eitaa logo
مهدقرآن شاهین شهر
244 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
471 ویدیو
42 فایل
موسسه قرآن کریم و ولایت شاهین شهر برای مشاهده اطلاعات بیشتر و پیوستن به خانواده بزرگ ما، به لینک زیر مراجعه کنید. https://zil.ink/mahdkarim_sh2
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح قسمت دوم 🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه 🔰 بخش دیگری از مبحث بیماری ذیل حکمت ۲۷ مربوط به سرایت بیماری است. ⁉️ آیا بیماری از کسی به کسی سرایت می کند یا نه؟ 🔻در نهج البلاغه شریف در حکمت ۴۰۰ امیرالمؤمنین (علیه السلام) مطلبی را فرموده اند که بعضی از عزیزان تصور کردند که منظور حضرت این است که اصلا بیماری مُسری نداریم. آن عبارت این است: «الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ»؛ مرحوم آقای دشتی هم اینگونه ترجمه کرده است: " اعتقاد به رسیدن بیماری به دیگری درست نیست ". از این عبارت اشتباهاً برداشت شده است که پس ما بیماری مُسری نداریم، پس اصلاً مسأله کرونا ، مراقبت و دست ندادن و ماسک و... چیز بیخودی است! بنده ان شاءالله توضیح میدهم تا این شبهه هم به بهانه حکمت ۲۷ دفع بشود. 🔻اولاً اگر در این حکمت از ابتدا دقت کنید، امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشغولند و درمورد بعضی از اعتقادات و باورهایی که از زمان جاهلیت برای اعراب مانده است صحبت می کنند؛ بعضی را نفی می کنند و بعضی را اثبات می کنند. مثلا می فرمایند: "چشم زخم حقیقت دارد. استفاده از نیروهای مرموز طبیعت حقیقت دارد. سحر و جادو وجود دارد. فال نیک راست است. رویداد بد را بد شگون دانستن درست نیست و..." 🔻نظیر این فرمایش در روایت پیامبر عظیم الشأن هم هست با همین عبارت:«لا الْعَدْوَی» یا « الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ». در آنجا پیامبر(صلوات الله علیه و اله) می فرمایند: العدوی حقیقت ندارد، "هامَّه" و "صفر" هم حقیقت ندارد. 🔻 اجازه بدهید "هامَّه" را توضیح بدهم تا معلوم بشود پیامبر در آن حدیث و امیرالمؤمنین در حکمت ۴۰۰ چه چیزی را دارند نفی و رد می کنند. "هامَّه" یعنی چه؟ عرب از زمان جاهلیت اعتقاد داشت وقتی کسی می میرد، استخوانهایش شبیه یک جغد میشود و این جغد گاهی می آید و بر می گردد روی دیوار خانه می نشیند و این بدشگون است، چون در واقع خبر مرگ است. بعضی ها هم گفته اند نه "هامَّه" اصلا خودش اسم جغد است. اعتقاد عرب جاهلی این بوده است که اگر جغدی آمد بر در خانه ای نشست و آواز خواند این دارد خبر مرگ اهل خانه را می دهد. این اعتقاد غلط را داشتند. حضرت فرمودند " هامَّه" غلط است. یا "صُفْر"، "صَفْر" و " صَفَرْ" هر سه درست هستند. معتقد بودند یک نوع بیماری در شکم شتر هست که به بقیه منتقل می شود که حضرت این را دفع کردند. 🔻 اما اینکه " العَدوی" را هم نفی کردند، ببینید وقتی نفیِ "العدوی" می کنند دو معنی از آن برداشت میشود: یکی اینکه آیا واقعا سبب نیست؟ یعنی اگر من با یک جُذامی رفت و آمد و معاشرت کردم، راحت غذایش را خوردم ،این معاشرت مقدمه نیست برای اینکه من هم جُذام بگیرم؟ چنین چیزی از این روایت برداشت نمیشود. چون بر خلافش، روایات زیادی داریم. امروز هم علم هم اثبات کرده است. مثلا از خود پیامبر حدیث داریم که از جُذامی فرار کنید، همانگونه که از شیر درنده فرار میکنید. یا روایت داریم که انسان بیمار را از جمع سالم جدا کنید. پس معنی اینکه " العدوی" حق نیست، چیست؟ معنی اینکه "العدوی" حق نیست این است که بیماری به تنهایی نمی تواند به صورت قطعی باعث بیماری شخص دیگری باشد، مگر اینکه اراده الهی باشد و تقدیر الهی باشد. یعنی برای بیماری سببیّت میشود قائل شد، اما علت تامّه نیست. 🔻 نتیجه این نگاه این است: ما موظفیم از اسباب بیماری دوری کنیم، اما اعتقادمان این نیست که حتما اگر کسی با یک بیمار نشست ، بیماری را از او گرفته! ممکن است عامل دیگری داشته باشد. پس از این عبارت « الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ» کسی حق ندارد برداشت کند که مراقبتهایی که در قصّه کرونا یا هر بیماری دیگری باید انجام بشود، اینها بیخود است. چون اصلا ما بیماری مُسری نداریم! چرا بیماری مُسری داریم اما اعتقاد به اینکه بدون اذن و اراده خدا این بیماری منتقل بشود، غلط است و الّا سببیتش درست است. یعنی یکی از راههایی که ممکن است انسان دچار بیماری بشود، همنشینی و معاشرت با کسی است که این بیماری مُسری را دارد. 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد ↩️ ادامه دارد... 🏷 @Mahdkarim_sh2
