🏴سبک زمینه یا زمزمه،واحد سنگین روضه ای شهادت رئیس مذهب تشیع امام جعفر صادق علیه السلام و روضه کربلا
🏴بند اول
بازم مدینه،آتیش گرفته
یه خونه ای که،خونه ی نوره
بازم مدینه،داره میبینه
امامی رو که،اسیره زوره
داره میبینه،قصه ی کوچه
یه بارِ دیگه،باز میشه تکرار
داره میبینه،یه عده نامرد
یه پیرمرد و،میدنش آزار
یکی بیاد کمک کنه
توون نداره پیکرش
تا که میفته رو زمین
میکنه یاد مادرش
یکی بگه آخه مگه
این پیرمرد زدن داره؟
بدونه تکیه به عصا
اون پای اومدن داره؟
برهنه پا بردنش و
افتاد عمامه از سرش
از روی خاک بردنش و
خاکی شده بال و پرش
واویلتا یا صادقا
🏴بند دوم
نشسته روی،صورت آقا
خاکای کوچه،اشکش روونه
جسمش نحیفه،نداره قوت
شبیه مادر،قدش کمونه
میکِشه درد و،میکِشه آه و
میزنه ناله،با یاد مادر
با درد پهلو،میخونه روضه
روضه ی تلخ،اون یاس پرپر
یکی بیاد کمک کنه
به مادرم تو کوچه ها
یکی نجاتش بده که
افتاده زیر دست و پا
چرا تماشا میکنید
به حال زاره مادرم
دست بابامو وا کنید
بیاد کناره مادرم
چهل نفر بی غیرت و
یک زن تنها پشت در
با لگد یه نانجیب
افتاده از پا پشت در
واویلتا وای مادرم
🏴بند سوم
آقارو بردن،تو کاخ منصور
تو اون فضای،غمگین و دلگیر
تا اون میبینه،امام ما رو
میکنه تهدید،سه بار با شمشیر
عین سه بارم،میبینه هر بار
که میشه ظاهر،روح پیمبر
گریزه روضت،میره به سمت
گودال و شمر،حنجر و خنجر
کاشکی بودی محمدا
جات خالی بود تو کربلا
لحظه ای که افتاده بود
حسین تو گودال بلا
تو بودی جرات نمیکرد
سر از حسین کنه جدا
هیچ کسی جرات نمیکرد
حمله کنه به خیمه ها
نشسته شمر رو سینتو
داره میبینه خواهرت
فریاد یا محمدا
که روی نیزه رفت سرت
واویلتا غریب حسین
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطان
@Maddahankhomein
🏴سبک زمینه یا شور روضه ای شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
🏴بند اول
شده تَر چشم عالم
برات از بس غریبی
تویی که روضه خونه
شاه شیب الخضیبی
به در خونه ی تو
زدن آتیشه کینه
اونا کردن جسارت
به تو شیخ مدینه
پا برهنه بی عمامه
بی عصا،با زور و سیلی
بُردنت از خونه و شد
گوشه ی چشم تو نیلی
روی خاکا میکِشوندن
تو رو با دستای بسته
بیشتر از اینها دلت از
زخم زبونا شکسته
آه و واویلا
غریب یا صادق
🏴بند دوم
به تو بی حرمتی شد
جلو اهل و عیالت
بمیرم که نداشتن
حُرمت سنّ و سالت
تو رو با تازیونه
میزدن اون نامردا
تا می افتادی رو خاک
هی میگفتی یا زهرا
تورو از اون کوچه بُردن
کوچه ای که مادر افتاد
کوچه ای که ضرب سیلی
واسه اول بار شد آزاد
نفست بند اومد اونجا
دلت از غم شد مکدر
تا لگد میخوردی،ناله
میزدی ای وای مادر
آه و واویلا
غریب یا صادق
🏴بند سوم
ذره ذره شدی آب
بسکه غصه میخوردی
تا که مرکب رو دیدی
آقا داشتی میمردی
افتادی یاد جدت
دمی آروم نموندی
برای جسم پامال...
شده روضه میخوندی
دلتو خیلی شکستن
رو سرت دنیا خراب شد
با یاد نعلای تازه
جگرت آقا کباب شد
از ته دل آه کشیدی
خنجر(شمشیر)تیزو که دیدی
یاد رگ های بریده
نفس آخرو کشیدی
آه و واویلا
غریب یا جدا
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
#غزل_شهادت
#امام_صادق_علیهالسلام
🔹اسرار جهان🔹
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را،
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
شد دشمن تو معترف، انگار خداوند،
در گوش تو گفته همه اسرار جهان را
با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت
کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را
با امر تو هر چند در آتش ندویدم،
هر چند فدای تو نکردم سر و جان را،
هر چند مرید تو شدن شأن زرارهست،
ای کاش که این عاشق بینام و نشان را...
