eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
688 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
ای غریب ابن غریب... ای که در هجر تو محزون شد نوای عندلیب میرود بالا میان سینه های ما لهیب شعر ها گفتند صافی ها و صائب های تو اشک ها جاری شده از دیده های هر ادیب ناله و افغان ما تا بیکران ها رفته است ناله های شیعه را تنها شما هستی مجیب در مسیر زندگی ما راه را گم‌کرده ایم جاده ی غیبت شده پر از فراز و پر نشیب ای قرار بی کسی های غریبان العجل... که سرآمد صبر ما و سر رسید آخر شکیب خود دعا کن بهر ما کز دوری تو مضطریم ای دلیل خواندن اذکار چون امن یجیب گوشه ی چشمی بگردان و ببین ما را که هست خاک‌بر سر آنکه از لطف تو باشد بی نصیب دلخوشیم ایام سختی ها بسر خواهد رسید میشود دنیا گلستان با وجودت عن قریب سوی ما برگرد که گریه کن جد توایم بارها بر سر زدیم از روضه ی شیب الخضیب روضه های کربلا را خود بخوانی بهتر است ای غریب ابن غریب ابن غریب ابن غریب https://eitaa.com/Maddahankhomein
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو https://eitaa.com/Maddahankhomein
سر زد از بیت ولا خورشید تابان ، مرحبا شد لبِ زهرای اطهر باز خندان ، مرحبا از وجودش آسمان ها نور باران، مرحبا آری آمد حضرتِ قاریِ قرآن ، مرحبا شور و شوقِ نابِ احیای شعائر آمده جان و جانان حبیب بن مظاهر آمده غمزه های شادی و لبخند زهرا دیدنیست گفت جبریل امین فرزند زهرا دیدنیست نقش جانم حیدرِ سربندِ زهرا دیدنیست بر حسین تشنه لب سوگندِ زهرا دیدنیست ما فدای تکه تکه آیه های پیکرت مادرت بوسه بگیرد از کجایِ پیکرت شهر یثرب از وجود روی او پر نور شد روز برگشت کلیم له ز کوه طور شد خاطر پیغمبر خاتم کز آن مسرور شد نوکری از نوکران حضرتش "مشکور" شد نوکری او مدال افتخار عالم است روز میلاد است اما خنده با غم توام است شاه بیت شعرهای شاعران بی بدیل در طواف روی مهتابش جناب جبرئیل روز و شب را پلک های ناز او بوده دلیل بسته بر قنداقه ی او خیل فطرس ها دخیل دست بر دامان او بوده ست نوکر بیشتر پس شفاعت میکند ما را به محشر بیشتر جستجو کن در رخ ارباب خود توحید را مایه ی آسایش و آرامش و امید را در سرور و شادیت دعوت نما خورشید را تهنیت بر حضرت زهرا بگو این عید را آبروی هر دوعالم مادر او فاطمه ست نار را گوشه نگاه مهر زهرا خاتمه ست ابتدای ما حسین و انتهای ما حسین در گرفتاری و بیماری شفای ما حسین آمین هر دعا باشد نوای ما حسین میشود نام تمام بچه های ما حسین حک شده بر عرش اعلا نام زیبای حسین ما مسلمانیم بر اسلامِ زیبای حسین https://eitaa.com/Maddahankhomein
سر تا به قدم زهرا، یاحضرت معصومه تاج سر کرمنا ، یا حضرت معصومه ای آینه ی عصمت ، ایمان و حیا ، عفت در حسن تو شد پیدا ، یا حضرت معصومه مهر تو سرشت ما قم از تو بهشت ما از خاک تو خشت ما ، یا حضرت معصومه ای کهف امان کویت وی باغ جنان بویت ای روح تو روح افزا ، یا حضرت معصومه چون بنده ی درگاهت افتاده سر راهت صد موسیِ «واعَدنا» ، یا حضرت معصومه هم دختر موسایی هم خواهر دریایی دریاب دل ما را ، یا حضرت معصومه صبر از تو رضا از تو ، آمین دعا از تو ماییم همه نجوا ، یا حضرت معصومه https://eitaa.com/Maddahankhomein
