بنیاد مهدویت شاهین شهر
#تربیت_نسل_مهدوی ☘🍃یکی از این اعتقادات مهم در فرهنگ اسلام اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه ا
#تربیت_نسل_مهدوی
🌸🍃ادامه ی روشهایی که می تواند فرزندان ما را با #فرهنگ_مهدویت آشنا سازد :
3⃣ روش بینش دهی
🍃با همان ادبیات کودکانه و با زبان خود فرزندان می توان اخلاق و سیره معصومین علیهم السلام و فرهنگ مهدویت را در ذهن و فکر فرزندان ایجاد کرد، این شناخت اگر با دقت و روش منطقی و صحیح و قابل فهم انجام بگیرد، فرزندان انس بیشتری با فرهنگ مهدویت خواهند داشت.
4⃣ روش نقل فضائل
🍃وقتی خوبیها، شجاعتها و فضائل اخلاقی اهل بیت علیهم السلام نقل شوند، با فطرت پاک، پذیرا و تسلیم سخنان آنان خواهند شد و در این صورت به راحتی می توان دراجرای فرهنگ مهدویت در سطح جامعه مسلمین قدم مثبتی برداشت.
5⃣ زیارت قبور اهل بیت علیم السلام
🍃وقتی برنامه های زیارتی با عشق و علاقه انجام بگیرد و فرزندان با چشم خود ببینند که محبان اهل بیت علیهم السلام چه ارادتی دارند، در این صورت میل و رغبت و علاقه باطنی در آنها زیادتر و گرایش به فرهنگ مهدویت که همسو با فرهنگ عبودیت الهی است بیشتر خواهد شد.
☘رفتار و ظاهر برخورد عموم و خصوصا خانواده در تربیت نقش اساسی دارد، لذا حضور عاشقانه همراه با معرفت بیشتر جذابیت مسیر ولایت و اهل بیت علیهم السلام را بیشتر خواهد کرد.
•┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
👇👇👇👇
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviatshahinshahr
#سهشنبههایجمکرانی
🍂هوای جمکران تو دل ما را هوایی کرد
دلم را گنبد فیروزه ای رنگی طلایی کرد
🍂و میخواند تو را حتی نگاه بچهها آقا
برای کودکان چشم بر راهت بیا آقا...
#اللهمعجللولیکالفرج
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviatshahinshahr
#دم_اذانے...
⚜️ خدا ســـــرپرست شماســـــت و او بهتـــــࢪین یـــــاࢪی دهنـــــدگان است
📚 سوره مبارکه آل عمران/ آیه ۱۵۰
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviatshahinshar
بنیاد مهدویت شاهین شهر
#داستان_مذهبی داستان #سامره، داستان یک منتظر است در پیچ و خم برج انتظار #قسمت_نوزدهم حیران وقتی
#داستان_مذهبی
داستان #سامره، داستان یک منتظر است در پیچ و خم برج انتظار
#قسمت_بیستم
نماز ظهر و عصر
ساعت حدوداً یازده قبل از ظهر بود. ملکه خوابید، اما من دیگر خوابم نبرد. باید قبل از اینکه ملکه بیدار شود، فکری برای ناهار و شام او و افطار خودم میکردم. پول زیادی برایم نمانده بود، باید جوری خرج میکردم که روز آخر کرایه ی برگشتن به خانه را داشته باشم. به اطراف نگاه کردم، تقریباً همه روزه بودند و از غذا خبری نبود. با ناامیدی بلند شدم و دورتا دور شبستان چرخی زدم. چند نفری مشغول غذا دادن به کودکانشان بودند، خجالت میکشیدم که از آنها غذا بگیرم. با حالت تردید دوباره به سمت انتظامات رفتم و از یکی از خانمهای انتظامات خواستم برایم لیست خرید بنویسد؛ دو عدد نان بربری، مقداری حلوا شکری، پنیر به اضافه ی مقداری گوجه و خیار، هزینه اش را هم پرداخت کردم.
