eitaa logo
کانون مهدویت دانشگاه‌ آزاداسلامی‌واحدکرج💚✨️
248 دنبال‌کننده
729 عکس
502 ویدیو
6 فایل
بسم‌الله‌نور✨ مینویسم‌که‌شب‌تارسحرمیگردد / یک‌نفرمانده‌از‌این‌قوم‌ک‌برمیگردد (زیرنظردفترنهادمقام‌معظم‌رهبری‌دانشگاه‌آزاد‌واحدکرج) ادمین کانال: @Mahdaviyat133 آدرس‌کانون : ساختمان امام خمینی، زیر زمین ،جنب کانون هلال احمر
مشاهده در ایتا
دانلود
+همہ‌مایڪ‌سالہ‌درقرنطینہ‌بہ‌سر میبریم و خونہ‌نشیڹ‌شدیم... اما؛ '' ۱۲ '' قرڹِ‌ خونہ‌نشیڹِ‌گناهاڹ‌ماست!'💔 حالاميفهمم‌ یعنےچے! ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈ 「⃢🦋➺ @kanon_mahdaviyat ┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
📌 کعبهٔ اصلی را دریابید... 🕋 من کعبه‌ام… همان که دورش می‌گردید… ای سفیدپوشانی که در حال طواف من هستید! من ضامنم که سفیدبختی شما در کنار حسین‌‌بن‌علی علیه‌السلام است‌. مگر نه اینکه مَثَل امام، همچون کعبه است؟ 🦋 اگر همچون پروانه دور امامتان بگردید، می‌توانید به سمت خدا پرواز کنید. همچون پروانه دور امام زمان گردیدن، صراط مستقیم است. حال که به سمت کوفه می‌رود، مرا رها کنید و همراه او باشید. 📖 روزی مردم به قرآن ناطق که علی علیه‌السلام بود، پشت کردند و به سمت قرآن‌های بر سر نیزه رفتند و کار به جایی رسید که قرآن ناطق، کعبهٔ زمان، در محراب مسجد به خون خود غلطید… حال، کعبهٔ اصلی را دریابید و نگذارید بار دیگر کعبه و قرآن خدا را به خون بکشند. 📎 ؛ به مناسبت سالروز حرکت امام حسین علیه‌السلام از مکه به سوی کربلا ┈┉┅━❀❀━┅┉┈ 「⃢🦋➺@kanon_mahdaviyat ┈┉┅━❀❀━┅┉┈
📌 مهم‌ترین سوال برزخ... 🔸 یوم ندعو کل اناس بامامهم... همان‌روزی که مردم با امامشان در محضر خداوند حاضر می‌شوند. آنجا از ما دربارهٔ امام‌ زمانمان می‌پرسند. - آیا او در دوران غیبتش، غریب بود یا نه؟ - طرد شده بود یا نه؟ - اگر بود، تو چه قدم مثبتی در مسیر یاری‌اش برداشتی؟ - چقدر از موانع ظهورش را برطرف کردی؟ ⁉️ آن‌روز چه پاسخی داریم؟ ما که برای کوچک‌ترین مسائل مادی و گاهی برای تشریفات غیر‌ضروری زندگی، ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها وقت صرف می‌کنیم، برای مهم‌ترین سوال برزخ و قیامتمان چه برنامه ای داریم؟ 📎 ┈┉┅━❀❀━┅┉┈ 「⃢🦋➺@kanon_mahdaviyat ┈┉┅━❀❀━┅┉┈
  📌 سلام به پدر... 🥸 پسرک کنار سفرهٔ صبحانه نشست. اما یادش رفت به پدر و مادرش سلام کند. پدر با اخم گفت: مگه می‌شه اول صبح، سلام به پدر و مادرت رو فراموش کنی؟ پدر سپس تلفن همراهش را روشن کرد و مشغول پرسه‌زدن در فضای مجازی شد. این کار هر روز او بود. او باز هم فراموش کرد، صبحش را با سلام به پدر مهربانش آغاز کند. «سلام علی آل یس… » ✍️ جلس الصبی لیتناول الفطور لكنّه نسى يرمي السلام على أمه و أبيه. قال الأب عابسا: " أيمكن أحد ينسي یسلم على والديه؟!" ثمّ فتح الأب جواله و قام یجول فی الشبکات الإجتماعیة. هذا كان ما یفعله یومیّا. لقد نسى مرة أخرى أن يبدأ يومه بالسلام على أبيه الحنون. "سلام على آل يس..." 👤 او هم خودش را می‌دانست! كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين! | @Mahdaviyat_Kiau |
  📌 کار فرهنگی... 📖 استادِ حرف‌زدن و زبان‌ریختن بود. توی جمع با خواندن شعر و گفتن قصه و خاطره، همه را به وجد می‌آورد. ولی وقتی می‌خواست برای امام زمان کار فرهنگی کند، زبانش بند می‌آمد! ✍️ كان أستاذ في التحدّث و الحكي؛ كان يثير الكل عند قراءة القصايد أو الحكايات أو الذكريات؛ لكنّه لمّا كان يريد يكتب عن إمام زمانه كانّ ينطفئ ذوقه الشعري! 👤 او هم خودش را می‌دانست! و کمان هو کان یعتبر نفسه مِن المنتظرين! | @Mahdaviyat_Kiau |
