حضرت علی اصغر ع-AudioConverter3.mp3
535.5K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#تک_ضرب #سه_ضرب
از تبار احمد،اصغر حسینم
بر رباب و زینب،نور هر دو عینم
من گل ولا هستم
نور کبریا هستم
یا حسین مظلوم۲
روی دست بابا،رفته ام به میدان
تا روم به جنت،همره شهیدان
خون شده دل بابا
از دشمنی اعدا
یا حسین مظلوم۲
حرمله نشسته،در رو به روی من
با تیر سه شعبه،زد بر گلوی من
صد پاره شده حنجر
خونجگر شده مادر
یا حسین مظلوم۲
در سپهر دینم،ماه بی قرینه
بر من زده با تیر،حرمله ز کینه
روی من شده گلگون
مادرم شده دلخون
یا حسین مظلوم۲
تیر کینه ی او،حنجرم بریده
رنگ از رخ بابا،زین ستم پریده
خون گریه کند بابا
از این ستم اعدا
یا حسین مظلوم۲
بر سینه ی بابا،اصغرش به خواب است
زین همه مصیبت،خون دل رباب است
همناله ی با زینب
جان او بود بر لب
یا حسین مظلوم۲
✍حاج رضا یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230724_103355-AudioConverter.mp3
1.18M
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#زمزمه #واحد #تک_ضرب #سنگین
گل نازم، علی اصغر، کم بزن دست وپا، به گاهواره
بگیر آروم، گریه کم کن، رفته عباس عمو که آب بیاره
لایی لای لای، لایی لای لای، علی اصغر، علی اصغر، علی اصغر۲
من ربابم، تشنه هستم، ندارم شیر برای شیرخواره
اصغر من، خیلی تشنه ست، الهی یک کمی بارون بباره
لایی لای لای...
حمدُ لله، باباش اومد، ببره براش ز دشمن آب بگیره
کاشکی سیراب، بشه اصغر، آخه شش ماهه من خیلی صغیره
لایی لای لای...
یه بابایی، رو به لشگر،روی دستش یه طفل شیرخواره
به سفیدیِ گلویش،حرمله می کنه از اونجا نظاره
لایی لای لای..
من بمیرم، اون سه شعبه، اومد ونشست روی، گلوی اصغر
شده سیراب، دیگه از خون، روی دستای باباش میزنه پرپر
لایی لای لای...
مونده بابا،زار و حیرون، چطوری خبر به خیمه ها بیاره
آخه مادر،با امیدی،برا سیراب شدنش.،در انتطاره
لایی لای لای...
✍اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
57692_139861514-AudioConverter.mp3
476.2K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
🎙سبک: همهجا کربلا
نور چشم ترم غنچهی پرپرم
ذکر لبهای من لالایی اصغرم
گفتهام با همه وارث حیدرم
ای علی اصغرم
ای علی اصغرم...
داغ تو بر دلم حرمله قاتلم
میزنی دست و پا ای همه حاصلم
ساقییم برهمه تو شدی ساغرم
ای علی اصغرم
ای علی اصغرم...
تیر کین تا که بر حنجرت آمده
همره عمهها مادرت آمده
مانده در راه تو دیدهی دخترم
ای علی اصغرم
ای علی اصغرم ...
✍مرتضی محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
56554_1398531132826_1391640.mp3
1.46M
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
لالا لالا گل پونه
لالایی چشمات گریونه
دل من کاسه ی خونه
علی علی لالای
لالایی می خونم برات
میمیرم پای گریه هات
گلایه دارم از فرات
علی علی لالای
لالایی، عمو نیومده حرم
لالایی، رو خاکه دستای قلم
لالایی، افتاده هم مشک و علم
لالایی
علی علی لای لای...
بمیرم حال تو بده
لبای تو ترک زده
تب تو بالا اومده
علی علی لای لای
نفسات گرمه آتیشه
دعا کن مستجاب میشه
آسمون کاش بارونی شه
علی علی لای لای
لالایی، دووم بیار کبوترم
لالایی، ببین غریب و مضطرم
لالایی نمونده آبی تو حرم
لالایی
علی علی لای لای...
حرمله با کمون اومد
پسرم به زبون اومد
ناله از آسمون اومد
علی علی لای لای
دست بابا پُرِ خونه
دل خیمه پریشونه
لالا لالا گل پونه
علی علی لای لای
لالایی، نبینمت رو نیزه ها
لالایی، بامن تو کوچه ها نیا
لالایی، نیفتی زیر دست و پا
لالایی
علی علی لای لای...
✍حسین رحمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
57693_1398615152842_573566.mp3
667.5K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#زمزمه #تک_ضرب #واحد #سه_ضرب
غوغای العطش، خیمه بپا شد
مادر شش ماهه، گرم دعا شد
لای لای علی لای لای ای علی اصغر...
میان گهواره، اصغر بی تاب است
لبش خشک و کامش، تشنه ی آب است
لای لای علی لای لای ای علی اصغر...
تا عمویش عباس، آبی بیارد
خدا کند قدری، باران ببارد
تلظی می کند، اصغر بی شیر
به وعده ی عمو، دل می سپارد
لای لای علی لای لای ای علی اصغر...