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔸قسمت سوم 🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه 🔰 مسأله بعدی، مسأله درد است. چند نکته درباره "درد" در نهج البلاغه بیان شده است که بنده خدمت شما عرض میکنم. 1️⃣ اولین نکته همان مطلبی است که در حکمت ۲۷ که موضوع این بحث ماست مطرح فرموده اند. حضرت می فرمایند:« إمْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ»؛ "تا وقتی که امکان تحمل دارد، با درد خودت بساز". چرا؟ چون درد خودش بیماری نیست، علامت است که سیستم بدن دچار یک حمله ای ‌شده، دچار یک عدم تعادلی شده و عوامل دفاعی سیستم بدن به جنگ آن عامل بیماری رفته اند، گاهی این مبارزه در قالب تب خودش را نشان میدهد، گاهی در مقابل درد، گاهی به صورت سوزش و امثال این. 🔻 امروز هم در علم پزشکی ثابت شده که اگر کسی سریع به معالجه بپردازد و درد را تحمل نکند، این داروها و معالجه سیستم دفاعی بدنش را ضعیف می کند و دفعه بعد دیگر آن دوز دارو هم اثر نمیکند. مجبور میشود دوز دارو را یا بالا ببرد یا دارو را تغییر بدهد و داروی قوی تری استفاده کند. اما اگر تا جایی که ممکن است درد را تحمل کند، این سیستم طبیعی که خداوند تعبیه کرده است، خودش به جنگ عوامل بیماری زا می رود و مشکل را حل می کند. پس یک مسئله این شدکه دردی که ناشی از بیماری هست را تا جایی که ممکن است تحمل کن که این باعث تقویت سیستم دفاعی بدن می شود. 2️⃣ نکته دوم که امیرالمؤمنین بیان میفرمایند اینکه درد برای مؤمن اگر اختیاری نباشد، یک لطف است چون باعث ریزش گناهانش می شود. در حکمت ۴۲ آمده است وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عیادت یکی از بیماران رفتند، اینگونه فرمودند: "خدا آنچه را كه از آن شكايت داری- یعنی این دردی که از آن شکایت داری- (بيماری) موجب كاهش گناهانت قرار داد، در بيماری پاداشی نيست امّا گناهان را از بين می برد و آنها را مانند برگ پاييزی می ريزد و همانا پاداش در گفتار به زبان و كردار با دست ها و قدم هاست و خدای سبحان به خاطر نيّت راست و درون پاك، هركس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد. ⏪ پس بیماری مؤمن میتواند یکی از اسباب ریزش و آمرزش گناهانش باشد. 3️⃣ نکته آخر در مورد "درد" این است که انسان خود ساخته بعد از اینکه خوب شد، درد خودش را بیان می کند؛ نه در موقعی که درد دارد و بیمار است. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۸۹ از برادری الهی یاد می کنند که در گذ‌شته داشته اند و او از دنیا رفته است. اوصاف جالبی از او نقل می کنند، یکی از آن اوصاف این است: « وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ»؛ یعنی آن دوست من هیچ وقت از درد شکوه نمیکرد مگر بعد از تندرستی. که این شکوه از درد بعد از تندرستی در واقع یعنی "شکر نعمت"؛ یعنی می گفت خدا را شکر دو هفته پیش یک دل دردی داشتم الحمدالله خوب شد. در هنگام درد دردش را به کسی نمی گفت اما بعد از درد این را بیان می کرد به گونه ای شکر نعمت سلامتی را میکرد، این هم از بحث درد. 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد ↩️ ادامه دارد... 🏷 @Mahdkarim_sh2