نزدیک أذان ظهر بود، برای تجدید وضو بیرون رفتم. وقتی برگشتم سفارشم روی میز بود. آنها را برداشتم و به طرف ستون خودم رفتم. ملکه بیدار شده بود و با بیقراری دنبال من میگشت. به سرعت سفره را پهن کردم و یک عدد نان و مقداری حلوا شکری و پنیر و گردو برایش گذاشتم و بقیه را برای افطار و شام نگه داشتم. گوجه و خیار را به همراه لیوان و فلاسک برداشتم و به طرف آشپزخانه رفتم. در ظرفشویی سبدی برای شستن میوه و سبزی گذاشته بودند که گوجه و خیار را در آن شستم و با یک لیوان آب خنک و فلاسک پر از چای به نزد ملکه برگشتم.
ملکه با چنان ولعی غذا میخورد که من در تمام عمرم چنین چیزی ندیده بودم؛ حداقل، پیرزنی را اینگونه ندیده بودم. خیار را در ساک گذاشتم و آرام به ملکه گفتم: خیار بو دارد و مردم روزه اند، فعلاً فقط گوجه بخورید. ملکه قبول کرد و به خوردن ادامه داد. از بلندگوی مصلی صدای ملکوتی قرآن به گوش میرسید؛ چیزی به شروع نماز ظهر نمانده بود. سجاده را پهن کردم و منتظر أذان نشستم. ملکه غذایش را خورد و بعد با همان آبی که برایش آورده بودم همانجا وضو گرفت و کنار من نشست. دیگر هم پله ای هم شده بودیم
.
در میان آیاتی که قاری تلاوت میکرد، ندای " أیَّها النَّاس" و "یا أیَّها الذّین آمَنوا" شنیده شد. بی اختیار قلبهای مردّد به تکاپو افتاد که من شامل کدامین خطاب بودم؟! کشمکشی میان قلب و ذهن بر پا شد؛ قلب در ساحل أمن و أمانِ ایمان، پهلو گرفتن میخواست و ذهنِ پُر آشوب، در میان هزار هزار کِشش و کُنش دنیایی دست و پا میزد و دست از تقلّای بیهوده اش بر نمیداشت.
خطاب آسمانی "یا ایَّها الذَّین آمَنوا آمِنوا " بر دامنه ی امواج پر تلاطم تردید اضافه کرد که چرا ایمان آورندگان را به ایمان دوباره دعوت میکنند! و خطاب "انَّ الذَّین امَنوا ثُمَّ کَفَروا " وحشتی را بر قلب حاکم ساخت که چگونه ممکن است کِشتی پهلو گرفته در ساحل أمن، دوباره به دریای پر تلاطم شبهای ظلمانی برگردد! و خطاب پشت خطاب و قلب و ذهن در جدال، که ندای " الّا الذَّینَ تابوا" همچون واسطه ای پادرمیانی کرد و سکون و آرامش به قلب و ذهن حاکم شد که آنها که شامل "تابوا و اصَلَحوا و اعتَصِموا بِالله" هستند، مستثنی شدند!
با شنیدن این آیه، شادی وصف ناپذیری بر قلب نشست و ذهن، همچون شکست خورده ی مهزوم به گوشه ای خزید. در این مصاف کشنده، قلب پیروزمندانه بر سکّوی ایمان ایستاد، که اگر مصداق "تابوا" نبودم که اینجا نبودم، و اگر مصداق "اصلَحَوا" نبودم که جای دیگر بودم، و اگر مصداق "و اعتَصِموا بِالله" نبودم که هلاک شده بود!
در میان این همه شعف و شادی، ندای "صَدَقَ الله" فضای قلب را مطمئنتر از قبل کرد؛ خدا راست میگوید. صدای مؤذن به هوا برخاست و با هر شهادتین که میگفت، قلب به نشانه ی تصدیق و تائید نوسانی میکرد و با هر "حیِّ علی" گفتنی بر دامنه ی این نوسانات اضافه میشد و تنها با جمله "لا اله الّا الله" بود که میشد، اِذن ورود به وادی پر رمز و راز صلات را کسب کرد. گویی بالی برای صعود پیدا کرده بودیم!
