eitaa logo
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعان‌حرم"
363 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰ 😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @F_Mokhtari_1382 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
امام على{علیه السلام}:♥️ درنگ کردن هنگام سرگردانى، از توفیق است... [میزان الحکمه جلد پنجم]  -------------🦋-------------- @majid_ghorbankhani_313
🕊 ۱۳نفر را جدا کرد... :) سیزده دی ماه رسید سوریه.مجید در خان طومان مسئول غذا و پشتیبانی بود. حتی یکی از همرزمانش می گفت غذای خودش را نمی خورد و به بقیه می داد. همیشه به بقیه می گفت که او را هم خط ببرند. روز آخر بعد از یک هفته گفت امشب شب آخر است، مرا هم با خود عملیات ببرید. یکی از فرماندهان به نام شهید حسن امیدواری خواب می بیند که یک گروهی در حرم حضرت زینب صف کشیده اند.... یک خانم سه ساله آمد ۱۳ نفر از این گروه را جدا کرد و گفت شماها یک قدم جلو بیایید. همه آن ۱۳ نفر هم شهید شدند...🙂🕊 [پدرشهید]♥️ 🌹  -------------🦋-------------- @majid_ghorbankhani_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعان‌حرم"
بسم رب العشق #قسمت_هفتاد_و_یکم 😍علمدارعشق ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم آوی
بسم رب العشق 😍علمدارعشق ماشین پارک کردم زن عموم دیدم این زن عموم دو سال پیش خیلی اومد خواستگاریم برای پسرش اما من گفتم نه بعدش رفت دخترخاله ام بعنوان عروس انتخاب کرد، الان خدا بخیر کنه میخاد چه زخم زبانی بزنه رفتم سمتش - سلام زن عمو خوب هستید؟ پسرعمو و عروس عمو خوبن زن عمو: سلام الحمدالله نرگس جان بدت نیادا اما خداشاکرم عروسم نشدی چون بخاطر ۱۰۰میلیون پول شوهرت راهی سوریه کردی سرم انداختم پایین و هیچی نگفتم قطرات درشت اشک از چشمام راهی صورتم شد زن عمو:خوب کاری نداری دخترم زنگ در زدم مامانم تا منو دید گفت خاک توسرمـ نرگس چی شده ؟ چرا گریه میکنی؟ -مامان چرا مردم فکر میکنند پول میدن اصلا کدوم زنی حاضر تو اوج جوانی تنها بشه برای پول اصلا حال خوش بچه های مدافع موقع شهادت به پول گرفتن میخوره عزیزجون: نرگس دخترم برو استراحت امروز پیش خودمون بمون دلمون برات تنگ شده - چشم عزیزجون:بی بلا خودم تو یه بیابان بی آب و علف دیدم هیچکس نبود شروع کردم به دادزدن کســــــــــــی اینجانیست ؟ کســــــــی اینجا نیست ؟ لباس عربی با نقاب و چادر عربی سرم بود شروع کردم به راه رفتن تو بیابان صدای طبلهای جنگی و شیع های اسبا و شیپور از فاصله نزدیکی میومد چند مترکه رفتم جلو یه آقا دیدم صداش کردم ببخشید برادر روش برگردون طرفم دیدم مرتضی است دویدم سمتش اون لباس جنگی تنش بود زره و شمشیر -مرتضی اینجا کجاست ؟ چرا ما اینطوری لباس تنمون 😳😳 +اینجا کربلاست بیا بریم پیش آقاامام حسین رفتیم جلو دیدم آقامون امام حسین ،حضرت عباس و خیلی از افراد حاضر در کربلا اونجا بودن یهو یه خانم نورانی رفت پیش امام حسین حسین برادرم یاران من آمده اند تا در رکابت باشند اذن میدانش بده برادر جنگ شروع شد سرها بریده شد مرتضی اومد پیشم نرگس زینب وار رفتار کن به وسط میدان رفت نیزه بالارفت تا در قفسه سینه اش ماندگار بشود که دادزدم نــــــــــــــــــه یا امام رضا خودت کمکش کن نرگس نرگس بابا از خواب بیدارشو نرگس عزیز بابا پاشو سرم گذاشتم رو سینه آقاجون بابا خیلی سخته خیلی سخته هشت روز از رفتن مرتضی میگذشت که مائده سادات زنگ زد نویسنده .بانو......ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @Majid_ghorbabkhani_313
