش خون، زمزمش اشک شب است در قفایش ناله های زینب است او رود حجّی که قربانش کنند در یم خون سنگ بارانش کنند سجده اش از صدر زین افتادن است بوسه از حنجر به خنجر دادن است تا کند در موج خون با حق صفا سر دهد بر دوست اما از قفا تا قیامت حج از او برپاستی چشم (میثم) در غمش دریاستی @Maddahankhomein
مپرس از من چه مظلومانه رفتند کبوترها به شب از لانه رفتند حرامی ها چه با این زمره کردند؟ که حج خود بدل بر عمره کردند صفا و مروه آن شب بی صفا شد که روح کعبه از کعبه جدا شد به شب از خانه، صاحب خانه می رفت پی یک شمع صد پروانه می رفت حرم شد از حرم یک باره خالی شده آواره مولی با موالی نگویم می رود مهمان کعبه رود از جسم کعبه جان کعبه نه بیت و حِجر و زمزم گریه می کرد که سنگین دلْ حَجَر هم گریه می کرد مقام از هجر، سوزی در جگر داشت که مولایش ز چشمش پای بر داشت به سوی حج اکبر رو گذارد که مُحرم اصغری شش ماهه دارد   روان با شوق دل سرو روان ها کنار محمل مادر جوان ها ز محمل می رود چون پرده بالا تبسم می کند بر نجمه، لیلا که هر کس خواست پیغمبر ببیند بگو آید رخ اکبر ببیند تفاخر، با تبسم گشت چون جفت نگاه نجمه با لیلا سخن گفت که بنگر در برم سرو چمن را در این وجه حسن، بنگر حسن را رباب آسا، رباب اندر خروش است دلش غوغا کنان و لب خموش است جوانان گرد مهدش جمع آیند همه شش ماهه را از هم ربایند ندانم از چه دستی آب خورده ست که یک غنچه دل صد باغ برده ست ادب را گرد او صف می کشیدند صدای عمه را تا می شنیدند به شب، مه چاکر و روز، آفتابش به کف قاسم عنان، اکبر رکابش کنار دیده از گریه یمی داشت دمی چشم از حسینش برنمی داشت خلاف بخت او، چشمش نمی خفت دل او با برادر، فاش می گفت: غم عشقت بیابان پرورم کرد هوای وصل بی بال و پرم کرد اگر چه شد عجین با غم گِل من ولی در این سفر، لرزد دل من از آن ترسم به غم دم ساز گردم تو را بگذارم و خود باز گردم خسان شادابی گلشن بگیرند همه بود و نبود من بگیرند کریم از خوشه چین خرمن نگیرد الهی حق تو را از من نگیرد اگر چه این سفر باشد خدایی ولی آید از آن بوی جدایی بیا و در کنارم رهسپر باش به نخل آرزوی من ثمر باش مگر با چشم و دل سیرت ببینم ز گلزار رخ تو گل بچینم @Maddahankhomein
کعبه محروم شد ز دیدارت یـابـن زهـرا خدا نگهدارت کربـلا مـی‌روی و یـا کوفه؟ یا به شام اوفتد سر و کارت؟ چه شود ای امام جود و کرم یک نگاه دگـر کنـی به حرم ای ز جــام بـلا شــده سـرمست دست و دل شسته از هر آن چه‌ که ‌هست چه شتابان روی به دیدنِ دوست جای گل سر گرفته‌ای سر دست از حریمت برون شدی مولی عازم حج خـون شدی مولی هشتِ ذیحجه مردم عالم همه رو آورند سوی حرم تو دل شب ز بیت امـن خدا سر به صحرا نهی قدم به قدم کعبه تا صبح ناله سر می‌کرد پســر فاطمــه مــرو برگرد کعبه با سوز و اشک و ناله و آه بـر نمـی‌دارد از تـو چشم نگاه سفر تیر و نیـزه و عطـش است طفل شش ماهـه را مبـر همراه از سفیدی حنجرش پیداست این پسر ذبح سیدالشهداست نظری کن به غنچه ی یاست ثمـر سرخ بـاغ احسـاست اصغـرت را بگیـر از مـادر بسپارش به دست عباست چون صدایت زند جوابش ده از سـرشک دو دیده آبش ده نالـه‌ای بـر لـب سـلاله ی تـوست کـه شبیـه صـدای نالـه ی توست @Maddahankhomein
هر دم به گوشم می‌رسد، آوای زنگ قافله این قافله تا کربلا، دیگر ندارد فاصله از کعبه‌ی گل آمده، تا کعبه‌ی دل می‌رود این کاروان غم فزا، منزل به منزل می‌رود یک زن میان محملی، بر ناقه در تاب و تب است عباس و اکبر دور او، این زن خدایا زینب است لحظه به لحظه می‌شود، درد و غمش در دل فزون گوید حسینش زیر لب، انّا الیه راجعون نجمه نمی‌گیرد نگاه، از روی ماه قاسمش با اشک حسرت می زند، شانه به موی قاسمش در مهد آغوش رباب، رفته علی‌اصغر به خواب بوسد گلوی نـاز او، امّا دلش در اضطراب وقتی رقیه پرده ی، محمل به بالا می‌برد دل می‌برد از قافله، چون نام بابا می‌برد @Maddahankhomein
اى مُحرمان مَحرم، بار سفر ببندید احرام حجّ خونین، بار دگر ببندید من خود خلیل عشق و ،چاووش کربلایم چاووش کربلا را، بار سفر ببندید عشق خداى خوانَد، ما را به حجّ برتر دامان عشقبازى، نک بر کمر ببندید ما را رضاى جانان،اصل‌است و غیر از این‌فرع از آن چه او نخواهد، باید نظر ببندید بر پرده‌هاى محمل، آیات خون نویسید بر گردن شترها، زنگ خطر ببندید در حجره‌هاى جنّت، ماییم و وصل حوران از حِجر، دل بگیرید، چشم از حَجَر ببندید هر کس شهید باشد، جاوید زنده باشد با پنجه ی شهادت، بر مرگ در ببندید در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید وز سوز تشنه‌کامى، دل در شرر ببندید بر موج آب دریا، داغ عطش گذارید وز داغ نوجوانان، زخم جگر ببندید اى دختران معصوم، دل از پدر ببرّید وى مادران مظلوم، چشم از پسر ببندید عبّاس و اکبر من، بر گرد خواهر من بر هر که جز محارم، راه نظر ببندید تقدیر ما «مؤیّد»، باشد چو در شهادت هرگز نمی‌توانید، دست قدر ببندید @Maddahankhomein
از کعبه رو به کرب و بلا می‌کند حسین وان جا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین گر ساخته‌ست خانه‌اى از سنگ و گل،خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین آن جا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین آن جا اگر که فرصت قربانی اش نبود این جا هر آن چه هست،فدا می‌کند حسین آن جا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین آن جا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان این جا ز خون خویش حنا می‌کند حسین وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع این جا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین سر داده‌است و حکم شفاعت گرفته‌است بر وعده‌اى که داده، وفا می‌کند حسین در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین @Maddahankhomein