eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
692 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
ببین با چشم دل، در عرش غوغاست از این غم چشم آل الله دریاست اگر عید است ، اما داغ داریم شروع سال در سوگ مولاست ای عید بدان جهان گرفتار علی است این کهنه و نو شدن فقط کار علی است از سُرخیِ چشم غنچه ها فهمیدم امسال بهار هم عزادار علی است غم آمده در دلم ، زبانم لال است تقدیر من و شما همین امسال است غافل ز شب قدر نمانی امسال وقتی که علی مُحول الاحوال است ای شیعیان آمد عزای شاه مردان چشم ملک در ماتم او گشته گریان روز طبیعت همزمان با قتل مولاست شادی مکن ای آنکه هستی از محبان 👋سلام و ادب خدمت دوستان و عاشقان اهلبیت و ذاکرین آل الله و وعاظ محترم....ضمن آرزوی قبولی طاعات شما عزیزان ، چون امسال بهار طبیعت و روز۱۳ مقارن با ایام شهادت امیرالمومنین_ع میباشد بر ما لازم است که در جلسات و در شبهای قدر و دیدوبازدیدها به اطرافیان متذکر شویم که حرمت این ایام شهادت مولا حفظ شود مخصوصا در روز ۱۳ فروردین که مصادف با شهادت میباشد..... به امید فرج صاحب الزمان و خوشنودی مادرشان حضرت زهرا_س یاحق و یا علی @Maddahankhomein
کشتی نجات تا مستحق رحمت بی انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتیکه از حصار من وما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم با داغهای زینب کبری گریستیم با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم لب تشنه آمدیم  و به دریا زدیم رو در این حریم ،طالب آب بقا شدیم تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز مابه ضریحش دخیل بست بایک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم https://eitaa.com/Maddahankhomein
در دفتر یتیمی خود، خانه میکشد دارد مدینه گوشه ی ویرانه میکشد همواره در فراق پدر گریه میکند از دل چه قدر آه غریبانه میکشد بابا تو نیستی و یتیمت خرابه را در ذهن خویش مثل عزاخانه میکشد تا از سر پدر بتکاند غبار را با دست مهر بر سراو شانه میکشد جمعند دور شمع سرت اهل بیت تو با این حساب دور تو پروانه میکشد یک سو سری فتاده، سوی دیگری قلم اینجا غزل تمام شده با نمی‌کشد https://eitaa.com/Maddahankhomein
یک سحر با شوق دیدارت مسافر می شوم می گشایم بال را مرغ مهاجرمی شوم هرچه دارم می‌فروشم، می‌خرم مهرتو را با همین سرمایه، رشک هرچه تاجر می شوم مصرعی از چشمهایت را به رویم باز کن با همین اعجاز می‌بینی که شاعر می‌شوم تا مگر یک لحظه از پیش خیالم بگذری روزو شب در کوچه ی دیدار عابر مي شوم در اتاقم یادگاری مانده عکسی از ضریح تا نگاهش می کنم هرلحظه زائر می‌شوم بیقرارم بیقرارم بیقرارم بیقرار رهسپار مشهدت در بیت آخر می‌شوم https://eitaa.com/Maddahankhomein
شد دهان صدفی باز و گهرگفت: علی غنچه تا باز شد از باد سحر گفت: علی تا به درگاه خداوند تقرّب جوید دل سرگشته به هنگام سحر گفت: علی شهردانش که رسول است از او پرسیدند چه کسی باشد برعلم تو در ؟گفت: علی ای پیام آور خورشید مرا روشن کن کیست در هردو جهان از همه سر، گفت: علی چه کسی جای تو خوابید به هنگام بلا کیست هشیارترین مرد خطر؟ گفت: علی عارفی رفت دلش سوی خدا تا ملکوت گفتم از عالم بالا چه خبر ؟گفت: علی هردرختی که جدا شد ز ولایت خشکید هردرختی که به کف داشت ثمر گفت: علی جان بیمار مرا نغمه ی درویش دواست ذکر حق بردل او کرد اثر گفت: علی تا که از شوق تو در هرغزلم شور افتاد از دهان قلمم ریخت شکر گفت: علی https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح امام حسین علیه‌السلام تا مستحق رحمت بی انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتیکه از حصار من وما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم با داغهای زینب کبری گریستیم با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم لب تشنه آمدیم  و به دریا زدیم رو در این حریم ،طالب آب بقا شدیم تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز مابه ضریحش دخیل بست بایک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم http://eitaa.com/Maddahankhomein