مولای جود، حضرت ابن الرضا سلام ای آشنای هر دل درد آشنا سلام باب المراد من در دولتسرای تو بسته دلم دخیل به لطف و عطای تو هر قفل با کلید تو وا می شود جواد سنگ از اشاره ی تو طلا می شود جواد خیر کثیر ، مثل تو کوثر نیامده مولود از تو با برکت تر نیامده تو آمدی مسیر ولایت بقا گرفت افتاده بود از نفس و با تو پا گرفت چشم زمان به علم و کمال تو خیره شد در ذهن دهر ، گوشه ای از آن ذخیره شد تو امتداد نور ، جواد الائمه ای سرچشمه ی حضور ، جواد الائمه ای تا کاظمین تو دل من پر گرفته است بر غربت تو زمزمه از سر گرفته است با تو چه کرد همسر نامهربان تو آمد به لب ز بازی تقدیر ، جان تو در بسته بود حجره و تو دست و پا زدی می سوختی و مادر خود را صدا زدی کف می زدند بر غم بی انتهای تو نشنید گوش هیچ کسی ناله های تو فریاد می زدی جگرم سوخت آب آب لبخند می زدند و نیامد جواب آب ارث عطش ز خون خدا شد نصیب تو پایان گرفت قصه ی عمر عجیب تو https://eitaa.com/Maddahankhomein
دلم در هوای جواد الائمه گرفته نوای جواد الائمه بهشت صفا هر که خواهد ، ببیند به صحن و سرای جواد الائمه بلند است بر بام قصر سخاوت هماره لوای جواد الائمه بزرگی ببوسد زمین ادب را که افتد به پای جواد الائمه رها شد " اباصلت" از کنج زندان ز فیض دعای جواد الائمه به " یحیی ابن اکثم" عصا کرد اقرار که دارم ولای جواد الائمه به پایش وجودم متاعی حقیر است دو عالم فدای جواد الایمه اگر درد داری به اخلاص رو کن به دارالشفای جواد الایمه خوشا حال آن کس که با اشک آید به بزم عزای جواد الایمه جزای کسی که دلش با جواد است فقط با خدای جواد الایمه دل سنگ شد آب حتی برایش ز غمناله های جواد الائمه گل باغ طاها ، جوانمرگ زهرا بمیرم برای جواد الائمه نوای " کمیل" است گاه توسل : گدایم گدای جواد الائمه https://eitaa.com/Maddahankhomein
آه ای پیر جمارانی سلام بر تو با چشمان بارانی سلام سینه ی ما حجله گاه یاد شد تازه داغ نیمه ی خرداد شد کهنگی هرگز ندارد داغ تو لاله روید هر نفس از باغ تو از فراقت سالها بگذشت و باز هست دل ها غرق در سوز و گداز نام و یادت تا قیامت زنده است مکتب پویای تو پاینده است مکتب تو امتداد انبیاست خط تو سیر و سلوک اولیاست مشعل افروز قیام ما شدی در مسیر عشق امام ما شدی آمدی آزادگی معنا گرفت سرو ایمان و حقیقت پا گرفت انقلابت انفجار نور شد سرزمین ما سراپا شور شد تا که از غربت رسیدی در وطن روح  آزادی دمیدی در وطن با تو از ذلت رهایی یافتیم عزت و قدری خدایی یافتیم شور فریاد تو عالمگیر شد ظلم و ظالم پیش تو تحقیر شد یادگار تو به عالم نامی است کشور جمهوری اسلامی است گر چه از داغت پریشانیم ما همچنان بر عهد و پیمانیم ما هست این تحریم ها تاوان عشق سر نمی پیچیم از پیمان عشق با ولایت دست بیعت داده ایم قول یاری تا شهادت داده ایم در فلسطین و یمن ، لبنان و شام روح تو جاری است در جسم قیام (حاج قاسم) ها فدایی گشته اند شرحه شرحه کربلایی گشته اند ما هم از این آب و خاک و ریشه ایم تا نفس باقی ولایت پیشه ایم عشق در پیشانی ما منجلی است این ولایت را ولی (سید علی) است 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
