شب جمعه
حال و احوال گرفتار تماشا دارد
گریه عبد گنهکار تماشا دارد
آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی
چون ستاره به شب تار تماشا دارد
هر چه شد بین من و تو ز همه پوشاندی
آبروداری ستّار تماشا دارد
بارها زیر همه قول و قرارم زدهام
دستگیری تو هر بار تماشا دارد
مهربانی به گنهکار بود عادت تو
کرم سفره غفّار تماشا دارد
عاشق نیمهشب صحن و سرای نجفم
حرم حیدر کرّار تماشا دارد
همه آرزویم یک سحر کربوبلاست
شب جمعه حرم یار تماشا دارد
مادری دستبهپهلو پسری پارهگلو
گریهها لحظه دیدار تماشا دارد
روضه قحطی آب و لب عطشان حسین
گوشه صحن علمدار تماشا دارد
خاک ری را به بهای سر آقا دادند
زین جهت گریه بسیار تماشا دارد
کاش امسال شود سال ظهور دلبر
پرچم خیمه دلدار تماشا دارد
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
پیش شما که کار ندارد محال ها
تبدیل دست و پای شکسته به بال ها
کاری ندارد اینکه نگاهی کدر شود
گاهی شبیه آینه مثل زلال ها
کاری ندارد اینکه نگاهی کنید و بعد
بهتر شوند در تن بیمار حال ها
کاری ندارد این دل تنها سفر کند
یک آن به صحن های پر از قیل و قال ها
با موج مثبتی که رسد از ضریح تان
مثل الف به پا بشود قد دال ها
این هفته هم به لطف شما می نویسم و
زائر شوم به عشق شما در خیال ها
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیه_السلام
#مصائب_رأس_مطهر
🩸بر سر سفرهای که إمام صادق علیهالسلام نشسته بودند، - العیاذبالله - ، «شراب» حاضر کردند ...
راوی گوید:
🥀 وقتیکه امام صادق علیهالسلام را به نزد منصور دوانیقی آوردند، در خدمت در خدمت آن حضرت بودیم. یکی از فرماندهان منصور، یک مهمانی را در قصر منصور تدارک دیده بود.
🥀 امام صادق علیهالسلام نیز بین مهمانان حضور داشت؛ سر سفره وقتیکه مهمانان مشغول خوردن غذا بودند، یک نفر از آنها آب خواست و قدحی که شراب در آن بود، آوردند؛ همین که قدح بهدست آن مرد رسید، امام صادق علیهالسّلام از جا برخاست.
🥀 پرسیدند: آقا! چرا بلند شدید؟ إمام علیهالسلام فرمود: جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
📋 مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَی مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ.
▪️هر کس بر سر سفرهای بنشیند که شراب در آن سفره خورده میشود، ملعون است.
📚الکافی ج۶ ص۲۶۸
✍ آه یا امام صادق...
همینکه یک شیعهٔ جعفری، میشنود که بر سر سفرهای که شما نشسته بودید، شراب آوردند، قلب او درد میگیرد...
امّا تا اسم «شُرب خمر» میآید، مصائبی را به تصویر میکشد که نزدیک است قلب انسان متلاشی شود...
➖ یکی از سربازان لشکر عمر بن سعد ملعون میگوید:
📜 وَ کُنَّا إِذَا أَمْسَیْنَا وَضَعْنَا الرَّأْسَ فِی التَّابُوتِ وَ شَرِبْنَا الْخَمْرَ حَوْلَ التَّابُوتِ
▪️در مسیر بین کربلا تا شام، هنگامی که شب میشد، سَر إمام حسین علیهالسلام را در میان صندوقی مینهادیم و در اطراف آن مینشستیم و مشغول شُرب خمر میشدیم.(۱)
📝 هر منزل و روستا که بُردند
پای سر تو «شراب» خوردند...
➖ یا امام صادق ... اگر بر سر سفره شما شراب آوردند، دیگر شراب بر سَر و رویتان نریختند؛ اما ایکاش ما میمُردیم برای آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
📜 إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف
▪️يزيد ملعون شراب میخورد و تَهمانده آن را بر سر مطهر سیدالشهداء عليهالسّلام میريخت.(۲)
📚(۱)لهوف ص١۵٢
📚(۲)نفس المهموم، ص۴۳۹ ؛ معالي السّبطين، ج۲ص۵۸
📝 با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند
با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند
بر خانهٔ امام که حمله نمیبرند
اینگونه با بزرگ حرم، تا نمیکنند
در خانهای که هست زن و بچه بین آن
آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند
وقتی هنوز نالهٔ زهرا رسد بهگوش
تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند
شاید زنی به پشت درِ خانه آمده
در را که با فشار لگد وا نمیکنند
شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند
با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند
هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند
یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند
پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد
این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند
بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت
یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند
با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت
یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند
دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد
خجلت ز جای بوسهٔ طاها نمیکنند
تَه ماندهٔ شراب خودش را به طشت ریخت
فکری به حال زینب کبری نمیکنند
@Maddahankhomein
#معارف_حسینی #مصائب_گودال_قتلگاه #اسارت #امام_صادق_علیه_السلام🖤
🩸إمامصادق علیهالسلام با روضهٔ «اسارت»، از حال میرفتند | شرح گوشهای از أسرار گودال قتلگاه ...