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔅قسمت اول 🔹 زهد در نهج البلاغه 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: "برترين زهد، پنهان داشتن زهد است". 🔰 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۸ می فرمایند:« أفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ» ؛ برترین نوع زهد پنهان داشتن زهد و پارسایی است. 🔹ابتدا ببینیم زهد یعنی چه؟ 🔻"زهد" یک معنای لغوی دارد و یک معنای اصطلاح دینی. از نظر لغوی زهد در مقابل رغبت است. شاهد این معنا اولا در نامه ۳۱ نهج البلاغه بند ۱۵ است که مولا علی (علیه السلام) رغبت را در مقابل زهد قرار داده است و خطاب به فرزند عزیزشان نوشته اند:«وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ»؛ تو رغبت نشان نده به کسی که نسبت به تو زهد نشان می دهد، یعنی نسبت به تو بی رغبت است. یا در حکمت ۱۰۴ باز امیرالمؤمنین (علیه السلام) زهد را در درمقابل رغبت قرار میدهند و می فرمایند: «يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ» ای نوف بکالی! خوش به سعادت کسانی که نسبت به دنیا زهد دارند و نسبت به آخرت رغبت. در حکمت ۴۵۱ هم می فرمایند: «رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ»؛ "اینکه تو به کسی رغبت نشان بدهی که او به تو زهد نشان میدهد یعنی بی رغبتی نشان می دهد، این نشانه ذلّت نفس و حقارت نفس تو است". 🔻پس در لغت زهد و رغبت در مقابل هم هستند. به این روش می شود خیلی خوب معنای زهد را فهمید. 🔻 اما در معنا و اصطلاح دینی زهد چیست؟ حضرت یک بار در حکمت ۴۳۹ زهد را اینگونه تعریف میکنند می فرمایند: من زهد را بین دو کلمه از قرآن پیدا کردم. بعد به این آیه نورانی استناد می فرمایند که خداوند فرموده است:« لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم» ؛ تا به آنچه که از دست میدهید یا از دست میرود تاسف نخورید و نسبت به چیزی که به شما میرسد در دنیا خیلی شادمان نشوید. این معنای زهد است. بعد در ادامه حکمت ۴۳۹ حضرت می فرمایند: کسی که بر گذشته تأسف نخورد و نسبت به آینده هم خیلی خوش و سرخوش نشود، هر دو طرف معنای زهد را به دست آورده است. 🔻در خطبه ۸۱ هم مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) معنای واقعی زهد را در این خطبه نورانی اینگونه تعریف می کنند: و زهد را مجموعی از کوتاهی آرزوها، شکر نعمت ها و ورع و اجتناب از محرمات معرفی می فرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ». "مردم! زهد ورزیدن یعنی کوتاه کردن آرزو و شکر هنگام نعمت ها و دوری و اجتناب از محرمات و حرام الهی" . این معنای زهد است. 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد ↩️ ادامه دارد... 🏷 @Mahdkarim_sh2
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔰قسمت سوم و پایانی 🔷مراتب زهد در نهج البلاغه 🔻 بخش سوم از بیانات امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره زهد، مربوط به مراتب زهد است. 🔻 امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت ۱۱۳ نهج البلاغه می فرمایند: «لَا زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي الْحَرَامِ» ؛ هیچ زهدی به پایه و ارزش بی رغبتی در حرام نمی رسد. 🔻 در حکمت ۲۸ هم که موضوع بحث ماست، می فرمایند: «أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ»؛ با ارزش ترین، با فضیلت ترین، برترین نوع زهد، آن زهدی است که آن را پنهان کنی، مردم متوجه نشوند که تو زاهد هستی. 🔻بحث بعدی درباره زهد، اسباب زهد است. یعنی چه چیزهایی باعث میشود که انسان زاهد و بی رغبت به دنیا باشد، درعین حالی که از دنیا بهره می برد، به دنیا دل نبندد، رغبت به دنیا نداشته باشد. 🔻 بالاترین چیزی که بعد از یاد خدا در نهج البلاغه شریف به عنوان عامل زهد انسان معرفی شده است، مرگ و یاد مرگ است. مولا علی(علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه می فرمایند: «وَ يَزْهَدُ فِيمَا كَانَ يَرْغَبُ فِيهِ أَيَّامَ عُمُرِهِ »؛ کسی که در حال احتضار است، نسبت به همان چیزهایی که در طول عمرش خیلی به آنها رغبت و میل داشته است، بی رغبت و زاهد می شود. پس معلوم میشود مرگ انسان را از توجه و دلبستگی به دنیا نجات می دهد. این نکته اول بود. 🔻 همچنین در اثر یاد مرگ برای زهد و بی رغبتی به دنیا ، یک رفتار و نمونه عملی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه در حکمت ۱۳۰ نقل شده است که خدمت شما می خوانم. نقل شده است وقتی امیرالمومنین(علیه السلام) از جنگ صفین برمی گشت، به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید. رو به مردگان کرد و فرمود: ای ساكنان خانه های وحشت زا و محلّه های خالی و گورهای تاريك! ای خفتگان در خاك! ای غريبان! ای تنها شدگان! ای وحشت زدگان! شما پيش از ما رفتيد و ما در پی شما روانيم و به شما خواهيم رسيد. امّا خانه هايتان! ديگران در آن سكونت گزيدند؛ امّا همسرانتان! با ديگران ازدواج كردند؛ امّا اموال شما! در ميان ديگران تقسيم شد! اين خبری است كه ما داريم، حال شما بگویید چه خبری داريد؟ سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود: بدانيد كه اگر این مردگان اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر می دادند که بهترين توشه تقوا است. 🔻 نکته دیگری که در نهج البلاغه شریف بعد از اسباب زهد بیان شده ، مسأله زهد خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حد اعلاء بود. 📍مولا علی (علیه السلام) گاهی دنیا و حکومت بر مردم را بی ارزش تر از آب بینی بزغاله بیان می کنند که در خطبه۳ نهج البلاغه است. گاهی خودشان اعلام می کنند به زر و زیور دنیای شما هیچ علاقه و رغبتی ندارم که در نهج البلاغه شریف در همان خطبه۳ آمده است. 📍گاهی با دنیا صحبت می کنند و به دنیا می گویند که من تو را مثل زنی که اگر سه طلاقه اش کردی، دیگر قابل رجعت نیست، سه طلاقه کرده ام که در حکمت ۷۷ است: "ضرار بن ضمره ضبايی، از ياران امام(علیه السلام)به شام رفت، بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت: علی(علیه السلام) را در حالی ديدم كه شب پرده های خود را افكنده بود و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته و مانند مار گزيده به خود می پيچيد و محزون می گريست و می گفت: ای دنيا ! ای دنيای از من دور شو، آيا برای من خودنمايی می كنی؟ يا شيفته من شده ای تا روزی در دل من جای گيری؟ هرگز مباد! برو غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ احتیاجی نيست. من تو را سه طلاقه كرده ام تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو كوتاه ارزش تو کم و آرزوی تو پَست است. آه از توشه اندك و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قيامت! 📍مولا علی(علیه السلام) طبق حکمت۱۰۳ نهج البلاغه، گاهی لباس وصله دار به تن داشت ، شخصی پرسيد: چرا پيراهن وصله دار می پوشی؟ فرمود: دل با آن فروتن و نفس رام می شود و مؤمنان از آن سرمشق می گيرند. دنيای حرام و آخرت، دو دشمن متفاوت و دو راه جدای از يكديگرند، پس كسی كه دنياپرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت كينه ورزد و با آن دشمنی خواهد كرد و دنیا و آخرت همانند شرق و غرب از هم دورند، رونده به سوی یکی از آن دو هرگاه به يكی نزديك شود از ديگری دور می گردد و آن دو همواره مثل دو هَوو به يكديگر زيان می رسانند. 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد 🏷 @Mahdkarim_sh2
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔷ضرورت یاد مرگ 💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: "هنگامی كه تو زندگی را پشت سر مي گذاری و مرگ به تو روی می آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود". 🔰 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۹ نهج البلاغه می فرمایند: هنگامی که تو زندگی را پشت سر می گذاری و مرگ به تو روی می آورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود. 🔻 از اصول تربیتی دین مبین اسلام بخصوص در نهج البلاغه شریف، تذکر و یادآوری همیشگی مرگ است. مرگ پایان زندگی انسان نیست، پایان سفر انسان در دنیای گذران است. اگر انسان غفلت از اجل بکند، گرفتار دنیا می شود، وقتی خیال می کند که مرگی در کار نیست، اما واقعیت و حقیقت را نمیشود تغییر داد، مرگ هست. ما مثل کبک سر زیر برف می کنیم تا از وحشت آن برای دقایقی به خیال خودمان راحت و آرام باشیم. 🔻حضرت علی (علیه السلام) در این حکمت خیلی زیبا تعبیر می فرمایند. می فرمایند تو از لحظه ای که به دنیا می آیی، هر قدمی که جلو میروی قدمی به سوی مرگ میروی. 🔻 در نهج البلاغه در حکمت ۷۴ میفرمایند: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ» ؛هر نفسی که انسان می کشد یک قدم به مرگ نزدیک میشود. خوب پس تو با هر نفسی قدمی به سوی مرگ می روی، مرگ هم به سوی تو مدام قدم برمی دارد. تصور کنید دو نفر از دو نقطه مقابل به طرف همدیگر حرکت می کنند، چقدر زود به هم خواهند رسید. بنابراین نمی شود از مرگ فرار کرد چون هر دو به سوی هم داریم می آییم. 🔻مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۲۰۳ نهج البلاغه می فرمایند: "ای مردم! از خدايی تقوا پیشه کنید كه اگر سخنی بگوييد می شنود و اگر پنهان کنيد می داند. و برای مرگی آماده باشيد كه اگر از آن فرار كنيد شما را می يابد و اگر بر جای خود بمانيد شما را می گيرد و اگر شما فراموشش كنيد او شما را از ياد نمی برد". آدم عاقل هیچ وقت صورت مسأله را پاک نمیکند؛ بلکه در پی حل مسأله است. مسأله مرگ قابل پاک کردن نیست. پس ما باید خودمان را فقط آماده کنیم که با مرگ وارد سفر اصلی بشویم، که سفر به ابدیّت است. مولا علی (علیه السلام) بهترین عامل برای آمادگی برای مرگ و استقبال از مرگ را یاد مرگ می دانند و مخصوصاً یاد اینکه ما با مرگ چه سفر طولانی را باید تنها در عقبه های پرخطر و مهیب برزخ و قیامت طی کنیم. 🔻لذا در حکمت ۲۸۰ می فرمایند: «مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ »؛ کسی که طولانی بودن و دور بودن مقصد سفر آخرت را دائما به خودش متذکر بشود، برای چنین سفری آماده می شود. این آمادگی را باید در قالب موعظه دائماً به خودمان متذکّر بشویم. 🔻یکی از زیباترین و مؤثرترین این موعظه ها، خطبه ۲۸ است. مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۲۸ نهج البلاغه که یکی از خطبه های نماز عید فطر ایشان است، اینگونه می فرمایند: "پس از حمد و ستايش الهی؛ همانا دنيا روی گردانده و وداع خويش را اعلام داشته است و آخرت به ما روی آورده و پيشروان لشکرش نمايان شده است. آگاه باشيد! امروز، روز تمرين و آمادگی است و فردا روز مسابقه. پاداش برندگان بهشت است و کيفر عقب ماندگان آتش . آيا کسی هست که پيش از مرگ، از اشتباهات خود توبه کند؟ آيا کسی هست که قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت اعمال نيکی انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اکنون در روزگار آرزوهاييد که مرگ را در پی دارد؛ پس هر کس در ايّام آرزوها پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيکو انجام دهد بهره مند خواهد شد و مرگ او را زيانی نمی رساند و آن کس که در روزهای آرزوها پيش از فرا رسيدن مرگ در عمل کوتاهی کند زيانکار و مرگ او زيانبار است؛ همانگونه که به هنگام ترس و ناراحتی برای خدا عمل می کنيد، در روزگار خوشی و کاميابی نيز عمل کنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزی مانند بهشت نديدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند و نه چيزی مانند آتش جهنّم که فراريان آن چنين در خواب فرو رفته باشند. آگاه باشيد! آن کس را که حق منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند و آن کس که هدايت راهنمای او نباشد، گمراهی او را به هلاکت خواهد افکند. آگاه باشيد! به کوچ کردن فرمان داده شده اید و برای جمع آوری توشه آخرت راهنمايی شديد. همانا وحشتناک ترين چيزی که بر شما می ترسم هواپرستی و آرزوهای دراز است. پس از اين دنيا توشه بر گيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد". 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد 🏷 @Mahdkarim_sh2
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔷 خطر ابتلاء به سنّت املاء و استدراج 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: هشدار! هشدار! به خدا سوگند! خداوند چنان پرده پوشی كرده كه می پنداری تو را بخشيده است. 🔻 اگرچه بنای اصلی خداوند نسبت به بندگانش فقط رحمت است و در ادعیه اهل بیت (علیهم السلام) نیز خوانده ایم «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ »؛ یعنی رحمت او بر غضبش همیشه پیشی گرفته و سبقت گرفته است، اما گاهی غضب الهی عامل و نتیجه اعمال و گناهان از حد گذشته خود انسان است. در چنین شرایطی اگر انسان هنوز چیزی از ایمان در درونش مانده باشد، سختی و عذابی در دنیا باعث می شود که او متنبه بشود، اگر نشد در هنگام مرگ، اگر نشد در برزخ، اگر نشد در هول و هراس محشر، حتی گاهی ممکن است کسی آنقدر از این مرز گذشته باشد که مدتی در جهنّم معذّب بشود تا پاک بشود و وارد بهشت بشود. 