eitaa logo
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
376 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @Mokhtari_315 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
🌱 تیڪہ‌ڪلامِش‌این بودڪہ «خُدابزرگہ‌میرسونہ.»❤️ یہ‌نیسان داشت‌ڪہ‌با اون روزیشو در میاورد🍃 پُشت‌دخل‌نان‌بربری‌هم میرفت تا اگه نیازمندی رو میشناسه نان مجانے‌ بهش بده. از بچه های جنوب شهری لوطی مسلکی‌بود که دست خیرش زبونزده‌. زرنگ بودودر آمد خوبی داشت. غیر نیسان یک زانیاهم برای سواری خودش داشت. عجیب دست و دلباز بود و اگه نیازمندی رو میدید هرچی داشت بهش میبخشید.✨ فکر نمیکرد شاید یه ساعت بعد خودش بهش نیاز پیدا کنه. گاهی یه روز کلی با نیسانش کار میکرد اما روز بعد پول بنزینشو از مادرش میگرفت‌. ته توی کارش رو در میاوردی میفهمیدی کل پولو بخشیده.🌹 ❤️
❤️ 🌹 پسر شر و شوری بود همیشه تو جیبش بود🔪 وقتی میخوابید چاقو رو میزاشت بالاسرش تو خیلی بود💫 دست به خیرشم خوب بود🌹 به معروف بود چون دایی هاش نونوایی داشتن و مجید اونجا وایمیستاد و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت نون رو بهشون مجانی میداد و آخرشب خودش پول نون هارو حساب میکرد😊 قهوه خونه داشت☕️ از خالکوبی خوشش اومده بودو دستش رو کرده بود رفته بود ❤️ تو راه کربلاهم تخمه میشکوندن و بگو و بخند راه انداخته بودن... وقتی رسید کربلا و چشمش به افتاد به کل تغییر کرد...🙃 همش تو کربلا گریه میکرد😭،حالش عجیب تغییر کرده بود و دوستاش تعجب کرده بودن از این کاراش🙄😦 وقتی از کربلا برگشت... گفت: از امام حسین خواستم کنه :) نمیبردنش سوریه چون مادر و پدرش راضی نبودن قسم داد به تابردنش💔 :) به چند ماه نرسید که رفت سوریه... تو شب آخر یکی موقع وضو های رو دید، بهش گفت: مجید حیف تو نیست این هارو زدی رو دستت😕 داداش مجیدم گفت: این ها فردا یا پاک میشه یا خاک میشه🙂🙃 فرداش بود که شد...🕊:) 🌹 ─━✿❀✿♣✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
🌱 🌸 🕊 ✨[تیکه‌‌‌ای‌‌ازکتاب]✨ انگشتری را که شب قبل،از حسین امیدواری گرفته بود،هنوز توی انگشت داشت.... صدای شلیک تیرها وانفجار نارنجک ها،همچنان فضای آسمان را پر میکرد. از رگبار تیرها،بدجوری گوش آدم تیر می کشید. صدا به صدا نمی رسید. همهمه ی بیسیم های رها شده و بی صاحب، از جای جای دشت می آمد:《بچه ها عقب نشینی کنید، بکشید عقب!》 کسی نمیتوانست مجید را حرکت بدهد.😥 کاج های سبز و زیتون های خشک دشت ،کم کم خیس بـ🌧ـاران می شدند. سیزده نفر از بچه ها شـ🥀ـهید شده بودندو چندنفری هم مجـ🤕ـروح. مرتضی کریمی با آن بدن ارباً اربا، یک تنه عاشورایی به پا کرده بود🥀😞 برای خیلی ها ازقبل روشن بود،که مجید و چندتا از بچه ها، فردایی نخواهند داشت. تین را از چهره و آرامش شب آخرشان، حدس زده بودند......،و همینطورهم شد. 🦋 🌹 ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
19.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نام خدای حرّمدافعان حرم...🕊 خیلی هامون آرزو داریم که برای ظهور امام زمانمون یک کاری انجام بدیم که مفید باشه،چه کاری بهتر از اینکه باعث تحول انسان هایی بشید که در زندگی راه رو اشتباه میرن، از کجا معلوم شاید همون شخص،سرباز امام زمان{عج} بشه و این ثواب تا ابد برای تو باشه✨🦋 یکی از راه هایی که میتونه باعث تحول افراد بشه به اون افراد هستش🌹 مامیخوایم خیلی هارو که با آشنا نیستن،آشنا کنیم 🔶میخوایم راه بندازیم🌸 کتاب رو ان شاءالله با کمک های شما تهیه کنیم و به دیگران هدیه کنیم.گزارش تصویری از هدیه ی کتاب ها به دیگران در کانال ارسال میشه...💛 هر عزیزی که میخواد در این کار خیر سهیم باشه حتی ۱۰۰۰ تومان، هزینه رو تا تاریخ ۳۰ آذر واریز کنه [ قیمت هر کتاب ۲۲۰۰۰ هزارتومان؛هر عزیزی که دوست داره میتونه هزینه ی کامل یک کتاب رو واریز کنه] 🔶رفقا برای دریافت شماره ی کارت و ارسال فیش واریزی به پی وی مراجعه کنید @F_mokhtari_1382  -------------🦋-------------- @majid_ghorbankhani_313