شخصی به نام «ابنحبیب» گوید:
🥀 نزد مولایم امام صادق علیهالسلام بودم که شنیدم در سجدهاش میفرمود:
📋 اللّٰهمَّ اْغفِرْ لِمَنْ زارَ جَدِّیَ الحُسین وَ مَنْ بَکیٰ عَلَیه
▪️خدایا ببخش زائرین قبر سیدالشهداء علیهالسلام را و کسانی که برای او گریه میکنند.
🥀 وقتی مناجات حضرت تمام شد، نشست در حالی که اشکها، محاسن حضرت را خیس کرده بود.
➖ عرض کردم: ای مولایمن! چرا کعبه به رنگ سیاه است؟
🥀 امام صادق علیهالسّلام فرمودند: وقتی حضرت ابراهیم علیهالسلام خانه کعبه را ساخت، پارچه سبز روی آن انداخت،اما خدای متعال وحی فرستاد که: ای ابراهیم! پارچه کعبه را سیاه کن که منِ خدا، در عالم معنا عزادار سیدالشهداء علیهالسلام نوهٔ سیدالانبیاء صلیاللهعلیهوآله هستم.
➖ذعرض کردم: ای سرور من به ما خبر رسیده در بدن جدّ شما از سینه تا پایین هزار زخم تیر و نیزه و شمشیر و چوب و غیره بوده؛ آیا درست است؟
🥀 حضرت فرمودند: بلکه بیش از این بوده است.
➖گفتم: چگونه در یک بدن، این همه جراحت میتواند باشد؟
📋 فبَکیٰ عندَ ذٰلکَ یَکادُ اَنْ یُغشیٰ عَلَیه.
▪️در این هنگام، حضرت آنقدر گریه کردند که نزدیک بود، غش کنند؛
🥀 سپس فرمودند:
📋 قَدْ ضَرَبُوا السَّیفَ عَلَی مَوضِعِ السَیفِ وَالسَّنانَ عَلَی مَوضِع السَّنان وَالسَّهمَ عَلَی مَوضِعِ السَّهم
▪️همانا شمشیر بر جای شمشیر میزدند؛ نیزه بر جای نیزه میزدند؛ تیر بر روی تیر میزدند.
➖ بعد عرض کردم: علت بوی عطر تربت سیدالشهداء علیهالسلام و عظمت کربلا چیست؟
🥀 امام علیهالسلام فرمودند:
خاک کربلا با خون جدّم مخلوط شد، وقتی که اسبها را بر بدن او تاختند. و حضرت فرمودند: میتوان از خاک کربلا برای شفا خورد.
➖ بعد عرض کردم: مخدّرات وقتی به شام رسیدند، «کاشفات الوجوه» بودند؛ آیا این مطلب درست است؟
🥀 راوی گوید:
📋 وَاللّهِ رَاَیتُ مَولایَ جَعفَرَ الصّٰادِقَ علیهالسلام عِندَ ذٰلکَ قَد بَکیٰ بُکاءً شَدیداً بِحَیثُ لَم یَقدرْ اَنْ یُجیبَ عَنْ ذٰلکَ وَلٰکِنْ اَومَئَ الیٰ ذٰلکَ بِرَأسِهِ
▪️وقتی این را گفتم به خدا قسم دیدم حضرت چنان گریه کرد که توان صحبتکردن نداشت، اما با سر مبارکش در تأیید این مصیبت، اشاره فرمود. (در نقلهای دیگر آمده است که کسی نمیتوانست به صورتهایشان نگاه کند و هالهای از نور حجاب شده بود.)
📚بحرالمصائب،(نسخه خطی) ج۳ ص۴۰۸
@Maddahankhomein
12.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واويلا علی الامام المظلوم
🏴مداحی حسین طاهری به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر شهادت امام صادق علیه السلام
هزار مرتبه شکر خدا که شیعه شدیم
به سینه مُهر ولای علی نشانه زدیم
غلام خانه ی اولاد مصطفی هستیم
و دل به ریشه ی خاکی چادری بستیم،
که گفته اید دو عالم گدای مادر ماست
که خلق عالم و آدم برای مادر ماست
به لطف درس تو ما شیعه ایم شکر خدا
به زیر دین شمائیم تا ابد آقا
تو شیعه را نه، که اسلام را بنا کردی
چه مکتبی تو از این درس ها به پا کردی
هزار حوزه و مکتب به پا شده امّا
هنوز هم نرسیده به ابتدای شما
اگر چه این همه عالِم به حوزه ها هستند
هنوز جیره خور سفره ی شما هستند
سلام ما به شما ای سلاله ی پر نور
سلام ما به شما یا مروج العاشور
نشسته ایم در این روضه ها کنار شما
که اشک ما بشود مایه ی قرار شما
چقدر گریه نوشتی به پای عاشورا
چقدر روضه نوشتی برای عاشورا
به داغ پیکر اکبر چقدر باریدی
به یاد حنجر اصغر چقدر باریدی
به دست بسته ی زینب چه گریه ها کردی
چه گریه ها که به دست ز تن جدا کردی
چقدر حسّ عجیبی حکایتت دارد
چه ماجرای غریبی شهادتت دارد
اسیر داغ شمائیم و سینه می کوبیم
به سینه از غم داغ مدینه می کوبیم
دوباره هیزم و آتش، دوباره دود سیاه
دوباره روضه زهرا، دوباره گریه و آه
تو را چو جدّ غریبت کشان کشان بردند
میان خنده اوباش و این و آن بردند
میان کوچه ی غم ها زمین زدند تو را
شبیه حضرت زهرا زمین زدند تو را
درست ... اینکه زمین خوردی و پر از دردی
اگرچه پیر، ولی بازهم شما مردی
خدا کند که دگر مادری زمین نخورد
به پیش چشم ترِ دختری زمین نخورد
✍وحید محمدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
حدیث اشک