❣یاابالفضل 💞 سرآغاز شعرم شده یا اباالفضل غزل تا خدا میرود  با اباالفضل سلام علیک ایها  العبد  صالح مطیع رسول وخدا یااباالفضل به پا خاسته در رکوع و سجود است به پای تو  هر  موج  دریا  اباالفضل امیدرباب است وکلثوم وزینب پناه حسین است تنها اباالفضل ابالفضل جانش سراپا حسین است حسین است جانش سراپا اباالفضل گره باز شد از همه مشکلاتم نگاهی به من کرد هرجا ابواالفضل شهید ومواسی و حامی وناصر علمدار وسردارو سقا اباالفضل مریض یهودی و شیعه ندارد طبیب است وکارش مداوا ابالفضل سرافراز شد تا سر وجان فدا کرد دم آخرین نزد زهرا اباالفضل دوبال آفرید از برایش خداوند اگر داد دست خودش را اباالفضل https://eitaa.com/Maddahankhomein
یک سحر با شوق دیدارت مسافر می شوم می گشایم بال را مرغ مهاجرمی شوم هرچه دارم می‌فروشم، می‌خرم مهرتو را با همین سرمایه، رشک هرچه تاجر می شوم مصرعی از چشمهایت را به رویم باز کن با همین اعجاز می‌بینی که شاعر می‌شوم تا مگر یک لحظه از پیش خیالم بگذری روزو شب در کوچه ی دیدار عابر مي شوم در اتاقم یادگاری مانده عکسی از ضریح تا نگاهش می کنم هرلحظه زائر می‌شوم بیقرارم بیقرارم بیقرارم بیقرار رهسپار مشهدت در بیت آخر میشوم https://eitaa.com/Maddahankhomein
کشتی نجات تا مستحق رحمت بی انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتیکه از حصار من وما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم با داغهای زینب کبری گریستیم با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم لب تشنه آمدیم  و به دریا زدیم رو در این حریم ،طالب آب بقا شدیم تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز مابه ضریحش دخیل بست بایک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم https://eitaa.com/Maddahankhomein
"برخیز از خاک و ببین چشم ترم را آرام کن، آرام، حال مضطرم را برخیز و دلجویی کن از جمع پریشان آرام کن آرام کن اهل حرم را بی تو چهل منزل بلا همدوش من بود درهم  شکسته ماتمت بال وپرم  را نیلوفری گشتم شبیه مادر خود حتی نمی خواهم ببینی  پیکرم   را روز دهم دیدم کنار قتلگاهت بر سر زنان افتاده ازپا مادرم را نگذاشت دشمن تا بجویم از دل دشت در عصر ماتم لاله های پرپرم را آتش به جان خیمه ها افتاد و با اشک خاموش کردم چادر شعله ورم را وقتی سرت را بر فراز نیزه دیدم ازغم زدم بر چوبه ی محمل سرم را با جان خریدم ضربه های تازیانه اما ندادم دست دشمن معجرم را جز کودکی جا مانده در ویرانه ی شام همراه خود آورده ام اهل حرم را https://eitaa.com/Maddahankhomein
یک سحر با شوق دیدارت مسافر می شوم می گشایم بال را مرغ مهاجرمی شوم هرچه دارم می‌فروشم، می‌خرم مهرتو را با همین سرمایه، رشک هرچه تاجر می شوم مصرعی از چشمهایت را به رویم باز کن با همین اعجاز می‌بینی که شاعر می‌شوم تا مگر یک لحظه از پیش خیالم بگذری روزو شب در کوچه ی دیدار عابر مي شوم در اتاقم یادگاری مانده عکسی از ضریح تا نگاهش می کنم هرلحظه زائر می‌شوم بیقرارم بیقرارم بیقرارم بیقرار رهسپار مشهدت در بیت آخر می‌شوم https://eitaa.com/Maddahankhomein