جرعه نوش باده دلدار شد پاى تا سر جلوه ايثار شد پشت پا بر هر چه غير از دوست زد قلب پاكش از خدا سرشار شد ذوب در هرم تولاى على تار و پود ميثم تمار شد گوهر ناب ولايت را صدف سينه او مخزن الاسرار شد شور عشق و غيرت آن پاكباز مثل يوسف گرمى بازار شد ذوالفقارى بود در كامش زبان بر تن شب تيغ آتشبار شد غربت مولاى خود را جار زد تا فداى حيدر كرار شد پاى نخل احرام بست از خون خويش در طواف كعبه ديدار شد دست افشان در سماع وصل يار پاى كوبان بر فراز دار شد با شهادت نور او تكثير شد مرگ او روشنگر افكار شد مرقد پاك شهيد اهل بيت اهل دل را نقطه پرگار شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
■ انتظار یعنی چه؟ سلام یوسف زهرا سلام حضرت عشق سلام صبح قشنگ بهار و فرصت عشق سلام ای پسر هر چه نور و زیبایی سلام آینه در آِینه شکوفایی دلم برای نگاهت بهانه می‌گیرد به هر که می‌رسد از تو نشانه می‌گیرد بیا که آمدنت مژده بهاران است ظهور دولت تو عید بیقراران است بیا که با تو دل من قرار می‌گیرد درخت صبر ز تو برگ و بار می‌گیرد شکوفه می‌دهد این باغ اگر بیایی تو چه می‌شود که از این زودتر بیایی تو بیا که آینه‌ها را جلا دهی مولا به هر چه قلب شکسته صفا دهی مولا بیا که خسته شدیم از غم جدایی‌تان تمام دار و ندارم شود فدایی‌تان بیا که زندگی‌ام اشک و ندبه و آه است همیشه ز زمزمه‌ام یا بقیه‌الله است در التهاب غم بی کسی بگو چکنم ؟ بس است این همه دلواپسی بگو چکنم ؟ شنیده‌ام چو بیایی بهار می‌آید به جان خسته عالم قرار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی برای یاری تو حسین فاطمه با ذوالفقار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی به دولت توحید به یمن آمدنت اعتبار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی شکوه ظلمت و ظلم به چشم اهل یقین پست و خار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی مسیح هم با توست به خاک بوسی تو جانثار می‌آید دلم خوش است به این مژده‌های آمدنت بیا بیا که بمیرم برای آمدنت برای صبح ظهور تو انتظار خوش است که انتظار برای وصال یار خوش است اگر چه روز دلم در فراق تاریک است رسیده است خبر که ظهور نزدیک است رسید مژده ی دیدار تو به ما مولا خدا به وعده ی خود می‌کند وفا مولا به عهد عشق و محبت چه سخت پابندم خدا گواه به‌غیر از تو دل نمی‌بندم رقیه گفت به ما انتظار یعنی چه تحمل غم و هجران یار یعنی چه اسیر آن همه اندوه و درد شیدا بود ولی کنار خرابه به یاد بابا بود چه انتظار عجیبی کشید این کودک هزار زخم زبان می‌شنید این کودک به دل امید پدر داشت کربلا تا شام و خیره بود نگاهش به سوی در تا شام به سر رسید جدایی پدر ز راه آمد ولی چگونه به پا نه به سر ز راه آمد نهاد در بغل خسته چون‌که سر با اشک گرفت لخته‌ی خون از سر پدر با اشک خرابه بود و سکوتی عجیب در دل شب و بیقرار‌تر از دختر ، عمه‌اش زینب به گریه گفت که ای عمه‌جان پدر آمد ببین که شام جدایی من به سر آمد تو را به جان سه‌ساله بیا ابا‌صالح به حق زمزمه ی ذکر یا اباصالح https://eitaa.com/Maddahankhomein