نماز ظهر و عصر به جماعت برگزار شد. تن رنجور و لِهیده ی روح، در هر خم شدن و راست شدنی ترمیم میشد و در آغوش وصل یار تسکین مییافت. تنها سجده شکر بود که میتوانست اوج شادی این وصل را به تجسّم بکشاند. معتکفین توانِ سر بلند کردن از سجده را نداشتند. اشک و ناله و شیون سجده کنندگان در میان هیاهوی جمعیت، از گوشه و کنار به گوش میرسید که تاب دل کندن از آغوش یار را نداشتند و هیچ چیز جز نفس کم آوردن، قادر نبود سری را از سجده گاه بلند کند!
ادامه دارد...
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviyatshahinshahr
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
*#سلام_امام_زمانم❤️*
#السلامعلیڪیابقیھاللہ°🥀
○°ما را به غیر تو اشتیاقی نیست
ای مقصد تمام دعاهای ما، بیا!...🥺🕊
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
تعجیل در فرج #پنج صلوات🌹
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviyatshahinshahr
بنیاد مهدویت شاهین شهر
سخن پایانی اگرچه آغازین روز امامت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف روز نهم ربیع الاول است، ا
#بخش_دوم
فصل دوم: شخصیت شناسی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آستانه امامت
اشاره
تصوری که غالباً از وضعیت امام در آستانه غیبت وجود دارد، کودکی پنج ساله و خوش سیماست که دشمنان و مردم عادی اصلاً او را ندیده اند و از میان شیعیان هم تنها تعداد اندکی موفق به دیدار او شده اند. لذا چون درباره ایشان در آن زمان اطلاعات روشنی وجود ندارد، این طور به ذهن می آید که شخصیت مشخصی از آن حضرت در آستانه امامت، قابل شناسایی نیست.
این در حالی است که برای شخصیت شناسی یک فرد، حضور و دیدار بلند مدت نیاز نیست؛ بلکه با دو قرن تجربه امام زیستی یا یک دیدار و یک لحظه در محضر امام بودن، می توان آسمانی بودن امام و لحظه حضور او را درک کرد. این توفیق را شیعیان آغاز امامت امام دوازدهم علیه السلام نیز دارا بودند و با یک نظر امامشان را شناختند. پس همراه با شیعیان آغازین روزهای امامت آن امام، به مهدی شناسی می پردازیم؛ شناختی که برای هر دوره و هر شیعه ای لازم است. این شناخت شامل مورد زیر می باشد:
وضعیت جسمانی
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها پنج سال اولیۀ عمر شریفش را با پدر بود و در آن مدت، جز اندکی از شیعیان کسی او را ندید. اطلاعات کسانی که او را دیده اند (به غیر از حکیمه خاتون، عثمان بن سعید و خادمان منزل امام که پیوسته ایشان را می دیدند) چنین است:
سال اول
خبر مخفیانه تولد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیعیان عراق (سامرا، بغداد و کوفه) رسید و برخی از آنان در همان سال اول به دیدار امام عسکری و فرزندش علیهما السلام آمدند.
سال دوم
یک ایرانی از اهالی فارس به نام عمرو اهوازی مدتی خدمت گزار منزل امام شد و به حضور آن امام رسید.
سال سوم
احمد بن اسحاق قمی و سعد بن عبدالله اشعری قمی به دنبال نامه امام عسکری علیه السلام که در آن از میلاد فرزندش خبر داده بود، به دیدار ایشان شتافتند.
سال چهارم
تعداد اندکی همانند کامل بن ابراهیم مدنی در مدینه موفق به دیدار ایشان شدند. (به علت زندانی شدن امام عسکری علیه السلام در اوائل آن سال و فرستادن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به حج)
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviyatshahinshahr
بنیاد مهدویت شاهین شهر
#بخش_دوم فصل دوم: شخصیت شناسی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آستانه امامت اشاره تصوری که
سال پنجم
40 نفر از خواص شیعه چند روز پیش از شهادت امام عسکری علیه السلام در منزل آن حضرت با فرزندش بیعت کردند.
