eitaa logo
بنیاد مهدویت شاهین شهر
368 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
782 ویدیو
44 فایل
برگزاری دوره های آموزشی، مسابقات کتابخوانی فروشگاه محصولات فرهنگی، خیریه مهدی یاوران آدرس: خیابان فردوسی، فرعی۴شرقی،پلاک۷۳ ۰۹۱۳۸۷۶۰۹۱۸ لینک کانال @mahdaviyatshahinshahr آیدی مدیر کانال @zohoregolnarges
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه الصلاة و السلام مبارک باد🌸🌸 ◽️ علیه السلام فرمودند: (خطاب به یکی از اهالی ری) بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على علیه السلام را زیارت کرده باشد. | میزان الحکمه، ح ۷۹۸۴ @Mahdaviyatshahinshahr
... 🌱وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا  🔹و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است 📚سوره مبارکه اسراء/ آیه ۸۱ @Mahdaviatshahinshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓سوال: ✅ حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام چه کسی بود و زیارت مرقد مطهرش چه ثوابی دارد؟ ✍️پاسخ: ✅حضرت عبدالعظيم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علی بن ابی طالب، از بزرگان روات و علما و صاحب ورع و تقوا است و از اصحاب امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام و احاديث بسيار از ايشان روايت كرد. در منزلت و مقام وی آمده است كه مردی از اهل ری به خدمت حضرت علی بن محمد النقی امام هادی علیه السلام رفت. 👈حضرت پرسيد: كجا بودی؟ او گفت: به زيارت امام حسين علیه السلام رفته بودم. 🔹امام فرمود: اگر قبر عبدالعظيم را كه نزد شما است زيارت می كردی مانند كسی بودی كه امام حسين علیه السلام را زيارت كرده باشد. 👈احمد بن خالد برقی مي گويد: عبدالعظيم حسنی از دست حاكم و سلطان زمان خودش فراري شد و در خانه مردی از شيعيان در ری پنهان شد. در آن خانه عبادت می كرد و روزها روزه مي گرفت و شب ها به عبادت می پرداخت و مخفيانه از خانه براي زيارت قبری كه نزديك محلّ سكونت وي بود، بيرون مي رفت و مي گفت : اين قبرِمردی از فرزندان موسی بن جعفر است. كم كم خبر ايشان در بين شيعيان پخش شد و گروه گروه به ديدار حضرت عبدالعظيم مي آمدند. 🔹شخصي از شيعيان پيامبر را در خواب ديد كه فرمود: مردي از فرزندان من نزد درخت سيب درباغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد. حضرت عبدالعظيم مريض شد و بعد از مدتی فوت كرد و در جيب لباسش نوشته ای يافتند كه در آن نوشته بود: من ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام هستم. 👈حضرت عبدالعظيم از نوادگان حضرت امام حسن علیه السلام می باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادی علیه السلام بود و عقايد خود را بر امام هادی علیه السلام عرضه داشت و امام او را تأييد كرد. مناسب است ما اين روايت را نقل كنيم. 👈شيخ صدوق (ره) و غير ايشان از جناب عبدالعظيم روايت كرده اند كه فرمود: بر آقاي خودم، حضرت امام هادی علیه السلام وارد شدم. چون مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اي ابوالقاسم! تو ولی ما هستي. عرض كردم : ای فرزند رسول خدا! مي خواهم دين خود را بر شما عرضه كنم. اگر مورد پسند شما است تأييد بفرماييد و اگر ناپسنداست راهنماييم كنيد. 🔹من عقيده دارم خدا، واحد و يگانه است و مثل و مانندی ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديدآورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالك هر چيزی است. او مالك و صاحب هر چيزی است. 👈عقيده دارم محمد پيامبر صلی الله علیه و آله و رسول و آخرين آنان است و بعد از او پيامبری نخواهد بود و تا روز قيامت دين آن حضرت اسلام خواهد بود و شريعت ديگری نخواهد بود. 🔹عقيده دارم امام و خليفه و ولی امر بعد از پيامبر صلی الله علیه و آله اميرالمؤمنين علیه السلام و بعد از آن حسن علیه السلام و بعد حسين علیه السلام و علی بن الحسين و بعد محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و بعد موسی بن جعفر و بعد علی بن موسی و سپس محمد بن علی است و بعد شما را امام می دانم. 