eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
422 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم منم آن دل که زِ داغِ تو به دریا میزد روضه‌ات شعله به دامانِ ثریا میزد مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند پیرمردی که نَفَس در پِیِ آنها میزد آن طرف گریه‌ی طفلان من و در این سو خنده بر بی كَسی‌ام دشمنِ زهرا میزد نیمه‌جانی كه در آتش پیِ طفلانش بود شعله وقتی زِ درِ سوخته بالا میزد آه از آن بزمِ شرابی که به یادم آورد داغ آن زخم که نامرد به لب‌ها میزد یاد آن طفل که زنجیرِ تنش مانع بود تا ببیند که لبِ چوب کجا را میزد همه‌ی قدرت خود جمع نمود اما دید خیزران را به لبِ زخمی بابا میزد تَرکه‌اش گاه به رُخ گاه به دندان می‌خورد در عوض عمه‌ی ما بود که خود را میزد استادحسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم کاش خاموش کُنَد اشک ، مُصلایش را کاش گیرند کمی زیرِ بغلهایش را به زمین خورده و خاکی است رَدایش رویش کاش میشُد بِتِکانَند سَر و پایَش را ک به زمین خورد ، زمین خورد ، زمین خورد مُدام ولی از دست ندادند تماشایش را درِ آتش زده کَم بود بیاُفتد ای کاش بِبَرد از دَمِ در دخترِ نوپایَش را او خودش خواسته تا روضه‌ی مادر گیرد جُراتِ خویش نبینید مُدارایش را او علی هست به کوچه نکشیدش اینبار زنده کردید دوباره غمِ غمهایش را قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد میزند تا شکند بازویِ زهرایش را دست بگذاشت به زانو نفَسش تند شده عمه‌ی کوچک خود دید و نَفَس‌هایش را خیزران بود و سَر و طشتِ طلا و مشروب کاش میشُد که نبیند لبِ بابایش را استادحسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادق‌ها به نام آنکه می‌رویاند از جانها شقایق‌ها به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشق‌ها که می‌گردند از نورش مخالف‌ها موافق‌ها به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین دیگر ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین دیگر ندیده دل صراط‌َالمُستقیمی اینچنین دیگر حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین دیگر سفارش‌های او شرحِ کلامی از کمالِ اوست سفارش‌های او راهِ رسول‌الله و آلِ اوست سفارش می‌کند بارِ فقیران را زمین مگذار سفارش می‌کند در راهِ محرومان قدم بگذار سفارش می‌کند دل را به تدبیر خدا بسپار سفارش می‌کند هرگز نمازت را سبک مشمار سفارش کرد  ما را تا ادا سازیم دِینش را به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را زیارت نامه‌های ما زیارت نامه‌های اوست عزاداریِ ما میراثی از رسمِ عزای اوست تمام گریه‌های ما کمی از های‌هایِ اوست شلوغیِ حرم‌ها از حدیثِ کربلای اوست خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ  ماست ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست به روضه می‌کشد آقا همیشه منبر خود را به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را میانِ گریه می‌بیند همانجا مادر خود را ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت خدایا خانه‌یِ او در هجوم بی حیاها سوخت چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست به فکر مو سپیدی‌اش به فکر سن و سالش نیست به یاد کودکانِ بی کَسَش  فکر عیالش نیست چرا این شعله‌های در به فکر دست و بالش نیست کسی او را نمی‌گوید عصای خویش را بردار بیا از بِینِ شعله بچه‌های خویش را بردار زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد زمین اُفتاد و با نیزه  کسی اما نَزَد او را زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را میان مجلس منصور سرپا چند ساعت بود جسارت شد به پیری که نگاهش غرق محنت بود به یاد عمه جانش که اسیر یک جماعت بود جسارت بود و غارت بود و غارت با جسارت بود رُباب است و غم  زینب که دادِ او حرم را بُرد ببین دیر آمدم دیدم که نیزه کودکم را بُرد حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بنام خدا شهادت صادق آل عبا امام جعفر صادق ع "" "" "" " کرده برتن فاطمه رخت عزا درعزای صادق آل عبا جامهٔ غم کرده بر تن عرشیان برگرفته رنگ غم ارض و سما زیروبرگردیده گلزار نبی قد عالم زین مصیبت گشته تا داده اند زهرجفابرمیرحق گشته دلخون فاطمه خیر النسا در مدینه روز روشن گشته تار در بقیع شور دگر گشته بپا می خروشد موج غمها درنجف محشری بر پا شده در آن سرا کربلای دیگری گشته بقیع می وزد آنجا نسیم غم فزا قدسیان بادیده های اشکبار در مدینه می کنند آه و نوا حضرت صادق بلی درچون شبی گشته از آلام و از غمها رها میهمان گردیده بر خیرالامین آرمیده در بقیع آن مقتدا فاخرا امروز بباید ناله کرد همچو ناله بر شهید نینوا تسلیت ها گفت برصاحب زمان منجی حق قائم آل عبا مسلم فرتوت گلهین https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا مدح امام صادق علیه السلام آن که نور چشم هر عاشق بود آیت حق حضرت صادق بود آن که دلها از رخ او منجلی ست لاله ی گلزار زهرا و علی ست آن که دانش از وجودش جان گرفت مانده از علمش جهانی در شگفت شیعیان را او رئیس مذهب است زنده از جهد و جهادش مکتب است خانه اش چون وادی سیناستی درس آموز درش موساستی گیرد از خاک درش عیسی شِفا خضر نوشد از لبش آب بقا گَرد نَعْلِنَیش غباری از جنان چهره اش خورشید تابان در جهان ساکن کوی وفایش بوده دل در حریمش بال و پر بگشوده دل آن حریمی کز جفا ویرانه است وز ستم هر گوشه اش غمخانه است کاروان دیده ی دل سوی اوست آفتاب از زائران کوی اوست می زند آتش به جان ها غربتش غربتش پیدا بُوَد از تربتش آن که چون جدّش علی مظلوم بود وز حقوق خویشتن محروم بود او که بهرش فتنه ها انگیختند نیمه ی شب در سرایش ریختند ظلمت آمد در دل شب نور برد نور حق را جانب منصور برد بر حریم حرمت او تاختند ریسمان بر گردنش انداختند خون دلِ آن رهبر مظلوم شد آخرالامر از جفا مسموم شد محمود تاری «یاسر» @Maddahankhomein
وارث زهرای اطهر خانه‌اش آتش گرفت زاده‌ی آل علی کاشانه‌اش آتش گرفت باوجودیکه تمام عمر، از یک شعله سوخت بینِ شعله، ناله‌ی جانانه‌اش آتش‌ گرفت وارثِ آن سینه‌ی سوراخ از مسمارِ در سینه‌ی زخم و دلِ ویرانه‌اش آتش گرفت آری آن شیخ الائمه، آن محاسن سوخته همچو گیسو سوخته، گلخانه‌اش آتش گرفت دید اهل‌ِبیتِ خود را سخت در وحشت، ولی کِی ز شعله، دامنِ دردانه‌اش آتش گرفت بی عبا عمامه، با پای برهنه می‌دوید کِی ز بام، عمامه‌ی شاهانه‌اش آتش گرفت صورتش وقتِ زمین خوردن، چو مادر شد کبود یادِ سیلی کرد و زخمِ چانه‌اش آتش گرفت ناسزا می‌گفت چون اِبنِ ربیعِ نانجیب از عِتابِ دشمنِ بیگانه‌اش آتش گرفت همچو جدش ریسمان بسته، چو او را می‌کشید از طنابِ او، گلو و شانه‌اش آتش گرفت دید یک شمشیرِ دشمن را نبی، بالا سرش از هجومِ تیغِ نامردانه‌اش آتش گرفت یارسول الله در گودال، می‌دیدی حسین نیزه باران شد، دلِ رِندانه‌اش آتش گرفت نیزه‌ای شد در دهان و نیزه‌ای شد در گلو شمعِ جانش سوخت و پروانه‌اش آتش گرفت مادرش از گوشه‌ی گودال می‌دید از قفا ذبحِ او را، اشکِ دانه دانه‌اش آتش گرفت تا سرش بالای نیزه رفت، غارت شد حرم ساغر و پیمانه و میخانه‌اش آتش گرفت حاج محمودژولیده @Maddahankhomein
مرثیه حضرت امام صادق علیه السلام چگونه شاعرت از روضه های تو بنویسد خدا مگر بگذارد برای تو بنویسد چگونه حرمت خورشید پشت کوچه شکست کدام حرمله ای دستهایتان را بست کدام شب زده ای زد شراره بر خورشید کدام زجر پلیدی تو را به کوچه کشید ندیده کوچه تو را پا برهنه تا آن روز گذاشتند روی حرمت تو پا آن روز عرق گرفته تمام جبین ماهت را گرفته خاک غم کوچه ها نگاهت را تو را شبیه علی دست بسته می بردند شبانه با تن رنجور و خسته می بردند نفس نفس زدی و آسمان تلاطم کرد طناب بر تن بی جان تو ترحم کرد چهل شبانه تنت را به زهر آزردند جمال و قامت زیبات هر دو پژمردند https://eitaa.com/Maddahankhomein
12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جان زهرا تومرا كرب وبلا زائــركن باهمين اشك شب جمعه مرا طاهركن گم شده هويتم بس كه گنهكار شدم المثناى مــــرا با كرمت صـــادر كن 💠روبه سمت قبر حضرت عرضه بداریم: 🌷السلام علیک یا اباعبدلله الحسین و رحمة الله و برکاته🌷 http://eitaa.com/Maddahankhomein