#تخریب_بقیع
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند
کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند
زائری آمد کنار قبر آقایش نشست
با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است
خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند
تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی...
ازهمین ها را برای کربلا برداشتند
خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود
ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند
آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد
تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو
دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد
بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود
گنبد و گلدسته های باصفایی می شود
این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند
واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن
پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع
ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که با دستان پر مهر شما
از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود
این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
هرچه خواندم در بقیع، از سینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم...
تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد
"کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست"
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
از همان شب که علی تابوت را برشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد
مهدی نظری
@Maddahankhomein
#تخريب_بقيع
قلم به صفحه نشست از غم تو گريان شد
گرفت دم،به سر و سينه زد پريشان شد
به ياد قصه ي تخريب آستان بقيع
دل تمام محبين ز غصه ويران شد
بقيع جاي خودش را درون دل دارد
بهشت ماست اگرچه به خاك يكسان شد
گرفت كافري از خاك پاي زائر تو
به محض ديدن اين غربتت مسلمان شد
يكي مزار كريم و يكي مزار كسي
كه از مصائب تلخي هميشه نالان شد
مزار باقر و صادق كنار يكديگر
مزار فاطمه پس از چه روي پنهان شد
همان كسيكه به بيت علي اهانت كرد
همان دليل جسارت به اين گلستان شد
دلم گرفته به يادهمان امامي كه
به دست مردم نا اهل تيرباران شد
ولي امان ز دمي كه تن عزيز خدا
به دست مردم نامرد پست عريان شد
مهدي داوري
@Maddahankhomein
تقدیم به امام خامنه ای و اقتدار جاودانه اش
-----------
ای جان همه یاران جانان منی آقا
بر شاخه شکوفایی گل در چمنی آقا
لبخند بزن لبخند ای جان ز لبت خرسند
بر گو سخنی با ما ، شیرین سخنی آقا
خورشید، وَ یا ماهی روشنگر هر راهی
نیروی خدا داده در جان و تنی آقا
در دستِ توانایت تیغِ دو دَم حیدر
فرزند علی هستی خیبر شکنی آقا
از هیبت چشمانت دشمن به هراس افتد
از نسل حسینی تو ، آیین حسنی آقا
تا آمدن موعود این رشته به دست توست
شمع همه دلداران در انجمنی آقا
محبوب همه ایران مجذوب همه یاران
تعبیر تو این باشد حُبُّ الْوَطَنی آقا
«یاسر» ز تو می گوید عطر از رخ تو جوید
در باغِ غزل هایش چون نسترنی آقا
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein
#تخریب_بقیع
#هشتم_شوال
بغض ها در سینه اما فرصت فریاد نیست
روضه خواندن در کنار این حرم آزاد نیست
باد مویم را پریشان میکند مانند آن_
_پرچمی که روی گنبد در مسیر باد نیست
اشکهایم راه سقاخانه را گم کرده اند
حاجتی دارم ولیکن پنجره فولاد نیست
چند گنبد در کنار چند تا ایوان طلا
مطمئناً تا نباشد قلب زهرا شاد نیست
مادری در لابه لای خاک گندم ریخته
پس کبوتر هست گرچه صحن گوهرشاد نیست
غیر پرواز کبوترهای غمگین در حرم
سایه بانی بر مزار حضرت سجاد نیست
حک شده بر سینه ی ما "نَحْنُ اَبْناء الْحَسَن"
بین ما جز عاشق و مجنون مادرزاد نیست
می نویسم آرزویم را به روی خاکها
خانه ات آباد، ای که خانه ات آباد نیست...