با بابایش اصغر،رفته به میدان
شایدگیرد بابا، آبی از عدوان
تیری آمد اصغر،سیرابِ خون شد
ربابه در خیمه، زار و مجنون شد
لای لای علی لای لای ای علی اصغر...
قنداقه ای خونین، بر دست بابا
نجوا دارد با او، زاده زهرا
حالا چه سازم من، نور دو عینم
بابای تنهایت، بابا حسینم
لای لای علی لای لای ای علی اصغر...
✍اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
43057_1397619020644_4469526.mp3
4.52M
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان میسپارد
نه ابری تا نَمی باران ببارد
نه آبی تا به روی لب گذارد
لب خشکیده اش را میفشارد
دقایق را به سختی می شمارد
نه آبی مانده دیگر در سبوئی
نه از علقم رسد مشک عموئی
نه یاری تا کند امداد یاران
نه سقّایی برای چاره جوئی
به دریا رفته سقایم نیامد
علمبردار تنهایم نیامد
بدیدم مشک آب پاره پاره
امید دشت غم هایم نیامد
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان می سپارد
عطش بُرده توان اصغرم را
بسوزانیده باغ حیدرم را
توانی در تن یاران نمانده
ربوده تاب طفل پرپرم را
اثر دیگر نمی بخشد لالائی
تلظّی می کند از بی نوائی
چه مظلومانه در آغوش مادر
لبان را میکمد با غم فزائی
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان میسپارد
به میدان می برم طفل صغیرم
یل شش ماهة بی آب و شیرم
مگر رحمی کند دشمن به طفلم
کنار طفل بی تابم بمیرم
دلم آتش گرفته در غم او
چو دیدم قطره های نم نم او
به نوک نیزه ای سیراب خون شد
سه شعبه گشته اینک همدم او
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان می سپارد
در این صحرای خونین بی پناهم
فدا کردم صغیر بی گناهم
به قنداقی که از خون گشته رنگین
به چشمان ترم مانده نگاهم
چه مظلومانه در خون غوطه ور شد
شهادت گاهِ او دست پدر شد
بگو ای سروری مانند اکبر
حسین مغموم داغ این پسر شد
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان می سپارد
✍محمد رضا سروری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
57682_1398615125200_553086.mp3
647.1K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
من شیرخوارم آماده هستم
در راه بابا، جانم به دستم
ترسی ندارم از دشمن دون
آماده هستم حرمله ملعون
بابای خوبم...
بابای خوبم یاری ندارد
سررا بزانو از غم گذارد
پاسخ بگویم هل من معینش
شش ماهه گردم سرباز دینش
بابای خوبم...
خشکیده لبها من تشنه هستم
اما زشرب عشق تو مستم
هل من مبارز، اینگونه گویم
بابا بفرما، این هم گلویم
بابای خوبم...
چقدر سفیدست زیر گلویش
تیر سه شعبه آمد به سویش
دستان بابا شد قتلگاهش
بر روی بابا خندد نگاهش
بابای خوبم...
✍اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
65641_139965123838_426045.mp3
520.1K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
ای گل زیبا، علی اصغر
گریه مکن تو، عزیز مادر
مادر دیگه برا تو شیر نداره
عزیزم عزیزم
رفته عمو برامون آب بیاره
عزیزم عزیزم
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
چند روزه خیمه، قحطی آبه
برای اصغر، آب یه سرابه
خورده ترک لبای خشک اصغر
واویلا واویلا
آتش زده به قلب خون مادر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
اصغر با بابا، رفته به میدون
تا آب بگیره، براش بابا جون
حسین نشون نده گلوی اصغر
واویلا واویلا
بلند شده حرمله توی لشگر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
شش ماهه سرباز، رو دست بابا
سیراب خون و، رفته ز دنیا
تیر سه شعبه حلق ناز اصغر
واویلا واویلا
منتظرش باشه تو خیمه مادر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
سر دو راهی، مونده یه بابا
قنداقه رو دست، غریب و تنها
پاشید خون اصغرشو آسمون
واویلا واویلا
به پشت خیمه میره چشم گریون
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
✍اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
55559_1398512134801_6153197.mp3
6.21M
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_ع
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
چه تیری بدتر از شمشیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
به دیده بدترین تصویر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
چه صیادی در این نخجیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
مگر شش ماهه کشتن تیر خواهد
گل قنداقه تن شمشیر خواهد
کسی با ناجوانمردان بگوید
علی کشتن کجا تکبیر خواهد ؟!
سه شعبه تا بنا گوشت دریده
تمام پیکرت در خون کشیده
چرا خاموش و بی حرکت شدی تو؟!
مگر آبی به حلقومت رسیده ؟!