🔻 امّا اگر کسی دیگر این حد را تمام کرد، یعنی حتی یک سرسوزنی وجدان ایمانی در وجودش نبود، خدای نکرده اگر دیگر از این مرز گذشت، مبتلا به سنّت بسیار خطرناک و پنهانی می شود، تحت عنوان :« سنّت املاء و استدراج». 🔻از نشانه های این گرفتاری این است که انسان در عین حالی که عالمانه و عامدانه گناه پشت گناه انجام می دهد، اما در ظاهر در زندگی اش هیچ آبروریزی نمیشود، بلکه مدام آبرو پیدا میکند و مال به دست می آورد؛ قدرتمندتر می شود، تا خیال کند که خداوند دارد از در رحمت با او مواجه می شود. اینجا، آنجایی است که نیاز به هشدار و بیدارباش های جدی دارد. 🔻لذا حضرت علی(علیه السلام) در حکمت ۳۰ این هشدار را به زیباترین وجهی داده اند. البته اگر در خانه دلی باشد و در دل بیداری! می فرمایند: "هشدار! هشدار! به خدا سوگند خداوند گاهی چنان پرده پوشی میکند، که خیال میکنی تو را بخشیده است". 🔻در حکمت ۱۱۶ پشت پردهٔ این پرده پوشی که هیچ نشان رحمت نیست بلکه مایه غفلت گنهکار میشود را اینگونه توضیح داده اند: "چه بسا كسی كه با نعمت هايی كه به او میرسد به دام می افتد و با پرده پوشی بر گناه فريب می خورد و با ستايش شدن به فتنه مبتلا میشود و خداوند هيچ كس را همانند مهلت دادن، گرفتار نکرد". به خدا پناه می بریم از اینکه گرفتار عرصه ای از معاصی بشویم که دیگر در رحمت خدا بر روی ما بسته شود و خدا با سنّت املاء و استدراج فضا را برای ما باز کند تا در منجلاب و مرداب معصیت بیشتر فرو برویم. 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد 🏷 @Mahdkarim_sh2
1_688822939.mp3
9M
🔊 شرح نهج البلاغه 🔸 شرح ♦️قسمت اول 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد 🏷 @Mahdkarim_sh2
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔅( قسمت1) 🔹اهمیت، ارزش و جایگاه صبر در نهج البلاغه1️⃣ 🔻در حکمت ۳۱ نهج البلاغه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یک الگوی بسیار زیبا و ابتکاری ابعاد و ارکان ایمان را بیان می فرمایند. با توجه به اهمیت مسأله ایمان و با توجه به جامعیّت حکمت ۳۱، بنده تصمیم گرفتم مسأله ایمان را بر اساس فرمایشات حضرت علی(علیه السلام) در حکمت ۳۱ از سایر آموزه های نهج البلاغه به صورت کامل خدمت شما تقدیم کنم. لذا بحث بر حکمت ۳۱ چند جلسه ای ادامه خواهد داشت و تمام مطالبی که شایسته است ذیل حکمت ۳۱ درباره ایمان، ابعاد، ارکان ، آثار، ارزش و اهمیت آن دانسته بشود، ان شاءالله از نهج البلاغه با دسته بندی خاصی تقدیم خواهد شد. 🔻 در این جلسه درباره ارزش، اهمیت و جایگاه صبر از نهج البلاغه صحبت می کنیم. چرا؟ چون حضرت در همان آغاز حکمت ۳۱ می فرمایند: :«الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ». ایمان بر چهار ستون استوار است. اولین ستون را میفرمایند "علی الصبر" اولین ستون صبر است. لذا ما چند جلسه ای پیرامون "صبر" سخن خواهیم گفت. جلسه اول پیرامون ارزش، اهمیت و جایگاه صبر صحبت میکنیم. 🔻امیرالمومنین(علیه السلام) صبر را در واقع شرط مؤثر واقع شدن اسلام به عنوان سپری در مقابل هلاکت و دوزخ و جهنم بیان می فرمایند. در بند اول از خطبه ۱۰۶ در قالب سپاس و ستایش خداوند اینگونه می فرمایند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جعلَ الْإِسْلَامَ جُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ ». خدا را سپاس که اسلام را برای کسی که صبر کند سپر قرار داد. همچنین در نهج البلاغه شریف امیرالمؤمنین(علیه السلام) صبر را یکی از ارکان ایمان میدانند که در همین حکمت ۳۱ خوانده شد:«الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ؛ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ». ایمان بر چهار ستون برقرار است: بر صبر، یقین، عدل، جهاد. مولا علی(علیه السلام) در بین تمام ارکان ایمان، صبر را اولویت دادند. در حکمت ۸۲ نسبت صبر با ایمان را مانند نسبت سر به بدن میدانند و می فرمایند: بر شما باد بر صبر، زیرا همانا نسبت صبر به ایمان، مانند نسبت سر به جسد است. همچنان که خیری در جسد بی سر نیست، خیری در ایمان بی صبر هم وجود ندارد. یا در حکمت ۱۱۳ صبر و حیاء را از عالیترین مراتب ایمان بیان می