احمد ایرانی نسب
@Maddahankhomein
#تخریب_بقیع
#هشتم_شوال
پشت دیواره ها پُر از حرف است
گریه ی بی صدای زائرها
غیر صحن و حرم نمی باشد
حاجتِ ربنایِ زائرها
می شود از غبارِ روی زمین
غربتی سخت آشکار اینجا
گنبد و پرچمی ندارد با
دستِ تقدیر روزگار اینجا
نه ندارد ضریح و گلدسته
قبر خاکی شده نشان بقیع
پر زدن روی بام ها شده است
آرزوی کبوتران بقیع
تا که نظمی دهد به زائرها
خادم و دست مهربانی نیست
روی این قبرهای خاک آلود
نه نگردید سایه بانی نیست
لا به لای مصائب این درد
بگذریم از تبی که سوزان است
آنچه آزرده میکند دل را
گِل شدن ها زمان باران است
با یقین گویم این جراحت ها
عاقبت التیام می گیرد
میرسد منجی جهان و با
ذوالفقار انتقام می گیرد
با ظهورش تمام خواهد شد
غصه های تمام زائرها
گنبدی می شود نصیبِ بقیع
مثل گنبد طلای کرب و بلا
کارمان می شود حرم سازی
تحت فرمان حضرت مهدی
پا بگیرد برای مادر هم
یک حرم با نظارت مهدی
علی علی بیگی
@Maddahankhomein
#تخریب_بقیع
#هشتم_شوال
در حریمی که روضه ممنوع است
روضه خوان شما خودِ قبر است
پیش جهل مدبران بقیع
چاره ی بغضِ در گلو صبر است
در مسیر کبوتران حرم
آب و دانه سحر نمی ریزند
در هوای تو لطمه زن ها هم
خاک غربت به سر نمی ریزند
سنگ قبر تو شش جهت دارد
پس ضریح تو نیز شش گوش است
هرکه از باب قاسم آمده است
بعد عمری هنوز مدهوش است
گنبدت را ندیده اند مگر
تپه خاکی که پشت مرقد توست
در حقیقت قلوب انسان ها
بارگاهی برای مسند توست
از مفاتیح ندبه جایز نیست
«گریه» از غربت تو محروم است
هرکه فرزند فاطمه باشد
بین مردم همیشه مظلوم است
سوت وکور است هر شبه جمعه
چون شب دفن مادرت زهرا
سوت و کور است مثل آن کوچه
که نکردید خانه را پیدا
آتش درب خانه می باشد
علت قلب داغ دار بقیع
سپر اهل خانه محسن شد
مثل آن نرده ها کنار بقیع
خاک های بقیع می گفتند
چادر مادر تو خاکی نیست
در مصافی که ظلمت و نور است
نور را از پلید باکی نیست
علی اصغر یزدی
@Maddahankhomein
#تخریب_بقیع
شبیه این زمین درآسمانها آسمانی نیست
ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست
بجای صحن و گلدسته کبوترها نما دارند
نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست
کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند
نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست
به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند
به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست
مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما
چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟
نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه
همه آماده اشکند اما روضه خوانی نیست
به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد
وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست
همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت
بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست
چنان سیلی برویش خورد حوریه زمین افتاد
صدا میزد حسن در زانویم دیگر توانی نیست..
سیدپوریا هاشمی
@Maddahankhomein
#تخریب_بقیع
چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است
با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است
چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع
اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است
در کرم در علم در بحث صبوری در اصول
مطلب این خاک از جلد کتابش بهتر است
کو ضریح و کو حرم؟اینجا فقط جاییست که
غالبا طرح سوالش از جوابش بهتر است
تا بفهمی ماجرای کوچه را مثل حسن
اصلا اینجا در زیارت اضطرابش بهتر است
مرقد و گلدسته ها خوبند اما نزد ما
کوری چشم عدو اینجا خرابش بهتر است
هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت بقیع
از زمین کربلا که آفتابش بهتر است
گرچه مانع می شود اما به دستی بسته نیست
اینچنین از شام و از کوفه طنابش بهتر است
حرف ها را میزنند اما سری بر نیزه نیست
پس شنیدن گاه از دیدن عذابش بهتر است
گرچه می گردد کباب از حرف، قلب ما ولی
مجلس اینجا از آن مجلس کبابش بهتر است
مهدی رحیمی
@Maddahankhomein
623.3K
تخریب قبوراهلبیت بقیع
زمینه
شده ویروون.قبرآل طاها
چکد اشک از.هردوچشم زهرا