این عده نه تنها از سیمای نیکو و نورانی آن امام سخن گفته اند، بلکه از رشد سریع جسمی آن حضرت نسبت به عوام حکایت کرده اند و درباره دانش بی کران و اطلاع ایشان از غیب و نیز هیبت و وقار آن امام و آرامشی که با دیدار آن حضرت نصیبشان شده، سخن گفته اند.
حتی در ماجرای نماز بر پیکر مطهر امام عسکری علیه السلام ، هیبت و وقار کودک
پنج ساله در کنار سرعت عمل، قاطعیت و صلابت او موجب درماندگی مدعیان از یک سو، و شگفتی شیعیان از سوی دیگر شد تا شیعیان باور کنند که اگرچه امام در کودکی است، ولی توان جسمی او نه تنها همانند انسان های بزرگ سال، بلکه همانند توان امامان معصوم در بزرگ سالی است.
شخصیت معنوی و علمی
بر اساس روایات، هر امامی در آستانه شهادت، میراثی معنوی را که از پیامبران و امامان گذشته نزد خود دارد، به امام بعدی می دهد. بنابر روایتی دیگر، این روی داد برای امام زمان علیه السلام در اواخر سال ۲۵۹ هجری قمری رخ داد. زمانی که به دستور امام عسکری علیه السلام مأموریت به حج بردن و سکونت دادن مخفیانه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به مادرش سپرده شد و در هنگام وداع، امام عسکری علیه السلام وصایای امامت را به فرزندش سپرد.
از سوی دیگر، بر مبنای روایاتی که دلالت می کند پس از شهادت امام پیشین، تمامی دانش های او به امام بعدی منتقل می شود، معلوم می گردد که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با وجود پنج سالگی، وارث دانش آسمانی پیامبران و امامان علیهم السلام و میراث دار آثار معنوی و ملکوتی آن ها (اعم از کتاب های آسمانی، عصا، لباس و سایر وسایل مقدس آنان) شده بود؛ گذشته از آن که ایشان پیش از امامت نیز نشانه هایی از علم غیب خود را به شیعیان نشان داده بود.
بر این اساس، مهم ترین معیار و ملاک شناخت امام راستین برای شیعیان، به ویژه خواص آن ها، آزمایش و مطالبه علم غیب و معجزه است و این، همان چیزی است که افراد اندکی که در آن دوران پنج ساله به دیدار آن حضرت نائل شدند، از آن حضرت طلب نمودند و ایشان را همانند پدرانش، واجد عصمت مطلق و دانش غیبی مشاهده کردند، در نتیجه او را به عنوان امام پذیرفتند.
شخصیت عاطفی (اخلاقی و اجتماعی)
شیعیان در طول سال ها انس با امامان معصوم علیهم السلام ، آنان را این گونه شناخته بودند: انسان های کاملی که در اوج بی نیازی از مردم، به دنبال هدایت و تعالی انسان ها بودند، آن ها را بیش تر از خودشان دوست می داشتند، از پدر و مادر به آن ها مهربان تر بودند و در نهایتِ ایثارگری به رشد و پرورش روحانی انسان ها می پرداختند.
امامان کسانی بودند که برخلاف خلفا یا مدعیان انحرافی که مردم را برای خود و منافع خود می خواستند، به فکر هدایت مردم بودند و از آن ها در قبال این کار، هیچ چشم داشتی نداشتند.
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviyatshahinshahr
بنیاد مهدویت شاهین شهر
سال پنجم 40 نفر از خواص شیعه چند روز پیش از شهادت امام عسکری علیه السلام در منزل آن حضرت با فرزندش
اوج استفاده ابزاری از مردم را در روی دادهای دوران آغازین امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می توان دید. زیرا در یک سو دستگاه خلافت، و در سوی
دیگر، مدعیان امامت، بدون توجه به عواطف مردم، فقط سرسپردگی آنان را در برابر خود می خواستند. ولی شیعیان در برخوردهای اندکی که با امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتند، نهایت مهر و محبت و رحمت را در سیمای ایشان می دیدند که این مسأله باعث آرامش و طمأنینه قلبی آن ها می شد.