بگذار که تا ظل بنیساعده یکبار
من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را
ماندم که در خانهات آن روز چرا سوخت
آتش که نسوزاند تن خادمتان را
در کوچه زمین خوردی و شعر از نفس افتاد
سخت است تحمل کند این داغ گران را
با لحن حجازی شبی از حضرت موعود
خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را
📝 #حسین_عباسپور
@Maddahankhomein
@avayeghadir_sari 09117127985 (1).mp3
7.22M
🏴سبک زمینه یا شور شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام
🏴بند اول
آه و واویلا (غریب امام صادق وای)۳
میکِشه،زبونه،دوباره آتیش از یه خونه
میزنن،بی هوا،یه پیرمرد و تازیونه
دستاشو،بستن و،میبرنش به پشت مرکب
ندارن،حرمته،سرور دین رئیس مذهب
پای برهنه بی عمامه
آقا رو بردن از تو خونه
از غم غربت آقامون
تیره دل هفت آسمونه
آه و واویلا (غریب امام صادق وای)۳
🏴بند دوم
تا زمین،میخوره،میکِشه آه و میگه مادر
میبینه،تا مرکب،میکنه یاد جد اطهر
میفته،به یاد،غروب عاشورا یه لحظه
زدن به،مرکبا،یه عده وحشی نعل تازه
گریه امونش رو بریده
تو این هیاهو روضه خونه
میگه حسین و اشک میریزه
شبیه عمه قد کمونه
آه و واویلا (غریب امام صادق وای)۳
🏴بند سوم
میکِشه،شمشیرو،سه بار تا بی حیای نامرد
تو قلبِ،آقامون،زنده میشه بازم غم و درد
میفته،به یاد،جد غریبش توی گودال
میخونه،روضه ی،یه خواهر و که میره از حال
تو کاخ منصور دوانیق
ظاهر میشه سه بار پیمبر
یارسول الله کجا بودی
که ببینی حسین و بی سر
آه و واویلا (حسین غریب مادر وای)۳
🎤 کربلایی آرش پیله ور
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
رئیس مذهب شیعه فدا شد_1090948703.mp3
212.2K
🏴نوحه سنتی شهادت رئیس مذهب تشیع امام جعفر صادق علیه السلام
رئیس مذهب شیعه فدا شد
مدینه کربلا شد،مدینه کربلا شد
ز کینه کشتهٔ زهر جفا شد
مدینه کربلا شد،مدینه کربلا شد
(غریبم وا اماما_شهیدم وا اماما)
بگرید حضرت زهرا برایش
بسوزد قلب شیعه در عزایش
سلام ما بر آن مولای مظلوم
که آخر شد مدینه کربلایش
رئیس مذهب...
(غریبم وا اماما_شهیدم وا اماما)
مدینه آتش در را تو دیدی
دوباره آه،از این غم کشیدی
میان هجره ای فرزند زهرا
صدایش را غریبانه شنیدی
رئیس مذهب...
(غریبم وا اماما_شهیدم وا اماما)
مدینه پیرمردت را چه کردند
بگو با لالهٔ زهرا چه کردند
به پشت مرکبی با دست بسته
میان چشم ذالقربی چه کردند
رئیس مذهب...
(غریبم وا اماما_شهیدم وا اماما)
امان از کاخ منصور دوانیق
سه بار آورد،خنجر روی صدیق
نبی شد حاضر و مانع بر آن شد
و روضه قتلگاه و قد کمان شد
رئیس مذهب...