چارمین خورشید گلزار بقیع
ماه روشن در شب تار بقیع
شش جهت را نور می بخشی مدام
ای درخشان دُر شهوار بقیع
حجت حق جلوه گاه خالقی
جعفر آل محمد ، صادقی
ای ششم نور الهی در زمین
نور تو می تابد ای گل بر زمین
شد مدینه جایگاه تابش ات
نور می بخشی تو در آن سرزمین
ای به عالم نور سرمد اَلسلام
صادق آل محمد اَلسلام
ای بهشت ما بقیع ات اَلسلام
بر مقامات رفیع ات اَلسلام
بر مطهر تربت پاکت درود
بر کرامات وسیع ات اَلسلام
ما گدای خانه ی جود تواییم
بنده ی درگاه معبود تواییم
ای دل آئينه ها پروانه ات
ای به عرش سینه ها کاشانه ات
در دل شب مثل بیت فاطمه
هجمه آورده عدو بر خانه ات
در حریم قدسی ات ای روح جود
از در و بام آمده دشمن فرود
بار دیگر ماجرا تکرار شد
ماجرای کوچه ها تکرار شد
در مدینه بازتاب غم ببین
داغ های مرتضی تکرار شد
روی لب آورده هستی آه را
سر برهنه می برند آن ماه را
خانه ات را دشمنت آتش زده
خصم تو بر گلشنت آتش زده
بعد آتش بر حریم اطهرت
زهر کینه بر تنت آتش زده
ای خلیل الله آل مصطفی
سوختی از آتش زهر جفا
آتشی بر دامنت انداختند
شعله ها بر شیونت انداختند
مثل جدت حیدر کرار نیز
ریسمان بر گردنت انداختند
نخل دین در وادی ایمان شکست
حرمتت را دشمن قرآن شکست
ای ز حنجر بغض پنهانت برون
ای به عمرت دیده سختی ها فزون
کربلا نه ، بود در شهر نبی
باز تکرار یزید و شمر دون
بود شمشیر ستم در پیش تو
وای دل از خصم بد اندیش تو
لاله چینان غم به جانت ریختند
طرح ماتم بر خزانت ریختند
در هجومی غرق اندوه و بلا
برگ و بر از بوستانت ریختند
شعله ها شد از ستم افروخته
قلب «یاسر» زین جنایت سوخته
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_زمان_عج_مناجات
الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
کدام روز به شب میرسد که آمده باشی؟
کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟
خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد
خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت
دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت
سرشک شوق فشانم به رهگذار ظهورت
بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را
شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت
گرهگشای دو عالم، دعای من همه این است
که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت
ز قطرهقطرۀ آن چشمهچشمه نور بجوشد
ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت
ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب
شکوفهزار شود خاک رهگذار ظهورت
خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند
بُوَد مسیح مقدّس، طلایهدار ظهورت
شرایطیست در این انتظار و من که ندارم
دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت
✍مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾بیست و پنجم شوال
◾روز شهادت قرآن ناطق
◾روضهی امام صادق(ع)
دست مرا در بین کوچه خصم بسته
با ضربسیلی حرمت من را شکسته
بر روی خاک ابن ربیع من را کشانده
ازبغض وکینه حرف بد بر لب نشانده
چونمادرمسیلی ز دستخصمخوردم
در بین کوچه بارها من جان سپردم
گفتم نزن معلون.....ولی او بیهوا زد
زخم و زبان و سیلی کین از جفا زد
گفتم مزن من زادهی بدر و حنینم
من داغدار و وارث خون حسینم
من پیرمرد این قبیله مو سپیدم
از این زمانه رنج بیحدی کشیدم
با آتش کین خانه را زیر و زبر کرد
گویا دوباره زنده آن دیوار و در کرد
اینکوچهگردی ارثزهرا مادرم بود
این دستهای بسته ارث حیدرم بود
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
توسل به امام صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله
ششمین سیدوسالار اباعبدالله
همه با دیدن تو یاد حسین افتادن
ای حسینیه ی سَیّار اباعبدالله
ما حسینی شدگان نَفَسِ گرم توأیم
به تو هستیم بدهکار اباعبدالله
کارتو داده نتیجه چه قیامت کردن
اربعین لشکر زُوّار اباعبدالله
دَر و دیوار مدینه زغم بی کسیت
میزند تا به ابد زار اباعبدالله
مادری بودی و کوبید دَرِ بیتِ تو را
آتشِ آن در و دیوار اباعبدالله
یعنی از آن همه شاگرد در آن شب، آقا!