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
علی تا روی دستم پر گشودی
لالایی با عطش در خون سرودی
بخواب ای کودک حنجر بریده
که آغوش مرا مقتل نمودی
دل سنگی که خونین کرده رویت
نشانده با مهارت در گلویت
خدایا بشکند دست و بسوزد
زبان دشمن تکبیر گویت
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
چه غوغایی به پا شد تیر خوردی
عطش را دست تیر غم سپردی
گمانم با صدای پره تیر
گلویت را به سوی آب بردی
علی با نوک پیکان سیر شد سیر
جواب العطش ها تیر شد تیر
درون خیمه با گهواره دیدن
رباب از داغ اصغر پیر شد پیر
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
لبانت از عطش مانند ماهی
مثال غنچه اما در سیاهی
علی جان روز محشر این جنایت
دهم در محضر ایزد گواهی
به دنیا شد نصیبت تیر نوشی
که آب از تیر با تکبیر نوشی
علی نوباوگان را سروری تو
به جنت از ملائک شیر نوشی
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
✍محمد رضا سروری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_هفتم_محرم
#درد_و_دل_رباب
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
سوزانده کام خشک تو جان رباب را
اشکت خراب کرده جهان حباب را
ای غنچه محمدی گلشن حسین
نشکن به بغض، شیشه اشک گلاب را
بر ساحل فرات عطش دست و پا نزن
سوزی نمانده است لب مشک آب را
ششماهه ام بیا و پدر را وداع کن
محکم بزن برای رسیدن، رکاب را
شیری نمانده است مرا، تا به لطف آن
شیرین کنم به کام لبت شهد خواب را
آنان که کرده اند ز تو آب را دریغ
از یاد برده اند حساب و کتاب را
لا لا لا لا لا لا گل لب تشنه ام علی
برده است بی قراریت از سینه تاب را
آرام گیر بغض مرا بیشتر نکن
دامن مزن به جان، عطش التهاب را
باید روی که خون تو سازد امیدوار
چشمان مانده بر در یوم الحساب را
باید روی که حرمله بنشاندم علی
تا روز حشر بر لب دل، داغ آب را
از دور خیره ام به خیالت که ناگهان
غم می دمد درون رگم اضطراب را
قنداقه تو است به کف یا گرفته است
خورشید روی دست رگ ماهتاب را
خاموشی آنچنان که تو گوئی نشانده است
دستی به مهر آتش جان کباب را
گوشم تمام! تا ز گلوی تو بشنوم
فریاد سرخ حنجره های جواب را
رفتی میان حادثه تنها گذاشتی
با درد و داغ و غصه و حسرت رباب را
رفتی و نیستی که ببینی به قتلگاه
عریان و پاره پاره تن آفتاب را
برخیز باز غنچه شیرین باغ باش
کم کن به خنده تلخی حال خراب را
#محمد_رضا_کاکایی
@Maddahankhomein
#مرثیه #مثنوی
#شب_هفتم_محرم
از تشنگی هرگز نبودی زار و بی تاب
رفتی به میدان نه به قصد خواهش آب
رفتی چراغ کوچکی باشی در این راه
رفتی که دستی را بگیری از دل چاه
رفتی که آزادی ببخشی محبسی را
از جهل شاید بازگردانی کسی را
حیدر شدی بر منبری از دست بابا
با چشمهایت خطبه خواندی ، آه، اما
غیر از سپیدی گلویت را ندیدند
آن خطبههای روشنت را سر بریدند
از هم جدا شد جملهها پای گلویت
خون دجله میشد در بلندای گلویت
کینه دل تیر سه پر را سخت می کرد
خوابیدنت کار پدر را سخت میکرد
یک دست او گهواره جنبان سرت بود
دست دکر گهواره بهر پیکرت بود
در چشمهایش تیره میشد روز روشن
نه جان ماندن داشت و نه روی رفتن
شمشیر کارش قبر کندن شد ولی حیف
مادر کنارت گفت با آه ، از علی حیف
لطفی ندارد بی تو دیگر منزل من
چشمان خود را باز کن نور دل من
با تو سخن بسیار دارم تا بگویم
قنداقهی خونیت را باید بشویم
خشک است مادر جان چرا دور دهانت
از حنجرت بیرون چرا زد استخوانت
برگرد و باری از غمم بردار مادر
تلقین و تدفین من است انگار مادر
زود است حالاها برایت سوگواری
در خاک خوابیدی چرا ؟ گهواره داری
#سعیده_کرمانی
🕊@Maddahankhomein
#غزل #مرثیه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
میخواستم که خیمه به سامان شود نشد
غم لحظه ای اگر شده پنهان شود نشد
گفتم در این دقایق آخر اگر شده
روی پر اضطراب توخندان شود نشد
روی لب علی که خودش چشمهی بقاست
یک جرعه آب هم شده مهمان شود نشد
با دیدنش به رحم بیاید دلی مگر
از سنگها جدا دل انسان شود نشد
هرکس که در میان جماعت مردد است
شوقش به بازگشت دو چندان شود نشد
جز تیر حرمله که سر از پا نمیشناخت
یک تن دگر بگو که پریشان شود ...نشد
شرمنده ام رباب که آغوش زخمیام
میخواستم براش نگهبان شود نشد
تا پشت خیمهها برسم خواستم کمی
دستم عمود این سر بی جان شود نشد
از اشک خود مضایقه کردی که ذره ای
دفن علی برای من آسان شود؟
نشد
#سعیده_کرمانی
🕊️@Maddahankhomein