امام از درون آن ها آگاه بود ( نه برای سوء استفاده از اخبار محرمانه آن ها، بلکه جهت رسیدگی به نیازها و مشکلات آنان) و زودتر از عرض حاجت آن ها، با مهربانی از ضمیرشان خبر می داد و آن ها را بر دین حق استوار می ساخت. او سختی ها و گرفتاری های مردم و شیعیان را با عمق وجود درک می کرد و با آن ها کمال هم دردی را داشت و برای رفع گرفتاری هایشان دعای خیر می کرد.
با وجود آن که دیدارها بسیار کوتاه بود، اما در همان لحظات کوتاه نیز درس ها و پیام های فراوانی برای شیعیان داشت؛ زیرا امام با مهر فراوان، نیازهای بسیاری را از شیعیان برآورده می کرد و به احساسات همه آن ها پاسخ می داد و چون هدایت و سعادت مردم برای او مهم بود، سعی می کرد که لحظه های کوتاه دیدارش، تعالی بخشی را برای تک تک افراد مستعد داشته باشد.
شخصیت مدیریتی
گرچه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران کودکی به امامت رسید و حضور اجتماعی اش آشکارا نبود، اما در همان حضور اندک روزهای آغازین امامتش، در مواجهه با مسائل، مدیریتی معصومانه داشت؛ مدیریتی که باعث می شد شیعیان در آن زمان با کم ترین ریزش وارد دوران غیبت صغری شوند. برای فهم بهتر مدیریت ایشان، لازم است مروری بر وقایع آن زمان داشته باشیم.
پس از منتشر شدن خبر بیماری امام، شهر سامرا به سرعت، محل تجمع شیعیان (خواص شیعه از بغداد و کوفه) شد؛ شیعیانی که در جست وجوی جانشین امام عسکری علیه السلام بودند. امام در یک مدیریت و واکنش سریع، با بهره وری از اندک فرصت ها و استفاده از موقعیت اقامه نماز بر پیکر مطهر پدرش _ که نشانه ای برای امام بعدی بود، مراسم نماز را به جای مسجد سامرا، در منزل پدر اجرا کرد؛ جایی که حضور دشمنان، کم رنگ و همراه با غفلت، و حضور شیعیان، پررنگ بود. بدین جهت، مسأله نماز بر پیکر امام عسکری علیه السلام در داخل خانه، تنها فرصتی بود که در اختیار امام قرار داشت و ایشان نهایت استفاده را از آن نمود.
پس از آغاز امامت، دوران غیبت صغری شروع شد؛ دورانی که قرار نبود در آن، امام، دیداری با شیعیان داشته باشند. ولی در هفته آغازین امامت، با ورود کاروانی از قمی ها به سامرا، ایشان آخرین دیدار رسمی اش را با آنان انجام داد. علت اهمیت آن دیدار، بدین جهت است که اکثر افراد حاضر در آن گروه، از خواص شیعیان قم بودند و ایمان یا تردید آن ها می توانست ایمان یا تردید تمام شیعیان قم را به همراه داشته باشد. لذا امام _ همان گونه که در ماجرای نماز، باعث طمأنینه شیعیان عراقی شد _ در این دیدار، موجبات اطمینان و ثبات قدم شیعیان ایرانی را نیز فراهم کرد.
آغاز امامت آن حضرت با آغاز غیبت صغری همراه بود. امام عسکری علیه السلام برای آغاز این دوران و نیابت عثمان بن سعید، پیشاپیش بسترهای لازم را فراهم کرده بود؛ ولی پس از آغاز امامت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، تعیین نائبان و مدیریت جامعه شیعه در اختیار ایشان قرار گرفت.
در آن سال ها اگرچه ۲۶ سال از اقامت عسکریین علیهما السلام در سامرا می گذشت و اهل بیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (مادر، مادربزرگ و عمه اش حکیمه خاتون) در آن جا ساکن بودند، ولی مرکز اصلی شیعیان در بغداد بود. این در حالی است که جامعه شیعه در آن سال ها به طور کلی به دو گروهِ جامعه شیعه عرب (عراقی) و جامعه شیعه ایرانی (با محوریت قم) تقسیم بندی می شد.
#بنیاد_مهدویت_شاهین_شهر
@Mahdaviyatshahinshahr