یک نفر با تو نشد یار؟! اباعبدالله
تا که بستند دو دستان تو را شد زنده
غربت حیدر کرّار اباعبدالله
تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ
وای از این همه تکرار اباعبدالله
سر پیری گذر تو به چه جاها افتاد
وای از آن همه آزار اباعبدالله
هرچه هم بر سرت آمد دمِ آخر زِ عطش
چِشمهای تو نشد تار اباعبدالله
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
928-1665336229607.mp3
288.1K
#امام_صادق_ع_مدح_روضه
آتش گرفته بیت ولایت
سوزد در آتش قلب امامت
آه و ویلا
با قلب پر کین سویش دویدند
با دست بسته هر سو کشیدند
بر خاک غربت سر می گذارد
در سینه دیگر نفس ندارد
شاعر : مجید احدزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه واحد شهادت امام صادق یا جعفر صادق.mp3
15.51M
زمزمه / واحد شهادت امام صادق علیهالسلام (سبک دامن کشان)
بند۱
یا جعفر صادق، امام غریبم
در هر غم و سختی ، تو أمّن یُجیبم
تو باب علمی و ما گدای تو
چشامون میباره در عزای تو
مثل حسن بی حرمی، دلا خون شده
مثل حسین دلم واست ، پریشون شده
یا امام غریبم...
بند۲
خونه ت رو نامردا ، کشیدن به آتیش
شمشیر کشیدن روت ، غریبی خدائیش
شده دست تو بسته مث حیدر
دلت خون و خسته از غم مادر
زمین که افتادی بودی، به یاد مادرت
خاطرهءکوچهءتنگ، چی آورد سرت
یا امام غریبم...
بند۳
شیخ الأئمه ای حبیب خدایی
خصمی که زهرت داد نداره حیایی
برهنه پا بی عبا پی مرکب
می رفتی می سوختی از غم زینب
اهل تو رو ولی کسی ، به زنجیر نبست
رو صورت دختر تو ، نموند جای دست
یا امام غریبم...
بند۴
ساخته میشه صحنت، زیارت که میریم
یاد عموت عباس، باهم دم میگیریم
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
یا امام شهیدم...
شاعر : سعید نوروزی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
2. دوباره بوی.mp3
4.66M
#نوحه_امام_صادق_علیه_السلام
#کربلایی_جواد_مقدم
(دوباره بویِ دود از
شهرِ مدینه اومد) ۲
(دوباره رنگِ غصه و
شرر به سینه اومد) ۲
یه عده به شیخالائمه ،
بیاحترامی میکنند
با ناسزا دور و بَرش ،
شیرینزبونی میکنند
کوچکترا دارن فرار میکنن
از هر طرفی
نامردا، با بچهها هم
نامهربونی میکنند
آه… دل من
دوباره غصه داره ...
آه… دل من
هوای گریه داره ...
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
(کِشون کِشون ، پیاده ،
آقامونو میبردن
رَمق تو زانواش نبود ،
همش زمین میخوردن) ۲
الهی اون کسی که
آقا رو برد ، خیر نبینه
حداقل نذاشت برا
یه لحظه آقا بشینه
بیخود نبود با دست بسته ،
کارت آقا گریه بود
اینجایه روضه اشکایِ
چشات برا رقیه بود
آه… دل من…
رقیه و اسیری
آه… دل من…
امون از این غریبی
آه… دل من ...
چته دوباره گیری
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
https://eitaa.com/Maddahankhomein
1. می باره.mp3
5.79M
#نوحه_امام_صادق_علیه_السلام
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
کنار ، سجاده نشسته
همیشه ، سرگرم دعاشه
یه بغضِ ، کهنه تو گلوشه
یه حسی ، تو لحن صداشه
با یادِ ، کوچه
گریون میشه
باز واسش ،
دنیا زندون میشه
اشکِ چشماش
می ریزه پشت در
تا میبینه ، آتیش و خاکستر
روی لبهاش ، وای مادر
( یا شیخ الائمه ) تکرار
امون از ،
این سنگِ مزارش
کسی نیست
این شبها کنارش
بمیرم ،
خیلی سوت و کوره
بقیع و
این گرد و غبارش
با یادت ، چشما
خون میباره
خاک تو رنگِ
غربت داره
ما یه روزی
صحنت رو میسازیم
توی صحن تو
روضه میندازیم
آقا جان
( یا شیخ الائمه ) تکرار
رسیدن ، بالای سر تو
سوزوندن ، تا بال و پرت رو
گذاشتن ، روی سینه ی تو
دوباره ، داغ مادرت رو
با دست بسته، تنها موندی
زیر لب ، تو روضه میخوندی
السلام ای ،
سر های بی پیکر
السلام ای ، ساقی آب آور
ای بی سر
( یا شیخ الائمه ) تکرار
https://eitaa.com/Maddahankhomein
1. یه داغی روی.mp3
5.84M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_رسولی
یه داغی روی قلبم هست
دلی خون ، سینه ای چاکه
کسی که خاک زیر پاش
شرفِ عرش افلاکه
بشر فهمش ، زمین گیره
چون او مافوق ادراکه
مزارش توو یه جا هست که
تا چشم کار میکنه خاکه
غریبه ،
غریبه نه به این دلیلی که
« حرم نداره ... »
کی میگه ، غربت
قبرِ بی سنگ و مزاره
غربت ، یعنی
دوره امام صادق
بینِ ۴ هزار نفر، بدون یاره
پیامبرِ خدا خیلی
یاسر و عمار داشت
علیِ مرتضی کلی
میثمِ تمار داشت
ابی عبدالله که نگو
میر و علمدار داشت
غریب ، امام صادقِ
اصلا مگه یار داشت ؟
(غریب امام صادقه) تکرار
سرِ سودایِ عاشورا
توو این دوران یک دستیم
به قالَ الصادقیِ صادق
تمام عمر ، دل بستیم
کلاسِ درس تو ، درسِ
قشنگش روضه و اشکه
با این تفسیر ، ما ها هم
همه شاگردِ تو هستیم
غریبی
غریبی واسه اون بلا ها که
سرت آوردن
غریبی
شمارو کِشون کِشون
از خونه بردن
(غریب امام صادقه) تکرار
گویم ز امام صادق این
طُرفه حدیث
تا شیعه ی او
به لوح دل بنگارد
فرمود که بر
شفاعت ما نرسد
هر کس که نماز را
سبک بشمارد
قالَ صادق ، شیعه حسین
بعد هر نماز
گریه بر حسین ...