(غریبم وا اماما_شهیدم وا اماما)
🙏التماس دعای خیر
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
نوحه واحد_یابن حیدر یابن زهرا.mp3
4.21M
🏴سبک نوحه واحد شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و روضه ی کربلا
یابن حیدر یابن زهرا،ای رئیسه مذهب ما
دست ما و دامنه تو،حضرت صادق یا مولا
ای ششم نور هدایت
در کلام تو حقایق
شیعه را تو اعتباری
با احادیثت یا صادق
حضرت صادق یا مولا
ای غریبِ آل طاها،ای شهیدِ سَمّ اعدا
برده ای ارث تو ز حیدر،در مدینه غربتت را
از میانه خانه ی تو
میکِشید آتش زبانه
شد به تو بی حرمتی ها
پیش چشم اهل خانه
واغریبا وا اماما
پشت مرکب،پا برهنه،روی خاکا،میدویدی
هر قدم با،یاد زینب،از دلت آه،میکشیدی
روضه میخواندی برای
عمه جان قد خمیده
یاد شام و کوفه کردی
به لبت جانت رسیده
واغریبا وا اماما
کرد به جانت،سوءقصد آن،بی حیا از،کینه آخر
روی تو شمشیر کشیدو،دید به خشم آمد پیمبر
یارسول الله تو را دید
او که شمشیررا غلاف کرد
کاش و بودی میگرفتی
خنجر از آن شمر نامرد
واغریبا واحسینا
۱۴۰۳/۰۲/۱۳
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
■صلیالله علیک یا صادق آلمحمد■
ای صبح صادق چهره نیلی کن جهان سوخت
در ماتم خورشید قلب آسمان سوخت
در داغ او دود از دل ابیات برخاست
از شعله جان واژهها وقت بیان سوخت
وقتی که لبخند بهار از شهر کوچید
دار و ندار باغ در دست خزان سوخت
وقتی ز کینه دشمنان در را شکستند
با روضهی مادر وجودش ناگهان سوخت
در شعلهی کین دید وقتی خانهاش را
قلبش به یاد عمهی قامتکمان سوخت
در کربلای دیگری از خنجر زهر
در تشنگی جان امامی مهربان سوخت
در عصر عاشورای صادق در تب آه
هستی دوباره از کران تا بیکران سوخت
شام غریبان امام صادق آمد
در خیمهگاه دهر شمعی نیمهجان سوخت
جای چراغی که ندارد در بقیعش
یک عمر دلهای همه دلدادگان سوخت
#امام_جعفر_صادق
#قبرستان_بقیع
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
آنکه حکمت به لب او جریان داشت که بود
آنکه علم از نفس او فوران داشت که بود
آنکه اندیشه از او شیرهی جان داشت که بود
آنکه ایمان به وجودش ضربان داشت که بود
خانهای در حرم هر دل عاشق دارد
شیعه امروز از او وعدهی صادق دارد
همه جا سایه فیضاش به سرِ سرورها است
حُکمِ او حکمت او ژرفترین باوررها است
چقدر خطبهی او خط به خطِ دفترها است
قالَ صادق همهجا تاج سر منبرها است
از اشارات نگاهش لب ما جان دارد
از احادیث لبش مذهب ما جان دارد
آنقدر گفت علی روز و شب از حال علی
که جهان پُر شده از قالَ علی قال علی
فیض او بود که دل رفت به دنبال علی
که فقط آل علی آل علی آل علی
آنقدر گفت علی بر لب ما جام علیست
کوری دشمن مولا همهجا نام علیست
باده نوشان زِ دَمش راز مگو ساختهاند
خاک راهش همه بردند و سبو ساختهاند
کعبه را روز ازل از گل او ساختهاند
عالمان از لب این چشمه وضو ساختهاند
همهی اهل نظر بر درِ او رو زدهاند
انبیا محضر او آمده زانو زده اند
نفس اوست اگر گریهی ما طولانی است
نفس اوست اگر دیدهی ما بارانی است
مقتل اوست اگر حال جگر طوفانی است
مجلس صبح و شبش مجلس و رضه خوانی است
بی سبب نیست که سوزد جگرش گاه به گاه
حق بده کُنیهی او هست ابا عبدالله
بارها حرمتش از کینهی منصور شکست
دید بی حرمتیِ آنهمه مامور... شکست
آمدند و در این مقتلِ ماثور شکست
وایِ من از در این خانه که با زور شکست
وای از شیخ حرم هیچ کسی شرم نکرد
از سفیدی محاسن نفسی شرم نکرد
او که پیر است از این خانه به اجبار مبر
آبروی همهی ماست در انظار مبر
رسیمان شرم کن از کوچه به اصرار مبر
همه جا میروی اما سوی بازار مبر
مو سفید حرمم دست به دیوارش است
خاطرات بدی از کوچه و بازارش است
از روی شانه کشیدند عبایش اُفتاد
ناگهان آمد و هُل داد عصایش اُفتاد
ریسمان را که کشیدند به پایش، اُفتاد
فاطمه پشت سرش بود بجایش اُفتاد
او زمین خورد ولیکن زِ روی مرکب نه
از روی ناقه نه در خواب نه غرق تب نه
دخترک بود و شبی تار که مهتاب نداشت
دخترک بود و تب و آه ولی تاب نداشت
پای پُر آبله جز گریهی خوناب نداشت
دخترک بود ولی زجر که اعصاب نداشت
تا خودِ قافله او را به روی خار کشید
مثل آن در که به پهلو خط مسمار کشید
استاد حسن لطفی
۱۴۰۳/۰۲/۱۴ #یاشبیر
@Maddahankhomein