بسم رب العشق 😍علمدارعشق -الو سلام مائده جان خوبی عزیزم؟ مائده : ممنونم عمه شما خوبی؟ عمه جان پس فردا یه مهمون ویژه داریم صدام لرزید مهمون کیه؟ مائده سادات :عمه نترسید فعلا ما لایق نشدیم یه شهید مدافع حرم بعداز سه ماه پیکرش برگشته عقب چندروزه اومده شهرما اما اصالتا شیرازیه حالا پس فردا خانواده اش دارن میان قزوین ما داریم میریم معراج الشهدا آماده کنیم حالا میخاستم ببینم شما و زهرا خانم میاید کمک ؟ - آره عزیزمـ ماهم میایم به زهرا زنگ زدم قرارشد برم دنبالش آقا مجتبی هم قرارشد باما بیاد به مادرجون گفتیم که این دوروز اصلا نمیایم خونه همه معراج ابتدا سیاه پوش کردیم بعد چون نزدیک محرم بود، یه صحنه از عاشورا درست کردیم دوروز مثل برق و باد گذشت خانواده شهید ساعت ۹ صبح رسیدن معراج الشهدا یه بچه سه -چهارماهه همراهشون بود گویا زمان اعزام شهید همسرش ماههای آخر بارداری طی میکرده بعداز گفتگوی مادر همسرش نزدیکش شد محمدجانم ببین آقا علی آوردم بی وفا چه زود ازپیشم رفتم رجعت مبارک آقا باباشدنت مبارک بی وفا محمد یادت نرها گفتی اینجا فقط یه سال کنارت بودم اون دنیا همیشه کنارت میمونم میدونم حرفت همیشه حرفه محمد من پسرت یه شیر مرد بزرگ میکنم تا اونم فدای حضرت زینب بشه کارای انتقال اون شهید بزرگوار به زادگاهش انجام شد یازده روز از اعزام مرتضی میگذشت و من فقط یه بار صداشو شنیده بودم خونه مادرجون بودم زهرا تو اتاقش بود داشت رو تحقیقش کار میکرد مادرجون هم تو آشپزخونه مشغول آشپزی بود تلفن زنگ خورد، مادرجون : نرگس سادات دخترم لطفا تلفن جواب بده نویسنده بانو.....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @Majid_ghorbabkhani_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🍃سلامٌ عَليٰ آل يٰس🍃 صبحي تازه شده..☀️ ⛅ اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان (عج)! 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹 ⛅ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان 💞روزتون مَهدوي💞 ✔️ امروز برای پررنگ شدن رابطه ات با امام زمانت چی کار میکنی؟ ❤️ @reyhanetoor
صل‌الله‌علیک‌یاسیدالغریب♥️
[آل‌عمران] يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ{۴۳} ای مریم، فرمانبردار خدا باش و نماز را با اهل طاعت به جای آر
♥️✋🏽 لب باز میکنم سخنم گریه میکند... با ما چه کرده‌ دوری‌ات ای بهتر از بهشت؟💔 🌙 ♥️ ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعان‌حرم"
بسم رب العشق #قسمت_هفتاد_و_سوم 😍علمدارعشق -الو سلام مائده جان خوبی عزیزم؟ مائده : ممنونم عمه شما
بسم رب العشق 😍علمدارعشق مرتضی امروز روز آخر حضورما تو معقر حضرت ابوالفضل هستیم قرارساعت ۹ شب فرمانده بیاد برای توجیه عملیات فردا صبح تاظهر اعضا با خانوادهاشون تماس بگیرن ظهر بریم حرم بی بی خداحافظی وحرکت کنیم به سمت حمص حرکت کنیم به سمت سیدحسن و سیدحسین رفتم این برادرا دوقلو بودن سیدحسن ۶ دقیقه از سید حسین بزرگتر بود + سیدحسن میگم چطورشد حاج خانم اجازه داد شما هردوتون باهم بیاید سوریه ؟ سیدحسن: از اول قرارمون همین بود آخه یه قراری بین ما و عمه جانمون هست + چه قراری؟ سیدحسن: قراره هردومون غریب بمونیم داداش مرتضی + جانم سیدحسن سیدحسن: یادت نره اسم منو داداشم زنده نگهداری + یعنی چی؟ سیدحسن : پدرشدی پسراتو به اسم ما بذار رفقا حاضر باشید فرمانده داره میاد فرمانده بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر شهــدا آن مهــدے باوران و یاوران ڪہ"لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے و مهدے نیز"ادرڪنـے"شان را خریدار شد اے ڪاش"ادرڪنـےِ"ما جاماندگان با"لبیڪِ"شهدا اجابت گردد و شهید شویم! رفقا امشب شب وداع باهم است شاید فرداشب خیلی هامون دیگه تو این جهان نباشیم وصیت نامه هاتون ببنویسید از هم حلالیت بگیرید درهای بهشت باز شده آقا حضرت عباس ماه منیر بنی هاشم و آقاسیدالشهدا منتظر شمان آغوش باز کردند تا شمارو در آغوش بگیرن هرکسی پرید سلام سایرین به حضرت زهرا برساند و بگویید تا شیر بچه های حیدرکراراست حرم دخترش بی بی حضرت زینب امن میماند رفقا یادمان باشد اسارت و جانبازی بطور حتم کمتر از شهادت نیست بقول شهید باقری فرمانده دلها آنان که رفتن کار حسینی کردن آنها که میمانند کار زینبی بکند رفقا ما قراراست این خط از دشمن پس بگیریم در دو خط آتش جدا فردا با خانواده ها تماس بگیرید بگید شاید تا ۱۵ روز باهشون تماس نگیرید بگید قراره منتقل بشید یه معقر دیگر در اولین فرصت صددرصد تماس میگرید شماره خونمون گرفتم باز خداشکر سادات برداشت + الو سلام - الو مرتضی خودتی؟ + آره خانم گل - مرتضی کی میای ؟ + سادات وقت نیست زنگ زدم بگم داریم میریم یه جایی دیگه شاید دیگه زنگ نزنم حلال کن اگه تو این ۶-۷ ماه بدی دیدی خیلی دوست دارم خداحافظ به سمت حرم بی بی حضرت زینب به را افتادیم ۵۰-۶۰ متری به حرم خانم مونده بود من و سید هادی داشتیم حرف میزدیم که صدای خمپاره اومد نویسنده بانو .....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @Majid_ghorbabkhani_313
بسم رب العشق 😍علمدارعشق همه سریع خودشون به نقطه انفجار رسوندن چیزی که میدیدیم اصلا قابل باور نبود انفجار تو نطقه ای بود که سیدحسن و سیدحسین بودند یکیشون که اصلا محو شده بود انگار نبود دیگری هم سرش نبود هیچ پلاک و کد شناسایی هم نبود ثانیه ثانیه های سختی بود باید میرفتیم حمص در حالی که نمیدونستیم این شهید سید حسن یا حسین فرمانده بیسیم زد عقب °°حسین حسین عباس عباس جان بگوشی *عباسم حسین جان بگو °°دوتا پرستو بدون بال پریدن یکیشون تو لانه ماندگارشد یکیشون بال نداره پرستو باید برگرده کلا آشیونه یه چندساعتی طول کشید تا اومدن شهید ببرن بعنوان شهیدگمنام ما مجبوریم محکم باشیم تو حرم از خانم شهادت خاستم اما چرا بقیه مخصوصا سیدهادی بوی خدایی میده نوربالا میزد بالاخره سوار اتوبوس شدیم همه سرشون به شیشه بود شاید بعضی گریه میکردند که یک دفعه سیدهادی،وسط اتوبوس ایستاد کیستم رهبرمن پور ابیطالب است پیرو هر بی پدری نیستم علویم پسر کرارم رگ ناموس پرستی ز ابوالفضل دارم من به جنت نروم خرده حسابی باشد تا عمر نزنم پا به جنان نگذارم ای داعش بی سبب که از شام به عراق آمده اید شما کمتر از آنید که حسین تیغ بکشد و علمدار علم بردارد ما جوانان بنی فاطمه اربابیم بی حیا عمه عمه ما مالک اشتر دارد ایل ما ایل عجمهاست یک کودک ما جگری برابر با شیر دارد اینکه مادست به شمشیر و زهره ایستادیم سبب این است که این طایفه رهبر دارد کشور ضامن آهوست بزرگتر دارد وای اگر گرد و حرم عمه ما بنشیند تیغ ما آن زمان شوق سر افکندن دارد باید شام به آرامش بگردد. چونکه شب جعمه حرم روضه مادر دارد دوران معاویه صفتها به سرآید این پرچم شیعه است که برقله دنیاست هرکس زعلی دم بزند هموطن ماست یاحیدر کرار زند به زودی نقش بر پرچم عربستان سعودی ما منتظر حمله ی از سوی حجازیم تا مابین بقیع حرمی ناب بسازیم مکه بشود مرکز شیعه چه قشنگ است کلنا عباسک یا زینب مداحی سید که تموم شد رفتم سمت عباس تنها مدافع ترک تو کاروان ما اصالتا ترک بود اما قزوین زمین گیر شده بود عاشق یه دختر قزوینی شده بود و ماندگار شهرما بود خودش میگفت شب اعزام فهمیده پدر شده اما اومده فارسی میفهمید اما نمیتونست جواب بده رفتم سمش زدم رو شانه اش + عباس °° جانا قارداش(جانم داداش) + برامون مداحی ترکی بخون °° اخی من مداحیه ترکی اوخوسام سسیز که بولمییجاخسوز ( آخه من مداحی ترکی بخونم شما نمیفهمیدکه ) + اشکال نداره یه تکیه خیلی کوتاه بخون °° من غم عشقه گرفتار اولموشام اهل عشقه یار و غمخوار اولموشام دلبریم باب الحوائج دور منیم عاشق دست علمدار اولموشام یا ابوالفضل یا ابوالفضل یا حسین ( من دچارغم وگرفتارعشق شدم اهل عشق یاروغم خواریارشدم کسی که دلبرمنه ودلم برده باب الحوائج.. عاشق دست علمدارشدم یاابولفضل......) رو به سیدهادی کرد و گفت حضرت ابوالفضلیدن ایستریم که اوزی تک شهید اولام .قوللاریم بدنیمنن ایریلا و بدنم تکه تکه اولا ( از حضرت عباس خاستم مثل آقا شهید بشم بدنم شرحه شرحه) عباس به سیدهادی میگفت سیدهادی هم برای ما ترجمه میکرد رسیدیم حمص نویسنده بانو......ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @Majid_ghorbabkhani_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ لُطف هآ مےڪنے اے خاڪ دَرَتـــ تآج سرم... :)) 🌙  -------------🦋-------------- @majid_ghorbankhani_313
مادر از بستر خود آمده امشب به حرم... با عصا آمده انگار خودش بیمار است…🥀
‍ 💐🍃🌿🌸🍃🌾 🍃🌺🍂 🌿 🌸باسلام وصبح بخیر 🗓 امروز جمعه ☀️ 3دی ماه ۱۴۰۰ 🌙 19 جمادی الاول ۱۴۴۳ 🎄 24 دسامبر ٢٠۲۱ میلادی "اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم"
سلام امام زمانم جمعه ها که می رسد دلم مدام غر می زند بهانه می گیرد تو را می خواهد و من، جوابی ندارم به او بدهم ! جمعه ها که می رسد دلم را با یاد تو آرام می کنم ! @Majid_ghorbabkhani_313
مهلت واریز هزینه کتاب تا ۵ آذر تمدید شد📚
[آل‌عمران] ذَٰلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ{۴۴} این از اخبار غیب است که به تو وحی می‌کنیم، و تو حاضر نبودی آن زمان که قرعه برای نگهبانی و کفالت مریم می‌زدند تا قرعه به نام کدام یک شود، و نبودی نزد ایشان وقتی که بر سر این کار نزاع می‌کردند.