دارند و می فرمایند:« لَا إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ الصَّبْرِ». هیچ ایمانی به ارزش حیاء و صبر نیست. همچنین در حکمت ۴ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام) صبر و استقامت و مقاومت را نوعی شجاعت معرفی کرده اند و فرمودند: «الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ»؛ صبر نوعی شجاعت است. زیرا انسان صبور چه در وقتی که نعمت بزرگی نصیب او میشود، چه در وقتیکه مصیبتی به او عارض میشود، جلوی هیجان نفسش را می گیرد تا به حرام نیفتد. پس خیلی شجاع است که توانسته با خودش مبارزه کند. 🔻همچنین باز امیرالمؤمنین (علیه السلام) صبر را وسیله نجات معرفی می کنند. مثلاً در خطبه ۷۶ میفرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ»؛ خدا رحمت کند هر کسی را که صبر را مرکب نجات خودش قرار داده است. 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد ↩️ ادامه دارد... 🏷 @Mahdkarim_sh2
1_921968731.mp3
5.03M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح قسمت دوم 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد @Mahdkarim_sh2
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔅قسمت دوم 🔷 ابعاد و ارکان انواع و مصادیق صبر 🔻بحث ما به بهانه حکمت ۳۱ نهج البلاغه پیرامون صبر بود. در بخش قبل ارزش، اهمیت و جایگاه صبر را از نهج البلاغه را خواندیم و دیدیم و شنیدیم. این جلسه پیرامون ابعاد و ارکان تشکیل دهنده صبر و در واقع ماهیت صبر از نهج البلاغه صحبت میکنیم. 🔵 ارکان صبر: امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حکمت ۳۱ چهار چیز را شعبه ها و ارکان صبر می دانند و می فرمایند صبر که خودش اولین رکن از ایمان است، چهار شعبه دارد: شوق و شفق، زهد و ترقّب. بعد خودشان توضیح می فرمایند و می فرمایند: 🔸 کسی که شوق بهشت داشته باشد از شهوات دست میکشد، یعنی در مقابل خواسته های نفسش صبر میکند. 🔸 کسی که ترس از جهنّم داشته باشد از محرمات اجتناب میکند. یعنی در مقابل کشش نفسش به سمت حرام صبر و استقامت به خرج میدهد. 🔸 کسی که زهد و بی رغبتی به دنیا داشته باشد ، مصیبتهای دنیا را کوچک می شمار، یعنی در مقابل جزع و فزع نفسش در برابر مصیبت ، صبر و استقامت میکند. 🔸 کسی که انتظار و توقع واقعی بودن مرگ را دارد و منتظر مرگ هست، در عمل صالح و کار خیر سبقت می گیرد، سرعت می گیرد. یعنی در مقابل سستی و تنبلی نفسش استقامت میکند. پس این ابعاد و ارکان شعبه های صبر است. 🔵 انواع صبر: اما در نهج البلاغه انواع صبر هم بیان شده است. مولا علی(علیه السلام) در یک دسته بندی کلی صبر را به دو قسمت می کنند: 🔸صبر کردن در مقابل آن چیزی که نفس انسان آن را نمی پسندد اما به صلاح انسان است. 🔸 صبر کردن در مقابل چیزی که نفس انسان آن را دوست دارد ولی به ضرر انسان است. 🔻لذا در حکمت ۵۵ میفرمایند: «الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ»؛ صبر دو نوع است،صبر کردن بر چیزی که بدت می آید ولی خیر تو است و صبر کردن در مقابل چیزی که دوستش داری اما به ضرر تو است. هر کدام از این دو نوع صبر را هم دوباره مولا علی(علیه السلام) باز می کنند. اما قبل از اینکه مصادیق صبر بر مکروه و ناپسند و صبر بر چیزی که دوست داری ولی مصلحت نیست را بیان کنیم، از مولا علی(علیه السلام) در نامه ۳۱ خطاب به امام مجتبی(علیه السلام) این جمله را به یادگار داشته باشیم که حضرت فرمود: نفس خودت را عادت بده به تصبُّر و استقامت. بعد فرمود یکی از بهترین اخلاقها این است که انسان نفس خودش را عادت بدهد به اینکه در مقابل گناه صبر کند و بر طاعت الهی هم استقامت کند. 🔵 مصادیق انواع صبر: 🔻 حالا باید برویم سراغ مصادیق انواع صبر. نوع اول صبر چه بود؟ نوع اول صبر، صبر کردن بر انجام کاری یا رفتار و خصلتی بود که نفس انسان از آن بدش می آید اما در واقع خیر و مصلحت انسان در آن است. اینها در کجاها هستند؟ 1️⃣ صبر در مصیبت 2️⃣صبر در طاعت خداوند 3️⃣صبر در دشمنی روزگار 4️⃣ صبر در ابتلاء و بلاء 5️⃣ حوائج مردم نسبت به مسؤولین 6️⃣ استقامت در اجرای حق 7️⃣ استقامت در مقابل حرام 8️⃣ استقامت در برابر از دست دادن منافع دنیوی 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد ↩️ ادامه دارد... 🏷 @Mahdkarim_sh2