📣 📣 💛 🔹با کمک مالی شما عزیزان قصد داریم کتاب را تهیه و به دیگران هدیه بدیم 🔸از تمامی مراحل نذر کتاب گزارش تصویری تهیه میشه و در کانال ارسال میشه 🔹شما عزیزان میتونید از ۱۰۰۰ تومان به بالا برای تهیه ی کتاب واریز کنید و در این کار خیر سهیم باشید 🔸قیمت هر کتاب ۲۲۰۰۰ هزارتومان است و شما میتونید قیمت ۱ کتاب تا چند کتاب رو هم بپردازید 🔹مهلت پرداخت تا ۳۰ آذر برای دریافت شماره ی کارت و ارسال فیش واریزی به پی وی زیر مراجعه کنید👇🏼👇🏼 @F_mokhtari_1382 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مطمئن باشید دعای خیر شهید و خانواده ی شهید دنبال راه شما خواهد بود💫 عاقبتتون ختم به خیر🌹 🕊 🌹  -------------🦋-------------- @majid_ghorbankhani_313
📣 📣 💛 🔹با کمک مالی شما عزیزان قصد داریم کتاب را تهیه و به دیگران هدیه بدیم 🔸از تمامی مراحل نذر کتاب گزارش تصویری تهیه میشه و در کانال ارسال میشه 🔹شما عزیزان میتونید هرچقدر که در توانتون هست از هزار تومان به بالا برای تهیه ی کتاب واریز کنید و در این کار خیر سهیم باشید 🔸قیمت هر کتاب ۲۲۰۰۰ هزارتومان است و شما میتونید قیمت ۱ کتاب تا چند کتاب رو هم بپردازید 🔹مهلت پرداخت تا ۳۰ آذر برای دریافت شماره ی کارت و ارسال فیش واریزی به پی وی زیر مراجعه کنید👇🏼👇🏼 @F_mokhtari_1382 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مطمئن باشید دعای خیر شهید و خانواده ی شهید دنبال راه شما خواهد بود💫 عاقبتتون ختم به خیر🌹 🕊 🌹  -------------🦋-------------- @majid_ghorbankhani_313
🕊 مجید همه چیزش را پای رفیق میذاشت، می‌گفت:آدم باید حال خرابش رو، واسه خودش نگه داره و باحال خوب بره پیش دوست و رفیقاش. روی هر حرفی که می‌زد، واقعاً می‌ایستاد. اگه هزارویک ،گیر و گرفتاری داشت،هر وقت پیش دوستاش بود، خنده از لبش کنار نمی‌رفت. کاری هم می کرد که دوستاش هم شاد و خندون باشن. یه روز مجید و دوستاش جمع بودند.یکی می پرسه: اون کیه که از همه چیزش، برا رفیقش میگذره، حتی پاش بیفته، لباس تنش رو هم برای کمک به رفیق،در میاره؟ هر کدوم از دوستاش، اسم یکی رو میارن. چندتاشون میگن؛ برادرم حسن یه همچین آدمیه، به قول معروف لوطی بامرامه. اما آخرش همه جمع به این نتیجه می‌رسند که مجید، دست داییش حسن آقا رو از پشت بسته. توی هر کاری، مرد و مردونه پای رفیق،پای خانواده‌اش می‌ایستاد...♥️ | 🌹  -------------🦋-------------- @majid_ghorbankhani_313
♥️ پسر شر و شوری بود همیشه تو جیبش بود🔪 وقتی میخوابید چاقو رو میزاشت بالاسرش تو خیلی بود💫 دست به خیرشم خوب بود🌹 به معروف بود چون دایی هاش نونوایی داشتن و مجید اونجا وایمیستاد و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت نون رو بهشون مجانی میداد و آخرشب خودش پول نون هارو حساب میکرد😊 قهوه خونه داشت☕️ از خالکوبی خوشش اومده بودو دستش رو کرده بود رفته بود ❤️ تو راه کربلاهم تخمه میشکوندن و بگو و بخند راه انداخته بودن... وقتی رسید کربلا و چشمش به افتاد به کل تغییر کرد...🙃 تو کربلا کارش شده بود گریه😭،حالش عجیب تغییر کرده بود و دوستاش تعجب کرده بودن از این کاراش🙄😦 وقتی از کربلا برگشت... گفت: از امام حسین خواستم کنه :) نمیبردنش سوریه چون مادر و پدرش راضی نبودن قسم داد به تابردنش💔 :) به چند ماه نرسید که رفت سوریه... تو شب آخر یکی موقع وضو های رو دید، بهش گفت: مجید حیف تو نیست این هارو زدی رو دستت😕 داداش مجیدم گفت: این ها فردا یا پاک میشه یا خاک میشه🙂🙃 فرداش بود که شد...🕊:) 🌹 ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313