اباعبدالله اباعبدالله
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_مرثیه_شهادت
#امام_صادق_علیه_السلام
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد
همین که پا شدی از جا دوباره افتادی
دوباره کینه آن بی خدا زمینت زد
بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چه ها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد
رسیده ای وسط کوچه بنی هاشم
صدای ناله خیرالنسا زمینت زد
صدای سیلی و آن گوشواره می آید
صدای سیلی او بی صدا زمینت زد
فدای گریه تو یا مروج العاشور
همیشه یاد غم کربلا زمینت زد
سری که گشت جدا از قفا شما را کشت
سری که رفت روی نیزه ها زمینت زد
میان شعله به یاد رقیه افتادی
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
وحید محمدی
https://eitaa.com/maddahankhomein
#امام_صادق_علیه_السلام
نیمه شب بود و عاشقی بیدار
مست حق بود و راحت از اغیار
نیمه شب بود و وقت راز و نیاز
بین سجاده بود، بین نماز
با تأسی به مادرش زهرا
دست خود برده بود سوی خدا
داشت همسایه را دعا می کرد
گره ها را دوباره وا می کرد
ذکرِ ارباب عالمین گرفت
بوسه از تربت حسین گرفت
ناگهان صحبت از تهاجم شد
خلوتش بین نعره ها گم شد
داد و فریاد، بی دلیل زدند
شعله بر خانه ی خلیل زدند
حرمت این حرم شکسته شد و
دست او بین خانه بسته شد و
پا شد از جای خود ولی افتاد
یاد مظلومی علی افتاد
از غریب مدینه دم می زد
وسط شعله ها قدم می زد
خاک و خاکستر از عباش تکاند
اشک بر مادرش دوباره فشاند
حرف داغِ گران زهرا بود
میخ در روضه خوان زهرا بود
پیر مردی وحید را بردند
آن محاسن سپید را بردند
باز هم روضه ها به کوچه کشید
آه... آقای ما بگو چه کشید؟!
پیر را طاقت دویدن نیست
می رود... حاجت کشیدن نیست
فلک از غصه شرمگین شده بود
شیخ ما نقش بر زمین شده بود
پیکرش را چقدر آزردند
تا که شیخ الائمه را بردند
خوب شد بر سرش جدال نشد
غارت پیکرش حلال نشد
تشنگی تاب و قدرتش نگرفت
تیر و نیزه به قامتش نگرفت
رخش از خون تازه رنگ نشد
صورتش آشنا به سنگ نشد
خوب شد قاتلی سویش نرسید
پنجه ای بین گیسویش نرسید
خواهری با شکستنش نشکست
بر روی سینه اش کسی ننشست
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
در حریم یار
ای نور خدا امام صادق
خورشید لقا امام صادق
پویا ز تو شد فقاهت عشق
ای رمز بقا امام صادق
افتاده ردای مکتب نور
بر دوش تو یا امام صادق
دستان تو ای کرامت محض
مفهوم عطا امام صادق
با هر نفست شود شکوفا
گل های دعا امام صادق
هر شیعه شود لبالب از نور
با مهر شما امام صادق
ذکر تو شفای قلب خسته
نام تو دوا امام صادق
ایجاد شد از فقاهت تو
آئین هدا امام صادق
بر پیکر ما تو جان دیگر
ای روح ولا امام صادق
در پیش ستمگران تویی تو
فریاد رسا امام صادق
تفسیر بلند درد باشد
این بغض صدا امام صادق
تا کاخ ستم فرو بریزد
گشتی تو به پا امام صادق
جان تو برای ماندن دین
گردید فدا امام صادق
بر درگه جود بی حسابت
ماییم گدا امام صادق
ما دیده به رحمت تو داریم
ای شافع ما امام صادق
دست من و لطف بی کرانت
در روز جزا امام صادق
آتش زده غربت بقیع ات
هستی مرا امام صادق
هر ذزه ز خاک مرقد تو
لبریز شفا امام صادق
افتاده دلم چو داغداران
در شور و نوا امام صادق
باران غم تو گشته جاری
از دیده ی ما امام صادق
پرپر شده لاله ی وجودت
از زهر جفا امام صادق
گردیده مدینه در غم تو
چون کرب و بلا امام صادق
در کوی تو مرغ جان «یاسر»
گردیده رها امام صادق
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیهالسلام
#چهارپاره
عالمی که هزار تا شاگرد
روز و شب پای منبرش بودند
آن امامی که جن و انس و ملک
دست بر سینه نوکرش بودند
آنکه در دور خانه اش هر روز
ملکی گرم رفت و آمد بود
پیرمردی که در حدیث و اصول
زیر این آسمان زبانزد بود
مثل هر شیخ دیگری باید
شیخ این شهر محترم باشد
بعد مرگش مسلما باید
صاحب قبه و حرم باشد
بی ادب این نبیرهی زهراست
حرف زشت و خراب لازم نیست
تو برو او خودش میآید آه
به خدا که طناب لازم نیست
بی مروت اجازه می دادی
که نمازش تمام می شد بعد
دست کم می گذاشتی کوچه
خالی از ازدحام می شد بعد
حداقل اجازه می دادی
که عبا و عمامه می پوشید
فرصتی را به شیخ می دادی
تا که نعلین و جامه می پوشید
تو بگو یک قدم محال است این
چه رسد با تو پا به پا بدود
اینکه در شان بچه سید نیست
نیمه شب پشت اسب ها بدود
محض ریش سفید او که شده
قول خنجر به حنجرش ندهید
می زنیدش بس است پس دیگر
ناسزاها به مادرش ندهید
رسم مردی اصول دارد ما