زاین مصیبت.آه و واویلتا
نه چراغی.نه رواقی داره
آسمونم.زغمش میباره
غربت اون.برامون دشواره
حسن جانم.برایت زارو گریانم
حسن جانم.مزارت قبله ی جانم
حسن جانم.زغمهایت پریشانم
امون ای دل (3)
ای بقیع دل.میزنه پرسویت
توی هیات.پره عطر و بویت
آه ازاین غم.پره خاکه کویت
زایر تو.ماه آسمونه
همه قبرات.خاکی و ویروونه
دل شیعه.زغمت پرخونه
میادآخر.یه روزی صاحب دلها
خزون میره.میاد از راه بهار ما
حریمت رو.میسازه مهدی زهرا
امون ای دل (3)
پیچیده باز.عطر و بوی تربت
توی روضه.شده حرف حرمت
یه گریزی.بزنیم از غربت
غربت اونه.تشنه لب توو گودال
زیر پاها.بدنی شد پامال
خواهری رفت.توی گودال ازحال
غریب اونه.که راسش رفت روی نی ها
غریب اونه.نداره یک کفن حتی
بگم یا نه.هزار تا مرد زنی تنها
حسین جانم(3)
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5938535934537499945.mp3
1.21M
تخریب قبور اهلبیت بقیع
سنگین به سبک بالا👆
گردم فدای بقعه ی پاکت
مزار زهرا در دل خاکت
عالم.شده پریشان تو
دلها.گردیده سوزان تو
ازغم.واویلا واویلتا
چشم ملایک گردیده گریان
بقیع شیعه شد زکین ویران
خاکیست قبر اولاد زهرا
زاءر ندارد دراین شبها
ازغم.واویلا واویلتا
میسازیم آخرصحن وسرایی
ضریح وگنبد ایوان طلایی
مهدی میگوید ای مادرم
سازم برایت روزی حرم
زهرا.یازهرا یافاطمه
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
300.2K
ایام
تخریب قبور اهلبیت بقیع
زمینه
چشامون اشکه ودل پره خونه
برای غربت بقیع میخونه
قبرای خاکی وغریب اونجا
نداره صحنی و بی سایبونه
دل من هردم.میگیره برای غربتش
میخونم روضه.میباره چشام ز محنتش
نکنه روزی.به دلم بمونه حسرتش
واویلتا.برای غربت بقیع
تربتشون یه روزی میشه آباد
روزی که مهدی فاطمه میاد
برا اءمه ی بقیع میسازیم
ضریح و گنبد و پنجره فولاد
دلامون تنگه.برای اءمه ی بقیع
به خدا هستیم.گدای اءمه ی بقیع
زندگیمونه.فدای اءمه ی بقیع
واویلتا.برای غربت بقیع
آقامیاد بقیع باشور واحساس
میپیچه اونجا عطری ازگل یاس
میخونه روضه ی عمو اباالفضل
کنار تربت مادر عباس
روضه ی مشک و.دوتادستایی که شد قلم
عمود آهن.تیر وچشم ساقی حرم
کنارش اومد.شاه کربلا با قد خم
یا ابالفضل.عزیز فاطمه مدد
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
💚🖤 نذر امام حسن (ع) و امام حسنی ها
👌🏻در اواسط قصیده از دو «حسن» و یک «علی» نام بردم که بی ارتباط با این روزها نیست!
..............
مرا جانی، مرا جان چون سمرقند
بگو آه ای مدینه، دیدنت چند!؟
بگیر از من، منم را و بگو که
چگونه می شود از خویش دل کند
من، آن که شُهره در شهرم به تلخی
تو، آنکه در وجودم حل شد ای قند
من، آن مغرورِ خامِ از هوا پُر
تو، آن پیر طریقت... آن خردمند
تو در من یک جوانِ پخته بودی
که می داد از قضا، روح مرا پند
تو را آیینه ای دیدم پر از آه
سفر کردم تو را ای آهِ دربند
سفر کردم تو را تا کوچه ای تنگ
زدم از آسمان بر خاک، پیوند
زمینگیرت شدم وقتی که دیدم
زمین خوردی به طرزی ناخوشایند
همینکه شعله ها پرواز کردند
تو هم آتش گرفتی مثل اسپند
تویی آن دلبر شیرین زبانی
که پیغمبر تو را می خواند دلبند
بگیر ای دستگیر از نوکرت دست
مرا پابند کن پابندِ پابند
اگر عشقت هنر باشد حسن جان!
هنرمندم هنرمندم هنرمند
نشان دادی به ما با دست خالی
که آدم می شود باشد توانمند
تو را دیدم به پرچم های هیئت
تو را دیدم به جبهه، روی سربند
علی را با حسن ها می شناسند
به «تهرانی» و «نصرالله»، سوگند
خدا را با علی ها می شناسند
به این سید علیِ آبرومند
سرم یک توده، ابرِ انتقام است
دلم آتشفشانی از دماوند
شدم زندانیِ چشمت وگرنه
من و غم تا ابد هستیم هم بند
کرامت را گرفت از تو، کریمی -
که شد خان و بزرگ مردمِ زند
نه تنها که مرامت بین لرهاست
که یک ایران به عشقت شد حسنوند
تو در تقویم شمسی بودی ای ماه
غریب و سرد مثل ماه اسفند
نصیبت می شود تنهایی و درد
برایت نیست وقتی که همانند
تو را دشنام دادند و ندادی
جواب دشمنت را جز به لبخند
غریبی ناسپاست شد ولی رفت
سرِ ظهر از سرِ خوان تو خرسند
هزاران نقشه در سر پروراندند
برای کشتنت بستند ترفند
چه کرده با تو زهرِ جَعده مولا!؟
چگونه سر کنم با این فرآیند!؟
دخیل بوسه می بستم به تابوت
که از من تیرها سبقت گرفتند
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein