زندگی فردا نیست
زندگی امروز است
زندگی قصه عشق است و امید
صحنه غم ها نیست
به چه می اندیشی؟
نگرانی بیجاست
@Majaleh_Banovan
#مجله_نایت
وقتی به یه مگس
بالهای پروانه رو بدی،
نه قشنگ میشه
نه میتونه باهاش پرواز کنه
میدونی دارم از چی حرف میزنم؟
«از ظرفیت»
بال و پر بیخود دادن اشتباست؛
همهی آدما ظرفیت بزرگ شدن رو ندارن
اگه بزرگشون کنیم گم میشن
و دیگه نه شمارو میبینن و نه خودشون رو
بیاییم و به اندازهی آدمها دست نزنیم...!
@night_mag
اگر بيشتر وقت خود را به فكر كردن درباره گذشته و نگراني درباره آينده بگذرانيد هيچگاه نخواهيد توانست به اندازه كافي آرامش داشته باشيد. براي رسيدن به آرامش روانی و فكري واقعي بايد فقط در زمان حال از زندگي خود لذت ببريد نه افسوس گذشته را بخوريد و نه نگران آينده باشيد.
@Majaleh_Banovan
#هیوا
میخواستم باب سلیقه ی او باشم ...
جوری شدم که او دوست داشت ،
تمامم را طبقِ میل او تغییر دادم ...
و او رفت ...
به همین سادگی که می نویسم و می خوانید !
من ماندم و
آدمی عجیب ؛
که سلیقه ی هیچ بنی بشری نیست !
شما را جان عزیزتان ؛
برای هیچ کس ،خودتان را تغییر ندهید !
سلیقه ای هم اگر باشد ، لااقل باب سلیقه ی خودتان عوض شوید ،
که اگر دنیا هم شما را نخواست ،
یک نفر برایتان بمانَد ،
کسی آن طرف آینه ، که شما را ببیند و جانش در برود !
باب سلیقه ی هیچ کس نباشید ...
آدم ها ماندن بلد نیستند ...
زود می روند !!!
@hiva_channel
ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ
ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !
ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ !
ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ !
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ، ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﯿﻨﺪﯾﺶ !
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻓﻬﺎﯾﺖ، ﺳﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻫﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ !
ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﺮﺻﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻫﻤﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﻨﯽ،
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ، با ﻋﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯽ كن.
@Majaleh_Banovan
« گاهي بايدکرکره زندگي را پايين بکشيم و با خود خلوت کنيم و به پيرامون مان با دقت بيشتري نگاه کنيم، شايد چيزهايي را از ياد برده باشيم »
زندگي کن...
@Majaleh_Banovan
#هیوا
گاهی "تصور می کنم" وجود ندارم ...
یا شاید تنها موجودِ جهانم ...
گاهی تصور می کنم جهان یک خواب است ...
انگار تصوری از خودم و جهان می بینم و انگار همه چیز جز یک خیال و یک توهمِ بزرگ نیست ... !
شاید خدا فقط یک نفر را آفریده و او در ذهنش جهانی از آدم ها و روزمرگی ها را ...
شاید آن یک نفر من باشم شاید تو یا شاید یک غریبه ...
گیج می شوم ، نکند همه چیز یک فکر و یک خلاقیتِ غیر واقعی باشد ؟!
اینکه یک "من" وجود دارد و آدم هایی که با آنها معاشرت دارد ...
و خدایی که از آن بالا فقط یک "آدم" می بیند ، آدمی که در هیچ ایستاده ، چشمانش را بسته و خواب می بیند ؟!
گاهی دلم می خواهد جهان ، خوابِ من باشد و زودتر از خواب بیدار شوم ، یا اگر فکر و تصور است ، دیگر فکر نکنم و جهان و آدم هایش تمام شوند و من بمانم و خدایی که "همیشه هست" !!!
آن وقت از کابوس هایِ وحشتناکی که دیده ام برایش بگویم و او گوش کند و برای دلگرمی ام ، دستانم را بگیرد و جوری نگاهم کند که انگار دقیقا می داند از چه کابوسی برایش حرف می زنم ...
به خدا بگویم ؛ که چقدر خوشحالم از اینکه هست و من در این هیچ ، تنها نیستم ...
آن وقت تا جایی که می شود قهوه بخورم تا هرگز دوباره خوابم نبرد ... !
شاید اصلا قهوه ای هم درکار نباشد ...
شاید خدا برایِ بیدار ماندنم کافیست ...
می خواهم واقعی باشم اما خواب هایم ، مرا نقض می کنند ...
نکند همان "پروانه" ای باشم که نمی دانست چوانگتسی را خواب دیده که پروانه شده ...
یا "چوانگتسی" ، که خواب دیده پروانه ای چوانگتسی شده ... !
یا منی که هردوی این ها را خواب دیده ؟!
شاید در واقع همه ی ما یک نفریم که دارد در افکار و تصوراتش همه مان را تصور می کند و دانه دانه و با ظرافت ، در جهانِ خیالش پردازش و رهبری می کند !!!
آن یک نفر می تواند من باشد یا تو یا هرکسی ...
شاید جهان ، واقعا خالی از آدم ها و اشیاست و همه چیز تصور و رویایی بیش نیست ، جز خدا و یک نفر که دارد با خودش فکر می کند و تخیلاتش را خیلی ماهرانه کنار هم می چینَد ، و سعی می کند در تصوراتش ، انسانِ خوبی باشد ...!
شاید همه ی ما یک نفریم با افکارِ تکثیر شده ...
شاید ....
شاید .....
شاید ......
@hiva_channel
#کافه_نادری
کافکا در کتاب نامه به پدر
چیزی نوشته که
به نظر حکایت خیلی از ماست :
«نیازی به دلگرمی ندارم،
دیگر به چه کارم می آید؟
آن وقت که می خواستم، نداشتم.»
@naderi_cafe | قهوه سرد
شادی، خوشبختی و بدبختی از طریق همنشینی و گفتگو واگیر دارد.
مغز ما نرونهای آینهواری دارد که چیزی را که دیگران ابراز میکنند تقلید مینماید، بنابراین هروقت نیاز به کمی القا مثبت داشتید، با کسانی که این امکان را به شما میدهند ارتباط برقرار کنید.
@Majaleh_Banovan
#هیوا
چاره ای ندارم ...
باید بگویم زندگی ادامه دارد ...
باید بگویم نیمه ی پرِ لیوان را ببینید ...
باید بگویم غصه و دردهایِ دیروز را فراموش کنید و به فرداهایِ نرسیده امیدوار باشید ...
چه می شود کرد جز ادامه دادن ؟!
دنیاست دیگر ...
گاهی عشقش می کشد یک جا بنشیند و تمام سازهایِ ناکوکش را همانجا بزند ...
بیخیال ...
باز هم بگویید ؛
"چون می گذرد ، غمی نیست ..."
ما که عادت داریم ...
و به همین عادت است که "زنده ایم" !
@hiva_channel