👈حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدی علیه السلام خواهد بود كه كسي او را نمی بيند و از نظرها غائب خواهد بود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد پس از اين كه پر از ظلم و جور شده باشد. 🔹گفتم : عقيده دارم دوست ايشان دوست خداست و دشمن ايشان دشمن خدااست و اطاعت ايشان واجب ومعصيت اينان معصيت خدا است. 👈عقيده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و ميزان حق است و قيامت خواهد آمد و همه زنده خواهيم شد. 🔹پس امام هادی علیه السلام فرمود: اي ابوالقاسم! به خدا اين است دين پسنديده ثابت. بر همين اعتقاد بمان. خداوند تو را براين اعتقاد محافظت كند. 👈حضرت عبدالعظيم علیه السلام در حدود سال ۲۵۰يا ۲۵۲ از دنيا رفت. @Mahdaviyatshahinshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنیاد مهدویت شاهین شهر
#داستان_مذهبی داستان #سامره، داستان یک منتظر است در پیچ و خم برج انتظار #قسمت_بیستم نماز ظهر و عصر
داستان ، داستان یک منتظر است در پیچ و خم برج انتظار مادر و دختر بعد از نماز دوباره جمع عاشقان پراکنده شد. هرکسی بساط بندگی و ناتوانی اش را بست و به گوشه ای برگشت. ملکه هنوز بر سجده گاهش نشسته بود و با دستهای لرزان زیر لب نجوا میکرد. از شدت خستگی توان نشستن نداشتم. دستم را زیر سرم گذاشتم و آرام دراز کشیدم. صدای نجوای ملکه را میشنیدم که "یا ربِّ یا ربِّ" میگفت؛ صدای قلبش را اما نمیشنیدم که با رَبَّ خویش چه به راز میگفت! سرم سنگین بود و پلک هایم سنگینتر. چقدر دوست داشتم قبل از خواب، چهره ی دوازده سالگی ملکه را تجسم کنم؛ کار سختی نبود، فقط باید خط های اضافی صورتش را حذف میکردم و رنگ و جلایی به آن میدادم و البته شادی ای بر چهره اش مینشاندم؛ زیبا شد، بی نظیر بود! با صدای گریه ی شدید کودکی که در نزدیکی ما بود، از خواب بیدار شدم. ساعت سه بعد از ظهر بود، یک ساعتی بود که خوابیده بودم، ملکه هم خوابیده بود. دختربچه بی وقفه گریه میکرد و مادرش خسته به نظر میرسید. به طرف مادر و دختر رفتم و دختربچه را بغل کردم. مادرش از خستگی توان نشستن نداشت. به او گفتم کمی استراحت کند و نگران دخترش نباشد. دختربچه را در اطراف مصلی چرخاندم و سرش را گرم کردم. مادرش دراز کشیده بود، اما لحظه ای چشم از دخترکش برنمیداشت، نگران بود؛ من برایش غریبه بودم. حتی در مصلی هم نمیشد به غریبه ها اعتماد کرد، هرچند، شانه به شانه ی هم نمازها خوانده باشیم و سر به سر هم در سجده گاه اشک ریخته باشیم و قامت به قامت هم در رکوع مانده باشیم و حتی پله به پله دست هم را گرفته باشیم! دختربچه در آغوش من آرام شده بود و من از ستون خودم خیلی دور شده بودم. از دور ملکه را میدیدم که بیدار شده و نشسته بود. او در میان جمع به راحتی دیده میشد. ملکه به دنبال من میگشت و چشمهای مادر دخترک هم با نگرانی با من میچرخید، وقت آن بود که هر دو آنها را از نگرانی درآورم. به آرامی از میان جمعیت خود را به مادر دختربچه رساندم و در میان تشکرهای مادر و نرفتنهای دخترک، به ملکه علامت دادم که من اینجا هستم. گویی دختر ملکه شده بودم که لحظه ای توان ندیدنم را نداشت! دیگر بی ملکه نمیشد پله ای بالاتر رفت. ادامه دارد... @Mahdaviyatshahinshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنیاد مهدویت شاهین شهر
#تربیت_نسل_مهدوی 🌸🍃ادامه ی روشهایی که می تواند فرزندان ما را با #فرهنگ_مهدویت آشنا سازد : 3⃣ روش ب
🌸🍃ادامه ی روشهایی که می تواند فرزندان ما را با آشنا سازد : 6⃣ جذابیت سازی بر اساس این روش، آراستگی و زیبایی های فرهنگ مهدویت باید بیان شود، نقل کرامات و زیبایی های اخلاقی و رفتاری حضرت و سایر معصومین علیهم السلام، تاثیر بسزایی در انتقال مفاهیم فرهنگ مهدویت و تبعیت از آن را به دنبال خواهد داشت. 7⃣ تکریم مناسبتها مناسبتهایی که مخصوص اهل بیت علیهم السلام هستند، اگر مورد تکریم و احترام قرار بگیرد، می توانند در ذهن و اندیشه فرزندان تاثیر مثبتی بگذارند. مثلا : دادن شیرینی در ایام ولادت معصومین و یا برگزاری مراسم جشن عروسی و یا شروع کارهای مهم زندگی در این زمانها از باب تبرک و مهم دانستن، می تواند گامی مهم در امر تربیت فرزندان باشد. •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈• 👇👇👇👇 @Mahdaviyatshahinshahr