شرح حکمت۳۱- صبر۳(3).mp3
6.18M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح قسمت سوم 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد @Mahdkarim_sh2
✨ بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹شرح ۳۱ 🔸قسمت سوم 🔷 مصادیق صبر در نهج البلاغه 🔻عرض شد كه اميرالمؤمنين(علیه السلام) اقسام صبر را به دو نوع كلی تقسیم فرمودند: 🔵 صبر یا در مقابل چیزی است که خیر انسان در آن هست، اما نفس اماره از آن بدش می آید ؛ « صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ». 🔵 صبر در مقابل چیزی است که ضرر و مفسده دارد اما نفس امّاره آن چیز را دوست دارد؛ «صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ». وعده دادیم مصادیق این دو نوع صبر را از نهج البلاغه خدمت شما تقدیم کنیم. 🔻مصداقهای «صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَه»: 1️⃣ اولین مصداق در نهج البلاغه "صبر بر مصیبت" است. بالاخره دنیا دنیای ابتلاء و امتحان با مصیبت هاست. انسان گاهی با از دست دادن عزیزش گرفتار مصیبت و با این مصیبت مورد آزمایش قرار می گیرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۹۱ وقتی که به منزل اشعث رفتند که فرزندش را از دست داده بود و خیلی خیلی غصّه دار و غمگین بود، درباره این ماجرا یعنی صبر بر مصیبت به او اینگونه فرمودند: ای اشعث اگر برای فرزندت اندوهناکی به خاطر پیوند و عاطفه خویشاوندی سزاوار است، اما اگر صبور باشی، هر مصیبتی را نزد خدا پاداش و ثواب است. ای اشعث اگر صبور باشی تقدیر الهی که بر تو جاری شده است اما تو پاداش داده خواهی شد. یعنی به هر حال چه صبور باشی و چه جزع و فزع کنی فرزندت که زنده نمیشود، اما فرقش این است که اگر صبور باشی در این صبر پاداش می بری. و اگر بی تابی کنی نیز باز تقدیر الهی برتو جاری شده است و تو گناهکاری. ای اشعث پسرت تو را شاد می ساخت و برای تو گرفتاری و آزمایش بود. و مرگ او تو را اندوهگین کرد درحالی که برای تو پاداش و رحمت است. یعنی سعی کن نیمه دوم لیوان را هم ببینی که حالا که مرگ یک واقعیتی است که قابل دفع هم نیست، حالا که این مصیبت سرت آمده لااقل از این مصیبت ثواب و اجر و مقام کسب کن. خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۴۴ درباره صبر بر مصیبت یک مژده فوق العاده میدهند و می فرمایند: صبر به اندازه مصیبت فرود می آید و کسی که در مصیبت ها بی تابی کند و بر رانش بزند، اجر خودش را نابود کرده است. 2️⃣ مصداق دوم صبر، صبر بر دشمنی های روزگار است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۹۶ نهج البلاغه می فرمایند: روزگار دو روز است، روزی به سود توست و روزی به زیان تو. پس آنگاه که به سود توست به خوشگذرانی و سرکشی روی نیاور- این یک نوع صبر. اما آن صبر که شاهد بحث ماست- و آنگاه که روزگار به زیان توست صبور باش. به این حکمت ۳۹۶ باید خیلی توجه کرد چون بسیاری از مطالب نهج البلاغه پیرامون دنیا بر اساس همین مبنا حل میشوند. 3️⃣ سومين مصداق از مصادیق صبر تلخ، صبر بر بلا و ابتلاء است. مولا علی(علیه السلام) در خطبه ۹۸ میفرمایند: «إِنِ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا»؛ اگر مبتلا به یک گرفتاری شدید استقامت کنید. در خطبه ۱۹۰ هم می فرمایند: « وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ» ؛ در بلاها صبور باشید. 4️⃣ مصداق بعدی از مصادیق صبر در چیزی که به ظاهر تلخ و زحمت آور است اما در باطن زیبا و شیرین است، صبر کردن مسؤولین و کارگزاران نظام در رفع و رجوع حوائج مردم است. در نامه ۵۱ نهج البلاغه میخوانیم: «وَ اصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ»؛ به کارگزاران حکومت خودشان می نویسند برای برطرف کردن حوائج مردم صبور باشید، استقامت داشته باشید. 5️⃣ مصداق بعدی مصداق حق است. حق گفتن، حق حکم کردن و در مقابل باطل از حق دفاع کردن و آثار و تبعات دفاع از حق را تحمل کردن خیلی کار سختی است، لذا صبر و استقامت می خواهد. 🎙 حجت الاسلام والمسلمین استاد ↩️ ادامه دارد... @Mahdkarim_sh2