بعضی از این اصول را بلدیم
مثلا تا به حال سیلی به
دختر و پیرمرد ها نزدیم
سر زده توی خانه جایز نیست
بروی ، خانه ای که زن دارد
یادم آمد میان این قصه
غصه ای که دل حسن دارد
حسنم چادر مرا بتکان
بی حیا باز قد علم کرده
حسنم چشم من نمی بیند
حسنم صورتم ورم کرده؟؟؟
#علی_کاوند
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#غزل #شیخالائمه
#امام_صادق_ع
دهان شیرین به قول قال صادق میشود گاهی
حدیثت نقل استادان حاذق میشود گاهی
برای روشنی بخشی به دنیا هستی اما حیف
که ابری سد راه صبح صادق میشود گاهی
هوای بین گیسویت تنفسگاه خوشبوییست
اگر هر حزب بادی هم موافق میشود گاهی
رییس مذهبی و هادی راه و بنی آدم
سزاوارخلایق هرچه لایق میشود گاهی
تنور نان این خانه محبات را نسوزاند
که از نان محبت نار عاشق میشود گاهی
همیشه سفرهی روضه کنار منبرت پهن است
که از روضه دلی با دین مطابق میشود گاهی
اگر در چنگ دشمن جانمازت مانده طوری نیست
متاع قیمتی اقبال سارق میشود گاهی
مسیر روضهات از معبر کوچه گذر کرده
در و دیوار همرنگ شقایق میشود گاهی
اگر حتی نسوزد مادری پشت در از هیزم
نصیب از احتراق بیت هقهق میشود گاهی
زغالی سرخ و میخی گر گرفته باز همدستاند
در چوبی اگر آیینهی دق میشود گاهی
#سعیده_کرمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🕊 #غزل #امام_صادق_ع🕊
🍃شیخ الائمه🍃
صدق سخن های کلیم الله طوری
روح مسیحی ، حلم ایوب صبوری
ذکر نجات یونس و آرامش نوح
صوت خوش داوود در متن زبوری
شرح کتاب آیات جان بخش لب توست
با چشم های روشنت تفسیر نوری
با قال صادق ها چراغ راه مایی
همراه مان تا موسم سبز ظهوری
هارون مکی را که عشقت شعله ور کرد
در شعله ی خود کی بسوزاند تنوری
گفتم تنور آتش به جان خرمنم ریخت
با یاد زخمی کهنه در کابوس دوری
این شهر قبل از خانه ات سوزانده در خود
دیوارو میخ و شعله و جام بلوری
#سعیده_کرمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_ع_مدح_روضه
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند
روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند
حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند
یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست
بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست
نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند
ریسمانها میکشند و فکر بالش نیستند
بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند
او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم
پیش طفلانش مَکِش نامرد میریزد بِهَم
باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد
این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد
سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد
باز هم صد شُکر در ، آئینهاش را خط نزد
در میانِ شعله میخی سینهاش را خط نزد
در میانِ کوچهها با زور او را میکِشند
بر زمین میاُفتد و بدجور او را میکِشند
روی مرکب میروند از دور او را میکِشند
پیرمرد شهر با هر زحمتی پا میشود
آه میگوید فقط " یا عَمَّتی" پا میشود
دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده
من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده
جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده
حرمله وقتی که میآید پریشان میشوم
پشتِ عمه، زجر وقتی هست پنهان میشوم
کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند
شامیان نان خشکها را پیش مهمان ریختند
دختران تَه ماندهها را پای طفلان ریختند
عمه جان حس میکنم مژگانِ بابا کم شده
خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده
استادحسن لطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
چهار پاره مرثیه شهادت امام صادق علیه السلام
دل دوباره به غم فرو رفته
یادِ غم های حضرت صادق
می نویسم من از غمِ آقا
می نویسم چنان دلِ عاشق
با غم و رنج و آه می گویم
از همه سر شکستگی هایش
از رئیس و مؤسس مکتب
از غم پَر شکستگی هایش
نه ضریحی به روی قبرش هست
نه حرم در مدینه اش دارد
او که شاگرد پروری می کرد
غصه و غم به سينه اش دارد
باید از حال بی قراری گفت
باید از ناله های او بنوشت
باید از زهر و سوزش جگرش
باید از غصه مو به مو بنوشت
شاید از بی کَسیش باید گفت
مثل حیدر میان کوچه ی تار
آن زمانی که بی عبا و رِدا
پشت مرکب دویده او بسیار
وای من شایدم زِ بزم شراب
یا که از طعنه های دشمن ها
یا که زآن حرفا که می گفتند
در اِزای سلامِ آن آقا...