  📌 دعای آخر جلسه... 📖 سخنران، آخر جلسه، این‌گونه دعا کرد: خدایا! به جان امام زمان قسمت می‌دیم... برای همه‌چیز دعا کرد و از آقا مدد گرفت، الا دعا برای فرجش! که باز یادش رفت، مثل روزهای دیگر، مثل مراسمات دیگر... ✍️ آخر المجلس رفع الخطيب يديه للدعاء: إلهي! بالحجة بن الحسن... و دَعا لكلّ شيء و طلب كلّ حاجاته؛ لكن نسى أن يقرأ دعاء الفرج كالأيام الماضية و المجالس الأخرى... 👤 او هم خودش را می‌دانست! کان الخطیب یعتبر نفسه مِن المنتظرين! | @Mahdaviyat_Kiau |
  📌 مسافرت... 💰 وقتی می‌خواست با خانواده‌اش به مسافرت برود، مبلغ زیادی صدقه می‌داد. اما هر وقت می‌خواست برای امام زمانش صدقه بدهد، کلی ته جیبش را بالا و پایین می‌کرد تا شاید یک اسکناس هزار تومانی بی‌گوشه پیدا کند که توی صندوق بیندازد! دست آخر هم می‌گفت: آقاجون! خواستم بندازم، خرده نداشتم! مهم نیته که من همیشه به یادتون هستم! ✍️ عندما كان يسافر مع عياله كان يتصدق بـ مبلغ كبير. لكنه عندما كان يتصدق لسلامة إمام زمانه کان يبحث جيوبه لكى يجد الفكة. ثم يقول في نفسه:"سيدي! كان قصدي أن أتصدق لاجلك لكن ما لدى فكة! الأعمال بالنيات و المهم أنت دائما على بالي! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! | @Mahdaviyat_Kiau |
📌 سخت‌کوشی... 🔸 در اداره، به سخت‌کوشی معروف بود. برای پیشرفت و رسیدن به ریاست، شب و روز نمی‌شناخت. اما وقتی از او خواستند که قدمی برای امام زمان بردارد، وقت نداشت! حتی به اندازهٔ نوشتن یک متن کوتاه! کارهای مهم‌تری بود که باید به آن‌ها می‌رسید! ▫️ کان یُعرف بشخص کادح فی المکتب و بین زملاءه. کان یحاول لیلا و نهارا لیصبح رئيسا  فی المکتب و یتطوّر فی حیاته. لمّا طُلب منه أن يخطو خطوة لإمام زمانه، كان مشغولا! و لم يكن لديه وقت حتى لكتابة نص قصير! لأن لديه أمور أهم بكثير ليفعله! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! | @Mahdaviyat_Kiau |
📌 بی‌عملی... 🔸 طبق عادت، کمتر به سخنان رهبرش گوش می‌داد. یا عمل نمی‌کرد یا جدی نمی‌گرفت. بعد هر روز توی دعایش از خدا می‌خواست آقا بیاید! 🔹 ما كان یستمع کلام القائد کثیراً؛ إمّا لم يتبع نصائحه أو لم یاخذ کلامه بجد؛ مع ذلك كان دعاءه اليومية "اللهم كُن لوليك الفرج". 👤 او هم خودش را می‌دانست! كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين! | @Mahdaviyat_Kiau |
  📌 بهانه... 📖 به زور به مادر پیرش سر‌می‌زد! برای انجام کارهای مادرش، همیشه بهانه می‌آورد، اما برای رفقایش‌ سنگ تمام می‌گذاشت. ✍️ کان يزور أمه العجوز بالإكراه لمّا كانت أمه تطلب شيئا، كان دائما يختلق الاعذار لها 👤 او هم خودش را می‌دانست! بس هو كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين | @Mahdaviyat_Kiau |
  📌 کانال‌های مهدوی... 🔸 هر مطلب زیبایی که در مورد امام زمان در کانال‌های مهدوی می‌دید، ذوق می‌کرد. قبل از اینکه روی خودش تأثیر بگذارد، به یاد دوستانش می‌افتاد. خوانده و نخوانده، کپی می‌کرد و برای آن‌ها می‌فرستاد! ▫️ كان یحتمس لما يقرأ نصا جميلا حول الإمام المهدي فی القنوات فكان یقوم بنسخه و يرسله لأصحابه قبل أن يؤثر النص عليه. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! | @Mahdaviyat_Kiau |
📌 کشتی ولایت 🌊 با اینکه دریا هنوز طوفانیه و هر لحظه موج‌های فتنه در راهند، اما دیگه چیزی تا رسیدن به ساحل نجات و برپایی حکومت امام زمان باقی نمونده. حتی لحظه‌ای از کشتی ولایت پیاده نشو که اینجا، امن‌ترین جای دنیاست. 📎 | @Mahdaviyat_Kiau |