وای من شاید از شراره کین
که به جانش فِتاده دشمن او
که دلش را به تاب اَفکنده
پُر زِ خاک و شراره شد تن او
یا که از بچه هاش باید گفت
که غمین و چه دل شکسته شدند
زانوی غم بغل گرفته همه،
گوشهی خانه زار و خسته شدند
گر چه آتش به خانه اش اُفتاد
گر چه شد موسفید شهرِ غریب
کِی ولی دخترش اسارت رفت؟
کِی شده قتل او فجیع و عجیب
می نویسم که او کفن شده است
می نویسم که پیکرش شد خاک
کِی شده جسم او به طرزِ قفا؟
کِی شده پیکرش به خنجر چاک؟
نوحه خوانِ حسین بود اما..
بدنش چون حسین پاره نبود
گفت نوحوا علی الحسینِ شهید
زخمِ او کمتر از ستاره نبود
نوحه خوانِ حسین بود اما..
رأس او روی نیزه ها نشده
دستِ آخر غروب خواهر او
از اسیرانِ کربلا نشده
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر مرثیه امام صادق علیه السلام
باور نمی کنم که به او هم جفا شده
او که عزیز جان و دل مصطفی شده
او که امام و رهبر و مولای شیعه بود
از چه دلش به غصه و غم مبتلا شده
مذهب به دست او به ثَمر آمده بسی
مکتب به اَمر حضرت نورش بنا شده
چندین هزار مثل ابوحمزه ها فقط
در پای درس معرفت او گدا شده
درس و کتاب و بحث و روایات ما همه
با قالَ صادقش همه جا پُر بها شده
غربت شراره زد به دلِ غم چشیده اش
وقتی مدینه با دل او بی وفا شده
با زهرِ کاری از نفس افتاده، بی قرار
در بین حجره با غم دل آشنا شده
تنها نه زهرِ کاری شده قاتلش ولی
مسمومِ کین شده، غم او مُنتها شده
آتش به خانه آتش زده اَند و، قیامتی
در بینِ خانه و دلِ آقا به پا شده
سجّاده را به وقت نمازش زِ پای او
دشمن کشیده باعث رنج خدا شده
با دستِ بسته از حرمش تا که بُردهاند
دلهای زارِ اهل حرم در نوا شده
پای برهنه، پیر زمانه، کشان کشان
عالَم نَدیده در به درِ کوچه ها شده
یادِ علی غمِ دل و، با یادِ فاطمه
زخم دلش یکی و غمِ او دو تا شده
در بین کوچه، در پیِ مرکب که می دوید
جانش برای فاطمه آنجا فدا شده
گاهی به یاد حیدر و، گاهی علی الخصوص..
.. با یادِ زینبش دل او کربلا شده
در بین روضه ها، دل آن روضه خوان عجین
با روضه ی حسین و تن و بوریا شده
شکر خدا که پیکرش آخر کفن شده
کِی دیگر او سرش به روی نیزه ها شده
تنها فقط شبیه حسینش بقیع اوست
چند مرتبه خراب و، یَمِ غصه ها شده
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹عطر شفاعت🔹
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری
نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری:
آیههای احمدی را با حدیث جعفری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، علامهها، طفل دبستانش همه
گردنافرازانِ دانش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما
از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نور، مجرم بود اما، در نظام کورها
ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غریب مادری را میبرند
پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پیر آسمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است
باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یاس جوان کوچه است
با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست
باز آتش، شعلهور در خانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گرد، بر پیشانیِ آیینۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صادقها و باقرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بر خلاف زندگیِ از خطا آکندهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنور غیبت، آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غم ندارند اولیاءالله، غمخوار هماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است
📝 #قاسم_صرافان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
1_4691493505.mp3
1.79M
🏴نوحه زمینه شهادت رئیس مذهب تشیع شیخ الائمه حضرت امام جعفرصادق علیه السلام
🏴 سیدنا صادق مظلوم
شام عزاته یابن زهرا
دلم عزادارته امشب
برات به سینه میزنم من
یاصادق ای رئیس مذهب
زدن در خونتو آتیش
طناب به دستای تو بستن
حُرمت سنتو نداشتن
دلت رو بدجوری شکستن
پای برهنه بُردنت
از روی خاکا بی عصا
شنیدی طعنه ها تو از
اِبن ربیع بی حیا
زمین میخوردی و همش
مادر و میزدی صدا
جسم نحیفت شده بود
زخمیه تازیانه ها
سیدنا صادق مظلوم🏴
به قلب غمدیدتون آقا
دوباره شد تداعی غم ها
رد شدی از اون کوچه ای که
سیلی زدن به روی زهرا
یکی به تو زخم زبون زد
یکی به گریه هات میخندید
یکی سرت داد میکشید و
دردتو هیچ کسی نفهمید
نداشتن احترامتو
بهت میگفتن حرف بد
تا که میگفتی مادرم
میخوردی از اونا لگد
تاب و توون نداشتی و
میبُردنت کشون کشون
میخوندی زیر لب همش
روضه ی مادری جوون
سیدنا صادق مظلوم🏴
آوردنت تو کاخ منصور
بالاخره با کلی تحقیر
بی حیا تا دید تورو آقا
سه بار کشید روی تو شمشیر
هر دفعه اون نامرد ملعون
پیشه رو پیغمبرو میدید
میدید داره میکنه نفرین
از هیبتش به خود میلرزید
کاشکی میومدی آقا
عاشورا توی کربلا
خنجرو میگرفتی از
شمر پلید بی حیا
کاشکی بودی و نمیشد
سر از تن حسین جدا
بودی اگه تو نمیشد
تنش پامال مرکبا
سیدنا حسین مظلوم
#امیر_حسین_سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
10665.mp3
775.1K
#امام_صادق_ع_نوحه
دلم خون دیده ام زخون ترشد
عزاداران عزای دیگرشد
امام صادق وزهرستم به جان ای وای(۲)
کلام ناطق وبیداد دشمنان ای وای(۲)
بیا مادر(۲) که رفتم ازدنیا (۲)
گل شادی خزانی غم شد
بزن بر سر زمان ماتم شد
عزیز فاطمه امشب به بستر افتاده(۲)
لبان خشگ او گوید که تشنه جان داده(۲)
بیامادر (۲) که رفتم از دنیا(۲)
چه زهری بود که پیکرش کاهید
وجودش را ز یکدگر پاشید
چه شد با یوسف زهرا چو لاله پرپر شد(۲)
لب نیلوفری او بخون دل تر شد(۲)
امامی که حسین مرامش بود
حسین جان آخرین کلامش بود
لب خشکش حکایت از ارادتش میکرد (۲)
حسین هم با لب عطشان عیادتش میکرد(۲)
بیا مادر(۲) که رفتن از دنیا (۲)
سلام الله علیهم اجمعین
مصطفی نظری طهرانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_ع_روضه
حسرت گرفته باز حصار مدينه را
غم تيره کرده است ديار مدينه را
داغ عزاي حضرت صادق فکنده باز
با اشک وآه ماسروکار مدينه را
ميگريم از مصيبت جانسوز اومگر
برديده ام زنند غبار مدينه را
درخلوت بقيع بجزاشک مهديش
شمعي کجا بود شب تار مدينه را
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_ع_روضه
پيرِمردى كه بينِ سجاده
همه دم ذكرِ او خدا میبود
كنجِ اين خانهى پُر از ماتم
روحِ او از تنش جدا مىبود
روضههاى مدينه را مىخواند
روضهى كوچه و درو ديوار
در خودش سخت میشكست آقا
تاكه میگفت از در و مسمار
ناله میزد از تَهِ جگرش
گريههايش چه گريه آور بود
نفسش حبس میشد و میگفت
مادرم نوبهارِ حيدر بود
شبى اما به ناگهان دشمن
به درِ خانهاش شراره كشيد
او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود
شعلهها را به چشم خود مىديد
سر سجاده دورهاش كردند
در دلش اضطرابِ عالم بود
كودكانش به گريه اُفتادند
چهرهاش بى قرار و دَر هم بود
دورِ دستش طناب را بستند
نه عبايى و نه عصايى داشت
پا برهنه بدونِ نعلينش
به دلش يادِ ماجرايى داشت....
كه همه جانِ او به درد آورد
به گمانم خراب مولا شد
اين مدينه چقدر بى رحم است
تازه داغِ طناب مولا شد
نانجیبی به نام ابن ربیع...
به سرش نعره زد كه حركت كن
پشتِ مركب دوان دوان با من
تو بيا و اداى غربت كن
پشت مركب زمين فتاد آقا
اى حرامزاده ! كمى آرام
پا برهنه كه مىبری او را
از چه رو مىدهى به او دشنام؟
يادِ يك ماجرا دلش سوزاند
ماجرايى كه ماجرا دارد
ماجراى سه ساله و عمه
داغِ شام و خرابهها دارد
ياد آن لحظهاى كه عمهى او
بين نامحرمان گذر مىكرد
هر زمان كه سه ساله مىترسيد
عمهاش جسم خود سپر مىكرد
شاعر: آرمان صائمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
#اولجلسهای
تشنهی زمزمهام کاش به زمزم برسم
میوهی کالَم و ای کاش که من هم برسم
فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم
ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم
پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست
نه فقط باش که یکبار حرم هم برسم
دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم
"هر زمان که به سرِ سورهی مریم برسم"
آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر
اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم
هر قدم میشمرم تکتکِ تیرَکها را
تا که بر موکبِ عباس معظم برسم
اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس
کاش بر سایهی آن صاحبِ پرچم برسم
این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند
قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم
کَمکم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است
وای کم مانده به گودالِ مقرم برسم
ای بقیع کاش شبی سجده کنم بر خاکت
کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم
#کهیعص
✍حسن لطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein